سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نقل از مفسرین تفسیر سوره بینه از مشکلترین تفسیرها است و مفسرین در تفسیر آن اختلافات بسیاری دارند بخش مهم آن واژه حنفاء است که این حقیر دو مطلب برای فهم بهتر آن در وبلاگ گذاشتم ولیکن برای فهم واژه حنفاء از هر چه که بگذریم، سخن دوست خوش تر است :

قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَآیه 95 سوره آل عمران

بگو: «خدا راست گفته ( و اینها در آیین پاک ابراهیم نبوده ) است. بنا بر این ، از آیین ابراهیم پیروی کنید ، که به حق گرایش داشت ، و از مشرکان نبود

ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ   آیه 67 سور ه ال عمران

ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه موحّدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.

وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً ایه 125 سوره نساء

 

دین و آیین چه کسی بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کند ، و نیکوکار باشد ، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستیِ خود ، انتخاب کرد.

ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ آیه 123 سوره نحل

سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم- که ایمانی خالص داشت و از مشرکان نبود- پیروی کن!

 

إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ آیه 79 سوره انعام

من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!

وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما یَکُونُ لی‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسی‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى‏ إِلَیَّ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ ایه 15 سوره یونس

 

و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می شود ، کسانی که ایمان به لقای ما ( و روز رستاخیز ) ندارند می گویند: «قرآنی غیر از این بیاور ، یا آن را تبدیل کن! ( و آیات نکوهش بتها را بردار ) » بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم فقط از چیزی که بر من وحی می شود ، پیروی می کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم ، از مجازات روز بزرگ ( قیامت ) می ترسم

وَ قالُوا کُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ آیه 135 سوره بقره

( اهل کتاب ) گفتند: «یهودی یا مسیحی شوید ، تا هدایت یابید!» بگو: « ( این آیینهای تحریف شده ، هرگز نمی تواند موجب هدایت گردد ، ) بلکه از آیین خالص ابراهیم پیروی کنید! و او هرگز از مشرکان نبود

حُنَفاءَلِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکینَ بِهِ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَکَأَنَّماخَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوی بِهِ الرِّیحُفی‏ مَکانٍ سَحیقٍسوره حج آیه 31

در حالی که به خدا گرایش دارید و به او شرک نمیورزید. و هر که به خدا شرک ورزد مانند این است که از آسمان فرو افتد، پس مرغان [شکاری ]او را بربایند یا باد او را در جایی دوردست بیفکند.

وَما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَحُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَ یُؤْتُوا الزَّکاةَ وَ ذلِکَ دینُالْقَیِّمَةِسوره بینه آیه 5

و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند ، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند و این است آیین مستقیم و پایدار!

وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا وَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ آیه 105 سوره یونس

"و (خدا مرا امر کرده به) این که روی به جانب دین حنیف (اسلام و آیین پاک توحید) آور و هرگز هم آیین مشرکان مباش."

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ آیه 30 سوره روم

پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمی‌دانند!

إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ آیه 120 سوره نحل

به راستی ابراهیم ، پیشوایی مطیع خدا [ و ] حق گرای بود و از مشرکان نبود.

 

 




تاریخ : چهارشنبه 92/4/26 | 10:32 صبح | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

سومین و آخرین مطلبی که در ارتباط با تفسیر سوره بینه ارائه می شود: (ببخشید مطالب زیاد شد)

بر روی لینک زیر کلیک کنید:

 دانشنامه کلام اسلامی، برگرفته از مقاله آئین حنیف




تاریخ : شنبه 92/4/22 | 12:20 عصر | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

مطلب حاضر، مقاله ای است از دکتر جعفر تابان، که برای تفسیر سوره بینه قابل استفاده است:

چکیده :
حنیف کلمه ای عربی و به معنای پاک دین و متمایل به دین حق است. بعضی از افراد خود را دین حنیف می دانستند و یا دیگران آنان را چنین می شناختند و پیامبر گرامی اسلام نیز به پیروی از ابراهیم (ع) بر دین حنیف بود. البته روش و آیین ایشان متفاوت با پیروان دین حنیف به معنای متعارف آن بود. دین حنیف یک دین رسمی دارای تشکیلات و علماء ، اصول و فروع نبوده است.

کلید واژه ها : حنیف ، حنفاء، دین، یهود، مسیحیت .

مقدمه
از دیرباز اعتقاد بر این بود که گروهی در مکه و اطراف و اکناف جزیرة العرب از بتان دوری می جستند و خود را پیروان ابرهیم و فرزندش اسماعیل می دانستند . نبی گرامی اسلام را نیز از این گروه دانسته اند؛ اما یهود به پیروی از اصطلاح سریانی این کلمه ، قبایل مشرک عرب را حنیف می خواند؛ حال آنکه در لغت عرب، حنیف پاک دین و متمایل به دین حق معنا شده است [1] . آنان خود را پیرو ابراهیم دانسته و بر پیامبر خرده می گرفتند که اگر پیرو ابراهیم هستی، او از ماست ؛ چرا قبله او را ترک و سنن او را مهجور داشته ای ؟ ادامه مطلب...


تاریخ : شنبه 92/4/22 | 12:6 عصر | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

مطلب حاضر در راستای تفسیر سوره بینة، از کتاب «آشنایی با ادیان بزرگ» حجت الاسلام حسین توفیقی استخراج شده است:

1. دیانت اعراب عصر جاهلیت
اعراب دو گونه بودند: قحطانى و عدنانى . اعراب قحطانى قومى سامى و قدیم بودند که در جزیره العرب و بویژه جنوب آن مى زیستند. اعراب عدنانى نسب خود را به عدنان از نسل حضرت اسماعیل (علیه السلام ) مى رساندند. معروفترین و نیرومندترین قبیله عرب که قبل و بعد از اسلام رهبرى داشت ، قریش بود که از اعراب عدنانى به شمار مى رفت . رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) و خلفاى او و بسیارى از بزرگان صدر اسلام از این قبیله بودند.
اعراب پیش از اسلام ، قومى صحرانشین و بى سواد بودند و اسلام آن دوره بى فرهنگى را دوره جاهلیت نامید. به همین سبب ، تاریخ مدونى از اعراب جاهلى در دست نیست و آنچه یافت مى شود، منقولاتى شفاهى است که پس از ظهور تمدن اسلامى به نگارش در آمده است و دانشمندان عصر ما در پذیرفتن بیشتر آن مطالب تردید دارند. طه حسین دانشمند بزرگ مصر در قرن اخیر به کمک پژوهشگران غربى بسیارى از منقولات مربوط به اعراب جاهلى را نقد کرد و آثارى در این باره پدید آورد. دانشمندى نیز به نام دکتر جواد على دائره المعارف بزرگى را به زبان عربى در ده جلد نوشته است که همه جوانب تاریخ و فرهنگ اعراب جاهلى را در بر مى گیرد. نام این اثر ارزشمند المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام است .
معروفترین دیانت اعراب جاهلیت بت پرستى بود و این مرام حتى میان عدنانیان رواج داشت . برخى از آنان نیز به یهودیت و مسیحیت گراییده بودند.
2. خدایان اعراب
اعراب مانند سایر بت پرستان خدایان فراوانى در اشکال مختلف داشتند. برخى از این خدایان به شکل انسان و حیوان و احیانا ترکیبى از این دو یا سنگهاى خاصى با شکل طبیعى بودند. بعضى از خدایان بومى و بعضى برگرفته از اقوام دیگر بودند. معمولا تاریخ نگاران شخصى به نام عمر و بن لحى را بنیانگذار بت پرستى در عربستان مى شناسد و معتقدند که وى در سفر شام جمعى را دید که بت مى پرستند. هنگامى که از خاصیت آن سؤ ال کرد، پاسخ دادند این بت ما را یارى مى کند و بارندگیهاى این سرزمین به سبب اوست . این شخص به داشتن بت علاقه پیدا کرد و هبل را از آنان دریافت کرد و به مکه آورد. هبل معروفترین بت ساکنان مکه بود. دانشمندان عصر ما براى این داستان ارزشى قائل نیستند و براى بت پرستى آغازى نمى شناسند. از دیدگاه آنان بت پرستى تکامل یافته طبیعت پرستى است . با این وصف ، بت پرستان حجاز، مانند سایر بت پرستان ، بتهاى وارداتى نیز داشته اند و نمونه اى از آن ، ذوالشرى (duschara) بود که آن را از نبطیان اردن اقتباس کرده بودند.
اعراب در مواردى مفاهیم را به شکل بت مجسم مى کردند و آن را مى پرستیدند، مانند منات که خداى قضا و قدر بود.
خدایانى نیز به شکل حیوانات بودند مانند نسر که به شکل کرکس بود و این خدایان ، اصلى توتمى داشتند.
3- ایمان به الله
به طورى که از آیات قرآن مجید به دست مى آید، اعراب جاهلى الله را آفریدگار جهان مى دانستند و بت را شریک او قرار مى دادند. هنگام عبادت و سوگند خوردن و سایر موارد نام الله و نام بتان هر دو مورد استفاده قرار مى گرفت ؛ مثلا در آغاز کارها مى گفتند: ((باسمک اللهم ))ولى هنگام عبادت و حاجت خواستن به سراغ بتان مى رفتند. اختلاف آنان با پیامبر عالى قدر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این بود که آن حضرت از پرستش بتان و نیاز خواهى از آنان نهى مى کرد و شرک را باطل مى دانست .
4- ارواح آزار دهنده
از لوازم زندگى در بیابانها و دشتهاى بیکران توجه و اهتمام به برخى موجودات نامرئى است . عربهاى بیابانى نیز به ارواح آزار دهنده بسیار اهمیت مى دادند و زندگى خود را به گونه اى تنظیم مى کردند که از شرارت آنها محفوظ و از خدمات آنها برخوردار شوند. این مساءله در قرآن مجید (جن :6) آمده است . آنان معتقد بودند که جنیان به اشکال مختلف در مى آیند و گونه هایى از آن به انسان زیان مى رسانند. مراجعه به جن گیران و انجام مراسمى براى دلجویى از آن موجودات پیوسته رواج داشته است . غولان گونه اى از جنیان بودند که در بیابانها مى زیستند و احیانا با مسافران همراه مى شدند و در موقع مناسب آنان را مى کشتند. عفریت خطرناکترین نوع جنیان بود. یکى از اهداف دین اسلام این بود که به مردم بفهماند این موجودات براى بشر سود و زیانى ندارند.
5- صابیان
به نظر مى رسد که صابیان در آغاز آیین مشخصى نداشتند و این نام بر آیینهاى گوناگونى اطلاق مى شد. جالب توجه است که مشرکان عرب در عصر حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) آن حضرت و پیروان وى را ((صابى ))مى نامیدند و گاهى براى اظهار اسلام مى گفتند: ((صباءنا))یعنى ((صابى شدیم .))
صابیان دو گروهند: گروهى که صبّه و صابئة البطائح ، ماندایى ، مغتسله و ناصورى نیز خوانده مى شوند، پیرو یک آیین باستانى بوده اند که تحولاتى یافته و گونه هایى از آن در خاورمیانه ظهور کرده است و بازماندگان این آیین در خوزستان و جنوب عراق یافت مى شوند.
گروهى دیگر از صابیان که به علت کمک به نشر علوم در جهان اسلام شهرت یافته اند، صابیان حران هستند که در آغاز قرن سوم هجرى نام ((صابى ))را براى خود برگزیدند و به آن مشهور شدند. ابن الندیم در مقاله نهم کتاب الفهرست مى نویسد: ماءمون خلیفه عباسى هنگام عبور از حران این جماعت را دید و از آنان پرسید: ((چه دینى دارید؟))آنان نتوانستند پاسخ درستى بدهند. ماءمون گفت : ((اگر اهل کتاب هستید، باید تعیین کنید از کدام طایفه اهل کتابید و اگر اهل کتاب نیستید، باید موضع خود را مشخص کنید.))مقرر شد آنان تا بازگشت ماءمون از سفر پاسخ خود را آماده کنند. در این میان ، گروهى از ایشان مسیحى و گروهى دیگر مسلمان شدند و گروهى نیز نام ((صابئین ))را که در قرآن مجید آمده است ، برگزیدند و بدین شیوه خود را در پناه دولت اسلامى قرار دادند.
6- عقاید و آراى صابیان
صابیان قدیم براى هر یک از سیارات هفتگانه معبدى داشتند و گفته مى شود خانه کعبه را معبد سیاره زحل قرار داده بودند. آنان به پرستش ماه نیز اهمیت مى دادند. صابیان خود را پیرو حضرت یحیى (علیه السلام ) مى شمارند، ولى رهبانیت را حرام مى دانند. معابد ایشان همیشه کنار رود جارى بنا مى شود و تنها روحانیون آنان حق ورود به معابد را دارند. یکى از آداب بسیار مقدس ایشان تعمید است که از یحیاى تعمید دهنده به یادگار مانده است .
صابیان براى کفاره شدن گناهان خود، تعمیدهاى مکررى انجام مى دهند.
کتابنامه
1. برنجى ، سلیم ، قوم از یاد رفته ، تهران : انتشارات حکمت ، 1367.
2.
حکمت ، على اصغر، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا، 1345.
3.
زرین کوب ، عبدالحسین ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، 1375.
4.
مصطفوى ، على اصغر، اسطوره قربانى ، تهران : انتشارات بامداد، 1369.
5.
ناس ، جان بى .، تاریخ جامع ادیان ، ترجمه على اصغر حکمت ، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، 1370.
6.
نورى ، یحیى ، اسلام و عقاید و آراء بشرى ، تهران : مجمع مطالعات و تحقیقات اسلامى ، 1353




تاریخ : شنبه 92/4/22 | 11:55 صبح | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

جناب آقای عباسی

با سلام و احترام بی‌کران

از یاداشت و پاسخی که ارائه نمودید سپاسگزارم - متاسفانه هنوز فرصت تحقیق در خصوص کلیه مستندات که بکاربرده‌اید را نداشتم و لیکن اولین مستند قرآنی شما آیه ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا بوده که با مطالعه ساده ترجمه آیات قبل و بعد از آن نکات ذیل قابل توجه است.

1 - بکار بردن این آیه در پاسخ به مطلب مزبور موضوعیت ندارد. موضوع آیه و آیات قبل و بعد از آن کسب اموال کافران اهل کتاب(یهودیان بنی نضیر) بوده و خداوند در خصوص تصاحب اموال متصرفه فرمان داده که به حرف پیامبر(ص) گوش دهید.

2 - آیا این نحوه مستند از قرآن آوردن مصداق حرف خودتان یعنی نؤمن ببعض و نکفر ببعض؟ نخواهد بود.

برای استخراج یک معنا از یک بخشی از یک آیه نه تنها باید به کل آیه، آیه‌های بعد، ایه‌های قبل نگاه نمود بلکه باید کل قرآن را مورد بررسی قرار داد.

3 - به جهت روشن بودن مصداق آیه نیاز به مراجعه به تفسیر را ندیدم.

و نیز




تاریخ : دوشنبه 92/4/17 | 10:49 صبح | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

ابووووسدامه مطلب

4--- وظیفه محمد تنها تبلیغ رسالت است و لا غیر  ماعلی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ماتبدون و ما تکتمون            مائده/99و92 ونحل/35و82 ونور/54 و شوری/48 پیروی از محمد و اسوه بودن محمد : عده ای میگویند که سنت و احادیث محمد جزو منابع الهی است زیرا خدا خودش گفته محمد اسوه حسنه است.   باید عرض کنم که این افراد نمیفهمند که محمد فقط قرآن را آورده و در این مورد اسوه حسنه است (محمدی که در قرآن است اسوه است نه احادیث که اکثرا دروغ است  لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و ذکر الله کثیرا (21)

ترجمه21 - رسول خدا سرمشق خوبى است براى آن عده از شما که در جستجوى خدا و روز بازپسین هستند و مدام خدا را یاد مى کنند.(33:21) محمد برای کسانی که در جستجوی خدا و روز بازپسین هستند و کسانی که خدا را یاد میکنند الگو است.  این قرآن ذکر است برای مومنان. و این قرآن بهترین و تنها منشا برای جستجو و شناخت خداستاما مسلمانان محمد را در (طریقه دستشویی رفتن و طریقه راه رفتن و ...) هم الگو میداننددر حالی که خدا میگوید محمد هم بشری مثل شماست و هربشری راه میرودجالب این است که ابراهیم نیز لغت به لغت با چنین کلماتى در قرآن شرح داده شده استقد کانت لکم أسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه (5) لقد کان لکم فیهم أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و من یتول فان الله هو الغنی الحمید (6) ترجمه : ( مثال خوبى از ابراهیم و کسانى که با او بودند براى شما زده شده است........ آنها سرمشق خوبى هستند براى کسانیکه در جستجوى خدا و روز آخر مى اشند.(60:6)) خوب حالا اگر کسی توانست فقط یک حدیث از ابراهیم ذکر کند مساله حل است. مطمئنا کسی نمیتواند . خدا خودش میفرماید که ابراهیم برای ما اسوه حسنه است ولی خودش میدانست که ابراهیم 5000 سال پیش زندگی میکرد و کتاب حدیثی از او بجای نمانده است . پس ما از چه چیز ابراهیم پیروی کنیم.جواب این است که ابراهیم همانی است که خدا در قرآن ذکر کرده است . خدا میگوید ابراهیم مسلمانبود مشرک نبود نماز به پا میداشت زکات میداد و .... که در قرآن ذکر کرده استنماز و روزه و زکات و حج از ابراهیم به ما رسیده استو ما همه در این مورد تابع ابراهیم هستیم در حقیقت اسوه بودن ابراهیم و یا محمد یعنی پیروی از گفته های قرآن .  (زیرا قرآن است که سرگذشت درست و بدون انحراف آنها را ذکر کرده است.)

5--- در کل قرآن گفته شده (اطاعت از رسول) نه (اطاعت از محمد)   این یعنی اطاعت از محمد از جنبه رسالتش درست است نه از جوانب دیگر. جنبه رسالت محمد هم همان کتاب آسمانی قرآن است. سایر موارد مربوط به زندگی شخصی محمد است و اطاعت از او به عنوان مصدر هدایت یک نوع بت پرستی است. البته اگر چنین حرفی را به یک مسلمان بزنید مثل این است که به یک مسیحی بگویید عیسی پسر خدا نیستاطاعت از محمد یعنی اطاعت از محمدی که توی قرآن است نه احادیث که اکثرا دروغ است.این یعنی اطاعت از همان قرآن. مگر نمیبینید که اکثر آیات قرآن با قل (بگوشروع میشود. قرآن بوسیله محمد ابلاغ میشد و اطاعت از محمد یعنی اطاعت از گفته های قرآن.

6--- از خود محمد حدیث نقل شده است که دستور داده بود هیچ حدیثی را ننویسند و این امر تا اواخر قرن دوم هجری رعایت میشد . پیشرفتهای فکری و علمی مسلمین هم در آن اوایل مربوط به عدم محدودیت به سنت خاصی بود. چرا محمد دستور به عدم تدوین حدیث میدهد.؟ اگر دستور نداده است پس چرا خود احادیث (مساله به این مهمی) را ننوشت؟؟پس آنهایی که قبل از قرن دو م هجری میزیستند (قبل از تدوین احادیث)گمراهند زیرا در آنزمان این کتابهای حدیث موجود نبود.؟؟؟؟!!!!

7--- خدا به پیغمبر دستور میدهدکه به ما بگوید محمد در آنچه بر او نازل میشود اشتباه نمیکند ولی در احادیث و اعمال شخصی خود ممکن است دچار اشتباه شود.   قل انی ضللت فانها اضل علی نفسی و ان اهتدیت فیما یوحی الی ربی انه سمیع قریب سبا/50 ترجمه: بگو، "اگر من گمراه شوم، در اثر کوتاهى خودم گمراه مى شوم. و اگر هدایت شدم، بخاطر الهام پروردگار من است. او شنواست، نزدیکخدا خودش میدانست که مسلمانان در چنین ورطه خطرناکی خواهند افتاد به همین خاطر چندین اشتباه از محمد را در قرآن ذکر کرده است که اینجوری میخواهد به ما بگوید که پیروی فقط از قرآن است و در سایر موارد (حدیث - سنت - سیره) هیچگونه پیرویی لازم نیست.  از جمله در آیات زیر سهویات محمد ذکر شده است:انفال/68     توبه/43     توبه/113     توبه/114    احزاب/37     تحریم/1    عبس /1-11 

8---- احتیاجی به تفصیلات دیگر نیست و کامل است   انعام/115

9--- قران آسان است و چیزی که آسان است احتیاج به پیوست ندارد  الر تلک ایات الکتاب المبین   یوسف /1 فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون دخان /58 و هود /1 و انعام /114[54:17]  ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر   ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟




تاریخ : دوشنبه 92/4/17 | 9:52 صبح | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر

آیا قرآن کافی نیست؟؟

سالهاست که اسلام و عقب ماندگیهای مسلمانان ذهن خیلی ها را در تمام دنیا و بخصوص ایران به خود مشغول کرده است چرا مسلمانان چنین وضعیتی دارند حتی به نوشته های کتاب مقدس خود عمل نمی کنند چه چیزی این مساله را بوجود آورده است چه چیزی آنها را به حیطه انحطاط و تزلزل کشانده است آیا این قوانین و دستورات که در حال حاضر به آن معتقدند مایه محدودیت و عقب ماندگی آنها نیست؟بسیاری ازمعضلات مسلمانها از تبعیت کتابهای حدیث و سنت است . حدیث و سنت است که تمام مسلمین را به بت پرستی کشانده است . حدیث و سنت مثل زنجیری مغز و قلب مسلمانان را تسخیر کرده است و چنان آنها را به ورطه انحطاط کشانده است که در زمان ما مسلمان بودن یعنی عقب ماندگی یعنی بت پرستی یعنی تبعیت از خرافات و تبعیت از شیطان.    آیه 168و169و170و171 سوره بقره:   168:   اى مردم، از محصولات زمین، تمام چیزهایى را که خوب و حلال هستند بخورید و از گام هاى شیطان پیروى نکنید؛ او سرسخت ترین دشمن شماست.


 
169:   او فقط شما را به کارهاى پلید و نادرست امر مى کند و اینکه شما درباره خدا چیزى بگویید که نمى دانید.

 170هنگامى که به آنها گفته شود، "از آنچه خدا در این نازل کرده است پیروى کنید،" مى گویند، "ما فقط از آنچه از اعمال والدین خود یافتیم، پیروى مى کنیم." اگر والدین آنها نفهمیده بودند و هدایت نشده بودند


171مثال چنین کافرانى، مانند طوطى هایى است که هر صدا و آوایى را که مى شنوند، بدون آنکه بفهمند، تکرار مى کنند. کر و گنگ و کور؛ آنها نمى توانند بفهمند.

این همان وعده خداوندی است که اگر به گفته شیطان حلال را بر خود حرام کنیم در آن صورت شیطان موفق شده است که ما را به فقر و فحشا و عقب ماندگی بکشاند و این برای مسلمین حاضر پیش آمده است . یکی از راههایی که شیطان میخواهد خداپرستان را به فساد و بدبختی بکشاند پیروی از منبع دیگری به عنوان حدیث و سنت در کنار قرآن است . قرآن کتاب هدایت است و کتاب همه انسانهاست .  در اینجا  34  دلیل جهت ابطال پیروی از غیر قرآن میاورم:

1---  قرآن به مسلمانان دستور میدهدکه فقط از قرآن پیروی کنند و هیچ حدیثی به جز آیات خدا را قبول نکنند.  انعام/114آیا غیر از خدا، منبع دیگرى را به عنوان قانون، مرجع قرار دهم، در حالى که او این کتاب را با تمام جزئیاتى مفصل براى شما نازل کرده است کسانى که کتاب آسمانى دریافت کردند، تشخیص مى دهند که این از جانب پروردگارت، با حقیقت نازل شده است. هیچ شکى به خود راه نده. 

2---  قرآن همان منبع دینی است که جهت نذارت و بشارت آمده است و دنباله تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی است .

  اگر ما فقط قرآن را منبع هدایت خود قرار دهیم در این صورت از دست خرافات سنت و حدیث خلاص میشویم و با سایر جوامع هماهنگ میشویم. ممکن است این مساله برای خیلی ها قابل هضم نباشد وبگویند که پس این همه حدیث خوب چی میشود. باید عرض کنم که این حرف همان وسوسه شیطان در جهت انحراف دین هدایت کننده بشر است. مسلمانان احادیث را منبع هدایت و قانون خود قرار داده اند و این دقیقا همان چیزی است که شیطان میخواهد.

3--- تنها سنت ذکر شده در قرآن سنت الله است    در هیچ جای قرآن از سنت و حدیث محمد و یا اهل بیت سخنی نرفته است و تنها سنت ذکر شده در قرآن همان سنة الله است سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا                            احزاب/6 و فاطر/43 و فتح/23 در قرآن فقط دو آیه است که شرح مى دهد پیغمبر محمد "بشرى بیش از شما نیست."
آیا این تصادفى است که هر دو مورد در پایان آیه شرک را منع مى کند
آیه اولکهف / 109 تا 110 لمات رب و لو جئنا بمثله مددا (109) قل انما أنا بشر مثلکم یوحى ال أنما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا (110)ترجمه :بگو(محمد)، "اگر اقیانوس براى کلمات پروردگار من مرکب مى بود، اقیانوس تمام مى شد، قبل از اینکه کلمات پروردگار من به اتمام رسد، حتى اگر مرکب را دو چندان کنیم."110- بگو (محمد)، "من هم مانند شما بشرى بیشترنیستم، به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. کسانیکه به دیدار پروردگار خود امیدوار باشند، باید پرهیزکارى کنند و هرگز معبودى در کنار پروردگار خود نگذارد."  در این آیه حرف از این میزند که کلمات خدا هیچوقت به پایان نمیرسد و اگر میخواست کتابی کاملتر به شما میداد و از طرف دیگر میگوید که محمد هم بشری بمانند شماست و این خود همه جیز را ثابت میکند . ثابت میکند که کلمات خدا همین قرآن است و بس.
آیه دوم : فصلت / 6

( قل انما أنا بشر مثلکم یوحى الی أنما الهکم اله واحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین) بگو (محمد)، "من بشرى بیش از شما نیستم، که به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. باید فقط به او اخلاص بورزید و از او آمرزش بخواهید. واى بر مشرکین.

 مؤمنان واقعى به گفته پروردگارشان ایمان دارند اینکه قرآن کامل، بى عیب و مفصل با جزئیات است وباید فقط آن را منشاء هدایت دینى قرار دهند. فقط مشرکین غیر از قرآن را مى جویند. پیروى از "حدیث و سنت" ساختن بت از پیغمبر محمد است برخلاف خواسته اش.




تاریخ : پنج شنبه 92/4/6 | 1:18 عصر | نویسنده : سیدمحمدرضا حسینی | نظر