ادامه مطلب
4--- وظیفه محمد تنها تبلیغ رسالت است و لا غیر ماعلی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ماتبدون و ما تکتمون مائده/99و92 ونحل/35و82 ونور/54 و شوری/48 پیروی از محمد و اسوه بودن محمد : عده ای میگویند که سنت و احادیث محمد جزو منابع الهی است زیرا خدا خودش گفته محمد اسوه حسنه است. باید عرض کنم که این افراد نمیفهمند که محمد فقط قرآن را آورده و در این مورد اسوه حسنه است (محمدی که در قرآن است اسوه است نه احادیث که اکثرا دروغ است) لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و ذکر الله کثیرا (21)
ترجمه : 21 - رسول خدا سرمشق خوبى است براى آن عده از شما که در جستجوى خدا و روز بازپسین هستند و مدام خدا را یاد مى کنند.(33:21) محمد برای کسانی که در جستجوی خدا و روز بازپسین هستند و کسانی که خدا را یاد میکنند الگو است. این قرآن ذکر است برای مومنان. و این قرآن بهترین و تنها منشا برای جستجو و شناخت خداست. اما مسلمانان محمد را در (طریقه دستشویی رفتن و طریقه راه رفتن و ...) هم الگو میدانند. در حالی که خدا میگوید محمد هم بشری مثل شماست و هربشری راه میرود. جالب این است که ابراهیم نیز لغت به لغت با چنین کلماتى در قرآن شرح داده شده است. قد کانت لکم أسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه (5) لقد کان لکم فیهم أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و من یتول فان الله هو الغنی الحمید (6) ترجمه : ( مثال خوبى از ابراهیم و کسانى که با او بودند براى شما زده شده است........ آنها سرمشق خوبى هستند براى کسانیکه در جستجوى خدا و روز آخر مى اشند.(60:6)) خوب حالا اگر کسی توانست فقط یک حدیث از ابراهیم ذکر کند مساله حل است. مطمئنا کسی نمیتواند . خدا خودش میفرماید که ابراهیم برای ما اسوه حسنه است ولی خودش میدانست که ابراهیم 5000 سال پیش زندگی میکرد و کتاب حدیثی از او بجای نمانده است . پس ما از چه چیز ابراهیم پیروی کنیم.جواب این است که ابراهیم همانی است که خدا در قرآن ذکر کرده است . خدا میگوید ابراهیم مسلمانبود مشرک نبود نماز به پا میداشت زکات میداد و .... که در قرآن ذکر کرده است . نماز و روزه و زکات و حج از ابراهیم به ما رسیده استو ما همه در این مورد تابع ابراهیم هستیم در حقیقت اسوه بودن ابراهیم و یا محمد یعنی پیروی از گفته های قرآن . (زیرا قرآن است که سرگذشت درست و بدون انحراف آنها را ذکر کرده است.)
5--- در کل قرآن گفته شده (اطاعت از رسول) نه (اطاعت از محمد) این یعنی اطاعت از محمد از جنبه رسالتش درست است نه از جوانب دیگر. جنبه رسالت محمد هم همان کتاب آسمانی قرآن است. سایر موارد مربوط به زندگی شخصی محمد است و اطاعت از او به عنوان مصدر هدایت یک نوع بت پرستی است. البته اگر چنین حرفی را به یک مسلمان بزنید مثل این است که به یک مسیحی بگویید عیسی پسر خدا نیست. اطاعت از محمد یعنی اطاعت از محمدی که توی قرآن است نه احادیث که اکثرا دروغ است.این یعنی اطاعت از همان قرآن. مگر نمیبینید که اکثر آیات قرآن با قل (بگو) شروع میشود. قرآن بوسیله محمد ابلاغ میشد و اطاعت از محمد یعنی اطاعت از گفته های قرآن.
6--- از خود محمد حدیث نقل شده است که دستور داده بود هیچ حدیثی را ننویسند و این امر تا اواخر قرن دوم هجری رعایت میشد . پیشرفتهای فکری و علمی مسلمین هم در آن اوایل مربوط به عدم محدودیت به سنت خاصی بود. چرا محمد دستور به عدم تدوین حدیث میدهد.؟ اگر دستور نداده است پس چرا خود احادیث (مساله به این مهمی) را ننوشت؟؟پس آنهایی که قبل از قرن دو م هجری میزیستند (قبل از تدوین احادیث)گمراهند زیرا در آنزمان این کتابهای حدیث موجود نبود.؟؟؟؟!!!!
7--- خدا به پیغمبر دستور میدهدکه به ما بگوید محمد در آنچه بر او نازل میشود اشتباه نمیکند ولی در احادیث و اعمال شخصی خود ممکن است دچار اشتباه شود. قل انی ضللت فانها اضل علی نفسی و ان اهتدیت فیما یوحی الی ربی انه سمیع قریب سبا/50 ترجمه: بگو، "اگر من گمراه شوم، در اثر کوتاهى خودم گمراه مى شوم. و اگر هدایت شدم، بخاطر الهام پروردگار من است. او شنواست، نزدیک. خدا خودش میدانست که مسلمانان در چنین ورطه خطرناکی خواهند افتاد به همین خاطر چندین اشتباه از محمد را در قرآن ذکر کرده است که اینجوری میخواهد به ما بگوید که پیروی فقط از قرآن است و در سایر موارد (حدیث - سنت - سیره) هیچگونه پیرویی لازم نیست. از جمله در آیات زیر سهویات محمد ذکر شده است:انفال/68 توبه/43 توبه/113 توبه/114 احزاب/37 تحریم/1 عبس /1-11
8---- احتیاجی به تفصیلات دیگر نیست و کامل است انعام/115
9--- قران آسان است و چیزی که آسان است احتیاج به پیوست ندارد الر تلک ایات الکتاب المبین یوسف /1 فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون دخان /58 و هود /1 و انعام /114[54:17] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟
حجتالاسلام والمسلمین روحانی در سفر به قم با مراجع عظام دیدار کرد و به دبیرخانه مجلس خبرگان رفت و با بزرگان طیف اصولگرا ملاقات کرد اما به ملاقات با برخی چهرههای شبه اصلاحطلب و حامی فتنه نرفت.
پایگاه اینترنتی مباحثات که به حوزه علمیه قم نزدیک است، با ذکر جزئیاتی از سفر دکتر روحانی به قم، بیآنکه به نام علمای حامی فتنه گران اشاره کند، نوشته که وی در این سفر به دیدار طیف مذکور نرفت. این دو نفر از حامیان فتنه و آشوب سال 88 بودند.
«مباحثات» در گزارش خود نوشت: حجتالاسلام والمسلمین روحانی در ابتدای ورود به قم به زیارت حرم حضرت معصومه(س) رفت و در نخستین برنامه کاری خود ترجیح داد به دبیرخانه مجلس خبرگان در کوچه آمار خیابان صفائیه برود. این ساختمان برای او ناآشنا نیست چرا که وی سالهای متمادی در جلسات مربوط به مجلس خبرگان و در این ساختمان شرکت کرده است. در این دیدار که بدون اطلاع خبرنگاران برگزار شد وی با حضرت آیتالله یزدی دیدار و گفتگو کرد؛ دیداری که با حضور آیتالله استادی و حسینی بوشهری نیز همراه بود. سپس در معیت آیتالله استادی به دیدار آیتاللهالعظمی صافی گلپایگانی رفت. این اقدام معنادار روحانی از آن جهت قابل توجه است که آیتالله یزدی از بزرگان طیف اصولگرا بوده و ریاست جامعه مدرسین را برعهده دارد؛ جامعه مدرسینی که در سالهای گذشته منتقد جدی اصلاحطلبان بوده و تا مرحله نامشروع خواندن سازمان مجاهدین انقلاب نیز پیش رفت. دکتر روحانی با درک صحیح از مسائل درون حوزوی در نخستین گام ترجیح داد با بزرگان جامعه مدرسین از جمله آیتالله یزدی دیدار داشته باشد.
در ادامه این گزارش آمده است: دیدارهای آقای روحانی با مراجع عظام تقلید نیز در نوع خود معنادار بود. نخست از آن جهت که همراهان وی در این دیدارها کسانی نبودند جز حجتالاسلام والمسلمین اختری دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت و حجتالاسلام حسین نمازی یکی از اعضای مجلس خبرگان و در این بین برخی از روحانیون اصلاحطلب در قم و مدعی حمایت از دکتر روحانی از همراهی او بازماندند تا گامهای دقیق و حساب شده دکتر روحانی در این سفر حساس برای همه مشهود شود. از سوی دیگر دیدار وی با مراجع عظام تقلیدی که مورد توجه جامعه متدینین بودهاند و عدم ملاقات با برخی علمای مدعی که در سالهای گذشته تلاش کردند مرجعیت خود را با موضعگیریهای تند سیاسی تثبیت کنند نیز قابل توجه است. او برخلاف انتظار اصلاحطلبان عمل کرد. حجتالاسلام والمسلمین روحانی پس از دیدار مراجع تقلید ترجیح داد تا در ساختمان مرکز تحقیقات مجلس خبرگان واقع در میدان رسالت قم بار دیگر با جمع دیگری از نمایندگان مجلس خبرگان ساکن قم و تعدادی از علما دیدار داشته باشد و ناهار را با آنها میل کند.
آیت اله هاشمی رفسنجانی در سفر اخیر به مشهد، دیداری هم با آیت اله وحید خراسانی داشتند؛ اما نکته جالب این دیدار، توصیفی است که آقای وحید خراسانی از ارج و قرب والای آیت اله هاشمی نزد امام خمینی کردند؛ او می گوید: وجهه و آبروی خدادادی شما، اکنون تقویت شده است. به امید خدا با این پیشامدِ مردمی که روی داد، با همت شما که هم درد و هم درک را دارید (چرا که برخیها تنها درد یا درک را دارند اما این خصوصیت در شما جمع است) و این موهبت فتح بابی است تا انشاالله مشکلات حل شود. نخستین بار شما را در کنار حضرت امام خمینی (ره) دیدم که آقای اشراقی هم نشسته بود. شما وارد شدید و آقای امامی کاشانی را آوردید و گفتید تولیت مدرسه سپهسالار باشد و امام خمینی (ره) فرمودند باشد، فردی را استاندار اصفهان معرفی کردید ایشان قبول کردند؛ و همین طور چند نفر دیگر، بعد که رفتید از اشراقی پرسیدم این آقا چه کسی است که هر چه میگوید امام میگوید باشد؟ گفت: شیخ اکبر است.
برگرفته از سایت خبری فرارو
چهارشنبه شب درحالی که به اواخر دوران مسئولیت محمود احمدینژاد نزدیکتر میشویم وی با حضور در یک برنامه تلویزیونی تلاش کرد تا از علمکرد دولتش دفاع کند. البته او گفت که این تنها یک بخش از گزارشش به ملت است و در 27 روز باقیمانده، گزارشهای بیشتر را ارائه می کند. اتفاقاً بنابر همین دلیل که ظاهراً قرار است در روزهای آینده آمار و ارقام و استدلالهای ایشان به طور مرتب از رسانهها تکرار شود، ضروری است تا از این اطلاعات داده شده سرسری نگذریم و به دقت آنها واکاوی شود.
رئیسجمهور در این گفتوگوی تلویزیونی، اطلاعات و آماری را داد که عمداً یا سهواً خطاهای بسیاری در آن بود.
به عنوان نمونه او درباره اینکه گفته می شود درآمدهای نفتی این دولت بیشترین درآمد در 100 سال گذشته بوده است، پاسخ میدهد: «در جلسه سران اوپک در 5 سال پیش قیمت نفت 80 دلار بود که پادشاه عربستان سخنرانی کرد و گفت این قیمت معادل قیمت نفت در سال 1360 هجری شمسی است و درست هم می گفت. ارزش دلار طی این سال ها در جهان سیر نزولی داشته و قدرت خرید سابق خود را ندارد. لذا اینها تحلیل های ساده انگارانه از اقتصاد است و باید درآمدهای نفتی با ارقام واقعی مقایسه شود.»
تاکید او بر ارائه آمارها با «ارقام واقعی» تنها مختص بخش درآمدی است. این درحالی است که تمام آمار و ارقامی که ایشان در این برنامه ارائه کردند برپایه همین استدلال «غیرواقعی» محسوب میشود.
ایشان در بخش ارائه آمار و ارقام مربوط به پیشرفتهای دولت در بُعد اقتصادی میگوید: «از سال 57 تا سال 83، رقمی معادل 21 هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری صنعتی انجام شد در حالی که از سال 84 تاکنون این رقم به 115 هزار میلیارد تومان رسیده است.»
بنابر استدلال ایشان باید پرسید آیا 21 هزار میلیارد تومان با دلار مابین 7 تا 900 تومان بیشتر بوده یا 115 هزار میلیارد تومان با دلار هزار تا سه هزارتومان. به بیان سادهتر ارزش پول ملی در این سالها نزدیک به سهبرابر کاهش داشته واگر قرار باشد به گفته ایشان ارقام را به نرخ «واقعی» محاسبه کنیم، باید این کاهش سه برابری نرخ ریال را در آن محاسبه و بعد نتیجهگیری کرد که آیا دولت باتوجه به درآمد افسانهای نفت، سرمایهگذاری بیشتری کرده یا نه؟
احمدینژاد در مورد ارائه آمار رشد تولیدات سرامیک، فولاد و پتروشیمی نیز به همین ترتیب عمل و بدون ارائه «ارقام واقعی» آنها را بیان کرد. به این ترتیب میتوان به ایشان گفت: آقای رئیسجمهوری براساس استدلال شما ارائه «ارقام غیرواقعی» نشانه سادهانگاری در اقتصاد است. اگر قرار است درآمدهای نفتی با نرخ برابری دلار محاسبه شود، میزان هزینهها و سرمایههای دولت هم باید بر مبنای همان استدلال سنجیده شود. نه اینکه یک طرف را با ارقام واقعی و طرف دیگر را با ارقامی «غیرواقعی» برای مردم خواند و در نهایت نتیجه گرفت که «بهترین دولت تاریخ انقلاب» هستند.
جدال شاگردان مصباح یزدی در مورد موسسه ای که هم اسناد محرمانه دارد هم
اتاق تفتیش عقاید
چکیده :اگر مبنای ارزیابی ما سخنان آقای روانبخش باشد، باید این پرسش
را مطرح کنیم که مگر موسسه امام خمینی(س) سازمان امنیتی است که اسناد
شخصی افراد را نگه می دارد. ...
پس از آنکه گفته های محسن غرویان در مورد تفتیش عقاید و
اعمال افراطی موسسه امام خمینی واکنش یکی از اعضای این موسسه را
برانگیخت، غرویان اندکی سخنان خود را تعدیل کرد.
انتقاد به تندروی های مصباح یزدی و شاگردانش مساله جدیدی نیست اما این
روزها ابعاد گسترده تری به خود گرفته است به طوری که حتی یزدی در سخنان
اخیر خود مصباح را به تکروی و اختلاف افکنی در جامعه مدرسین و روحانیان
متهم کرد و از احتمال انشعاب در این تشکل در آستانه انتخابات به دلیل
همین تکرویها سخن به میان آورد.
اما روانبخش از شاگردان مصباح به اظهارات غرویان شدیدا انتقاد کرده و آن
را غیراخلاقی خوانده و حتی تهدید کرده بود که برخی اسناد و فیلم ها را در
مورد این شاگرد بریده از استاد منتشر می کند.
سردبیر هفته نامه پرتوی سخن، مدعی شده بود که غرویان از این موسسه اخراج
شده و دلیل اخراج هم متعدد بوده است. وی همچنین گفته بود: موسسه
نمیتواند بهخاطر اظهارات بی اساس و غیرواقعی یک فرد، رفتار احساسی از
خود نشان دهد و اسرار شخصی و محرمانه آن فرد را فاش کند. مسائل
درباره آقای غرویان متعدد است که منش اخلاقی و معنوی حضرت علامه مصباح
یزدی و رویکرد دینی موسسه به ما اجازه انتشار اسناد در این رابطه را
نمیدهد.روانبخش برای دومین بار تاکید کرد: اگر آقای غرویان تمایل
دارند واقعیتها در اختیار رسانه قرار گیرد، لطفا رضایت دهند تا
برخی اسناد و فیلمهایی که از او در موسسه موجود است. در اختیار رسانهها قرار گیرد.
حال غرویان شاگرد بریده از استاد سابق خود که مشی اعتدالی پیشه کرده به
قانون می گوید: آقای روانبخش سخنگوی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(س)
نیست و حق ندارد از جانب آن موسسه سخن بگوید.
وی در ادامه تصریح کرد: اگر مبنای ارزیابی ما سخنان آقای روانبخش
باشد، باید این پرسش را مطرح کنیم که مگر موسسه امام خمینی(س) سازمان
امنیتی است که اسناد شخصی افراد را نگه می دارد.
غرویان با اشاره به تماس خود با یکی از اعضای هیات رئیسه موسسه تاکید
کرد: حاج آقای فیاضی با صراحت گفتند که نظرات آقای روانبخش شخصی است و
ربطی به موسسه امام خمینی(س) ندارد.
این مدرس دانشگاه در عین حال بخشهایی از سخنان آقای روانبخش را دروغ خواند.
محسن غرویان همچنین با صدور بیانیه ای سعی کرد فضا را تلطیف کند.
وی که به «قانون» گفته بود برخوردهای صورت گرفته در زیر زمین موسسه
توام با بد اخلاقی و پرخاشگری بود؛ اما در حد دادگاه تفتیش عقاید
نبود در بیانیه خود تاکید کرد: مقصود اصلی این جانب در آن مصاحبه
از رفتارهای غیر اخلاقی، بیان برخی تندرویهای سیاسی بوده و هیچ منظور دیگری نداشته ام.
غرویان در عین حال از استاد خود هم تمجید کرد و یادآور شد:
اینجانب همواره احترام استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی را نگه داشته و
خواهم داشت و در مسائل علمیبرای ایشان حق استادی قائلم و کسانی را که
میخواهند اختلاف سلیقهها را که امری طبیعی است، بسیار عمیق جلوه
دهند، در برابر خداوند مسئول میدانم.
شبکه ایران/ رییسجمهور با بیان اینکه سرعت رشد علم در کشور ما 11 برابر سرعت معمول در دنیاست، خاطرنشان کرد: ما موفقیتهای زیادی در المپیک، بازیهای آسیایی، جام جهانی داشتهایم و اکنون تیم والیبال ما در لیگ جهانی حضور یافته و اکنون جوانان ما احساس میکنند که در همه رشتههای ورزشی میتوانند مدال کسب کنند.
احمدینژاد در ادامه با بیان اینکه امید، آگاهی، خودباوری و همبستگی ملی در بالاترین حد خود قرار دارد، اظهار کرد:
* در 27سال گذشته 65 هزار عنوان کتاب چاپ شده، اما در این دولت این تعداد به بیش از 365 هزار افزایش یافته است.
* رییس جمهور در ادامه خاطرنشان کرد: در سالهای 57 و 84، 12 میلیارد و 920 میلیون دلار سرمایهگذاری خارجی داشتهایم، اما در این 8 سال گذشته این رقم به 25 میلیارد و 100 میلیون دلار رسید.
* وی همچنین خاطرنشان کرد: ذخیره ارزی امروز بالای صد میلیارد دلار است که این مبلغ با محاسبه میزان ذخیره طلای کشور است و همچنین سرمایه صندوق توسعه ملی بالای 50 میلیارد دلار است.
* احمدینژاد همچنین با بیان اینکه در سال 84 کشور 41 میلیارد و 853 میلیون دلار بدهی داشت، اظهار کرد: اکنون بدهی خارجی کشور به میزان 14 میلیارد و 474 میلیون دلار رسیده است. همچنین ما از بند ب ماده 26 قانون پولی مالی کشور استفاده کردیم و تمامی بدهی داخلی را پاک کردیم. این بند به ما اجازه میدهد که اگر در اثر افزایش نرخ ارز مابهالتفاوتی ایجاد شد، دولت اول بدهی خود را پرداخت کند و سپس اضافه آن را به خزانه واریز کند. (البته یکی از علل کم بودن بدهی ها کمتر شدن معاملات خارجی به دلیل تحریم ها می تواند باشد)
رییس جمهور همچنین گفت: گفته میشود که این دولت بدهکارترین دولت بوده است، اما الان ما هیچ بدهی به بانک مرکزی نداریم و نسبت به دولتهای قبلی، کمترین بدهی را داریم.
* رییس جمهور کشورمان در ادامه گفت: در طول سالهای 57 تا 84 حدود 5 هزار و 800 کیلومتر آزادراه و بزرگراه در کشور ایجاد شده است، اما در این دولت 15 هزار و 570 کیلومتر آزادراه و بزرگراه ایجاد شده است .
* 127 هزار مسکن روستایی بین سالهای 76 تا 84 ساخته شد، اما در این دولت یک میلیون و 700 هزار مسکن روستایی ساخته شد، چون بعضی این اعداد را نمیتوانند باور کنند، آنها را نفی میکنند.
* احمدینژاد با بیان اینکه تعداد ورزشگاههایی که در طول این دولت ساخته شد، برابر تعداد کل ورزشگاههایی است که پیش از این ساخته شده است، اظهار کرد: پیش از این دولت، دو میلیون و 203 هزار مسکن شهری ساخته شده بود که این میزان در دولت ما به دو برابر رسید.
* وی همچنین گفت: سرمایهگذاری در نفت و گاز پیش از این دولت 46 میلیارد دلار بود که در این دولت این میزان به 170 میلیارد دلار رسید.
* احمدینژاد با اشاره به اینکه اورژانس جادهای با هماهنگی هلالاحمر، نیروی انتظامی و وزارت راه تشکیل شد، افزود: در سال 84 ما در کشور 6میلیون خودرو داشتیم که تعداد تلفات جادهای ما 27 هزار و 800 نفر بود، اما در سال 91 ما 18 میلیون خودرو داشتیم و تلفات ما هم به کمتر از 19 هزار نفر رسید. ما سریعترین کاهش نرخ تلفات جادهای را در جهان داریم، اما با این وجود ما به این نرخ هم قانع نیستیم اما اگر به روند قبل از این دولت پیش میرفتیم، تعداد تلفات ما 60 هزار کشته در سال بود.
* رییس جمهور همچنین خاطرنشان کرد: 4 برابر کل دولتهای قبلی شبکه آبیاری و بیش از 4 برابر دولتهای قبلی آبیاری تحت فشار ایجاد شد و چهار میلیون نفر در تهران نیز تحت پوشش شبکه فاضلاب قرار گرفتند.
* رییسجمهور در بخش پایانی صحبتهای خود نیز گفت: برخی افراد وقتی میخواهند عملکرد دولت را ارزیابی کنند، آن عملکرد را با آرزوهای خود مقایسه میکنند در حالیکه عملکرد دولت را باید با واقعیات موجود و عملکرد دولتهای قبلی مقایسه کرد. ما کشور را در شرایط بسیار سخت اداره کردیم و من هنوز ابعاد تحرکات دشمن را بیان نکردم...
به نقل از انتخاب: روانبخش: اگر آقای غرویان اجازه دهند، فیلم و اسنادش را منتشر کنیم
پس از این اتفاق، روانبخش عضور هئیت علمی موسسه امام خمینی(ره) به بی باک گفت: آقای غرویان از دوستان سابق ما می باشند و اخلاق اقتضا می کند که از پرخاشگری نسبت به کسی که مدتی را در این موسسه به کارهای علمی مشغول بوده است و لباس مقدس روحانیت بر تن دارد، اجتناب کنیم اما واقعا نمی دانم چه به سر وی آمده و کارش به کجا کشیده شده است که اینگونه بر علیه استاد خود مواضع تند و غیراخلاقی و آنهم بر اساس یکسری مطالب غیر واقعی و بی اساس می گیرد. آقای غرویان باید بدانند که تمام کسانی که بر علیه بزرگان دینی و اساتید خود بی مروتی کردند، عاقبتشان ختم به خیر نشد لذا خوف این می رود او نیز که چنین رویه ای را در قبال استاد خود در پیش گرفته است خدایی نکرده به سرنوشت چنین افرادی مبتلا شود.
وی افزود: ماجرای آقای غرویان بسیار مفصل است که نه در این فرصت می توان بصورت کامل به آن پرداخت و نه اخلاق اقتضا می کند که ما پرونده یک فردی را صرفا بخاطر اینکه بر علیه موسسه و علامه مصباح یزدی و شاگردانش اظهاراتی را ولو بی اساس بر زبان جاری کرده است، افشا کنیم. اما به نظر می آید که اگر به برخی از این سخنان پاسخ داده نشود، وی این رویه غیراخلاقی خود را ادامه دهد و همچنان موجبات تشویش افکار عمومی را فراهم کند.
دبیر سیاسی هفته نامه پرتو عنوان کرد: اینکه آقای غرویان استعفایش را به قول خودشان منوط به مواضع افراطی و غیراخلاقی اعضای موسسه کرده است و در همین زمینه به مراسم سخنرانی آقای هاشمی در سال 85 استناد کرده است، باید عرض کنم که این موضع واقعیت ندارد زیرا مشکل آقای غرویان به سال 83 بر می گردد و آن هم زمانی بود که وی در مصاحبه با روزنامه شرق برخی از احکام صریح قرآن و اسلام را زیر سئوال برد و حتی قائل به برابری ارث زن و مرد شده بود در حالی که آن سخنرانی مورد ادعای آقای غرویان در سال 85 بود.
روانبخش افزود: بعد از آن مصاحبه ضد احکام صریح قرآن از سوی آقای غرویان با روزنامه شرق بود که برخی از مراجع و علمای بزرگ حوزه علمیه واکنش نشان دادند و با موسسه تماس گرفتند و از حضرت علامه مصباح یزدی خواستند که چنین فردی را از موسسه اخراج نماید اما آقای غرویان در جلسه ای که در کانون طلوع موسسه برگزار شد و فیلم آن هم در آرشیو اسناد موسسه موجود می باشد، از این مواضع ضد دینی خود اظهار ندامت کرد و الفاظ و عبارتهایی را در قبال خود به کار برد که درست نیست بنده آنها را تکرار کنم و شان وی را پایین بیاورم و اگر آقای غرویان اصرار دارند، خودشان بگویند که در آن جلسه چه گفتند ولی ما چنین جسارتی به وی نمی کنیم.
شاگرد مصباح یزدی در ادامه گفت: بعد از آن مصاحبه ضدقرآنی وی با روزنامه شرق و گسترده شدن اعتراضات علما و مراجع عظام تقلید و همچنین اظهار ندامت وی بود که شخص آقای غرویان درخواست یک مصاحبه با هفته نامه پرتو کرد تا این خطای خود را به نوعی جبران کند. غوریان در آن مصاحبه اش با هفتهنامه پرتو سخن با عنوان "به خود آمدهام" رسما از مواضعی که در آن روزنامه گرفته بود اظهار پشیمانی کرد.
عضو موسسه امام خمینی (ره) همچنین ابراز داشت: اینکه آقای غرویان بخاطر مواضع ضد دینی خود موجبات اعتراض مراجع و علما را در سال 83 برانگیخت و جایگاه خود را در حوزه و موسسه امام خمین(ره) از دست داد چه ربطی به اتفاقات سال 85 سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی دارد؟! آقای غرویان دو سال پیش از آن مراسم آقای هاشمی، به دست خودش موجبات طردش را فراهم کرد و اینکه امروزه آن اتفاقات را به مسائل سیاسی دیگری پیوند بزند، به نظر می آید که تنها یک نوع فرافکنی است.
روانبخش افزود: پاسخ همه ادعاها و اظهارات این روزهای آقای غرویان را می توان در قالب یک فیلم از زبان خودشان که در موسسه امام خمینی(ره) موجود است، داده شود اما مشروط به اینکه شخص آقای غرویان رضایت داشته باشند و به ما اجازاه انتشار آن فیلم و برخی اسناد را بدهند.
وی افزود: حضرت علامه مصباح یزدی بخاطر رویکرد اخلاقی شان اجازه انتشار اسناد و مدارک مربوط به مسائل خصوصی افراد را به هیچ یک از مسئولین موسسه نمی دهند از همین رو برخی از کسانی که به این منش اخلاقی علامه واقفند متاسفانه سوء استفاده می کنند. حتی یادم می آید بعد از اظهار ندامت آقای غرویان در آن جلسه کانون طلوع موسسه و بکار بردن الفاظ و تعابیر تند و زننده ای علیه خود، که مثل همیشه از کل جلسه بصورت علنی فیلمبرداری می شد و فیلم آن جلسه نیز موجود است، یکی از استاید برجسته حوزه که قصد داشت این فیلم را از موسسه بگیرد و تماشا کند، حضرت علامه مصباح یزدی شدیدا با این موضوع مخالفت کردند و تحقق این درخواست را تنها منوط بر رضایت شخص آقای غرویان کردند و تا به امروز نیز چنین بوده است.
روانبخش افزود: اگر آقای غرویان اصرار بر کتمان حقایق و سوء استفاده از این منش اخلاقی حضرت علامه دارد، تنها کافی است بصورت رسمی، رضایت خود را از انتشار این فیلم و برخی اسناد اعلام کند تا بعد از آن، این مردم و نخبگان جامعه هستند که واقعیتها را به قضاوت خواهند نشست.
وی دلایل اخراج آقای غرویان از موسسه امام خمینی(ره) را متعدد دانست و اظهار داشت: موسسه نمی تواند بخاطر اظهارات بی اساس و غیرواقعی یک فرد، رفتار احساسی از خود نشان دهد و اسرار شخصی و محرمانه آن فرد را فاش کند. مسائل درباره آقای غرویان متعدد است که منش اخلاقی و معنوی حضرت علامه مصباح یزدی و رویکرد دینی موسسه به ما اجازه انتشار اسناد در این رابطه را نمی دهد و الا کافی است که شخص آقای غرویان خودشان رضایت بدهند و مسئولیتش را برعهده بگیرند تا موسسه هم برخی اسناد و مطالب را درباره وی در اختیار رسانه ها قرار دهد.
عضو موسسه امام خمینی(ره) ابراز داشت: آقای غرویان به خوبی سیره و منش حضرت علامه مصباح یزدی را می داند، از همین رو براحتی برخی واقعیتها را کتمان و وارونه جلوه می دهد و هر چه می تواند در قبال موسسه و شخص حضرت علامه مصباح یزدی کم لطفی می کند که به نظرم عاقبت خوبی ندارد.
روانبخش بار دیگر تاکید کرد: اگر آقای غرویان تمایل دارند واقعیتها در اختیار رسانه قرار گیرد، لطفا رضایت دهند تا برخی اسناد و فیلم هایی که از او در موسسه موجود است
باز نویسی یاد داشتی از محمد جواد اکبرین
به گمانم پس از نتیجه این انتخابات مى توان به عبرت و اعتبار نیروهاى موسوم به «حزب الله» (حاملان گفتمان مقاومت) نیز امیدوار بود؛ زیرا بخش قابل توجهى از آنان را افرادى تشکیل مى دهند که فراتر از دغدغه ى نان، غم ایمان نیز دارند و اگر تا کنون گمان مى کردند که افرادى مانند آقاى مصباح یزدى، بینش روشن و ذهن منسجمى دارند و مى توانند «در قامت مطهرى و علامه طباطبایى» به آنها کمک کنند، حالا که پرده ها کنار مى رود مى توانند با عبرت از سرنوشت تزلزلِ فکرىِ این فرقه، از حراجِ دوباره اعتبار حزب الله جلوگیرى کنند و بیاموزند که «صلح»، شاهراهِ «صالحان» است و «امنیت» مهمترین دستاوردِ «ایمان.»
حزب الله مى تواند بیندیشد به 8 سال پیش که مصباح یزدی به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد را ثمره عنایات امام زمان دانسته بود و گفته بود: «آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که این انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشههای اسلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر تحقق خواهد یافت.» و حالا «آیندگان» پیشکش؛ بلکه همان هواداران پیشین هم حق دارند بپرسند که آیا این بود نتیجه آن «انتخابِ مشحون به کرامات و معجزات»؟!
هر چند با روشن شدن واقعیت ها و رویارویی هرچه بیشتر احمدینژاد با اصولگرایان منتقد دولت، مواضع مصباحیزدی نیز در قبال وی تا آنجا تغییر یافت که سرانجام مدعی شد که «احمدینژاد سحر شده است. زیرا هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند.» و حالا که سعید جلیلى، دیگر نامزد اصلح مصباح شکست خورده، باقری لنکرانی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری [و نامزد انصرافىِ مصباح در انتخابات گذشته] علت شکست را در این جستجو مى کند که «جلیلی چون به نماد امتداد احمدی نژاد تبدیل شد شکست خورد.»
هر کس حق دارد تغییر کند؛ و در تعادلِ آدمیانى که در کشاکش تجربه ها تغییر نمى کنند باید تردید کرد؛ اما به شرط آنکه اعتراف به تغییر کند و آن را ارزش بداند نه آنکه به جاى نقدِ خویش، تقصیر را «عمل به تکلیف» بخواند و ناتوانى ذهنى اش را به گردن جادو بیندازد و بگوید ما بر حق بودیم اما فرد مورد حمایت ما ناگهان «سحر شد»! از تزلزلِ فکرىِ کسانى از این دست باید برحذر بود.
و اما سخنى تلخ تر:
تابستان سال 77 بود که یکى از همدرسان (که حالا دیگر روحانىِ مقبول و محترمى است) در آزمون علمى موسسه آقاى مصباح یزدى شرکت کرد و رتبه بسیار خوبى کسب کرد؛ این دوستِ همدرس ما اما به دنیاى سیاست علاقه اى نداشت و گمان مى کرد که سیاست ورزى با امور معنوى منافات دارد؛ از این رو، در حدّ اضطرار، از اخبار مطلع مى شد آن هم هنگامى که در جمع دوستان بحثى در مى گرفت؛ بماند که سالهاى 76 تا 78 بهار اصلاحات و مطبوعات ایران بود و حتى غیرسیاسى ترین مردم هم بى خبر نمى ماندند.
پس از قبولى درخشانِ دوست ما در آن آزمون، نوبت به مصاحبه حضورى رسید؛ مصاحبه اى که در آن مردود شد و بختِ تحصیل در مدرسه اى که به عللى دوستش مى داشت را از دست داد، ساعاتى پس از مردودى، حیران و پریشان مى گفت خود را براى مصاحبه اى علمى آماده کرده بود اما از او سؤالاتى غریب پرسیده اند؛ از جمله اینکه "در سال 76 به چه کسى رأى داده؟ تا کجا حاضر است از آقا اطاعت و تبعیّت کند؟ کدام روزنامه را مى خواند و درباره افرادى مانند عبدى و حجاریان چه مى داند؟»
دوست ما از قضا از عهده پرسش ها برآمده بود اما وقتى رسید به نام «عبدی» گفته بود که بسیار دوستش دارد و از کودکى با بازى هایش انس داشته؛ بارى! او عبدى جز «اکبر عبدى» نمى شناخت اما مصاحبه گرانِ موسسه مصباح (بخوانید بازجویان) که سراغ عباس عبدى را از او مى گرفتند از پاسخ او خشمگین شدند و گمان کردند که آنها را دست انداخته و صلاحیت علمىِ او را رد کردند.
الان 15 تابستان از آن روزها گذشته و به تازگى خوانده ام که استاد محسن غرویان (سردبیر پیشین فصلنامه معرفت، ارگان موسسه مصباح) از تفتیش عقاید در آن موسسه خبر داده و گفته است: «یک اتاقی بود که اتاق محکمه و اتاق تفتیش عقاید بود و آنجا برخوردهای خیلی غیر اخلاقی با افراد میکردند؛ برخوردها به خاطر مسائل سیاسی و اجتماعی بود که حالا من فعلا بنا ندارم آنها را خیلی باز کنم و توضیح دهم؛ لذا دیگر از نظر سیاسی و اخلاقی من نتوانستم آن روشهای تند و افراطی و نیز بد اخلاقیهای سیاسی و اجتماعی آنان را تحمل کنم، لذا ادامه همکاری ندادم و استعفا کردم.»
گفتمانِ مصباح و فرقه پیرامونش در حوزه عمومى «تکلیف» است و در حوزه خصوصى «تفتیش»؛ و در هر دو حوزه، کارنامه رسوایى دارد؛ کاش حزب الله به حرمتِ «حقیقتِ مقاومت»، دامن خود را از این آلودگى نظرى و عملى برهاند و به مردم بازگردد.
به روایت خسرو معتضد:
این روزها عدهای که خوب معنی واژگان سیاسی را درک نمیکنند، هر زمان از دکتر احمدینژاد رئیسجمهوری که تا یک ماه دیگر مسند ریاست جمهوری را تحویل جانشین منتخب خود آقای دکتر حسن روحانی خواهد داد سخن به میان میآید او را سیاستمداری پوپولیست میخوانند از پوپولیست به گونهای سخن میگویند که گفتی صفتی بد و همراه با عوامفریبی است.
از بس این جمله را نویسندگان مدعی روشنفکری و روشنگری به مثابه صفت ذمیمه آقای دکتر به کار میبرند من به چند فرهنگ سیاسی مراجعه کردم و دیدم پوپولیسم populism هیچ مفهوم بدی ندارد و عبارت از «حکومتی که در آن پیشبرد اهداف سیاسی توسط عامه و با اعمال فشار توده مردم به حکومت بدون واسطه گروه، سازمان و حزبی صورت میگیرد در این نگرش جهتگیری اظهار عامه به منظور واداشتن حکومت به پذیرش منویات مردم چشمگیر است.» فرهنگ روابط بینالملل دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه، تالیف غلامرضا علی بابایی
در کتابهای مشابه مانند مکتبهای علمی و سیاسی و فلسفی تالیف شادروان استاد بهاءالدین پازارگاد، داریوش آشوری و کتب دیگر نیز معنی و مفهوم بدی از پوپولیسم دیده نمیشود. حکومت احمدینژاد را میتوان برخوردار از مکتبهای دیگری نیز تصور نمود.
1- اول اینکه او بسیار رئالیست بوده است یعنی واقعنگر و واقعگرا، ماندگارترین خدمت سازندگی او طرح احداث مسکن مهر برای میلیونها خانواده بدون مسکن ایرانی بوده است. از سال 1325 که دولت قوام السلطنه طرح احداث شهرک چهارصد دستگاه را اجرا کرد از سال 1331 که کابینه دکتر مصدق به ابتکار او قانون کاهش مالالاجارهها را به تصویب رساند و بالاخره یک دوره شهرسازیهای دهه 50، هیچ کابینهای با توجه به افزایش فوقالعاده جمعیت ایران که عده افراد فاقد مسکن بسیار زیاد بود و سرنوشت همه افراد و خانوادههای فاقد مسکن به صاحبخانهها و دلالان و آژانسها سپرده شده بود طرحی چنین بزرگ و پرهزینه را مدنظر قرار ندادهاند.
هزاران سد و رادع در برابر این طرح قرار داشته است. از جمله موجه نبودن اراضی در فواصل نزدیک شهرها، گران شدن ماه به ماه مصالح ساختمانی، همه ابزارهای مرتبط با صنعت ساختمان، دستمزدها و پیامدهای ناشی از تحریم ولی این طرح تا آنجا که همت و غیرت دولت و وزیر راه و شهرسازی و حمایتهای رئیس دولت با توجه به رهنمودها و تاکیدات مقام معظم رهبری که در این خصوص دغدغه دارند اجازه میداده میلیونها ایرانی شرافتمند و کمدرآمد را صاحب مسکن کرده و اتفاقاً شهرکها بسیار زیبا شد و خوش منظرتر و خوش آب و هواتر از شهرکهایی چون اکباتان هستند. این طرح بزرگ حتماً باید در دولت آینده دنبال شود زیرا به راستی وضعیت آنانی که میخواهند تشکیل خانواده بدهند و خانوادههای زحمتکش فاقد مسکن که گرانتر شدن هفته به هفته مسکن اجازه نداده چهار دیواری و سقفی از خود داشته باشند تاثر برانگیز است.
2- هدفمند کردن یارانه، ضروری و لازم الاجرا بوده و احمدینژاد آن جرأت و جسارت را داشته که آن را که دولتهای قبلی به دلایل تخلف به اجرای آن رغبتی نشان نمیدادند علیرغم تمام موانع و هشدارها عملی کند. من به خواندن ستونهای حرفها و پیامهای مردم در جراید علاقه نشان میدهم و میبینم که بسیاری از مردم از احمدینژاد قدردانی میکنند. گران شدن بسیاری از مایحتاج مردم و تحریم را نمیتوان تنها ناشی از کژمداری حکومت احمدینژاد انگاشت. در همین روزها به محضی که مقامات دولت آینده از لزوم تفاهم و حسن روابط با غرب و امریکا سخن میگویند و مایلند یخ مناسبات شکسته شود فورا یکی از دادگاههای امریکا علی رغم اینکه در موافقت نامه الجزایر تصریح گردیده پس از تسویه حسابها هیچ یک از امریکاییهایی که در سالهای 1340-1358 در ایران به دست دانشجویان به حالت گروگان به سر میبردند حق مطالبه غرامت ندارند رأی میدهد که به هر گروگان در ازای هر روز غرامت باید مبلغ 10 هزار دلار خسارت و تاوان پرداخت شود که در مجموع برای 440 روز و با توجه به عده 52 تن گروگان امریکایی سر به میلیونها دلار میزند گویا یورو نیوز خبر داد این غرامات از محل اندوختههای مسدود شده بانکهای ایران در خارج یا اموال دولت جمهوری اسلامی تامین خواهد شد! آیا دولت ایران در سال 1358 در اختیار آقای احمدینژاد بوده است؟
دولت احمدینژاد وارث بسیاری از مسائل خارجی به جا مانده از سالهای گذشته بوده است. تصادفاً سرسختی و تسلیم ناپذیری او در برابر بیگانگان فرصت خوبی نصیب دولت جانشین وی میکند که بیگانگان را سر میز مذاکره بکشاند.
رویه سیاسی امریکاییها عجیب و شگفتانگیز است. از یک سو یک موسسه حقوقی بینالمللی معتبر امریکایی وابسته به دولت آن کشور اعلام میکند پرواز خطوط هواپیمایی یالتا و هما به مقصد ایران و امریکا را در اسرع وقت برقرار سازد. در همان حال خانم معاون وزارت خارجه امریکایی گویا در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات امریکا به طور آنی تحریمها را برطرف میکند. برای آگاهی خوانندگان محترم به اطلاع میرسند. بیل کلینتون رئیسجمهور وقت امریکا یک دستور العمل اجرایی درباره ممنوعیت برخی معاملات (شماره 12957) دومین دستور العمل (شماره 12959) در 6 مه 1995 صادر شده است. قانونی به عنوان قانون مجازات ایران و لیبی بسیار مفصل در 1996 تصویب و صادر شده است.
در دهه 2000 نیز پرزیدنت جرج دبلیو بوش و پرزیدنت باراک اوباما هر سال تحریمها را تمدید کردهاند. در سالهای اخیر نیز دامنه تحریمها شدید شده و پارلمان اروپا نیز به این تحریم پیوسته است.
کما اینکه امروز میلیاردها دلار بهای نفت فروخته شده خود به هند و کشور چین را نمیتوانیم وصول کنیم و کشورهای کوچکی چون کرهجنوبی با تهدید به تعطیلی کارگاههای لوازم یدکی خود به ایران (روزانه 10000 دستگاه یخچال سامسونگ میفروختند) ما را تحت فشار گذاردهاند. برنامههای جهانی شبکههای ماهوارهای نیز یکی پس از دیگری از ماهوارههای آسمان قطع میشود. گذاردن تمام این اشکالات بر گردن کابینهای که چند صد کیلومتر تونل ساخته، برای 5/4 میلیوون خانواده ایرانی مسکن احداث کرده و هر ماه برای حدود 75 میلیون ایرانی یارانه تخصیص میدهد و همه خوانندگان از طریق رسانهها شاهدند که هر چند روز چه طرحهای بزرگ سازندگی افتتاح میشود آسانترین کارهاست اما انصاف و وجدان حکم میکند که کارنامه دولت هشت ساله احمدینژاد را با ایرادگیریهای غیرمنصفانه و غرضورزانه مخدوش نکنیم من در عمر خودم ندیدهام عمر دولتی در ایران به پایان برسد و همه کارهای آن دولت را در تراز و محک بگذارند و یک به یک نظر بدهند.
دولت امیرکبیر، دولت مشیرالدوله سپهسالار، دولت مستوفیالممالک، دولت میرزا حسن مشیرالدوله که از پاکترین عناصر سیاسی ایران بود و مدارس سیاسی و حقوق و نظامی هم دایر کرد دولت قوامالسلطنه که آذربایجان را از سهام شوروی درآورد دولت مصدق که نفت را ملی کرد و عایدات سالانه را از 9 تا 15 میلوین لیره در سال به میلیاردها دلار (در طول زمان) رسانید اغلب مورد خردهگیری و انتقاد و حتی هتاکی بودهاند.
ممکن است دولت احمدینژاد در مواردی اشتباهاتی کرده باشد ولی در مقابل به طبقات فرودست و متوسط ایران آن چنان علاقه و احترام میورزید که تعداد سفرهای استانیاش قابل شمار نیست. اینکه احمدینژاد آسوده و ایمن خاطر به میان مردم رفت اینکه دیدن او و وزیرانش هرگز دشوار نبود اینکه وزیران و معاونان تکلیف و وظیفه داشتند هر هفته شاکیان و مردم را بپذیرند از نکات مثبت دولت اوست.
احمدینژاد به وضوح و شفافیت با مردم صحبت میکرد. گاهی لحن گفتههای او تند میشد زیرا او پیش از اینکه یک سیاست پیشه باشد یک عضو مردمی بود و از درون جامعه جوشید و بالا آمده بود.
صفت پوپولیست بودن به تنهایی حق مطلب را درخصوص او بیان نمیکند. میتوان او را یک پراگماتیست دانست یعنی پیرو اصالت عمل که ساختن خانه برای میلیونها بیخانه و ریختن پولی ولو ناچیز برای رفع احتیاجات روزانه آنان درست میدانست.
او را میتوان یک پیرو اندوستریالیسم نیز به شمار آورد یعنی زندگی صنعتی، صنعتی شدن کشور، رواج صنعت و کارخانه و ماشین و کسی که اهمیت دادن به سازندگی را دنبال میکرد. پیروی از industeralism احمدینژاد را از توجهش به شهرسازی، بندرسازی، جادهسازی، تونلسازی، احداث خطوط آهن جدید میتوان حدس زد اگر نتوانست، هزار علت و انگیزه رادع و مانع در کار بوده است. او از آپتیمیسم نیز خوشش میآمده است. optimism یعنی عقیده به خوشبینی و نیکبینی و حسن ظن.
هرگز با بدبینی و لمپنیسم سخن نگفت همواره به مردم امید میداد. شما فکر نکنید وقتی گفت میل دارد هر ایرانی یک باغ کوچک داشته باشد یا هزار متر زمین بلوف میزد و قصد مردمفریبی و خوشامدگویی داشت. او مطمئن بود میتواند مردمی را که قرنهاست در خانه و باغچه زندگی میکردهاند از قفس تنگ آپارتماننشینی نجات دهد اما نتوانست.
به آریستو کراسی (حکومت اشرافی) اعتقاد نداشت مخصوصاً اریستو کراسی مبتنی بر اگوئیسم egoism خودپرستی. بارها گفت: عدهای خود را تافته جدا بافته ندانند. آرزو داشت ایران به سوی اوتارکی autarky و مرکانتیلسم یعنی استقلال اقتصادی، بینیازی اقتصادی و افزایش صادرات بر واردات برود. مگر به یاد ندارید وقتی در گیلان فنجان چای خارجی را پیش او بردند سخت خشمگین شد و از نوشیدن چای خودداری کرد و گفت «خجالتآور است در مرکز چای کشور به من چای بیگانه تعارف میکنند.»
پیرو مکتب patriotism بود یعنی میهندوست در طول مدت زمامداریاش روز به روز بیشتر به فرهنگ و تمدن ایران علاقهمند شد و احساس سربلندی میکرد که ایرانی است و ایران را از اسلام جدا نمیدانست.
در سادگی و بیپیرایگی یک تابع پری می تیولیسم primitiveism بود. ساده میزیست و کاپشن پوشیاش که ابتدا سبب طعنه زدن به او شد در بسیاری از جوامع رایج شد. کاپشن ساده او شباهت به لنگ ساده پوشیدن مهاتما گاندی داشت که چون به لندن رفت و به او گفتند آن پارچه سفید کتانی بافت هند را از خود دور کند و لباس رسمی برای دیدار با شاه انگلیس بپوشد گفت اعلیرحضرت آنقدر جامه دارد که دو تایی با هم خواهیم پوشید بگذارید این لنگ به تن من بماند که ملت انگلیستان بداند غارتگران انگلیسی چه بر سر کشور من آوردهاند.
در پایان از گناهان بزرگ احمدینژاد مخالفت شدید او با سیستم پلوتوکراسی بود یعنی اداره کشور به صورت اشرافی در دست ثروتمندترین افراد. پلوتوکراسی Plutocracy حکومت اغنیا بود. احمدینژاد با اغنیا مخالفت میکرد. احمدینژاد اما دور نیست در حکومتداری اشتباهاتی کرده باشد یا بر اساس گزارشهای مشوه تصمیمگیریهایی کرده اما قدر مسلم او با مردم روراست و صمیمی بوده است. قدر مسلم او مردم را دوست میداشته است. در روزنامهای خواندم شخصی بر من ایراد گرفته که چرا در این روزهای آخر از خدمات احمدینژاد سخن میگویم. تصادفاً من از آخر از خدمات احمدینژاد سخن میگویم. تصادفاً من از منتقدان سرسخت احمدینژاد بودهام و بین سالهای 1384 تا حتی امسال در موارد زیادی از او و دولتش انتقاد کردهام اما پس از انتقادی شدید در یک برنامه صبحگاهی تلویزیون که به گفته یکی از همکارانش ایراد گرفتم گه چرا روزنامههای مخالف را روزنامههای زنجیرهای مینامد هفته بعد همان عضو دولت که سرپرست وقت دفتر مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری بود مرا برای سخنرانی دعوت کرد تا برای کارشناسان آن مرکز نقطه نظرات خود را بازگو کنم. یک بار ندیدم از مقالات انتقادی ما رنجه خاطر شود و هر بار که در یکی از سخنرانیها و مراسم که دعوت میشدم مرا دید با خوشرویی و مهربانی با من برخورد کرد و هنگامی که از مسائل تاریخی که علاقه زیادی دارد در جلسات مراسم سخن میگفت: از من نظرخواهی میکرد که مطالبی که میگوید با تاریخ منطبق است یا خیر؟ رفتار صمیمانه و توأم با شفافیت او در من تاثیر بخشید. من به اینکه به احمدینژاد احترام میگذارم معترفم. مگر در تمام کشورهای دنیا همه اهل قلم هوادار یک فرد یا یک حزب نیستند؟ هر سیاستمداری طرفدارانی برای خود دارد.
من نقش احمدینژاد را پایان یافته نمیدانم. در کشور همسایه ترکیه سیاستمدارانی که زمانی رئیسجمهوری یا نخستوزیر بودهاند فراموش نمیشوند. در حاشیه صحنه میمانند و هر زمان لازم است بنا به خواسته مردم به صحنه بازمیگردند.
عصمت اینولو از سال 1952 تا 1960 خانهنشین بود و در سال 1960 با اینکه قبلاً ریاست جمهوری ترکیه بود و در مقام نخستوزیر به صحنه بازگشت. در هند خانم ایندیرا گاندی را به خاطر بیاورید. در همان ترکیه مسعود یلماز، دنیز بایکال، تانسو چیکر، بلنت آجویت فقید، سلیمان دمیرل بارها به خانه رفتند و بازگشتند. در پاکستان نواز شریف پس از سالهای دوری و تبعید دوباره زمام امور را در دست گرفت. احمدینژاد میتواند حزبی تشکیل دهد، بنیادی تاسیس کند، در حاشیه صحنه قرار گیرد و پوپولیسم خود را که هرگز نگفته مردم گرا نیست ادامه دهد.
آقایان منتقدین از موبوکراسی که شیوه به انحطاط کشیدن دموکراسی یا غوغاسالاری است انتقاد کنند. احمدینژاد چه زمانی گفته مردم مدار نیست؟ چه زمانی گفته به مردم اهمیت نمیدهد؟ راستی پوپولیست بودن که ایرادی ندارد و اشکالی نخواهد داشت.
سایت اصولگرای الف در واکنش به تهدید حسین الله کرم به اردوکشی خیابانی
نوشته است:کسانی که تا دیروز به چوب عدم بصیرت، دیگران را مینواختند،
بازهم فراموش کردند عتاب رهبری را درباره ممنوعیت اردوکشی خیابانی.
سایت الف در ادامه نوشته است: ظاهرا بعضیها قصد دارند تا از کسوت استادی خارج شده
و دوباره در قامت یک نیروی «کف خیابانی» ظاهرا شوند. حسین الله کرم که در
دوران احمدینژاد به کسوت استادی در آمد این روزها ظاهرا قصد دارد تا
دوباره به نقشش در دوران اصلاحات باز گردد. الله کرم در گفتوگو با فارس
صراحتا روحانی را تهدید میکند که در صورت اجرای سیاستهای اقتصادی دولت
اکبر هاشمی رفسنجانی باید در انتظار «تظاهرات مردمی» باشد.
سایت الف با اشاره به اینکه این عضو ارشد حزبالله، پیش از این هم نشان
داده که در سازمان دهی آنچه او «تظاهرات مردمی» مینامد تبحر خاصی دارد
افزوده است: اما باید یادآور شد که در کشوری که رهبری آن را مدیریت
میکند و صراحتا در مذمت «اردوکشی خیابانی» سخن گفته، نباید انتظار داشت
که به راحتی «تظاهرات مردمی» راه بیفتد.مگر اینکه ابتدا پاسخ دهند: «چرا
تا به حال به آنها که در این سالها به سیاستهای محمود احمدینژاد، دولتش
و حامیان دیروز و جداشدگان امروزش انتقاد داشتند این فرصت داده نشد؟» آیا
حاضر هستند تا پیش از پایان دولت دهم فرصتی در اختیار مخالفان قرار دهند
تا ببینند تظاهرات مردمی در مخالفت با سیاستهایی همچون یارانهها،
بیتوجهی و ناتوانی در ساماندهی بازار ارز، سکه، طلا، مسکن، مرغ، برنج،
روغن و کره چه اندازه پرشور خواهد شد؟
در ادامه این مطلب آمده است: از این رو باید امیدوار بود شمشیری که پیش
از آمدن روحانی بیرون آمده در قلاف شود، تا کشوری که به همت مردم کم کم
دارد روی خوشی و آرامش را به خود میبیند، به آشوب کشیده نشود. مدلی که
این روزها در مصر دیده میشود. باید شرایط امروز مصر را به خوبی ببینیم و
اجازه ندهیم که تا فضای دو سال آینده کشورمان به مصر امروز بدل شود.
کشوری که در آن هر روز مخالفان و موافقان در خیابان بر علیه یکدیگر شعار
میدهند. یک طرف دفتر حزب طرف مقابل را آتش میزند و طرف مقابل سطلهای
زباله را. مهمترین چیزی که باید به آن توجه کرد مشتهای گره کردهای است
که در هوا میچرخد و به سمت یکدیگر حواله میشود.
مسلما دوستانی که همیشه سعی داشتند از خود چهره ای ولایی به نمایش
بگذارند، کسانی که تا دیروز مدعی بودند که یک اشارت رهبری برایشان کفایت
میکنند، همانها که هیچ کس را غیر از خود در تبعیت از رهبری قبول
نداشتند، امروز هم باید میزان ولایتپذیریشان را نشان داده و از تبدیل
شدن ایران به کشوری که سیاستش در کف خیابان رقم میخورد جلوگیری کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.