سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

حجتی کرمانی:

فرق فاحش ما با پیغمبر اکرم (ص) و جانشینان آن حضرت ـ که اکثراً به آن توجه نمی‌کنند یا خود را به تغافل میزنند ـ این است که آنها تخصص و هنرشان این بود که از دشمنان دوست بسازند، اما ما متخصصیم که از دوست، ‌دشمن بسازیم.

 




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 7:57 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

خاتمی : به روحانی رأی خواهم داد 

سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین کشورمان در بیانیه ای حمایت خود را از دکتر حسن روحانی اعلام کرد و گفت در انتخابات پیش رو به حسن روحانی رأی خواهد داد

 

متن بیانیه به شرح زیر است:
اینجانب با سپاس فراوان از برادر عزیزم جناب آقای دکتر عارف که بحمدالله موقعیت معنوی بالایی را نصیب خود کرده است و پیروز عرصه اخلاق و ادب و خیرخواهی و اصلاح طلبی است؛ به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم، رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد و از همگان به ویژه اصلاح طلبان و تحول خواهان و خواستاران عزت و سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت میخواهم که با هوشیاری وظیفه مهم خود را در این انتخابات به جا آورند و حضور جناب آقای دکتر روحانی را فرصتی مناسب برای رسیدن به خواست ها و مطالبات خود بدانند. باشد که لطف حضرت پروردگار مددکارمان باشد و شاهد نیکبختی ایران و ایرانی باشیم.




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 7:41 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

خدا حفظش کنه آسیدعلی میررحیمی رو؛ بعضی جوکهایی که قدیما برامون تعریف می کرد، این روزا رنگ واقعیت به خودش گرفته. یادم میاد اون روزا می گفت:

یه بار تیم منتخب شکرستان مسابقه دوستانه‌ای را با تیم پرسپولیس ترتیب داده بود، و از این که مقابل پرافتخارترین تیم کشور بازی می کردند، خوشحال بودند. مربی تیم شکرستان، قبل از بازی، توصیه‌های لازم را به بازیکنانش ارائه داد و به مدافعان تیمش هم گفت که همه مراقب علی پروین باشند. بازی شروع شد و پروین خودش را در محاصره مدافعان تیم حریف دید و کار برایش کمی سخت شد. وقتی توپ به پروین می رسید، فورا چهار پنج مدافع دور و برش جمع می شدند و اجازه مانور به او نمی دادند. تا اینجای کار، مربی شکرستان موفق به کنترل پرسپولیس شده بود. اما در دفاع تیم شکرستان بازیکنی هم حضور داشت که اسمش غضنفر بود. بازیکنان شکرستان با زحمت فراوان توپها را از زیر پای پروین بیرون می کشیدند و پاس می دادند به غضنفر، تا او هم با یک شوت محکم، توپ را از محوطه جریمه شکرستان دور کند، اما غضنفر مستقیم می‌کوبید درون دروازه تیم خودشان. یکی ، دو تا، سه تا، چهار تا، پنج تا ... . یک‌وقت مربی شکرستان به خودش آمد و دید که ای دل غافل، کار از کار گذشته‌ و غضنفر دروازه خودی را گلباران کرده! از کنار زمین فریاد زد: پروین رو ولش کنید، غضنفر خودمون رو بگیرین!!!!!

این روزها حکایت بعضی اصولگراها و ایضا نامزدها و ستادها و مشاورها و سخنگوها و سردارها و نماینده ها و سایتها و خبرگزاری ها و جریانها و …، حکایت همین غضنفر خومونه. ... .




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 7:38 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

رهبر معظم انقلاب در فرمایشات نوروزی خود با اشاره به موضوع انتخابات فرمودند:
« البته این روزها با این وسائل عجیبِ رسانه‌ایِ کنونی ــ‌ این پیامک ها و امثال اینها ــ متأسفانه حرف های گوناگون، نسبت های گوناگون به اشخاص گوناگون، رواج دارد. گاهی ممکن است یک نفر هزاران پیامک بفرستد. برای من گزارش دادند که ممکن است در ایام انتخابات، روزی چند صد میلیون پیامک رد و بدل شود. مراقب باشید، تحت تأثیر این چیزها قرار نگیرید؛ نگاه کنید، تشخیص بدهید، اصلح را بشناسید و برای ادای تکلیف، اسم او را به صندوق رأی بیندازید.»




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 2:24 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

مدتی بود که قصد داشتم تا عصاره و چکیده 15 ساعت مناظره فرهنگی، اقتصادی و سیاسی نامزدهای ریاست جمهوری 1392 را با ادبیاتی ملایم و آرام بخش ارائه کنم. ادبیاتی که هیجانات طرفداران نامزدها را برانگیخته نکند و در عین حال، خالی از انتقاد هم نباشد. امروز در سایت خبری الف و در بخش کامنتهای آن، مطلبی یافتم که این مهم را تا حد زیادی تأمین می کرد. پس همین مطلب را خدمت دوستان تقدیم می کنم:

1ـ آقای مهندس:

ـ آقای مهندس شما چه برنامه ای برای اداره کشور دارید؟
ـ تشکیل دولت ضد تورم
ـ دولت ضد تورم یعنی چه؟
ـ یعنی دولتی که دستش را از جیب ملت بیرون بکشد.
ـ برنامه شما برای کاهش بیکاری چیست؟
ـ مهار تورم
ـ برنامه شما برای جلوگیری از سقوط ارزش پول ملی چیست؟
ـ مهار تورم
ـ برنامه شما برای بهبود روابط بین المللی چیست؟
ـ مهار تورم
ـ نظر شما در مورد دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب چیست؟
ـ مهار تورم
ـ آقای مهندس، سؤالم را تکرار میکنم: نظر شما در مورد دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب چیست؟
ـ آها، بله. فروکاستن جمهوری اسلامی به دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب ظلم به انقلابه.
ـ ولی همه کشورهای پیشرفته دنیا دارای سیستم حزبی هستند.
ـ همه آنها دارای دولتهای ضد تورم اند. ولی ما دولت تورمی داریم.
ـ چه ربطی داشت؟!
ـ ربطش را از کسی بپرسید که میگوید قانون اساسی ما، منشور حقوق بشر سازمان ملل است.
ـ باز هم ربطی نداشت!
ـ شما چرا وقتی من جواب میدهم به دیوار نگاه میکنید؟ من که رئیس جمهور بشو نیستم ولی فقط این را میدانم که همه چیز به تورم ربط دارد.

2ـ آقای دکتر مستقل:

ـ آقای دکتر، شما به چه دلیل خود را شایسته ریاست جمهوری میدانید؟
ـ چون اقتصاددان هستم.
ـ خوب بفرمایید که عضو هیات علمی گروه اقتصاد کدام دانشگاه هستید؟
ـ هیچ دانشگاهی
ـ اصولا چند سال سابقه تدریس در رشته اقتصاد دارید؟
ـ هیچی
ـ چند مقاله علمی در مجلات معتبر بین المللی به چاپ رسانده اید؟
ـ دوست عزیز چرا سؤالات شما جهت داره؟ اگه بگم ریا میشه.
ـ تاکنون چند کار تحقیقاتی در زمینه اقتصاد انجام داده اید؟
ـ 1. تز کارشناسی ارشد، 2. تز دکترا، 3. بیست سال است که اقتصاد ایران را مطالعه میکنم حالا شما میخوای باورکن میخوای باور نکن
ـ شما که مدعی هستید راه نجات اقتصاد ایران را میدانید چرا تاکنون با دولتها در میان نگذاشته اید؟
ـ فرمان باید دست خودم باشد.
ـ شما تجربه ای از مدیریت اجرایی هم دارید؟
ـ سپاه را در زمان جنگ بنده اداره کردم و به باکری ها من دستور حمله میدادم. حتی قالیباف ها و جلیلی ها را بنده ساختم.
ـ آقای دکتر، برای حل معضل تورم و بیکاری چه میکنید؟
ـ از منحنی فیلیپس استفاده میکنم.
ـ منحنی فیلیپس یعنی چه؟
ـ منحنی فیلیپس همون چیزیه که فرق منو با غرضی که فکر میکنه برای کاهش بیکاری باید تورم رو پایین آورد، نشون میده. حالا دیدید اقتصاددان هستم؟
ـ آقای دکتر در مورد یارانه سبز که شما و دکتر قالیباف مطرح کرده اید، توضیح دهید.
ـ یارانه سبز رو اول من گفتم. این قالیباف نامرد از من دزدیدش.
ـ آقای دکتر، چرا آن مناظره تحقیر آمیز را تا پایان تحمل کردید و حاضر به تحریم سؤالات تستی نشدید؟
ـ چون من خیلی صبور هستم. این را همه میدانند.
ـ یعنی دقیقا چقدر صبور؟
ـ آنقدر صبور که سه دولت ناکارآمد را تحمل کردم و علی رغم این که راه نجات اقتصاد کشور را میدانستم، تاکنون دم بر نزدم و منتظر ماندم تا فرمان به دست خودم بیفتد.
ـ البته شما 4 سال پیش هم هشدار دادید و میتوان گفت تنها اصولگرایی بودید که به موقع متوجه ویرانگری های احمدی نژاد شدید و از او حمایت نکردید.
ـ بله بله. ولی من الان داشتم صبور بودن خودم را به رخ میکشیدم و ترجیح میدادم که شما هم این موضوع را یاداوری نمیکردید!
ـ خوب اگر امسال هم فرمان به دستتان نیفتد چه میکنید؟
ـ باز هم صبر پیشه میکنم.
ـ ولی خودتان بارها تاکید کرده اید که دیگر نباید وقت ملت ایران را تلف کرد.
ـ خوب پس زحمت بکشند به من رای بدهند تا بیش از این وقتشان تلف نشود. 
ـ یعنی احیانا قصد ندارید برنامه های اقتصادی خود را که این همه به آنها افتخار میکنید در اختیار فرد پیروز بگذارید تا اقتصاد کشور نجات یابد؟
ـ همانطور که گفتم این برنامه ها فقط در صورتی جواب میدهند که فرمان دست خودم باشد.

3ـ آقای دکتر فراجناح:

ـ آقای دکتر شما اصلاح طلب هستید یا اصولگرا؟
ـ بنده فراجناحی هستم.
ـ یعنی هم اصلاح طلب هم اصولگرا؟
ـ خیر. بنده فراجناحم.
ـ یعنی نه اصلاح طلب نه اصولگرا؟
ـ خیر. عرض کردم بنده فراجناحم.
ـ پس احتمالا اصولگرای اصلاح طلب یا احیانا اصلاح طلب اصولگرا محسوب میشوید.
ـ عزیز من چرا متوجه نمیشی شما؟ این حرفها رو تو گوشی دارن به شما میگن؟ این حرفها مال بی سوادهاست. شما که با سوادی تصحیح کن. بنده فراجناح هستم.
ـ پس چرا جناح اصلاح طلب قصد حمایت از شما را دارد؟
ـ خوب بنظر میرسد که اصلاح طلبان بیش از اصولگرایان، فراجناحان را دوست میدارند.
ـ اما خود شما هم بارها به ارتباط تنگاتنگی که با هاشمی و خاتمی دارید، اذعان کرده اید.
ـ بله. درکل فراجناحان نیز، اصلاح طلبان را بیش از اصولگرایان دوست میدارند. البته این موضوع خدشه ای به فراجناحی بودن وارد نمیسازد. ضمن این که خود آقای هاشمی هم یک فراجناح است نه یک اصلاح طلب.
ـ علاوه برهمه اینها، صحبتهای شما نیز به گفتمان اصلاح طلبان نزدیکتر است. مثلا در مورد آزادی، حقوق زنان، نداشتن زندانی سیاسی، بی طرفی رسانه ملی و... صحبت میکنید. همین دیروز هم در ساری صحبت از توسعه سیاسی و ادامه راه خاتمی کردید.
ـ بله. در واقع فراجناحان، گفتمان اصلاح طلبان را بیش از اصولگرایان میپسندند. اما به هرحال در دولت یک فراجناح، از نیروهای شایسته همه جناح ها استفاده خواهد شد.

4ـ آقای دکتر اصولی:

ـ آقای دکتر برنامه شما برای اداره کشور چیست؟
ـ آزاد کردن ظرفیتها
ـ کدام ظرفیتها؟
ـ ظرفیتهای مختلفی که در کشور وجود دارد.
ـ خوب در چه زمینه هایی؟
ـ در هر زمینه ای که ظرفیتی برای آزاد شدن وجود داشته باشد.
ـ این ظرفیتها را چگونه آزاد خواهید کرد؟
ـ با استفاده بهینه از فرصتها
ـ کدام فرصتها؟
ـ هر فرصتی که برای آزادسازی ظرفیتها وجود داشته باشد.
ـ بگذریم، ملاک شما در انتخاب اعضای کابینه چیست؟
ـ برخورداری از ظرفیتهای لازم جهت آزادسازی ظرفیتهای کشور
ـ ممکن است تعدادی از اعضای احتمالی کابینه خود را معرفی کنید؟
ـ خیر. اما کابینه من متشکل از کسانی خواهد بود که توان آزاد سازی ظرفیتها را داشته باشند.
ـ شما چه برنامه ای برای حل مشکلات اقتصادی کشور تدوین کرده اید؟
ـ من به برنامه اعتقادی ندارم.
ـ پس چگونه کشور را اداره خواهید کرد؟
ـ چند بار بگویم؟ با آزادسازی ظرفیتها
ـ آخر کدام ظرفیتها؟
ـ همه ظرفیتها
ـ لااقل یکی از این ظرفیتها را نام ببرید.
ـ مثلا ظرفیتهای مختلفی که با تبدیل تهدیدها به فرصت آزاد میشود.
ـ نظر شما درباره اقتصاد مقاومتی چیست؟
ـ اقتصاد مقاومتی یک امر بسیار مهم و اساسی است.
ـ آقای دکتر، موضع شما در قبال معوقات بانکی برخی افراد چیست؟
ـ میلیونها میلیارد تومان از نقدینگی کشور تنها در اختیار پنج نفر است که اسامی اینها در جیب من است. باید این معوقات را نیز مانند ظرفیتهای کشور آزاد کنیم.
ـ آقای دکتر، ارتباط جیب شما با جیب آقای احمدی نژاد چیست؟ آیا شما از یک کت مشترک استفاده میکنید؟
ـ خیر. ایشان اسامی را درجیب کاپشنشان نگه داری میکنند و من در جیب کتم. همین موضوع تفاوت معنادار من با احمدی نژاد را به اثبات میرساند و کسانی که ادعا میکنند من احمدی نژاد دوم هستم را سر جایشان مینشاند.
ـ به هر حال ایشان هم سال 84 برای انجام همین کارها آمده بودند و قرار بود یک لیست 300 نفره رو کنند.
ـ بله. و دو سه نفر از این لیست را در شب انتخابات 88 رو کردند. یادتان نیست؟
ـ یعنی شما هم قرار است تا شب انتخابات 96 صبر کنید؟
ـ خیر. همانطور که گفتم من احمدی نژاد دوم نیستم. من در همین انتخابات کار را تمام میکنم. 
ـ آقای دکتر نظر شما در مورد کسانی که صحبت از اعتدال و میانه روی در پرونده هسته ای میکنند چیست؟
ـ ببینید، من در مناظره هم گفتم. ما یک حق مطلق داریم و یک باطل مطلق. این که کسانی در وسط حق و باطل راه بروند و نامش را میانه روی بگذارند مورد تایید ما نیست.
ـ پس با این حساب شما خودتان را حق مطلق و کسانی چون ح.ر و م.ر.ع را از مصادیق باطل مطلق و کاندیداهایی چون م.ر و ع.ا.و را از مصادیق کسانی میدانید که وسط حق و باطل راه میروند؟
ـ نعوذبالله. بنده کجا از کسی اسم بردم؟ من فقط خیلی سربسته و کلی و بدون نام بردن از مصادیق و بدون اینکه احیانا شائبه ای ایجاد شود در همین حد بگویم که طرفداران گفتمان مقاومت، حق مطلق هستند
ـ آقای دکتر اگر ممکن است کمی بیشتر راهنمایی بفرمایید. اینجور که شما سربسته گفتید، هیچ رقمه نمیشود مصادیق را تشخیص داد.
ـ شرمنده. اگر نهایتا موفق به تشخیص درست نشدید، پیشنهاد میکنم از آقایان رسائی، کوچک زاده و باقری بپرسید. البته میتوانید از آقای حداد هم سؤال کنید، شاید ایشان هم حاضر شوند مصادیق را به شما بگویند.
ـ اگر ممکن است مهمترین دستاوردی که مذاکرات چند ساله شما با سرکار خانم اشتون داشته است را بفرمایید.
ـ مهترین دستاورد ما تصحیح پوشش خانم اشتون و ارتقای سطح کیفی حجاب ایشان آن هم بدون استفاده از گشت ارشاد است. البته ایشان در آخرین جلسه به من قول دادند که اگر چند سال دیگر هم مذاکرات به همین صورت فرسایشی ادامه یابد تا تحریمها بطور کامل اثر نماید، ایشان مسلمان خواهند شد و از حجاب برتر نیز استفاده خواهند کرد و ما به هدف نهایی خود یعنی صدور انقلاب میرسیم.
ـ آقای دکتر، تحلیل شما از ماجرای "صلح حدیبیه" که طی آن رسول اکرم حاضر شد برخلاف نظر برخی از اصحابش، با مشرکین سازش کند تا منافع بلند مدت مسلمین تامین شود، چیست؟
ـ اطلاع چندانی از این موضوع ندارم.
ـ چطور ممکن است؟ مگر شما در دانشگاه امام صادق، "دیپلماسی پیامبر" تدریس نمیکنید؟
ـ آن قسمتش را نه. بنده فقط بخشهای مربوط به جنگ و تحریم، علی الخصوص ماجرای شعب ابی طالب را تدریس میکنم.




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 11:3 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

 در پی موضع گیری قاطع علی اکبر ولایتی در برابر مدعیات سعید جلیلی در
خصوص برنامه اتمی و سیاست خارجی، این بار لباس شخصی ها به طور سازمان
یافته به سخنرانی مشاور عالی رهبری در قم حمله کرده و در نتیجه اغتشاش
این نیروها، وی ناچارا سخنان خود را در نیمه راه به والسلام علیکم رساند
و مانند سخنرانی پنج ماه قبل علی لاریجانی، نیمه تمام به تهران بازگشت.

ولایتی که در جریان مناظره های تلویزیونی پاسخ ادعاهای جلیلی را نداده
بود، بعدا در یک میتینگ انتخاباتی اظهار داشت: "در این زمان قصد ندارم به
اظهارات ایشان همانند خودشان پاسخ دهم ... فقط باید تاکید کنم که اطلاعات
بنده در خصوص مذاکرات هسته ای و تلاش های دیپلماتیک جمهوری اسلامی که در
آن مناظره عنوان شد کاملا مستند و درست بود ولی حالا این که از سوی برخی
دوستان این اطلاعات با چه صفتی ارزیابی می شود، در این زمان ضرورتی به اصرار بر نفی آن تلقی ندارم..."

گفتنی است؛ جلیلی که یکی از طرفدارانش یعنی مهدی محمدی نویسنده سابق
کیهان (و عضو فعلی تیم هسته ای) در مورد ولایتی نوشته بود "ولایتی چهره
واقعی خود را آشکار و حرف آن کسانی را تصدیق کرد که می‌گفتند ایشان اگر
بر سر کار بیاید به اصولگرایان بدتر از آن خواهد کرد که اصلاح‌طلبان
کردند." از جمله نامزدهایی بوده است که احتمال انصراف وی مطرح شده ولی
باقری کنی رئیس ستاد وی در این مورد گفته است: برنامه‌های انتخاباتی
جلیلی با قوت تا پایان مهلت تبلیغات ادامه خواهد داشت و وی به هیچ وجه قصد کناره‌گیری ندارد.




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 9:10 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

محمدرضا عارف از نامزدی ریاست جمهوری ایران انصراف داد

محمدرضا عارف، از نامزدهای ریاست جمهوری ایران اعلام کرده که از این
رقابت‌ها کناره گیری کرده است.

آقای عارف در متنی که در وب سایت رسمی خود منتشر کرده است، نوشته که غروب
دوشنبه نامه ای را از محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین دریافت کرده و
"ایشان طی این نامه در مقام رهبری اصلاحات، ادامه حضورم را در صحنه
انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری مصلحت ندانسته اند."

آقای عارف در ادامه نوشته است: "با عنایت به نظر صریح جناب آقای خاتمی و
تجارب انتخابات دو دوره گذشته ریاست جمهوری، انصراف خود را از ادامه رقابت‌های انتخاباتی اعلام می دارم."

این نامزد ریاست جمهوری ایران "گذشتن از حق خویش به نفع ملت بزرگ و ایران
سریلند را مصداق روشن اصلاح طلبی واقعی" دانسته و شرکت در انتخابات را
"هم حق و هم تکلیف" عنوان کرده است.

در پایان آقای عارف از مردم کشور تشکر کرده و اعلام کرده که "در همه شرایط در کنار ایشان خواهم ماند."

پیشتر محمدرضا عارف اعلام کرده بود که در صورت محوریت محمد خاتمی، ائتلاف انتخاباتی را خواهد پذیرفت.

آقای عارف دومین نفر از نامزدهای ریاست جمهوری است که روز دوشنبه (20
خردادماه) کناره‌گیری خود را اعلام کرده اند.

حداد عادل نیز در همین روز از رقابت‌ها انصراف داد




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 8:51 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

یکی از ویژگی های حکومت های دمکراتیک، برگزاری انتخابات در آن ها است. کسانی که در این کشورها قصد دارند شأن انتخابگری خود را با محک شرکت در انتخابات توزین نمایند، به ناچار باید نسبت به دو پرسش اساسی به جواب درخور رسیده و ذهن خود را از پاسخ آن دو اقناع کنند...و اما آن دو پرسش:

1-     آیا در انتخابات شرکت بکنم یا نکنم؟

2-     حالا که در انتخابات شرکت می کنم به چه کسی رأی بدهم؟

دو پرسش بالا مانند دو مرحله است که در ناخودآگاه ذهن هرشهروند مسؤولیت پذیر و دمکرات نقش بسته و باید یکی پس از دیگری طی شود تا او را به پای صندوق رأی بکشاند.

رسیدن به پاسخ پرسش های بالا برای ما ایرانی ها نیز از مقدمات و مقومات مقوله ی انتخابات است؛ زیرا ایران از همان کشورهایی است که حاکمیتی بر مبنای مردم سالاری دارد و به یمن انقلاب اسلامی توانسته است حداقل ابزار اعمال این نوع حاکمیت- که انتخابات باشد– را در کشور ایجاد نماید. البته تذکر دو مطلب در این خصوص حائز اهمیت است. نخست این که برگزاری انتخابات به تنهایی نمی تواند آینه ی تمام نمای استقرار دمکراسی در یک کشور باشد. دویم این که هرانتخاباتی را نمی توان نام «انتخابات» برآن نهاد.انتخابات دارای سازوکارهایی است که باید درخدمت تحقق مفهوم و تعریف این کلمه قرارگیرد تا «انتخاب»- به معنای کامل خود- صورت خارجی به خود بپذیرد. با توجه به وضعیت انتخابات درکشور و نیز اعتراضات شکل گرفته درفضای سیاسی موجود نسبت به این موضوع و موضوعات دیگر، می توان تحولاتی که در زمینه ی انتخابات در ایران بعد از انقلاب روی داده است را به مراحل زیر تقسیم نمود:

مرحله ی اول: مردم ایران پس از پیروزی انقلاب، با دو انگیزه ی مهم به دادن رأی اقدام می کردند. یکی به خاطر علاقه ی شدید به چشیدن طعم میوه ی نوبر دمکراسی و دیگر پیروی از فتوای رهبر انقلاب که دادن رأی را واجب و انجام آن را عبادت می دانست. برای مردم آن دوره، نفس حضور در صحنه ی نمایش دمکراسی - به دلایلی که در بالا یاد شد- مهمتر از آن بود که به چه کسی رأی بدهند یا ندهند. آن ها برآن بودند تا با حضور در صحنه ی انتخابات، در درجه ی اول پشتیبانی خود از نظام، نمایش قدرت در برابر دشمنان و پیروی بی چون و چرا از ولایت را به دنیا ثابت کنند و سپس رأیی هم به یکی از کاندیدا ها- که البته اصلح بودنش را هم مراکز مهم حوزوی اعلام می کردند- بدهند.

مرحله ی دوم: در این مرحله به لحاظ فروکش کردن فضای شور انقلابی و جنگ و نیز ورزیدگی نسبی مردم در امور سیاسی، موضوع انتخاب کاندیدای خاص نسبت به اصل شرکت در انتخابات قوت بیشتری یافت.

مرحله ی سوم: در این مرحله به دلیل عملکرد بعضی از مسؤولان نظام و مشکلات ایجاد شده در نتیجه ی بعضی از اقدامات و سیاستگزاری های غلط، عده ای از مردم دچار نوعی بی رغبتی سیاسی شدند و احساس کردند شرکت کردن یا نکردن آن ها در انتخابات، تأثیر چندانی در سرنوشت شان ندارد. از این رو عطای انتخابات را به لقایش بخشیدند. از سوی دیگر نظام – که از ابتدای پیروزی انقلاب بر طبل اقبال مردمی خود بسیار کوبیده و جلوه ی آن را در انتخابات پر شور مردمی دانسته بود- در مواجهه با این پدیده، به پروژه ی رأی سازی روی آورد و تعداد شرکت کنندگان در انتخابات را با درصد بالاتری اعلام نمود تا پیوند «مشروعیت سیاسی» خود را با «اقبال مردمی» همچنان حفظ نماید؛ که البته اجرای این پروژه در انتخابات های مختلف همچنان ادامه دارد.

مرحله ی چهارم: فاصله گرفتن مردم از حاکمیت چنان عمیق ترشد که به مخالفت و اقدامات اعتراضی ظاهری منجر گردید. در این مرحله- که از دوران اصلاحات آغاز شده و همچنان ادامه دارد- عده ای از مردم ساز ناسازگاری می نوازند و اسب لجاجت در میدان مخالفت می تازند. آن ها از سر مخالفت، به مخالف کسی رأی می دهند که انگشت اشارت حاکمیت به سوی او باشد. البته در این میان عکس العمل نظام هم جالب است؛ به این معنی که مدتی است به جای تحلیل و بررسی این پدیده ی بسیار خطرناک و یافتن راه حل برای این مشکل بزرگ، به حذف منتقدان خود- که احساس می کند ممکن است در عرصه ی انتخابات توفیق یابند- اقدام می نماید. غافل از این که چنین برخوردی، علاوه بر تولید ناراضی و ایجاد نارضایتی بیشتر، مردم را بیش از پیش به لاک بی تفاوتی فرو برده و آتش خشم آن ها را به زیر خاکستر می راند. در چنین مواقعی سیاستمداران هوشمند– البته بسته به ضریب هوشمندی و دمکرات بودن شان- به این نمی اندیشند که با بیشتر کردن تعداد کاندیداها، به رخ کشیدن تنوع ظاهری در دیدگاه های نامزدها، تغییر در شیوه ی تبلیغات رادیویی و تلویزیونی و تمهید شوها و مسابقات انتخاباتی، مردم را برای دادن رأی به کاندیدای خاص به عرصه ی انتخابات مهندسی شده دعوت کنند. زیرا این رفتارها زمانی به ثمر می نشیند که مردم به پرسش اول (آیادر انتخابات شرکت بکنم یا نکنم؟) پاسخ مثبت داده و سعی شان بر این باشد که به پاسخ پرسش دوم (من که در انتخابات شرکت می کنم به چه کسی رأی بدهم؟) دست یابند و این در حالی است که طیف گسترده ای از مردم ایران هنوز پا از پرسش اول فراتر ننهاده اند. از این رو تلاش برای انحراف اذهان از پرسش اول و جلب توجه آن ها به پرسش دوم ، جز این که نشانه ی ساده لوحی همراه با توهّم زرنگی و سیاستمداری مسؤولان و نیز خُرد شمردن مردم چیز دیگری نیست. از این رو اگر سیاستگزاران یک نظام:

-          واقعاً به دمکراسی اعتقاد دارند

-          جایگاه و نقش مردم در مردم سالاری رادرک می کنند

-          برای مردم شعور سیاسی و اجتماعی قائلند

-          قصد ریختن «قاقالی لی» به جیب مردم را ندارد

باید برای کشاندن شان به پای صندوق های رأی به یکی از این دو راه روی آورند: یا با تصحیح عملکرد گذشته ی خود، روی آوردن به خواسته های ملت، مدیریت شرایط موجود و عذرخواهی از مردم کاری کنند تا آن ها را – همانند دوران صدر انقلاب- به اصل شرکت در انتخابات راغب گردانند و یا با تغییر قوانین و در پیش گرفتن شیوه ی پارلمانی در انتخاب رئیس جمهور، مشروعیت مردمی خود را در قالبی دیگر تعریف و دنبال نماید. در غیر این صورت...

(17/3/92)




تاریخ : سه شنبه 92/3/21 | 8:15 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

انسان عاقل و مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود! 

بازنویسی، نوشته ای از آقای عبدالرحیم اباذری

استقبال پرشور و کم نظیری که مردم سرتاسر کشور از کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی کردند، نشان دادند، آنان از حاکمیت آدم های کوچک، ناتوان و تازه به دوران رسیده خسته شده و منتفرند و نیاز مبرم به مدیریت انسان های شریف، بزرگ، صادق، صالح، کار آمد و کار آزموده دارند.

هشت سال گذشته تجربه تلخی برای ملت بزرگ ایران بود و نشان داد هر گاه رئیس دولت از افراد ناشناخته، کوچک و تازه به دوران رسیده باشد، هرگز نمی تواند برای مردم، کشور، انقلاب و نظام مفید باشد. علتش هم روشن است. زیرا کسانی که به قول معروف یک سر و گردن از وی بزرگتر و بالاتر هستند، هرگز حاضر نمی شوند با او در کنار یک میز بنشینند و این کار منطقی هم هست. بنابرین او ناچار است اعضای دولت خود را از افرادی مثل خود یا پایین تر و ضعیف تر از خود انتخاب کند.

در دولت نهم و دهم با تمام وجود شاهد این وضعیت اسف بار بودیم. یک سری شخصیت های ریشه دار و توانا از همان اول کنار گذاسته شدند. بعضی از افرادی هم که آمدند، پس از اندکی چون خود را قوی تر از رئیس دولت یافتند، نتوانستند بمانند، یا خودشان رفتند یا کنار گذاشته شدند و در نهایت دولت، امور کشور را با افراد کم تجربه، ضعیف و ناکارآمد ادامه داد و نتیجه اش آن شد که امروز شاهدش هستیم.

در لسان مبارک امامان معصوم (ع) نیز سپردن کارهای بزرگ به آدم های کوچک، عامل انحطاط و سقوط حکومت ها معرفی شده است. امام علی (ع) می فرماید:

«یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول و التمسک بالفروع و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل.» (غررالحکم ودررالکلم،ص 342،حدیث 7835) چهار چیز عامل شکست دولت هاست. 1- غفلت کردن از مسائل مهم کشوری 2ـ روی آوردن به حواشی و کارهای بیهوده 3ـ به کار گرفتن آدمهای پست و فرومایه 4- کنار زدن و منزوی کردن انسان های شریف و اصیل. متاسفانه این چهار ویژگی در دولت دهم کاملا آشکار بود.

آن حضرت در حدیث دیگر می فرماید: «تولی الاراذل و الاحداث، الدول دلیل انحلالها و ادبارها.» (همان،ص 345،حدیث 7925) یعنی: روی کار آمدن آدم های فرومایه و تازه به دوران رسیده، نشانه انحطاط و انحلال حکومت هاست.

مرحوم آقا جمال خوانساری، شارح غررالحکم در توضیح و ذیل این حدیث شریف می نویسد: «مراد این است که مباشرین مهمات دولت ها باید که مردم بلند مرتبه باشند... و هر دولتی که مباشرین مهمات آن مردم پست مرتبه و تازه به دوران رسیده شوند، این نشان این است که به زودی بر هم خورد و پشت برگرداند و وجه این ظاهر است و به تجربه نیز معلوم شده» (شرح آقا جمال خونساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج 3، ص 696)

این حقیقت از نظر تاریخی هم روشن است. مرحوم فیض الاسلام در ترجمه و شرح نهج البلاغه می نویسد: از حکیم دور اندیشی پرسیدند، انقراض دولت ساسانیان را چه سبب شد؟ گفت: «ایشان افراد کوچک را به کار های بزرگ گماشتند که از عهده آن کار ها بر نیامدند و مردم بزرگ را به کارهای کوچک وا داشتند که به آن کارها اعتقاد ننمودند، از این رو نظام کارشان از هم گسست و جمعیت شان پراکنده شد.» (ترجمه و شرح نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص756) بعضی از مورخان یکی از علل مهم انقراض دولت مقتدر صفوی را نیز همین امر قلمداد کردند.

کسانی که در هشت سال گذشته با لطایف الحیل و هزینه کردن از دین و اعتقادات مردم یک فرد ضعیف را بر گرده مردم سوار کردند، امروز بدون این که پاسخگوی اشتباهات گذشته خود باشند، تلاش می کنند، فرد مشابه و ضعیف تر از او را دوباره بر مردم تحمیل کنند، اما مردم دیگر هوشیار و بیدار شده اند.

در حدیثی از امام صادق (ع) داریم که فرمود: «المومن لایسلع من جحر، مرتین» مومن هرگز از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی شود. استقبال پرشور و کم نظیری که مردم سرتاسر کشور از کاندیداتوری آیت الله هاشمی رفسنجانی کردند، نشان دادند، آنان از حاکمیت آدم های کوچک، ناتوان و تازه به دوران رسیده خسته شده و منتفرند و نیاز مبرم به مدیریت انسان های شریف، بزرگ، صادق، صالح، کار آمد و کار آزموده دارند تا با روش اعتدال و عقلانیت، تمام نیروی های قوی، متعهد و کارآمد از گروه ها و سلیقه های مختلف را به کار گیرد و مردم، کشور، انقلاب و نظام را از این نابهنجاری ها برهاند.




تاریخ : دوشنبه 92/3/20 | 7:1 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

باز هم شرایط حساس کنونی!!! برای سی و پنجمین سال تکرار شد. باز هم این موج تکراری دلسوزی و مسئولیت پذیری به راه افتاد که فقط فلانی حافظ گفتمان انقلاب اسلامی است و اگر فلانی رأی نیاورد اساس نظام و انقلاب به خطر می افتد و در روزگار غربت و تنهایی رهبری، تنها فلانی مورد نظر ایشان است. پس وظیفه شرعی هر انسان مذهبی و انقلابی است که فقط به فلانی رأی بدهد و اگر کسی به فلانی رأی ندهد به جهنم رفتنش حتمی است...

انگار یادمان می رود که سایر کاندیداها نیز به عنوان افراد صالح از سوی شورای نگهبان منصوب رهبری، معرفی شده اند. یادمان می رود که لوازم چنین اندیشه ای ما را از التزام عملی به قانون اساسی و ولایت مطلقه فقیه، ساقط می کند. دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی هم بهانه ای شده برای این موج سواری. بعضی ها فکر می کنند که دفاع از گفتمان انقلاب اسلامی آن است که همه با هم صد بار تکرار کنیم، و بعد از هم تعریف کنیم که ما انقلابی هستیم.

اما شاید یک معنای گفتمان انقلاب اسلامی هم آن باشد که اقتصاد کشور با مدیریتی مشخص و با برنامه روی پای خود بایستد و به خارج محتاج نباشد، یعنی نرخ ارز بالا نرود یعنی بیکاری نباشد، یعنی در علم پیشرفت کنیم، یعنی تولید رونق داشته باشد یعنی از تولید یک پراید عاجز نباشیم. یعنی یک مدیریت اجرایی توانمند که باعث اقتدار و آبروی جامعه اسلامی شود. نه اینکه آمار فقر و بیکاری و طلاق و اعتیاد در کشور بالا برود و ما خوشحال باشیم که در مسیر گفتمان انقلاب هستیم، گفتمان انقلاب یعنی کار، نه تکرار شعار.

مدتهاست که به همه دشنام می دهیم و انگ می زنیم، به یکی می گوییم ساکت فتنه بودی؛ به یکی می گوییم باند بازی کردی؛ به یکی می گوییم تکنوکراتی؛ به یکی می گوییم ولایت مدار نیستی؛ و عده زیادی را از دایره نظام خارج کرده ایم چون مانند ما نمی اندیشند و اولویت اجرایی کشور را مقاومت شعاری نمی دانند.




تاریخ : دوشنبه 92/3/20 | 6:4 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر