تنفیذ یا تفویض؟

ایران-عبدالرضا داوری/...«مروری هر چند گذرا بر آرا و نظرات حضرت امام خمینی(ره) در زمینه شئون و اختیارات ولی فقیه، عدم تطابق این طرز تلقی از تنفیذ (تشریفاتی بودن) را با دیدگاه رهبر فقید انقلاب آشکار می‌سازد. در همین زمینه حضرت امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «اگر فرد لایقی که دارای این دو – خصلت علم به قانون و عدالت – باشد به پا خاست و تشکیل حکومت داد همان ولایتی که حضرت رسول اکرم(ص) در امر اداره جامعه داشت دارا می‌باشد و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند. این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است.(1
آیا از بیانات فوق چنین برداشت نمی‌شود: همان گونه که رسول اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) بر تمامی شئون «فرهنگی»، «سیاسی»، «اقتصادی»، «قضایی» جامعه نظارت تامه داشته‌اند، در دوران غیبت امام معصوم(ع)، اداره امور نظام اسلامی تنها از مجرای ولی امر صورت می‌پذیرد.
حضرت امام(ره) برای تبیین و تشریح بیشتر مسأله می‌نویسند: «امور حسبیه اموری است که به یقین می‌توان گفت شارع مقدس راضی به وانهادن آن‌ها به حال خود نیست و حتماً باید مسئولی عهده‌دار تصدی آن باشد... اموری نظیر «حفظ نظام اسلامی»، «پاسداری از مرزهای میهن اسلامی»، «حفظ جوانان مسلمان از گمراهی» و «جلوگیری از تبلیغات ضد اسلامی» از روشن‌ترین مصادیق امور حسبیه به شمار می‌روند... این موارد نیز در دوران غیبت امام علیه السلام از جمله اختیارات فقیه خواهد بود.(
2
امروزه حفظ نظام اسلامی، پاسداری از مرزهای میهن اسلامی، حفظ جوانان مسلمان از گمراهی و جلوگیری از تبلیغات ضد اسلامی که از روشن‌ترین مصادیق امور حسبیه و تحت اختیار ولی فقیه ذکر شده‌اند، بخشی از مجموعه وظایف قوه مجریه را در بر می‌گیرد. این بدان معناست که پاره‌ای از اختیارات ولی فقیه در امور حسبیه به ریاست قوه مجریه واگذار می‌شود که به طور مشابه این مسأله در مورد ریاست قوه قضائیه نیز صادق می‌باشد.
در مورد نقش و جایگاه قوه مقننه و مجلس شورای اسلامی در نظام اسلامی نیز دیدگاه حضرت امام(ره) چنین است: «در حکومت اسلامی به جای مجلس قانونگذاری که یکی از سه دسته(قوه) حکومت کنندگان را تشکیل می‌دهد، مجلس برنامه‌ریزی وجود دارد که برای وزارتخانه‌های مختلف در پرتو احکام اسلامی برنامه ترتیب می‌دهد و با این برنامه‌ها کیفیت انجام خدمات عمومی را در سراسر کشور تعیین می‌کند.»(
3)
در حقیقت بر طبق نظر امام راحل(ره) شکل اصیل حکومت اسلامی، حکومتی ولایی مبتنی بر سازه امت-امام است که نمونه‌های آن را در صدر اسلام و در دوران حکومت رسول اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) می‌توان جست و جو نمود، اما در عصر حاضر با توجه به کثرت نفوس، گستردگی ارتباطات محلی، ملی و بین المللی، پیچیدگی روابط اجتماعی، تنوع آرا و عقاید در حوزه‌اندیشه دینی و ضرورت مشارکت و حضور هر چه بیشتر مردم، حضرت امام(ره) مصلحت اسلام را در آن یافتند که در شکل دهی و ایجاد نظام مقدس جمهوری اسلامی، ضمن برقراری قوای سه گانه، پاره‌ای از وظایف و تکالیفی که برعهده ولی فقیه می‌باشد، به سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه تفویض شود و در این بین ریاست قوه مجریه و اعضای قوه مقننه با رجوع به آرای عمومی برگزیده می‌شوند.
در واقع ولی فقیه برای مشارکت امت در اداره امور اجرایی نظام اسلامی و برنامه ریزی مربوطه، مراجعه به آرای عمومی، آن هم به شکل مدرن آن را مصلحت اسلام یافته و به واسطه «حسن انتخاب مردم» بخشی از اختیارات خود را به رئیس قوه مجریه تفویض می‌نماید و برخلاف نظر آقای سروش محلاتی، از آنجا که ولی فقیه در برابر خدا و امت مسئول است، چنین تفویضی رافع مسئولیت نخواهد بود. در همین راستا در تمامی احکام تنفیذ ریاست جمهوری از سوی رهبر انقلاب، از دوره نخست ریاست جمهوری تاکنون، مسأله نصب رئیس جمهوری توسط رهبر به دلیل اقبال ملی و عزل وی در صورت تخطی از تعهدات ذکر شده است.

البته هرچند این امر در قالب و شکل، با رابطه رهبر و رئیس سازمان صدا و سیما متفاوت است اما از آنجا که طبق نظر حضرت امام(ره) همگی منبعث از اختیارات مطلقه ولی فقیه می‌باشد گویی تکالیف و وظایف رهبری در ظروف مختلف قرار می‌گیرند.بنابراین امضای حکم ریاست جمهوری از سوی رهبر انقلاب نه تنها امری صوری و تشریفاتی نیست و در حوزه تکالیف و وظایف رهبری قرار ندارد که اتفاقاً از آن جا که این امضا به مفهوم تفویض بخشی از اختیارات ولی فقیه به منتخب مردم است، کاملاً در حوزه اختیارات و حقوق رهبری قرار دارد و نمادی از مشروعیت بخشی به مقام دوم نظام اسلامی است.»

1، 2 و 3حضرت امام خمینی(ره)- کتاب ولایت فقیه




تاریخ : چهارشنبه 92/5/9 | 10:24 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر
تاریخ : سه شنبه 92/5/8 | 6:52 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

 10--- خدا احتیاج ندارد چیزی به کتابش اضافه شود  خدا از طریق قرآن به ما یاد میدهد که کلماتش تمام نمیشود و اگر او میخواست میتوانست کتابی کاملتر و جزئی تر به ما بدهد و ادامه نزول مطالب آسمانی را به بت پرستان محول نمیکرد! (109- 1811--- خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که با پیروی از کلام رهبران دینی به جای کلام خدا در تله بت پرستی نیفتند این نشان میدهد که منبع بت پرستی پیروی از کلام رهبران دینی به جای قرآن است.   توبه/31آنها به جاى خدا، رهبران مذهبى و علماى خود را ارباب قرار داده اند. عده اى دیگر مسیح، پسر مریم را بعنوان پروردگار پرستیدند. به همه آنها امر شده بود که فقط یک خدا را پرستش کنند. غیر از او خداى نیست. تجلیل او را، بسیار بالاتر از آنکه شریکى داشته باشد. 12 --- موءمنان حقیقی میدانند که وقتی خدا چیزی میگوید منظوری دارد:  و چیزی که نمیگوید هم به منظوری است . در این صورت هر چیزی که در قرآن ذکر شده برای هدایت کافی است . مگر هدف خدا از فرستادن پیامبران هدایت و تنذیر و تبشیر نیست پس دیگر چرا خود را به مصادر دیگر محدود کنیم . هدف از ارسال رسول یکتا پرستی است یکتا پرستی در همه جهات : مصدر دین - عبادت - نیایش . 13--- خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که در هر مورد اطلاعاتی می بینند یا می شنوند تحقیق کنند (36-17)  ولی مسلمانهای فعلی به چیزی باور دارند که قانون احتمالات هم درستی آن را نمیرساند تکرار تاریخ کتاب تورات و انجیل هم فرستاده خدایند و اما تورات فعلی بخشهای مختلف مثل میشناه ) mishnahسیره موسی( و جماره ) gemarah احادیث موسی( و ...را دارا می باشد آیا این همان تکرار تاریخ نیست؟؟! متاسفانه تکرار تاریخ استیهودیها میشناه را بر تورات ترجیح میدهند و مسلمانان هم حدیث را بر قرآن ترجیح میدهند و  سیره و سنت و احادیث را در کنار کتاب خدا قرار داده اندیهودیها میگویند تورات بدون میشناه معنی ندارد مسلمانان هم میگویند قرآن بدون حدیث معنی ندارد.تاکتیک هردو گروه یکی است. زیرا منشا آن کسی نیست جز شیطان14--- سنت و حدیث در کنار قرآن جزو وسوسه های شیطان است .  عربها اگر از سنت و حدیث پیروی میکنند به این دلیل است که قسمت اعظم آن آئین و سنت دیرینه خودشان است ولی پیروی ایرانیان مسلمان و سایر ملل مسلمان از سنت و حدیث جزو وسوسه های شیطان است . شیطان به این طریق این ملتها را از پیشرفت باز میدارد و فقر و بیچارگی و مریضی روانی را برای این ملتها به ارمغان آورده است و آنها را از قرآن و خدا دور میکندکدام آیه قرآن مارا به پیروی از کتابهای حدیث امر میکند ؟ کدام آیه ؟؟ 15---عدم وجود اختلاف میان آیات قرآن - اثبات تالیف الهی. احادیث اکثرا مشکوکند حدیث محکم خیلی کم است کسی که کتب حدیث را نگاه کرده باشد اینها را میفهمد . دوستان جهت آزمایش به منابع اصلی حدیث نگاه کنند . اختلاف توی احادیث خیلی زیاد است . اکثر حدیثها ضدش هم موجود است . چرا اکثر حدیثها ضدش هم موجود است .آیا محمد ضد و نقیض حرف میزده است؟!!!  با توجه به ایه زیر حدیث جزو منبع الهی نیست .
 
افلا یتدبرون القران و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا   ترجمه :
 [4:82]
 چرا قرآن را با دقت مطالعه نمى کنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن ضد و نقیضهای بسیار پیدا می کردند. 16---  معیار مهم آیات الهى
بعضى از مردم ادعا مى کنند که "حدیث و سنت" آیات الهى و قدسی هستند. واضح است، آنان آگاه نیستند که معیار آیات الهى حفاظت کامل آن است. چون حدیث و سنت پیغمبر زیاد تحریف شده اند، هرگز نمى تواند معیار آیات الهى شود. این یک واقعیت تصدیق شده است که اکثر حدیث ها دروغ هایى ساختگى هستند.
انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (15:9)ما پیام را نازل کردیم و قطعاٍ ، ما آن را حفظ خواهیم کرد. (15:9(جاءهم و انه لکتاب عزیز (41) لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید (41:42 17--- محمد نه توضیح مى دهد، نه تفسیر مى کند و نه قرآن را پیش بینى مى کندفقط قرآن را تحویل مى دهد و پیروى مى کند.

 اما اکثر مسلمانان امروزی ادعا مى کنند که حدیث و سنت براى توضیح دادن قرآن لازم هستند.

هر چند قرآن تعلیم مى دهد که معلم قرآن خداست؛ که اوست کسى که قرآن را در دل مؤمنان قرار مى دهد صرف نظر از زبان مادریشان؛ و محمد قرآن را توضیح نخواهد داد. آیه پایین را مشاهده کنید:

فصلت / 44[41:44]  ولو جعلنه قرءانا اعجمیا لقالوا لولا فصلت ءایته ءاعجمی وعربی قل هو للذین ءامنوا هدى وشفاء والذین لا یؤمنون فی ءاذانهم وقر وهو علیهم عمى اولئک ینادون من مکان بعید

اگر قرآن را به زبانى غیر از عربى قرار مى دادیم مى گفتند، "چرا به آن زبان نازل شد "چه آن به زبان عربى باشد یا غیر عربى، بگو، "براى کسانیکه باور دارند، هدایت و شفا است. و کسانى که باور ندارند، نسبت به آن کر و کور خواهند بود، چنانچه گویى از جاى بسیار دورى آنها را خطاب مى کنند.

قیامت /16 تا 19

لا تحرک به لسانک لتعجل به (16) ان علینا جمعه و قرآنه (17) فاذا قرأناه فاتبع قرآنه (18) ثم ان علینا بیانه (19) اما ترجمه آن :16- با شتاب زبان (محمد) به بیان آن مگشاى. 17 - این ما هستیم که آن را بصورت قرآن جمع آورى خواهیم کرد. 18 - و چون آن را بخوانیم، تو از چنین قرآنى پیروى کن. 19 - سپس این ما هستیم که آن را شرح خواهیم داد.
در همین آیه آخری فرموده : (ان علینا بیانه) یعنی بیان آن برعهده ماست و دیگر بیش از این چه میتوان گفت به کسانی که میگویند حدیث برای تفسیر قرآن لازم است . قرآن خود مفسر خود است18--- آیا محمد از آیه (مشرقین و مغربین) کرویت زمین را میفهمید؟

ادامه بووووس

مسلما نه و محمد هم مثل بقیه دیگران زمین را مسطح فرض میکرد و این البته عیب نیست بلکه این جزو مقتضای زمان است و فهم قرآن هم برای محمد نسبی بود و این همان معجزه شگفت انگیز قرآن است . اطاعت از محمد یعنی اطاعت از قرآن یعنی عمل به آن 19--- یک خدا / یک منشاء

خالق مطلق فرمان مى دهد که قرآن، اختصاصاٍ قرآن، باید تنها منشاء تعلیمات دینى باشد.

علاوه بر آن، به ما فرمان داده مى شودکه پذیرفتن هر منشاء دیگرى براى هدایت دینى مساوى این است که خداى دیگرى در کنار خدا گذاریم  و منشا تمام بت پرستیها و بدبختیها هم همین است.(50-




تاریخ : دوشنبه 92/5/7 | 12:13 عصر | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

تکرارتاریخ

به نقل متواتر شیعه وسنی پیامبر در موارد متعدد فرمود :علی منی به منزله هارون من موسی الا انه لانبی وبعدی. 

حضرت موسی کلیم برای یک سیر معنوی یک ماهه قوم بنی اسرائیل را جمع نمود (طبق بعضی اقوال تا هفتاد هزارنفر حاضر بودند ) وفرمود درغیاب من هارون خلیفه وجانشین من در میان شما ست وتاکید به اطاعت امر اونمود.

به امراللهی 30 روز مهمانی آن حضرت به 40 روز کشید وهنگامی که بازگشت با کمال تعجب دید که قومش گوساله ای که بدست یک عالم شیاد ساخته شده را می پرستند.

هارون در جواب عتاب وخشم برادر چنین فرمود: ان القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی (آنها مرا خوار وزبون داشتندو وقتی ممانعت کردم نزدیک بود مرا به قتل برسانند).عبدالله ابن مسلم قتیبه باهلی دینوری از علمای اهل سنت بعداز نقل ماجرای سقیفه  وماجرای خانه علی (ع) وتهدید وفشار برای بیعت گرفتن ازآن حضرت نقل می نماید که آن حضرت خود را به جوار مرقد پیامبر می رساند ومی فرماید : ان القوم استضعفونی وکادوا یقتلوننی .

غزالی دراول مقاله سرالعالمین به این معنا اشاره ومی گوید:حق را پشت سر انداختند وبرگشتند به جهالت اولیه.

چه زیبا گفت شاعر خوش سخن ،مرحوم قیصر امین پور:

آواز عاشقانه ما در گلو شکست

حق با سکوت بود ،صدا در گلو شکست

ای داد کس به داد دل باغ دل نداد 

 ای وای، های عزا در گلو شکست . 




تاریخ : یکشنبه 92/5/6 | 10:27 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

اشاره

30 تیر 1355 ش، مصادف است با رحلت برادر امام خمینی، سید نورالدین هندی، ایشان برادر دوم و پنج سال بزرگتر از حضرت امام بودند. در تاریخ انقلاب کمتر از او یاد شده است، به گونه ای که وقتی نامی از برادر حضرت امام برده می شود، همه به یاد آیت الله مرتضی پسندیده، برادر ارشد امام می افتند تا ایشان، در حالی که سید نورالدین، معروف به نورلله نیز در دوران نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام بی تفاوت نبودند. با اینکه در سلک یک عالم دینی و روحانی نبوده و شغل اداری داشته، اما یار و پشتیبان برادر بود و در دوران حیات خود بیشتر وقت ها تحت نظر نیرهای امنیتی رژیم پهلوی قرار داشت. به مناسبت سالگشت رحلت ایشان، گذری مختصر بر زندگی و ارتباطشان با حضرت امام خواهیم داشت. ادامه مطلب




تاریخ : شنبه 92/5/5 | 1:46 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

پیرو مطلبی که جناب رجایی از آقای سروش محلاتی نقل کردند، حقیر نیز بی‌مناسبت ندیدم مطلبی را از کتاب خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی (ص 240-239) در تفاوت حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و اینکه امام (ره) به کدام یک می‌اندیشید، نقل کنم. به امید بهره‌گیری بیشتر از نظرات دوستان. اما مطلب ایشان:

«من خیال مى‌کنم که حضرت امام در ابتدا به حکومت اسلامى مى‌اندیشیدند و نه جمهورى اسلامى. اما به تدریج به این نتیجه رسیدند که شرایط ایجاب نمى‌کند که دم از حکومت اسلامى بزنند. واقعیت این است که جمهورى اسلامى، حکومت اسلامى نیست و تا رسیدن به آن مرزها فاصله دارد و باید این مسیر طى شود. حکومت اسلامى یک حکومت خاصى است. در این نوع از حاکمیت، احکام از منشأ وحیانى آن صادر مى‌شود و به پیامبر مى‌رسد و پس از آن به امام و بعد به فقیه جامع الشرایط و چون و چرایى هم در آن نیست. البته جاى بحث دارد که آیا در این نوع از حکومت که ایده‌آل ما هم هست، جایى براى مجلس شوراى اسلامى هست؟ یا همه مسائل یکسره در اختیار ولىّ فقیه است و اوست که دیگر کارگزاران نظام را منصوب مى‌کند و نیز به برخى مأموریت مى‌دهد که مقنّن باشند و قانون تصویب کنند و اوست که تشکیلات نظامى را سامان و سازمان مى‌دهد؟

از قرار معلوم حضرت امام بنا داشتند که دستگاه شاهنشاهى را برچینند و حکومت ولایى را جایگزین آن کنند و تمام شؤون کشور را تحت امر ولى‌فقیه جامع‌الشرایط درآورند.

حضرت امام در خلال تدریس مبحث ولایت فقیه به دو روایت در این خصوص استناد و استشهاد مى‌کردند: یکى مقبوله عُمر بن حنظله و دیگرى مشهوره ابى‌خدیجه. در این روایات، امام معصوم(ع) مى‌فرماید: «و جعلت علیکم حاکماً» و منظور از حاکم در اینجا والى است و نه قاضى. در حالى که سایر بزرگان از این کلمه معناى مضیّقى را برداشت مى‌کردند. حضرت امام به لحاظ اینکه هنوز افکار عمومى و حتى افکار خصوصى! توان هضم دیدگاه‌هاى ایشان را نداشت، از تصریح کامل به آن خوددارى مى‌کردند؛ ولى این دغدغه‌ها در ذهن امام وجود داشت و منتظر فرصت مى‌گشتند تا بیان کنند و در صورت امکان لباس عمل بپوشانند.

در عصر خفقان‌بار و پرغبار طاغوت که حتى آخوند را به ماشین سوار نمى‌کردند، براى کمتر کسى قابل تصوّر بود که روحانى بتواند سکّان دار حاکمیت باشد و منصب امر و نهى را از آن خود کند. اما امام در نجف هم که بود، به این مسائل مى‌اندیشید و راه‌کارهایش را مى‌ساخت و مى‌یافت. چهل سال قبل از این امام، این جملات را تفسیر مى‌کرد که: «مجارى الامور بیدالعلماء» و مى‌فرمود: «منظور از امور، تنها امور فتوائیه نیست و شامل امور مملکتى هم مى‌شود.»

توصیه مى‌کنم که به سخنرانى حضرت امام در عهد و عصر خفقان که در آن شاه‌دوستى را مورد نقد و انتقاد قرار داده است، توجه کنید و میزان روشن‌اندیشى امام و اشراف و احاطه‌اش را به هدف و مقدمات هدف ببینید و بسنجید.

به هر تقدیر امیدوارم روزى فرا برسد که بتوانیم از جمهورى اسلامى به سمت و سوى حکومت اسلامى پیش برویم.»




تاریخ : شنبه 92/5/5 | 11:46 صبح | نویسنده : حجت اله علیمحمدی | نظر

یادداشتی از استاد؛ حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی

قانون اساسی امضای حکم رئیس جمهور را بر عهده‌ی رهبری نهاده است، از این امضاء دو تفسیر متفاوت وجود دارد، تفسیری که آن را تحقیر رأی مردم دانسته و آراء ملت را ذاتاً پوچ و بی‌ارزش می‌شمارد، و تفسیری که آن را تثبیت و تحکیم آراء مردم دانسته و اقدامی در جهت اجرائی شدنِ خواست آنان تلقی می‌کند. در یک تفسیر، این امضاء، «حقی» است که بر حق همه‌ی مردم تفوق دارد و می‌تواند آن را کأن لم یکن سازد، و در تفسیر دیگر، «تکلیفی» است که برای صیانت از حق مردم، مقرر گردیده است. این مقاله، به ارزیابی فقهی و حقوقی این دو دیدگاه متفاوت می‌پردازد. ادامه مطلب




تاریخ : سه شنبه 92/5/1 | 8:54 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

     ارگونومی(Ergo nomy  )

ارگونومی واژه ای یونانی بوده که متشکل از دوبخش Ergo  (کار) وNomos  (قانون) میباشد ودر بعضی فرهنگ ها آنرا مترادف  مهندسی فاکتور های انسانی کار می دانند.

در حقیقت این علم با شناخت نیاز های فیزیکی وروانی کار، محیط ایمن وفعال را طراحی تا با کمترین صدمه وفشار به کارگر بیشترین بازده اقتصادی حاصل گردد.

مهمترین فعالیتهای علم ارگونومی در محیط کار بدین شرح است

1-طراحی محیط کار که خود شامل :

الف-استفاده ازاطلاعات انتروپومتریک یاهمان تطابق محیط وابزار های مورد استفاده با فیزیک کارگر.

ب-حذف حرکات اضافی مثل ایستادن یا راه رفتن ویا خم شدن به طرفین بیش از اندازه مورد نیاز.

ج-ایجاد استراحت مناسب در وضعیت استاتیک طولانی ومکرر.

2-اصلاح وطراحی ابزار آلات به شکلی که انسان بر کار ماشین نظارت نماید وابزار، فضای کار برای انسان راتسهیل نمایند.

3- بهسازی روشهای حمل ونقل.

4-محافظت ازنیروی کار درمقابل عوامل خطر مثل نور زیاد، امواج وارتعاشات محیط، گرما وسرما.

برای موفقیت دراین امورتوجه به مراحل زیر ضروری است:

1-شناسایی وضعیت های مناسب کاری.

2- شناسایی مشکلات سلامتی پرسنل وتوجه به بهداشت: روان ، محیط وتغذیه .

3- اجرای روشهای کنترلی منلسب.

4- طراحی محیط کار بر اسااس اصول ارگونومیک.

5. آموزش پرسنل ومدیران وایجاد تعهد در سیستم مدیریت.

6-تشخیص ودرمان به موقع بیماریها.

با توجه به مطالب فوق ورعایت اصول ارگونومیکی کار می توان جلوی بسیاری از بیماری ها ی شغلی را گرفت و آمار بیماری هایی مثل اعصاب وروان، بدخیمی ها اختلالات شنوایی وبینایی، گوارشی ، بیماریهای اسکلت ومفاصل وبیماری های پوستی ...  را کاهش چشمگیر داد.

شما می توانید این موارد را:  از میز کار خود،  میز رایانه(استفاده ازاین وسیله امروزه در بعضی از موارد به شکل افراط واعتیاد در آمده) تا محیط شغلی و در منزل وآشپزخانه وحتی استراحت روی کاناپه ونشستن روی زمین وشکل خوابیدن ومطالعه وغذا خوردن خود شروع نمایید.

 




تاریخ : جمعه 92/4/28 | 1:13 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

بانوی محجبه ای در یکی از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای در فرانسه خرید می‌کرد؛ خریدش که تموم شد برای پرداخت رفت پشت صندوق. صندق‌دار یک خانم بی‌حجاب و اصالتاً عرب بود. 

صندوق‌دار نگاهی از روی تمسخر بهش انداخت و همینطور که داشت بارکد اجناس را می‌گرفت اجناس او را با حالتی متکبرانه به گوشه میز می‌انداخت. اما خانم باحجاب که روبنده بر چهره داشت خونسرد بود و چیزی نمی‌گفت و این باعث می‌شد صندوقدار بیشتر عصبانی بشه! بالاخره صندوق‌دار طاقت نیاورد و گفت: «ما اینجا توی فرانسه خودمون هزار تا مشکل و بحران داریم؛ این نقابی که تو روی صورتت داری یکی از همین مشکلاته که عاملش تو و امثال تو هستید! ما اینجا اومدیم برای زندگی و کار نه برای به نمایش گذاشتن دین و تاریخ! اگه می‌خوای دینت رو نمایش بدی یا روبنده به صورت بزنی برو به کشور خودت و هر جور می‌خوای زندگی کن!» 

خانم محجبه اجناسی رو که خریده بود توی نایلون گذاشت، نگاهی به صندق‌دار کرد… روبنده را از چهره برداشت و در پاسخ خانم صندوق‌دار که از دیدن چهره اروپایی و چشمان رنگین او جا خورده بود گفت: «من جد اندر جد فرانسوی هستم…این دین من است. اینجا وطنم… شما دینتون را فروختید و ما خریدیم.




تاریخ : جمعه 92/4/28 | 11:39 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

به استقبال مطلب آقای فاضل؛ ادبیات آخوندی

 برادر عزیز جناب آقای فاضل! به کار بردن کلمات و واژگان خاص هنگام صحبت و خطابه، نشان از نوع تفکر و معرف شخصیت طرف نیز است! حتی ساختار واژگان و کلمات در هر فرهنگ و جامعه ای نشانگر نوع حکومت و حکومتداری در آن جامعه است. پندار و کردار و رفتار و گفتار در جامعه استبداد زده و استبداد دیده و خفقان با یک جامعه آزاد و آرام و به دور از تشنج و جنگ و دعوا و... بسیار فرق دارد. این تأثیر فضای حاکم بر کل جامعه است؛ چه بر نخبگان و چه بر عوام، فقط میزان و نوع آن و شیوه بازخورد آن فرق خواهد داشت. شما حساب کن نخبگانی نشسته و در یک جامعه بسته و استبدادی و دیکتاتوری بخواهند برای حفظ فرهنگ زبانی و ادبیات فاخر یک کشور، واژگان جدیدی خلق نمایند و واژگان بیگانه را دور بریزند و... حال فکر می کنی نتیجه کار و واژگان برون آمده از این جمع فلک زده چه خواهد بود؟ 

به نمایی از این فضا و نتیجه توجه کنید، بسیار جالب است! ادامه مطلب

 




تاریخ : پنج شنبه 92/4/27 | 4:22 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر