• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : چرا نام حضرت علي عليه السلام زياد در قرآن آمده است ؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + علي 
    سلام...
    حالا مسجد الاقصي..!!.. من هم اين رو تو روايات خوندم..
    جناب آشناي دور.. اگر ما روايت را قبول کنيم به فضيلتش هم پي مي بريم.. اگر هم که قبول نکنيم .. امام علي تا حضرت حجتش زير سوال است... مگر اينکه خاطراتش را بعضي آقايان که سنشان قد مي دهد تعريف کنند!! مگر حضرت عيسي نامش در قرآن است پس در موردش غلو شده؟!! حالا اين که پيامبر است.. حيوانات هم در موردشان صحبت شده پس دارد غلو مي شود... مشکل ما اين است که به جاي فهم قرآن به دنبال ترجمه دست و پا شکسته و ناقص قرآنيم و با اين وضعيت قرآن سرنوشتي بهتر از تورات و بعضاً انجيل نخواهد داشت که البته چنين مباد!.. مويد باشيد
    + آشناي دور 
    سلام.
    خدمت علي آقا عارضم که:
    اولاً آزمايش خدا در باره ي حضرت ابراهيم بود نه اسماعيل. ثانياً مستند حرف شما در اين که فاطمه بيت اسد هنگام وضع حمل از طرف خدا به داخل مسجدالحرام دعوت شد چيست؟ ثالثاً آيا فضيلتي براي مادر و طفل او محسوب مي شود از اين که او هنگام درد زايمان و از سر اضطرار و از اين که در آن حال در انظار قرار نگيرد، به داخل مسجد پناه مي برد؟ ثالثاً اگر ما اين قبيل وقايع و عقايد - مانند آمدن نام امام علي -ع - در قرآن - را محور فضايل قرار دهيم، آن وقت در هر عصري از اين فضايل براي افراد جعل مي شود؛ مانند ياعلي گفتن هنگام تولد و... رابعاً غالي مگر شاخ و دم دارد؟ اگر اين قبيل عقايد دور از منطق و استدلال غلو نيست؛ پس چيست؟ آيا خدا خواندن علي و صدها عقيده ي انحرافي ديگر از کنار همين عقايد رشد نکرده است؟
    مسجدالحرام که نبود مسجدالأقصي بود.
    اصلاً بيرون کردني در کار نبود.
    جايگاه و قس عليهذا هم اينجا نبود.
    من موندم مگه مجبورم تو همه چيز سرک بکشيم و نظر بديم. از ارزشمداران انتظار بيشتري در رعايت تقوا در جميع جهاتش ميرود. اينطور نيست؟
    + علي 
    باسلام..
    جناب يک دوست عزيز.. خداوند در قرآن مي فرمايد: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا... يعني بعد از امتحان وآزمايش در مورد حضرت اسماعيل تازه به مقام امامت رسيد...پس مقام امامت بالاتره... ضمن اينکه طبق فرمايش جناب حسيني روايت هم داريم که امام علي از انبيا مقام بالتري دارند.. نمونه اش حضرت عيسي که خداوند در هنگام وضع حمل حضرت مريم ايشان را از مسجد الحرام بيرون کردند ولي به حضرت فاطمه بنت اسد فرمود به کعبه داخل شو و 3 روز ايشان در خانه خدا اقامت داشتند... و قس عليهذا ... مويد باشيد
    + يا علي 
    خوانندگان مي بخشند، 10 هزارتا به تعداد پيامبران ناخواسته اضافه کرديم! 134 هزار تا نيست، 124 هزارتا!
    البته با نگاه بعضي از آقايان وقتي مقام پيامبري اينقدر... باشه، حال ما هم اضافه و کمش کنيم، به جايي بر نمي خوره! تازه مگر نام همه 124 هزار در قرآن آمده؟ نيامده که! پس کي مي تونه به ما اعتراض کنه؟
    + يا علي 
    آقا شما اين همه «چي ها» را ول کرديد و چسبيديد به «سوزنجي»! به قول قديمي ها از ميان 134 هزار پيامبر، عدل آمدي چسبيدي به حضرت جرجيس!؟بابا اگر اين بحث ها مهم بودند و ارزش بحث و صحبت، يا اينکه دردي از مشکلات جهان اسلام و گرفتاري و اختلافات مسلمين را حل مي کرد، الي ماشاءالله مراجع و علما و... از هر مذهب و طيف و گروه بودند که به آن بپردازند!
    از طرفي مقام و منزلت و... امام علي (ع) به اين نيست که آيا نام او در قرآن آمده يا نه؟ مگر نام هر کسي در قران آمده با ارج و قرب بوده؟ يا اينکه نيامده بي ارزش و... شده؟ مقام و منزلت امام علي به سيره نظري و عملي او بوده است و چه افتخاري بالاتر از اين!
    آقاي سيد مجيد حسيني! آقاي سوزنچي يا امثالهم جديداً اين حرفها را کشف و بيان نکرده که، پس چرا تا حالا کسي به آن نپرداخته و به آن حساسيت نشان نداده و بي اهميت بوده اند، چون يک مسئله بي ارزش و بي خاصيت بوده، حال چرا دغدغه شما شده، نمي دانم! انشاءالله که خير است!

    + سيد مجيد حسيني 
    از همه دوستاني که در اين بحث مشارکت کردند سپاسگزارم . جناب آقاي عباسي فصلي در محکوميت تفکرات اخباري گفتند و داعش و وهابيت و اين حرفها حتما حرفهاي خوبيست .اما بحث ما نه اخباري بود و نه داعشي و نه اصولا سر مسئله خاص بودن يا نبودن اسم حضرت علي عليه السلام در قرآن ، بلکه سر فضاي فکري حاکم دستگاه اموي بود .
    اما نکته جالب اين است که دوستان ميگويند اينکه اسم حضرت علي در قرآن باشد يا نباشد مسئله مهمي نيست و موضوعي نيست که اهميت داشته باشد و اگر فردي هم بخواهد اين موضوع را ثابت کند ميگويند دچار غلو شده است . واقعا چگونه است که يک مسئله بي اهميت را به کسي نسبت دادن انسان را دچار غلو ميکند ، احتمالا يا مسئله با اهميت است و بنا به دلايلي بدون اهميت جلوه داده ميشود و يا اينکه واقعا بي اهميت است و لذا نسبت دادنش هم نميتواند غلو باشد . مثل اينکه کسي ثابت کند که مثلا فلاني در عمرش سه بار مسافرت رفته است ، حالا اگر تعداد اين مسافرتها حقيقتامهم نباشد نسبت دادن و اثباتش هم غلو نخواهد بود حتما .
    و نکته آخر اينکه همانقدر که اخباريگري مبتني بر دوري از عقل خطرناک است ، اصولي گري مبتني بر دوري از احاديث و تکيه بر عقل تنها هم خطرناک است و خوبست مواظب باشيم .
    نهايتا اينکه آقاي سوزنچي در اين مقاله قائل به تحريف ظاهري قران نشده بودند و ما هم قائل به اين تحريف نيستيم .
    + سيد حسين حسيني 
    خدمت دوست محترم"يه دوست "که موقع بحث ازمدارنزاکت خارج وزبان به هزل مي گشايند که بنا نداشتم به اين گونه لحن وکلام پاسخ گويم، ولي اشاره اي مي نمايم تااگرعلاقه به تامل دارند کمي رنج تحقيق را برخود هموارنمايند.
    اينکه مقام امامت بالاترازنبوت است شما را به سوره بقره آيه 124 وشرح وتفسيرش ارجاع مي دهم، واينکه نبوت دوقسم است:نبوت عامه ونبوت خاصه ومقام امامت بالاتر ازمقام نبوت عامه است. انباء درمقام دعوت مساويند(لانفرق بين ..) ولي درفضيلت متفاوت(تلک الرسل فضلنا بعضهم ...)و مگر شما حديثي که نقل شيعه وسني است راازپيامبر : که علماء امت من افضل ازانبياء بني اسرائيلندرا نشنيده ايد .
    مگرحضرتعالي روايت صعصعه ابن صوعان راکه علماي شيعه و اهل سنت درصحاح واستيعاب وطبقات ومعرف ...با تاييد ابن عباس، را نشنيده اي که حضرت برتري و دليل اين برتري خودرا بر جميع انبياء
    حتي ابراهيم وموسي وعيسي بيان مي فرمايد؟
    بسته شدن باب نبوت دليل براتمام تکامل ومسابقه تعالي انسانها نيست که برعکس گسترش اين پهنه وفضاي کمال وتعالي است .
    مگرحديثي که برادران اهل سنت ما ازرسول خدا نقل فرموده اندرا نديده ايد که فرمود: براستي که خداوند نودخصلت ازخصال انبياءرادرعلي جمع کرده، نه درغيراو ، ودهادليل ديگرکه دراين مقال نمي گنجد.
    تاما مسلمانان چه شيعه که گاهي آثارتحصيل درحوزه را نيز به دوش مي کشيم وچه برادران اهل سنت، ازدوثقل اکبرپيامبر جداييم، توقع حال وروزي بهترازاين را نبايد داشته باشيم .
    + عباسي 
    چه خوب گفت مرحوم دکتر شريعتي که اگر ميخواهيد چيزي را بدنام کنيد نمي خواهد با آن دشمني کنيد از آن بد دفاع کنيد. خودش کار طرف را يکسره مي کند.
    از قضا يکي از رموز مظلوميت اول مظلوم عالم هم همين بد دفاع کردن هاي ما از شأن و شخصيت و جايگاه والا و بالا و رفيع ايشان است که فغان خود ايشان را نيز بلند کرده است.
    نگاهي به تاريخ اسلام بيندازيد و ثمرات بدفهمي ها و بد دفاع کردن هاي گروه هاي مختلف فکري چه از شيعه چه از سني را ملاحظه کنيد. خوارج و اشاعره در صدر اسلام - صفويه در قرن دهم - اخباريان و وهابيت در قرن دوازدهم - طالبان ، القاعده و داعش در قرن حاضر. و خدا ميداند تا کي اين جريانات به ظاهر ديني و در واقع ضد دين و ضد عقل تا کي بنا است ادامه يابد و چه وقت بنا است مسلمانان دست از سطحي نگري و ظاهرگرائي و اخباري گري و اشعري گري بردارند و به مدد اصالت دين و با تکيه بر عقلانيت راه وسط را انتخاب کنند؟
    يک نکته: نام علي و ياد او و راه او نبايد وسيله اي شود تا توسط ما صراط مستقيم خود به کژراهه تبديل شود.
    مواظب باشيم در زمره چنين کساني نباشيم.
    + عباسي 
    نکته اساسي تر اين که با آن که مرحوم وحيد بهبهاني در قرن دوازدهم هجري اهتمام فراواني نمود تا اخباري گري را ريشه کن کند اما با آن که آن را مغلوب عقل و استدلال و اصول فقهي نمود اما پس از گذشت سه قرن متأسفانه هنوز که هنوز است شاهديم که چون ريشه خشکانده نشده است (و به قول امير بيان ؛ علي-ع- چشم فتنه را کور کردم اما ريشه کماکان باقي است) ، لذا روح اخباريگري و روحيه اخباري بر نوع غالب علما و مراجع و روحانيت ما حاکم و غالب بوده و هست و چه بسا تنها چيزي که در فکر و قلم و احکام صادره فقهاي ما سايه نيفکنده همين دخالت عقل است.
    پس از اين مقدمه مي گويم اين جريان در مورد بحث مورد نظر دو و بلکه بگو سه جفا و جنايت را روا داشته اند: اول - معتقدند قرآن موجود در دست مسلمانان يک سوم قرآني است که بر پيامبر نازل شده و قرآن حقيقي و واقعي که در دست امام غائب از نظر است ، سه برابر اين قرآن است(!!!) اين ميدانيد يعني چه؟ يعني تصريح به تحريف قرآن که خود خدا و قرآن حفظ و محافظتش را از تحريف تضمين کرده اند. دوم - در قدم بعدي اخباريون صراحتاً مدعي هستند که در قرآن تحريف صورت گرفته است. آن هم تحريف لفظي و ظاهري نه معنوي و باطني!!! يعني کاسته شدن آياتي که مربوط به ولايت است. سوم - همين ادعاي آقاي سوزنچي که مدعي هستند نام تک تک ائمه نه فقط امام متقيان علي-ع- در قرآن اصلي آمده است.
    مي بينيد چنين ادعاهاي مبالغه آميزي ريشه در کجا دارد؟ بله کساني مي توانند اهل فضل و علم باشند اما يک عمر به دليل آن که شاکله فکريشان درست شکل نگرفته ره بيراهه روند. مشکل چنين کساني همان است که در قرن دوازدهم مرحوم وحيد بهبهاني با آن دست و پنجه نرم ميکرد ؛ اخباريگري. به راستي به رفتارهاي دون شأن و خارج از عرف برخي از اينان به بهانه تعظيم شعائر و پاسداشت و بزرگداشت مقام شامخ اولياء دين توجه کرده ايد؟ اين ها همه ناشي از آن عقبه فکري است که نسبتي با روح دين ما ندارد. زنجيره اي از باورها و فتواها و رفتارها از اين عقبه فکري اخباري شکل گرفته و بر تار و پود زندگي و جامعه و اصل دين ما رخنه کرده و قطعاً و قاعدتاً بايد با آن مبارزه کرد تا اين افکار و رفتارها تبديل به سنت هاي بدعت آميز نگردد. همان گونه که مرحوم وحيد بهبهاني(البته نه وحيد خراساني) چنين کردند.
    سلام بر عزيز دل برادر ؛ آسيد مجيد گل و گلاب!
    در آخرين شب قدر بحثي پيرامون خاتميت داشتيم که در آنجا به اين مطلب شما اشاره کرديم که يکي از دلايل خاتميت همين است که در لسان انبياء پيشين و نيز کتب آسماني آنها بشارت به پيامبر پسين و نيز پيامبر آخرالزمان (و همچنين در برخي کتب نظير تورات و انجيل با عناوين ايليا و اليا که منطبق بر نام مبارک علي-ع- است) داده مي شده است. اما اينک آخرالزمان است و باب وحي بنا بوده مُنسدّ شود و امور به اهل عقل و علم سپرده شود (البته با اين تفاوت که اهل سنت بلافاصله پس از پيامبر -ص- چنين کردند و ما شيعيان با درنگي 260 ساله جهت آماده سازي ذهن بشر براي پذيرش خاتميت و عهده دار شدن مسئوليت تبيين و تفسير و تعليل آيات قرآن و احکام اسلام) و چه بسا به همين دليل ديگر نام جانشين بلافصل و شايسته و بايسته و به حق ايشان نيامده است.
    نکته لازم الذکر ديگر اين که در تعريف غلو آمده است که افراط و مبالغه در تعريف يا انتساب نسبت به هر چيزي که به ويژه اگر واقعيت هم نداشته باشد ، غلو است. حال شما خود با مراجعه به آيات و تفاسير و نيز نوشته آقاي سوزنچي ببينيد خارج از حد اعتدال به اين مسأله نگريسته شده يا نه؟
    + دوست 
    آقا اين چه حرف چرتي است که مقام امامت بالاتر از نبوت است، پس مقام امام علي (ع) نيز بالاتر از همه انبياء به جز پيامبر اسلام است؟ اين غلو نيست پس چيه؟ کجا مقام امام علي (ع) بالاتر از حضرت آدم، نوح، موسي و عيس است؟ جاي تعجب دارد! خود امام علي (ع) و ديگر ائمه اطهار (ع) اين ادعاها نداشتند که شما به اينها مي چسبانيد!
    نکته بعدب اين که اگر واقعاً نام امام علي (ع) در قرآن بوده و امويان آن حذف کرده اند، پس چرا هيچکدام از امامان بعدي به آن اشاره نکرده اند؟! حداقل دوران عباسيان که مي توانستند اشاره کنند؟ حداقل امام رضا (ع) که مي توانست يک اشاره اي نمايند! پس کاسه داغتر آش نشويد و وضع را خرابتر از اين نکنيد.
    + سيد حسين حسيني 
    طبق عقايد شيعه :
    1- مقام امامت بالاتر ازمقام نبوت است وپيامبران الهي زماني مقام وقرب بيشتري مي يافتند که به مقام امامت، علاوه برمقام نبوت دست مي يافتند.
    2- مقام حضرت اميرنزد خداوندازتمام انبياءالهي به جزمقام پيامبراسلام(ص) والاتراست وحتي مقام علماي عامل دين پيامبرخاتم به استناداحاديث ازمقام بسياري ازپيامبران بني اسرائيل بالاتراست .
    3-ذکرياعدم ذکرنام به تنهايي درقرآن نشان ازبلندي جايگاه فرد يا تقدم وتاخرمقامي درنزد خداوند نمي گردد، مگرانکه پروردگارقصدبيان خصيصه يا عظمت منحصربه فردي را درشان ومنزلت کسي درقرآن داشته باشد، ومگرنام فاطمه(س) درقرآن به عنوان برترين زنان ذکر ويا نام بدترين دشمنان دين خدا درکنار افرادي چون فرعون ونمرود ...بيان گرديده و ادعاي بودن وجودنامي نشان واثبات حقانيت نمي تواند باشد وبه صرف طرح اين ادعا نيزنمي توان فردي را غالي ناميد، که خودائمه غاليان نسبت به خودرا معرفي نموده اند .
    + سيد مجيد حسيني 
    عرض سلام و ارادت خدمت جناب آقاي عباسي و ساير دوستان ! براي من سوال است که کجاي اين ادعا که نام حضرت علي ممکن است در قرآن آمده باشد بوي غلو ميدهد ؟ آيا کسي که مدعي بودن اسم کوروش در قرآن باشد و ذوالقرنين را کوروش بداند در مقام او غلو کرده است ؟؟؟ . قطعا معناي غلو دادن صفاتي است که آنها را به الوهيت نزديک کند و ادعاي اينکه اسامي آنها در قرآن آورده شده ، مثل صدها اسم ديگري که در قرآن آورده شده بوي غلو نميدهد ، بلکه تمام حرف اين مقاله اين بود که تبليغات هزارماهه دستگاه اموي که مردم را از موضوع بيان فضائل آن حضرت به سب به آن بزرگوار واداشت ، برروي اموري متمرکز بوده که يکي از آنها قطعا ظاهر و باطن قرآن بوده است و براي اين ادعا نيز ادله اي ارائه کرده است که موضوع استبعاد و يا انکار و يا غلو دانستن وجود نام حضرت علي در قرآن يکي از اهداف حکومت اموي بوده است . و گرنه ما هم ميدانيم که ولايت و حقانيت اميرالمومنين نياز به وجود نام آن حضرت در قرآن ندارد و اما دو نکته ديگر:
    در تاييد فضاي حاکم تبليغات اموي بر فضاي فکري امروز ما همين بس که وجود 500 آيه به تصريح اهل سنت در شآن اهل بيت که در نوشته تان به آن اشاره کرده ايد باعث نشده که در ادبيات بزرگواراني همچون حضرتعالي مقام و منزلت آن حضرت از يک آدم خوبي که حقش مدتي به تآخير افتاده و با اين تاخير و غصب اساسا اتفاق مهمي در عالم نيفتاده فراتر نرفته و لذا توحيد غاصبان حق آن حضرت را با توحيد خود آن حضرت يکي ميپنداريد ( مقاله واعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا)
    نکته ديگر اينکه احاديث زيادي وجود دارد که تصريح دارد که نام آن حضرت با ادبيات گوناگون در کتابهاي آسماني پيشين آمده است ، آيا آمدن نام آن حضرت در ساير کتابهاي آسماني را مصداق غلو ميدانيد و يا آمدن اين نام فقط در قرآن مصداق غلو است ؟؟؟
    به هرحال بازهم تاکيد ميکنم که حرف اصلي نوشته بنده و يادداشت آقاي سوزنچي پيدا کردن نقاطي از معارف ديني است که متاثر از تبليغات هزار ماهه معاويه است و ممکن است بر اثر آن تبليغات امروز ما هم ندانسته به آنها مبتلا باشيم ، هر چند که به زعم بنده هم وقتي خداوند از آوردن نام ايشان در ساير کتب آسمانيش دريغي نکرده بعيد است که از آوردن نامش در قرآن دريغ کرده باشد!










    سلام
    يک نکته: اقدام معاويه آن بود که حق را ناحق و وارونه جلوه دهد و موفق هم بود. مواظب باشيم ما نيز مانند مغاويه عمل نکنيم و با گرفتار آمدن در مبالغه و بلکه غلو در حق و شأن آن امام همام ، راه معاويه را نرويم و اين بار از اين ور بام نيفتيم. بنده خدا شيخ صدوق که به دعاي امام عصر-عج- به پدرش ارزاني شد ، حق داشت که بگويد برخي مطالب مبالغه آميز و بلکه غلو ، دستاورد غاليان و مفوّضه از شيعيان است و در آن اوضاع مجبور به لعن آنها شود. دقت کنيد هم معاويه و امويان در لسان رسول خدا-ص- و امام صادق-ع- در زيارت عاشورا لعن ميشوند هم آنان که رفتارهاي مشابه امويان دارند!!! برايتان عجيب نيست؟ ابزار پوشاندن حق فقط انکار نيست بلکه هر آنچه حق را از جلوه بياندازد ولو در قالب تعاريف مبالغه آميز ، هم انحراف از حق و جفا در حق صاحب حق است و اين قطعاً جفا در حق حضرت امير-ع- است گر چه در لفافه حمايت و تعريف از ايشان است. فراموش نکنيم فرمايش خود ان حضرت را که هلک فيّ سيّان ؛ مُحِبٌّ غالٍ و مُبغِضٌ مُفَرِّطٌ= دو دسته درباره من به هلاکت افتادند ؛ دوستداراني که درباره من غلو کردند و دشمناني که در دشمني شان با من راه افراط پيش گرفتند.
    يک سؤال: آيا نبايد به طرف مقابل و مخالفين خود که چنين چيزهايي را از اين طرف مي بينند ، حق داد که بگويند شيعيان علي را خدا مي دانند و چه بسا به همين دلايل و مستندات صدق الله العظيم مي گويند تا امثال سوزنچي ها گمان نبرند که اين علي همان علي-ع- است!!!؟
    الحمدلله به قدر وافي و کافي آياتي که حتي خود مورخان و مفسران اهل سنت اذعان کرده اند که اين آيات در شأن علي-ع- و اهل بيت -ع- است ، و برخي حتي تا 500 آيه هم نقل کرده اند ، در لابلاي آيات قرآن وجود دارد که نيازي نيست تا از باب الغزيق يتشبّث بکلّ ... به هر رطب و يابس و لاطائلي تمسّک کنيم. و به راستي چه نيازي است به اين گونه مهملات؟ مثلاً امثال سوزنچي ميخواهند با اين آيات مورد اشاره چه چيزي را در حق و شأن عليّ عالي اعلي -ع- ثابت کنند که تاکنون ثابت نشده است؟ ضمن آن که هر چه معاويه و دستگاه اموي طي 90 سال تلاش کردند تا فضائل آن حضرت وارونه و بلکه نابود شود نتيجه معکوس داد و بيش از هر موضوع ديگري در کتب مخالفين ما ثبت و ضبط گرديد. ديگر چه نيازي است به شاخه هاي خشکيده اينچنيني دست آويزان کنيم؟
       1   2      >