... بگذریم!
    از حواشی مناظره که دست خیلی ها را برایمان رو کرد و فهمیدیم مرز بین اصولگرایی و اصلاح طلبی بسیار باریک تر از آن چیزی است که تاکنون می پنداشتیم! اما نکته قابل توجه در برنامه های تلویزیونی یکی از کاندیداها؛ افتخاری است که بارها و بارها از آن دم زدند و امضای قطعنامه 598 را بعنوان قوی ترین دیپلماسی تاریخ جمهوری اسلامی قلمداد کردند! همان قطعنامه ای که حضرت امام خمینی (ره) از آن بعنوان جام زهر یاد کردند و گفتند مرگ و شهادت برایم گواراتر از امضای این قطعنامه بود!
   حرف بر روی حرف امام راحل در این باره زدن گزافه گویی است و بی ادبی؛ ترجیح می دهم بسنده کنم به سخنان نافذ حضرت امام خمینی (ره) در این باره تا بهتر بدانیم نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را درباره سند افتخار جناب دیپلمات! 

   و اما نظر امام خمینی رضوان الله علیه در رابطه با قطعنامه 598: "و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى‏دیدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى‏کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى‏دانم. و خدا مى‏داند که اگر نبود انگیزه‏اى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمى‏بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.
   خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى کنم. و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند! بدا به حال آن هایى که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند! آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت. و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگترى را در پیش رو داریم. آنهایى که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلى از اداى این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگى کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید." وبلاگ جلبک سبز

پ ن: به نظر می رسد "این قربانی کردن همه ما و عزت و اعتبار ما" در برابر اسلام و مسلمین خیلی خیلی کار کمتری نسبت به عزت دادن به اسلام و مسلمین با دیپلماسی قوی کارشناسان سیاسی پیرامون انرزی هسته ای بوده است.. اگر چه انشاء الله همه اش قربت الی الله بوده است و عزت مردم ایران مد نظر گرفته شده است.




تاریخ : شنبه 92/3/18 | 3:14 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

برخلاف روال 23 سال گذشته، برای اولین بار، نام رییس جمهور از فهرست سخنرانان مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، حذف شد.

به گزارش خبرنگار شبکه ایران، بر اساس برنامه ای که ستاد برگزاری مراسم ارتحال امام اعلام کرده است، 14 خرداد امسال، دکتر محمود احمدی نژاد، فرصت ایراد سخنرانی ندارد.

هنوز هیچ یک از مسئولان مربوطه، درباره دلائل اتخاذ این تصمیم توضیحی ارائه نداده اند. امیدواریم حقیقت نداشته باشد? یا علتش توضیح داده شود..




تاریخ : سه شنبه 92/3/14 | 2:30 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

یعد از هشت سال فحاشی و هتاکی علیه رئیس جمهور منخب ملت ایران، انگار از دیروز قاعده بازی به کلی تغییر کرده است و هیچ کسی حق کوچکترین کاری که شائبه توهین به رئیس جمهور آتی تلقی شود را ندارد.
 
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بی باک، در آغاز بخش دوم مناظره دیروز کاندیدای ریاست جمهوری، ...به شیوه مناظره انتقاد کردند و حتی از رسانه ملی خواستند که از هم اکنون همه این هشت نفر را رئیس جمهور بداند و شان و جایگاه ریاست جمهوری برای آنها قائل شود!
 
حال جای سئوال دارد که اگر یک کاندیدای ریاست جمهوری دارای چنین شانی است که نتوان از او سئوالات کوتاه و کلیدی پرسید و این نوع سئوال پرسیدن موجب خدشه به جایگاه او می شود، با این حساب رئیس جمهور منتخب ملت، دارای چه جایگاه و منزلتی می باشد؟!
 
این سه نفر در حالی چنین مناظره هایی را توهین به خود تلقی می کنند که برخی از همین چهره ها و دوستانشان در هشت سال گذشته شدیدترین توهین ها و افترائات را نصیب رئیس جمهور قانونی و منتخب میلیونها ایرانی کرده اند.
 
جدای از رویکرد متناقض گذشته این افراد، حال جای سئوال دارد که آیا قاعده بازی این دوستان برای همیشه عوض شده است و از این پس به هیچ وجه نباید نه تنها به رئیس جمهور بلکه حتی به کاندیدای ریاست جمهوری نازک تر از گل گفت یا اینکه در صورت عدم انتخاب این افراد از سوی ملت شریف ایران، بازهم می توان به رئیس جمهور منتخب مردم فحاشی و هتاکی کرد؟!




تاریخ : شنبه 92/3/11 | 11:9 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

این نوشته دفاع از یک شخص نیست..

در همایش ورزشگاه شیرودی مطرح شد:
"
جلیلی آن روزی که لازم بود یک پایش را در کنار دوستان شهیدش به امانت گذاشت تا امثال شما با خیال راحت دکتر شوید و کیلومترها راهی که دولت های سازشکار قبلی عقب نشینی کرده بودند را با یک پا برگشت و پیروز میدان بود همین الان هم جلیلی با همین یک پا کیلومترها از شما و آقازاده ها جلوتر است جلیلی امروز برای حرکت در راه آرمان های امام(ره) و شهدا نه دو پا بلکه انشاءالله با دعای امت انقلابی، بال های تیز پرواز الهی با خود دارد".




تاریخ : شنبه 92/3/4 | 2:25 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

گفت: در حالی که همه نامزدهایی که صلاحیت آنها احراز نشده، رای و نظر شورای نگهبان را قانونی دانسته و پذیرفته‌اند، وزارت خارجه آمریکا شدیداً به شورای نگهبان اعتراض کرده است!
گفتم: اعتراض کرده که چی؟! گفت: که چرا شورای نگهبان صلاحیت بعضی‌ها را تایید نکرده است.
گفتم: به وزارت خارجه آمریکا چه ربطی دارد که خودش را نخود هر آش می‌کند؟
گفت: از وقتی که فهمیده آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، یک گوشه ایستاده و بعله...
گفتم: از یک سگ پرسیدند چرا اینقدر زود پیر شدی؟ گفت از بس که واق الکی زدم!

کیهان




تاریخ : پنج شنبه 92/3/2 | 11:54 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

احراز صلاحیت های کاندیداهای ریاست جمهوری انجام شد..
نامی از هاشمی رفسنجانی پیر سیاسی ایران و مشایی مرد پرحاشیه دولت نیست...
نامه ها در حال رد و بدل شدن است..
دوستان هاشمی به دنبال گرفتن حکم حکومتی از رهبری انقلاب هستند و احمدی نژاد هم...
زیبا کلام گفت: هاشمی نذر کرده بود رد صلاحیت شود! این جمله ابتدا خنده دار به نظر می رسید.. او تاکید دارد که هاشمی مشتاق به ماندن نیست..
عباسی عبدی هم بر این تاکید دارد که هاشمی تا آخر نمی ماند..
پس چرا او آمده است... به نظر می رسد شیرین ترین تفسیر موجود این می تواند باشد..
* هاشمی رد صلاحیت شد...
* هاشمی دوستان را به صبر و تحمل و پذیرفتن قانون دعوت می کند.. کاری که دوستان او بر نمی تابند و ابایی ندارند از حمله به شورای نگهبان و به قول مطهری زیر سوال بردن مشروعیت نظام...
* هاشمی با گردن نهادن به قانون و رد صلاحیتش اوج اخلاق گرایی و تمکین از قانون را رقم خواهد زد..
* مشایی رد صلاحیت شده به دلیل رد صلاحیت هاشمی دیگر سمبه اش پر زور نیست.. اگر تحرک خاصی مد نظر داشته باشد...
* چهره هاشمی که پس از حوادث سال88 در نظر مردم و حزب الله خدشه دار شده بود به سرعت ترمیم می شود.. او حالا در مسیر نظام و رهبری است..
* مهره هاشمی همچنان در صحنه است.. روحانی.. عده ای او را هاشمی دوم می نامند.. حضور او با وجود هاشمی معنایی نداشت.. کسانی که هاشمی را به خاطر سن بالایش فاقد حضور در قوه اجرایی می دانند می توانند تیم هاشمی را در کابینه روحانی بجویند... پس هاشمی همچنان در صحنه است..
* و نتیجه آخر بازگشت فضای اخلاق به انتخابات با تمکین هاشمی رفسنجانی به عدم احرازش است... او با این تصمیم به قلوب بچه حزب اللهی ها باز خواهد گشت...
* عده ای کاسه داغ تر از آش مایل به ایجاد این فضا نیستند و نان شان در غبار آلودگی فضاست و البته خودشان را دلسور ایشان می دانند.. کسانی که همواره به ایشان ضربه زده اند...
* آیا این یک توهم بود؟!.. روزهای آتی این رابه اثبات می رساند...




تاریخ : چهارشنبه 92/3/1 | 8:17 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

·       احمد توکلی:تا پیش از این دولت، سیاست‌گذاری هایی که در دولت صورت گرفته توزیع درآمد را در سیاستگذاری ها قرار نمی دادند ولی در دوره اخیر رییس دولت کاری که کرد مویرگ‌های بدنه اجتماع را باز کرد و بخشی از منابع را به آن بخش که هیچگاه به آن ها چیزی نمی رسید را دوباره زنده کرد. سطح زندگی این افراد را بالا آورد و ضریب جینی را بهبود بخشید. یک دلیل بهبود ضریب جینی این است که توزیع یارانه نقدی تاثیر خود را گذاشته است چرا که سبد مصرف خانوارها به دلیل افزایش قیمت حامل های انرژی بهبود یافته است. (برنامه نگاه1 – 28/2/92)

·       حجة السلام جعفر شجونی عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز تنها شخصیتی است که در پاسخ به خبرنگار خورشید صراحتا از ایستادگی در برابر تصمیم شورای نگهبان سخن گفته است. وی با بیان اینکه آبروی شورای نگهبان بستگی به تایید صلاحیت مشایی دارد گفت: اگر مشایی توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شود آبرویی برای این شورا باقی نمی ماند. وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اگر شورای نگهبان مشایی را تایید صلاحیت کند، شما چه خواهید کرد؟ گفت: اگر این اتفاق رخ دهد من به شدت مخالفت خواهم کرد و اگر رئیس جمهور شود تا پایان دوره فریاد خواهم زد.




تاریخ : دوشنبه 92/2/30 | 11:48 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

نگاه1)   خبرگزاری مهر، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی در روزهای گذشته بیانیه‌ای مشکوک  منتشر کرد که بلافاصله گمانه‌زنی‌های زیادی در‌باره صحت و سقم آن آغاز شد. این رسانه ادعا کرد که 7هزار و 456 حقوقدان خطاب به آیت‌ا... جنتی نامه‌ای نوشته‌اند تا شورای نگهبان بدون ملاحظه، افرادی با عنوان فتنه گران و منحرفان را رد صلاحیت کند. با وجود این خبرگزاری مهر در اقدامی معنادار از انتشار اسامی امضا‌کنندگان این بیانیه خودداری کرد. این نامه از یک سو دارای ایراداتی در ادبیات حقوقی به کار رفته در آن بوده و از سوی دیگر تعداد امضاکنندگان آن محل تردید جدی قرار دارد.
     گمانه‌زنی‌ها درباره دروغ‌پردازی خبرگزاری مهر با پیگیری‌های خبرنگار ایرنا به یقین تبدیل شد. هنگامی که خبرنگار ایرنا برای دریافت اسامی حقوقدانان به خبرگزاری مهر رفت و از آنان خواست تا اسامی حقوقدانان یادشده را در اختیارش بگذارند؛ با مقاومت مسئولان خبرگزاری مهر مواجه شد. مسئولان خبرگزاری مهر ضمن خودداری از انتشار اسامی امضاکنندگان، گفتند: با حفظ امانت و تعهدی که به افراد یادشده نامه داریم، اسامی را در اختیارتان نمی‌توانیم قرار دهیم! در ادامه خبرنگار ایرنا برای دریافت نام این 7 هزار حقوقدان اصرار می‌کند و یادآور می‌شود محافظه‌کاری خبرگزاری حامی قالیباف بی‌مورد است و یقینا حقوقدانانی که نامه را امضا کرده‌اند با الفبای حقوق آشنا هستند و آگاهانه اقدام به انتشار اسامی خود کرده‌اند. مسئولان خبرگزاری مهر پاسخ می‌دهند: اصرار نکنید، نمی‌توانیم. آنان خود خواسته‌اند نامشان محفوظ بماند!
    با ادامه اصرار خبرنگار ایرنا، مسئولان مهر برای پایان دادن به این دروغ انتخاباتی لیستی 100 نفره را به خبرنگار ایرنا نشان می‌دهند. مسئولان خبر مهر همچنین به خبرنگار ایرنا می‌گویند: فکر نمی‌کردیم خبرگزاری ایرنا تا این اندازه پیگیر نامه حقوقدانان شود!

 واکنش حقوقدانان واقعی!
اکبر ابوترابی عضو «کانون وکلای دادگستری مرکز»، درباره تعداد بالای امضاکنندگان یعنی هفت هزار و 456 نفر ادعا شده، اشاره کرد و گفت: به عنوان کسی که سال‌هاست کار وکالت انجام می‌دهم، این کمیت را معقول به صواب نمی‌دانم. مسعود ستاری یک عضو دیگر «کانون وکلای دادگستری مرکز» انتشار چنین نامه‌ای به نمایندگی از هفت هزار و 456 وکیل را مشکوک دانست و آن را رد کرد. محمود دادخواه‌تهرانی از اعضای «کانون وکلای دادگستری مرکز» در این باره ابراز کرد: من بعید می‌دانم این تعداد از وکلا چنین نامه‌ای را امضا کنند البته همیشه عده‌ای به جای همه تصمیم می‌گیرند و بیانیه صادر می‌کنند. عبدا... امیری منتشرکنندگان این نامه را «بچه» خطاب کرد.

 نگاه2) شبکه ایران / انتشار نامه ای منسوب به چند هزار نفر از حقوقدانان که در آن از شورای نگهبان درخواست رد صلاحیت هاشمی و مشایی شده بود، به عنوان اولین دروغ بزرگ رسانه ای توسط جریان قرق رسانه ای، همچنان مایه استهزای رسانه هایی همچون خبرگزاری های مهر و فارس و روزنامه کیهان نزد افکار عمومی است. دکتر عبدالرضا داوری، عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی و مدیرمسئول روزنامه شهروند در باره شیوه متقلبانه ای که در این جعل بزرگ به کار گرفته شده، یادداشتی به شبکه ایران ارسال کرده است؛
خبرگزاری فارس در ساعت 12:53 روز 23 اردیبهشت 1392 نامه ای را خطاب به آیت الله جنتی ، دبیر محترم شورای نگهبان منتشر کرد که در آن تلویحا درخواست ردصلاحیت همزمان اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی ابراز شده بود. خبرگزاری فارس مدعی شده که این نامه به امضاء «7456» نفر از حقوقدانان ، وکلا ، مشاورین حقوقی، سردفتران و فارغ التحصیلان حقوق و فقه رسیده است.http://www#farsnews#com/printable#php?nn=13920223000625 

از آنجا که خبرگزاری فارس حتی نام یک نفر از امضاء کنندگان این نامه را منتشر نکرده است، نگارنده طی سطور آتی نشان خواهد داد که ادعای امضاء این نامه از سوی 7456 نفر ، ادعایی کاملا جعلی است:
الف: خبر ثبت نام آقایان اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی مربوط به ساعت 17:40 دقیقه روز 21 اردیبهشت 1392 است.(یعنی 43 ساعت و 13 دقیقه قبل از انتشار این نامه) اگر تهیه کنندگان این نامه تمام این مدت زمان 43 ساعته (که حدود 20 ساعت آن با شامگاه وزمان استراحت انسانها تلاقی دارد) را مشغول مذاکره با امضاکنندگان این نامه باشند و فرض کنیم که حداقل 10 درصد از افراد مورد رجوع -که حقوقدان بوده و معمولا خصلت محافظه کارتری نسبت به سایر اقشار جامعه دارند- حاضر به امضاء این نامه نشده اند (یعنی در این 43 ساعت حداقل به 8200 نفر رجوع شده اما 7456 نفر حاضر به امضا شده اند) مدعیان این نامه توانسته اند بی وقفه در طول 43 ساعتی که در اختیار داشته اند ، با 190 نفر در هر ساعت مذاکره نمایند یعنی در هر دقیقه بیش از 3 نفر مورد مذاکره قرار گرفته است (حتی در ساعات نیمه شب!)

حال اگر واقع بینانه تر نگاه کنیم مدعیان تهیه این نامه برای تنظیم و جمع آوری امضاهای مورد ادعا حداکثر 20 ساعت زمان مفید در اختیار داشته اند. از آنجا که انتشاردهندگان این نامه مدعی هستند که 5 گروه حقوقدان، وکیل، سردفتر و فارغ التحصیلان فقه و حقوق این نامه را امضا کرده اند و اگر فرض کنیم در هریک از این گروههای 5 گانه ، 3 نفر مامور جمع آوری امضا شده باشند با احتساب زمان مفید 20 ساعته ، هر یک از ماموران جمع آوری امضا  توانسته است به نحو لاینقطع و هر  2 دقیقه یکبار با یکی از مخاطبان این نامه مذاکره کند، متن آن را به اطلاع وی برساند و موافقت مخاطب خود را جلب کند که به نظر می رسد این فرایند از توان انسانهای معمولی خارج باشد.  
ب: علاوه بر نکته الف، عدد «7456» که از سوی انتشار دهندگان این نامه به عنوان عدد امضا کنندگان این نامه ادعا شده است نیز کاملا جعلی و دست ساز به نظر می رسد.از آنجا که انسانها در جعل ارقام ناشیانه رفتار می کنند، رقم های تقلبی یا ساختگی همیشه متفاوت و خاص هستند.

در تحقیقات روانشناسی رفتاری ثابت شده که هر گاه از کسی بخواهیم که ارقامی را به طور نامنظم خلق کند، همیشه از برخی اعداد بیشتر از اعداد دیگر استفاده خواهد کرد.(مانند اعداد 4، 5 و 6) از طرف دیگر روانشناسان دریافته اند که انسان ها در خلق ارقامی که حاصل کنار هم گذاشتن دو عدد متناوب نباشد، مثل 92 و یا 17 بسیار ضعیف‌اند و بیشتر اعدادی را تکرار می کنند که دو رقم آن اعداد متناوب هستند مثل 23 ، 45 و یا 67.( http://www#washingtonpost#com/wp-dyn/content/article/2009/06/20/AR2009062000004#html)

قرار گرفتن اعداد 4 ، 5 و 6 در سه رقم آخر 7456 و نیز قرار گرفتن عدد 7 در ابتدای عدد 7456 که عدد بلافصل 6 در انتهای عدد 7456 است به وضوح نشان می دهد که هم بر اساس قاعده روانشناسی در عدسازی متقلبانه و هم بر اساس قاعده بنفورد (http://en.wikipedia.org/wiki/Benford"s_law)، عدد 7456 به عنوان عدد امضاکنندگان این نامه کاملا ناشیانه و تنها با هدف بزرگنمایی در اعمال فشار بر شورای محترم نگهبان جعل شده است.
تنها مسیری که فراروی انتشاردهندگان عدد 7456 حقوقدان قرار دارد آن است که اسامی افراد مورد ادعای خود را با شماره عضویت در کانون وکلا یا سردفتران و یا با هر شناسه قابل استناد دیگر منتشر نمایند که در غیر این صورت جعلی بودن ادعایشان حتمی است.

 




تاریخ : پنج شنبه 92/2/26 | 1:37 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

* از میان نامزدهایی که شورای نگهبان براساس معیارهای قانون معرفی می کند، انسانی شایسته، وارسته، مؤمن، انقلابی، «اهل استقامت و عزم و ایستادگی» و برخوردار از همت جهادی را انتخاب کنند که بتواند بهتر از دیگر نامزدها، بار سنگین عزت و پیشرفت کشور را به دوش بکشد و به جلو ببرد.

* مردم ایران به دنبال فرد اصلحی هستند که کشور را با سرعت بیشتری در عرصه های مادی و معنوی به پیش ببرد و ضمن حل مشکلات موجود و ایجاد زندگی بهتر و مرفه تر، عزت و استقلال ایران را در پرتو «شور و شوق و امید مردم» ارتقا بخشد.

* اما دشمن به موازات تلاش برای سرد کردن انتخابات، دنبال فردی است که این مختصات را نداشته باشد و ایران را به وابستگی، ضعف، عقب ماندگی در عرصه های مختلف و قرار گرفتن در مسیر سیاست های بیگانگان بکشاند.

* بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور، بزرگنمایی مشکلات، القای یأس و ناامیدی درباره حل مشکلات و تاریک جلوه دادن آینده ملت از جمله روشهایی است که شبکه بزرگ دروغ پردازی و تحریف، برای بی رونق کردن انتخابات ایران در دستور کار خود قرار داده است   .

* رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: البته مشکلاتی مانند گرانی و اشتغال در کشور وجود دارد اما کدام کشور است که بدون مشکلات باشد؟ و آیا فریاد کشیدن هر روزه مردم اروپا در خیابانها، نشانه این نیست که کشورهای اروپایی تا خرخره در مشکلات فرو رفته اند؟

* ممکن است از مجری قانون در یک بخش، خطایی هم سر بزند اما اگر نتوانیم از راه قانونی آن خطا را اصلاح کنیم تحمل آن، از بی قانونی و عمل خلاف قانون بهتر است.

* ایشان داشتن حجت شرعی برای انتخاب یک فرد را مایه آرامش دنیوی و اخروی خواندند و افزودند: اگر تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است.




تاریخ : چهارشنبه 92/2/25 | 6:4 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

  "نیمی از درآمدهای نفتی ایران در 103 سال گذشته ، از ابتدای دولت نهم تا به امروز کسب شده است."
اکبر ترکان(15 شهریور 1391)
گزاره فوق یکی از هزاران نمونه گزاره هایی است که طی هفت سال اخیر مداوما در فضای رسانه ای کشور بازنشر می شود و مدعای آن القای این مفهوم است که :"دولت دکتر احمدی نژاد از چنان ثروت و مکنتی برخوردار بوده است که اگر ثروت و سرمایه تمام دولتهای تاریخ معاصر ایران از صدر مشروطه تا 57 سال حاکمیت سلطنت پهلوی و 3 دولت موسوی و هاشمی و خاتمی را در یک کفه ترازو قرار دهید، همچنان کفه ثروت و سرمایه دولت نهم و دهم سنگین تر می نماید." تکرار و تلقین مداوم این گزاره ، باورپذیری آن را در سطح جامعه تسهیل کرده است . در این یادداشت بنا دارم با واکاوی ماهیت و ارزش واقعی "دلار" کسب شده توسط دولتهای پس از انقلاب ، صحت این گزاره و مدعای وابسته به آن را ارزیابی نمایم.
1- بر اساس گزارشهای رسمی ، دولت ایران از ابتدای سال 1359 تا پایان شهریور 1391 ، 1024 میلیارد دلار درآمد نفتی بر اساس قیمت های پایه سال 2010 به دست آورده است . در این دوره زمانی دولت های میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد فعالیت کرده اند و میانگین سالانه درآمدهای نفتی برای دولت های موسوی ، هاشمی رفسنجانی ، خاتمی و احمدی نژاد به ترتیب 27 میلیارد دلار ، 22 میلیارد دلار ، 24 میلیارد دلار و 56 میلیارد دلار می باشد.
2- بر اساس پیمان برتون وودز در سال 1944 ، که "دلار" را به عنوان ارز مرجع مبادلات جهانی تعیین کرد، مقرر شد که ارزش "دلار" بر اساس "ذخایر طلا" تعیین گردد . از سال 1971 که ریچارد نیکسون، رییس جمهور وقت امریکا ارتباط دلار با طلا را قطع نمود ، تا به امروز دلار به پول بی پشتوانه ای مبدل شده که مانند کشتی بدون لنگر در تلاطمات اقتصاد جهانی گاهی اوج می گیرد و گاه به حضیض می افتد . اقدام رییس جمهور امریکا در چهار دهه قبل برای قطع ارتباط دلار-طلا باعث شد تا قدرت ثروت آفرینی "دلار" دستخوش ظرفیتهای اقتصادی امریکا باشد و با انقباض یا انبساط اقتصاد آن کشور قدرت خرید و ثروت زایی "دلار" نیز دستخوش نوسانات انقباضی و انبساطی شود. برای درک بهتر این مفهوم به نمودار زیر که قدرت خرید هر اونس طلا را توسط دلار به نمایش گذارده توجه فرمایید . در این نمودار به وضوح تاثیر رکود و رونق اقتصاد امریکا در ادوار مختلف بر اساس کاهش و افزایش قدرت خرید دلار-طلا مشاهده می شود:

 

 3- همانگونه که از نمودار فوق ملاحظه کردید ، دلار امریکا طی 4 دهه اخیر توان ثروت آفرینی متفاوتی داشته است.دلار امریکا در ابتدای دهه 1980 و همزمان با دولت میرحسین موسوی قدرت خریدی متوسط یافت. در نیمه اول دهه 1990 و همزمان با دولت اکبر هاشمی رفسنجانی - که با فروپاشی اردوگاه شوروی مقارن گردید- قدرت ثروت زایی دلار روند تزایدی پیدا کرد و از ابتدای دولت سیدمحمد خاتمی قدرت ثروت زایی دلار روبه افول نهاد که این روند از سال 2005 و همزمان با آغاز به کار دولت نهم-که با آغاز بحران اقتصاد جهانی مقارن بود- شتاب زیادی گرفت به طوریکه قدرت ثروت زایی دلار در سال 2012 نسبت به سال 2005 یعنی طی یک دوره 7 ساله حدود 240 درصد کاهش یافت چون در این دوره ارزش طلا نسبت به دلار از 500 دلار در هر اونس در سال 2005 به بیش از 1700 دلار در هر اونس در سال 2012 افزایش یافته است.
اکنون برای آنکه تفاوت ثروت زایی و سرمایه واقعی در اختیار دولتها را طی 32 سال اخیر محاسبه نماییم، باید میانگین درآمد ارزی سالیانه هر دولت را بر میانگین قیمت هر اونس طلا در همان دوره تقسیم کنیم که نتایج زیر حاصل می شود:

 

*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 60 تا 68 ، 340 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 27 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت موسوی سالیانه ثروتی بیش از 2250 تن طلا کسب نموده است.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 68 تا 76 ، 210 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 22 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت هاشمی رفسنجانی سالیانه ثروتی معادل 2970 تن طلا کسب نمود.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 76 تا 84 ، 375 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 24 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت خاتمی سالیانه ثروتی معادل 1814 تن طلا کسب نمود.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 84 تا 91 ، 1175 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 56 میلیارد دلاری در این دوره ، مشخص است که دولت احمدی نژاد سالیانه ثروتی معادل 1351 تن طلا کسب نمود.

 
همانگونه که ملاحظه می کنید برخلاف فضاسازی هایی که طی سالهای اخیر برای "ثروتمندنمایی" دولت احمدی نژاد صورت گرفته است نشان داده می شود که قدرت خرید واقعی درآمدهای ارزی دولت احمدی نژاد طی سالهای 84 تا 91 ، نه تنها بیشتر از دولتهای گذشته نیست بلکه قدرت خرید واقعی درآمدهای ارزی دولت احمدی نژاد نسبت به دولت های خاتمی، هاشمی رفسنجانی و موسوی به ترتیب 34.27 ، 119.84 و 66.54 درصد کاهش یافته است که این موضوع نشان می دهد بزرگنمایی در خصوص درآمدهای ارزی در دولت احمدی نژاد افسانه ای دروغین بیش نیست ، ضمن آنکه اگر موضوع کاهش قدرت خرید دولت احمدی نژاد نسبت به دولتهای قبل را در کنار پدیده افزایش جمعیت سالیانه به همراه انتقال مطالبات شغلی جمعیت کثیر متولدین دهه 60 به دولت نهم و دهم را لحاظ نمایید (متولدین دهه 60 با میانگین سنی 19.5 سال به دولت احمدی نژاد رسیدند) روشن می شود که چرا کارکردهای دولتهای قبلی به هیچ عنوان در طراز کارکردها و خروجیهای دولت احمدی نژاد قرار نمی گیرند.

 تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

 




تاریخ : سه شنبه 92/2/24 | 2:13 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر