سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پیرو مطلبی که جناب رجایی از آقای سروش محلاتی نقل کردند، حقیر نیز بی‌مناسبت ندیدم مطلبی را از کتاب خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی (ص 240-239) در تفاوت حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و اینکه امام (ره) به کدام یک می‌اندیشید، نقل کنم. به امید بهره‌گیری بیشتر از نظرات دوستان. اما مطلب ایشان:

«من خیال مى‌کنم که حضرت امام در ابتدا به حکومت اسلامى مى‌اندیشیدند و نه جمهورى اسلامى. اما به تدریج به این نتیجه رسیدند که شرایط ایجاب نمى‌کند که دم از حکومت اسلامى بزنند. واقعیت این است که جمهورى اسلامى، حکومت اسلامى نیست و تا رسیدن به آن مرزها فاصله دارد و باید این مسیر طى شود. حکومت اسلامى یک حکومت خاصى است. در این نوع از حاکمیت، احکام از منشأ وحیانى آن صادر مى‌شود و به پیامبر مى‌رسد و پس از آن به امام و بعد به فقیه جامع الشرایط و چون و چرایى هم در آن نیست. البته جاى بحث دارد که آیا در این نوع از حکومت که ایده‌آل ما هم هست، جایى براى مجلس شوراى اسلامى هست؟ یا همه مسائل یکسره در اختیار ولىّ فقیه است و اوست که دیگر کارگزاران نظام را منصوب مى‌کند و نیز به برخى مأموریت مى‌دهد که مقنّن باشند و قانون تصویب کنند و اوست که تشکیلات نظامى را سامان و سازمان مى‌دهد؟

از قرار معلوم حضرت امام بنا داشتند که دستگاه شاهنشاهى را برچینند و حکومت ولایى را جایگزین آن کنند و تمام شؤون کشور را تحت امر ولى‌فقیه جامع‌الشرایط درآورند.

حضرت امام در خلال تدریس مبحث ولایت فقیه به دو روایت در این خصوص استناد و استشهاد مى‌کردند: یکى مقبوله عُمر بن حنظله و دیگرى مشهوره ابى‌خدیجه. در این روایات، امام معصوم(ع) مى‌فرماید: «و جعلت علیکم حاکماً» و منظور از حاکم در اینجا والى است و نه قاضى. در حالى که سایر بزرگان از این کلمه معناى مضیّقى را برداشت مى‌کردند. حضرت امام به لحاظ اینکه هنوز افکار عمومى و حتى افکار خصوصى! توان هضم دیدگاه‌هاى ایشان را نداشت، از تصریح کامل به آن خوددارى مى‌کردند؛ ولى این دغدغه‌ها در ذهن امام وجود داشت و منتظر فرصت مى‌گشتند تا بیان کنند و در صورت امکان لباس عمل بپوشانند.

در عصر خفقان‌بار و پرغبار طاغوت که حتى آخوند را به ماشین سوار نمى‌کردند، براى کمتر کسى قابل تصوّر بود که روحانى بتواند سکّان دار حاکمیت باشد و منصب امر و نهى را از آن خود کند. اما امام در نجف هم که بود، به این مسائل مى‌اندیشید و راه‌کارهایش را مى‌ساخت و مى‌یافت. چهل سال قبل از این امام، این جملات را تفسیر مى‌کرد که: «مجارى الامور بیدالعلماء» و مى‌فرمود: «منظور از امور، تنها امور فتوائیه نیست و شامل امور مملکتى هم مى‌شود.»

توصیه مى‌کنم که به سخنرانى حضرت امام در عهد و عصر خفقان که در آن شاه‌دوستى را مورد نقد و انتقاد قرار داده است، توجه کنید و میزان روشن‌اندیشى امام و اشراف و احاطه‌اش را به هدف و مقدمات هدف ببینید و بسنجید.

به هر تقدیر امیدوارم روزى فرا برسد که بتوانیم از جمهورى اسلامى به سمت و سوى حکومت اسلامى پیش برویم.»




تاریخ : شنبه 92/5/5 | 11:46 صبح | نویسنده : حجت اله علیمحمدی | نظر