در کتاب «رستم التواریخ» نوشته ی «رستم الحکما» از نویسندگان دوران قاجار آمده است: یکی از امرای صفویه به نام «محمدعلی بیک»، روزی از روزها در خیابان های اصفهان زنی از اعیان را بدید که از گرمابه سوی خانه همی روان است. چو آن زیبا روی دید، ناگه به او حمله کرده و به خانه ای همان حوالی کشانده و... وقتی کارش به اتمام رسید و بیرون آمد، دید عده ای از مردم بیرون خانه جمع شده و او را سرزنش می کنند. رو به آنها کرده و می گوید: پشیمانم! نفهمیدم، در حالت مستی و عدم شعور چنین غلطی کردم. (آن زمانها هنوز امرا و زمام داران و... ایرانی هنوز یک ته مانده ای از غیرت و شجاعت درشان بود و مثل امروزه پیشرفت نکرده بودند که بعد از رو شدن خلافکاری هایشان یک چیزی هم از مردم طلبکار باشند، دست کم به ظاهر هم شده اظهار پشیمانی و ندامت می کردند.)
خلاصه، خیلی زود وقتی خبر به شاه سلطان حسین صفوی رسید (آن وقت ها درسته خبری از تجهیزات مدرن امروزی نبود، ولی حداقل خبرچیان صادقی به عنوان چشم و گوش شاه بودند که خبرها را سریع و بی کم و کاست به سلطان برسانند) او آن امیر را فرا خواند و در حضور درباریان از «ملاباشی» (حاکم شرع) حکم شرعی چنین خلافی را خواست. ملاباشی که خود گماشته شاه بود و از اوضاع و احوال و ته دل سلطان خبر داشت، می گوید: از آنجا که آن امیر گفته در حالت بی عقلی و جنون چنین کاری کرده، پس به حکم آنکه بر دیوانه حرجی نیست، لزمی بر مجازات نیست. جهت استدلال و استناد حکم خویش ادامه می دهد: حکیم باشی گفته است از رؤیت محمدعلی بیک معلوم می شود طبع ایشان بر شهوت بسیار است و چنین حرکاتی از صاحبان چنین طبایعی معمول است و مجبور. ایضاً منجم باشی گوید در طالع اوست که از این اعمال و حالات بی اختیاری در آینده هم بسیار خواهد نمود.
یکی از سران حاضر فی الفور همی گوید: این زن باید شکرگزار هم باشد که چنین پهلوان زیبارویی با وی آمیزش داشته. وزیر اعظم هم گوید: محمدعلی بیک خادم شایسته ای است و درست نیست به خاطر چنین چیزهای کوچکی، آنهم ندانسته خاطرش آزرده گردد، در حفظ ولایات و امنیت شهر به امثالش نیاز بسیار است. دیگری زبان گشاید که: بابا چرا به خاطر این مسئله آبروی بیچاره را ریخته و او را سخت دلگیر کرده اید و... اما سرانجام کار چنان می شود که شاه جایزه ای هم به امیر دلشکسته می دهد و او مورد شفقت و...!
حال قصد ما نعوذا بالله مقایسه و... نیست. فقط جهت مقدمه و ... این واقعه تاریخی را آوردم که بگوم، جریان دادگاهی بعضی از عزیز کرده ها و «دردانه ها» بی شباهت به این جریان دوران صفویه نیست. پس انتظار بی جا نباید داشت. جهت حفظ ام القرای جهان اسلام و رسیدن به ژاپن اسلامی و یک قدرت اتمی جهان شدن، این اتفاقات جزئی طبیعی است. وقتی توان ما به حدی است که قطعنامه های سازمان ملل را ورق پاره خوانده و منتظر پاره شدن قطعنامه دون شورای امنیت بشینیم و مردم را خش و خاشاک بنامیم، عوارضی مثل این مسائل را باید تحمل کرد. نباید مثل مگس فقط شیرینی های جزئی را دید! بهتره کمی به دریای شکر و کوه نبات و حلوای جهانی نگریست و دم بر نیاورد.
.: Weblog Themes By Pichak :.