فراز و فرود
سالن انتظار فرودگاه مهرآباد مملو از طلاب و روحانیانی است که همگی آنها با یک پرواز عازم عربستان هستند. یک هواپیمای پر از روحانی و طلبه هم دیدن دارد و صحنه ای است که کمتر دیده میشود. وقار و متانت، چهره ها و حرکات خاص طلبه ها برای مهمانداران هواپیما بسیار جالب است. ذکر صلوات گروهی طلاب در تمام طول پرواز، فضای معنوی دل انگیزی را پدید آورده بود. پرواز با تأخیر اندکی صورت گرفت، و رفتار و پذیرایی بی نقص مهمان داران هما نیز عالی بود. پس از حدود دو ساعت و نیم، اعلام شد که به مقصد نزدیک شده ایم. فرود هواپیما اگرچه به نرمی و آرامی صورت گرفت، اما برای من که کنار پنجره نشسته بودم و نزدیک شدن لحظه به لحظه هواپیما به سطح باند فرودگاه را می دیدم، لحظات دلهره آوری بود.
باز شدن درب هواپیما، گرمای شرجی جده در میانه تابستان را به رخ میکشید. با یک نگاه ابتدایی می شد ثمره ثروت سرشار نفتی را برای عرب های این سرزمین مشاهده کرد. هنگامی که وارد سالن فرودگاه شدیم، خنکای دلچسبی پوست صورتمان را نوازش می کرد. در آن جدال سخت میان طبیعت گرمازده و مدرنیته وارداتی، مأموران فرودگاه با ادب و دقت، مدارک ما را کنترل می کردند تا بالاخره مهر ورود بر صفحه گذرنامه فرود آمد.
در مسیر جده تا مدینه آن چه با اتوبوس قابل مشاهده است بیابان است و خاک و دشت های بی حاصل. گویا اعماق این سرزمین برای دست یابی به نفت، بیش از سطح آن کاویده شده است. آبادی های اندکی که در مسیر دیده می شد همگی تازه و مدرن، اما خالی از سبزه و گیاه بوده و زیبایی عاریتی آن به کمک صنعت و تکنولوژی بی روح پدید آمده است. جالب است که جدیدترین و گران ترین خودروها در این اتوبان بزرگ و خلوت به آرامی می تاختند؛ شاید محدودیت سرعت در این کشور کمی سخت گیرانه باشد؛ و شاید هم بی توجهی به قوانین و محدودیت های رانندگی برای ما در ایران عادی شده است.
رانندگان اتوبوس های کاروان ما، با آن جثه های کوچک و ریزنقش خود، مانند بسیاری از نیروهای خدماتی در عربستان، جزء اتباع جنوب شرق آسیا هستند، که در استخدام شرکت های بزرگ عربستان قرار دارند. در ابتدا فکر می کردم که بیشتر اتباع عربستان در سایه ثروت سرشار نفت، از تصدی چنین مشاغلی بی نیاز هستند، اما به تدریج مشخص می شد که بیشترین سهم این ثروت خدادادی در انحصار هفت هزار شاهزاده سعودی است و سایر طبقات جامعه عربستان اوضاع و احوال دیگری دارند. بکارگیری اتباع هند و پاکستان و ... هم به دلیل ارزان بودن آن هاست.
در جمع دوستانه ما، رسم شده است که هر سفری، سفرنامهای را در پی داشته باشد تا در وبلاگ کمیل ماندگار شود. با اصرار دو تن از دوستان، فرازهایی کوتاه از یادداشت های سفر به خانه خدا را که در ماه شعبان سال جاری انجام شد، در دوازده قسمت تقدیم مینمایم.
دعوت
دوشنبه، 20 تیر 1390، پس از دو ماه انتظار، سفر به سرزمین وحی آغاز شد. بارها از طریق دانشگاه و حوزه برای این سفر معنوی ثبت نام کرده بودم؛ اما توفیق تشرف قسمت ما نمیشد. سالیان زیادی در دعاها و مناسبتهای خاص، مثل ماه مبارک رمضان، از خدا توفیق این زیارت را خواسته بودم؛ دیگر امیدی نداشتم و به آن فکر نمیکردم. تا این که سرانجام از راهی که فکرش را هم نمیکردم مرا برای این سفر دعوت کردند؛ تلفن زنگ زد و گفتند آیا آمادگی این سفر را دارید؟ با خوشحالی پذیرفتم. اما با قطع شدن تلفن، فکر تأمین هزینه سفر ذهنم را مشغول کرد. طولی نکشید که از جای دیگری به من تلفن شد و پیشنهاد یک پروژه فرهنگی با پیشپرداختی مناسب، بار دیگر مرا خوشحال کرد. بدین ترتیب سفر و هزینه آن «من حیث لایحتسب» فراهم شد. آن قدر همه چیز بهخوبی و پشت سر هم پیش میرفت که یقین کردم کل این سفر هدیهای از سوی خالق مهربان است. به امید آنکه در شمار «ضیوف الرحمان» قرار گیرم، و مصداق این شعر نباشم که
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه آیی
دکتر شریعتی در کتاب "انتظار مذهب اعتراض" اینگونه می نویسد:
« با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم می راند و مردم، از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب می کردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او می پرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار می شود و دوران انتصاب پایان می گیرد و عصر انتخاب فرا می رسد." توقیع (فرمان) ِ مشهور امام –که پیش از ورود به دوران غیبت بزرگ صادر شده است- نظام ویژه ای را که جانشین ِ نظام ِ امامت می شود ، بدین گونه اعلام می دارد:
"فَامّا الحَوادث الواقِعَه ، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا ، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم"
"اما دربار? پدیده ها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع می یابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما ، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید ، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان"
اما اینها چه کسانی اند ؟ و چگونه و چرا انتخاب می شوند ؟
ضوابط و شرایط ِ انتخاب آنان را امام صادق علیه السلام برای توده مردم اعلام کرده است :
"امّا، مَن کانَ مِن الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینه، مُخالفاً لِهواهُ، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام اَن یُقَلّدوه"
"اما ، از دین شناسان، آنکه نگهدار و خویشتنش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، بر توده مردم است که تقلیدش کنند"
تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار عقل این است که هر گاه نمی داند، از آنکه می داند تقلید می کند و لازمه عقل این است که در این جا خود را نفی کند و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص خردمندی نکند. چه ، خردمندی کردن در اینجا بی خردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوقدان و رهبر یک تشکیلات انقلابی یا حزبی، همیشه تربیت شده ترین و فهمیده ترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیعتر و مجری تر از همه یافته اند. زیرا شعور، این فضلیت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمی دانند، فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه رشته های زندگی جاری است و هر جامعه ای که پیشرفته تر و متمدن تر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوار تر و مشخص تر است.
بنابراین می بینیم که در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود می آید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر ... گر چه این انتخاب شونده به وسیله مردم انتخاب می شود ، اما در برابر امام مسئول است و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله مردم، فقط در برابر خود مردم که انتخاب کنندگان و موکلین او هستند مسئول است .
این است که مردم ، نایب عام را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را می پذیرند، و او را جانشین امام تلقی می کنند و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است یعنی بر خلاف نماینده ای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده ، مسئول این نیست که ایده ها و ایده آلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کرده اند بر آورده کند، بلکه مسئول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت کننده آن مکتب است هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.
البته این انتخاب که یک "انتخاب مُقُیّدی است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رای بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده نا آشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم می کند کسانی که آگاهی و علم دارند و می دانند که عالم ترین و متخصص ترین و آشنا ترین فرد به این مکتب کیست، یعنی عالِم شناسان به این انتخاب مبادرت ورزند و مردم هم که خود به خود با فضلا و و روحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی می کنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام می پذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همان طور که درباره متخصصان دیگر این کار را می کنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچ گونه آگاهی طبی ندارم، بزرگ ترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمی کنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان و یا کسانی که آگاهی به این مسایل دارند استخبار می کنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنابر اعتقادی که به ایشان دارم، رای ایشان را به عنوان رای خودم می پذیرم ؛ یک نوع انتخابات دو درجه ای طبیعی.
این امام، در دوره غیبت، مسئولیت هدایت خلق و پیروانش را برعهده علمای روشن و پاک و آگاهان برمذهب خود می گذارد تاظهورش فرا رسد و آن هنگامی است که رژیم های حاکم و نظام های اجتماعی در سراسر زندگی انسان ها به حضیض فساد رسیده باشد."...
من شخصاً به این طرز تفکر و طرح این شکل اعتقادی، بیش از طرحی که در ذهن تحصیل کرده های روشنفکر مذهب یاست.... معتقدم.
«بیانیه ى دهمین اجلاس رسمى مجلس خبرگان رهبرى «دوره ى چهارم»»
بسم الله الرحمن الرحیم
مجلس خبرگان رهبرى ضمن تشکر از شما که در ماه مبارک رمضان، جلوه هایى برجسته از بندگى خداوند در جاى جاى این میهن اسلامى به ویژه در اماکن متبرکه، مساجد، مصلى ها و حسینیهها بخصوص در شبهاى مبارک قدر و غیره به نمایش در آوردید و با انس با قرآن و دعا، فضاى کشور را از عطر معنویت آکنده نمودید؛ به ویژه تشکر از جوانان عزیز که با حضور ارزشمند خویش در مراسم ماه رمضان زیور خاصى به این مجالس معنوى دادند و با تقدیر از عالمان برجسته به ویژه مراجع عظام تقلید که در عرصه ى ابلاغ دین به صحنه آمدند. نیز سپاس از حضور شکوهمند شما در راهپیمایى روز قدس که بصیرت و حماسه را تجلى دادید، بر امور زیر تأکید مىنماید:
1. رهنمودهاى مقام معظم رهبرى؛ حضرت آیةالله العظمى خامنه اى «مدظلهالعالى» پیوسته چراغ فروزان راه مردم و مسئولان نظام اسلامى است. بخصوص در دیدارهایى که اقشار مختلف مردم و مسؤولان نظام در ماه مبارک رمضان با ایشان داشتند رهنمودهایى کلیدى و سرنوشت ساز بیان فرمودند که انتظار مى رود عموم امت و ملت وفادار و مسئولان محترم نظام همانند گذشته و بیش از پیش با عمل به این رهنمودها، زمینه ساز ارتقاء و عظمت ایران اسلامى گردند.
2. «عدالت» ممیزه ى بسیار مهم انقلاب اسلامى است و به فرمودهى مقام معظم رهبرى «مدظلهالعالى» گفتمان عدالت باید گفتمان رایج باشد. از آحاد ملت و تمامى دست اندرکاران مشاغل و مسئولین محترم مى خواهیم به این موضوع خطیر که بخشى از هویت نظام اسلامى است توجه جدّى نموده و نگذارند تبعیض و بى عدالتى در هیچ عرصه اى وارد شود.
3. «وحدت»، ضرورت همیشه ى انقلاب اسلامى بوده و هست.از آحاد مردم به ویژه مسئولان محترم و صاحبان تریبون و رسانه انتظار پاسدارى از آن مى رود؛ بخصوص در آستانه ى انتخابات نهمین دوره ى مجلس شوراى اسلامى انتظار مى رود؛ مردم عزیز، کاندیداهاى محترم و حامیان ایشان پیوسته به اصل «وحدت» نگاه راهبردى داشته، نگذارند این عنصر عزت آفرین آسیب ببیند. نیز انتظار آن است که مردم شریف با حضور شکوهمند در انتخابات و انتخاب اصلح به وظیفه ى شرعى، قانونى و سیاسى خود عمل نمایند.
4. دشمنان اسلام و معاندان نظام و استکبار جهانى از طریق تحریم و تهدید به شبیخون فرهنگى و اباحى گرى اخلاقى و رواج خرافه گرایى و شبهه افکنى در مباحث دینى در برابر باورها و ارزشهاى اسلامى و محتواى نظام مقدس جمهورى اسلامى صف آرایى کردهاند، ایستادگى و مقاومت ستودنى ملت بزرگ ایران در برابر استکبار، جهاد فرهنگى مسئولان و نخبگان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه، به خصوص توجه دستگاه فرهنگى نظیر صدا و سیما و ارشاد اسلامى در ارتقاء سطح معرفت دینى و تربیت اخلاقى و بصیرت سیاسى و انسجام داخلى و همراهى با مرجعیت و روحانیت، راه مقابله با مکر و فریب شیاطین و مستکبرین است. در این بین اهتمام به ترویج مباحث ولایت فقیه در سطوح گوناگون و معارف اصیل مهدویت حائز اهمیت ویژهاى است.
5. در شرایط کنونى «حاشیه سازى» و طرح مسائل تنش زا بر خلاف مصالح انقلاب است. به تمام جریانها هشدار مى دهیم «کمرنگ کردن شعارهاى انقلاب» و زیر سئوال بردن مقدسات دینى به ویژه در عرصه ى حجاب و عفاف را به شدت محکوم مى کنیم و به فتنه گران قدیم و جدید نصیحت مى کنیم که اگر با سیل خروشان ملت همراه نشوند، غرق مى گردند و بدانند که با هرگونه حرکت فتنه انگیز و چالش زا به ویژه در آستانهى انتخابات مقابله خواهد شد. از نهادهاى مربوط و بخصوص صدا و سیما که بالاترین نقش را در تغییر ذائقه ى جامعه و بخصوص نسل جوان دارد، مى خواهیم در پاسدارى از ارزشهاى نظام اسلامى و تقویت فرهنگ دینى به ویژه در سلوک و روابط اجتماعى زن و مرد، پر تلاشتر ظاهر شوند و از مسئولین آموزش عالى مى خواهیم در مراکز آموزشى نسبت به اجرایى طرحهایى چون تفکیک جنسیتى که موجب حفظ حرمت و صیانت بیشتر نسل جوان مى شود اقدام نمایند.
6. مقام معظم رهبرى «مدظلهالعالى» سال جارى را «سال جهاد اقتصادى» نامیدند. این نامگذارى بیان یک ضرورت و نیاز قطعى کشور است. انتظار نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى آن است که مردم عزیز، فعالان اقتصادى و مسئولان نظام، به این مسئله در عرصه ى عمل اهتمام بیشترى داشته باشند و از دولت عزیز پشتیبانى و حمایت بهتر از بخشهاى تولیدى، کشاورزى و صنعت و رشد و توسعه ى صادرات و هدایت واردات و تخصیص بهینه ى منابع مالى و تسهیلات بانکى و کنترل تورم و ایجاد اشتغال و رونق لازم اقتصادى را خواهانیم تا انشاءالله در پایان سال، شاهد به بار نشستن برکات عملى این شعار باشیم.
7. در آستانه ى سال جدید تحصیلى مراکز آموزشى (حوزه ها ،آموزش و پرورش، دانشگاهها) قرار داریم انتظار داریم این مراکز با استفادهى بیشتر از اوقات اساتید و دانشجویان و افزایش کمّى و کیفى فعالیتهاى علمى، نقش فعالترى را در عرصه ى تولید علم و پرورش نسل جوان در عرصه ى اخلاق اسلامى و مبانى دینى ایفا نموده در این زمینه، شاهد درخشش بیشترى در این نهادها باشیم.
8. از نیروهاى امنیتى و مسلح بخصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ایران؛ این بازوان پرتوان ملت، به خاطر شناسایى و مبارزه با عوامل بیگانه در مرزها صمیمانه سپاسگزاریم و آرزوى موفقیت و اقتدار بیشتر براى آن عزیزان در عرصه ى دفاع از مرزهاى جمهورى اسلامى ایران را داریم.
9. ضمن تقدیر از خدمات و تلاشهاى قواى سه گانه که موجب بهبود و ارتقاء وضعیت کشور در عرصه هاى مختلف شده است متذکر مى شویم که «اشتغال و تأمین معاش آبرومندانه»ى مردم عزیزمان، دغدغه ى همیشگى اعضاى مجلس خبرگان رهبرى است از همه ى مسئولان محترم نظام بخصوص قوه ى مجریه انتظار مى رود که در این عرصه با تلاش روزافزون این مهم را بر آورده کنند که این مردم وفادار و همیشه در صحنه، شایسته ى هرگونه تکریم و خدمتند.
10. بى تردید بیدارى اسلامى بوجود آمده، جلوهاى از صدور پیام انقلاب اسلامى ایران است. از رهگذر این بیدارى اسلامى است که امید مى رود به یارى خداوند، اتحاد کشورهاى اسلامى در منطقه استحکام یافته و دقیقاً به عکس خواسته ى استکبار جهانى، خاورمیانه ى جدید با محوریت مکتب حیات بخش اسلام شکل گیرد. ویژگى مشترک این قیامها، اسلامى بودن، ضد استکبار و ضد استبدادى بودن و مردمى بودن آنهاست و این چهار محور، شاخص قیامهاى مورد تأیید است. به مبارزان در صحنه مى گوییم که سست و خسته نشوید که پیروزید «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» مراقب باشید بیگانگان به ویژه آمریکا، صهیونیسم و استکبار جهانى، انقلابتان را مصادره نکنند.
11. مجلس خبرگان رهبرى «مقاومت»را حق مشروع فلسطینیان دانسته و با تأکید بر جعلى بودن رژیم صهیونیستى، بر آزادى همهى سرزمینهاى اشغالى اصرار دارد که این آرمان با اعتماد بر خداوند و وحدت همهى گروههاى فلسطینى به یارى حضرت حق بر آورده شدنى است انشاءالله.
12. مجلس خبرگان رهبرى، مداخله ى اجانب و بیگانگان، بخصوص در بحرین را محکوم کرده و به شهادت رساندن حق طلبانى که در حرکت مسالمتآمیز خود بیش از حق مسلّم خود چیزى نمىخواهند، زندانى کردن و شکنجه ى آنها را خلاف شرع و بر خلاف موازین حقوقى شناخته شدهى بشرى مىداند و از حکام بحرین مىخواهد دست از این جنایات بردارند وگرنه تردید نداشته باشند که سرنوشت دیکتاتورهاى سقوط کرده در انتظار آنان است.
13. کمک به قحطى زدگان سومالى همچنان یک ضرورت اسلامى - انسانى است با تشکر از کمکهاى قابل تقدیرمردم عزیزمان به این قحطى زدگان،انتظار تداوم این کمکهارا تارسیدن به وضعیت مناسب داریم.
14. در پایان با آرزوى لطف بیکران خداوند براى همه شهداى راه حق از آغاز انقلاب اسلامى تاکنون بخصوص شهیدان عزیز 8 سال دفاع مقدس و امام شهیدان و دعا براى طول عمر با عزت مقام معظم رهبرى«مدظله العالى» این علمدار اسلام ناب محمدى(ص)، تعجیل در ظهور حضرت بقیةالله الاعظم ارواحنا فداه را از درگاه الهى مسئلت نموده و سربلندى و تعالى روزافزون ایران اسلامى و دیگر کشورهاى مسلمان را از حضرتش خواهانیم.
«انه سمیع و مجیب الدعاء»
مجلس خبرگان رهبرى- 16/6/90
منبع: سایت دبیرخانه ی مجلس خبرگان
آنچه در ماههای اخیر در سوریه رخ داده، از دید رسانههای غربی، یک سرکوب تمام عیار است، در حالی که اگر بخواهیم با دقت اخبار و اطلاعات قریب به یقین و نیز رخدادهای روی داده را تحلیل و بررسی کنیم، قطعا هیچ منبع خبری در این باره نمیتواند، جایگزین مشاهدات مستقیم افراد از شرایط این کشور باشد.
به گزارش «تابناک»، یکی از ایرانیانی که در یکی دو ماه اخیر سفری به سوریه داشته، نتیجه مشاهدات خود از اوضاع سوریه، مردم این کشور، ارتش، مواضع بشار اسد، موافقان و مخالفان و... را این گونه گزارش داده است:
1 ـ روی صندلی هواپیما نشسته بودیم که همسفرم سر صحبت را با مسافر صندلی کناری باز کرد. زن از اهالی سوریه بود و برایمان از تظاهراتی در مسجد اموی گفت که چهار کشته داشته است. تأکید میکرد که نیروهای امنیتی سوریه عامل این کشتار بوده اند؛ این حادثه در واقع آغاز فاز جدی درگیریها در سوریه بود. گوشه ذهنم صدقه ای کنار گذاشتم!
2 ـ در واقع پیش از آن هم یک خیزش فیس بوکی برای اجتماع در شهرهای حلب و دمشق اعلام شده بود، که به دلیل حضور نداشتن مردم حتی نیازی به حضور نیروهای امنیتی هم نشد. کشتار در مسجد اموی، نخستین فاز از رسانهای شدن تحولات در دمشق بود.
3 ـ سه روز بعد جمعه بود و من از کنار مسجد اموی میگذشتم. فضا به شدت امنیتی بود و محیط پر از نیروهای قوات الامن سوری! بیایید یک تصور را اصلاح کنیم. وقتی از نیروهای «قوات الامن» نام میبریم، نباید یکسری نیروی ضد شورش سیاه پوش توی ذهنمان بیاید که چهار شانه اند و منظم و به ردیف کنار هم ایستاده اند. بر عکس، لباس فرم خردلی رنگی دارند و در بسیاری از موارد حتی مسلح هم نیستند. به اندازه ای که از یک نظامی میتوان انتظار داشت خوش مشربند. بیشتر کارکرد تأمینی دارند تا کارکرد تهاجمی؛ یک جور انتظامات.
4 ـ دوستم دوان دوان و فراری از مسجد اموی به سوی حرم حضرت رقیه آمده. نقل میکند که امام جمعه بالای منبر از ارض شام میگفته و از لزوم وحدت و اینکه آدمها چه موافق حکومت چه مخالف، باید حرمت وحدت کشور را نگه دارند. کلا اینجا با نماز جمعههای مسجدالنبی و مسجدالحرام فرق دارد. در عربستان حتی در ایام کودتای بندر بن سلطان که خیابانها پر از تانک بود، خطیب جمعه درباره اوقات فراغت جوانان حرف میزد!...
ادامه مطلب...
حکایت دو گونه محفل مذهبی:
* در اولی همه چیز (دعا، مناجات، مداحی، قرائت قرآن و ...) مقدمه و زمینه است برای سخنرانی یک مجتهد، یک عالم، یک اسلام شناس.(این یعنی مطابقت با روایات)
ولی در دومی همه چیز(دعا، سخنرانی، قرائت قرآن و...) مقدمه است برای مداحی و سخنرانی یک مداح، یک باصدا.(این یعنی وارونه سازی روایات).....
* در اولی همه مردم با آن مقدمات قلبشان را آماده و گوش جانشان را باز میکنند تا آن عالمِ مجتهد عیوبشان را متذکر شود، شفای دردشان را بگوید، راه چاره دهد، راه هدایت، راه وحدت، راه ائتلاف امت....
در دومی اکثرا منتظرند تا یک مداح به مدت نیم ساعت قبل از مداحی، سخنرانی کند! او از آسمان می گوید، از سیاست حرف میزند، از افراد اسم میبرد، توهین میکند، خود را سوخته ولایت نشان میدهد، از مقام نورانیت اهل بیت سخن میگوید، تفسیر میکند، فتوا میدهد...
* در اولی اکثرا منتظر پند و نصیحت و تذکراند تا توشه و خوراک سالشان شود.
در دومی تمسخر و توهین و تحقیر میشنوند و می خندند.(معمولا در حین سخنرانی!)
* در اولی عالم ربانی دغدغه جذب افراد، وحدت و اصلاح جامعه را دارد.
در دومی هر روز دایره خاصان تنگتر و تنگتر میشود و دیگران که در این دایره نیستند لابد در تولدشان مشکلی بوده!
* در اولی صدا، چهچه، ظاهر، کادر ویژه پامنبری، اکو و .... مهم نیست.
و در دومی اساسا قوام بخش جلسه همین اقلام است.
* اولیها دین را در قالب حزب خاص و افراد، متعین نمیکنند.(منظور غیر از اعتقادات بایسته یک مسلمان و شیعه است که دین در آنها متعین است)
ولی دومی ها دقیقا یک سلیقه را، یک حزب را، رای دادن به یک شخص خاص را به عنوان دین و وظیفه دینی معرفی می کنند و به اندک زمانی نظرشان برمی گردد!
* در اولی عالم ربانی متین است، حلیم است، حکیم است....
در دومی سخنران مداح (یا مداح سخنران یا هر تعبیری دیگر!) غیظ میکند و بلافاصله توهین. مثلا .....!
* در اولی تربیت عالمانه است.
و در دومی غیرآن.
* در اولی اعتدال است و دور اندیشی.
دومی افراط است و تفریط...
* در اولی انقلاب، خون شهدا، امام و رهبری عزیزند و عامل وحدت و پیشرفت.
در دومی انقلاب و خون شهداء و رهبری پتکی است بر سر دیگران! (و نیز اگر نگویم نقاب!) نه عامل وحدت بل تفرقه است.
* در اولی اقتدار همراه تواضع موج می زند.
در دومی صدای بلند و فحش و لوتی گری.
اما ظاهرا هدف مشترک است....
و اشتراکات همان ایمان و اسلام و عرق دینی و حب اهل بیت علیهم السلام و... است و از این جهت هیچکس مذمت نمی شود و هردو مجلس بلکه شخصیتها همگی محترمند. این روشها، افعال و اقوال است که مورد نقد است.(تأمل زیاد)
به نظر شما در اختلاف روشها، منظرها، افعال و اقوال، مسلکِ کدام مجلس به حقیقت نزدیک تر است، اولیها یا دومیها؟ عالم محورها یا مداح محورها؟! به ما دستور داده شده تا در خانه چه کسانی برویم؟ نگاه کردن به وجه چه کسانی عبادت است؟ در حوادث واقعه رجوعمان به چه کسانی بایسته است؟! و در نهایت عاقبت جامعه ای که در آن غیر متخصصین اظهار نظر می کنند چه خواهد بود؟! (برای پاسخ به این سوال سری به کتاب «علل گرایش به مادیگری» استاد مطهری بزنید)
برگرفته از وبلاگ حقیقت جو -کریمی
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: دولت ترکیه میزبان حمد بن عیسی آل خلیفه پادشاه جلاد بحرین بوده است.
گفت: به آمریکا هم که اجازه داده در خاک ترکیه سپر موشکی مستقر کند.
گفتم: به مخالفان سوریه که آشکارا تحت حمایت اسرائیل و آمریکا و اروپا و عربستان سعودی قرار دارند هم کمک می رساند.
گفت: ولی از سوی دیگر سفیر اسرائیل را اخراج کرده است!! معلوم نیست ترکیه کدام طرفی است؟!
گفتم: دانش آموزی شلوارش را پشت رو پوشیده بود. مادرش گفت؛ بالاخره من نفهمیدم که تو رفتنی هستی یا اومدنی؟!
keyhan90/06/15
آورده اند که روزی « ضرغام الدوله عزت الله خان رسانه پور» بر سازمان صدا وسیما وارد شد. در آن حال عده ای را بدید از اصحاب سازمان که در صحن اداره تحصن نموده اند وشعر اعتراض سروده اند. به خادمان بفرمودکه بروید وسرو گوشی برآب دهید تا در یابید اعتراض مذکوره را علت چه باشد! ...
سوال خبرنگاراز آیت الله بهشتی:
درباره پوشش اسلامی زنان در دادگستری چه اقدامی به عمل آورده اید؟ و آیا زنان را مجبور به پوشش اسلامی خواهید کرد؟
پاسخ:
ما براساس بینش اسلامی برای زن کرامت خاصی قائل هستیم. ما معتقدیم پوشش خواهران ما پوششی باشد که با کرامت آن ها سازگارتر باشد. اگر قرار باشد در جامعه، رابطه مرد و زن یک رابطه کار و فعالیت و همکاری و خلاقیت و سازندگی باشد، باید از هر نوع شائبه ی دیگر پاک و منفرد بمانند و طبیعی است که با آن پوششی که در اسلام برای زن تعیین شده، این رابطه می تواند پاک تر و منزّه تر بماند. این امری است روشن و هر کجا خلاف این گفته شود، قصد مغالطه است. منتها ما در قلمرو مسئولیت خاصمان در قوه قضائیه از خواهرانمان خواستیم خودشان این کار و پوشش را تا حدّی عمل نمایند؛ اما اگر کسی عمل نکرد، ما چه خواهیم کرد؟ باید بگویم که روش من در زندگی چنین بوده است که با کلیه اشخاص از هر گروه به بحث اقناعی پرداخته ام. من حاضرم در فرصت مناسب با این خواهران به گفتگو بنشینم و امیدوارم که آنان را قانع به پوشش اسلامی نمایم.
منبع: سایت بالاترین
آیتالله جوادی آملی:
«شبهه ای که در ذهنیت بعضی افراد هست، این است که خیال میکنند حجاب برای زن محدودیت و حصاری است که خانواده و وابستگی به شوهر برای او ایجاد کرده است و بنابراین حجاب نشانه ضعف و محدودیت زن است.
راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرفنظر کردم. حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیام. حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت بدهند. حجاب زن، حقی الهی است؛ لذا میبینید در جهان غرب و کشورهایی که به قانون غربی مبتلا هستند اگر زن همسرداری آلوده شد و همسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام میکند اما در اسلام این چنین نیست. حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد، نه شوهر و نه ویژه برادر و فرزندان اوست. همه اینها اگر رضایت بدهند، قرآن راضی نخواهد بود، چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حقالله مطرح است و خدای سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت باشد و پیام عاطفه بیاورد. اگر جامعهای این درس رقت و عاطفه را ترک کرد و به دنبال غریزه و شهوت رفت، به همان فسادی مبتلا میشود که در غرب ظهور کرده است؛ لذا کسی حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم. از اینکه قرآن کریم میگوید هر گروهی اگر راضی هم باشند شما حد الهی را در برابر آلودگی اجرا کنید، معلوم میشود عصمت زن، حقالله است و به هیچکسی ارتباط ندارد.
قهرا همه اعضای خانواده و اعضای جامعه و خصوصا خود زن امین امانت الهی هستند. زن به عنوان امین حقالله از نظر قرآن مطرح است، یعنی این مقام را و این حرمت و حیثیت را خدای سبحان که حق خود اوست، به زن داده و فرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت حفظ کن. آنگاه جامعه به صورتی در میآید که شما در ایران میبینید. جهان در برابر ایران خضوع کرده است زیرا در مساله جنگ تا آخرین لحظه صبر کرد و کاری که برخلاف عاطفه و رقت و رافت و رحمت باشد، انجام نداد؛ با اینکه دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونی، کشتار بیرحمانه بیگناهان و غیر نظامیها را مشروع کردند.
جامعهای که قرآن در آن حاکم است، جامعه عاطفه است و سرش این است که نیمی از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند. چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رافت و رقت میدهد و رافت و رقت در همه مسائل کارساز است.
بنابراین در هر بخشی و هر بعدی از ابعاد برای سیر به مدارج کمال بین زن و مرد تفاوتی نیست؛ منتها باید اندیشهها قرآنگونه باشد، یعنی همانگونه که قرآن بین کمال و حجاب و اندیشه و عفاف جمع کرد، ما نیز در نظام اسلامی بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنی عظمت زن در این است که: «أن لا یرین الرّجال ولا یراهنَّ الرّجال ـ نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.»
قرآن کریم وقتی درباره حجاب سخن میگوید، میفرماید: حجاب عبارتست از احترام گزاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند؛ لذا نظر کردن به زنان غیر مسلمان را بدون قصد تباهی جایز میداند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بیبهرهاند.
حال اگر کسی از تشخیص اصول ارزشی عاجز باشد، ممکن است ـ معاذالله ـ حجاب را یک بند بداند و حال اینکه قرآن کریم وقتی مساله لزوم حجاب را بازگو میکند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان میفرماید: «ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین ـ برای اینکه شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند.» چراکه آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
مرد و زن در آن معیارهای اصلی همتای هم هستند و یک سلسله مسئولیتهای اجرایی برای مرد است که اگر انجام ندهد باید وزر آن را تحمل کند، بنابراین نتیجه میگیریم که اولا آن تهمتهایی که به اسلام زده و میگویند که اسلام نیمی از جامعه را از بسیاری از حقوق محروم کرده است، نارواست. ثانیا این تعصبات و رسومات جاهلی که از دیرباز در فرهنگ جوامع اسلامی رواج پیدا کرده است که زن را به عنوان مظهر ضعف و زبونی یاد میکنند، باید زدوده شود. ثالثا اگر کسی احساس میکند که زن نباید از علوم و مسائل تربیتی و مانند آن که خدمات قابل عرضهای به جامعه ارائه میدهد، استفاده کند، باید از این اعتقاد صرفنظر کند و علاقهمند باشد زن همتای مرد در این علوم و معارف بار یابد و به جامعه خدمت کند؛ مگر آنجا که به طور استثناء وظیفه مرد قرار گرفته است. رابعا جمله «عاشروهنّ بالمعروف» اختصاصی به مسائل داخل منزل ندارد، بلکه در کل جامعه هم جاری است و مساله پنجم این است که زن در مقابل مرد غیر از زن در مقابل شوهر است، یعنی زن در مقابل شوهر باید تمکین کند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردی از افراد جامعه است و این چنین نیست که باید اطاعت کند و در مسائل خانوادگی هم میبینیم که گاهی زن قوام و قیوم است و مرد باید اطاعت کند؛ همچنانکه پسر باید از مادر اطاعت کند ولو در حد بالایی از تخصصهای علمی باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.