مطلب حاضر در راستای تفسیر سوره بینة، از کتاب «آشنایی با ادیان بزرگ» حجت الاسلام حسین توفیقی استخراج شده است:
1. دیانت اعراب عصر جاهلیت
اعراب دو گونه بودند: قحطانى و عدنانى . اعراب قحطانى قومى سامى و قدیم بودند که در جزیره العرب و بویژه جنوب آن مى زیستند. اعراب عدنانى نسب خود را به عدنان از نسل حضرت اسماعیل (علیه السلام ) مى رساندند. معروفترین و نیرومندترین قبیله عرب که قبل و بعد از اسلام رهبرى داشت ، قریش بود که از اعراب عدنانى به شمار مى رفت . رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) و خلفاى او و بسیارى از بزرگان صدر اسلام از این قبیله بودند.
اعراب پیش از اسلام ، قومى صحرانشین و بى سواد بودند و اسلام آن دوره بى فرهنگى را دوره جاهلیت نامید. به همین سبب ، تاریخ مدونى از اعراب جاهلى در دست نیست و آنچه یافت مى شود، منقولاتى شفاهى است که پس از ظهور تمدن اسلامى به نگارش در آمده است و دانشمندان عصر ما در پذیرفتن بیشتر آن مطالب تردید دارند. طه حسین دانشمند بزرگ مصر در قرن اخیر به کمک پژوهشگران غربى بسیارى از منقولات مربوط به اعراب جاهلى را نقد کرد و آثارى در این باره پدید آورد. دانشمندى نیز به نام دکتر جواد على دائره المعارف بزرگى را به زبان عربى در ده جلد نوشته است که همه جوانب تاریخ و فرهنگ اعراب جاهلى را در بر مى گیرد. نام این اثر ارزشمند المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام است .
معروفترین دیانت اعراب جاهلیت بت پرستى بود و این مرام حتى میان عدنانیان رواج داشت . برخى از آنان نیز به یهودیت و مسیحیت گراییده بودند.
2. خدایان اعراب
اعراب مانند سایر بت پرستان خدایان فراوانى در اشکال مختلف داشتند. برخى از این خدایان به شکل انسان و حیوان و احیانا ترکیبى از این دو یا سنگهاى خاصى با شکل طبیعى بودند. بعضى از خدایان بومى و بعضى برگرفته از اقوام دیگر بودند. معمولا تاریخ نگاران شخصى به نام عمر و بن لحى را بنیانگذار بت پرستى در عربستان مى شناسد و معتقدند که وى در سفر شام جمعى را دید که بت مى پرستند. هنگامى که از خاصیت آن سؤ ال کرد، پاسخ دادند این بت ما را یارى مى کند و بارندگیهاى این سرزمین به سبب اوست . این شخص به داشتن بت علاقه پیدا کرد و هبل را از آنان دریافت کرد و به مکه آورد. هبل معروفترین بت ساکنان مکه بود. دانشمندان عصر ما براى این داستان ارزشى قائل نیستند و براى بت پرستى آغازى نمى شناسند. از دیدگاه آنان بت پرستى تکامل یافته طبیعت پرستى است . با این وصف ، بت پرستان حجاز، مانند سایر بت پرستان ، بتهاى وارداتى نیز داشته اند و نمونه اى از آن ، ذوالشرى (duschara) بود که آن را از نبطیان اردن اقتباس کرده بودند.
اعراب در مواردى مفاهیم را به شکل بت مجسم مى کردند و آن را مى پرستیدند، مانند منات که خداى قضا و قدر بود.
خدایانى نیز به شکل حیوانات بودند مانند نسر که به شکل کرکس بود و این خدایان ، اصلى توتمى داشتند.
3- ایمان به الله
به طورى که از آیات قرآن مجید به دست مى آید، اعراب جاهلى الله را آفریدگار جهان مى دانستند و بت را شریک او قرار مى دادند. هنگام عبادت و سوگند خوردن و سایر موارد نام الله و نام بتان هر دو مورد استفاده قرار مى گرفت ؛ مثلا در آغاز کارها مى گفتند: ((باسمک اللهم ))ولى هنگام عبادت و حاجت خواستن به سراغ بتان مى رفتند. اختلاف آنان با پیامبر عالى قدر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این بود که آن حضرت از پرستش بتان و نیاز خواهى از آنان نهى مى کرد و شرک را باطل مى دانست .
4- ارواح آزار دهنده
از لوازم زندگى در بیابانها و دشتهاى بیکران توجه و اهتمام به برخى موجودات نامرئى است . عربهاى بیابانى نیز به ارواح آزار دهنده بسیار اهمیت مى دادند و زندگى خود را به گونه اى تنظیم مى کردند که از شرارت آنها محفوظ و از خدمات آنها برخوردار شوند. این مساءله در قرآن مجید (جن :6) آمده است . آنان معتقد بودند که جنیان به اشکال مختلف در مى آیند و گونه هایى از آن به انسان زیان مى رسانند. مراجعه به جن گیران و انجام مراسمى براى دلجویى از آن موجودات پیوسته رواج داشته است . غولان گونه اى از جنیان بودند که در بیابانها مى زیستند و احیانا با مسافران همراه مى شدند و در موقع مناسب آنان را مى کشتند. عفریت خطرناکترین نوع جنیان بود. یکى از اهداف دین اسلام این بود که به مردم بفهماند این موجودات براى بشر سود و زیانى ندارند.
5- صابیان
به نظر مى رسد که صابیان در آغاز آیین مشخصى نداشتند و این نام بر آیینهاى گوناگونى اطلاق مى شد. جالب توجه است که مشرکان عرب در عصر حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) آن حضرت و پیروان وى را ((صابى ))مى نامیدند و گاهى براى اظهار اسلام مى گفتند: ((صباءنا))یعنى ((صابى شدیم .))
صابیان دو گروهند: گروهى که صبّه و صابئة البطائح ، ماندایى ، مغتسله و ناصورى نیز خوانده مى شوند، پیرو یک آیین باستانى بوده اند که تحولاتى یافته و گونه هایى از آن در خاورمیانه ظهور کرده است و بازماندگان این آیین در خوزستان و جنوب عراق یافت مى شوند.
گروهى دیگر از صابیان که به علت کمک به نشر علوم در جهان اسلام شهرت یافته اند، صابیان حران هستند که در آغاز قرن سوم هجرى نام ((صابى ))را براى خود برگزیدند و به آن مشهور شدند. ابن الندیم در مقاله نهم کتاب الفهرست مى نویسد: ماءمون خلیفه عباسى هنگام عبور از حران این جماعت را دید و از آنان پرسید: ((چه دینى دارید؟))آنان نتوانستند پاسخ درستى بدهند. ماءمون گفت : ((اگر اهل کتاب هستید، باید تعیین کنید از کدام طایفه اهل کتابید و اگر اهل کتاب نیستید، باید موضع خود را مشخص کنید.))مقرر شد آنان تا بازگشت ماءمون از سفر پاسخ خود را آماده کنند. در این میان ، گروهى از ایشان مسیحى و گروهى دیگر مسلمان شدند و گروهى نیز نام ((صابئین ))را که در قرآن مجید آمده است ، برگزیدند و بدین شیوه خود را در پناه دولت اسلامى قرار دادند.
6- عقاید و آراى صابیان
صابیان قدیم براى هر یک از سیارات هفتگانه معبدى داشتند و گفته مى شود خانه کعبه را معبد سیاره زحل قرار داده بودند. آنان به پرستش ماه نیز اهمیت مى دادند. صابیان خود را پیرو حضرت یحیى (علیه السلام ) مى شمارند، ولى رهبانیت را حرام مى دانند. معابد ایشان همیشه کنار رود جارى بنا مى شود و تنها روحانیون آنان حق ورود به معابد را دارند. یکى از آداب بسیار مقدس ایشان تعمید است که از یحیاى تعمید دهنده به یادگار مانده است .
صابیان براى کفاره شدن گناهان خود، تعمیدهاى مکررى انجام مى دهند.
کتابنامه
1. برنجى ، سلیم ، قوم از یاد رفته ، تهران : انتشارات حکمت ، 1367.
2. حکمت ، على اصغر، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا، 1345.
3. زرین کوب ، عبدالحسین ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، 1375.
4. مصطفوى ، على اصغر، اسطوره قربانى ، تهران : انتشارات بامداد، 1369.
5. ناس ، جان بى .، تاریخ جامع ادیان ، ترجمه على اصغر حکمت ، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، 1370.
6. نورى ، یحیى ، اسلام و عقاید و آراء بشرى ، تهران : مجمع مطالعات و تحقیقات اسلامى ، 1353
چکیده :کسی نیست ازبرادر حسین بپرسد که مومن خدا! هشت سال است امنیت
روانی آحادجامعه را با فرضیه دشمنان تخیلی و فرضیه فتنه(با تعریف خاص
خود) و رویای طلحه و زبیرتان برهم زدید ،ولی نتیجه آن بجز مرگ اخلاق در
بعد عقیدتی و مرگ توان معیشتی مردم دربعد اقتصادی نبوده است ،کسی نیست از
برادر حسین شریعتمداری بپرسد که مومن خدا، علیرغم آنکه دراین هشت سال
قدرت و ابزار قدرت وهیاهو دستتان بود، مگر توانستید چهره خورشید را
ازمردم مخفی نگه دارید تا مردم نتوانند همراه شخصیتهای رکین جامعه اسلامی
باشند که حالا دوباره رجزتوطئه وبرنامه اصحاب فتنه سرمی دهید؟ ...
جناب آقای روحانی!
ـ ترا به خدا با قطعنامه دان اعضای سازمان ملل و شورای امنیت کاری نداشته باشید و...
ضیافت نور
قال رسول الله (ص): روزه بگیرید تا تندرست شوید بحار الانوارج 96 ص 255
بسیاری از منابع علمی جدیداتفاق نظر دارندکه اختلالات جسمی- روانی- اجتماعی دریک یا چند گروه زیر قابل شناخت و ارزیابی می باشند :
ا-عوامل عضوی (ارگانیک) 2- عوامل روان شناختی 3- عوامل اجتماعی (محیطی) 3- عوامل معنوی(روحی) .
در این مدل " کل نگر انسان"، آسیب به هربعد می تواند ابعاد دیگر را نیز تحت تاثیر قرارداده وغفلت از هریک سبب مشکلاتی برای ابعاد دیگر خواهد شد.
برای سلامت جسمی وروحی وپیشگیری ودرمان بیماریهای انسان ، توجه به این مدل کل نگر وشناخت روابط در هم تنیده : روح، روان وجسم انسان ضروری خواهد بود.
روزه یکی از دستورات مذهبی است که در آن به عوامل جسمی، روانی،اجتماعی وروحی انسان توجه فوق العاده شده است .
روزه داری بر طبق اصول سفارش شده آن (نه گرسنه ماندن ازاذان صبح تا اذان مغرب وبعد جبران چندبرابری وعده های غذایی قضا شده)وتوجه به مهار لجام نفس در خوردن وآشامیدن، سخن گفتن، نگاه کردن وحتی مهار افکار وذهن فرار در طی این مدت بدون شک اثرات فوق العاده ای در سلامت جسم وروان وروح وارتقاع شخصیت اجتماعی افراد خواهد داشت.
در بعد جسمی روزه داری مناسب، موجب تبدیل ذخیره گلیکوژن کبد به مواد قندی قابل استفاده بدن(گلوکز) شده وبا ادامه این روند و اتمام ذخایر کبدی ، مواد چربی ذخیره شده در قسمتهای مختلف خون وبدن، آرام ارام تبدیل به گلوکز خواهند شد که این امر سبب کاهش چربی های خون وچربیهای ذخیره شده بدن وکنترل مناسب قند وکاهش حجم معده وکاهش وزن اضافه در بدن خواهد شد، البته به شرط عدم جبران مقدار وحجم غذا در افطار وسحر.
بسیاری از پرهیز های غذایی طولانی مدت عوارضی را به همراه خواهند داشت که این عوارض در روزه داری اسلامی به دلایلی به حداقل می رسد:
1-روزه در ساعتی از شبانه روز بوده وطولانی مدت نیست، ولی در طی یکماه تکرار، بدن فعالیتهای تنظیمی خود را به شکل آهسته وپیوسته به صورت یک" مانور سلامت" اجرا می نماید
2-پرهیز از هرنوع مواد خوردنی وآشامیدنی است،که این امرتمام سیستم های حیاتی بدن را درگیر ووارد این میدان بازیابی وواکنش می نماید .
3-زمان روزه در روز که متابولیسم بدن انسان در حداکثرخود بوده می باشد، ودر طی شب بدن در آرامش، فرصت جبران مقدار زیادی از انرژی ازدست رفته خود را دارد .
با رعایت کنترل چشم وزبان وفکر وذهن در ایام روزه داری میزان توجه به افراد دیگر جامعه ومحبت به هم نوع افزایش وکدورت وخشم غضب وحس انتقام که ازعوامل مهم در بیماری های جسمی وروانی وروحی بوده کاهش خواهند یافت، که کاهش آمار بزه در این ایام موید این مطلب است.
با چشم پوشی از امیال خوردن وآشامیدن ودیگر لذاتی که در کتار انسان قرار داده شده وفرد قادر به انجام آن است بزرگترین مانور تمرین وتقویت اراده در وجود انسان ومحیط پیرامون او شکل خواهد گرفت، که این امر در ادامه زندگی سالم فردی واجتماعی افراد فوق العاده لازم، ودر موفقیتهای اجتماعی ودر مهار معضلات فردی واجتماعی بهترین پیشگیری و درمان خواهد بود.
در روزه داری انسان قدر نعماتی که دائم در دسترس بوده را درک نموده وبا افرادی که به نوعی از این نعمتهای اللهی محروم هستند بیشتر احساس نزدیکی وهمدردی خواهد داشت، وفطرت نوع دوستی وازخود گذشتگی، فرصت بیشتری برای شکوفایی خواهد یافت.
اما آنچه گفته شد تنها قطره ای بود از دریای بیکران رمضان، که رمضان ماه انجام خالصانه ترین نوع بندگی (عبادتی بدون ریاء وتنها برای معبود) وماه نزول قران وفرشتگان رحمت اللهی، وبه زنجیر کشیدن شیطان،وآماده شدن برای شبهای قدر ،که فرصتی است برای رهایی انسان از آتش وجهنمی که خود برافروخته، وتقدیر بهشتی که خداوند برای او مقدر فرموده است.
عیسی کلانتری در گفت وگو با روزنامه قانون ضمن تاکید براینکه «حسن روحانی کشور را با خزانه خالی، بندر خالی و انبار خالی و بانک مرکزی خالی تحویل میگیرد»، آمارهای اعلام شده از سوی محمود احمدی نژاد و دولت را درباره تولیدات کشاورزی رد کرده و گفته است: «گویا مردم را حیوان فرض کردهاند که آمار تولید علوفه را هم در آمار تولیدات کشاورزی میآورند.»
چکیده مصاحبه «دبیر کل «خانه کشاورز» و مدیر گروه پژوهشی امور کشاورزی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، آقای کلانتری در پی میآید.
*دولت یازدهم، بخش کشاورزی را در چه شرایطی تحویل میگیرد؟
ـ فکر میکنم خدا باید به آقای روحانی کمک کند.
*از چه بابت این حرف را میزنید؟ آمارهای دولت دهم که حکایت از بهبود وضعیت نسبت به قبل دارد و شرایط خوبی را ترسیم میکند.
ـ یک مثال بزنم. در مورد گندم، دولت میگوید 14.3 میلیون تن گندم تولید کرده است. واردات گندم نیز 6.7 میلیون تن بوده که می شود 21 میلیون تن. خود رئیسجمهور اعلام کرد به دلیل هدفمندی یارانهها مصرف گندم در کشور بیش از هشت میلیون تن نیست. خوب یک میلیون تن هم برای بذر مصرف میشود و یک میلیون تن را هم حساب کنیم که خوراک طیور میشود، ( البته حدود 9.3 میلیون تن خوراک طیور وارد کشور شده است)، به گفته خودشان بین 700 هزار تا یک میلیون تن هم گندم از کشور قاچاق میشود. حالا با جمع کردن این اعداد و ارقام یک نفر جواب دهد که باقی این گندم چه شده است؟ 10 میلیون تن گندم باقیمانده کجاست؟
* فکر میکنید این گندم کجاست؟
ـ فکر میکنم اصلا تولید نشده است. مگر میشود 10 میلیون تن گندم گم شود.
* دلیل ارائه آماری تا این حد اشتباه چیست؟
ـ کسانی که آمار دروغ میدهند دستشان در دست دلالان خارجی است. همین آمار سبب گمراهی میشود. بر اساس همین آمار دولت به موقع نسبت به واردات گندم اقدام نکرد و به جای فروردین،تیرماه به دنبال خرید گندم رفتند و 150 دلار بالاتر از قیمتهای اسفند و فروردین، گندم وارد کردند و یک میلیارد
دلار به کشور ضرر زدند. ما همان وقت به وزارت صنعت، معدن و تجارت اطلاع دادیم که تولید گندم حداکثر هشت میلیون تن است. از شرکت بازرگانی دولتی با من تماس گرفتند و گفتند به ما اعلام کردهاند که به فکر صادرات 3.5 میلیون تن گندم باشید. همان موقع به آنها گفتم بروید به فکر واردات 4 میلیون تن گندم باشید. همین هم شد. حالا چه کسی جوابگوی خسارت یک میلیارد دلاری در این حوزه بابت آمار دروغ است؟ چه کسی نفع برده است؟ طبیعتا دلالان خارجی. اگر این آمار دروغ را با منفعت دلالان خارجی مرتبط کنید، آن وقت پرتقال فروش پیدا می شود.
* تحلیل شما از این وضع چیست؟
ـ من واقعا خجالت میکشم که بالاترین مقام کشاورزی این مملکت درباره سرنوشت این حجم گندم حضور ذهن نداشته باشد. مورد دیگری را مثال میزنم. کشور به 5 میلیون تن ذرت و 3 میلیون تن کنجاله نیاز دارد. طبیعتا روند واردات باید به صورتی باشد که تا آبان ماه حدود 5 تا 5.5 میلیون تن از ذرت و کنجاله مورد نیاز وارد کشور شود. در حال حاضر حجم واردات گندم 860 هزار تن و حجم واردات کنجاله 540 هزار تن است یعنی 25 درصد از نیاز کشور. حالا تاثیر این کمبود چیست؟ این کمبود استمرار عرضه گوشت مرغ و تخممرغ را به خطر میاندازد. رئیس جمهور 12 مرداد دولت را تحویل میگیرد. در صد روز اول که نمیتواند به دنبال واردات این کالاها باشد. بالاخره باید ذخایری در کشور وجود داشته باشد.
در بذر هم وضعیت همین طور است. ما به 270 هزار تن بذر غله نیاز داریم یعنی 230 هزار تن گندم و 40 هزار تن جو. کل پیش بینی بذر غله کمتر از 50 هزار تن است. آیا این تدارکات برای انتقال دولت فعلی به دولت آینده مناسب است؟ حالا مثال ملموستر میزنم. برای کشت بهاره سطح زیر کشت سیبزمینی
50 هزار هکتار یعنی 32 درصد کاهش یافته است. قبلا سطح زیر کشت سیب زمینی بهاره 160 هزار هکتار بود. حالا سیب زمینی کالایی است که مثبت و منفی 5 درصد در تولیدش روی قیمت تاثیر میگذارد. با این کاهش کشت، شهریور ماه میبینیم که حجم برداشت سیبزمینی کاهش مییابد. وقتی مردم سیب زمینی کیلویی 5 هزار تومان خریدند مشکلات را از چشم روحانی خواهند دید. باید
بگویم سیبزمینی کالای وارداتی هم نیست. در پاییز کسری یک میلیون تنی عرضه سیب زمینی داریم و فوقش بتوانیم 30 تا 40 هزار تن سیبزمینی از پاکستان و دیگر کشورها وارد کنیم. تکلیف چه میشود؟
* در مورد سایر کالاها هم وضعیت همین است؟
ـ بله. در مورد همین مرغ و تخممرغ. دولت تخصیص ارز 1226 تومان را قطع کرده است. حالا باید دان مرغ را به قیمت 2500 تومان وارد کرد. مابه التفاوت را اگر دولت پرداخت کند که هیچ. البته دولت پولی در بساط ندارد و اگر پرداخت نکند، باید قیمت 80 درصد اضافه شود. چکار میخواهید بکنید. گوشت مرغ وارد کنید؟ جواب بیکاری مرغداران را چه میدهید؟ دولت روحانی کار سادهای ندارد. دولت انبارها را پر نکرده است.پیشبینی برای انتقال انجام نداده است و روحانی متاسفانه کشور را با انبار خالی، خزانه
خالی، بنادر خالی و بانک مرکزی خالی تحویل میگیرد.
* در چه محدوده زمانی میشود کارها را درست کرد؟
ـ بازگشتن از سال 1392 به سال 1384 حداقل 2 سال زمان نیاز دارد.
* برگردیم به آمارهای دولت دهم. آقای رئیس جمهور اشاره کردهاند که 118 میلیون تن تولیدات کشاورزی داریم، ارزیابی تان از این آمار چیست.
ـ والا اگر این آمار حقیقت داشت ما جزو خوشبختترین مردمان جهان بودیم. در ضمن میتوانستیم سالی بیست میلیارد دلار غذا هم صادر کنیم اما تولید کشاورزی تعریف دارد. تولید کشاورزی به کالایی گفته میشود که یا توسط انسان مصرف میشود یا به کارخانه تحویل داده میشود. اگر این معیار را در
نظر بگیریم آن وقت میبینیم که تولید کشاورزی در ایران 68 میلیون تن بیشتر نیست. علوفه جزو تولیدات کشاورزی نیست اما در این آمار میآید. مگر میشود 40 میلیون تن علوفه تولیدی را جزو تولیدات کشاورزی محسوب کرد؟ طبق این آمار باید برای هر نفر 1.5 میلیون تن تولید داشته باشیم اما گویا مردم را حیوان فرض کردهاند که آمار تولید علوفه را هم میآورند. بقیه آمارهای دولت هم همین است.
*الان وضعیت تأمین مواد غذایی در ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
ـ من به آمار و ارقام خود گمرک اشاره میکنم. سال گذشته 6.7 میلیون تن گندم، 9.3 میلیون تن علوفه، 1.6 میلیون تن روغن، 1.3 میلیون تن برنج، 1.2 میلیون تن شکر و 150 هزار تن گوشت قرمز وارد کشور شده است. اینها میشود 1350 کیلوکالری. وزارت بهداشت گفته است برای اینکه سوءتغذیه نباشد، باید در شبانهروز بین 2300 تا 2400 کالری مصرف شود. البته این در حالتی است که سوءتغذیه نباشد که البته 5 دهک ایران سوءتغذیه دارند. حالا 1350 را بر 2400 تقسیم کنید میشود 56 درصد. یعنی 44 درصد مواد غذایی در داخل تولید میشود.
* حالا ما را با دیگر کشورها مقایسه کنید؟
ـ هیچ کشوری جز شیخنشینهای جنوب خلیجفارس و معدود کشورهایی در جنوب مدیترانه و چند جزیره در دریای کاراییب و برخی دیگر از کشورهای میکروسکوپی این موضوعیت را ندارند. ما از بقیه دنیا عقبتر هستیم. در بدترین شرایط خشکسالی در کشور سالهای 77 تا 80 میزان خودکفایی در تامین مواد غذایی کمتر از 55 درصد نبود حالا چه شده است که الان به این رقم رسیده است؟
*آقای دکتر فکر میکنید با این وضعیت چه باید کرد؟
مسئله اما جای دیگری است. من میخواهم از مشکل به مراتب بزرگتری حرف بزنم. مشکلات ما اینها نیست. مشکل اصلی که ما را تهدید میکند و از اسرائیل و آمریکا و دعواهای سیاسی و... خطرناکتر است مسئله زندگی ملت است. این است که فلات ایران دارد غیرقابل سکونت میشود و کسی به این فکر نیست. مسئله اینجاست که آبهای زیرزمینی تحلیل رفتهاند و بیلان منفی آب بیداد میکند و کسی به فکر نیست. کمآبی کشور را به شدت تهدید میکند و بیلان منفی برداشت آب در ابتدای انقلاب زیر صد میلیون متر مکعب در سال بود این بیلان در حال حاضر به 11 میلیارد متر مکعب رسیده است یعنی 110 برابر شده است. من نگران شدید نسلهای بعد هستم. هفت هزار سال است که در ایران زندگی جریان دارد. ما حق نداریم با این بیتدبیری کشور را با این چالش بزرگ مواجه کنیم.
* آیا مسئولان متوجه این خطری که شما میگویید کشور را تهدید میکند، شدهاند؟
ـ من همه جا گفتهام. اگر وضعیت اصلاح نشود ایران 30 سال دیگر کشور ارواح میشود چون همه کشور تبدیل به کویر میشود. در کویر اگر بارش هم صورت گیرد، ثمری ندارد چون سفره آب زیرزمینی خشک شده است، آب در سطح میماند و تبخیر میشود.در حال حاضر تمامی پیکرههای آبی طبیعی ایران
خشکیدهاند. دریاچه ارومیه، بختگان، تشک، پریشان، کافتر، گاوخونی، هورالعظیم، هامون، جازموریان و.... دیگر چیزی باقی نمانده. من از وقوع بحران حرف میزنم. زندگی ملت در حال تهدید است. یک کشوری مانند مالدیو که در جنوب اقیانوس هند است در معرض زیر آب رفتن است. این کشور بین 300 تا 400 هزار نفر جمعیت دارد و سالهاست سازمان ملل در حال بررسی است که این ملت را کجا ببرد. حالا ما با 75 میلیون نفر، به فرض افزایش نیافتن جمعیت کجا باید برویم.
*چرا این وضعیت پیش آمد.
ـ اوایل انقلاب بدون مجوز چاه زدند. بدون مجوز کف شکنی کردند. برای تولید بیشتر آبهای زیرزمینی را از بین بردند و منابع تجدیدشونده را به غیر تجدیدپذیر تبدیل کردند. کویر در ایران در حال گسترش است و هشدار میدهم به زودی 25 سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود و افراد باید مهاجرت کنند. اما به کجا؟ راحت بگویم که از 75 میلیون نفر جمعیت ایران 45 میلیون نفر بلاتکلیف میمانند. آن وقت رئیس کمیسیون کشاورزی بیاید و بگوید غذای 1.5 میلیارد نفر را در ایران تولید میکنیم. شاید البته بعضی که این حرفها را میزنند در آسمانها سیر می کنند.
* رسیدگی به این مسائل در دولت جدید جایی دارد؟
ـ بله. چشم بر هم گذاشتیم سی سال از انقلاب گذشت. یک نیم چشم دیگر بر هم بگذاریم ایران غیرقابل سکونت میشود.مگر میشود به راحتی از کنار این مسئله گذشت؟اولویت آقای روحانی اصلا رفع همین مشکل است. اگر همین امروز کارمان را شروع کنیم بین 12تا 15 سال طول میکشد که بیلان منفی تراز شود.
خب چکار باید کرد؟ من میگویم حرفهای سیاسی را رها کنید. مسئله اول کشور اینجاست که نه چپ میشناسد و نه راست و نه دشمن خارجی. اگر میخواهیم زندگی کنیم باید با دشمنان داخلی برهمزننده بیلان مبارزه کنیم. این هم فقط کار وزیر جهادکشاورزی نیست. کار همه است. همه حاکمیت. از مقام معظم رهبری تا مردم و کشاورزان. باید به همه هشدار داد که پیکره آبی ایران در حال نابودی است.
چند نکته:
1- چنان که در یکی از جلسات گفته شد ، ما پس از سلب خصوصیت از چنین آیاتی استفاده عموم میکنیم و حتی اگر چنن آیاتی در مورد واقعه بخصوصی نازل شده باشد ، در حکم کد بوده و ما میتوانیم با نصب العین قرار دادن آنها در سایر امور از آنها استفاده کنیم. ضمن این که ما آتاکم الرسول یعنی هر آن چه که رسول گرامی آورد و فقط عنایت به آن واقعه بخصوص ندارد و البته آن را هم پوشش میدهد.
2- از باب تفسیر آیات به آیات و نیز ناظر بودن بیانات به تمامیت قرآن ، آیا میتوانید ادعا کنید که برداشتی که شما از آیات مطروحه دارید چنین ادعایی را پوشش میدهد؟
3- قرآن در سوره نجم تصریح دارد که ما ینطق عن الهوی. إن هو وحی یوحی. پیامبر مانند برخی از ما از روی شکم و هوی حرف نمیزند بلکه آنچه میگوید عین وحی است. لذا باید به سخنان پیامبر و برای فرمایشات ایشان حساب ویژه ای باز کرد نه این که راههای فرار را پیدا نمود! به ویژه اگر بدانیم که خدا برای محکم کاری میگوید حتی اگر پیامبر هم بخواهد از جانب خودش چیزی را به ما ببندد لقطعنا منه الوتین = رگ گردنش را میزنیم. پس لازم است نسبت به ایشان که سخنش نه از روی هوی و بلکه عین وحی است ، تأمّل ویژه ای داشته باشیم.
4- نظرتان راجع به آیاتی که امر به اطاعت رسول میکند(حال اطاعت اولی الأمر پیشکش!) چیست؟ أطیعوا الله و أطیعوا الرسول یعنی چه؟ آیا اینها را نیز مربوط و منوط به شأن نزولش میکنید؟
5- شأن نزولها از همان مواردی است که از قضا شما از آنها فراری هستید. حال چگونه تا بدین حد در توجیه مطالب به آنها دلخوشید؟ جای تعجب دارد. ضمن این که خود در شرح برخی آیات شأن نزولهای متعددی را بر میشمرید ولی هیچ نقدی بر تفاوت و بلکه تضاد و تقابل آنها با هم نمیکنید.
6- قواعد اصولی و استنباطی به ما حکم میکند که اگر اصلی یا مسأله ای با منطق عقلی سازگار باشد که قاعدتاً با منطق قرآن نیز سازگار خواهد بود ، ولو این که در لسان هیچیک از قرآن و اهلبیت هم نیامده باشد ، ما آن را اتّخاذ کنیم. حال سخن اینجا است که با توجه به اذعان همعصران پیامبر و مهر تأیید خداوند که محمد ماینطق عن الهوی و او حکیمانه(و نه از روی بی منطقی) و عاقلانه(و نه سفیهانه) و عالمانه(و نه از روی جهل) حرف میزند ، آیا نباید روی چنین کسی حساب ویژه ای باز کرد و سخنش را در هر زمینه ای نصب العین قرار داد؟ نمیخواهید بگوئید که شاید سخنش با قرآن در تقابل و تضاد باشد!!! و ما باید آن را بررسی کنیم!!!!!
6- برخی اصولیان (چه بسا برای فرار از التزام به احکام عملی دین) قائل به این مطلب هستند که خطابات قرآنی مختص مشافهین است. یعنی فقط متوجه کسانی است که در عصر نزول آیات و در زمان حیات پیامبر زنده بوده اند و متوجه سایرین نمیشود. نظر شما در این مورد چیست؟ میتوان به نظر آنها اعتنا کرد یا نه باید به دستورات دین(شامل آیات و روایات=سنت) به عنوان برنامه عملی زندگی تمسک نمود؟
29خرداد88- نماز جمعه تهران:بنده اینجا در منبر نماز جمعه، در خطبهاى که در حکم نماز است، حقایق را باید بیان بکنم. هر دو طرف در این عیب متأسفانه مشترک بودند. از یک طرف صریح ترین اهانت ها بهرئیس جمهورِ قانونى کشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم این سخنرانىها رابراى من مىآوردند و من می دیدم یا گاهى مىشنیدم؛ تهمت هائى زدند، حرف هائى گفتند؛ بهکى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبت هاى خلافدادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئى متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامههاى جعلى براى دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، کهما که در جریان امور هستیم، مىبینیم می دانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشى کردند؛رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبتهاى خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون وانصاف را زیر پا گذاشتند.
2 شهریور91- دیدار با هیئت دولت:یک بخش دیگر از این نقاط قوّتى که به نظر من روى آن باید تکیه کرد، مسئلهى برجسته شدن ارزش هاى انقلاب است. در این سال هائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزش هاىانقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه می کردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئلهى سادهزیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دورهاى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابی گرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى می کردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله می نوشتند، حرف می زدند، گفته می شد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛
جناب آقای عباسی
با سلام و احترام بیکران
از یاداشت و پاسخی که ارائه نمودید سپاسگزارم - متاسفانه هنوز فرصت تحقیق در خصوص کلیه مستندات که بکاربردهاید را نداشتم و لیکن اولین مستند قرآنی شما آیه ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا بوده که با مطالعه ساده ترجمه آیات قبل و بعد از آن نکات ذیل قابل توجه است.
1 - بکار بردن این آیه در پاسخ به مطلب مزبور موضوعیت ندارد. موضوع آیه و آیات قبل و بعد از آن کسب اموال کافران اهل کتاب(یهودیان بنی نضیر) بوده و خداوند در خصوص تصاحب اموال متصرفه فرمان داده که به حرف پیامبر(ص) گوش دهید.
2 - آیا این نحوه مستند از قرآن آوردن مصداق حرف خودتان یعنی نؤمن ببعض و نکفر ببعض؟ نخواهد بود.
برای استخراج یک معنا از یک بخشی از یک آیه نه تنها باید به کل آیه، آیههای بعد، ایههای قبل نگاه نمود بلکه باید کل قرآن را مورد بررسی قرار داد.
3 - به جهت روشن بودن مصداق آیه نیاز به مراجعه به تفسیر را ندیدم.
و نیز
با اتمام 8 سال دوره... احمدی نژاد، دوره استادی ایشان در اخلاق، ادبیات فاخر
و طنز و... آغاز می شود، تا کلاس ها پر نشده بشتابید!
«احمدی نژاد: خدای نکرده دروغ، تهمت و افترا وارد ادبیات سیاسی ما نشود!»
بینی و بین الله! خنده دارتر از این جمله، از احمدی نژاد شنیدید؟
احمدی نژاد که طی دو دوره ریاست بر قوه مجریه با استفاده از تریبون های
عمومی به اتهام زنی به همه می پردازد اینک در آستانه خداحافظی از پاستور
می گوید: «خدای نکرده خلاف گویی و تهمت و افترا وارد ادبیات سیاسی ما نشود.
باید مراقب باشیم!»
محمود احمدی نژاد با حضور در مرکز همایش های بین المللی صدا وسیما در مراسم
نکوداشت هشت سال تلاش جهادی سخنرانی کرد و بدون اشاره به بحران هایی
که زاییده مدیریت اجرایی وی است مدعی شد: ما در دو بخش سیاسی و فرهنگی،
کارهایی برای این منظور کرده ایم.
در بخش سیاسی باید باور کنیم که حکومت برای پیگیری اهداف و آرمان های
الهی است. باید فضای آرمانی و انقلابی همیشه در کشور با نشاط باشد.
احمدی نژاد که بسیاری از مدیران اجراییش دارای پرونده مفاسد اقتصادی و
مالی هستند، با بیان اینکه بیت المال امانت مردم است، دست اندازی به بیت
المال را زشت خواند و گفت: باید مراقب باشیم که یکباره در یک چرخه ای نیفتیم
که اقدامات برجسته رقیب را بزرگ کرده و ضعف های خود را کتمان کنیم. خدای
نکرده خلاف گویی و تهمت و افترا وارد ادبیات سیاسی ما نشود. باید مراقب باشیم.
به گفته وی، مجموعه حلقه حاکمان را اگر جمع بزنند، 15 هزار نفر می شود و
مابقی مردم ول معطلند! و در اداره جهان نقشی ندارند.
احمدی نژاد بدون پرداختن به اخراج ها و جابه جایی های وسیع در دولتش،
ادعا کرد: هیچ کس به خاطر نقد دولت، از حقوقش محروم نشده و بیشترین سطح
ارتباط با توده های مردم در این دولت بوده است. اگر بخواهم روزی خاطراتم
را از لحظات زیبای دیدارهای مردمی بنویسم، باید به اندازه عمر دولت زمان
بگذارم. دولت هم اکنون محرم اسرار همه است. از دختری که خاطرخواه پسری
است و دسترسی به کسی ندارد و از من کمک می خواهد تا همه چیز! مردم در
نامه هایشان به من اسرارشان را می نویسند. حکومت اسلامی باید محرم اسرار
ملت باشد!
باید به ایشان گفت: دو صد گفته، چون نیم کردار نیست!
ما را بجز از آه سحر همنفسی نیست زیرا که جز او محرم اسرار نداریم
.: Weblog Themes By Pichak :.