سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعار مرگ بر آمریکا و ثواب تسبیحات اربعه!

باز هم نسبت های ناروا به امام خمینی!

چند روز پیش در پایگاه خبری تحلیلی انتخاب خواندم که رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور، حجت الاسلام والمسلمین تقوی گفته است: شعار مرگ برآمریکا به گفته امام (ره) جهاد با زبان است که ثوابی به اندازه تسبیحات اربعه دارد.

وی در «همایش یاران انقلاب» با بیان اینکه عرصه شهادت و ایثار عرصه عشق است، بیان داشت: هر کسی بخواهد در عرصه شهادت وارد شود باید با بال عشق حرکت کند زیرا منزل شهادت، منزل عاشقانه و عارفانه است. همچنین در ادامه به مراحلی که یک عارف باید برای رسیدن به خدا طی کند اشاره کرد و گفت: کسانی که ایمان آوردند اولین منزل عرفان را طی کرده و به دنبال آن منزل دوم هجرت از گناه به ثواب از ظلم به عدل، از کذب و دروغ به صداقت و از شیطان به خدا را.

رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کشور سومین منزل در عرفان را جهاد در راه خدا دانست و گفت: سالک الی الله وقتی هدف الهی دارد و همه بندهای دنیوی و وابستگی های دنبا را از خود جدا می کند به منزل جهاد می رسد که این جهاد می تواند مال یا زبان باشد. وی افزود: گفتن حق و حقیقت جهاد با زبان است و شعار مرگ بر آمریکا از جمله جهاد اکبر است که به گفته امام (ره) ثوابی به اندازه تسبیحات اربعه دارد.

حجت الاسلام تقوی در پایان تاکید داشت: منزل آخر در عرفان شهادت است. زیرا هر چه خوبان همه دارند شهدا به تنهایی دارند و نور شهادت بشریت را زنده نگه داشته است.

فقط یک نقد!

این که فرمایشات ایشان به لحاظ علمی، اخلاقی و عرفانی و... چقدر صحیح است و به واقعیت نزدیک، بماند، چرا که نه در تخصص بنده است و نه وقت و ضرورت آن، اما توجه و دقت فقط در یک جزء آن (که تا حدودی در حوزه مطالعاتی ماست) ما را نسبت به بقیه موارد صحبت های ایشان کفایت کند.

وی مدعی است: شعار مرگ بر آمریکا جهاد اکبر زبانی است که به گفته امام (ره) ثوابی به اندازه تسبیحات اربعه دارد! حال، ما برای این که از قافله اهل ثواب عقب نمانیم و از این ثواب مفت و مجانی بهره ای ببریم و هم نمازی بخوانیم و هم... قصد کردیم من بعد بجای تسبیحات اربعه و دیگر اذکار پیش و پس از نماز، بالکل، ذکر مرگ بر آمریکا بگوییم، به شرطی که جناب آقای تقوی بفرمایند امام خمینی کی و کجا و در کدام منبع و اثر این مطلب را فرموده اند؟! ما همه آثار امام را زیر و رو کردیم و چنین مطلبی از ایشان ندیدیم. اینجاست که انسان در دومین منزل عرفان می ماند!




تاریخ : شنبه 94/9/14 | 9:21 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

ادامه داستان واقعی یک روز زشت و زیبا! 

... اتوبوس از راه رسید؛ تا خواستم سوار شوم، چشمم به منظره ای افتاد که باز چند لحظه ای از تعجب میخکوب شدم! البته نه از نوع صبحگاهی، بلکه به لحاظ شور و شعف و خوشحالی! چرا؟

اتوبوس

دیدم راننده خوش ذوق و سلیقه، فضای جلوی اتوبوس را از پایین تا بالا، دو طرفه، به صورت خیلی ماهرانه پر از گل های طبیعی کرده است؛ چندین گلدان با گل های زیبا دو طرفه چیده شده؛ حتی یکی از گلهای رونده را به سقف اتوبوس کشیده! واقعاً از این کار این راننده لذت بردم و تمام حرص و جوش صبحگاهی (جریان بخش پیشین) و خستگی کار از تنم بیرون شد و با خوشحالی همراه با تعجب در صندلی جلو نشستم.

با خودم گفتم: باید از کارش تشکر کنم. این راننده خوش ذوق و سلیقه باید تشویق شود! همین که نشسته بودم عکسی از شاخه گل های بالاسر راننده گرفتم، ولی دلم آرام نگرفت. خجالت را کنار گذاشته و بلند شدم و رفتم کنار در اتوبوس و گفتم: آقای راننده! جداً دست شما درد نکنه! از این کارت لذت بردم! با این کار به مسافرها روحیه دادی! و...

اتوبوس زیبا

اما از همه مهمتر پاسخی بود که آقای راننده جوان داد: بعداز تشکر، گفت: خوشحالم که بالاخره یکی پیدا شد از این کار و اقدام من تشکر و تعریف بکند!

پشت این جمله کوتاه، حرفها و تحلیل های زیادی خوابیده! واقعاً چرا ماها اینقدر قدر نشناسیم؟! یک مسلمان با هزینه شخصی خودش و با زحمت زیاد، زیبایی و طبیعت را به داخل اتوبوس مسافرکش عمومی شهری آورده، اما کسی...

من نمی دانم مسئولان شرکت واحد اتوبوس رانی قم تا حال از این راننده عزیز تشکر و قدردانی کرده اند یا نه!؟ اگر چنین کسانی مورد تشویق قرار گیرند، و یا صدا و سیما آنها را به مردم معرفی نماید، حتماً تأثیر مثبت گذاشته و از مصادیق امر به معروف خواهد بود و...

حال مقایسه کنید کار آن کج سلیقه هایی که به نام دین و مذهب و وظیفه شرعی و انقلابی و نهی از منکر و... در و دیوار شهر را با رنگهای سیاه و خط های زشت پر از الفاظ رکیک و مرگ و... بر علیه این و آن کرده و به خیال خود انجام وظیفه می کنند، با چنین کسی که با هزینه شخصی و بدون حمایت ارگان و نهاد خاص و بدون تشویق، اقدام به این کار می کند! کدام یک دینی و انسانی است؟ کدام عمل امر به معروف و نهی از منکر است؟ کدام یک تأثیرگذار است؟ و...

 بگذریم! با اجازه راننده محترم، هنگام پیاده شدن چندتا عکس گرفتم که دو نمونه تقدیم می گردد.




تاریخ : یکشنبه 94/8/24 | 6:47 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

کدام رفتار دینی و انسانی است؟! (1)

داستان واقعی یک روز زشت و زیبا! (1)

چند روز پیش ها هوس کردم، فاصله میان منزل و محل کار را پیاده طی طریق کرده تا هم ورزشی کرده باشم و هم سهمی، ولو بسیار اندک در عدم آلودگی هوا داشته و هم خیالم از نبود محل پارک که معضلی در مرکز شهر قم است، راحت باشد و هم از هوای دل انگیز پاییزی بهره ای برده باشم. به راه افتاده و یاد کردم از شعر منوچهری دامغانی که:

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست 

باد خنک از جانب خوارزم وزانست 

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست 

گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست 

دهقان به تعجب سر انگشت گزانست 

                 کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار 

طاووس بهاری را، دنبال بکندند 

پرش ببریدند و به کنجی بفکندند 

خسته به میان باغ به زاریش پسندند 

با او ننشینند و نگویند و نخندند 

وین پر نگارینش بر او باز نبندند 

تا بگذرد آذر مه و آید (سپس) آذار...

بگذریم! با پاییز خیال انگیز، سر به گریبان فرو برده و دیده از اطراف شسته و چشم بر زمین دوخته طی طریق می کردم که ناگه، زیر پای خود نقشی دیده و کُپ کردم! نقش پرچم کشور آمریکا! پا برکشیدم! چون معتقدم پرچم هر کشوری قابل احترام است و نباید به آن توهین کرد، ولو طرف دشمن باشد! آیا به هر بی سر و پایی اجازه می دهیم به پرچم عزیز کشورمان توهین کند؟! قطعاً نه! با خود گفتم شاید یکی از کسبه، خوش خیالی کرده و خواسته به نشانه انقلابی گری (در صورت خلوص نیت) و یا خوش رقصی (با هدف عدم پرداخت مالیات) این عمل ناشایست را مرتکب شده، ولی با ادامه راه، دیدم، نه خیر ادامه دارد. هر چند قدم...

با خود گفتم بی خیال، از قدیم گفتند: عقل که در بدن نباشد، لابد در کف خیابان است و  جان در عذاب. به اطراف نظر کردم تا از این چشم نوازی های دروغین بر حذر باشم. اما این بدمستی ها و کج اندیشی ها و رفتارهای ناشایست به گونه ای دیگر آزارم داد! در در و دیوار، صندوق های پست و... هر مکان و وسیله خوشرنگ و تمیز که در راه دیده می شد، مورد دست برد این دزدان عقل و شعور و زیبایی قرار گرفته بود. گاه با خط بسیار زشت و زننده و گاه با کلیشه بد رنگ و... نوشته هایی علیه (به قول خودشان) یا بی حجابی و بدحجابی؛ یا مدیران مذاکرات هسته ای و یا آمریکا و...

خدایا اینها می فهمند چه کار می کنند؟ کاروان جهانی رفت و ما اندر خم یک کوچه ایم!

خلاصه کلام! درسته لذت پیاده روی صبحگاهی را از ما گرفتند، با این حال پیاده و به موقع سرکار حاضر شدم. به فکر بازگشت بودم! آیا باز هم پیاده؟!

ساعت برگشت فرا رسید. عطای پیاده روی را به لقایش بخشیدم و گفتم مدتی است اتوبوس شرکت واحد سوار نشدم، بهتره با وسیله نقلیه عمومی بروم، تا هم از آن مناظر قبیح و ناپسند به دور باشم و هم در اجتماع و بین مردم بوده و با درد و رنج مردم بیشتر آشنا شوم (می بخشید! خواستم کمی قنپز در کنیم). با کمی انتظار، انتظار به سر آمد و اتوبوس از راه رسید، اما تا خواستم سوار شوم، چشمم به منظره ای افتاد که...

ادامه در شماره بعدی





تاریخ : دوشنبه 94/8/11 | 10:26 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر


به گزارش پایگاه خبری «تیک» (Tik.ir)، اخیرا در فضای مجازی عکسی منتشر شده که احساسات کاربران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.این تصویر حکایت از پدری دارد که چتر خود را به صورت بسیار فداکارانه ای طوری گرفته که پسرش کاملا از خیس شدن در امان بوده در حالی که خودش به شدت خیس شده است.



به گزارش ایندیپندت، این تصویر که در ونکوور گرفته شده است،در وب سایت های انتشار عکس تحت عنوان "پدرها" به اشتراک گذاشته شده است. یکی از کاربران در این باره، نوشت: "پدر من هرگز با من درست رفتار نکرد. من هیچ الگوی درستی برای برخورد با فرزندم ندارم. آیا من می توانم پدر خوبی برای فرزندم باشم؟"

دیگری درباره این عکس نوشت: " این پدر تنها فرزندش را از خیس شدن در امان نمی دارد. او به فرزندش انسان بودن را می آموزد."

گفتنی است، این تصویر که نمادی از عشق است بیش از 3 میلیون بار در فضای مجازی کلیک خورد.


حال فکر می کنید ایرانی ها در کامنت های این عکس چی نوشتند؟ به اولین کامنت ها توجه کنید:

 

نخستین پیام: خوب آی کیو بچتو بقل کن

پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
17:35 - 1394/06/24
دانشمند دستاش و نمیبینی پره
سعید
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
18:07 - 1394/06/24
یه دستش که کیفش است یه دستش هم چتر.چطوری به رو بغل کنه. تازه مشخص است که مسیر طولانی است. و در عمل برای یه مدت طولانی امکان پذیر نیست
علیرضا
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
18:25 - 1394/06/24
کلا همیشه باید یه نظر مخالف تو آستین داشته باشیم.
ناشناس
| CANADA |
18:42 - 1394/06/24
آی کیو اول دست چپشو نگا کن چند تا چیزو حمل میکنه. خوب اگه این شازده را هم بخواد بغل کنه با کجاش چترو نگه داره. ضمنا این بچه ماشاله اندازه منه. چطوری میشه بغلش کرد.
ناشناس
| ROMANIA |
18:45 - 1394/06/24
خب آی کیو هر دو دستش پره، با دقت نگاه کن
در ضمن بقل اینطوری نوشته میشه:بغل
حسین
| GERMANY |
20:18 - 1394/06/24
واقعاً که I.Q خودتی. میدونستی؟!!!



تاریخ : چهارشنبه 94/6/25 | 8:29 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

 

تولد مجدد قرآن در سال 1313 شمسی!؟

بچه که بودیم، گاه لطیفه هایی می شنیدیم که باور نمی کردیم در آینده به واقعیت پیوسته و رسمیت پیدا کند! به یاد دارم می گفتند، یک بنده خدایی را دستگیر کرده و به زندان می برند، از او می پرسند: چرا دستگیر و زندانی شدی؟ چه کار خلافی کردی؟ پاسخ می دهد: هیچی! کاری نکردم! فقط بخاطر چاپ قرآن بوده! می پرسند: مگر می شه؟ پاسخ می دهد: بله! قرآن چاپ کردم و برای این که بهتر به فروش برسه، رو شیشه مغازه نوشتم: جلد دوم قرآن منتشر شد!

اما نمردیم و بالاخره دیدیم که قرآن دوم هم متولد شده و ما بی خبر بودیم! از قدیم گفتن: تا نباشد چیزکی! مردم نگویند چیزها! پس لطیفه بالا ریشه در واقعیت تاریخ معاصر داشته و ما بی خبر بودیم!

حال دوستان شاید بپرسند قضیه چیست؟ هیچی! یک اطلاع رسانی دیر هنگام فرزند حضرت آیت الله...! حجت الاسلام و المسلمین مجتبی...، پسر دوم آیت الله محمدتقی... در مصاحبه با صابر نیوز گفته اند: «وقتی مادر آیت الله... به او حامله بوده، شب در خواب می بیند که وضع حمل کرده و قرآن را به دنیاآورده است.»

یادآوری: ایشان متولد 1313 ش، می باشند.

واقیتش، هدف فقط اطلاع رسانی نبود، قصد بررسی و تحلیل قضیه و علل و پیامدهای این نوع نگاه و عمل را داشتم، اما فعلاً جرأت نکردم! تا ببینیم نظر خواننده ها چه باشد!  

 




تاریخ : شنبه 94/6/21 | 7:20 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

 

بخش دوم نگاه رحمانی و اعتدالی امام در سیاست خارجی

ابزارها و روشهای تحقق اهداف

هر کشور و حکومتی برای تحقق اصول و اهداف سیاست خارجی خود از ابزار و روشهای خاصی استفاده می کند. نمی توان معیار و میزان مشخصی برای همه کشورها ارائه داد، چرا که اصول و اهداف هر نظام با هم تفاوتهای اساسی دارند. تحلیل و بررسی آثار حضرت امام نشان می دهد، ایشان نیز در سیاست خارجی خود معتقد به ابزار و تکنیک های ویژه ای بودند که طبق اولویتی که خودشان در نظر داشتند، عبارت از:

1 ـ موفقیت در سیاستهای داخلی

از دیدگاه امام اولین و مهمترین اقدامی که برای تحقق اهداف سیاست خارجی لازم است، موفقیت در سیاست داخلی است. به اعتقاد ایشان تحکیم و تثبیت نظام تازه تأسیس ج.ا.ا خود به خود موجب اعتماد دیگر کشورهای اسلامی شده و همچنین کشورهای دشمن را از حمله به کشور منصرف می کند. (صحیفه امام، 21/403؛ 8/503؛ 18/281؛ و...) به اعتقاد حضرت امام کشوری که نتواند خودش را اداره کند، نمی تواند الگو برای دیگران باشد. (صحیفه امام، 19/223) حتی مراکز علمی و تربیتی ایران اسلامی به گونه ای باید باشد که مسلمانان دیگر کشورها بفهمند که تربیت در اینجا مفید است و می تواند الگو باشد. (همان)

کشوری که در درون خود نتواند مخالف فکری و سیاسی خود را تحمل نماید، چگونه می تواند دیگران را به وحدت و یکپارچگی دعوت کند؟ و... حکومتی که بخواهد نمونه باشد، باید در سیاست داخلی خود هم نمونه باشد و توان عرضه الگوی مناسب را داشته باشد.

2 ـ روابط صلح آمیز با همه کشورها

حسن همجواری و روابط حسنه و به دور از تبعیض با دیگر کشورها یکی دیگر از ابزارهای موفقیت سیاست خارجی است که امام خمینی به آن اهتمام ورزیده و تأکید می کرد با همه کشورها و دولتها به شرطی که در امور داخلی ما دخالت نکنند، رابطه خواهیم داشت. (صحیفه امام، 21/427) از دیدگاه ایشان با این که نمى توان همزمان هم مسلمان بود و هم مارکسیست، ولی می توان با بلوک شرق به رهبری شوروى سابق روابط حسنه داشت به شرط آنکه از مداخله در امور ایران خوددارى کنند. (همان، 5/448) با بلوک غرب هم به سرکردگی امریکا روابط حسنه خواهیم داشت، اگر به نحو صحیح رفتار کند و در امور داخلى ما مداخله نکند؛ احترام ما را حفظ نماید، ما نیز به آنها احترام خواهیم گذاشت. (همان، 5/414) ایشان فقط رابطه با اسرائیل را به هیچ وجه برنمی تافت و در این رابطه یهودیان را استثنا می کرد. (همان، 5/448)

حضرت امام امیدوار بود حکومتی نمونه در ایران پس از انقلاب شکل بگیرد که با همه دولتهاى آزاد و دموکراتیک روابط حسنه داشته و برادر باشد. (همان، 5/491) ایشان بر اساس اصول اسلامی و سیره پیامبر اسلام(ص) می فرمود: ما بشر دوست هستیم، چنانکه پیغمبر ما بشر دوست بود. با همه اقشار بشر، با تمام مستضعفین عالم، روابط حسنه برقرار می کنیم، به شرط اینکه روابط متقابل و احترام متقابل باشد. (6/220) (8/113؛ 21/427) به جز اسرائیل که قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامى نموده است. (همان، 2/140) ایشان حتی کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت را حرام و مخالفت با اسلام می دانست. (همان)

حضرت امام تأکید داشت نه تنها در روابط خارجى به زیان ملت خود هیچ گونه رابطه و قراردادى را امضا نمى کنیم، بلکه هیچ گاه به زیان سایر ملتها و به قیمت تجاوز به حقوق آنها، هر چند به نفع ملت ایران باشد، این سیاست را دنبال نمى کنیم. (همان، 5/450) حتی بالاتر از این می اندیشید و می گفت: ما همچنان که مخازن خود را از غارت بیگانگان حفظ مى کنیم، هیچ گاه به ثروتهاى دیگران و لو به نفع ملت خود تجاوز نمى کنیم. با این که هر ملتى حق دارد منافع ملى و مذهب خود را حفظ کند. (همان، 5/534)

پاسخی به نقد

برخی ممکن است با استناد به آیه «اشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» بگویند ما فقط باید با مسلمانان و کشورهای اسلامی رابطه و دوستی برقرار کنیم، نه با کفار و کشورهای غیر مسلمان؛ باید با کفار به شدت برخورد کرد و با مسلمین مهربان و حسنه رابطه داشت. مسلمان با غیر مسلمان رابطه برقرار نمى کند!

پاسخ: تعصب نسبت به اسلام و بغض و کینه به غیر مسلم خواسته اسلام نیست. خیرخواهی برای تمام بشریت، حتی کفار، هدف قرآن و اسلام است. سیره پیامبر(ص) و ائمه نیز چنین بوده است. دشمنى با کافر اگر از بدخواهى سرچشمه بگیرد، ضد اخلاق است. در دین اسلام حتى نباید بدِ کافر را خواست (شهید مطهری، 22/684) تا هر حدى که بشود می توان به کافر احسان کرد، به شرطی که این احسان اسائه به دیگران نباشد، اسائه به انسانیت نباشد، به ضرر مصالح بشریت نباشد. احسان به کافر که مستلزم تضعیف اسلام و مسلمین باشد حرام است. (همان، 685) طبق فطرت و اخلاق انسانی، نه فقط باید همه انسانها را دوست داشت، بلکه بالاتر از آن، همه اشیاء را باید دوست داشت و در مسیر تکامل همه موجودات هستی کوشش نمود. (همان، 686)

قرآن خطاب به مسلمین مى فرماید: با کفار که دشمن خونین شما هستند هم، با بی عدالتی رفتار نکنید، چرا که در اسلام اصل بر عدالت است (نساء، 135؛ شهید مطهری، 22/686) یعنی انسان حق پرست نمى تواند ظالم باشد. ظلم منفى است ولو در مورد دشمنى که کافر باشد. و نظیر این مطلب را امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر مى فرماید. (نهج البلاغه، نامه امام به مالک)

پس رابطه انسانها با انسانها در اسلام، رحمت و مهربانی است. نباید «اشدا علی الکفار رحما بینهم» را بد به کار برد و دایره آن را آن قدر تنگ گرفت که فقط عده و گروه خاصی را شامل شود. نباید کفار را با کفار به اصطلاح فقهی آن، یعنی کسی که فقط اسلام ندارد، اشتباه گرفت. کفار در اینجا کفاری هستند که مسلمانان را از سرزمینشان بیرون کرده اند. اقدام به براندازی و قتال کرده اند؛ مشرکینی را شامل می شود که می خواستند پیامبر را به قتل برسانند و اساس و ریشه اسلام را از بین ببرند! کسی منکر شدت بر آنان نیست. بر اساس اشدا علی الکفار، امروز اسراییل مصداق آن است که نباید در برابر آن تسلیم شد و کوتاه آمد. اسرائیلی که مردم را از خانه و کاشان خود بیرون کرده و آنهایی که مانده اند را سرکوب و شهید می کند.

نتیجه

آنچه از دیدگاه امام خمینی در زمینه سیاست خارجی برداشت می شود، سیاست و روش اعتدال است؛ یعنی هم صلح و همزیستی مسالمت آمیز، هم مذاکره و ارتباط بر اساس منافع مشترک و هم مقابله (اشداء علی الکفار) با دشمنان و مخالفانی که در صدد جنگ و از بین بردن کشور و مسلمانان هستند. به اعتقاد حضرت امام رابطه ما حتی با دشمنانمان هم نباید با خشونت و جنگ باشد؛ اگر بتوانیم مسایل خود را با مذاکره و گفت و گو حل کنیم به هیچ وجه جایز نیست که با خشونت رفتار کنیم. به جز زمانی که بخواهند تجاوز کنند و حقوق ملت و نظام را از بین ببرند که در این صورت مقاومت و دفاع است و مقاومت غیر از خشونت ورزی و جنگ به حساب می آید. به همین دلیل در اوج اختلاف و دشمنی با آمریکا حضرت امام می فرماید: در صورتى که ملت ایران قانع شود که سران آمریکا قصد انجام عمل ناروا علیه ما را ندارند، می توان آن نوع روابطى که ما با دیگر کشورها داریم، با آمریکا هم داشته باشیم. (صحیفه امام، 12/35)

حضرت امام معتقد است هرگز داخل درهاى بسته نمی توان زندگى کرد و با دنیا ارتباط نداشت، ولى این درها را هم نباید براى استعمارگران و کفار حربی باز نمود. روابط خارجى ما بر اساس حفظ آزادى، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است و بر این اساس با هر کشورى که مایل باشد با احترام متقابل عمل مى کنیم؛ (صحیفه امام، 5/81) چه شوروی (روسیه فعلی) باشد و چه آمریکا، فرقی نمی کند.

در منظر حضرت امام در سیاست خارجی هم می توان سیاست رحمانی داشت. اهل خشونت نبود و این به معنی وادادگی در برابر دشمن نیست.

 




تاریخ : چهارشنبه 94/6/11 | 7:54 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر


نگاه رحمانی و اعتدالی امام خمینی

در سیاست خارجی(1)

اشاره

هر کشوری، در بعد داخلی و خارجی برای خود سیاستی دارد. در صورت وقوع انقلاب و تشکیل نظامی جدید، رهبران و حاکمان جدید نیز سیاست خاصی را دنبال می کنند. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، نسبت به سیاست خارجی نظام تازه تأسیس، دیدگاه ویژه ای داشت که شناخت دقیق و به دور از تنگ نظری آن، ما را با شخصیت دوراندیش و آینده نگر ایشان بیشتر آشنا می کند. در این نوشته کوتاه قصدمان آشنایی با دیدگاه امام خمینی نسبت به اصول و اهداف سیاست خارجی ج.ا.ا و ابزار و روشهای رسیدن به آن است. با بررسی آثار حضرت امام به دست می آید که ایشان در بعد سیاست خارجی رویه ای اعتدالی و رحمانی داشتند.

این مقاله در شماره 182 هفته نامه حریم امام(ره) به چاپ رسیده است.

مقدمه

صاحب نظران تعریفهای فراوان و مختلفی از سیاست خارجی دارند که در عین تفاوتهای جزئی، از مفهوم مشترکی برخوردارند. در یکی از تعریفها که جامع و نزدیک به همه دیدگاه هاست، آمده است: «سیاست خارجی مجموعه خط مشی ها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال می کند.» (محمدی، 23) یعنی سیاست خارجی یک حکومت، بازتاب اهداف و سیاستهای یک دولت در عرصه بین الملل و در ارتباط با دیگر کشورها، سازمانها، نهضتها، وقایع و حوادث جهانی و... می باشد. همانطور که از مفهوم این تعریف برمی آید، سیاست خارجی شامل دو بخش مهم و محوری است: الف. پیگیری اهداف خاص؛ ب. روشها و ابزارهای رسیدن به آن اهداف.

امام خمینی با رهبری الهی و همه جانبه، انقلاب اسلامی ایران را به موفقیت و پیروزی رهنمون کرد و نظام ج.ا.ا را بنیان نهاد. مدت ده سال رهبری نظام را به عهده داشت و در این مدت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در نظر و عمل بازتاب اندیشه های ایشان بود. در سال های اخیر افراد و گروه ها و جناح ها سیاسی کشور به فراخور اهداف و سیاستهای خود برداشت خاصی از سیاست خارجی امام ارائه داده اند. هر کدام ضمن توجه به بخشی از سیره نظری و عملی امام و برجسته کردن آن، از بخش دیگر غفلت کرده و نتوانستند نظر جامعی از ایشان ارائه دهند. عده ای ایشان در سیاست خارجی کاملاً آرمانگرا و انقلابی معرفی کرده و برخی دیگر واقعگرا و لیبرالی، اما با مطالعه و دقت در اندیشه و عمل حضرت امام می توان گفت چکیده و عصاره سیاست خارجی امام بازتاب فهم ایشان از آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم‏» (فتح، 29) می باشد. حال عده ای در معرفی سیاست خارجی امام تنگ نظری کرده و فقط به «اشداء علی الکفار» چسبیده و بر آن تأکید می کنند، برخی هم با خوشبینی زیاد کل جهان هستی را واحد دانسته و تنها «رحماء بینهم» را پیش می کشند. اما به نظر من اگر زندگی نظری و عملی امام به طور همه جانبه بررسی و تحلیل شود، بهترین گزینه برای معرفی دیدگاه ایشان، نگاه «اعتدالی» است که اتفاقاً برگرفته از همین آیه مبارکه قرآن کریم می باشد.

محور و معرف سیاست خارجی هر کشوری به دو مقوله مهم بستگی دارد؛ اصول و اهداف آن، ابزار و مکانیسم تحقق آن، حضرت امام در بیان و عمل سیاسی خود به هر دو مورد توجه داشتند.

اصول و اهداف سیاست خارجی

1 ـ استقلال در همه زمینه ها

کشور وقتی شکل می گیرد که چهار عنصر؛ سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت با هم جمع شوند و وجود عینی به خود بگیرند. اگر یکی از آنها از صحنه وجودی کشوری محو شود، اصولاً در واقعیت خارجی کشوری وجود نخواهد داشت. استقلال کشور نیز به عنصر حاکمیت بر می گردد. یعنی کشوری که عملاً حاکمیت نداشته باشد و نتواند برای خود مستقلاً تصمیم گرفته و اجرا کند، اساساً استقلال ندارد. یکی از محوریترین اصول سیاست خارجی حضرت امام تأکید بر همین عنصر حاکمیت بود.

با وجود ساختار دو قطبی جهان (شرق و غرب) در دوران حیات حضرت امام، ایشان به این نتیجه رسیده بود که مشکل اساسی سیاست خارجی کشورهای اسلامی، به ویژه ایران، عدم استقلال در سیاست خارجی است. یعنی وابستگی به یکی از دو قطب شرق یا غرب. این که به تنهایی نمی توانند در عرصه بین الملل تصمیم بگیرند. اگر کتاب «صحیفه امام؛ مجموعه سخنرانیها و...» امام خمینی را بررسی کنیم، خواهیم دید بیش از 800 بار کلمه «استقلال» را به کار برده اند که بیشتر به استقلال کشور برمی گردد. ایشان تأکید داشت، ما نه طرف غرب مى رویم، نه طرف شرق مى رویم، بلکه مستقل بوده و به صراط مستقیم عمل می کنیم. (صحیفه امام، ج ‏19، ص 328) دولت اسلامى ما آزاد و مستقل خواهد بود. و تعادل قوا در این منطقه از جهان، به هیچ وجه نباید تغییر یابد. ما نه به سوى غرب و نه به طرف شرق گرایش خواهیم داشت و مى خواهیم یک جمهورى بی طرف و غیر متعهد به دول ابرقدرت باشیم. ما مى خواهیم روابط دوستانه با همه کشورها داشته باشیم، مادام که آنها در امور داخلى ما مداخله نکنند. (همان، ج 5، ص 466)

2 ـ عدم سلطه گرایی و سلطه پذیری

یکی از اصول و اهداف سیاست خارجی امام که برگرفته از اصل قرآنی «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا» (نساء، 41) است، نفی هر نوع سلطه می باشد؛ چه سلطه پذیری (صحیفه امام، ج 4، ص 317) و چه سلطه جوئی (همان، ج 16، ص 392). حضرت امام حتی ژاندارمی ایران در منطقه را رد کرده (همان، ج 4، ص 356) و معتقد بود همه کشورها دوست و برادر ما هستند. (همان، ج 7، ص 440)

3 ـ نفی ستمگری و پذیرش ستم

اصول بعدی مدنظر امام خمینی، محکوم کردن هر نوع ظلم و ظلم پذیری «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون» (بقره، 279) در سیاست خارجی است. ایشان می فرماید: ملت اسلام پیرو مکتبى است که برنامه آن مکتب در دو کلمه خلاصه مى شود؛ نه ظلم بکنید و نه زیر بار ظلم بروید. (صحیفه امام، 14/81 و 11/255) به اعتقاد حضرت امام انظلام (زیر بار ستم و ظلم رفتن) بدتر و قبیح تر از ستم است (همان) و همانطور که ظلم در اسلام حرام است، زیر بار ظلم و ستم دیگران رفتن در سیاست بین الملل نیز حرام است. (همان، ج 15، ص 117)

4ـ وحدت و اتحاد جهان اسلام

حضرت امام با توجه به توصیه های قرآنی و سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) وحدت مسلمانان و اتحاد تمام فرق اسلامی را در جهان یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانسته و به دفعات، چه پیش از انقلاب (صحیفه امام، ج 1، ص 21؛ 4/108؛ 5/34 و...) و چه پس از پیروزی انقلاب بر آن تأکید داشت. (همان، 2/403؛ 4/121؛ 6/504؛ و...)

5 ـ اشدا علی الکفار رحما بینهم

بنیانگذار نظام ج.ا.ا برای برنامه سیاست خارجی مورد نظر خویش از این آیه چندین برداشت دارند. 1 ـ جلوگیرى نمودن از ظلم ستمکاران و سستی نکردن در این زمینه، و با کفار و غارتگران بین المللى به شدت و قدرت برخورد کردن؛ 2 ـ از دیگر سو با ملتها و دولتهاى اسلامى به رحمت و اخوت و بردباری رفتار کردن؛ 3 ـ همچنین با کشورهای غیر اسلامی غیر توطئه گر رابطه مسالمت آمیز داشتن (شرح حدیث جنود عقل و جهل، 370؛ صحیفه امام، 15/292)؛ 4 ـ برائت و دوری نسبت به کشورها و سازمانهای جهانی توطئه گر و نسبت به کفار محارب که قصدشان زمین گیر کردن و نابودی کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان هست. (صحیفه امام، 9/346 و 385) حضرت امام در فرازی از بیانات خود می فرماید: معنی «اشِداءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» را به مردم بگویید؛ بگویید وقتی دشمنان هَجمه کردند به همه بلاد اسلامى و قصدشان از بین بردن همه چیز بلاد اسلامى است، کوتاه نیایند و شدت به خرج دهند. بی طرف نباشند و سکوت نکنند. (صحیفه امام، 19/ 139 و 141) ج‏19، ص: 139) منطق انبیا این است که «اشداء» باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد بشریت هستند، اما بین خودشان رحیم باشند. (همان)

6ـ دعوت و صدور انقلاب

امام خمینی بر حسب وظیفه دینی خود دعوت به توحید و یکتاپرستی و سعادت دنیا و آخرت بر اساس منطق و فطرت بشری را یکی از وظایف و اهداف سیاست خارجی می دانست. بر همین اساس نامه ای به گورباچف، رهبر شوروی سابق که محور بلوک شرق و نما الحاد و کفر بود، نوشته و دعوت به توحید و یکتاپرستی کرد. (صحیفه امام، 21/220) همچنین صدور اهداف و موفقیت های انقلاب اسلامی ایران به دنیا، به ویژه جهان اسلام را یکی از مبانی سیاست خارجی می دانست. چرا که معتقد بود «هیچ حادثه اى در جهان امروز در هر نقطه اى که اتفاق مى افتد، بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست. (همان، 4/434) البته منظور ایشان از صدور انقلاب دخالت در امور دیگر کشورها و یا تحریک و زمینه سازی مردم برای قیام و مبارزه نبود، بلکه به مفهوم صدور ارزشها، توانایی ها، تجربیات و... انقلاب بود. (همان، 17/411)

7 ـ دفاع از مسلمانان و مستضعفان جهان

مبنای حضرت امام در امر سیاست در درجه اول ارزشهای اسلامی بود. نگاهش به سیاست خارجی نیز از دریچه دینی بود. لذا بر اساس فرموده پیامبراسلام(ص) که «لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ،» می فرمود: کسی که به نیازهای مسلمین اهتمام نورزد، مسلمان نیست؛ فقط گفتن «لا اله الا اللَّه» نشانه مسلمانی نیست؛ اسلام و مسلمانی آن است که به درد مسلمین بخورد. (صحیفه امام، 3/341؛ 4/44؛ 14/137؛ و...) دغدغه فکری امام فقط مسلمانان جهان نبود، بلکه بنابر وظیفه الهی خود همواره در فکر مستضعفین جهان نیز بود. (همان، 4/157؛ 7/327؛ و...) البته این حمایتها ضمن آن که معنوی و سیاسی بود، به معنی دخالت در امور دیگر کشورها نبود و حضرت امام بارها می فرمود ما هرگز به خاطر منافع داخلى خودمان به ملت و دولت دیگر تجاوز نکرده و در امور آنها دخالت نمی کنیم. (صحیفه امام، 4/267)

ادامه دارد...




تاریخ : یکشنبه 94/6/8 | 10:38 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

کار را باید به کاردان سپرد!

ملک دین را تو راست میکن کار          ملک دنیا به کاردان بگذار

در این صورت:

همه رای با کاردانان زنیم          به تدبیر، پشت دشمن بشکنیم

از نوشته ذیل، هر کس بر اساس نظام فکری خود برداشتی خواهد کرد؛ ممکن است یکی تجلیل و تحصین نماید و آن دیگری تنفیر و تضییع؛ اما هرکدام که مبنایی باشد و عقلانی، ارزشمند و مورد احترام خواهد بود.

موفقیت و پیروزی در مذاکرات اخیر حاصل جمع عوامل زیادی است؛ بعضی مهم و عیان، بعضی خاموش و نهان؛ به یکی از عوامل مهم ولی پنهان توجه کنید:

 تحصیلات و تخصص دو تیم مذاکره کننده در دولت احمدی نژاد و دولت روحانی:

دولت قبلی:

مسئول مذاکرات: سعید جلیلی، دکترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق(ع)، تهران

مذاکره کننده ارشد: علی باقری، دکترای اقتصاد از دانشگاه امام صادق(ع)، تهران

معاون: محمدهادی زاهدی، دکترای اقتصاد و رئیس دانشکده معارف اسلامی دانشگاه امام صادق(ع)، تهران

دولت فعلی:

مسئول مذاکرات: محمدجواد ظریف، دکترای مطالعات بین الملل، دانشگاه دنور، آمریکا

مذاکره کننده ارشد: عباس عراقچی، دکترای اندیشه سیاسی، دانشگاه کنت، انگلیس

معاون: مجید تخت روانچی، دکترای علوم سیاسی، دانشگاه برن، سوئیس

دو عضو جدید دولت فعلی:

1 ـ جمشید ممتاز، دکترای حقوق بین الملل و حقوق عمومی، دانشگاه پاریس، فرانسه

2 ـ امیرحسین زمانی نیا، دکترای عدالت جزایی، دانشگاه نیویورک، آمریکا

قضاوت با خواننده محترم!

به نظر من، تخصص و تعهد هر کدام در جای خود مهم و با ارزشند و قابل جمع! وقتی با هم باشند، نتیجه می شود: پیروزی و افتخار، اما وای به روزی که بی جا مصرف شوند و در جای اصلی خود به کار گرفته نشوند (عدم شایسته سالاری) که در این صورت می شود عین بی عدالتی و با نتیجه ای کور و منفور!




تاریخ : پنج شنبه 94/5/15 | 9:45 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر
«زبان بدن» فاکتوری بسیار مهم در انتقال پیام است که هرگز از قلم سیاستمداران حرفه‌ای جا نخواهد افتاد که سفر وزیر امورخارجه فرانسه به ایران از این قائده مستثنی نبود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب
«زبان بدن» فاکتوری بسیار مهم در انتقال پیام است که هرگز از قلم سیاستمداران حرفه‌ای جا نخواهد افتاد.

این رفتار غیر کلامی در ارتباطات بین‌الملل و دیپلماتیک بیشترین اهمیت را دارد و معمولا مشاوران  در این مورد به سیاستمداران  تذکرات جدی می دهند. در محافل دیپلماتیک و نیز در دیدار‌های دوجانبه و چندجانبه میان دیپلمات‌ها و سران کشور‌ها، نوع نشستن، سخن گفتن و رفتار کردن هر طرف، حاکی از نوع موضع آنان در برابر هم و نیز فرستادن پیام به طرف مقابل به صورت غیرمستقیم است.
 
برسی زبان بدن برای رسانه‌ها و خبرنگاران جذابیت خاص خود را دارد و این جذابیت زمانی دو چندان خواهد شد که مناسبات دیپلماتیکی از حساسیت بیشتری برخوردار باشند در نتیجه لنزهای دوربین زوم‌تر خواهد شد.

پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‎ای ایران و 1+5 فصل تازه روابط کشورها به سرخط خبری رسانه‌ها تبدیل شد که در این میان باز شدن رفت و آمدهای دیپلماتیک نیز اهمیت بسیار دارد.

هوشیاری تشریفات وزارت خارجه

در سفر "لوران فابیوس" وزیر امورخارجه فرانسه به ایران در کنار اما و اگرهای خود شاهد هجمه‌ای از این پیام‌های دیپلماتیکی بودیم، تیم تشریفات وزارت امورخارجه کشورمان در استقبال از فابیوس با توجه به خیلی از مسائل استقبال گرم بیش از حدی را به جای نیاوردند !

نکته‎‌ای که در محافل به آن اشاره شده است ایستادن وزیر امورخارجه کشورمان در بالای پله‌ها و پایین نرفتن از آن در تالار آینه است در حالی که در استقبال دیگر میهمانان وزارت خارجه بعضا شاهد عکس این امر بوذیم.


:«یّتذئ.مذسلمکنثلت.سثا

دری که برای فابیوس چارطاق باز نبود!

در آداب دیپلماسی هیچ چیز بی مفهوم نیست حتی درهای پشت سر میهمانانی که برای کنفرانس مطبوعاتی به وزارت خارجه می‌آیند!

روز گذشته در کنفرانس مطبوعاتی وزیر امورخارجه کشورمان و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شاهد باز بودن جفت درها بودیم که قطعا حاوی پیام و مطلبی بود و شاید بتوان به روابط دو طرفه و باز دو طرف اشاره کرد همچنین گفتمان و روند نشست نیز مهر تاییدی بود از این موضوع.

:«یّتذئ.مذسلمکنثلت.سثا

این درحالی است که در نشست مطبوعاتی امروز وزرای خارجه ایران و فرانسه شاهد باز بودن تنها یک در هستیم و از این موضوع نیز کارشناسان برداشت‌های متفاوتی دارند از جمله اینکه راه‌های ارتباط ایران و فرانسه چندان هموار نیست و چارچوب‌های بسته همچنان وجود دارد.

:«یّتذئ.مذسلمکنثلت.سثا




تاریخ : پنج شنبه 94/5/8 | 11:31 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

یک جریان مهم و خطرناکی که از قرون گذشته در عالم تشیع ظهور کرده و به تناسب زمانی، گاه اوج گرفته و موج ایجاد کرده و گاه رو به افول نهاده و به گوشه ای خزیده، جریان اخباریگری (اخباریان) است. گروهی که صرفاً از اخبار و احادیث ائمه پیروی کرده و مخالف اجتهاد و اصول و عقل و عقل گرایی بودند.

برای درک بهتر جمود و تحجر اخباریان به چند مورد از دیدگاه آنان توجه کنید:

آیت الله وحید بهبهانی می گوید: جمود اخباریها به این حد است که اگر فرضاً مریضی رفته باشد پیش یکی از ائمه و آن امام به او فرموده باشد آب سرد بخور، اخباریها به همه مریضهای دنیا خواهند گفت هر وقت مریض شدید و هر مرضی پیدا کردید علاجش آب سرد است، فکر نمی کنند که این دستور مخصوص حال آن مریض بوده نه همه مریضها. ایضاً معروف است که بعضی اخباریها دستور می دادند که به کفن میّت به این شکل شهادتین بنویسند: «اسماعیلُ یَشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ» یعنی اسماعیل شهادت می دهد به وحدانیت خدا. حال چرا شهادت را به نام اسماعیل بنویسند، زیرا در حدیث وارد شده که حضرت صادق(ع) در کفن فرزندشان اسماعیل به این عبارت نوشته بودند. اخباریین می گفتند نباید تغییر داد چرا که اینها اجتهاد و اعمال نظر و اتکاء به عقل است. ما اهل تعبد و تسلیم و قال الباقر و قال الصادق می باشیم، از پیش خود دخالت نمی کنیم.

یا در تاریخ اسلام آمده است که پیامبر(ص) به دلیل نقض عهد بنی قریظه، تصمیم گرفت، هر چه زودتر آنها را محاصره کند؛ از این رو هنگام نماز ظهر اعلام کرد که نماز عصر را در محله بنی قریظه می خوانیم. این سخن به این معنا بود که صحابه و مجاهدان اطراف پیامبر، خود را به سرعت به محله بنی قریظه برسانند و غزوه را به تأخیر نیندازند. یاران پیامبر به راه افتادند، ولی پیش از رسیدن به محله بنی قریظه، نسبت به اقامه نماز عصر در محله بنی قریظه دو برداشت شد. عده ای گفتند: خواندن نماز عصر در محله بنی قریظه، نص سخن پیامبر است و نباید از آن تخطی کرد، بنابراین اگر نمازمان قضا هم بشود، پیش از رسیدن به بنی قریظه نماز نمی خوانیم تا به نص سخن پیامبر(ص) عمل کنیم.

عده ای هم گفتند: منظور پیامبر از این سخن این بود که برای رسیدن به محله بنی قریظه شتاب کنید. حال که ما نتوانستیم به موقع خود را به آنجا برسانیم و از طرفی نماز عصرمان هم قضا می شود، نماز عصر را این نزدیکی ها می خوانیم سپس خود را به بنی قریظه می رسانیم.

می بینیم که از این سخن پیامبر، دو برداشت کاملا مختلف به عمل آمد: برداشت نخست، متن محور و ناظر به ظاهر و نص سخن پیامبر است؛ بی آنکه مجالی برای استنباط و اجتهاد باقی بگذارد (اخباریگری) و برداشت دیگر استنباطی و اجتهادی و عقل محور است.

همین نگاه افراطی و جمود و پاسخ گو نبودن به نیازهای زمانه، الآن هم ادامه دارد. اگر در گذشته فقط نسبت به متن مقدس دین و مذهب بود، متأسفانه امروزه نسبت به دیگر معارف و مسائل و نظرات بزرگان دینی و رهبران مذهبی و گاه سیاسی هم کشیده شده است. نمونه اش استناد گروه های سیاسی کشور به نظرات و بیانات امام خمینی است. عده ای با توسل به جمله ای از امام که با توجه به شرایط زمانی و مکانی خاصی اظهار شده، یا مذاکرات را زیر سؤال می برند و یا دشمن تراشی کرده و افراطی گری را رواج می دهند و یا ... حال این سؤال پیش می آید که اگر امام خمینی در حال حاضر بودند نسبت به برخی اقدامات و سیاستها چه پاسخی می دادند؟ الآن که حضور ندارند چه باید کرد؟

دیدگاه ها مختلف است؛ شاید برخی، دوره امام را تمام شده تلقی کنند و بگویند کاری به نظرات ایشان نداریم و هرچه بوده، گذشته و...؛ یعنی طرد مطلق و اینکه که مکتب امام واقعه ای تاریخی و مربوط به زمان خودش بود. در مقابل گروهی هم برای هر پرسش و مسئله جدید به دنبال پاسخ از پیش داده شده در سخنان امام بگردند و مثلاً بگویند امام نسبت به غرب و آمریکا و مذاکرات و... اینها را فرموده و نباید از آن تخطی کرد. هر چه در صحیفه امام آمده، ملاک ماست! این می شود نگاه اخباری و سلفی که در گذشته درجا زدن و پیش نرفتن است. طبعاً یکی از آفتهای این تفکر جمود و در خود تنیدگی است و ممکن است فی حد نفسه طرفداران پاک و مخلصی هم داشته باشد، اما معمولاً این قضایا مدافعانی پیدا می کند که نان به نرخ روز خور هستند و کاسه داغتر از آش می شوند و شروع می کنند شعارهای مهمتر از متن دادن! با این وضعیت هر دو راه ناقص و اشتباه و به نوعی افراط و تفریط می باشد.

شکل سومی که راه میانه و عقلانی است، اجتهاد در متون و اندیشه امام برای یافتن پاسخ صحیح است. این اجتهاد به معنی نقد و نفی گذشته نیست بلکه به معنای استخراج پاسخ های جدید برای سوالهای جدید از مبانی قدیم است. کسانی که فکر می کنند مسائل و سوالهای جدید جوابهای از پیش تعیین شده دارد‌، در گذشته مانده اند چرا که سوال جدید جواب جدید نیاز دارد. از طرفی اگر کسی برای یافتن پاسخ جدید، خود را از تمام گذشته بی نیاز بداند این به معنای تجدیدنظر است. اما اگر به دنبال پاسخی باشد که ریشه های عمیق اصولی در مبانی اندیشه اسلامی داشته باشد به معنی اجتهاد خواهد بود.

البته این به معنای نقد و زیر سؤال بردن دیدگاه حضرت امام نیست. اجتهاد فراتر و متفاوت از نقد است. در ضمن با این نگاه باید حق اجتهادهای مختلف را به رسمیت شناخت، در حالی که ممکن است همه برداشت ها مطابق با واقع هم نباشد.

برای اجتهاد در اندیشه و سیره امام نیز باید محکمات و متشابهات اندیشه ایشان را شناخت. بین قضایای حقیقیه و خارجیه تفکیک قائل شد. باید تسلط به مبانی امام داشت. کسی که یک یا دو بار امام را دیده و یا فقط از دور حمایتی از امام و انقلاب کرده، نمی تواند موجی از مبانی را از امام نقل کند و دیدگاه امام را نسبت به مسائل جدید بیان نماید.

برای اجتهاد در اندیشه و عمل امام و یافتن پاسخ پرسش های امروزی، باید یک نگاه جامع و همه جانبه داشت، نه یک نگاه کاریکاتوری، زیرا تناسب ها در نگاه کاریکاتوری به هم ریخته می ‌شود. برای اجتهاد تمام ارکان اعتقادی را در کنار هم باید دید. اجتهاد یعنی این که ارکان را به اندازه خودش بها بدهیم نه این که به یک رکن اهمیت داده و آن را علم کرده و دیگر ارکان فکری امام غافل باشیم. مثلاً توجه به ولایت فقیه بکنیم، اما توجه به آزادی نکنیم، این می شود نگاه یک کاریکاتوری. و...




تاریخ : دوشنبه 94/4/8 | 2:8 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر