رویش امامزاده ها در ایران
امامزادههای ایران در سال 1357، حدود هزار و پانصد بقعه برآورد شده بود. اما با گذشت 34 سال از انقلاب تعداد این امامزادهها به حدود یازده هزار رسیده است. یعنی سالانه بیش از سیصد امامزاده در ایران به جمع امامزادگان افزوده شده است. به عبارت دیگر ، از اول انقلاب تاکنون ، امامزادگان در ایران هفت برابر شده اند.
در ایران حدود هشت هزار "بقعه متبرکه" وجود دارد که در برخی از آنها بیش از یک امامزاده دفن شده است. چهار هزار از امامزادههای ایران با امام هفتم(ع) نسبت دارند و از مجموع یازده هزار امامزاده تنها دو هزار امامزاده سند و شجره نامه دارند!
به دلیل اشکالات و اعتراضاتی که به رشد قارچ گونه امامزادگان در ایران شده است و میشود ،در برخی استانها ؛ همچون گیلان ، ادارات اوقاف با همکاری مسئولین محلی و شورای تأمین استان ، اقدام به "تخریب بقاع جعلی" کرده اند که جای تقدیر دارد.
یکی از علل کثرت امامزادگان در ایران ؛ به ویژه در استانهای شمالی، مهاجرت فرزندان امامان شیعه در زمان حکومت امویان به دلیل فشارهای وارده از سوی آنان به شیعیان بوده است.
برخی از این امامزادهها در اصل فرزندان امامان نیستند و دلیل این که به عنوان امامزاده منتسب و معروف شده اند ، این است که همان گونه که در زمان حمله اعراب به ایران ، مردم به دلیل ترس از تخریب آثار باستانی به دست اعراب ، این آثار را به پیامبران منتسب میکردند ؛ مانند مقبره کوروش که تا مدتها به عنوان مقبره مادر سلیمان نبی از آن یاد می شد ، در دوره های بعد نیز برای مصون ماندن ابنیه تاریخی و حتی اشیاء عتیقه و اموال از تاراج حکومتیان و یا حتی حرامیان ، بهترین راه را در حفظ این اجناس و اشیاء ، در این دیده اند که نام امامزاده بر این اماکن بنهند تا از گزند تخریب و تاراج مصون بماند.
یکی از دوره هائی که این شیوه بیشتر تداول یافت ، دوره ای بود که مغولان بر ایران مسلط گشتند و به دنبال اسلام آوردن هلاکو خان و احترامی که مغولها برای أبناء رسول الله(ص) قائل بودند ، گرایش به انتساب این قبیل اماکن به فرزندان ائمّه(ع) فزونی پیدا کرد و مردم ، بزرگان و رؤسای قوم و قبیله خود را به عنوان امامزاده معرفی میکردند.
یکی از ساکنان مناطق مرکزی ایران میگوید: جدّم یکی از خانهای منطقه بود. بسیار هم خشن و بیرحم بود و مردم به شدت از او میترسیدند. خدا به او پسری داد. اما این پسر قبل از پنج سالگی مریض شد و مرد. مردم هم از ترس این که خان با آنها بدخلقی نکند ، هر روز بر سر مزار کودک میرفتند و آن را می آراستند. تا این که آرام آرام آنجا به یک زیارتگاه تبدیل شد. مردم نذر و نذوراتشان را اینجا میآوردند و در حال حاضر نیز این مکان به یک امامزاده تبدیل شده و شرایط زندگی مردم نیز متحول شده است!
برخی جامعه شناسان در رابطه با تأثیر اقتصادی وجود چنین امامزاده هائی معتقدند: در برخی از مناطق ، امامزادهها با زندگی و امور مادی مردم پیوند خوردهاند. در اطراف آن ، مسافرخانه ، جاده و هتل ایجاد شده است. همانطور که جا به جایی یک کارخانه از شهری به شهر دیگر میتواند بر زندگی مردم تأثیر بگذارد و مطمئناً مردم مقاومت خواهند کرد ، از بین بردن امامزاده های جعلی نیز میتواند همین وضعیت را ایجاد کند. البته در پس ایجاد امامزاده ها ، نباید انگیزه های مذهبی را از نظر دور داشت.
یکی از موجبات جعلی بودن برخی امامزاده ها ، بر بالای کوههای سر به فلک کشیده و دور افتاده است که به گمان دیرینه شناسان و جامعه شناسان ، چنین بقاعی واقعی نیستند و دست منفعت طلبی و مصلحت بینی را در خلق چنین بقاعی میتوان به روشنی دید.
به هر روی ، این داستان ، شمشیر دو لبه است. از یک طرف فزونی گرفتن تعداد امامزادهها و کشف شدن هر روزه آنها باعث بی اعتقادی مردم به امامزادگان واقعی شده و برخی باورهای دینی نسبت به امامزاده های قدیمی و شناسنامه دار و هویت دار ضعیف می شود. از سوی دیگر این مراکز میتواند پناهگاهی برای باورمندان به امری مقدس باشد! به همین دلیل برخی علما در نفی آن تردید دارند.
جالب است دانسته شود که درآمد حاصل از نذورات امامزادهها و بقاع متبرکه در ایران ، طی این سالها افزایش یافته است. احمد شرفخانی ؛ معاون سازمان اوقاف و امور خیریه وقت ، گفته است: این سازمان در 9 ماه گذشته(سال 90) 51 میلیارد تومان درآمد داشته است! این درآمد متعلق به 9 هزار و 192 امامزاده است.
راستی آیا نباید در رابطه با این معضل که ریشه در عوامفریبی و خرافه پرستی دارد ، چاره اندیشی کرد؟ و آیا چاره اش جز این است که باورهای مردم را باید درست جهت دهی کرد؟ و آیا باز جز این است که این امر خطیر در بادی امر ، وظیفه متولیان و مروّجان دین است؟
.: Weblog Themes By Pichak :.