بازخوانی تاریخ
درباره احمدی نژاد چه می گفتند؟
شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمه شب به خواب می رود. در خواب به او ندا می شود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن، وجود مقدس ولی عصر (عج) دارند برای احمدی نژاد دعا می کنند.
هر چند اکنون، بسیاری منتقد احمدی نژاد شده اند و برای دوری از رئیس جمهوری که آفتاب قدرتش بر لبه بام است، از یکدیگر سبقت می گیرند، اما در روزهایی نه چندان دور، تعریف و تمجید از احمدی نژاد، و او را در هاله ای از معنویت و نور پیچیدن و وصف های مبالغه آمیز درباره او گفتن، رسم حامیان سابق بود.
در همین باره، حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری در یادداشتی، گزیده ای از سخنان پیشین برخی چهره ها درباره محمود احمدی نژاد را بازخوانی کرده است که خواندنش خالی از لطف و عبرت نیست:
1-حضرت آیت الله مصباح یزدی: «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد؛ قبل از برگزاری مرحل? اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت: نگران نباشید، احمدینژاد رئیس جمهور می شود. ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیاء پیش از نیمه شب به خواب می رود. در خواب به او ندا می شود که بلند شو برای احمدی نژاد دعا کن، وجود مقدس ولی عصر (عج) دارند برای احمدی نژاد دعا می کنند. می گوید من حتی اسم احمدی نژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمی شناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دی ماه قاطعانه گفته بود که من رئیس جمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی می کردند که این چه حرفی است می زنی؟ چه کسی به تو رأی می دهد؟ چه کسی تو را می شناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز 10/10/83 است، من رئیس جمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمی دانم!» (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص883)
ایشان در اولین دیدار خود با احمدی نژاد پس از انتخابات ریاست جمهوری خطاب به وی: «خدای متعال را شاکریم که زمین?ه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولی عصر (عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخ?ه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاق?ه بیشتر مردم به دین و اندیشه های اسلامی ظهور یافته، مرتبه ای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام (ص) تحقق پیدا کرد و ان شاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج) تحقق خواهد یافت.» (همان، ص881)
ایشان در جلسه دیگر: «رئیس جمهور وقتی از طرف ولی فقیه نصب شد می شود عامل او، و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم می تابد، وقتی شد رئیس جمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم می تابد، آنوقت اطاعت رئیس جمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم می شود اطاعتِ خدا.» (21/5/1388)
2- آیت الله جنتی عضو محترم شورای نگهبان در خطبه های نماز جمعه تهران: «این نامه (نامه احمدی نژاد به رئیسجمهور آمریکا) فوق العاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود... توصیه می کنم این نامه را بچه ها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاه ها خوانده شود و صدا و سیما نیز مکرر آن را بخواند... این گونه حرف زدن، الهام خداوند است.» (23/4/1385)
ایشان در خطبه دیگر: «مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از هم قدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است. یکی از دوستان نقل می کرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من می خواهم به آقای احمدی نژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدی نژاد رأی بده.» (9/4/1386)
3-حجت الاسلام مرتضی آقا تهرانی: «این دولت، از زمان مشروطیت تاکنون محبوب ترین و بهترین دولت بوده است.» (8/6/1388)
4-حجت الاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر موسسه امام خمینی (ره): «در این دوره از انتخابات، مانند ائتلاف 6 نفره ای که در جنگ جمل علیه امام علی (علیه السلام) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدی نژاد شکل گرفت. آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند؛ اما در نهایت شکست خوردند.»
5- حجت الاسلام قاسم روانبخش، از هفته نامه «پرتو سخن»، نامه احمدی نژاد را به نامه پیامبر (ص) تشبیه کرده و می گوید: «پاسخ ندادن به نامه یا حتی بی ادبی آنها به آن، از شخصیت نویسنده نمی کاهد؛ بلکه اعتبار مخاطبِ نامه را کاهش می دهد؛ چنان که پاره شدن نامه پیامبر اعظم (ص) توسط خسرو پرویز، چیزی از اعتبار پیامبر (ص) نکاست و خسرو پرویز را برای همیشه تاریخ، سرافکنده ساخت.» (21/2/1389)
6-حجت الإسلام سقای بی ریا، مشاور رئیس جمهور در امور روحانیون: «درسفر شانگهای، خانم های هندو آمدند و با دست مالیدن بر شیشه اتومبیل رئیس جمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.»
7- آقای محمدرضا رحیمی، معاون رئیس جمهور، در حضور احمدی نژاد: «در سوریه در شهر تاریخی بُصرا که اسم آن را بعضاً ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید آن، احمدی نژاد بود.» (17/3/1385)
8- مهندس اسفندیار رحیم مشایی، رییس دفتر رییس جمهوری: «خودم فکر می کنم در تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب یک چنین دولتی، یک چنین رییس دولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد. من شاهدم ایرانیان خارج از کشور تا پیش از این دولت می گفتند ما ایرانی بودن خود را انکار می کردیم، ما هیچ جا نمی گفتیم ایرانی هستیم تا می گفتیم، می گفتند اینها تروریست هستند، عقب مانده هستند، مرتجع هستند... الان ما هر جا می رویم قبل از این که کسی از ما بپرسد، خودمان یک جوری می گوییم ایرانی هستیم، چون به ایرانی بودن خود افتخار می کنیم» (2/6/1388)
او در جای دیگر می گوید: «آقای احمدی نژاد فردی باهوش و انسانی استراتژیست و طراح است، دوست دارم فرصتی داشته باشم تا شخصیت آقای احمدی نژاد را در تلویزیون تبیین و تشریح کنم و بگویم این شخصیت کیست.» (9/10/1388)
9-آقای جوانفکر مشاور رسانه ای رئیس جمهور: «رئیس جمهور در همه حوزه ها کارشناس هستند.» (18/8/1389)
10- آقای محمدعلی رامین، رئیس وقت کمیته رایحه خوش خدمت: «احمدی نژاد مانند همه پیامبران با مشکلاتی روبه رو شد و سیل جوک های اراذل و اوباش به سمت او روانه شد. هدف تمام پیامبران این است که برای عدالت و قسط قیام کنند.» (5/10/1387)
12- آقای حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه: «سادگی زندگی احمدی نژاد شبیه پیامبرانی مثل یوزارسیف است.» (7/12/1387)
13-استاد حاج حیدر رحیم پور ازغدی: «این دولت انقلابی، پرطرفدارترین و مردمی ترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است.» (11/6/1388)
14-اجرای برنامه فرزاد جمشیدی (مجری تلویزیون) در حضور احمدی نژاد: «شنیدم برای فرزندت عروسی گرفته ای و 40 - 50 نفر را دعوت کرده ای و پس از آن نیز نماز جماعت خوانده ای. آیا در نهج البلاغه نخوانده ای که مردم به دین زمامداران خویشند؟ هیچ فکر کرده ای اگر همه برای فرزندان خود این چنین مراسم عروسی بگیرند کار و کاسبی سالن های غذاخوری، انتشاراتی کارت عروسی تعطیل خواهد شد؟... من بنابر این علت مهم، به محمود احمدی نژاد رای نخواهم داد. بهخاطر فقط 4 یا 5 ساعت استراحت! آقای دکتر اگر همه 19 ساعت کار کنند که مملکت پیشرفت می کند!» (1/4/1388)
او در جلسه دیگر: «شما مثل دیگران کابینه تعاونی ندارید! وام دار قارون ها نیستید. سپاه ابن نحسی راه نیانداختید تا ملک ری، وعده بدهید! خیمه ستادهایتان، قلب مردم بوده است... شما که کعبه دلها را فتح کرده اید بیایید با نژاد احمدی خود، عطر انقلاب گل محمدی را هم به مشام برسانید. به شیوه پیغمبر محبوب خدا، ببخشید! عفو کنید همه آنها را که به شما توهین کردند. به ما سلام کردن بیاموزید.»
در برنامه دیگر می گوید: بخشی از اظهارات رئیس جمهور کشورمان در سفر به نیویورک که در خبرگزاری فرانس 24 منتشر شده، حدود 2 میلیارد و 200 میلیون کامنت درج شده است.» (11/7/1389)
15-آقای فرج الله سلحشور، کارگردان سینما و تلویزیون: «احمدی نژاد را مالک اشتر علی(ع) در این زمان می دانم و لذا نباید کاری کنیم که اگر علی زمان، مالک اشتری را پیدا کرده از دست بدهد.» (16/3/1388)
او اضافه می کند: «به مالک اشتر علی زمان، احمدی نژاد رأی می دهم... ما به مالک اشتر علی زمان، محمود احمدی نژاد رای می دهیم و بدانید که بسیاری از هنرمندان سریال یوسف و بسیاری از هنرمندان مومن جمهوری اسلامی ایران به فرزند ایران رای می دهند.» (18/3/1388)
16- آقای حمید بقایی، ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری: «اگر به کارهایی که آقای احمدی نژاد انجام داده دقت کنیم، می توانیم بگوییم آقای احمدی نژاد، کوروش زمان است. آقای احمدی نژاد با مواضعی که در مقابل آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است.» (27/6/1389)
17- سایت روزنامه ایران: «از نکات قابل توجه سفر رئیس جمهور این بود که احمدی نژاد در پایان سخنان خود در جمع مردم ارومیه در ورزشگاه تختی از آنها خواست برای بارش باران دعا کنند و خود نیز از خداوند متعال خواست که باران رحمت را بباراند که به محض اتمام سخنان رئیس جمهور، باران در ارومیه کم کم شروع به باریدن کرد و رفته رفته شدت آن نیز افزوده شد.» (19/1/1389)
18- آقای اسماعیل نجار در جلسه ستاد بحران استانداری کرمان: «در بازرسی های ما، یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدی نژاد بر آن نصب شده بود، سالم مانده بود... اعتقاد مردم بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.» (5/10/1389)
19- حسن قهرمانی مطلق، فرماندار همدان: «روز ورود رئیس جمهور و هیئت همراه وی به همدان، به مثابه شب قدر این استان است؛ چرا که اگر در شب قدر برنامه سرنوشت یک ساله آدمی رقم می خورد در این سفر، سرنوشت چند سال و یا حتی آینده این استان رقم می خورد.» (8/7/1390)
20- آقای محمد کریم عابدی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی: «از شش میلیارد جمعیت جهان، 5/5 میلیارد نفر اعم از مسلمان و غیرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند.» (24/7/1389)
21- سخنرانی استاندار گیلان در حضور احمدی نژاد: «قبلاً دنیا ایران را به کوروش کبیر می شناختند ولی الان به محمود کبیر می شناسند.» (8/5/1390)
****
این نوع تعریف و تمجید غلوآمیز و... نتیجه اش می شود، توهمات و خیالات خانمانسوز احمدی نژادی. به نمونه هایی از توهمات احمدی نژاد در اظهارات زیر، اندکی دقت و تامل کنید:
1- بنده وقتی در آنجا (دانشگاه کلمبیای آمریکا) حضور داشتم، یقین داشتم که با فضای مسمومی که آنان در دانشگاه ایجاد کرده اند مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد. (21/8/1386)
2- سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود، مثل خودمان که پس از 45 روز در جبهه مرخصی می رفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار می کنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همین طور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید. (20/4/1387)
3-کسانی که در مورد آقای مشائی حرف می زنند، کوچک مغزند و نمی فهمند… خداوند به من تفضّل کرده که می توانم نیّات را بخوانم. این قدرت را خدا به من داده است. (در جلسه معارفه مشایی (3/5/1388)
4- فکر می کردم این کار باید انجام شود (حضور زنان در هیأت دولت) چون زنان شایسته فراوانی داریم که فرصت حضور در عرصه مدیریت کلان را پیدا نکرده اند. به نظرم رسید آن کسی که می تواند این راه را باز کند احمدی نژاد است. (18/6/1388)
5- یک بنده خدایی در لبنان برای من تعریف کرد که همان شب که ما در بنت جبیل بودیم یک عده ای مردم از آن طرف به سمت مرز حرکت کرده بودند و وقتی از آنها پرسیده بودند که کجا می روید و چرا به سمت مرز حرکت می کنید گفته بودند که می خواهیم احمدی نژاد را ببینیم. (26/7/1389)
6- روزی یکی از دوستان ما (این دوست ما جزء بعثه بود و هر سال به جهت کاری حج می رفت) آمده بود و خبر خوشی آورده بود، می گفت من به اسم تو! امسال 50 نفر را شیعه کردم، خودش می گفت که همین استدلال ساده را می کردم که یک خط وجود داشته که رسیده به آمریکا و اسرائیل و جنایتکاران و مستکبران دنیا، و یک خط هم خط اهل بیت(ع) است که رسیده به امام خمینی(ره)، رهبری و احمدی نژاد، حالا کدام را قبول داری؟ (27/12/1389)
7-رئیس جمهور را در ایران، خدا تعیین می کند. (24/10/1391) در جلسه نمایندگان آذربایجان شرقی.
یاد دارم در غروبی سرد سرد
میگذشت در کوچه ما دوره گرد
داد میزد کهنه قالی میخرم
دست دوم جنس عالی میخرم
کاسه و ظرف سفالی میخرم
گر ندارید کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه زد
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگی است؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت آقا سفره خالی میخری؟
... بگذریم!
از حواشی مناظره که دست خیلی ها را برایمان رو کرد و فهمیدیم مرز بین اصولگرایی و اصلاح طلبی بسیار باریک تر از آن چیزی است که تاکنون می پنداشتیم! اما نکته قابل توجه در برنامه های تلویزیونی یکی از کاندیداها؛ افتخاری است که بارها و بارها از آن دم زدند و امضای قطعنامه 598 را بعنوان قوی ترین دیپلماسی تاریخ جمهوری اسلامی قلمداد کردند! همان قطعنامه ای که حضرت امام خمینی (ره) از آن بعنوان جام زهر یاد کردند و گفتند مرگ و شهادت برایم گواراتر از امضای این قطعنامه بود!
حرف بر روی حرف امام راحل در این باره زدن گزافه گویی است و بی ادبی؛ ترجیح می دهم بسنده کنم به سخنان نافذ حضرت امام خمینی (ره) در این باره تا بهتر بدانیم نظر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را درباره سند افتخار جناب دیپلمات!
و اما نظر امام خمینی رضوان الله علیه در رابطه با قطعنامه 598: "و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مىدیدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مىکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم. و خدا مىداند که اگر نبود انگیزهاى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هرگز راضى به این عمل نمىبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایى که این گوهرها را در دامن خود پروراندند! خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن.
خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى کنم. و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند! بدا به حال آن هایى که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند! آرى، دیروز روز امتحان الهى بود که گذشت. و فردا امتحان دیگرى است که پیش مى آید. و همه ما نیز روز محاسبه بزرگترى را در پیش رو داریم. آنهایى که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلى از اداى این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگى کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید." وبلاگ جلبک سبز
پ ن: به نظر می رسد "این قربانی کردن همه ما و عزت و اعتبار ما" در برابر اسلام و مسلمین خیلی خیلی کار کمتری نسبت به عزت دادن به اسلام و مسلمین با دیپلماسی قوی کارشناسان سیاسی پیرامون انرزی هسته ای بوده است.. اگر چه انشاء الله همه اش قربت الی الله بوده است و عزت مردم ایران مد نظر گرفته شده است.
سلامت خواب یاضمانت سلامت
خواب کافی وراحت یکی از پایه های اصلی سلامت هرفرد محسوب میشود،که در طول آن بدن انرژی از دست رفته را ترمیم ،اکسیژن کاهش یافته در بافتها را جبران،قدرت حافظه وقوای شناختی وقضاوت خود را بازیابی، وموجب افزایش ترشح هورمون رشدوتقویت سیستم ایمنی بدن خواهد شد.
اختلال در خواب به تغییراتی اطلاق می شود که فرد دچار بی خوابی،کم خوابی،بد خوابی،خواب گردی وپر خوابی می شود.
97درصد افراد بزگسال به 6تا9 ساعت خواب در شبانه روز نیاز دارند.
نیاز به خواب به طور متوسط در بزرگسالان 8ساعت ودر کودکان 10ودرسالمندان تا7 ساعت وکمتر از آن می باشد.
کیفیت در خواب همواره از کمیت آن مهمتر است ،مثلااگر فردی با ساعت کمتر خواب بعد از بیدار شدن احساس سرحالی ونشاط ورفع خستگی را دارد ،خوابی عمیق،راحت وسالم داشته است.
علل اختلال خواب گسترده بوده که به بعضی از موارد مهم اشاره می شود:
علل جسمی مثل:دردهای حاد ومزمن،ناراحتی های قلبی،بیماری های ریوی،سرطان ها،بیماری ها ی استخوان ومفاصل ،آرتریت روماتوئید وخستگی بیش ازحد.
علل روان پزشگی مثل:اختلالات خلقی،اختلالات شخصیتی واختلالات اضطرابی.
علل غیر بیماری و فیزیو لوژیکی مثل: عادت به چرت های زیاد در طی روز،انتظاروشادی وبی قراری بیش ازحد وجابجایی محل خواب.
علل دارویی مثل:محرک ها(کافئین ،سیگار ،الکل و دیگر محرک های سیستم عصبی)،مخدر ها ودارو های اعصاب وروان (فلوکستین وبو پرو پیون).
در یک خواب سالم یک سیکل، که مجموع N-REM وREM بوده و مدت آن 90تا120دقیقه است به شکل مداوم تکرار می شود.
مرحله REM حدود 25درصد کل خواب بوده ودر آن چشم ها حرکات سریع وهماهنگ دارند، ونبض وتنفس وفشار خون افزایش داشته که همراه بانعوظ آلت در مردان می باشد، و رویا نیزاز مشخصات این مرحله می باشد.
مرحله N-REMکه 75 درصد خواب را تشکیل می دهد، خود به 4 مرحله تقسیم می شود ودر این مراحل اکثر فعالیت های فیزیولوژیکی بدن کاهش می یابد وفرد وارد خواب عمیق خواهد شد.
اصول بهداشتی قبل ازخواب :
- خواب به اندازه نیازباشد،نه بیشتر.
- پرهیز از چرت های متعدد در طی روز(چرت خواب 5تا 20دقیقه است).
- انجام فعالیت های فیزیکی متعادل در طی روز.
- مواجهه با نور خورشید در طی روز، به خواب شب کمک می کند.
- پرهیز ازمصرف شام سنگین همراه با مایات فراوان قبل از خواب.
- محل خواب درجه حرارت مناسب داشته باشد.
- تاریکی وآرامش مناسب اطاق خواب .
- تمرینات ورزشی حداقل 2ساعت قبل از خواب انجام شود.
- حتی المقدور از تغییر ساعت خواب وبیداری حتی در روز های تعطیلی نیز پرهیز شود.
- نزدیک ساعات خواب ازنوشیدن چای وقهوه ونوشابه های حاوی کولا وکشیدن سیگار خودداری شود.
- چنانچه خوابتان نبرد ازبستر جدا شده وخودرا سرگرم کاری که تمرکز فکری نیاز ندارد نمایید، تاخواب شمارا در بر گیرد.
- برای به خواب رفتن فورا به دارو های خواب آور پناه نبرده واز مصرف این دارو ها بدون مشورت با پزشک، خود داری نمایید.
- پناه بردن به ذکر خداوند وقرائت قرآن قبل از خواب در افراد معتقد، تاثیر فوق العاده ای، در به رخواب رفتن وداشتن یک خواب آرام خواهدداشت .
- نوشیدن یک لیوان شیرگرم ویا یک دوش ولرم کوتاه،ویا تمرین روش های آرام سازی(Meditasion)،کمک کننده خواهد بود.
"بااستفاده از مطالب درسنامه روان پزشکی بالینی"
برخلاف روال 23 سال گذشته، برای اولین بار، نام رییس جمهور از فهرست سخنرانان مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، حذف شد.
به گزارش خبرنگار شبکه ایران، بر اساس برنامه ای که ستاد برگزاری مراسم ارتحال امام اعلام کرده است، 14 خرداد امسال، دکتر محمود احمدی نژاد، فرصت ایراد سخنرانی ندارد.
هنوز هیچ یک از مسئولان مربوطه، درباره دلائل اتخاذ این تصمیم توضیحی ارائه نداده اند. امیدواریم حقیقت نداشته باشد? یا علتش توضیح داده شود..
یعد از هشت سال فحاشی و هتاکی علیه رئیس جمهور منخب ملت ایران، انگار از دیروز قاعده بازی به کلی تغییر کرده است و هیچ کسی حق کوچکترین کاری که شائبه توهین به رئیس جمهور آتی تلقی شود را ندارد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از بی باک، در آغاز بخش دوم مناظره دیروز کاندیدای ریاست جمهوری، ...به شیوه مناظره انتقاد کردند و حتی از رسانه ملی خواستند که از هم اکنون همه این هشت نفر را رئیس جمهور بداند و شان و جایگاه ریاست جمهوری برای آنها قائل شود!
حال جای سئوال دارد که اگر یک کاندیدای ریاست جمهوری دارای چنین شانی است که نتوان از او سئوالات کوتاه و کلیدی پرسید و این نوع سئوال پرسیدن موجب خدشه به جایگاه او می شود، با این حساب رئیس جمهور منتخب ملت، دارای چه جایگاه و منزلتی می باشد؟!
این سه نفر در حالی چنین مناظره هایی را توهین به خود تلقی می کنند که برخی از همین چهره ها و دوستانشان در هشت سال گذشته شدیدترین توهین ها و افترائات را نصیب رئیس جمهور قانونی و منتخب میلیونها ایرانی کرده اند.
جدای از رویکرد متناقض گذشته این افراد، حال جای سئوال دارد که آیا قاعده بازی این دوستان برای همیشه عوض شده است و از این پس به هیچ وجه نباید نه تنها به رئیس جمهور بلکه حتی به کاندیدای ریاست جمهوری نازک تر از گل گفت یا اینکه در صورت عدم انتخاب این افراد از سوی ملت شریف ایران، بازهم می توان به رئیس جمهور منتخب مردم فحاشی و هتاکی کرد؟!
تأسف اسرائیل از رفتن محمود احمدی نژاد
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، هشت سال از هر تریبونی برای فشار بر نقاط حساس اسرائیلیها استفاده کرد. او کشتار یهودیان به دست آلمان نازی (هولوکاست) را افسانه خواند و بارها وعده داد که اسرائیل به زودی از صفحه روزگار محو میشود.
موضع گیری های تند آقای احمدی نژاد، آن هم از تریبون سازمان ملل متحد، بارها با اعتراض جمعی دیپلمات های غربی مواجه شد.
خشم و انزجار اسرائیلی ها از شخصیت جنجالی آقای احمدی نژاد اما به معنی آن نیست که اکنون از کنار رفتنش خوشحال باشند.
دن شوفتان، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی دانشگاه حیفا به بی بی سی فارسی می گوید: احمدی نژاد چهره زشت رژیم ایران است. بنابراین از نظر اسرائیل او برای نشان دادن ماهیت رژیم به افرادی که شاید ساده لوح باشند بسیار مفید بوده است.
او می افزاید: اگر شخص باهوش تری جای او بود اما همچنان به ساخت بمب اتمی ادامه می داد، از تروریسم در دنیا حمایت و با مردمش وحشیانه برخورد می کرد، کار ما برای متقاعد کردن افکار عمومی جهان سخت تر می شد. اما
احمدی نژاد کار ما را راحت کرد. بنابراین ما به نوعی از پایان دوره ریاست جمهوری او متأسفیم.
(با اجازه آقای رجائی)
بخشی از سخنان جناب آقای دکتر حسن رحیم پور ازغدی
...
گاهی پیغمبر کسانی را که آدم های بسیار پاک و شریفی بودند و برای خدا می آمدند اما قدرت تخصصی کافی برای آن پست نداشتند، پس میزدند. اما با احترام. این مثال راجع به جناب ابوذر است.جناب ابوذر بالاترین صحابه پیامبر بود و حضرت به او می گفتند هر چه برای خودم بخواهم برای تو هم میخواهم و هر چه برای خود نخواهم برای تو هم نمیخواهم. این قدر پیامبر ابوذر را دوست داشت. ابوذر هم از آن مجاهدان فداکاری بودکه زاهد هم بود. وقتی حکومت در مدینه تشکیل شد نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله اگر کاری و یا مدیریتی برای خدمت به خلق هست که من بتوانم انجام بدهم بنده در خدمت شما هستم. پیامبر فرمودند: ای ابوذر! تو را مثل خودم دوست دارم ولی توصیه ای به شما دارم و این که هیچ جا مدیریت قبول نکن. چون قدرت مدیریت نداری. کار مدیریت پیچیدگی ها و مهارتی میخواهد که تو نداری! و لذا او هیچ مسئولیتی را قبول نکرد. البته کمک میکرد و یا انتقاد میکرد و در زمان خلیفه سوم هم تبعید شد و در تنهایی شهید شد. اما تا آخر عمر مسئولیتی را نپذیرفت.
اما کسی مثل سلمان که در زمان ابوبکر و عمر مسئولیت قبول کرد و حاکم مدائن(بخش ایرانی نشین در عراق)شد. جناب سلمان خدمت حضرت امیر(ع)می آید و می گوید: ما سر خلافت منتقدیم ولی الآن به من پیشنهاد شده که مسئولیتی را قبول کنم. بنده باید از شما اجازه بگیرم که چه کنم؟ حضرت فرمودند: شما این کار را بکن. چون هم پاکی و هم سعی کن در آن جا اسلام را نشر دهی. و سلمان در زمان خلفا آنجا حاکم شد.
...
بهمن کشاورز (وکیل دادگستری)
منبع: روزنامه بهار
موضوع اصل 115 قانون اساسی که حاوی شرایط رییسجمهوری است مطلبی است که به ویژه در چند ماه اخیر مکرر در مکرر مطرح شده و مورد بحث قرار گرفته است، بهنحوی که حداقل برای خود بنده، از نظر تکرار مطالب، تا حدی ملالانگیز شده است، اما گویا این حدیث همچون حدیث عشق اوصافی دارد که از هر زبان که شنید شود، آن را نامکرر میکند. علت را شاید در حساسیت انتخابات ریاستجمهوری این دوره و مسائل متن و حاشیه آن باید جستوجو کرد که پیش از این در این ابعاد و با این شدت مطرح نبوده است. بههرحال بهعنوان همان حدیث مکرر که امیدوارم نامکرر تلقی شود درباره این اصل مطالبی را که با توجه به ابعاد مختلف مباحث طرحشده گاه جدید بهنظر میرسد، عنوان میکنم:
اولاً، تردیدی نیست که بسیاری از عناوین مطرحشده در این اصل مقولاتی است باطنی و اعتباری و غیرقابلمحاسبه و اثبات؛ مانند امانت و تقوا یا مومن و معتقد به مبانی جمهوریاسلامی ایرانبودن. ایرانیالاصلبودن و تابعیت ایرانی افراد را بدیهی است میتوان بر مبنای اسناد سجلی احراز کرد، اما مدیر و مدبربودن افراد ایضاً مقولهای است کاملا مبهم و غیرقابلاحراز و اثبات. معلوم نیست مراجع رسیدگیکننده چگونه باید وجود این اوصاف یا عدم آنها را در فرد یا افرادی احراز یا رد کنند.
حتی بحث اعتقاد به مذهب رسمی کشور نیز جای تامل دارد؛ زیرا از یکسو اعتقاد به چیزی، امری باطنی و ذهنی است؛ مثلاً کسی را که عامل به تمام ظواهر مذهب شیعه باشد و خود نیز این معنی را اعلام کند که شیعه است، چهبسا در ذهن خود چنین اعتقادی نداشته باشد. از دیگر سو حتی از افراد در این مورد نمیتوان سوال مشخص و جدی پرسید؛ زیرا اصل 23 قانون ساسی تفتیش عقاید را ممنوع کرده است. مفهوم ممنوعبودن امری، این است که تجسس و بررسی درباره بود یا نبود آن با مانع شرعی و قانونی مواجه است؛ بنابراین حتی از کسی نمیتوان پرسید «آیا شیعه هستی یا خیر؟» چه رسد به اینکه «آیا اعتقاد به مذهب رسمی کشورداری یا خیر؟»
ثانیاً، از این موارد که بگذریم، به این مطلب خواهیم رسید که آیا دیگر مسائل و مواردی که در این اصل نیامده میتواند اثباتاً یا نفیاً باعث رد یا قبول نامزدی کسی شود؟ برای مثال آیا اینکه کسی درجه علمی دکترا در مدیریت داشته باشد باعث میشود که این معنا را بهعنوان صفتی مثبت درباره او منظور کنند و او را به کسی که چنین درجه علمی ندارد، ترجیح دهند؟ یا با توجه به اینکه مقوله سنوسال در این اصل به کلی مسکوت مانده است، آیا کمی یا زیادی سن میتواند از موجبات ردنامزدی در انتخابات باشد؟ توضیح اینکه درباره انتخابکنندگان معیارهای مشخصی وجود دارد که قابلبررسی است و از این طریق میتوان تشخیص داد چه کسانی میتوانند رای بدهند و چه کسانی نمیتوانند.
درعینحال از نظر حداقل سن نیز ما معیار 18سالگی را داریم که در قانون رشد متعاملان مبنای ایجاد حق و مسئولیت مدنی برای افراد قرار گرفته است. شاید بتوان بهقیاس این قانون، چنین استدلال کرد که اگر هم در قانون خاص انتخابات ریاستجمهوری درباره شرایط رایدهندگان حکمی نیامده بود، میتوانستیم از این قانون بهعنوان معیار استفاده کنیم. از دیگرسو درباره حداکثر سن حکمی در قانون انتخابات ریاستجمهوری نداریم؛ بنابراین نمیتوان افرادی را از نظر اینکه سن ایشان از حد معینی فراتر رفته، از شرکت در انتخابات به عنوان نامزد یا رای دهنده محروم کرد.
ثالثاً، بنابراین ابهامات و ایرادات موجود در اصل 115 بهقوت خود باقیست و این اصل را میتوان به معادلهای چندمجهولی تشبیه کرد که حل آن ناچار بر مبنای دیدگاهها و سلایق حلکنندگان آن متغیر خواهد بود. بدیهی است هریک از این حلکنندگان معادله درنهایت حسننیت و صداقت ممکن است اظهار عقیده کنند، اما گوناگونی و تفاوت سلایق و دیدگاهها را چه باید کرد؟ بهویژه وقتی که آنچه درباره آن بررسی و اظهارنظر و به تعبیر بهتر قضاوت میشود، مبهم و قابلتعبیر و تفسیر باشد. گمان میرود تنها راه چاره این است که به قدر متیقنها بسنده شود؛ یعنی به شرایط موجود در اصل 115، هرچند مبهم و قابل تفسیر هستند، اکتفا شود و چیزی به آن اضافه یا از آن کسر نشود؛ بنابراین نمیتوان افرادی را از نظر موارد مربوط به سنوسال یا تحصیلات یا مسائل مربوط به سلامتی و تندرستی یا موقعیت طبقاتی و مانند اینها مردود اعلام کرد.
این مشکلی است که جز با اصلاح قانون اساسی امیدی به حل آن نیست؛ زیرا در قدم اول عبارت «رجال مذهبی و سیاسی» را داریم و در انتهای آن عبارت «اعتقاد به مبانی….» مطرح میشود که خود اینها در بردارنده چهارم مجهول هستند؛ البته همچنان که بارها گفته شده است گمان نمیرود ورود به عرصه اصلاح قانون اساسی در کوتاهمدت و شاید میانمدت مقرون به مصلحت باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.