سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پدر بنده مثل خیلی از روحانیون دیگر خیلی اعتمادی به تقویم های جدید ندارند و طبق عادت مألوف از تقویمهای نجومی استفاده میکنند و عادت به خرید این تقویمها دارند ، من از کودکی خواندن صفحه پیش بینی های نجومی این تقویمها برایم جالب بود . اما جالب تر از همیشه تقویمی بود که پدرم امسال خریده بود ، در پیشگوییهای این تقویم جدای از ادبیات مرسوم این تقویمها به پیش بینی جام جهانی نیز پرداخته شده بود . بعد از نتیجه 7 بر یک آلمان مقابل برزیل ، منتظر بازی هلند ، آرژانتین ماندم تا ببینم پیش بینی این منجم درست از کار در میاید یا نه ، که درست از کار در امد و طبق پیش بینی این منجم ( نجم السپهر! ، جوان سی ساله ) آرژانتین و آلمان فینالیست شدند . اما نکته دیگر پیش بینی این تقویم از بروز فردی مشابه سفیانی و وقوع طوفان سرخ در کشورهای مختلف از جمله کشور ما و چند حادثه دیگر است که برخی به وقوع پیوسته و برخی نیز حالا که ایشان نتایج جام جهانی را درست پیش بینی کرده ممکن است به وقوع بپیوندد . به هرحال ظاهرا طالع بینی و رمالی هم خیلی چیز بی راهی نیست ، حالا که محاسبات دقیق کارشناسان و سیاستمداران سر از جاهای خوبی در نمیاورد لا اقل دست به دامان منجمان باشیم !!! جالبه که این تقویم حداکثر در پاییز سال 92 منتشر شده است.

صفحه پیش بینی های این تقویم را پیوست کرده ام حتما ببینید!"آپلودصفحه پیش بینی جام جهانی در یک تقویم نجومی




تاریخ : پنج شنبه 93/4/19 | 2:57 عصر | نویسنده : سیدمجید حسینی | نظر

چرا گفت‌وگو کنیم؟ ما چه احتیاجی به آمریکا داریم؟  

امتناع از گفت‌وگو با کشوری مثل آمریکا به معنای این است که ما می‌خواهیم از منافع مان صرف نظر کنیم، معنا ندارد. آن چیزی که تعیین‌کننده است داشتن رابطه یا گفت‌وگو نیست. بلکه این است که ما در گفت‌وگو‌ها چه چیزی را مطرح کنیم. اگر به توافق می‌رسیم در مورد چه چیزی به توافق می‌رسیم ؟ چه چیزی می‌دهیم و چه چیزی می‌گیریم؟ دنیای دیپلماسی دنیای بده و بستان است. آن چیزی که تعیین‌کننده خدمت و خیانت است بده بستان نیست، بلکه معیار برای تعیین خدمت و خیانت این است که چه می‌دهید و چه می‌گیرید؟ ما هنوز نمی‌دانیم که مذاکرات 1+5 با ایران خروجی نهایی اش چیست؟ هنوز باید صبر کنیم. اما قرائن نشان می‌دهد که ایران در این قسمت در حال موفق شدن است و به علاوه ما مسائلی با آمریکا داریم که باید بنشینیم حل و فصل کنیم. بدون مذاکره مستقیم با آمریکا نمی‌شود همه مسائل را حل کرد.

تجربه دیپلماسی جهان به ما می‌گوید که هر گاه بین دو کشور اختلاف ایجاد شود، منافع هر دو کشور ایجاب می‌کند که بدون واسطه با هم سخن بگویند. برای اینکه وقتی می‌خواهند به وسیله واسطه‌ای مسائلشان را حل و فصل کنند همیشه اینگونه اتفاق افتاده است که کشور ثالث به نفع منافع خود پیغام می‌برد و پیغام می‌آورد و خودش مانعی می‌شود برای توافق مطلوب میان دو کشور. بنابراین همیشه در اختلافات جهانی می‌گویند بهترین راه برخورد مستقیم میان دو کشور است. ما با آمریکایی‌ها اختلافاتی داریم باید اختلافاتمان را حل کنیم و این اختلافات نیز چیزی نیست که غیر قابل حل باشند. برای اینکه به همان اندازه که ایران احتیاج دارد که با آمریکایی‌ها در سطح جهانی به توافق برسد آمریکا نیز به ایران نیاز دارد. به عنوان نمونه الان در وقایع عراق یک فرصت مناسب تاریخی به وجود آمده است که ایران و آمریکا مسائلشان را با هم حل کنند یعنی الان حادثه‌ای در عراق رخ داده است که یک همسویی میان ایران و آمریکا به وجود آمده است کم و بیش شبیه به افغانستان در زمان حکومت طالبان. در افغانستان دولت ایران نقش کلیدی در سقوط طالبان داشت. بدون کمک ایران به احمد شاه مسعود، طالبان در کابل سقوط نمی‌کردند. بدون کمک ایران در بن آلمان گروه‌های جهادی به توافق بر سر حامد کرزای نمی‌رسیدند و توافق نمی‌کردند. ایران نقش کلیدی داشت. اما در برابر این همکاری ایران با آمریکا در افغانستان ایران چه چیزی گرفت؟ هیچ چیزی نگرفت. بر عکس بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت، ایران را جزو محور شرارت خواند. آیا در عراق هم‌چنین وضعی را داریم؟ نه. دولت بوش با دولت اوباما فرق دارد. بوش از ابتدا نمی‌خواست با ایران مشکلاتش را حل کند. من همین جا یک داستانی را بیان کنم. من چند سال پیش به آمریکا رفته بودم، موسسه مطالعات خاورمیانه از من برای سخنرانی دعوت کرد. قبل از سخنرانی، رئیس موسسه از من خواست تا با هم قهوه‌ای بخوریم تا جلسه شروع شود. ضمن اینکه قهوه می‌خوردیم از من پرسید: به نظر شما مناسبات ایران و آمریکا چگونه باید حل شود ؟ من گفتم مشکل این است که شما نمی‌خواهید مسائلتان با ایران حل شود. تعجب کرد و پرسید چرا این حرف را می زنید؟ همین مثال افغانستان را زدم. گفتم ایران در افغانستان با آمریکا همکاری کرد، یک فرصت تاریخی بود که آمریکایی‌ها با ایران مسائلشان را حل کنند. ولی به جای آن رئیس‌جمهور آمریکا به ایران چه داد؟ گفت محور شرارت.او سپس پرسید به نظر شما ما باید چه کار می‌کردیم؟ گفتم من در مقامی نیستم که به شما بگویم چه کار باید می‌کردید ولی حالا چون می‌پرسید می‌گویم. کافی بود که دولت آمریکا به ایران بگوید خیلی ممنونیم. شما همکاری کردید. می‌خواهیم سرمایه‌های بلوکه شده ایران را آزاد کنیم. هیاتی را تعیین کنید بیایند و مذاکره کنیم، ببینیم سرمایه‌های بلوکه شده شما چیست. این زمانی است که آقای هاشمی هم گفته بودند که اگر آمریکایی‌ها سرمایه‌های بلوکه شده ایران را آزاد کنند ما با آمریکایی‌ها مسائلمان را حل و فصل می‌کنیم. خوب وقتی چنین چیزی است چرا دولت آمریکا این را نخواست؟ اگر دولت آمریکا این را از ایران می‌خواست، دولت ایران نمی‌توانست بگوید که نه ما پول هایمان را نمی‌خواهیم. یک هیات را مامور می‌کرد. همین که هیاتی معرفی می‌شد، مذاکره آغاز می‌شد و ازطریق آن تماس‌ها و مذاکرات به جایی می‌رسیدیم. بنابر این می‌خواهم بگویم که دولت بوش نمی‌خواست با ایران آشتی کند. نیوکان‌ها و صهیونیست‌ها در آمریکا آنقدر قوی هستند که نمی‌گذاشتند. بوش پسر هم آنقدر به صهیونیست‌ها بدهکار بود که او هم نمی‌خواست. ولی الآن چنین نیست. آقای اوباما می‌خواهد که مساله را حل کند.

برخی معتقدند که وجود اوباما یک فرصت طلایی است؟

بله، اما اینکه اوباما می‌خواهد بدین معنا نیست که اوباما برخلاف منافع آمریکا عمل کند. این سخن که گفته شده آمریکا فقط به فکر منافع خود است، سخن بی‌ربطی است.

 چرا؟
همه کشورها به دنبال منافع ملی خود هستند. باید هم باشند. سخن بر سر این است که آیا در روابط ایران و آمریکا مناطقی وجود دارد که ما بتوانیم با هم همکاری کنیم که متضمن منافع هر دو کشور باشد یا نه؟ جواب مثبت است. بارها این حرف را زده‌ام، تکرارش ایرادی ندارد. ما معتقدیم در روابط بین هر دو کشوری، ایران و آمریکا، ایران و انگلیس یا ایران و آلمان سه منطقه وجود دارد.یکی موضوعات و مقولاتی که ربطی به دو کشور ندارد. می‌گوییم منطقه سفید. مسائلی که به ما ربطی ندارد، منطقه خنثی است. به آمریکا ربطی ندارد به ما نیز ربطی ندارد. یک منطقه قرمز است که مواضع و منافع آنتاگونیستی و تضاد وجود دارد. یک منطقه سبز وجود دارد که متضمن منافع مشترک است. وظیفه نهاد دیپلماسی هر کشوری علی الاطلاق این است که مناطق قرمز را تشخیص دهد و در آنجا پا نگذارد. مناطق سبز را تشخیص دهد و وارد این مناطق سبز شود. الآن به عنوان نمونه در عراق یک منطقه سبز برای ایران و آمریکا پیدا شده است. ایران می‌تواند به این منطقه بچسبد. اما این بستگی دارد که ایران چه‌کار می‌خواهد بکند؟ وقتی که مرجع تقلید آیت الله سیستانی می‌گویند که دولت مالکی باید برود، دولت مالکی خوب عمل نکرده است. ما نباید تمام تخم مرغ‌هایمان را در یک سبد بگذاریم. جمعیت ایران 97 درصد مسلمان و 93 درصد شیعه است. یعنی یک اکثریت کامل. در عراق 65 درصد جمعیت شیعه است. اما اقلیت سنی70- 80 سال، از 1930 در عراق حاکم بوده و قدرت و ریشه دارد. دولت عراق نمی‌تواند مطلق گرا و مطلق خواه باشد. لاجرم باید رهبران سنی را به بازی می‌گرفت. اما نکرد و برعکس عمل کرد. این یک اشتباه راهبردی بزرگی بود.

درست است که در یک بازی دموکراسی رای اکثریت معتبر است اما رهبران شیعه در عراق باید بدانند که کشور‌های عربی همسایه عراق اکثراً سنی مذهب هستند. با توجه به سوابق تاریخی میان دو مذهب و مواضع تندافراطیون، این دولت‌ها تحمل یک دولت شیعه دیگری را در منطقه ندارند. کما اینکه حاضر نیستند به هیچ قیمتی یک نظام دموکراتیک در بحرین، که اکثریت جمعیت آن شیعه است پیروز شود و یک دولت شیعه سومی در منطقه به وجود ‌آید. بنابراین رهبران شیعه عراق باید در محاسبات خود این نکته را در نظر می‌گرفتند و به گونه‌ای رفتار نمی‌کردند که اقلیت اعراب سنی را از امکان زندگی مسالمت آمیز با اکثریت شیعه حاکم ناامید سازند. حالا بسیار مهم است که دولت ایران از کدام خط مشی می‌خواهد در عراق حمایت کند. از خط و مشی اینکه یک دولت فراگیر به وجود بیاید یا نه. در لبنان مسلمانان اکثریت را دارند. در بین گروه‌های جمعیتی شیعه اول است، سنی دوم است و مسیحیان سوم‌اند. اما هیچ کدام اکثریت نیستند در چنان شرایطی آقای موسی صدر می گفتند ما حکومت دموکراتیک می‌خواهیم، غیر طائفی می‌خواهیم. بعضی از دوستان حزب اللهی ایراد می گرفتند که چرا آقای صدر می‌گوید که حکومت دموکراتیک نمی‌گوید حکومت اسلامی. در لبنان هر چند مسلمانان اکثریت هستند ولی شیعیان و سنی ها آنجا بایکدیگر ضمن اشتراک‌هایی که دارند اختلافاتی نیز دارند. بنابراین آنجا وضعیت چینش نیروها، گروه‌های مذهبی و دینی به گونه‌ای است که تصور اینکه دولت اسلامی روی کار بیاید خیلی واقع بینانه نیست. منظور از حکومت دموکراتیک در لبنان این است که، غیر طائفی باشد. منظور از غیر طائفی این است که براساس سنتی که فرانسوی‌ها در لبنان گذاشته‌اند رئیس‌جمهورو رئیس ستاد باید مسیحی باشند. رئیس مجلس شیعه ونخست‌وزیر سنی. نظر آقای صدر این بود که باید دموکراتیک باشد. از میان لبنانی‌ها، چه مسلمان، مسیحی، ارمنی هر کس می‌خواهد کاندیدای ریاست جمهوری بشود و رئیس‌جمهور با رای عمومی مردم انتخاب شود. این یعنی غیر طائفی و دموکراتیک. در عراق هم نمی‌توانند تمامیت‌خواه باشند. سیاست ایران الان در عراق چیست؟ آیا ایران می‌خواهد از دولت مالکی حمایت کند؟ این مساله تعیین‌کننده است. آیت‌الله سیستانی می‌گوید این دولت فراگیر نبوده است. منتقدان آقای مالکی در اروپا و آمریکا می‌گویند آقای مالکی سیاست تمامیت خواه داشته است و این شکست خورده است. برای حل مشکل باید اول اینها حل شوند.

 به عنوان آخرین سوال بعضی‌ها احتمال بازگشت احمدی‌نژاد را تذکر می‌دهند. احمدی‌نژاد بر‌می‌گردد؟

ببینید، تجربه 8 سال دولت احمدی‌نژاد حتی اصولگرایان را هم نادم کرده است. فهمیده‌اند که خطا کرده‌اند. از جریانی حمایت کردند که به قول معروف صلی علی نبوده است و آنها هم آرام آرام در حال پذیرش بازی دموکراسی‌اند. ببینید ما می‌گوییم دموکراسی یاد گرفتنی است. اما اگر فقط اصلاح‌طلبان یاد بگیرند مشکل حل نمی‌شود. اصولگرایان هم باید یاد بگیرند که منافعشان در این است که دموکراسی  را بیشتر یاد بگیرند. در یک جامعه در حال انتقال مثل ایران محافظه‌کاران نقش بهداشتی دارند. برای اینکه در جامعه انتقالی همه هنجارها در حال دگرگونی و دگردیسی است،حتی بسیاری از خانواده‌های مسلمان روشنفکر هم نگران رفتارهای نسل جدید هستند. محافظ کاران می‌خواهند ترمزی باشند برای تغییرات. اما محافظ کاران هنگامی می‌توانند بطور بهداشتی بر فرایند تغییرات اثر بگذارند که به زبان روز سخن بگویند. بر اساس مبانی دموکراتیک با نسل کنونی رو به رو شوند. اگر بتوانند یاد بگیرند که اینگونه سخن بگویند موثرتر هستند. من معتقدم پیامد 8 سال دولت احمدی‌نژاد و تاثیری هم که بر مواضع و جمع‌بندی جریان اصولگرا گذاشته این است که جمهوری پنجم می‌تواند موفق شود.

خیلی امیدوارانه گفتید؟

بله من نسبت به آینده دولت روحانی امیدوارم.




تاریخ : سه شنبه 93/4/17 | 1:1 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

 

متن حاضر مشروح گفتگوی روزنامه ی آرمان با آقای دکتر ابراهیم یزدی  (وزیر خارجه روزهای اول انقلاب) است که تقدیم حضور کاربران محترم می شود.

یادم می‌آید شما دولت را یک سال پیش به نوزادی تشبیه کردید که هنوز راه نرفته است. اکنون که در آستانه یک سالگی دولت قرار داریم؛ عملکرد دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در ارزیابی عملکرد و کارنامه دولت آقای روحانی در یک سال گذشته، نظیر هر شخص یا نهادی باید تناسب شرایط و امکانات را لحاظ کرد. دولت آقای روحانی درشرایطی که نه فقط ایده آل بلکه، شرایط مطلوبی هم نبوده است، روی کارآمد و در یک وضعیت مطلوبی هم فعالیت نمی‌کند؛ بنابراین با توجه به مجموعه پارامترهای موجود ما باید آن را ارزیابی کنیم. برای ارزیابی باید ببینیم که: 1- مردم چه می‌خواستند و چه به دست آوردند. 2- باید ببینیم که در کجا بوده‌ایم و الان کجا هستیم. 3- باید ببینیم کجا می‌خواستیم برویم و الان به کجا رسیده‌ایم. ما این 3 عامل را در ارزیابی در نظر می‌گیریم. اما اینکه مردم چه می‌خواسته‌اند، مطالبات مردم به 2 بخش تقسیم می‌شود. یکی مطالبات سطح بالا و همه یا هیچ است و دیگری مطالبات نسبی است. به نظر بنده در مطالبات ناشی از نگرش مطلق‌بینی و مطلق خواهی، آقای روحانی کارنامه برنده‌ای ندارد. اما در عالم سیاست همه‌چیز نسبی است. مطالبات و توقعات مردم از دولت آقای روحانی بطور نسبی در قلمرو یا زمینه‌های متفاوت و خاص تامین شده است. در برخی از مشکلات نظیر قانون‌گریزی هنوز توفیق چندان به دست نیامده است. در اجرای قانون اساسی هنوز کمیت‌ها دارای مشکل است.

اکنون باید ببینیم آقای روحانی تا چه حد موفق شده است که خودش در چارچوب قانون عمل کند. من نمی‌توانم نمونه‌ای را بیان کنم. اگر منصفانه قضاوت کنیم آقای روحانی کاری نکرده است که قانون به او اجازه نمی‌داده است. بلکه برعکس کار‌هایی را قانون به رئیس‌جمهور اجازه می‌دهد اما ایشان از تمام اختیارات قانونی خود استفاده نکرده‌اند. اما درباره روی دیگر سکه باید بگویم تخلفات قانونی همچنان رایج است. الان وارد مصادیق و نمونه‌ها نمی‌شوم و کلی عرض می‌کنم. اما درباره اینکه کجا بودیم و کجا هستیم باید بدانیم که آقای روحانی وارث چه وضعیتی بود. من معتقدم که یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها در 8 سال به رغم درآمدهای بالای نفتی به کشور وارد آمده است.

قانون اساسی صراحت دارد که رئیس‌جمهور از میان رجال سیاسی و دینی باید انتخاب شود. آقای احمدی‌نژاد قبل از سال 84 خیلی معروف نبود. ایشان در طی 8 سال آنچنان وضعیت اجرایی در مبحث مدیریت کلان را به هم ریخت که ترمیم آن و بازگشت به گذشته سخت و زمان بر است. کارهایی که شده، وضع اقتصاد را با مشکلات جدی مواجه کرده است. پنجاه و چند تن از اقتصاددانان ایران که از همه گرایش‌ها در آن حضور داشتند، از اقتصاددانان متمایل به عدالت خواه، اقتصاددانان لیبرال و... در 3 نامه به آقای احمدی‌نژاد هشدار دادند، اما توجهی نشد و نظراتشان مورد توجه قرار نگرفت. انتظار و توقع این بود که آقای روحانی آنان را به رایزنی برای اصلاح اقتصاد دعوت می‌کردند. اگر چنانچه وضعیت سیاسی ما در حد مورد انتظار نیست، باید به وعده های رئیس جمهور در زمان انتخابات رنگ اجرایی داد. اما اقتصاد اینچنین نیست و بهبود اقتصاد به این سادگی‌ها میسر نخواهد شد. هنگامی که آقای احمدی‌نژاد بدون توجه به اینکه همه اقتصاددانان با این سیستم یارانه دادن مخالف بودند، اقدام به پخش یارانه‌ها کرد، طبیعی است که در میان طبقات مختلف مردم، توقعاتی به وجود ‌آید که دولت بعدی نمی‌تواند متوقف کند و مجبور به اجرای آن است و از طرف دیگر به صلاح اقتصاد نیست.

یک اتفاق دیگری هم که رخ داده که شاید در هیچ دوره‌ای تا دوران احمدی‌نژاد سابقه نداشته ، گستردگی دامنه، حجم و ابعاد فساد است که ارقام آن، نجومی و سرسام‌آور است. کسانی که این اختلاس‌ها را کردند  گویی درکی از رقم و عدد نداشتند و  شاید ندانند یک میلیارد چند صفر دارد. شما می بینید که یک نفر را در تامین اجتماعی می‌گذارند و مسائل حاشیه‌ای در مجلس ایجاد می‌شود. همانطور که عرض کردم ارقام بسیار بالا است. اینها وضع اقتصاد را به هم ریخته است. در اثر این رفتارها بخش خصوصی با مشکل مواجه  و پنچر شده است.طبیعی است که این بخش خصوصی به این سادگی آن شتاب قبلی اش را پیدا نکند. آقای روحانی وارث چنین وضعی است.

 شما دلیل بی‌اعتمادی مردم  نسبت به برخی عملکردهای دولت را چه می‌دانید؟

هنوز اعتماد به مجموعه به وجود نیامده است. این مربوط به این نیست که آیا بخش خصوصی به برنامه‌های رئیس‌جمهور اعتماد دارد یا ندارد. بخش خصوصی به مجموعه نیروهای موثر در تصمیم‌گیری در دولت‌ها این اعتماد را ندارد که دوباره سرمایه‌گذاری کند و دوباره کارخانجات را راه بیندازند. بنابراین آقای روحانی با چنین مشکلاتی رو به روست. حتی اگر بخواهیم بطور نسبی سخن بگوییم هنوز آثاری از بخش خصوصی نمی‌بینیم هنوز اقتصاد حال و روز خوشی ندارد. وقتی می‌گویم اقتصاد منظورم فقط یک پارامتر نیست که بگویند تورم را مهار کردیم. اگر تورم را هم مهار کرده باشند شما می‌دانید که رکود و تورم دو بعد از بحران های اقتصادی است. دولت می‌گوید تورم را مهار کرده است اما رکود چطور ؟ این کارخانجات کار نمی‌کنند و کارخانجاتی که ما اخبارشان را مرتب می‌شنویم که حتی نمی‌توانند حقوق کارگرانشان را بپردازند. بعضی از موسسات ماه‌هاست حقوق کارگران و کارمندانشان را نداده‌اند.

اما در زمینه سیاست خارجی گام‌های موثری برداشته شده است. در گذشته مشکلی که وجود داشت و هنوز هم در برخی از مراکز و نهاد‌ها وجود دارد این است که تصور می‌کنند که هنوز در دوران جنگ سرد هستیم. بنابراین می‌شود از رقابت میان روسیه و چین با دولت‌های غربی استفاده کرد. در حالی که بعد از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد رقابت‌های آن دوره میان ابر قدرت‌ها در صحنه جهانی وجود ندارد. بعد از فروپاشی به دلیل انقلاب الکترونیک، جامعه جهانی و زمین ما کوچک شده است و ما تبدیل به یک دهکده جهانی شده‌ایم. در دهکده جهانی اقتصاد جهانی شکل گرفته است. در این اقتصاد جهانی هیچ دولتی، نه فقط ایران حتی آمریکا یا روسیه یا چین هم نمی‌توانند بیرون از این روابط اقتصاد جهانی حرکت کنند. بنابراین تصور اینکه بشود سیاست خارجی مبتنی بر این باشد که از رقابت بین روس‌ها و آمریکایی‌ها استفاده شود، این تصور نادرستی است برای اینکه در تحلیل نهایی چینی‌ها به‌شدت وابسته به همکاری اقتصادی با آمریکا هستند، همان اندازه که آمریکایی‌ها وابسته‌اند روس‌ها نیز همین طور هستند. اگر دقت کرده باشید در وقایع اوکراین درگیری نظامی با روس‌ها نیست درگیری و مجازات اقتصادی است. گروه کشورهای سرمایه داری بزرگ جهان روس‌ها را به نشستشان دعوت نکردند. ایران هم مستثنی نیست. سخن بر سر این است که تعریف ما از منافع، مصالح و امنیت ملی کشورمان چیست؟ آیا مناسبات جهانی به گونه‌ای شکل گرفته است که یک دولت ملی مستقل بتواند در چهارچوب مناسبات جهانی مصالح و منافع ملی ایران را تامین کند ؟ ما می‌گوییم بله. بیرون از این چارچوب نمی‌توانیم. یعنی به عبارت دیگر اگر چنانچه امروز یک دولت ملی مثل دکتر مصدق در ایران روی کار بیاید موازنه منفی دیگر معنا ندارد. جنبش غیر متعهد‌ها دیگر معنای خود را از دست داده است. یک دولت مستقل ملی روی کار بیاید و بخواهد اقتصاد کشور را درست کند و بخواهد منافع و امنیت ملی را تامین کند واقع بینی حکم می‌کند در چارچوب مناسبات کنونی جهان حرکت کند.

 معنای سخن شما این است که دیگر رقابت جهانی وجود ندارد؟

معنای سخن من این نیست که رقابت‌های جهانی نیست. معنای سخن من این نیست که برخی از دشمنی‌ها با جمهوری اسلامی وجود ندارد، این دشمنی‌ها هست اما اینچنین نیست که تمام راه‌ها به روی ایران بسته شده باشد. مناسبات جهانی به گونه‌ای است که بسیاری از امکانات برای ایران فراهم است که بتواند در این چارچوب حرکت کند. به عنوان مثال ما می‌دانیم که اروپایی‌ها با آمریکا در زمینه‌هایی رقابت نیز دارند. اما ایران می‌تواند از این رقابت نیزبه نفع خود استفاده کند. درباره روابط شوروی وچین با دنیای غرب هم قابل استفاده است. اما بستگی دارد که ایران در کجا می‌خواهد با اینها سرمایه‌گذاری کند. وقتی ایران می‌بیند که سال‌های سال است که دولت روسیه به تعهدات خودش در نیروگاه اتمی بوشهر عمل نکرده و هر بار به بهانه‌ای آن را نقض می‌کند و عقب می‌اندازد و میلیاردها دلار از ایران گرفته است، این نشانه این است که ما در جای خوبی سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم. بنابراین باید آن را عوض کنیم. اگر ایران به جای روسیه قرار داد نیروگاه هسته‌ای را به یک کشور اروپایی واگذار می‌کرد تاکنون شاید راه هم افتاده بود، ولی روس‌ها اینگونه نیستند. روس‌ها در تمام طول تاریخ گذشته همیشه به ضرر ایران بازی کرده‌اند. نکته مثبت دیگری که در این دولت در روابط خارجی مشاهده می‌شود این است که این تابو یا منع مذاکرات با آمریکا شکسته شد. هر نسبت یا هرمشخصاتی را که شما می‌خواهید برای آمریکا تعریف کنید بالاخره آمریکا یک کشور یا قدرتی است مثل بقیه...

(ادامه دارد)




تاریخ : دوشنبه 93/4/16 | 11:1 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

بخشی از سخنان رهبری که در دیدار با دانشگاهیان مطرح شده بود، از روی سایت پایگاه اطلاع رسانی «دفتر مقام معظم رهبری» حذف شده اما همچنان بر روی سایت خامنه ای دات آر موجود است.

گفتنی است رهبری معظم انقلاب در کنایه ای نسبت به برخی از مسوولین، در دیدار با دانشگاهیان فرمودند: ?یک وقتى یکى از مسئولین کشور درباره‌ى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خرده‌اى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمى هم متأسّفانه گویا همین‌جور است?

اما با مراجعه به بیانات ایشان در پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری شاهد حذف این قســــــــمت از بیانات رهبری عزیز می باشیم.

امیدواریم مسوولان سایت نسبت به تصحیح هرچه زودتر متن بیانات اقدام کنند.

 

 




تاریخ : یکشنبه 93/4/15 | 2:1 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

خبر کپی سریال رمضانی "هفت سنگ" به رسانه‌های خارجی کشیده شد

تایم در گزارشی نوشت؛ "هفت‌سنگ" باز تولید سریال "خانواده مدرن" از شبکه ای‌بی‌سی آمریکاست که فریم به فریم آن با همان لوکیشن و با همان شوخی‌‌ها در سریال ایرانی تکرار شده است 

پخش سریال ماه رمضانی "هفت سنگ" از آنتن شبکه سه سیما و اقتباس صرف آن از سریالی خارجی که در رسانه‌های داخل نیز بازتاب داشت، این بار برخی رسانه‌های خارجی نیز به این موضوع پرداختند.

در همین ارتباط تایم در گزارشی با عنوان "پخش صحنه به صحنه سریال آمریکایی خانواده مدرن از تلویزیون ایران" نوشت: احتمالاً طرفداران سریال "خانواده مدرن" از شبکه ای‌بی‌سی آمریکا هرگز سریال "هفت سنگ" را در تلویزیون ندیده باشند اما با این حال این سریال در واقع توسط آنان دیده شده است. تک‌تک صحنه‌های آن با همان لوکیشن و مسیر و با همان شوخی‌ها در سریال ایرانی تکرار شده است.

این رسانه با انتشار بخش‌های مشابه از این دو مجموعه یادآور شده است: یک کلیپ مقایسه‌ای از این دو سریال که بر روی شبکه‌های اجتماعی به اشتراک گذاشته شده است را ببینید. شما در حال دو بار دیدن این سریال نیستید، شما در حال مشاهده این مسئله هستید که وقتی قانون کپی‌رایت رعایت نمی‌شود چه اتفاقی رخ می‌دهد.

پ.ن: در خبرها آمده بود که به دستور رئیس رسانه ملی پخش سریال ستایش به دلیل بی محتوا بودن سریال و بدآموزیهایی که این سریال در بطن خود دارد ، متوقف خواهد شد تا یا باز تدوین شود و یا کلاً از پخش آن صرفنظر شود با این توجیه که تا سازندگان مجموعه های تلویزیونی بدانند که هر چیزی را نمی توانند به خورد ملت بدهند!!!




تاریخ : پنج شنبه 93/4/12 | 4:26 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

دکتر احمدی نژاد مرداد 1390 در اجلاس روسای آموزش و   پرورش گفت    :

بعضی‌ها خیال می‌کنند تعطیلی یعنی بطالت. به خدا این نیست. این تعریف برای مانیست. باید انسان‌ها یک جمعه کنار هم باشند و از خانواده خود بهره ببرند، طعم محبتخانوادگی را بچشند و هم دیگر را درک کنند. باید فرصتی داشته باشند که به خودشانبپردازند. فکر می‌کنند آدم‌ها ماشین مکانیکی هستند، اگر سه شیفت کار کردیم، خیلیعالی است و سودمان بالا می‌رود. یا اینکه بچه‌های ما از سه سال قبل از کنکور نبایدمهمانی بروند و خاله و فامیل را نبینند و یک مشهد و زیارت نروند. 24 ساعت در خانه،کلاس کنکور . برای چه؟ آیا واقعاً آن درس‌هایی که در دانشگاه می‌خواند، به اینقدرمطالعة قبلی احتیاج دارد. غلط است و باید درستش کنیم. چه کسی باید درست کند؟خودمان.

می‌گفتند دولت نهم و دهم زیاد تعطیل کرد. بعضی‌ها می‌نشینند و ضرب و تقسیممی‌کنند. بودجة کل دولت را با بودجة شرکت‌های دولتی را با هم جمع می‌کنند و تقسیمبر 365 می‌کنند، یک روز که مثلاً می‌گوییم بعد از عید فطر، یا بعد از یک میلادپربرکت می‌گوییم آقا امروز هم بروید یک مسافرتی بکنید، تقسیم می‌کنند و می‌گوینداینقدر به اقتصاد کشور خسارت وارد شد. این عوام فریبی و ناشی کاری است.

در هر بخش از دولت نهم و دهم در مقایسه با دورة قبلش چهار پنج برابر کار شدهاست. چه کسی کار کرده؟ همین‌ها کار کرده‌اند. مگر کار به ساعت طولانی است. ما تجربهکردیم. من این تجربه را هجده سال قبل در استانی انجام دادم. دیدم وقتی ماه مبارکرمضان می‌شود و ما دو سه ساعت ساعت کار کارمندان را کم می‌کنیم، بازدهی‌شان بالامی‌رود. اینها شب مسجدی می‌روند، عبادتی می‌کنند و نمازی و دعایی می‌خوانند و ساختهمی‌شوند و جور دیگری کار می‌کنند. اصلاً بعضی‌ها راه را گم کرده‌اند. کجا می‌خواهیدبروید؟ چه خبر است؟ حالا از این بالاتر هم هست. سرتان را درد نمی‌آورم.

یک روز بحث بود، همان روزی که این گزارش در شورای انقلاب فرهنگی داده شد و قرارشد این گزارش را برای تمام مراجع بفرستند. بعضی افراد پیشنهاد آورده بودند که مثلاًما بیاییم از این چهار روز نوروز دو روزش را کم کنیم و به جاهای دیگری اضافه کنیم. مثلاً عید فطر را دو روز بکنیم. بعضی‌ها گفتند آقا مردم یک ماه روزه گرفته‌اند وخودشان را ساخته‌اند، حالا با دو روز مسافرت بروند همه چیز را بر باد بدهند؟ گفتماز شما تعجب می‌کنم. چرا فکر می‌کنید مسافرت یک امر نقض و خلافی است و هر کس بهمسافرت برود، خراب می‌شود. مسافرت جزئی از زندگی و برای ساخته شدن انسان لازم است. خدای متعال می‌گوید فسیروا فی‌الارض و در روایت آمده است که سفر کنید تا سالمبمانید.

کارگر، کارمند و معلمی نه ماه، ده ماه کار می‌کند و زحمت می‌کشد. بعضی‌ها هم کهدو شیفت، سه شیفت ان‌شاءالله به جایی برسیم که کار مردم هم یک شیفت بشود و یک شیفتهم بروند به خودشان برسند . حالا دو روز، سه روز می‌خواهند با خانواده بروند. آن همایرانی‌ها که اینقدر ساده مسافرت می‌کنند و خرجی ندارند. خانم بیچاره‌ای که تا قبلاز حرکت باید غذای راه را درست کند. کنار رودخانه‌ای یک سفره‌ای پهن کنند و بنشینندغذایی که در خانه درست کرده‌اند بخورند را بعضی ها ایراد می گیرند.البته من به آندوستان گفتم. شما الحمدلله وضع مالیتان که خوب است. ان‌شاءالله همه وضع مالیشان خوببشود. بعدش هم که از سالی 365 روز، صد و پنجاه روزش را خودتان مسافرت هستید، باز همالحمدلله. مسافرت هم که می‌روید، ماشین، خانه و مهمانسرا همه چیز از بیت‌المال،الحمدلله پای پرواز تحویلتان می‌گیرند و پای پرواز هم تحویلتان می‌دهند. شما چگونهمتوجه می‌شوید مردمی که دوازده ماه دارند می‌دوند، حالا دو روز می‌خواهد یکاستراحتی بکند. نگاه اصلاً نگاه بسته و بی‌اعتمادی به انسان‌هاست.

اخبارمرتبط:

1.     سخنگویدولت: ساعت کار در ماه مبارک رمضان تغییر نمی‌کند.
2.     دولتی که به کارمندانخودش هم رحم نمی کند!
3.     وقتی «قُم» استثنا می شود!
4.     ساعاتکاری کارکنان کشورهای اسلامی در ماه رمضان چگونه است؟
5.     دکتراحمدی نژاد: خودشان یک ماه یک ماه صفا می کنند، به ملت که می رسد حساب کش میشوند!




تاریخ : چهارشنبه 93/4/11 | 11:45 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

 سایت نماینده، منتسب به غلامعلی حدادعادل خاطره زیر را از کتاب خاطرات آیت الله علی اکبر ناطق نوری منتشر کرده است:

در انتخابات مجلس دوم، آقای «سیدمحمدعلی زابلی» از سیستان را شورای نگهبان رد صلاحیت کرده بود. ایشان روحانی بود و خیلی هم قیافه‌ی علمایی داشت. برخی از سیستانی‌ها هم شورش کرده دفتر امام جمعه – آقای «عبادی» - را آتش زدند و سپس به طرف استان‌داری حرکت کرده بودند که آنجا را تصرف کنند.

آقای سید«احمد نصری» که استان‌دار آنجا بود، تلفن زد و گفت: «حاج آقا، دارند به طرف استان‌داری می‌آیند ما چه کار کنیم؟» گفتم: «کوتاه نیایید، برخورد کنید.» جمعه ظهر بود به آقای آخوندی که برای تشکیل شورای تامین ویژه به ارومیه رفته بود، گفتم: مستقیما از همان‌جا به زاهدان برود. اتفاقا در آن جمعه آقای شمخانی هم حضور داشتند، لذا این دو نفر به اتفاق، به زاهدان پرواز کردند و جمعه بعد از ظهر کنترل اوضاع را در اختیار گرفتند و آقای فلاحیان نیز روز بعد به آنها پیوست سپس آقای فلاحیان و آخوندی و شمخانی را با نیرو و امکانات و اختیارات به آنجا فرستادم. فردا صبح، آقای زابلی را قانع کردند که به استانداری برود. آقای آخوندی زنگ زد و گفت: «آقای زابلی اینجاست، چه کار کنیم؟» گفتم: «به ایشان احترام بگذارید، اما عمامه‌ی ایشان را بردارید و چشم‌هایش را ببندید و او را به زندان بیندازید.» آقای آخوندی گفت: «این کار هزینه بالایی دارد»، گفتم: «همین که دستور می‌دهم عمل کنید.» آنها آقای زابلی را زندان انداختند و با اغتشاش‌گران نیز برخورد کرده، سه نفر را کشتند.

آقای حسینی، نماینده‌ی سیستان در مجلس، جوسازی علیه استاندار به راه انداخت و اظهار کرد: «استاندار آدم‌کش»، لذا به مجلس رفتم و در جلسه‌ی غیر‌علنی ماجرای زاهدان را برای نمایندگان تشریح کردم و گفتم این منطقه حساس است و بسیاری از منافقین و فرصت‌طلبان می‌خواستند از این ماجرا سوء‌استفاده کنند و گفتم استاندار آدم‌کش نیست، من دستور دادم تا پانصد نفر را بکشند، اما برای پانصد و یکمین نفر باید مجددا دستور بگیرند. من شاه سلطان حسین نیستم که کوتاه بیایم. بنده را به جرم آدم‌کشی محاکمه کنید و به قوه قضاییه هم اعلام کردم متهم نه فرماندار نه استاندار است، بلکه من هستم و ماجرای زاهدان نیز بدین صورت پایان یافت.

پ ن: این خاطره نشان دهنده قاطعیت ایشان در عملکرد و روشن بودن راه درست از نادرست برای ایشان است. اشداء علی الکفار و رحماء بینهم باید بود... البته این آیه قطعاً منظور نظرش فقط کفار نیستند.. بلکه هر کسی که اسلحه به دست بگیرد و بر علیه اسلام و حکومت اسلامی اقدام کند نیز شامل این آیه خواهد بود... کاری که امیرالمونین نیز با خوارج نهروان و اصحاب جمل کردند...




تاریخ : دوشنبه 93/4/9 | 3:11 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

یادی از شهید بهشتی

یکی از ویژگیهای بارز شهید بهشتی باور آن شهید بزرگوار به منطق گفتگو حتی با دشمن ترین مخالفان بود. برای او سیاست ، عرصه پیکار نبود بلکه صحنه مواجهه اندیشه ها و دیالوگ بین افکار متفاوت و بلکه متعارض بود. فراموش نکنیم مناظراتی را که در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب بین مذهبیون و توده ای ها با مشارکت شهید بهشتی و آقای مصباح یزدی و دکتر سروش از یکسو و کیانوری و طبری و پیمان از سوی دیگر برگزار میشد و بسیار جذاب و پربیننده بود. در آن زمان ایشان مقام قاضی القضاتی را بر عهده داشتند و با این حال در چنین مناظراتی شرکت میکردند. آن شهید بزرگوار با داشتن چنان موقعیتی ترجیح می دادند به جای مبارزه با مخالفان فکری و عقیدتی خود نه مبارزه که مناظره کنند. اما متأسفانه هر چه جلوتر آمدیم دشمن و مخالفان فکری که جای خود دارد ، حتی دیگر تحمل مخالفان سیاسی را نیز از دست داده و به جای همفکری با آنان ، به جای مباحثه با مخالفان به مبارزه تا سرحد حذف با انگهای آن چنانی روی آورده و به همین دلیل طی 35 سال عمر انقلاب اسلامی نه تنها به مرحله ثبات و تثبیت نرسیده ایم که همواره شرایط برای ما (برای خود ما داخلی ها) ایدئولوژیک مانده است و همین رمز عدم شادابی و شکوفائی نظام و انقلاب شده است.

یکی از نکات عبرت آموز که از وجوه مشترک بین مخالفان شهید بهشتی و دولتمردان پس از شهادت آن شهید بزرگوار تلقی میشود ، این است که هر دو برای راندن رقیب از صحنه سیاسی دست به تخریب شخصیت با حربه دروغ و جعل و افترا زدند و از این طریق سعی در ملکوک کردن رقبای سیاسی و در نتیجه از صحنه بیرون رفتن آنان کردند. مروری بر این سالهای پرهیاهو و پرتنش و آکنده از بداخلاقی ها و بی اخلاقی ها و بدرفتاری ها ، این برآیند را به صورت عریان برای ما به تصویر می کشد که متأسفانه انقلاب ما نیز همچون حکومت صدر اسلام پس از چند سال و چند صباح پس از استقرار از مسیر و مجرای صحیحی که ریل گذاری و کد گذاری شده بود ،  خارج و به انحراف کشیده شده و شاید بتوان گفت به بیراهه رفت. انقلابی که بر اساس شعارهای اصولی نفی ظلم و استبداد و رفع وابستگی و اجرای احکام اسلامی و بسط اخلاق و فرهنگ اسلامی شکل گرفته بود ، مع الاسف گرفتار حفظ ظاهر و پوسته شده و از درون تهی شد و دقیقاً به همان بلیه ای گرفتار آمد که حکومت صدر اسلام و در دست کسانی گرفتار آمد که روش و رفتارشان بیشتر به امویان تشابه دارد تا سیره نبوی و علوی.

جالب است که اگر در این وانفسای دروغ و تزویر کسی دم از حق و حقیقت و حقانیت و راه درستی که بنا بود به جای راه کج پیشین در پیش گرفته شود ، بزند مورد آماج طعن ها و طعنه ها و تهمت ها و اتهامات واقع می شود. و اگر از عدالت و آزادی تفکر و آزادی بیان و استقلال سیاسی و فرهنگی و اخلاق و معنویت دم زده شود ، این مفاهیم را از حقیقت خود خارج و با مترادف کردن آن ها با ولنگاری و بت پرستی مردم را می فریبند تا چند صباحی را بر اریکه قدرت و حکومت باقی باشند. غافل از این که هر آمدنی را رفتنی است و حتی دودمان دودمان هائی که چه بسا سابقه دیرپائی هزار ساله دارند نیز پیچیده شده و بر دوام نمانده است.




تاریخ : یکشنبه 93/4/8 | 8:5 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

 * اللهم رب شهررمضان، الذی انزلت فیه القرآن، وافترضت علی عبادک فیه الصیام *

دین مبین اسلام به‌رغم واجب کردن روزه بر همه مسلمانان مکلف، بیماران و افراد ناتوان را مستثنی کرده است، وبه همان میزان که روزه‌داری افراد مکلف در این ماه نشانه عبودیت وبندگی دردرگاه الهی است، اصراربه روزه‌داری در افرادی که به دلیل بیماری یا سایر معذورات شرعی از روزه‌گرفتن معاف هستند، می تواند نوعی مخالفت با دستورات الهی محسوب گردد.  

راه‌های مختلف مصرف داروها در زمان روزه‌داری :   

1- بیمارانی که با یکبار مصرف داروها در روز علایم بیماری آنها کنترل می‌شود، برای ادامه مصرف داروهای خود در زمان روزه‌داری با مشکل خاصی روبه‌رو نیستند .  

البته در این موارد نیز باید توجه داشت که مصرف بعضی از داروها در سحر یا افطار ممکن است تاثیرات درمانی متفاوتی ایجاد کند، برای مثال داروهایی مانند انالاپریل، پروپرانولول و دیگوگسین در صورتی که صبح‌ها مصرف شوند، اثربخشی بهتری دارند، به همین دلیل مصرف این داروها در سحرهای ماه رمضان ارجح است .

 داروهایی مانند کورتیکواستروییدها (خوراکی و استنشاقی)، H بلوکرها و دیلتیازم در بعدازظهرها اثربخشی بهتری دارند و بهتر است بعد از افطاری مصرف شوند . 

 2- بیمارانی که روزی دو بار مجبور به مصرف داروها هستند نیز ممکن است در صورت تایید پزشک معالج خود قادر باشند داروهای خود را در فاصله بین افطار تا سحر مصرف کنند، این مورد برای بیمارانی که مجبور به مصرف داروها با دفعات بیشتر هستند، تقریبا ناممکن است و این افراد بهتر است از روزه‌داری صرف‌نظر کنند.  

در موارد خاص ممکن است پزشک معالج قادر باشد با جایگزینی داروهای بیماران، امکان روزه‌داری را برای این گروه از بیماران نیز فراهم کند،که در این موارد می‌توان از اشکال دارویی غیرخوراکی، خوراکی طولانی اثرو در مواردی از داروهای مشابه در یک گروه درمانی که نیمه‌عمر طولانی‌تری دارند و در نتیجه امکان مصرف یکبار در روز را فراهم می‌کنند برای بیمار استفاده کرد .

 تداخلات دارو و غذا:

 با توجه به کوتاه بودن فاصله افطاروسحرایام ماه مبارک رمضان در تابستان، و پر بودن معده به دلیل مصرف چند وعده غذا در فواصل زمانی کوتاه بین افطار و سحر، امکان بروز تداخلات بین غذا و داروها افزایش می‌یابد، به همین دلیل باید مراقب این نوع تداخلات به‌خصوص درمورد بعضی از داروهای مهم بود، مانند لووتیروکسین، دیگوگسین، وراپامیل، پروپرانولول، والپروات سدیم، لیتیوم، تیوفیلین، لوراتادین، کاربامازپین و دیازپام که در صورت مصرف توأم با غذا تغییر کرده و ممکن است باعث بروز تغییراتی در اثرات درمانی آنها شود . 

گروه‌های خاص:

 اگرچه مطالعات زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد روزه‌داری مشکل چندانی برای بیماران خاص، در صورتی که علایم بالینی آنها تحت‌کنترل باشد مانند بیماران دیابتی، پرفشاری خون و حتی بیمارانی که پیوند عضو داشته‌اند ایجاد نمی‌کند، اما باید توجه داشته باشیم که روزه‌داری بیماران مبتلا به بیماری‌های مزمن مانند اختلالات سیستم عصبی مرکزی و ازجمله صرع، بیماران مبتلا به اختلالات غدد داخلی و نارسایی قلبی- عروقی و حتی بیماران مبتلا به بیماری‌های عفونی که نیاز به مصرف منظم داروهای ضدمیکروبی خوراکی دارند، ممکن است عواقبی را برای آنها دربرداشته باشد. 

بیماران دیابتی در صورتی که علایم بیماری آنها تحت‌کنترل باشد و به توان فواصل مصرف داروهای آنها را با زمان بین افطار تا سحر منطبق کرد، ممکن است منعی برای روزه‌داری نداشته باشند. 

 بهتر است که در صورت تمایل به اهدای خون، هنگام سحر از غذا و مایعات به اندازه کافی استفاده شود و در همان ساعات اولیه روز اهدای خون صورت بگیرد یا بعد از افطار مشروط به این‌که افطار سبکی میل کرده باشند، به اهدای خون مبادرت ورزند. 

داروهایی که استفاده از آنها روزه را باطل نمی‌کند :

آنچه بیشتر مورد توافق علماء و مراجع عظام است، این است که روزه در صورت استفاده از داروهای زیر باطل نمی‌شود: 

- استفاده از قطره‌های چشم، گوش و بینی

- تمام داروهایی که از طریق پوست جذب بدن می‌شوند یا به صورت موضعی اثر می‌کنند، مثل کرم‌ها، پمادها و پلاسترها و مشمع‌های دارویی

- استعمال انواع شیاف‌ها و پمادهای مقعدی یا واژینال(آلت تناسلی خانم ها) .

- تزریقات زیرپوستی، عضلانی، مفصلی و حتی داخل رگی به استثنای تزریق محلول‌های غذایی و نیز داروهای تقویتی که موجب ابطال روزه‌داری می‌شوند (نظر شرعی مراجع تقلید درمورد داروهای تزریقی داخل رگی متفاوت است) . 

- گاز اکسیژن که به صورت استنشاقی مصرف می‌شود .

- مصرف انواع دهان‌شویه‌ها، ومحلولهای قرقره‌ شونده یا اسپری‌های دهانی مثل داروهای آسم، به شرط آن‌که چیزی به درون معده فرو برده نشود (در این موارد نظر شرعی مراجع تقلید متفاوت است) .

- قرص‌های زیرزبانی مانند نیتروگلیسیرین (درمورد این داروها نیز نظرات شرعی مراجع تقلید متفاوت است)  .

 بیمارانی که در بیمارستان یا سایر مراکز درمانی، خون به آنها تزریق می‌شود، نمی‌توانند روزه بگیرند، این عزیزان می‌توانند در روزهایی که خون دریافت نمی‌کنند، آن هم طبق نظر پزشک معالج اقدام به روزه‌داری نمایند . 

درخاتمه حلول ماه مبارک رمضان که یکی ازبزرگترین عوامل ارتقاء سلامت جسمی، روانی وروحی جامعه اسلامی می باشد(البته درصورت رعایت شرایط روزه، نه صرف بستن دهان) را به دوستان تبریک عرض می نمایم  .

 باتلخیص وتغییرازمطلب دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران- معاونت غذا و دارو

 




تاریخ : شنبه 93/4/7 | 9:58 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

آقای دکتر مهدی حائری یزدی در کتاب خاطرات خود (از قول برادرش مرحوم شیخ مرتضی حائری)، داستان جمهوری­خواهی رضاخانی را نقل می­کند که خواندنی است: «رضا شاه به قم رفت و به علما و مجتهدین پناه برد و آنها برای او چراغ سبز نشان دادند و اجازه دادند که پادشاهی بکند به جای اینکه ریاست جمهوری بکند.» این داستان علی ما نُقل بین رضاخان و حضرات آیات حائری، اصفهانی و نائینی (که ایندو تبعیدی انگلیسی­ها به ایران بودند)، رخ داده و تصمیم اتخاذ شده علما به رضاخان درباره شکل حکومت به این صورت در کتاب آمده است: «ما از ابتدا به شما می­گوییم ما با شما به هر شکلی از اشکال که بخواهی زمامدار کشور باشید به صورت دیکتاتوری و یکه­ تاز مخالفیم، چه ریاست جمهوری باشد چه پادشاهی باشد، ولی اگر بخواهی یک پادشاهی باشید ... مانند نقش دیوار، یعنی یک پادشاهی که به عنوان پادشاهی معنون است اما هیچ نقشی جز نقش دیوار ندارد و کارها و مسائل مملکتی در دست دولت، در دست مردم، در دست نمایندگان مردم باشد با این صورت موافقیم...». در ادامه آقای دکتر حائری درباره اینکه چرا روحانیون سلطنت را به جمهوریت ترجیح دادند، می­گوید: «خودم حدس می­زنم که علت این جریان این بود که آقایان علما، مراجع تقلید بخصوص و دیگر آقایان علما و روحانیون شیعه، سنی­ها هم همینطور، درست اطلاعی از اوضاع جهان، از فرمول­های حکومتی، سیستم­ های مختلف حکومتی ندارند.» صرف نظر از اصل داستان و صحت و سقم آن که در جای خود قابل بحث بسیاری است، تعلیل و تحلیل آقای دکتر حائری که بعضا مورد استناد برخی پژوهش­ها قرار می­گیرد محل تأمل فراوانی است: اولا باید از ایشان پرسید که شرکت­ کنندگان در آن جلسه چه کسانی بودند؟ چند ملای محلی که در یک بازه­ ی زمانی آرام و بی سرو صدا به لحاظ سیاسی می­ زیستند و سرشان به گفتن مسئله شرعی و روضه­ ای و مسجدی گرم بوده یا مراجع تقلیدی که یک دوره پرفشار سیاسی همچون مشروطه را پشت سر گذاشته و خودشان در وسط معرکه حضور داشته­ اند و اتفاقا در آن دوره نظریات حکومتی و سیاسی فراوانی هم مطرح شده است. آیا می­توان گفت که این حضرات از فرم حکومت جمهوری بی­ اطلاع بوده­ اند و آن را نمی­ شناخته­ اند؟ ثانیا در همین جملات نقل شده از حضرات، شکل حکومتِ مطرح شده (که پادشاهی باشد و دموکراسی هم در مملکت حاکم و مسائل در دست مردم و نمایندگان آنها باشد) نشان از شناخت آنها ندارد؟ مگر نه این است که بسیاری از کشورهای حتی اروپایی هم در حال حاضر به همین شکل حکومت می­کنند؟ ثالثا خود آقای حائری علت دیگری هم برای مخالفت علما با جمهوریت مطرح می­کند که چون همسایه شمالی ما روسیه اعلامجمهوری کرده بود، علما می­ترسیدند که آن سیستم که ضد خدا و ضد دین بود بر ایران تحمیل بشود. باید پرسید برای کسانی که زعامت امور مسلمین را عهده­ دار هستند آیا این ترس، بیجاست؟ اتفاقا ارزیابی پسینی ما از این عمل علما ثابت می­کند که آنها درست فکر می­کردند زیرا اکنون که بیش از سه دهه از عمر حکومت جمهوری اسلامی می­گذرد و تمام تضمین­های لازم برای به انحراف نرفتن جمهوری اندیشیده و تدارک دیده شده از جمله نظارت استصوابی شورای نگهبان و تنفیذ و جهت­ دهی تبلیغات و اذهان و در اختیار داشتن رسانه توسط حکومت و ... باز هم بسیاری از زعمای قوم در مواردی (البته به حق) نگران انحراف جمهوری و به حاشیه رفتن اسلام­ اند و بیش از پیش بر سفت و سخت شدن نظارت­ها تأکید می­کنند. رابعا دکتر حائری خودش به رابطه سلطنت و علما که بخصوص در زمان صفویه بسیار قوی بود اشاره می­کند. آیا این رابطه قوی به ضرر اسلام و تشیع تمام شد؟ طبیعتا با توجه به آن پیشینه، اقدام علما در انتخاب سلطنت می­توانست بهآنها در ترویج مکتب اسلام کمک شایانی بکند و صد البته تغییر وضع موجود که سلطنت بود و علما کم و بیش از مزایا و معایبش آگاه بودند بهتر از نوع حکومتی بود که هیچ چیزش معلوم نبود. خامسا نمونه­ های فراوانی از مدل­های حکومتی داریم که توسط همین علما و فقها برای اجرا به جامعه پیشنهاد شده؛ نائینی و مدل حکومت مشروطه (تبدیل افسد به فاسد)، شیخ فضل الله نوری و مشروطه مشروعه (ارائه متمم)، نراقی و ولایت فقیه، سید عبدالحسین لاری و اجرای ولایت مطلقه فقیه، امام خمینی و ولایت فقیه و .... طبیعی است که مبنای مدل­های حکومتی ارائه شده توسط فقها اسلام است و حتما با نگاهی به دیگر مدل­ها ارائه شده است.       




تاریخ : چهارشنبه 93/4/4 | 12:19 عصر | نویسنده : حجت اله علیمحمدی | نظر