سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

صلح امام حسن(ع)

 

به بهانه مذاکرات تیم هسته­ ای ایران با طرف اروپایی و به دلیل برخی دل­ نگرانی­ ها و دلواپسی­ های عده­ ای، بر آن شدم تا مفاد صلح­ نامه امام حسن مجتبی(ع) با معاویه بن أبی سفیان را تقدیم دوستان بنمایم تا خود قضاوت کنند که آیا در قیاس با آنچه آن امام همام بنا به تشخیص مصالح امت اسلامی و جماعت شیعه انجام دادند، تیم مذاکره کننده حقیقتاً امتیاز درخوری به دشمن داده است یا برعکس فرصتی مغتنم را از چنگال دشمن بدر آورده تا نتواند بیش از این به بهانه­ های واهی که متأسفانه دولت پیشین با ندانم­ کاری و رفتارهای جاهلانه و بعضاً بچگانه به دشمن پیشکش کرده بود، گلوی ملت ایران را با تحریم­ های ظالمانه فشرده و از حقوق مسلّم خود علاوه بر حق برخورداری از فناوری هسته­ ای صلح­ آمیز، محروم نگردانَد.

مفاد صلح­نامه

امام مجتبی(ع) در این معاهده میفرماید:

من امر خلافت را با این شرط به تو معاویه بن أبی سفیان وا مینهم که:

اولاً در امر حکومت بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر خدا(ص) و سیره خلفای صالح عمل کنی.

ثانیاً کسی را برای بعد از وفاتت ولیعهد خود نگردانی و امر خلافت را به شورای مسلمانان واگذاری تا هر کس را صلاح می­دانند انتخاب کنند.

ثالثاً مسلمانان از دست و زبانت در امان باشند و با آنان، نیکو رفتار کنی.

رابعاً شیعیان علی ابن أبی طالب در هر کجا که باشند، از گزند معاویه در امان باشند.

خامساً در حق حسن بن علی(ع) و برادرش؛ حسین و فرزندان و زنان و خویشان و اهل­بیت پیامبر(ص) در پیدا و پنهان بدی روا مداری.

(الفتوح ابن أعثم کوفی ، ترجمه مستوفی هروی ، ص765-766 ؛ تاریخ خلفا رسول جعفریان ، ص392)

ملاحظات:

اول – بر اساس باور ما شیعیان، حکومت از حقوق الهی پیشوایان ما از جمله امام مجتبی(ع) است اما آن حضرت، وقتی مصلحت حفظ جان جماعت شیعه اقتضا می­کند به آسانی از آن دست شسته و به کسی وامی­گذارد که جنگ صفین را به راه انداخته و موجبات کشته شدن قریب به 120000 نفر از مسلمانان را فراهم می­کند و در دشمنی او با خاندان پیامبر(ص) هیچ شکی ندارد.

دوم – باز بر اساس باور ما شیعیان که معتقدیم پیشوایان ما از علم لدنی بهره­ مندند و در نتیجه از مافی­ الضمیر و مکنونات قلبی آنان باخبرند، آن حضرت می­ دانستند که معاویه در عین پذیرش شروط معاهده به هیچ­یک پایبند نخواهد بود. چنان که وی خود در آغازین خطبه خلافت خود بدان تصریح کرد.(إنّی کنتُ شرَطتُ شروطاً أردتُ بها الاُلفة و وضعُ الحرب. ألا و إنّها تحت قدمی!!!) اما با این حال بنا بر همان اقتضاء پیش گفته بالاجبار امر خلافت را واگذار کرد.

سوم – امام مجتبی(ع) در یکی از شروط خود معاویه را ملزم می­ نماید که برای خود جانشین معین نکند و امر خلافت پس از خود را بر عهده شورای مسلمانان وانهد تا آنان هر که را صلاح دانستند، انتخاب کنند و نفرمودند خلافت را به امام حسین(ع) واگذار کند.(فاعتبروا یا اُولی­ الأبصار)

چهارم – معاویه نه تنها براساس کتاب خدا و سیره رسول خدا عمل نکرد بلکه یزید را هم به عنوان جانشین خود معرفی کرد و شیعیان أمیرالمؤمنین(ع) را تا توانست آزرد و زیاد بن أبیه را بر آنان مسلط نمود و حُجر بن عدی را نیز کشت(تاریخ خلفا جعفریان ، ص396) حُجر پس از صلح امام حسن(ع) با معاویه و واگذاری خلافت به وی، هر گاه امام مجتبی(ع) را می­دید ایشان را این­ گونه مورد خطاب قرار می­داد: السلام علیک یا مُذِلَّ المؤمنین. به راستی اگر کسی در عهد ما یکی از امامان ما را حتی به شوخی و نه به جدی این­گونه مورد خطاب قرار دهد، سزای او را چه خواهیم داد؟ فراموش نکنیم که حُجر همان کس است که امام حسین(ع)  به دنبال شهادتش به دست عوامل معاویه، نامه ­ای بسیار تند و انتقادی و اعتراضی نسبت به آلودن دست معاویه و عمالش به خون حُجر و همراهانش و نیز جنایات و فجایع دیگری که مرتکب شده و می­شدند، خطاب به معاویه نوشتند.

در پایان تلنگری مر آنان را که نسبت به بسیاری از حقوقی که از ملت تضییع میشود از جمله محرومیت ملت و جامعه از حق برخورداری ابتدایی از روابط عادی و ساده و سالم تجاری و اقتصادی و ... در سطح بین­ المللی به دلیل برخی خودخواهی­ ها و بی ­تدبیری­ ها و سوءتدبیر­ها، دلواپس نمی­ شوند اما چون روند مذاکرات براساس سلیقه و میل آن­ها پیش نمی­ رود، اظهار دلواپسی می­ کنند، می­ گویم:

فکر می­ کنید با این روحیاتی که دارید اگر در عصر امام مجتبی(ع) بودید مانند حُجر بن عدی از سر دلسوزی و غیرت دینی آن حضرت را با السلام علیک یا مذلّ المؤمنین مخاطب قرار نمی­ دادید و یا کمپین دلواپسان را راه نمی­ انداختید؟ و نیز اگر دولت خاتمی یا روحانی بنا بر اقتضائات جامعه مجبور می­شدند حتی امتیازاتی فراتر از تعلیق یا تعطیل برخی رآکتورها به طرف مقابل( بگو دشمن – دیگر دشمن ­تر از معاویه که نخواهند شد!)، بدهند - حال نمی­ گویم ناچار به تسلیم حکومت می­ شدند- چه­ ها که نمی­ کردند و چه بلاها که بر سر دولت­ های مذاکره کننده و شخص رئیس ­دولت نمی­ آوردند!!!؟

بگذاریم و بگذریم که گفت:

ما را رها کنید در این رنج بی حساب – با قلب پاره پاره و با سینه­ ای کباب!

  

 




تاریخ : چهارشنبه 93/2/31 | 8:53 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر