• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : جمهوري خواهي رضاخاني و واکنش علما؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    به به! ببين کي اومده؟ ميبينم که بلندگوي برخي رئيس رؤسا شده ايد!!! اما خب هر کي يه باور و نظر و اعتقادي داره ديگه.
    فقط يک سؤال اساسي: از باب اهل البيت أدري بما في البيت و از باب اين که مرحوم دکتر مهدي حائري خود بر خلاف پدر درگير در مسائل سياسي بوده اند و از علما و زعماي آن دوره به ويژه پدر مرحوم خود شناخت کافي و بيشتري نسبت به سايرين داشته اند ، طبيعي است که به ايشان حق بدهيم چنين برداشتي داشته باشند.
    يک سؤال ضميمه: حالا بين خودمان باشد ، اگر ديگران خود را در شناخت و شناساندن علما به آن راه زده باشند ما که ميدانيم چه خبر است و مثلاً آقاي حائري اصلاً چرا در کوران تحولات مشروطه به يکباره فيلش ياد هندوستان عراق را مي کند آن هم نه يک بار که دوبار و نيز چرا از نجف به سامرّاء ميروند؟ جز اين است که از منازعات سياسي فراري بوده اند و نمي خواستند خود را درگير اين مسائل کنند؟ ضمن اين که نوع نگاه ايشان و همراهان که صرفاً چون در همسايه بيدين جمهوري آمده پس ما بايد نگران بيديني ايران با بساط جمهوري باشيم(!) ، نشان نگرش بسيار سطحي و ساده لوحانه ايشان مي باشد.
    نکته پاياني: اساساً دلبستگي به سلطان و سلطنت از باب سايه خدا بودن ، ريشه تاريخي در مشرق زمين دارد(فيلمهاي کره اي را که حتماً مي بينيد و نيز گريه شديد مردم کره شمالي براي مرگ پادشاهي که چه بسا در عمرشان يک بار هم او را نديده اند و نيز گريه مردم ايران با اندک اشاره امام و مقام رهبري) و دل کندن از اين دلدادگي و دلبستگي از کساني که تا بوده و ديده اند همين را ديده اند ، سخت مي نمايد. لذا است که به رضا خان ميرپنج مي گويند تو اعلام پادشاهي کن ما حمايتت مي کنيم.
    اي آقا بگذاريم و بگذريم
    سلام عليکم
    http://andishe.parsiblog.com/
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 93 تير 7 نوشته شما با عنوان جمهوري رضاخاني! برگزيده شده و در جايگاه تيتر دو در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب هما و دبير سرويس آن محمد صادق خدايي بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    + سيدحسين حسيني 
    باسلام وتشکرازمطلب محققانه شما، لازم به ذکراست که تادهه 40نگاه عامه مردم وحتي علماء وروشنفکران به شاه وسلطنت يک نگاه فرازميني وبرداشت شبه قدسي بودوشاه را خداي زميني وعامل دوام وقوام ملک وملت مي دانستندوحکومت رامترادف باسلطنت واقتداروامنيت وانسجام يک ملت را منوط به وجود سلطان وپادشاه مستبد مي پنداشتند .
    امام(ره) نيزدرابتداي مبارزه مقصدحرکت خودرا تغيير رژيم (ازسر اعتقاد يا به مصلحت زمانه) نمي داند بلکه قصد اصلاح رژيم را داردوشاه را نصيحت مي کند .

    سلام
    خوب بود ممنون