بی میلی به حکومت و قدرت (3)
ب ـ «خلافت و امامت بر اساس نصب و نصّ الهی»
در شماره ی قبل گفتیم که میان شیعیان، در برابر این پرسش که «آیا امام علی (ع) و در ادامه دیگر ائمه (ع) حکومت را حق خود دانسته و بر تشکیل آن تکلیف داشتند یا نه؟» دو دیدگاه وجود دارد. به یکی از آن دو خیلی مختصر اشاره شد. اما دیدگاه بعدی که اکثریت را شامل می گردد، چه بین عوام آنان و چه بین خواص سنتی از شیعیان، معتقدند:
خلافت و ولایت هر دو توأمان بوده و هر دو، هم حق الهی امام (ع) بوده و هم تکلیف، البته تکلیف! با وجود شرایط و زمینه اش. قائلین این اندیشه، دولت و حکومت را حق امام علی (ع) و ائمه ی اطهار (ع) شمرده و برای او حق الزام سیاسی [تشکیل حکومت در صورت بیعت و قبول مردم و با وجود دیگر شرایط] و لزوم پیروی از فرمان او قائل هستند. منشأ و مبدأ مشروعیت خلافت و حکومت در این دیدگاه، بر اساس نصب و نصّ الهی است. با این دید دین از سیاست نمی تواند جدا باشد و دو نهاد بی ربط بهم نیستند.
طبق این نظر نقش رأی و بیعت مردم، در موجودیت بخشیدن و پدید آوردن زمینه ی اعمال ولایت آشکار می گردد. و به تعبیر دیگر خواه انتخاب و اقبال مردم باشد و خواه نباشد، ولایت برای ائمه ی (ع) جعل و فعلیت داشت، ولی مشروعیت اعمال ولایت وحکومت و تصدی آن، به رضایت مردم وابسته است. اگر مردم نپذیرند عملاً حکومتی تشکیل نمی شود.
حال این پرسش پیش می آید که؛ بر اساس این دو دیدگاه از لحاظ شرعی بر عمل مردم چه حکمی مترتب است؟ یعنی اگر مردم در هر زمانی [مثل دوره ی بعد از خلیفه ی سوم و مدت پنج ساله ی حکومت امام علی (ع)] بیعت بکنند که چه بهتر! فبهاالمراد! اما اگر مردم قبول نکردند و بیعت نکردند، چی؟ آیا عقوبت اخروی دارد یا نه؟
از دیدگاه گروه اول که مقام امامت را از خلافت و حکومت جدا می دانند، مردم مرتکب گناه نشده اند و عقوبت اخروی ندارند، فقط در انتخاب دچار اشتباه شده و گزینه ی بهتر و عالی را بر نگزیده و ممکن است دچار مشکلات دنیایی شوند!
اما از نظر گروه دوم، مردم مرتکب گناه شده و باید در روز قیامت جوابگو باشند. چرا که از فرمان خدا سرپیچی کرده اند.
.: Weblog Themes By Pichak :.