چند نکته:
ما در مذاکرات پذیرفته ایم که اراک را ببندیم چون از نظر ناظران بین المللی هیچ توجیهی جز ساخت سلاح اتمی نداشت و جامعه بین الملل نیز حق داشت که هم نگران باشد هم نسبت به ما سوء ظن داشته باشد.
ما در مذاکرات پذیرفته ایم که در قبال به رسمیت شناختن فعالیت صلح آمیز هسته ای ما توسط دوَل اروپایی و آمریکا و بلکه کل جامعه بین الملل و تأمین سوخت مورد نیاز توسط دارندگان آن ، نیمی از سانتریفیوژهای 20 درصدی را اکسیده و الباقی را تبدیل به 5 درصد بنمائیم. با این اطمینان که توان آن را داریم که در صورت تمرد طرف مقابل از توافق حاصله طی 24 ساعت این سانتریفیوژها را به 20 درصد ارتقا دهیم.
در مقابل آنها برای اولین بار حق برخورداری ایران از فناوری هسته ای را به رسمیت شناختند. چیزی که تا پیش از این به هیچ وجه زیر بار آن نمی رفتند.
پذیرفته اند که در صورت همکاری همه جانبه ایران با آژانس ، کشورهایی که سوخت هسته ای دارند ، سوخت ما را تأمین کنند. (همان گونه که سوخت بسیاری از کشورهایی را که از این فناوری بهره مندند ، تأمین می کنند.)لازم به گوشزد به برخی تندروها می باشد که می دانید کل اورانیومی که ما خودمان در داخل کشورمان داریم فقط برای مصرف یکسال نیروگاه بوشهر کفایت می کند و باید پس از آن کاسه ... به دست بگیریم و خواهش و التماس و تمنا آن هم با چندین برابر قیمت از این و آن خریداری نمائیم؟(این چیزی بود که آقای صالحی اخیراً بدان تصریح کردند.) به راستی چه دلیلی باعث می شود تا این همه هزینه بابت کاری تقریباً عبث و بیهوده بنمائیم؟ البته منظور من پیشرفت های علمی در زمینه تکنولوژی فناوری هسته ای نیست.
پذیرفته اند اموال بلوکه شده ما را به مرور و طی یک پروسه زمانی بازگردانند که تاکنون نیز چنین کرده اند و به تعهدات عمل نموده اند. از برخی باید پرسید: آیا اقداماتی که باعث شد تا جامعه جهانی حتی چین و روسیه ما را با چنین تحریم های ظالمانه ای مواجه سازند و از ابتدایی ترین حقوقمان محروم شویم ، درخور نقد و اعتراض و دلواپسی نیست؟ حال که به هر دلیل حق مسلّم ما را در بخش هسته ای به ما نمی دهند باید ما نیز به دست خود کمک کنیم تا هر چه بیشتر گلوی این ملت فشرده شود؟ ظاهراً برخی لاتلقوا بأیدیکم إلی التهلکة را باور ندارند!!!
آنها پذیرفته اند که مناسبات و روابط تجاری ایران با کشورهای دیگر به حال عادی بازگردد. که چنین هم شده است.
در پایان می گویم که: نگوئید اوباما چنین گفت و نتانیاهو چنان. که آن هم برای این است که مانند خود ایران در داخل کشورهای خود برای بستن دهان مخالفان بالاجبار چنان منطقی را پیشه می کنند. اما آنچه مهم است و اتفاق افتاده و دارد می افتد ، این است که طرفین برای اولین بار دارند به تعهدات خود عمل می کنند. فراموش نکنیم که برای اولین بار طی پرونده هسته ای ایران ، اسرائیل به شدت در قبال توافق حاصله موضع انتقادی و اعتراضی گرفت تا آن جا که سران آمریکا از آن ها خواستند ضمن خویشتنداری به تصمیمات اتخاذ شده تمکین کنند.
در پایان اجمالی از توافق ژنو تقدیم میگردد تا خود قضاوت کنید.
الف: تعهدات ایران
1 - توقف غنی سازی 20 درصد و خنثی کردن خطر ذخایر اورانیوم 20درصد غنی شده پیشین ، ضمن داشتن اجازه غنی سازی 5درصدی
2 - ادامه کار تأسیسات هسته ای در ایران بدون آن که ایران توسعه جدیدی در آنها ایجاد کند
3 - پذیرش بازرسی های بیشتر آژانس بین المللی انرژی اتمی بر تأسیسات هسته ای ایران
ب: تعهدات 1+5
1 - عدم اعمال تحریم جدید
2 - تعلیق برخی تحریمها در زمینه:
طلا و فلزات گرانبها
خودروسازی ایران
صادرات پتروشمی ایران
3 - صدور مجوز بازرسیها و تعمیرات خطوط هوایی ایرانی به منظور ارتقای سطح ایمنی پروازها
4 - محدود نکردن سطح فروش نفت ایران از وضعیت کنونی
5 - چهار میلیارد و 200 میلیون دلار از پول های مسدود شده ایران در خارج کشور به ایران مسترد می شود و 15 میلیارد دلار از درآمدهایش در طول این مدت به حسابهای مسدود شدهاش در خارج از کشور ریخته خواهد شد.
6 - چهارصد میلیون دلار به صورت کمکهای تحصیلی دولتی از صندوقهای ایرانی محدودی مستقیما به موسسات آموزشی شناخته شده در کشورهای ثالث انتقال می یابد تا هزینههای تحصیلی دانشجویان ایرانی تسویه شود.
7 - تعاملات انسان دوستانه با ایران تسهیل می شود.تعاملات انساندوستانه، تعاملات مربوط به غذا، کالاهای کشاورزی، دارو، درمان و ابزارآلات پزشکی است.
ج: آینده
بنا شده است این توافقنامه به مدت 6 ماه اجرا شود و بعد از آن ، مذاکرات جامع برای ادامه مسیر و لغو بقیه تحریم ها ادامه یابد.
کمیته مشترکی از ایران و 1+5 بر حسن اجرای توافق نظارت می کند.
صلح امام حسن(ع)
به بهانه مذاکرات تیم هسته ای ایران با طرف اروپایی و به دلیل برخی دل نگرانی ها و دلواپسی های عده ای، بر آن شدم تا مفاد صلح نامه امام حسن مجتبی(ع) با معاویه بن أبی سفیان را تقدیم دوستان بنمایم تا خود قضاوت کنند که آیا در قیاس با آنچه آن امام همام بنا به تشخیص مصالح امت اسلامی و جماعت شیعه انجام دادند، تیم مذاکره کننده حقیقتاً امتیاز درخوری به دشمن داده است یا برعکس فرصتی مغتنم را از چنگال دشمن بدر آورده تا نتواند بیش از این به بهانه های واهی که متأسفانه دولت پیشین با ندانم کاری و رفتارهای جاهلانه و بعضاً بچگانه به دشمن پیشکش کرده بود، گلوی ملت ایران را با تحریم های ظالمانه فشرده و از حقوق مسلّم خود علاوه بر حق برخورداری از فناوری هسته ای صلح آمیز، محروم نگردانَد.
مفاد صلحنامه
امام مجتبی(ع) در این معاهده میفرماید:
من امر خلافت را با این شرط به تو معاویه بن أبی سفیان وا مینهم که:
اولاً در امر حکومت بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر خدا(ص) و سیره خلفای صالح عمل کنی.
ثانیاً کسی را برای بعد از وفاتت ولیعهد خود نگردانی و امر خلافت را به شورای مسلمانان واگذاری تا هر کس را صلاح میدانند انتخاب کنند.
ثالثاً مسلمانان از دست و زبانت در امان باشند و با آنان، نیکو رفتار کنی.
رابعاً شیعیان علی ابن أبی طالب در هر کجا که باشند، از گزند معاویه در امان باشند.
خامساً در حق حسن بن علی(ع) و برادرش؛ حسین و فرزندان و زنان و خویشان و اهلبیت پیامبر(ص) در پیدا و پنهان بدی روا مداری.
(الفتوح ابن أعثم کوفی ، ترجمه مستوفی هروی ، ص765-766 ؛ تاریخ خلفا رسول جعفریان ، ص392)
ملاحظات:
اول – بر اساس باور ما شیعیان، حکومت از حقوق الهی پیشوایان ما از جمله امام مجتبی(ع) است اما آن حضرت، وقتی مصلحت حفظ جان جماعت شیعه اقتضا میکند به آسانی از آن دست شسته و به کسی وامیگذارد که جنگ صفین را به راه انداخته و موجبات کشته شدن قریب به 120000 نفر از مسلمانان را فراهم میکند و در دشمنی او با خاندان پیامبر(ص) هیچ شکی ندارد.
دوم – باز بر اساس باور ما شیعیان که معتقدیم پیشوایان ما از علم لدنی بهره مندند و در نتیجه از مافی الضمیر و مکنونات قلبی آنان باخبرند، آن حضرت می دانستند که معاویه در عین پذیرش شروط معاهده به هیچیک پایبند نخواهد بود. چنان که وی خود در آغازین خطبه خلافت خود بدان تصریح کرد.(إنّی کنتُ شرَطتُ شروطاً أردتُ بها الاُلفة و وضعُ الحرب. ألا و إنّها تحت قدمی!!!) اما با این حال بنا بر همان اقتضاء پیش گفته بالاجبار امر خلافت را واگذار کرد.
سوم – امام مجتبی(ع) در یکی از شروط خود معاویه را ملزم می نماید که برای خود جانشین معین نکند و امر خلافت پس از خود را بر عهده شورای مسلمانان وانهد تا آنان هر که را صلاح دانستند، انتخاب کنند و نفرمودند خلافت را به امام حسین(ع) واگذار کند.(فاعتبروا یا اُولی الأبصار)
چهارم – معاویه نه تنها براساس کتاب خدا و سیره رسول خدا عمل نکرد بلکه یزید را هم به عنوان جانشین خود معرفی کرد و شیعیان أمیرالمؤمنین(ع) را تا توانست آزرد و زیاد بن أبیه را بر آنان مسلط نمود و حُجر بن عدی را نیز کشت(تاریخ خلفا جعفریان ، ص396) حُجر پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه و واگذاری خلافت به وی، هر گاه امام مجتبی(ع) را میدید ایشان را این گونه مورد خطاب قرار میداد: السلام علیک یا مُذِلَّ المؤمنین. به راستی اگر کسی در عهد ما یکی از امامان ما را حتی به شوخی و نه به جدی اینگونه مورد خطاب قرار دهد، سزای او را چه خواهیم داد؟ فراموش نکنیم که حُجر همان کس است که امام حسین(ع) به دنبال شهادتش به دست عوامل معاویه، نامه ای بسیار تند و انتقادی و اعتراضی نسبت به آلودن دست معاویه و عمالش به خون حُجر و همراهانش و نیز جنایات و فجایع دیگری که مرتکب شده و میشدند، خطاب به معاویه نوشتند.
در پایان تلنگری مر آنان را که نسبت به بسیاری از حقوقی که از ملت تضییع میشود از جمله محرومیت ملت و جامعه از حق برخورداری ابتدایی از روابط عادی و ساده و سالم تجاری و اقتصادی و ... در سطح بین المللی به دلیل برخی خودخواهی ها و بی تدبیری ها و سوءتدبیرها، دلواپس نمی شوند اما چون روند مذاکرات براساس سلیقه و میل آنها پیش نمی رود، اظهار دلواپسی می کنند، می گویم:
فکر می کنید با این روحیاتی که دارید اگر در عصر امام مجتبی(ع) بودید مانند حُجر بن عدی از سر دلسوزی و غیرت دینی آن حضرت را با السلام علیک یا مذلّ المؤمنین مخاطب قرار نمی دادید و یا کمپین دلواپسان را راه نمی انداختید؟ و نیز اگر دولت خاتمی یا روحانی بنا بر اقتضائات جامعه مجبور میشدند حتی امتیازاتی فراتر از تعلیق یا تعطیل برخی رآکتورها به طرف مقابل( بگو دشمن – دیگر دشمن تر از معاویه که نخواهند شد!)، بدهند - حال نمی گویم ناچار به تسلیم حکومت می شدند- چه ها که نمی کردند و چه بلاها که بر سر دولت های مذاکره کننده و شخص رئیس دولت نمی آوردند!!!؟
بگذاریم و بگذریم که گفت:
ما را رها کنید در این رنج بی حساب – با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب!
در پی اتفاقات پیش آمده در خصوص برنامه "به سمت خدا" عوامل و کارشناسان این برنامه به همراه مدیر شبکه سه سیما در دفتر رئیس سازمان صدا و سیما ، شب گذشته جلسه مشترک داشتند و ضرغامی صحبت ها و نظرات عوامل و کارشناسان این برنامه را بدون حضور معاونت سیما شنید.
در این جلسه که از ساعت 7 عصر تا یک بامداد دوشنبه به طول انجامید، عوامل و کارشناسان برنامه از نحوه برخورد و عملکرد معاونت سیما با این برنامه انتقاد داشته و نقطه نظرات خود را بیان نمودند و رییس سازمان صدا و سیما، انتقادات ایشان را در نحوه برخورد و عملکرد معاونت سیما پذیرفت و ضمن قبول کوتاهی انجام شده از طرف معاونت سیما با این برنامه از آنان دلجویی کرد و خواستار حضور عوامل و کارشناسان برنامه کما فی السابق شد.
در ادامه این جلسه،رکنی تهیه کننده برنامه، تهیه کنندگی برنامه را نپذیرفت و قرار شد به عنوان مشاور برنامه های مذهبی سیما به فعالیت خود ادامه دهد.
ضرغامی ضمن دلجویی از نجم الدین شریعتی از وی خواست همچون گذشته اجرای این برنامه را به عهده بگیرد.
برنامه امروز سه شنبه 30 اردیبهشت سمت خدا با اجرای نجم الدین شریعتی و کارشناسی حجه الاسلام فرحزاد روی آنتن شبکه سه سیما می رود.
دراعتقادات شیعه امامیه علم بردونوع است :
1- "علم ذاتی" که مطلق وکامل است، ومختص ذات اکمل خداوند بوده وبشربه جزاثبات اجمالی درشان ذات احدیت، راهی درآن نداردوعقل وفهم بشرعاجزازدرک آن است .
کلیه خزائن غیب نزد خداست وکسی جزاوبرآن آگاه نیست ونیزآنچه درخشگی ودریاست همه را می داندوهیچ برگی ازدرخت نمی افتد مگر آنکه اوآگاه است ... آیه 59 سوره انعام
2- "علم عرضی" که بشردرطول حیات خود آن را کسب می نماید، وخودبردوقسم است که هردو ازافاضات حق تعالی است .
الف – "علم عرضی تحصیلی" که مختص همه انسان ها ازجمله پیامبران واولیاء الهی بوده وبا درس وبحث ودرک محضراستاد به مرورزمان قوام وتکامل خواهد یافت .
ب- "علم عرضی لدنی" که ازمبداء فیض به فراخوروجودی انسان وباتوجه به انتخاب الهی به بشراعطا می شود .
وی را ازنزد خودعلم لدنی بیاموختیم . آیه 65 سوره کهف
ذات پروردگارکه عالم ودانای غیب است احدی را برعلم غیب خودآگاه نمی کندمگر آن کسی که ازرسولان برگزیده است . آیه 28 سوره جن
یا خداوند ازقول حضرت عیسی(ع) می فرماید "وبه شما ازغیب خبردهم که درخانه هایتان چه می خورید وچه ذخیره می سازید . سوره آل عمران آیه 49
50 نفرازاکابرعلمای اهل سنت براین حدیث پیامبر(ص) اقراروآنرا نقل نموده اندکه پیامبرفرمود :
"من شهر علمم وعلی(ع) باب آن، وبرخانه ای نمی توان وارد شد مگرازدر آن" که الف ولام "العلم " ازنوع جنس است وشامل هرچیزی که برآن اطلاق علم شود .
به تواتر علمای اهل سنت وشیعه، ازعایشه همسرپیامبر نقل است که می گوید : پیغمبرعلی را خواست و اورا به سینه خودچسباند ووقتی علی سر برداشت عرق از جبینش جاری بود، گفتم دراین مدت طولانی پیامبر به توچه می گفت، گفت : رسول اکرم هزارباب ازعلمش را به من تعلیم فرمود که ازهربابی هزارباب گشوده می شود .
تاجایی که درمنبر فرمود : سئوال کنید ازمن قبل ازانکه مرا نیابید، جزاین نیست که درسینه من علم فراوان است، این است آنچه رسول خدا به من دانه های علم خورانیده .
ابن اثیر درص 25جلدچهارم اسدالغابه می گوید ابن ملجم درهنگام بیعت با حضرت شعری زیبا سرود به این مضمون : خداوند تورا به امامت، قائم برخلق نموده، توخلص ازهرعیب وریبی وصاحب جود وسخا نسبت به دشمن ...
حضرت درجواب شدت تعجب اصحاب ازکثرت علاقه مرادی به ایشان فرمودند :
... ارید حیاته ویرید قتلی غدیرک من خلیل من مرادی
وخبر شهادت خودرا به دست اودادند، ودرکتب شیعه وسنی ودرنهج البلاغه چه بسیار اخباری که حضرت ازآینده بیان فرموده که جهان شاهدوقوع آن بوده ویاخواهدبود .
حضرت فرمود: سئوال کنید ازمن،به خدا قسم سئوال نمی کنید ازچیزی تاروز قیامت مگر آنکه خبر میدهم شمارا، سئواکنید ازکتاب خدابه خداقسم آیه ای نیست مگراینکه می دانم درشب نازل گردیده یاروز، درزمین نرم یا کوه .
راستی بعد ازپیامبر، مسلمین چگونه وارد شهر علم پیامبر شدند وآیا حصن حصین این شهر اجازه ورود به همه مدعیانی که چون شب گردان شیادمی خواستند باب علم پیامبررا برای همیشه بسته نگه دارند می داد .
راستی چرا دررحمتی وباب واسعه ای که پیامبر برخلق گشوده بودرا این گونه بستند وجامعه بشریت راازفیض عظمای الهی محروم نمودند،تاجایی که خردمندان روزگارلحظه ای افسوس نشستن پای منبرمردی را می خورندکه فرمود : ازآسمان وزمین به پرسید که برراهای آسمان آشناترازراه های زمینم، ولی قومش ازچنین دریای بی کرانی تعدادموهای صورت خودرا طلب می نمودند .
بااستفاده از شبهای پیشاور سلطان الواعظین شیرازی
پس از حضور «بچه شلوغ» در وبلاک وزین کمیل، بعضی از دوستان به دنبال این بوده و هستند که بدانند این بچه ی نافرم و شلوغکار کیست و از کجا آمده است. البته حق دارند. خود بچه شلوغ هم که باشد، اگر یک غریبه وارد جمع شان شود، سعی می کند هویتش را جستجو کند؛ اما این طفلکی واقعاً می ترسد که هویتش فاش شود؛ چرا؟ چرایش را الآن خدمت شما عرض می کنم.
یک زمانی همین بچه شلوغ در یک اداره ای یک نشریه ی نیمه طنز موقتی به راه انداخت. خلاصه همین طور که مشغول چاپانیدن و نشرانیدن مطالبش بود و گاهی هم از سوی بعضی از مسؤولین آن اداره مورد تشویق قرار می گرفت، یک اتفاق خاصی برایش رخ داد. این اتفاق آن بود یا آن اتفاق این بود که یک روز یکی از کارمندان وارد اتاق بچه شلوغ شد و گفت امروز صبح عده ای از مسؤولان و کارمندان اداره سراغ تو را می گرفتند. بچه شلوغ چشم هایش را بست و تصور کرد که الآن کارمندان مذکور وارد می شوند و پس از تشکر فراوان از طنزهای شیرینش، یک کادو به عنوان تشویق به او می دهند. در همین خیال بود که ناگهان دق الباب شد. بچه شلوغ با چهره ای منبسط و لب هایی متبسم در را باز کرد. به نظر شما او با چه صحنه ای روبه رو شد؟ با عده ای کارمند خشمگین که آلات قتاله ای مانند بیل و کلنگ و خط کش و ملاقه و پانچ و صندلی و... در دست داشتند. نتیجه را هم خودتان پیش بینی کنید. با توجه به چنین برخوردهایی، بچه شلوغ با چه اطمینانی بیاید و خودش را به همین سادگی معرفی کند؟ دنیا پر از فیلتر شده؛ فیلتر های آب و هوا و روغن و مطلب و اینجور چیزها. در صورت شناخته شدن بچه شلوغ، اگر به فرض در یکی از کشورهای استکباری غربی بیایند و هوای «دَم» او را فیلتر کنند و اجازه ی «بازدم» ندهند چه کسی جوابگو است؟ مخصوصاً این که اسمش هم روی خودش هست و این موضوع حساسیت کار را بیشتر می کند. در ثانی مگر هویت مهم است؟ به قول آن حدیث شریف، باید به «ما قال» توجه کرد نه به «من قال». الآن در دنیا کشورهایی هستند که پیشینه ی تاریخی، آثار باستانی، موسیقی و هنرهای دیگرشان را – که مربوط به شاهان بد گذشته بوده- عمداً و با دست خودشان از بین برده اند و جالب این که هر روز هم از روز گذشته قدرتمندتر و عزتمندتر می شوند. پس معلوم می شود هویت خیلی هم به در نمی خورد. لذا توصیه این است که به دنبال هویت بچه شلوغ نباشید؛ بلکه «ما قال» ش را دریابید.
البته برای این که دل بعضی از دوستان ر ا نشکسته باشیم، رباعی زیر را در معرفی خودمان تقدیم می کنیم:
من بچه ام و شلوغ، کارم باشد شلاق و درفش نی مهارم باشد
پشتک زدن و کشیدن جیغ بنفش از حالت عادی و قرارم باشد
برکناری تهیهکننده سمت خدا به دلیل انتقاد از مدیران صداوسیما
انتشار خبر برکناری تهیهکنندهی برنامهی «سمت خدا» به عنوان پرمخاطبترین برنامهی مذهبی تلویزیون، در روزهای گذشته یکی از خبرهایی بود که بازتاب چندانی در رسانهها پیدا نکرد و بسیاری ترجیح دادند به سادگی از کنار آن عبور کنند.
به گزارش جهان، این بیتوجهی در حالی رخ داد که «سمت خدا» یکی از معدود برنامههای دینی و مذهبی تاریخ رسانهی ملی به شمار میرود که در جذب مخاطب نیز بسیار موفق عمل کرده است و محبوبیت بسیاری در بین مردم دارد؛ تا جایی که در تازهترین نظرسنجی شبکهی سه هم پیش از نوروز 93، «نجمالدین شریعتی» -مجری برنامهی «سمت خدا»- به عنوان یکی از سه مجری محبوب تاریخ شبکهی سه، انتخاب شد و مورد تقدیر قرار گرفت. از همین رو، برکناری تهیهکنندهی موفق این برنامه به شدت عجیب و سوالبرانگیز به نظر میرسد.
برای جویا شدن از صحت و سقم این خبر و علت برکناری احتمالی، گفتگویی را با «سید عبدالمجید رکنی»، تهیهکنندهی موفق برنامهی «سمت خدا» انجام دادیم. «رکنی» در گفتگو با رجانیوز پیرامون انتشار خبر برکناریاش اظهار داشت: «تقریبا این برکناری قطعی است و تمام مراحل اداری آن توسط مدیران شبکه و سازمان انجام شده است. متأسفانه برای مدیران، تصمیمات و اقتضائات مدیریتی بر مصالح دینی ارجحیت دارد.»
«رکنی» پیرامون دلایل برکناریاش از سمت تهیهکنندگی برنامهی «سمت خدا» عنوان کرد: «دلیل اصلی برکناری، تمرد از رویهی سازمانی و نامهی انتقاد حاج آقای ماندگاری خطاب به ضرغامی عنوان شده است. ماجرا از این قرار است که صداوسیما در دو موضوع بر خلاف قانون و نظر رهبری عمل میکرد و آقای «ماندگاری» طی نامهای این دو موضوع را به «آقای ضرغامی» تذکر دادند. ولی ظاهرا این انتقاد برای برنامهی «سمت خدا» بسیار گران تمام شد.»
وی پیرامون دو موضوعی که صداوسیما بر خلاف قانون و نظر رهبری عمل میکرد، افزود: «اولین موضوع تبلیغ اجناس مختلف در حین برنامههای کودک است که این مورد بر خلاف نص صریح قانون صداوسیماست. آیین نامهی سیاستهای تامین، تولید و پخش صداوسیما در شمارهی 2570 خود به این موضوع اشاره میکند و تبلیغ در حین برنامههای کودک را غیرقانونی میداند. اما متاسفانه بیش از یک سال است که برنامههای کودک تلویزیون به بهانهی نداشتن بودجه، اقدام به تبلیغ محصولات مختلف میکنند.»
وی پیرامون بهانههای صداوسیما مبنی بر نداشتن بودجه و اجبار برای پخش آگهی در حین برنامه گفت: «این حرف درست نیست. اگر مسئول سازمان محیط زیست برای تامین بودجهی کارمندانش به مشکل بخورد، حاضر است یوزپلنگ شکار کند و از درآمد حاصل از آن حقوق کارمندانش را بدهد؟ بدیهی است که این کار غیر منطقی است؛ چرا که وظیفهی محیط زیست حفاظت از همان یوزپلنگ است. حال مگر وظیفهی صدا و سیما حفاظت و صیانت از فرهنگ کودکان نیست؟ پس چه طور حاضر میشود برای تامین بودجه این فرهنگ را تخریب کند؟ این دلیل قابل قبول نیست.»
«رکنی» در مورد نکتهی دومی که در نامهی «حاج آقای ماندگاری» خطاب به رئیس صداوسیما وجود داشت، تصریح کرد: «رهبری پیرامون برخی از مسابقات تلویزیون دستور صریح دارند. گاهی ایشان پیرامون موضوعی مثل بها دادن به جایگاه زن، به طور کلی صحبت میکنند و گاهی هم ایشان مستقیما به مصداقها اشاره میکنند. رهبری در سال 83 در دیدار با مدیران سازمان صدا و سیما مخالفتشان را با برگزاری مسابقاتی که در آنها جوایز غیر متعارف به شرکتکنندگان اهداء میشود، اعلام کردند و فرمودند که این مسابقات ترویج بینطقی است. اما متاسفانه برخی مدیران و برنامهسازان در صداوسیما، انرژی میگذارند و بودجه خرج میکنند تا خلاف نظر رهبری عمل کنند.»
تهیهکنندهی برنامهی «سمت خدا» پیرامون تبعات این نامه ادامه داد: «حجت الاسلام ماندگاری» در نامهی خود به این دو مورد اشاره کردند و فکر نمیکنم هیچ آدم منصف و با وجدانی باشد که این دو مورد را قبول نکند. دوستان بعد از این نامه تبلیغ محصولات در حین برنامهی کودک را متوقف کردند، اما مسابقاتی که جوایز غیر متعارف دارد، هنوز از تلویزیون پخش میشود. در ذهن مدیران سازمان این بود که شما یکی از برنامههای ما را تعطیل کردید، ما هم باید برنامهی شما را تعطیل کنیم تا مساوی شویم!»
«رکنی» دربارهی احتمال تعطیلی برنامهی پرمخاطب «سمت خدا» گفت: «ما فعلا با قدرت به کارمان ادامه میدهیم. باید جبههی دینداران در این موضوع خودش را بسنجد. ما ادعا داریم که رسانه باید به دست افراد انقلابی سپرده شود. حالا باید ببینیم میتوانیم 50 دقیقه برنامه را در تلویزیون حفظ کنیم؟ اگر توانستیم، آن زمان میشود به پلههای بالاتر هم فکر کرد. اما اگر به هر دلیل، مثلا محافظهکاری یا ترس از موقعیت نسبت به این اقدام صداوسیما ساکت بمانیم، نباید انتظار داشته باشیم که در آینده رسانه به دست افراد متعهد و انقلابی بیفتد.»
وی در مورد حمایت مردم از این برنامه و واکنش آنها در صورت تعطیلی «سمت خدا» عنوان کرد: «حضرت آقا در سال 73 فرمودند که از درد فرهنگ با مردم سخن نمیگویم، بلکه خطابم مسئولان هستند. اما امسال مسئولان فرهنگی کار را به جایی رساندند که حضرت آقا از مردم خواستند که فرهنگ کشور را احیا کنند. الآن هم مردم باید به این قضیه ورود و اعتراضشان را اعلام کنند. بنده و حاج آقای ماندگاری هم به عنوان یکی از مردم دعوت حضرت آقا را لبیک گفتیم.»
پ ن: من فکر می کنم اینجا دیگر عاشورای این تهیه کننده است و همه کسانی که دستی بر آتش گسترش معارف ناب دارند.. تزویر در لباس تقدس و در هیاهوی بی تفاوتی های ما و دنیاگرایی های ما سر عاشوراییان را خواهد برید... اگر ما هم منفعت طلبانه گوش به جرینگ جرینگ سکه های وعده داده شده داده باشیم که به گواه تاریخ و وعده قر آن حکاکی بر یخ است و تنها انّ وعدالله حقّا... و جوانان حزب اللهیمان را در این بزنگاه های تاریخی تنها بگذاریم و کنج عافیت طلب کنیم و دریغ از حتی یک حمایت شفاهی! بی شک به حال خود رها می شویم و انّ وعدالله حقّا...
بی ربط نوشت: همیشه وقتی به دسته ای از دیش های ماهواره نصب شده در بعضی آپارتمان های البته کشورهای خارجه! نگاه می کنم اونها رو به صورت یک صورت و یا دستی که به آسمان نظاره و روانه شده می بینم!! و اینکه چقدر این دیش ها نشان از بندگی دارند.. وحدت در طاعت الله از سیماشون موج میزنه.. همه، رو به آسمان.. همه خدایی و آسمانی... وقتی به سیمای بعضی مسئولین نگاه می کنم همین حس بهم دست میده...
آش نخورده ...
افرادسیگاری که ازسرعدم شناخت ازمضرات آن ویا با شناخت کامل سیگار می کشند بادست خود مشکلاتی را برای سلامتی خوایجادکه هزینه گزاف آنرا نیزمی پردازند، ولی اطرافیان اجباری واختیاری آنهاکه تعدادشان ازسیگاریها نیز بیشتراست، روزانه تاوان گناهی را می پردازند که افراد سیگاری باایجاد "دود دست دوم" بر آنها تحمیل می نمایند، ودهان سوخته ای دارند ازآشی که نخورده ومیل به خوردن آن نیز ندارند.
دود دست دوم شامل "دوداصلی " که شخص بعدازتدخین ازدهان وبینی خود خارج می نماید و"دودجانبی" که ازسوختن کاغذوتوتون سیگار حاصل می شود .
“دوددستدوم” حاوی تعدادزیادی ماده سمی (Toxic) می باشدکه، به اختصارمهمترین موارد آن اشاره می شود :
نیکوتین(اعتیادآور)، قطران (محرک مجاری هوایی)، آمونیاک (درپاک کننده ها استفاده می شود)، بوتان (گازفندک)، منوکسید کربن (میل ترکیبی این گازبا هموگلوبین 210برابرمیل ترکیبی اکسیژن با هموگلوبین است)، سیانید(درسموم وسلاحهای شیمیایی مورد استفاده دارد)، فرم الدئید، سرب، پلوتونیوم (ماده ای باخاصیت رادیو اکتیویته) وبنزن(عامل سرطان خون) ...
این موادسمی می توانند مدت زیادی درهوا باقی مانده یا درمحیط رسوب نمایند وبه آرامی جذب هوای تنفسی شده ویاازطریق پوست ومخاط به ویژه درکودکان وارد بدن شوند .
اطرافیانفردسیگاری نسبت به افرادی که درمعرض دود سیگارنیستند بیشتردرمعرض بیماری های قلبی، ریوی (آسم، برونشیت، برونشکتازی وآمفیزم)، انواع سرطان ها به ویژه سرطان ریه هستند، وآمارسرطان ریه درمردان سیگاری 20 ودرزنان تا10برابرافرادغیرسیگاری گزارش شده است .
اکثرمواردسرطان ازسرطان دهان وزبان گرفته تاسرطان های لوله گوارش، پروستات، مثانه، پستان ورحم ... درافراد سیگاری واطرافیان دائمی آن هابیشتر است .
شیرخواران مادرانی که درمعرض "دوددست دوم" هستندویاخودسیگاریند، نارستر وبیشتر دچارکمبود وزن موقع تولد خواهندشد، وآمارمرگ ناگهانی (مرگ در گهواره ) دراین شیر خواران بیشتر است .
دود سیگار دربیماریهای ریوی وآلرژی های مخاطی وپوستی عامل اولیه بوده یا اثرتشدید کننده دارد .
درقوانین اکثر کشورها کشیدن سیگاردراماکن عمومی وبسته ممنوع اعلام شده، ووجودتهویه (Air Candision) های قوی نیز قادربه تصفیه موثرهوا ازدود سیگار ودیگر موادتدخینی نمی باشند .
افراد سیگاری اگردرکنارافرادی که دوستشان دارند زندگی می کنندحتی المقدورسیگارراترک نمایند ودرصورتی که اراده این کاررادرخود نمی یابند، کشیدن سیگارویا هرگونه تدخین رادرمنزل برای خودممنوع نمایند تا سلامتی عزیزانشان را به همراه سلامتی وثروت خوددودننمایندکه درخاکسترآن چیزی جزحسرت وپشیمانی نخواهندیافت .
" بااستفاده ازمجله پزشکی روز ومبانی بیماری های دستگاه تنفسی سسیل "
نقش عاملیت و ساختار در فرآیند هدفمندی یارانه ها
نگاه سیاه و سفید، و یا صفر و یک به سیاستهای اجرایی دولتها، نگاهی نادرست و به دور از انصاف و عدالت است. فارغ از گرایشهای سیاسی و جناحی، هر دولتی را میتوان نقد کرد و نقاط ضعف و قوت آن را مورد بررسی قرار داد. مسأله هدفمندی یارانهها چند سالی است که به عنوان بزنگاه فعالیت اقتصادی دولت در ایران مورد توجه قرار گرفته است. پرداخت یارانه سیاستی برای کاهش شکاف طبقاتی در جامعه و تقویت تولید است؛ پس این که دولت به همه شهروندان جامعه خود یارانه بدهد، نه تنها شکاف طبقاتی را پر نمیکند بلکه از نظر ساختاری کاملا غلط بوده و با هیچ نظریه اقتصادی همخوانی و سازگاری ندارد. دولت آقای روحانی پس از کش و قوس فراوان نهایتا با اجرای طرحی که در آن بر نقش عاملیت (افراد جامعه) تأکید شد به جایی رسید که مجبور است در اردیبهشت 93 تقریبا مانند سابق، به تمام شهروندان جامعه خود یارانه بپردازد، و این یعنی ادامه همان روند توجیه ناپذیر گذشته. به نظر می رسد که در چنین مواردی، باید به نقش ساختار نیز توجه شود و حاکمیت بر اساس قانون مصوبی که در اختیار دارد، بکوشد تا با شناسایی طبقات و دهکهای بهرهمند جامعه، آنان را از فهرست دریافت کنندگان یارانه حذف کند. فرآیند شناسایی به دلایل متعدد ممکن است زمان بر باشد؛ اما دولت میتواند از همان 10 میلیون نفری که تاکنون شناسایی کرده شروع کند؛ و هر ماه تعداد بیشتری را به آن بیفزاید. حال اگر نیمی از شهروندان به دلیل جامعهپذیری خاص دهههای اخیر در ایران به نقش عاملیت خود در عدم دریافت یارانه توجه نکردهاند، ساختار باید به گونهای عمل کند که در یک بازه زمانی مناسب، این روند را اصلاح کند. هر چند باز نقش عاملیت نباید نادیده گرفته شود، و فرهیختگان و نخبگان جامعه باید به نقش خود به عنوان عامل اجتماعی توجه کرده، و علاوه بر خودداری از دریافت یارانه (در صورت عدم نیاز)، سایر افراد بهرهمند را در یک روند تبلیغی دنبالهدار هوشیار سازند تا آنان نیز نقش خود را به شایستگی ایفا کنند، و فرهنگ زخم خورده، التیام یابد و سرمایه اجتماعی آسیب دیده، اصلاح شود، و اعتماد متقابل مردم و حاکمیت بازسازی گردد.
الا یا ایها الدّولت ز تسهیلات ناولها
که «شیب» آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
به سوی شیب قیمت ها که گویندش ملایم شد
روم اما نمی دانی چه خون افتاد در دل ها
تو ای مستأجر نالان چه امن عیش چون هردم
ندا از صاحب خانه که بر بندید این جل ها
اگر گویند باید انصرافیدن ز یارانه
نده تا بر کشی با پول آن پاساژ و منزل ها
گرانی و اجاره منزل و جیب پر از خالی
کجا ما و کجا آن صاحبان برج و ساحل ها
همه کارم زصبر آخر به سرقت منتهی گشته
ز لولهنگ دزدیدن چرا سازند محفل ها
تو ای «بچه شلوغ»! چون بنگری اوضاع این سامان
به ریش من مخند کو آن چنان خندند عاقل ها
(8/2/93)
درزمانی که حاکمان این مرز وبوم ازانجام تعهدات ضروری خوددرقبال نیازهای اولیه مردم مثل: آموزش وپرورش، بهداشت وتغذیه، تامین سلامت روان وضروریات رفاهی مردم جامعه عاجز مانده اند، وجودانواع سمینار، کنفرانس، کنگره، بزرگداشت، تجلیل، اجلاسیه وتاسیس موسسه، دانشنامه، مجمع وپژوهشکده و ... که قریب به اتفاق آنهاباموازی کاری درنیل به مطامع سیاسی وجناحی صاحبان قدرت جوازتولد وتوان حیات یافته، وحتی مشغول خنثی نمودن فعالیت واثرفرهنگی یکدیگرند وبه شکلی بیت المال بی قدر ونشان این مردم بی زبان را حیف ومیل وبه عیان چون میراث پدری تقسیم می نمایند، آیامی شودکه روزی کسی این همه نهادهای به اصطلاح فرهنگی وارزشی اقتصادمحور را درجهت اصلاح امور وبه نفع جامعه منسجم نماید وآرزوی بزرگ مااین است که تا "مردی ازخویش برون آیدوکاری بکند " .
بدین سبب شعری ازشاعرطنزپرداز "آقای محمدغلامی" که ازشاعران طنازقمی می باشند رابه محضر دوستان تقدیم می نماییم :
پس ازکنفرانس مظفرشناسی رسیداست نوبت به صفدر شناسی
به کاشان شب شعر چاقوی زنجان به شهرری وشوش خنجرشناسی
به شیرازاجلاس تنبل پژوهی به قم هست اجلاس کافرشناسی
دوتاکنگره دربهاروزمستان به عنوان خواهربرادر شناسی
سمینارلاستیک درشهر ساری وقزوین سمینارپنچرشناسی
رسیده ست صدها کتاب ومقاله به اجلاس آیین همسرشناسی
شنیدم که درپیچ شمران گرفتند همایش به نام غضنفر شناسی
سپس وقت آن است تیم سپاهان بگیرد سمینارداورشناسی
وجادارد اینجا تشکرکنم از شب شعر شیرسماورشناسی
دوتاجشنواره قراراست برپا شود حول موضوع سر ... شناسی
گزارش رسید است ازبندرعباس همایش به عنوان بندرشناسی
وهرسال خوب است دریزد وکرمان بگیریم جشن چغندرشناسی
وگیلان ومازندران هم برای نشست جهانی کنگرشناسی
ومامردمان فهیم وفکوریم ازآن مردمانی که کمتر شناسی
دراین شهراجلاس اینورشناسی درآن شهر اجلاس آنور شناسی
به قمرود آیین قاطر سواری به قوچان گروه قلندر شناسی
به هرقهوه خانه گروه کثیری همه سخت مشغول قنبر شناس .
.: Weblog Themes By Pichak :.