• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : چرا نام حضرت علي عليه السلام زياد در قرآن آمده است ؟؟؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عباسي 
    نکته اساسي تر اين که با آن که مرحوم وحيد بهبهاني در قرن دوازدهم هجري اهتمام فراواني نمود تا اخباري گري را ريشه کن کند اما با آن که آن را مغلوب عقل و استدلال و اصول فقهي نمود اما پس از گذشت سه قرن متأسفانه هنوز که هنوز است شاهديم که چون ريشه خشکانده نشده است (و به قول امير بيان ؛ علي-ع- چشم فتنه را کور کردم اما ريشه کماکان باقي است) ، لذا روح اخباريگري و روحيه اخباري بر نوع غالب علما و مراجع و روحانيت ما حاکم و غالب بوده و هست و چه بسا تنها چيزي که در فکر و قلم و احکام صادره فقهاي ما سايه نيفکنده همين دخالت عقل است.
    پس از اين مقدمه مي گويم اين جريان در مورد بحث مورد نظر دو و بلکه بگو سه جفا و جنايت را روا داشته اند: اول - معتقدند قرآن موجود در دست مسلمانان يک سوم قرآني است که بر پيامبر نازل شده و قرآن حقيقي و واقعي که در دست امام غائب از نظر است ، سه برابر اين قرآن است(!!!) اين ميدانيد يعني چه؟ يعني تصريح به تحريف قرآن که خود خدا و قرآن حفظ و محافظتش را از تحريف تضمين کرده اند. دوم - در قدم بعدي اخباريون صراحتاً مدعي هستند که در قرآن تحريف صورت گرفته است. آن هم تحريف لفظي و ظاهري نه معنوي و باطني!!! يعني کاسته شدن آياتي که مربوط به ولايت است. سوم - همين ادعاي آقاي سوزنچي که مدعي هستند نام تک تک ائمه نه فقط امام متقيان علي-ع- در قرآن اصلي آمده است.
    مي بينيد چنين ادعاهاي مبالغه آميزي ريشه در کجا دارد؟ بله کساني مي توانند اهل فضل و علم باشند اما يک عمر به دليل آن که شاکله فکريشان درست شکل نگرفته ره بيراهه روند. مشکل چنين کساني همان است که در قرن دوازدهم مرحوم وحيد بهبهاني با آن دست و پنجه نرم ميکرد ؛ اخباريگري. به راستي به رفتارهاي دون شأن و خارج از عرف برخي از اينان به بهانه تعظيم شعائر و پاسداشت و بزرگداشت مقام شامخ اولياء دين توجه کرده ايد؟ اين ها همه ناشي از آن عقبه فکري است که نسبتي با روح دين ما ندارد. زنجيره اي از باورها و فتواها و رفتارها از اين عقبه فکري اخباري شکل گرفته و بر تار و پود زندگي و جامعه و اصل دين ما رخنه کرده و قطعاً و قاعدتاً بايد با آن مبارزه کرد تا اين افکار و رفتارها تبديل به سنت هاي بدعت آميز نگردد. همان گونه که مرحوم وحيد بهبهاني(البته نه وحيد خراساني) چنين کردند.