نگاهی به کتاب جنجالی «دموکراسی یا دموقراضه» اثر سیدمهدی شجاعی، ادامه شماره قبل:
7. برای هر نقص و کاستی و کمبودتان، معجونی از دلیل و حکمت و فلسفه درست کنید و به مردم بخورانید. مردم، استعداد غریبی دارند برای خر شدن. اگر نان ندارید که شکم مردم را سیر کنید، برایشان در فضیلت گرسنگی، داد سخن دهید. اگر از عهده ی تأمین امنیت مردم برنیامدید، به آنها تفهیم کنید که هزار و یک محصول و ثمره است که فقط از وجود ناامنی به دست می آید. یکی از آنها، تقویت توان مقاومت است. یکی از آنها ظهور استعدادهای نهفته است و...
8. برای این که مردم، کمتر در امور مملکت دخالت کنند و وقت شما را بگیرند، سعی کنید که آنها را به خوابیدن بیشتر ترغیب کنید. نغزترین کلام در این مورد را هم باز از خود من شنیدهاید: هر که بیشتر می خوابد، توان بیشتری ذخیره می کند.
9. این اصل را هیچ وقت فراموش نکنید: بزرگترین دشمن ما علم و دانش است. و تنها راه مبارزه با این دشمن، تحقیر کردن آن است. تا می توانید از افراد بی سواد، تجلیل کنید. آنها را در صدر بنشانید. مناصب مهم و بزرگ را به آنها بسپارید. و به همگان نشان دهید که؛ علم و دانش، جز بدبختی و دردسر و بیکاری و گوشه گیری، خاصیت دیگری ندارد. اما حواستان باشد که چنین اتفاقی یک شبه نمی افتد. تغییر دیدگاه مردمی که یک عمر علم و دانش را اسباب افتخار و عزت می دانستهاند، کار آسانی نیست. در عمل! باید در عمل، کاری کنید که مردم، مطمئن شوند که نتیجه ی آموختن علم و دانش، فقر و خفت و بیکاری است و نتیجه ی بی سوادی، ثروت و عزت و افتخار و قدرت.
10. حتماً متوجه این واقعیت شده اید که افراد قدبلند به دیگران یعنی کوتاه تران با دیده تحقیر نگاه می کنند. یعنی قد بلندی اصولاً اسباب تفاخر و تکبر است. مضاف به این که افراد قد بلند هرگز از افراد کوتاه قد فرمان نمی برند. نتیجه این که: رمز بقای مدیریت، انتخاب و انتصاب زیردستانی است که قدشان از شما کوتاه تر باشد. اگر زمانی مجبور شدید به استفاده از فرد قد بلند، حتماً یکی از این دو کار را با او انجام دهید:
یک: آنقدر بر سرش بکوبید تا قد او هم به اندازه ی شما و بلکه کوتاه تر شود.
دو: قبل از شروع همکاری، قسمت اضافه قدش را ببرید تا به اندازه ی مطلوب تان برسد. از بالا یا پایین یا وسط فرقی نمی کند. مهم این است که وسیله تفاخر یا تکبر او را ببرید یا از بین ببرید.
11. مردم در صورتی به شما احترام می گذارند یا از شما فرمان می برند که محتاجتان باشند. این اخلاق و روحیه عموم مردم در همه جای دنیاست. تا وقتی برای شما حرمت و عزت قائل می شوند که گرسنه باشند و نان شان دست شما باشد. حکومت اگر مردم را گرسنه و دست به دهن نگه ندارد، یا پاچه اش را می گیرند یا تحویلش نمی گیرند.
12. این اصل بسیار مهم را هیچ گاه فراموش نکنید که مردم، مشخصاً همه ی مردم، دزد و دروغگو و پشت هم اندازند، مگر آن که خلافش ثابت شود. در حالی که انسان های ابله، تصورشان غیر از این است و فکر می کنند که اصل بر برائت است، مگر آن که خلافش ثابت شود.
13. این جمله را همیشه سرلوحه ی همه ی بوق ها و شعارها و سخنرانی هایتان قرار دهید که: «وقت کم است و ما تا می توانیم باید خدمت کنیم.» و خودتان هر لحظه به خاطر داشته باشد که: «فقط دو سال فرصت داریم تا بارمان را برای همه ی عمر ببندیم.»
14. حواستان باشد که خیلی ها به خاطر تفاوت موجود در بینایی ما، سعی می کنند که هر محصولی را به عنوان اثر هنری به ما قالب کنند. مراقب باشید که... فقط و فقط اثری هنری محسوب می شود، که با دست قابل لمس باشد.
15. دروغ گفتن هنر است. هنری که از عهده ی هر کسی ساخته نیست. و مهم ترین اصل در این هنر، داشتن جسارت است. دروغی که با شهامت و قاطعیت و اعتماد به نفس گفته می شود، از هر راستی، قابل قبول تر و باورپذیرتر است. امتحان کنید! در روز روشن که خورشید وسط آسمان است، مقابل همه ی مردم بایستید و محکم و قاطع بگویید که: «الان شب تیره است و این مختصر روشنی هم محصول ستاره هاست.» اگر همه ی مردم حرفتان را باور نکردند، من اسمم را عوض می کنم. چرا مردم باور می کنند؟! برای این که هیچ کس تصور هم نمی کند که با این قاطعیت و محکمی بشود دروغ گفت.
16. شنیده ام که بعضی از مردم، گاهی با شگفتی و اعجاب اظهار می کنند که: ما این همه حرف های مهم را از کجایمان در می آوریم؟!
17. گور پدر مردم! من این حرف و سؤال را گاهی از زبان شما – یعنی دوستان ابله خودم – هم شنیده ام! کسی که چنین سؤالی را می پرسد، پیداست که هنوز به ارتباط ما با عالم بالا، ایمان نیاورده است.
.: Weblog Themes By Pichak :.