گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم …
گفتی: فانی قریب
من که نزدیکم (بقره/186)
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد بهت نزدیک شم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خفیة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205)
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22)
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90)
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104)
گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
(ولی)خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3 )
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53)
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135)
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! … توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222)
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36)
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/41-43)
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که عدد سیزده نحس می باشد. به نظر میرسد از نظر علمی عقیده آنها کاملاً درست میباشد.(در قرآن نیز دو آیه در مورد نحسی برخی ایام و نیز آیاتی راجع به مبارکی یا یوم الله بودن برخی روزها و شبها آمده است.) در رسانه های امروزی هیچ اشاره ای به اینگونه مسائل نمیشود و دلیل آن هم ترس از خرافی شدن عقاید و همچنین کم بودن سطح علمی جامعه می باشد. فلسفه عدد 13 برمیگردد به طرز قرار گرفتن ستاره ها و منظومه خورشیدی. جمعی از دانشمندان بر این باورند که اجسام خیلی بزرگ ( مانند ماه یا حتی کوه ) نوعی فرکانس از خود منتشر میکنند که بر بازده و عملکرد مغز جانوران ، خصوصاً انسان ، مستقیماً تأثیر(خوب یا بد ) دارد. این مسأله پایه و اساس بسیاری از عقاید است.
ایرانیان باستان این روز ( 13 فروردین) را در طبیعت به جشن و شادی میپرداختند تا بدین وسیله خود را از نحسی آن حفظ کنند. از آداب این روز می توان به گره زدن سبزه و دور انداختن یا به قولی به آب دادن سبزه اشاره کرد. در گذشته دختران و پسران دم بخت سبزه ها را گره میزدند و آرزو میکردند تا در سال جدید تشکیل خانواده بدهند. شعری نیز از زمان قاجار وجود دارد که دختران در هنگام گره زدن این سبزه ها میخواندند ” سال دیگه ، سیزده به در ، خونه شوهر ، بچه بغل ” البته گره زدن تنها مختص دختران و پسران دم بخت نمیباشد و همه میتوانند سبزه ای گره زده و آرزو کنند. عقیده بر این بوده است که وقتی گره باز شود ، مشکلات حل شده و آرزو بر آورده میشود
ایرانیان باستان عقیده داشتند بدی ها و مریضی ها در این سبزه ها جمع شده و با به آب دادن یا دور انداختن آن ، این پلیدیها و مریضی ها از انسان دور میشود.
در ضمن این روز متعلق به خدای باران می باشد و در مراسم 13 بِدَر ، دعا برای بیشتر شدن و به موقع بودن باران در سال جدید میشود. هر چند این رسم از میان رفته است!
وخامت حال ماندلا بعد از درمان در بیمارستان رو به بهبودی است
رئیسجمهور پیشین آفریقای جنوبی که به دلیل عود مجدد عفونت ریهاش در بیمارستان بستری شده بود ، اکنون در شرایط مساعدی به سر میبرد.
نلسون ماندلای 94 ساله در زمستان گذشته نیز 18 روز را به دلیل عفونت ریه و سنگ کیسه صفرا در بیمارستان سپری کرده بود.
بسیاری در آفریقای جنوبی به ماندلا به چشم پدر ملت مینگرند.
نلسون ماندلا پس از رهبری جنبش ضدآپارتاید (تبعیض نژادی)، اولین سیاهپوستی بود که از سال 1994 تا 1999 ریاستجمهوری آفریقای جنوبی را بر عهده گرفت.
جاکوب زوما، رئیسجمهور آفریقای جنوبی در بیانیه خود آرزو کرده که "مادیبا" هرچه زودتر بهبود یابد؛ مادیبا عنوان قبیله نلسون ماندلا است و در آفریقای جنوبی خطاب یکی با عنوان قبیلهاش شکلی از احترام بالا است.
آقای زوما از مردم آفریقای جنوبی خواسته که برای ماندلا دعا کنند.
نیزه ملت
نلسون ماندلا از سال 1962 به جرم رهبری "نیزه ملت" ، شاخه نظامی کنگره ملی آفریقا، عمدهترین گروه مبارزه با نظام تبعیض نژادی حاکم بر آفریقای جنوبی، به زندان افتاد.
در مقطعی به او پیشنهاد آزادی شد، اما او روی موضعی که داشت پافشاری کرد و آزادی خود را نپذیرفت.
سرانجام نلسون ماندلا در سال 1990 از زندان آزاد شد و مبارزه خود را بر حق رای برای سیاهپوستان و پیروزی در انتخابات متمرکز کرد.
او در سال 1994 به عنوان نخستین رئیسجمهور سیاهپوست برگزیده شد و فردریک ویلم دکلرک، آخرین رئیسجمهور رژیم آپارتاید را به عنوان معاون خود انتخاب کرد.(برای من و شما عجیب به نظر نمیرسد؟!)
نلسون ماندلا بابت فعالیتهای خود احترام جهانی گستردهای یافته و از جمله جایزه صلح نوبل، مدال آزادی ایالات متحده و نشان عالی لنین شوروی را دریافت کرده است.
رئیس سازمان انرژی اتمی زمان شاه: ایران باید در مقابل فشارها مقاومت کند
اکبر اعتماد، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران میگوید که مقامات ایران باید در مقابل تحریمها و فشار کشورهای غربی مقاومت کنند و تسلیم نشوند.
آقای اعتماد در مصاحبه با زبیده ملک، خبرنگار شبکه چهار رادیو بیبیسی گفت که اگر شاه در قدرت باقی مانده بود، شاید او هم برای ساخت سلاح اتمی تلاش میکرد.
او در مورد حمایت دولت آمریکا از نخستین تلاش های ایران برای ساخت یک نیروگاه اتمی گفت: "آنها اول حمایت می کردند... اما کمی بعد خواستند نظرات خودشان را به ایران تحمیل کنند و من زیر بار نرفتم. ما چهار سال برای رسیدن به توافقی دوجانبه مذاکره کردیم و هرگز به نتیجه نرسیدیم".
- چه جور شرایطی می خواستند تحمیل کنند؟
* می گفتند که اگر به ما رآکتور یا سوخت بدهند، هر کاری که خواستیم با باقی مانده سوخت مصرف شده بکنیم باید با اجازه آمریکاییها باشد.
- هیچ وقت به طور خصوصی به شما در مورد نگرانی کشورهای همسایه ایران که احتمالا نمی خواستند ایران برنامه اتمی داشته باشد چیزی نگفتند؟
*می گفتند که با ایران مشکلی ندارند، اما می خواهند شرایط خودشان را در مورد ایران اعمال کنند تا بتوانند در مورد کشورهای دیگر هم آنها را اعمال کنند. گفتم من اینجا نیستم که مشکلات شما را حل کنم. این مشکل شماست، مشکل من نیست.
- اگر شاه در قدرت مانده بود، فکر می کنید تصمیم به ساخت بمب اتمی می گرفت؟
* شاه عقیده داشت که به اندازه کافی در منطقه قدرتمند است و می تواند از منافع ما در منطقه دفاع کند، بنابراین نیازی به بمب اتمی ندارد. اما به من گفت که اگر این وضعیت تغییر کند، مجبور خواهیم بود برای ساخت بمب اتمی اقدام کنیم. بله! این نظر را داشت. در آن زمان مأموریت من این بود که همه تکنولوژیهای ممکن در زمینه اتمی را به دست بیاورم. می گفتیم شاید در آینده لازم شود.
- یعنی وقتی شما مسئول برنامه اتمی ایران بودید، این احتمال را در نظر داشتید و کسانی را مأمور تحقیق در موردش کرده بودید؟
* بله، دقیقا.
- بعد از انقلاب چه شد؟
* واقعیت این است که در ابتدا به همه چیز شک داشتند و نگران کارهای آمریکا بودند. انقلابی ها فکر می کردند که تکنولوژی هستهای یکی از تاکتیکهای آمریکا برای دست اندازی به ایران است. اما بعدا متوجه شدند که برنامه اتمی یک برنامه موفق بوده و باید ادامه پیدا کند و شروع کردند به ادامه دادن آن.
[آقای اعتماد بیش از سی سال است که در پاریس زندگی می کند. او به یاد می آورد که صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق او را ترغیب کرد که به عراق برود، اما او قبول نکرد]
* صدام حسین خیلی تلاش کرد که مرا به عراق ببرد. پیغام داد و سفیرش را به دیدنم فرستاد. هیچوقت به زبان نیاورد، اما احتمالا می خواست مرا به عراق ببرد که آنجا برنامه اتمی درست کنم. به او گفتم تا وقتی با مردم من می جنگی، دشمن من هستی و نخواهم آمد. خیلی کشورهای دیگر هم از من دعوت کردند، اما قبول نکردم. در پاریس ماندم و برای فرانسوی ها و آلمانی ها کار کردم و راضی هستم.
[اکبر اعتماد در ایران مورد احترام است و پدر برنامه اتمی ایران شناخته می شود. او در سال های اخیر چند بار به ایران سفر کرده است. او معتقد است که ایران نباید به فشارهای غرب در مورد برنامه اتمی اش تن دهد]
* ایران مشغول تحقیقاتی است که حق انجام آنها را دارد. نمی دانم چرا کشورهای غربی این تحریم ها را علیه ایران اعمال می کنند و فشار می آورند. چرا در مورد هند، پاکستان و اسرائیل چنین نکردند؟ ایرانیها باید در برابر فشارها مقاومت کنند و به کشورهای غربی نشان بدهند که می توانند از خودشان و از منافعشان دفاع کنند.
وجوه تربیتی سوره حمد
مقدمه:
اصولِ مبانی تربیتی سوره حمد:
1.نیاز انسان به هدایت و تربیت؛
2.تربیت پذیری بشر؛
3.لزوم هدایت و تربیت انسان؛
4.آزادی انسان در انتخاب راه؛
5.لزوم توجه به مبدء آفرینش(توحید )در تربیت = آغاز؛
6.لزوم توجه به معاد در تربیت = انجام؛
7.لزوم وجود الگوهای تربیتی نظیر پیامبران.
دو نکته کلیدی:
اول – هدایت ، هدفِ واسطه برای تربیت است.
دوم – عبادت ، هدف مُقدِّمی برای تربیت است.
جنبه های تربیتی در آیات هفتگانه سوره حمد:
الف – ارشاد به آشنایی با آغاز(مبدء) و انجام(معاد) جهان به عنوان دو رکن رکین در باورهای اعتقادی همه ادیان. «بسم الله – مالک یوم الدین»
ب – تعلیم اخلاق بندگی. «الحمدلله رب العالمین»
ج – سپاسگزاری نسبت به نعمتها.«الحمدلله»
د – پذیرش سرپرستی و تولیت فرد با صلاحیت در رأس امور جمعی.«رب العالمین، مالک یوم الدین ، ایاک نعبد ، ایاک نستعین» علی (ع): لکل امرٍ امیرً.
ه – لزوم شناخت ، حق شناسی ، قدرشناسی و تبعیت از اوامر امیر.«الحمدلله رب العالمین»
و – اجتناب از انحراف و مداومت بر صراط مستقیم.«اهدنا الصراط المستقیم ، غیر المغضوب علیهم ، و لا الضالّین»
ز – غیر مستقیم بودن القا و آموزش امور تربیتی.(خداوند ، مالکیت ، الوهیت و حقانیت خود را از زبان بنده می گوید.)
ح – توجه بیشتر به وجوه تشویقی تا تنبیهی.(پنج آیه جنبه رحمانی و جمالی دارد و فقط دو آیه آخر جلالی است.)
ط – معرفی الگوها جهت پیروی از آنها.«الذین أنعمتَ علیهم» قرآن: و لکم فی رسول الله اسوة حسنة
ی – اجتناب از تبعیت از الگوهای منحرف.«غیر المغضوب علیهم ، و لا الضالّین» قرآن: یا ویلتا! یالیتنی لم أتّخِذ فلاناً خلیلاً
ک – گرایش فطری بشر به جمع گرایی(و پرهیز از تفرّد و فردگرایی). «ایاک نعبد ، ایاک نستعین ، اهدنا»
ل – دسته بندی انسانها به سه دسته: هدایت یافتگان (اهدنا الصراط المستقیم) ، مغضوبین (المغضوب علیهم) و گمراهان(الضالّین)
م – مرز بندی بر اساس باورهای اعتقادی نه مبتنی بر قوم و قبیله و طایفه و عشیره و ملیت.
پیامهای تربیتی سوره حمد:
1.جهت گیریها باید توحیدی باشد. مرکزیت داشتن یک نفر در کانون تصمیم گیریها امری است که حتی در صورت مشورت با دیگران هم مورد عنایت خداوند است. خدا در قرآن ضمن توصیه به مشورت در امور ، به پیامبرش میفرماید: پس از مشورت ، آنچه را خود بدان رسیدی ، با توکل بر خداوند ، اجرا کن. شاید دلیل تصریح بر قوّام بودن مرد در خانواده نیز همین باشد که باید یک نفر حرف آخر را بزند و تصمیم نهائی را بگیرد. و با توجه به مختصات ممتاز مرد ، این وظیفه جهت انتظام امور بر عهده او نهاده شده است.
2.آغاز امور با نام خدا و استعانت در امور فقط از او .(کلّ أمر لم یُبدَء ببسم الله فهو أبتر) سپردن امور به اهلش و اعتماد و اتّکال به او.(شایسته سالاری و توجه به تخصص داشتن در اعطاء امور به افراد)
3.شکور بودن و سپاسگزاری از ولی نعمت(پدر ، مادر ، معلم ، ...)
4.دیدن خوبیها و توصیف و ترویج آنها.(فقط به زشتیها و کاستیها عنایت نداشته باشیم بلکه بیشتر نیمه پر لیوان و داشته ها و خوبیها و نیکوئیها را ببینیم)
5.هر امری همان گونه که انجامی دارد ، فرجامی نیز دارد. و این از سنتهای تاریخ و طبیعت است. و باید بر اساس آن برنامه ریزی کرده و امور را تنظیم نمود. زمان بندی کردن امور به تسهیل و نیز آسانی دستیابی به اهداف کمک میکند.
انتظار نقد و نظر از ساحت دوستان اندیشه ور میرود. ببینم چه میکنید ها!
جدیدترین علل مرگ و میر در ایران
ذوق مرگ
علت : رفاه بیش از حد بعد از گرانیهای اخیر
.
زخم بستر
علت : کندی اینترنت برای دانلود مجموعه آثار افتخاری
.
پارگی روده
علت : خندیدن بیش از حد هنگام تماشای بیست و سی
.
سکته مغزی
علت : محاسبه قیمت ارز براساس نظر رییس جمهور (1226تومان) و قیمت آزاد آن
.
تومور مغزی
علت : تلاش برای درک جدول آمارتورم مورد نظر بانک مرکزی
.
مننژیت مزمن
علت : تلاش برای گرفتن یارانه دی ماه از عابر بانک قبل از واریز
.
دق مرگ
علت : غصه حاصل از دیدن فقر و جنایت و بیکاری در اروپا
دولت هاشمی رفسنجانی
در هشتم شهریور سال 68، در شرایط حساس آن زمان، مقام معظم رهبری فرمودند :"رئیس جمهوری همانند آقای هاشمی رفسنجانی برای کشور، انقلاب و مردم ما حقیقتاً یک موهبت و نعمت الهی است و اطمینان دارم که مردم قدر این نعمت را می دانند و تاکنون وفاداری خود را به ایشان نشان داده اند."یک سال بعد، در اول شهریور 69، هاشمی رفسنجانی به پاس خدماتش در دوران جنگ تحمیلی از دستان رهبر انقلاب نشان درجه یک فتح را دریافت می کند و دو سال بعد در مرداد ماه 1371، رهبر انقلاب، کابینه دولت هاشمی رفسنجانی را "مجموعه ای از عناصر مؤمن، صالح، بی توقع و خوش سابقه" خطاب میکنند.ایشان همچنین در سال 72 و در دیداری که با رئیس جمهور وقت، آقای هاشمی و وزرای دولت وی در هنگام شروع دوران دوم دولت سازندگی برگزار شد، در ابتدای سخن راجع به دولت وقت فرمودند: "لازم است به برادران عزیزمان، به خاطر شروع این مسؤولیت جدید و بسیار مهم، تبریک عرض کنم. اگر چه وقتى انسان این چهرههاى نورانىِ وزراىِ جمهورى اسلامى را مشاهده مىکند و نگاهى به طهارت و تقوا و خداترسى و دین باورى آنها مىاندازد، احساس مىکند که این تبریک را باید به مردم گفت که بحمداللَّه مسؤولینى معتقد، متدیّن، علاقهمند بهکار و عاشق به خدمت دارند."
دولت خاتمی:
سال 76، سال بسیار جنجالی انتخابات برای ایران بود. در این سال تعداد آرای انتخاباتی شکست و خاتمی توانست با حذف رقبای خود به پاستور راه پیدا کند. بعد از پیروزی سید محمد خاتمی، رهبر معظم انقلاب، پیروزی خاتمی را در انتخابات تبریک گفتند و تا آخر دوران ریاست جمهوری خاتمی بارها از وی تقدیر و تشکر کردند؛ به طوریکه ایشان از افزایش صمیمیت بین خود و سید محمد خاتمی احساس رضایت می کردند. در شهریور76 حضرت ایت الله سید علی خامنه ای، در خصوص شعار "قانون گرایی" خاتمی فرمودند: "یکى از شعارهاى بسیار خوبِ جناب آقاى خاتمى که من از اوّلى که آن را از ایشان شنیدم واقعاً خدا را شکر کردم مسأله «قانونگرایى» بود. این حرف خیلى خوبى است و خوشبختانه این را شما بارها تکرار کرده اید. تا لحظه آخر به این شعار تمسّک کنید و بدانید که قانونگرایى کار سختى هم هست اما با وجود سختیهایش در کوتاه مدّت و بلند مدّت فوایدش از بی قانونى بهتر است."دو سال بعد، در شهریور 78 رهبر معظم انقلاب، دولت خاتمی را "دولتى فعال و کوشنده" خطاب می کنند.در سال 81 مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس جمهور خاتمی و اعضای دولتش تاکید کردند : "اگر فرض کنیم کسی به خاطر اختلاف سلیقه یا اختلاف فکر یا برخی تحلیلها و استنتاجهای سیاسی طبعاً غلط، آرزو کند دولت در کار خود موفّق نشود، یا در عمل برای عدم موفّقیت دولت کاری بکند و حرکتی انجام دهد، این به هیچ وجه پذیرفته نیست."مقام معظم رهبری در سخنان خود در دیدار با دولت رئیس جمهور خاتمی در سال آخر مسند نشینی آنها با اشاره به اقدامات انجام شده در دولت خاتمی میفرمایند: "با تشکر صمیمانه از زحمات و تلاشهای آقای خاتمی و همکاران ایشان در دولت در طول هشت سال گذشته بگویم که در این مدت کشور شاهد تلاش جدی، پرحجم و سخت دولتمردان بود که نتیجه آن پیشرفتهای فراوان در عرصه های مختلف صنعتی، کشاورزی، علمی، فن آوری و خدمات است که این توفیقات از حافظه ملت ایران زدوده نخواهد شد و قطعا نزد خداوند متعال دارای پاداش و اجر خواهد بود."رهبر معظم انقلاب اسلامى در دهم مرداد 1384 در آخرین دیدار اعضاى هیأت دولت سیدمحمد خاتمی در تقدیر از تلاش های سید محمد خاتمی، فرمودند :"لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفته ام؛ در طول هشت سالى که ما با ایشان به طور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر. الان پیوند عاطفى و محبت آمیزى که بین بنده و آقاى خاتمى هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکمتر است؛ و این ناشى از خصوصیاتى است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندى و نجابت و روحیه نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمى انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و مى دیدیم. در مقاطع زمانى مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ایشان در یکى از حساسترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ انشاءاللَّه خداى متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد."در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روى یکى از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همه ى این مدت، دشمنانى را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلى ها از سال 76 - از اول تشکیل این دولت - می خواستند آقاى خاتمى را در موضع مقابله و مواجهه ى با نظام قرار دهند؛ خیلى هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسله جنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانى هم متأسفانه همان انگیزه هاى فاسد و پلید را در داخل انعکاس می دادند. خیلى تلاش کردند، اما آقاى خاتمى حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزى که ایشان اعلام کردند وقتى می گویم «جامعه ى مدنى»، مراد من مدینةالنبى است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکى از صحبتهای ایشان من این را خواندم - خیلى خلاف انتظار بعضی ها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند.... من همیشه در این مدت شماها را دعا کرده ام. آقاى خاتمى را حداقل در هر شبانه روز یک بار دعاکرده ام؛ یعنى در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزى نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیه ى مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کرده ام و باز هم دعا خواهم کرد. دعا کنیم که خداى متعال این کشور و این ملت و این نظام را روزبه روز به اهداف خودش نزدیکتر کند و اقتدارى را که شایسته ى این کشور و این ملت است، به او ارزانى بدارد؛ و همینطور هم خواهد شد؛ این را من تردید ندارم."
دولت احمدی نژاد
مقام معظم رهبری در بخشی از بیانات خود در دیدار با رئیس جمهور احمدی نژاد و مقامات ارشد دولت با تاکید بر اینکه "در جمعبندى نقاط قوّت و نقاط ضعف، وقتى ما نگاه میکنیم، ترجیح را به نقاط قوّت میدهیم”، درباره دولت فعلی فرمودند: "تلاش دولت در جهت ارتباط با مردم، تلاش فوقالعادهى کارى که خوشبختانه در دولت مشاهده میشود؛ اینها چیزهاى خوبى است.
ایشان دولت های نهم و دهم ها بارها دولت پرکار، با پشتکار و خدوم معرفی کردند حتی در حالیکه احمدی نژاد خانه نشین است نه تنها از شخص احمدی نژاد حمایت میکنند، بلکه از خط او حمایت میکنند که همین باید ملاک باشد نه چیز دیگر:
"واقعاً در کشور دارد خدمت انجام میگیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبرى طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمیکنیم؛ ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مىبینم، من از نزدیک شاهدم. ایشان در شهریور 87، "انطباق شعارها و گفتمان دولت با شعارها و گفتمان امام و انقلاب" را دومین خصوصیت "بسیار با ارزش" دولت عنوان کردند و فرودند: عزت ملی و استقلال حقیقی از اقدامات تحسین برانگیز دولت است.
اندر کرامات قاضیِ دُردانه
برخی از روزنامه نگاران و چهرههای سیاسی بر این باورند که قاضی سعید مرتضوی در برخورد با متهمان پروندهها علاوه بر این که رفتارهایی زیرکانه و شخصیتی چندگانه از خود به نمایش میگذاشت ، اما گاهی رفتارهایی بروز میداد که میزان اطلاعات عمومی و حتی سواد قضایی او را به چالش میکشید.
1
سال 1378است و قاضی مرتضوی به هنگام بازجویی از ماشاالله شمس الواعظین، سردبیرروزنامه نشاط میگوید: این رأی دادگاه و قوانین، یک غاز هم نمیارزد.
شمس الواعظین این سخن را در جاهای مختلف نقل میکند. اما مسعود بهنود روزنامه نگار و نویسنده که چند ماه توسط قاضی مرتضوی بازداشت شد، میگوید: قاضی مرتضوی در مقام تکذیب آن بر آمد.
مسعود بهنود: «در یک فرصتی که من را از زندان آورده بودند به او گفتم: ما بودیم که شما این حرف را زدید. گفت: نه نه نه. این مَثَل از پیش شما شمالیها آمده است که در شمال هستید و غاز دور و برتان هست. در یزد حتی یک غاز هم پیدا نمیشود.
من به او گفتم ولی این قاز، آن غاز نیست بلکه این قاز با قاف است. همین طور ماند و گفت: قاز با قاف یعنی چه؟ گفتم: یعنی پول سیاه و بیارزش. گفت: ولی شمس الواعظین آن غاز را گفت!
2
ابراهیم نبوی طنز نویس چند روزنامه مستقل و اصلاح طلب نیز ماجرایی از قاضی مرتضوی نقل میکند که سال هاست نقل محافل روزنامه نگاری ایران است.
پس از بازداشت شمس الواعظین تعدادی از اعضای تحریریه روزنامه و وکلای او برای گذاشتن وثیقه نزد قاضی مرتضوی میروند. مرتضوی به آنها پاسخ منفی میدهد و میگوید: شمس الواعظین آدم خطرناکی است ؛ زیرا او ریمل! دارد و پاسپورتش را هم به ما نمیدهد.
ابراهیم نبوی: بچهها گفته بودند که ریمل داره؟ فکر کرده بودند که شمس الواعظین با این ریش و پشمش نمیشود که به چشمهایش ریمل زده باشد؟ برای همین هم گفته بودند که آخر ما فکر نمیکنیم آقای شمس الواعظین ریمل داشته باشد؟ حالا هم فوقش که داشته باشد. مگر ریمل داشتن جرم است؟ مرتضوی پاسخ داده بود که که ریمل نه ، ریمیل. گفته بودند که حالا ریمیل که نمیدانیم ولی حالا ریمیل چی دارد؟ گفته بود: ریمیل دارد و بعد پاسپورتش را هم به ما نمیدهد که برویم توی ریملیش؟!
ابراهیم نبوی میگوید وکلای شمس الواعظین به مرتضوی میگویند: «شما میخواهید او را ممنوع الخروج کنید ، خوب ممنوع الخروجش کنید. دیگر پاسپورتش به چه دردتان میخورد؟
گفته بود: ببیند شما نمیدانید. ریمیل یک چیز جدید است و این آقا یک پاسپورت دارد که با آن وارد ریمیلش میشود و درون آن ریمیل هم یک عالمه اطلاعات هست. و این را به ما نمیدهد!
بچهها تازه متوجه شده بودند که داستان چیست و مسئله ایمیل و پسورد چیست و خلاصه واقعاً دانشمند بزرگی بود ایشان.
3
ماجراهای قاضی مرتضوی تنها به این موارد ختم نمیشود. گاهی او بر مواردی انگشت میگذاشت که حیرت کارشناسان را برمیانگیخت.
سال 1381 است. علی اصغر رمضانپور، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی توسط سعید مرتضوی احضار میشود. دلیل احضار، اجازه برای چاپ کتابی آموزشی در زمینه زیستشناسی برای دانش آموزان است.
مترجم در آن کتاب گلبولهای قرمز خون را رساننده غذا و امکانات توصیف میکند و گلبولهای سفید را به عنوان گارد حفاظتی.
علی اصغر رمضانپور در این باره میگوید: «آنجا در خلال آن کتاب، متن را که البته بیشتر مطلب آن ترجمهای از متن خارجی بود، منتها مترجم خواسته بود کمی مطلب را به فضای ایران نزدیک کند، گفته بود که جایی هست که رهبری میکند اگر این گلبولهای سرخ یا سفید بیشتر شود... و ایراد آقای مرتضوی به کلمه رهبری بود و میگفت این کلمه رهبری که به کار برده شده در این کتاب، منظور «رهبری» است که ... هر چه من به او توضیح دادم که این بحث یک بحث آناتومی و زیستشناسی است اما اصلا به تنها چیزی که به آن توجه نمیکرد ، توضیحات من بود و میگفت آنچه که در این متن آمده خواسته است بگوید که وقتی یک سیستمی برای مدیریت و رهبری و هدایت وجود دارد... منظور شما کل نظام است و توضیحات من هم نهایتاً او را قانع نکرد.»
الفاتحه
ولی امر مسلمین : ملت ایران به لطف الهى، به هدایت الهى، ملت بصیرى است. من به شما عرض بکنم جوانها! آن روزى که ما نیستیم و شما هستید، بدانید آن روز ملت ایران وضعش، افقش، زندگى مادى و معنوىاش، بمراتب از امروز بهتر خواهد بود. حرکت ملت ایران به سمت روشنى است، افقها روشن است. ما یک قدرى باید مراقب خودمان باشیم.
به نظر شما این فرمایش دوپهلو نمی نماید؟ و اصلاً یعنی چی؟ اشاره به چه مانعی بر سر راه وضعیت بهتر ، افق روشنتر ، زندگی عالیتر در آینده پس از ایشان و نسل ایشان دارد؟
بحرانی که بعد از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد 88 به وجود آمد ، نه تنها ترمیم نشد بلکه ابعادی تازه پیدا کرد. حتی نهیب های رهبری نیز که روزگاری به دعواهای سیاسی پایان میداد ، دیگر کارگر واقع نشد. این روزها دستورات رهبری در لایه اول مدیریتی کشور هم شنیده نمیشود. و نه تنها دیگر "فصلالخطاب" نیست ، بلکه تفسیر و مصادره به مطلوب هم میشود.
با وجود هشدارهای صریح و مکرر رهبری مبنی بر علنی نشدن اختلافات بین سران سه قوه ، لهیب آتشی که از جلسه استیضاح مجلس بلند شد ، با افشاگری بیسابقه محمود احمدینژاد علیه برادران لاریجانی ، ابعادی تازه یافت و نظام را با یکی از بزرگترین چالشهای دوران انقلاب مواجه ساخت.
احمدی نژاد ، علی لاریجانی و برادرش صادق لاریجانی را به باندبازی و فساد مالی متهم کرد. اتهامی که در مورد صادق لاریجانی ، عملاً انتقاد به رهبر ایران نیز محسوب میشود ؛ چرا که طبق قانون اساسی ، رئیس قوه قضائیه که منصوب آیتالله خامنهای است ، باید مجتهدی عادل و عاری از فساد باشد. آقای احمدینژاد در نخستین واکنش به بازداشت سعید مرتضوی نیز گفت:"قوه قضائیه باید قوه قضائیه ملت باشد، نه یک سازمان ویژه خانوادگی"
در ادبیات نظام جمهوری اسلامی ایران ، گفتار و کردار رهبر را "فصلالخطاب" میخوانند. به این ترتیب ، سخنان رهبری نظام علی القاعده باید پایانبخش اختلافنظرها و نویدبخش "وحدت کلمه" بین مسئولین باشد. سخنان حضرت امام، در تعریف رایج نظام جمهوری اسلامی ایران ، مصداق روشنی از "فصلالخطاب" بود که به بحث و جدلهای علنی پایان میداد و حلّال مشکلات عدیده دهه اول انقلاب اسلامی بود.
در پانزده سال اول رهبری آیتالله خامنهای که ریاست قوای سه گانه عمدتاً در دست روحانیان بود ، حرمت کلام ایشان همواره حفظ میشد. در دوران ریاست جمهوری جناب آقای علی اکبر هاشمی رفسنجانی و نیز جناب آقای سید محمد خاتمی ، سخنان آیتالله خامنهای "فصلالخطاب" بود و ختمالکلام. و با این که در مواردی احزاب و گروههایی مانند جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و تعدادی از وزرای کابینه جناب آقای خاتمی ، اقداماتی را انجام میدادند که آشکارا بر خلاف منویات رهبری بود ، اما این اقدامات با نهیب و تشرهای غیرعلنی و در مواردی علنی رهبری نظام به سرعت توسط ریاست جمهوری وقت ؛ جناب آقای خاتمی کنترل میشد و ماجرا خاتمه مییافت تا حرمت کلام رهبر و "فصلالخطاب" بودن ایشان حفظ شود. حتی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، وقتی محمود احمدینژاد به گفته مهدی کروبی با دخالت ... ، توانست برنده انتخابات اعلام شود ، اعتراض چندانی نشد. با این که هر دو رقیب آقای احمدینژاد ؛ یعنی علی اکبر هاشمی رفسنجانی و مهدی کروبی علناً از "دستکاری شدن" آراء و "هدایت سازمانیافته" انتخابات سخن گفتند اما هیچ یک ادعای خود را پیگیری نکردند.
اما با روی کار آمدن محمود احمدینژاد ورق برگشت. احمدی نژاد که با حمایت بیدریغ رهبری توانسته بود برای بار دوم بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند ، به تدریج بهره گیری از حداکثر قدرتی را که قانون اساسی برایش در نظر گرفته است ، در گرو ایستادگی در مقابل رهبری دید. تا آن جا که وی با تبدیل استیضاح وزیر تعاون به استیضاح رؤسای دو قوه دیگر ، عملاً نشان داد که از نظر او حفظ حرمت سخنان رهبری در گرو حفظ حرمت او و دولتش است. وی با حمله به رئیس قوه مقننه ، او را وادار به حمله متقابل کرد تا علی لاریجانی هم خواسته یا ناخواسته مصداق این سخن آیتالله خامنهای قرار گیرد که از امروز تا انتخابات ، هر کسی احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد ، قطعاً به کشور خیانت کرده است.
طرح استیضاح در مجلس ، افشاگریهای احمدینژاد علیه برادران لاریجانی و بازداشت سعید مرتضوی توسط قوه قضائیه ، تازه ترین مجموعه اقداماتی هستند که مصداق روشن عدم توجه سران قوا به توصیههای رهبری تلقی میگردند.
البته مشکل پیچیده تر آن است که امروزه نه تنها سخنان رهبری فصل الخطاب مخاصمات واقع نمی شود که از طرف گروههای درگیر تفسیر به رأی هم میشود. حضرت امام در زمان حیاتش مفسِّر نداشت. تفسیر نظرات حضرت امام به معنایی غیر از آنچه ایشان در ذهن داشتند ، هیچوقت بدون عواقب نمیماند. تفسیرهای مختلف از سخنان و آراء امام خمینی ، بعد از درگذشت ایشان مجال ظهور پیدا کرد. اما آیتالله خامنهای در زمان حیاتش ، مفسر پیدا کرده است. بسیاری از سیاستمداران از جناحهای مختلف سیاسی ، با بیرون کشیدن سخنان ایشان از بافت اصلیاش ، معنایی غیر از آنچه را رهبری در ذهن داشته اند ، به ایشان نسبت میدهند. به عبارت دیگر ، سخنان رهبری را مصادره به مطلوب میکنند. این روزها ، هر کسی از ظن خود و بر پایه تعلقات یا منافع سیاسی خود سخنان رهبری را تفسیر و بر اساس آن عمل میکند. امری که به مرور موجب تضعیف اقتدار رهبری میشود.
آقای احمدینژاد با طرح اتهام فساد علیه برادران لاریجانی در مجلس ، سه هدف روشن داشت:
1) بدنام کردن علی لاریجانی ؛ رئیس مجلس و نامزد احتمالی انتخابات آتی ریاست جمهوری؛
2) به زیر سؤال بردن عزم صادق لاریجانی ؛ رئیس قوه قضاییه برای مبارزه با فساد؛
3) جلا بخشیدن به وجهه زنگار گرفته خود به عنوان مردی مصمم برای مبارزه با فساد ولی بی یاور در برابر باندهای هزار فامیل!
حدوداً هشت سال پیش ، وعده مبارزه با «فساد خانواده آقای هاشمی رفسنجانی» راه پیروزی انتخاباتی آقای احمدینژاد را هموار کرد. او در دو دوره ریاست جمهوری خود ، از این شعار همانند شمشیری بُرّان برای بقا در کشاکش جنگ قدرت سود جسته است. اما رو برگرداندن بخش عمده هواداران سابقش که خود را به آیت الله خامنه ای و رجال محبوبش وفادارتر میدانند ، این تردید قوی را پدید آورده است که آقای احمدی نژاد شاید روی همان شمشیر خود فرو افتد. اما تردید بزرگتر ، و برای مخالفانش هولناکتر ، این است که او چقدر میداند؟!!
در پاییز گذشته و در جریان تلاشهای مکرر مجلس برای طرح سؤال از رئیس جمهور ، اولین زمزمهها درباره پروندههای زیر بغل آقای احمدینژاد به گوش رسید. اما تا پیش از جلسه استیضاح وزیر کار ، او و یارانش غالباً سربسته یا با کنایه اتهام میزدند ؛ "از برادران قاچاقچی خودمون گرفته تا مناقشه بر سر فهرست محرمانه بدهکاران بانکی".
آقای احمدینژاد خود بارها متهم شده است که از رسیدگی قضایی به اتهام فساد یارانش ؛ از جمله معاون اول خود ، سرسختانه جلوگیری میکند. در مقابل ، او دولتش را پاکترین دولت تاریخ ایران! خوانده و وعده داده است در صورت مشاهده یک سند دالّ بر فساد مالی دولتمردانش ، آنها را در اختیار قوه قضاییه بگذارد.
روشن است که هیچ کدام از دو طرف راست نمیگویند. اما شکی نیست که این اتهامها و ضد اتهامها ، خصمانه ترین مرحله جنگ قدرت میان آقای احمدی نژاد و محافظه کاران حامی رهبری است. پیروان رهبری میگویند: آقای احمدینژاد دچار این توهم شده که مشروعیت خود را از رأی مردم گرفته و نیازی به اطاعت بی چون و چرا از رهبر ایران ندارد. آنها همچنین مدعی اند آقای احمدینژاد به تقلید از الگوی ولادیمیر پوتین و دیمیتری مِدوِدوف در روسیه ، میکوشد با کمک به پیروزی مهره ای دست نشانده و همسو و همفکر ، چهار سال بعد به ریاست جمهوری بازگردد.
جنگ قدرت میان دو طرف منازعه ، در ابتدای دولت دوم آقای احمدی نژاد با سرپیچی اولیه او از فرمایش رهبری برای عزل اسفندیار رحیم مشائی از مقام معاون اولی رئیس جمهور در تیر 1388 کاملاً علنی گردید و با قهر و خانه نشینی یازده روزه آقای احمدی نژاد در فروردین 1390 بر سر برکناری ناموفق شیخ حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات ، کشمکش دو طرف محافظه کار حاکم در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران وارد فاز جدید و در عین حال در نوع خود ، بی نظیر شد. بازداشت برخی از نزدیکان آقای احمدی نژاد که اعضای جریان انحرافی خوانده شدند ، او را واداشت تا در تیر 1390 هشدار دهد که خط قرمزش ، دست اندازی به هیأت دولت است. اما همچنان اصرار داشت که موضعش در برابر فشار اصولگرایان مخالف ، سکوت است.
حمله مأموران قوه قضائیه به ساختمان روزنامه ایران در آذر 1390 و بازداشت علی اکبر جوانفکر ؛ رئیس سابق خبرگزاری ایرنا و مشاور آقای احمدی نژاد ، جدی ترین تعرض به این خط قرمز بود. سرانجام در مهر 1391 آقای جوانفکر روانه زندان شد و از آن تاریخ میتوان دید که رویکرد آقای احمدینژاد علیه محافظه کاران سنتی طرفدار آیت الله خامنه ای ، تهاجمیتر شده است.
با بالا گرفتن خصومت در بین طرفین اردوگاه اصولگرایان! ، آیت الله خامنه ای در جایگاه رهبری نظام بارها کوشید تا از تنشها کم کند و هشدار داد که اگر سران قوا کماکان اختلافات خود را علنی کنند ، آنها را خائن به کشور به پیشگاه ملتمعرفی خواهد کرد. ایشان حتی برای آرام کردن فضا ، مانع از طرح مجدد سؤال از آقای احمدی نژاد در مجلس شدند.
اما بازداشت سعید مرتضوی که در دوره ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی ، دهها روزنامه و روزنامه نگار اصلاح طلب را قلع و قمع کرده و به زندان افکنده بود ، پیام روشنی برای محمود احمدینژاد دارد. اردوگاه حریف سطح خصومت را به طرز بازگشت ناپذیری بالا برده است.
نزدیکان آیت الله خامنه ای میگویند: نظر رهبری این است که آقای احمدینژاد دومین دوره ریاست جمهوری خود را به پایان برساند. و به نظر میرسد در چند ماه باقی مانده از عمر دولت دهم ، این خواسته برآورده خواهد شد.
اما سؤال این است: آیا آقای احمدینژاد در فضای پس از بازداشت سعید مرتضوی ، به تاکتیک «بگم بگم» خود پایان میدهد و در نتیجه از عرصه سیاسی ایران حذف میشود؟ یا چهره های مطرح رقبای اصولگرای خود را در انتخابات پیش رو با رو کردن «پروندههای زیر بغلش» به مهرههای سوخته تبدیل میکند؟
.: Weblog Themes By Pichak :.