انصاف و اعتدال
این روزها که آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری است، بار دیگر، رسانه ملی برنامه مناظره زنده نامزدهای ریاست جمهوری را در دستور کار قرار داده است. اعلام این موضوع ناخودآگاه آدمی را به یاد تبلیغات دوره قبل می اندازد. چهار سال قبل هنگام برگزاری مناظره های انتخاباتی، مردم با صحنه های غریبی رو به رو شدند. آنان یک نامزد را می دیدند که در برابر دوربین های تلویزیونی چنان به رؤسای جمهور پیشین و دیگر مسئولان سابق می تازد که گویی آنان حاکمان رژیمی فروپاشیده بودند و دولت جمهوری اسلامی را این کاندیدا مستقر کرده است. آن شخص که پس از آن هم بارها نشان داد متأسفانه برایش هدف وسیله را توجیه می کند، در برنامه های انتخاباتی خویش مطالبی را به افرادی نسبت می داد که نمی توانستند از خود دفاع کنند. او به خوبی می دانست حتی اگر در شبهای بعد رقبا و دیگرانی که از آنان نام برده بود در مقام پاسخگویی به ادعاهای او برآیند، حرف های او همچون تیری که از چله رها شود در لحظه تأثیر خود را گذاشته و توضیحات بعدی تقریباً تأثیری نخواهد داشت. از آن روزها بود که پدیده ی "افشاگری" که پیش از آن هم گاه گاه رخ می نمود، باب شد و طی چهار سال بعد، تهمت و بداخلاقی هر روز به بهانه ای چهره کریه خود را نشان می داد. آن فرد گویا هشدار امیرالمؤمنین را نشنیده بود آن جا که فرمود:
«مردم در کارهای تو چنان می نگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود می نگری و درباره ی تو آن می گویند که تو نسبت به زمامداران گذشته می گویی... (نهج البلاغه، نامه 53 خطاب به مالک اشتر نخعی هنگامی که او را به فرمانداری مصر برگزید.)»
پس بهتر آن است که جانب انصاف و اعتدال را در پیش بگیریم و نامزدهای این دوره، در مناظره ها و اعلام برنامه های خود راستگو باشند. حرمت بندگان خدا را نگاه دارند و چهره ی یکدیگر و مسئولان پیشین را به چنگ بداخلاقی و بی انصافی نخراشند. بگذارید مردم این بار اگر انتقادی می شنوند نقد مستدل و منطقی عملکردها باشد نه خدشه دار کردن حرمت ها و تهدید به افشاگری ها.
شورای نگهبان فصل الخطاب است. همه باید تمکین کنند. اما همه ساز وکارهای مردمسالاری و انتخابات و نقش شورای نگهبان با هدف تاکید بر جمهوریت و نقش مردم در تعیین سرنوشت خودشان است. این مردم هستند که باید از انقلاب دفاع کنند. این مردم هستند که باید زمام امور را بدست گیرند. این مردم هستند که سرنوشت خود را تعیین می کنند. پایایی جمهوری اسلامی به حضور مردم است. همین مهم نیز ایجاب می کند که اقناع افکار عمومی را مقدم بر هر مصلحت و حقیقت دیگری بدانیم. تصمیم شورای نگهبان مشروعیت قانونی دارد؛ از همین حیث وظیفه شورای نگهبان صدچندان است. اگر قرار است خیر کسی را بخواهیم ابتدا واجب است که خیر را به او نشان دهیم. درست است که بلوغ جامعه سیاسی ایران، رفتارهای تند و پر تنش را بر نمی تابد، اما اگر افکار عمومی جامعه نسبت به تصمیم شورای نگهبان توجیه نشود، واکنش به تصمیم شورای نگهبان می تواند به بدفهمی عمیق اجتماعی تبدیل شود. یعنی مردم در کنج خانه باشند اما با ما هم نباشند. پس بهتر است که مردم بدانند: دلیل رد صلاحیت برخی چهره های شاخص انقلاب چیست؟ مُرّ قانون یا مصلحت سنجی سیاسی؟ و اگر پای مصالح عالی نظام در میان است، این مصالح عالی با کدام قرائت تشخیص داده شده است؟ قرائت به سبک افراطیون یا اهل انصاف و اعتدال؟ معیار تأیید برخی دیگر از افراد چیست؟ آیا معاونت یک وزارت خانه ستادی و دبیری یک شورا می تواند شاخص قابل قبولی برای صلاحیت ریاست جمهوری باشد؟ و بالاخره اینکه چرا شورای نگهبان خود را پاسخگو نمی داند؟ درست است که به رأی شورای نگهبان باید تمکین کرد و این سرنهادن به حکم قانون است؛ اما بهتر نیست این گردن نهادن قانونی، به حجت عقلانی و منطقی مستحکم و مستظهر شود؟ که اگر چنین شوند می توان بر سینه ی سپر کرده ی مردم تکیه کرد نه سر به زیری آنها.
برگرفته از سایت الف
تنور انتخابات از فردا و با اعلام نامزدهای صالح برای ریاست جمهوری، بیش از پیش داغ خواهد شد؛ اما این روزها بازار نقل قولهای شفاهی درباره رد صلاحیت برخی افراد نیز گرم است. و همین امر، واکنش های متفاوتی را در میان اقشار مختلف جامعه در پی داشته است. آیت اله حائری شیرازی، نیز در نامه ای خطاب به رهبری، واکنش جالبی نشان داده و رقابت در صحنه سیاسی را به بازی های لیگ برتر که با حضور یا عدم حضور استقلال و پرسپولیس برگزار می شود، تشبیه کرده است. در بخشی از این نامه که در سایت ایشان آمده می خوانیم:
«حماسه سیاسی در انتخابات و مشارکت حداکثری که همواره موردنظر رهبری بوده است، وقتی تحقق می یابد که افراد رده اول دو طرف در رقابت حاضر باشند. مثلاً بازی استقلال و پیروزی، همه را در استادیوم حاضر می کند و جای خالی نمی ماند. حذفی یکی از این دو تیم حضور را به حداقل می رساند. همین طور حذف یک فرد برجسته از صحنه انتخابات در شرایط کنونی با هدف ایجاد حماسه سیاسی ناسازگار است. حتی اگر توجیهاتِ حذف، منطقی باشد. ...
وی در پایان نامه خود از مقام معظم رهبری خواسته است که به شورای نگهبان بفرماید، «فعسى أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً» ای بسا که شما از امری خوشتان نمی آید و خداوند در همان کار خیرکثیرقرار دهد. در انتخابات حذف یک طرف یا حذف فرد برجسته آن در شرایط کنونی با مصلحت ضرورت ایجاد حماسه سیاسی سازگار نیست.
آقای امید حسینی در آهستان، و در مطلب جدیدی که منتشر کرده به سابقه روابط سیاسی جریان اصلاح طلبی و آیت اله هاشمی رفسنجانی اشاره کرده و این روابط را گرفتار نوعی پارادوکس ارزیابی کرده است. فارغ از گرایش اصول گرایی که بر اندیشه این نویسنده، حاکم است؛ قسمت پایانی نوشته او حائز اهمیت و شایسته تفکر جدی است:
«... من نمیگویم که حمایت امروز اصلاحطلبان از هاشمی کار اشتباهی است... بهترین گزینه آنها در شرایط حاضر، هاشمی است. اما جدای از این قبیل رفتارهای متناقض سیاسی، بد نیست درباره سرنوشت جریان اصلاحات هم کمی فکر کنیم که چرا با آن همه ادعا و ژست روشنفکری و نخبگی و سواد و دانش، وضعیتش به اینجا رسیده که نمیتواند خودش را احیا کند و فکری برای برون رفت از بنبست ایجاد شده در مسیرش پیدا کند؟ چرا همچنان به عقب برمیگردد؟ مشکل از نخبگان علوم انسانی و علوم اجتماعی و علوم سیاسی و جامعهشناسی حامی این جریان است؟ مشکل از فاصله آنها با مردم و عدم شناخت جامعه است؟ مشکل از مردم است؟ مشکل از حاکمیت است؟ کدام؟»
البته من فکر نمی کنم که جواب این پرسش چندان سخت باشد ...
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف فروشنده دراز کرد و گفت : مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش .
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمیشه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید: چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
و دخترک با لبخندی کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
پینوشت:
کاش حواسمون به اندازه یه بچه کوچولو جمع بود و باور داشتیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره!
امام صادق علیه السلام در دعایی میفرماید: یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا أَنْتَ أَهْلُه
ای عطا کنندهی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را ـ آن چنان که در خور تو است ـ عطا نما.
کافی، ج 2، ص 259
تصویر متعلق به یک فروشگاه نرم افزار رایانه در آبادان است
همه سلیقه ها
در خبرها آمده است که جمع زیادی از نمایندگان مجلس، نامه ای به شورای نگهبان نوشته و خواستار رد صلاحیت برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری شده اند.
در این زمینه دو نکته قابل توجه است، که اولی را به صورت سوال مطرح می کنم مبنی بر این که آیا شورای نگهبان راهکار و چارچوب قانونی و مشخصی برای رد یا تأیید نامزدهای انتخابات ندارد که این افراد تصور می کنند توصیه یا دیدگاه جناحی شان در نظر نهایی شورای نگهبان اثرگذار است. و مگر شورای نگهبان منتظر اعلام نظر این افراد و گروه هاست که چنین اقدامی را انجام می دهند. به نظرم چنین رفتاری موجب وهن جایگاه شورای نگهبان است، و اگر عنوان مجرمانه هم نداشته باشد، لااقل توبیخ و شماتت اجتماعی را باید در پی داشته باشد، و شورای نگهبان نیز برای اعتلای جایگاه خود و اثبات بی طرفی در بررسی صلاحیت ها و نشان دادن عدم اثرپذیری از سلایق و تفکرات جناحی، باید موضع خود را در برابر چنین اقداماتی بیان کند (همان طور که شریعتمداری در روزنامه کیهان، قبل از ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری، رد صلاحیت سید محمد خاتمی را اعلام کرد و با واکنش اعضای شورای نگهبان روبرو شد.)
تحلیل محتوایی این گونه از اعلام نظرات معمولا به این جا ختم می شود که چون برخی از افراد یا جناح های موجود در جامعه، درباره مسائل مختلف کشور، مانند ما نمی اندیشند و دقیقا مانند ما حرف نمی زنند، پس شایسته حضور در نظام و حکومت نبوده و باید کنار بروند. این رویکرد به هیچ وحه با آرمان های انقلاب سازگار نیست و رهبری نیز در اولین روز سال جدید، و هنگام بحث درباره انتخابات پیش رو صراحتا اعلام نمود که: «انتخابات مظهر ارادهی ملی است، نماد مردمسالاری اسلامی است. انتخابات مال یک سلیقهی خاص، مال یک جریان فکری و سیاسیِ خاص نیست. همهی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آیندهی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند. ...در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق کنید. ...همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. ...ممکن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد که منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمکین کنم. آنچه که اکثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب کردند، باید همه تمکین کنند؛ همه باید زیر بار بروند.» حال باید از این افراد پرسید که اگر واقعا قانون ملاک عمل شورای نگهبان است، شما نگران چه هستید که دست به توصیه و فشار زده اید و تلاش می کنید تا دیدگاه شورای نگهبان را مصادره به مطلوب کنید.
یک سوزن به خودمان...
در این روزها، که تلاش می شود تا تب انتخابات ریاست جمهوری در جامعه فراگیر شود، و به ویژه رسانه ملی با تمام توان میدان داری می کند، از باب این که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، شاهد آن بودیم که در ایام ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، خبرنگاران رسانه ملی با تک تک کاندیداهای مطرح و مهم مصاحبه کرده، و از آنان پیمان می گرفتند که اگر شورای نگهبان صلاحیت شما را احراز نکرد، آیا شما به رأی آن شورا گردن می نهید؟ طبیعی است که تمام آن افراد در شرایط مذکور، قاطعانه می پذیرفتند که نظر شورای نگهبان، مورد قبول ایشان است. این رویکرد از سوی تمام رسانه ها و تریبون های عمومی که در اختیار یک جناح و تفکر سیاسی خاص است با شیوه های مختلف دنبال می شود. دلیل آن هم روشن است؛ زیرا این تفکر از نزدیکی دیدگاه شورای نگهبان به آرا و اندیشه های خود اطمینان دارد و به همین دلیل خواستار انقیاد و اطاعت تمام دیدگاه های موجود در جامعه است.
تا این جای قضیه اشکالی ندارد؛ و در بازی دموکراسی، این پدیده کاملا پذیرفتنی است. اما اگر بنا است که در خرداد ماه یک حماسه سیاسی واقعی خلق شود، باید همگان و حتی جناح و تفکر حاکم بر جامعه، به تمام لوازم آن پای بند باشند. و اگر در این بازی، گاهی مسائلی بر خلاف ذائقه جناح حاکم رخ داد، آنان نیز از دایره انقیاد و اطاعت بی چون و چرا خارج نشوند. برای مثال اشاره به این مورد خوب است که اگر به هر دلیلی، شخصی مانند اسفندیار رحیم مشایی، که این روزها به تابوی اصولگرایان تبدیل شده، از فیلتر شورای نگهبان رد شد، و صلاحیت او (باز هم می گویم: به هر دلیلی) برای ریاست جمهوری تأیید شد، همین آقایان دلسوز قانون که از دیگران پیمان الست می گیرند، نشود که خود به گونه دیگری عمل کنند، و هزار اما و اگر بسازند.
به هر حال، تمرین دموکراسی است دیگر؛ حتی اگر در صحنه میدانی آن موردی که گفتم تحقق نیابد، لااقل از باب تنبه و تذکر و تقریب به ذهن و تمرین و بیداری وجدان، بد نیست.
پرده اول؛ آیت الله جوادی آملی (کلیک کنید): ... ما که در عالم تنها زندگی نمیکنیم، ما مشکلات ملی، منطقهای و بینالمللی داریم، اینها را باید عاقلانه حل کنیم، تولی و تبری باید با مسأله امنیت جمع شود، این یک کار سیاسی و اجتماعی است... سوره مبارکه احزاب در مدینه نازل شد و عناصر محوری آن مسائل حکومتی و سیاسی است، تشریح و تأسیس نظام و ارتش اسلامی و پایگاه اقتصاد اسلامی در سورهای مدنی مطرح است. در سوره مبارکه احزاب از مرجوفون نام برده شد، مرجوفون کسانی هستند که خبرهای رجفهدار، لرزه دار و اراجیف را به جامعه انتقال میدادند، خبری که پایه و اساس ندارد رجفهدار است، این اخبار جامعه را ناآرام میکند... خداوند در آیه ابتدایی سوره احزاب به پیامبر(ص) میگوید تقوا داشته باش، تو کار مهمی در پیش داری و این مطلب با دستیابی به قله تقوا محقق میشود، جنگ، خونریزی، اسیردادن و کشته شدن اصحاب را در پیش داری، عزیزترین بستگانت را در این راه از دست میدهی و مورد آزار و اذیت قرار میگیری، پیمودن این راه با تقوا ممکن است. این پیامبر اگر بخواهد با روش عادی با جامعه برخورد کند کار سختی است، باید قله تقوا را داشته باشد، وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) کعبه را ساختند، بعد از مدتی این کعبه بت کده شد، همه بتها را در آنجا گذاشتند، یکبار پیامبر(ص) به اینان بد نگفت و فحش نداد، فرمود از اینان کاری ساخته نیست، شما هم اگر بخواهید آرام زندگی کنید و از طرفی تکفیری نداشته باشید و از این طرف کشتار بیرحمانه روزانه در میانمار و بنگلادش و در شرق نداشته باشید باید به این روش عمل کنید، باید راه پیامبر را بروید، یکبار نشد که پیامبر(ص) به آنان فحش دهد...
پرده دوم؛ آیت الله جاودان (کلیک کنید): یک آقای بزرگواری که الان در استان خراسان، امام جمعه است، مدتی را در روستاهای سیستان و بلوچستان به تبلیغ احکام اسلام مشغول بود؛ یکدفعه که به روستایی رفته بود، هنگام برگشت، یک نفر اسلحهای را پشت گردنش میگذارد و میگوید آقا کنار بایست؛ از ماشین پیادهاش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان میگوید هر کجا آنها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازهی یک مشت آب میدادند. وقتی که فهمیده بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کردهبود: "یک کاری کنید آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود". ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده بود؛ آنها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف دزدیده بودند. در آنجا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصلههایی، سر میبریدند. ایشان تعریف میکرد که یک نوار سخنرانی در اصفهان را ابتدا پخش میکردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همهجا بردهاند. لعن و سبّ کرده بود. هروقت میخواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را میگذاشتند، خونشان به جوش میآمد و بعد، سر میبریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آنهایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آنهایی که تشویق کردند، آنهایی که دعوت کردند، ثوابش به آنها هم میرسد! ... صد نمونه از این دست، شنیدهایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب میبندد و میرود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک میکنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر میکنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت. ... تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت میخواهد، میکنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری میخواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی...
پرده سوم: ایام فاطمیه است. همه ما روایت پیامبر را شنیده ایم که رضایت و خشنودی فاطمه را بسان خشنودی خود و خدا معرفی کرده، و خشم و غضب او را موجب خشم و غضب خدا دانسته است. امیر مؤمنان هم لابد از این دیدگاه نبوی آگاه بوده اند؛ با وجود این، مصلحت اسلام و جامعه مسلمانان حکم می کرد که هرچند جامعه مسلمان، اولویت او را برای خلافت نادیده گرفت، اما او جامعه مسلمان را نادیده نگرفت و برای بقای دین الهی به همکاری با خلفا و حاکمان جامعه اسلامی تن داد. به راستی کسانی که با اقدامات نابخردانه خود در مجامع و محافل شیعی، موجبات قتل عام شیعیان در سراسر جهان را فراهم می کنند، پیرو و رهرو امام علی هستند، یا امام دیگری برگزیده اند.
.: Weblog Themes By Pichak :.