سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت های فردی موجود در انسان ها باعث شده تا ادیان، علوم و دیدگاه های گوناگونی که به نوعی با انسان مرتبط هستند - به فراخور موضوع مطالعات و به اقتضای حوزه ی کار و اندیشه ی خود- نگاه خاصی به انسان داشته و آن را به گروه های مختلف تقسیم نمایند که این تقسم بندی می تواند به عنوان کد شناسایی برای مطالعات ورفتارهای شان محسوب گردد. یکی ازاین نگاه های رایج - وبه تعبیری رایج ترین نگاه - به انسان نگاه ایدئولوژیکی و دینی است. انسان ها درنگاه دینی - با توجه به نوع اعتقادات و میزان پایبندی شان به شعائر آن - به گروه هایی مانند «این جهانی و آن جهانی»، «مادی ومعنوی»، «الهی و غیرالهی» و یا «مؤمن و کافر» تقسیم می شوند.

هر تقسیم بندی – مخصوصاً تقسیماتی که برپایه ی اعتقادات دینی رخ می نماید- منشأ اختلاف و به دنبال آن رفتارهای خصمانه است. نمونه ی بارز این اختلافات – که در بسیاری از موارد منجر به درگیری های خونین هم شده است- بیشتر درکشورهای اسلامی به چشم می خورد و هر روز عده ی زیادی را به قربانگاه تعصبات فرقه ای می کشاند. هرچند این تقسیمات در دنیای یهودیت و مسیحیت هم وجود دارد، اما نگاه پلورالیستی آن ها به دین و مذهب باعث شده تا تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز- و در نتیجه آسایش و امنیت- در بین آن ها حاکم گردد.

خوانندگان خردمند خود می دانند که هرچه این تقسیم بندی ها بیشتر و متنوع تر باشد، دایره ی شمول تنگ تر و دامنه ی اختلافات فراخ تر خواهد بود.

چنان که دربالا آمد هرعلم، ایدئولوژی و مکتبی - به تناسب نوع دیدگاه و حوزه ی مطالعات خود- انسان هارا به گروه های گوناگون تقسیم می کند. طبیعتاً افراد، تشکیلات ویا حکومت هایی که تابع ایدئولوژی یا دیدگاه خاصی هسنتد، بایداز تقسیم بندی خاص آن دیدگاه پیروی نمایند و شخص یا جریانی که خود را پیرو دیدگاه یا ایدئولوژی خاص دانسته اما از اصول و آموزه های آن تبعیت ننماید، موضوع پیرو بودن او محل شبهه و اشکال است. هرچند این مطلب یک اصل است اما گاهی استثنائاتی هم از آن برمی خیزد. یکی از این استثنائات حکومت جمهوری اسلامی ایران است. این حکومت – علیرغم موصوف و متصف نمودن خودبه دین- ترجیح می دهد در برخورد با رعیت، از تقسیم بندی های خاص خود استفاده نماید. تقسیماتی مانند «خودی و غیر خودی»، «ولایی و غیر ولایی»، «مایی و شمایی»، «شیعه و سنی»، «زن ومرد» «این جناحی و آن جناحی» و ...

بی شک این تقسیم بندی ها، هم حکومت را از وصف دینی و هم افراد جامعه را بسیار بیشتر از تقسیم بندی های ایدئولوژیکی، از دایره ی شمول اسلامی و ایرانی بودن خارج می کند. عوارضی که این تقسیم بندی به دنبال داشته و تا کنون به شکل مرحله ای بروز نموده و از این پس هم می نماید عبارت است از :

1-     کاسته شدن افراد در دایره ی شمول

2-     افزایش افراد خارج از این دایره

3-     شدید شدن تضاد بین افراد داخل و خارج از این دایره

4-     جذب شدن افراد خارج شده از این دایره در گروه های مخالف

5-     تضعیف خود و تقویت مخالف

6-     شکست و اضمحلال

پرسش هایی که می شود از قائلین و عاملین این گونه تقسیمات و تنگناهای نهادینه شده پرسید این است که:

-    آیا نمی شود کسی، مثلاً ولایت فقیه را- عقلاً و منطقاً ونه از روی عناد و لجاج- قبول نداشته باشد؛ اما نسبت به کشور، مردم، خدا و دین خود متعهد و ملتزم بوده و بتواند زندگی، دانش و تخصص خود را در اختیار پیشرفت و اعتلای این کشور قراردهد؟

-    چرا باید افراد نخبه وزبده ی جامعه و نیروهای متخصص یک حزب مخالف- علیرغم التزام عملی به ولایت فقیه، قانون اساسی وارزش های انقلاب- سال های سال گوشه ی عزلت بگزینند و پرنده ی آمال خود را بربام خدمت به میهن نبینند؛ اما یک حزب حاکم و به ظاهر متعهد و ملتزم به ارزش ها و آرمان ها- با هرشرایط کاری، اعتقادی، علمی ومدیریتی- باید تا ابد میداندار پهنه ی قدرت باشد؟ ... و چراهای دیگرکه سرایش مثنوی غمناکش از هفتاد هزار من کاغذ هم فزون ترخواهد شد و ازحوصله ی این بحث برون.

کوتاه سخن و نکته ی آخر این که در جایی که «دین» ما را به تفاهم برسر مشترکاتی چون اعتقادبه خدا، نبوت و معاد تشویق نموده ویا تمسک به «ملیّت» می تواند چون چتری بزرگ، همه ی گرایش ها را در کنارهم گرد آورد؛ ایجاد این تقسیم بندی ها در مردم و پدید آوردن چنین شکاف های هولناکی در میان وحدت و انسجام جامعه نشانه ی چیست و چگونه با شعار «وحدت کلمه» قابل جمع است؟ مطمئناً هرچه هست، بوی خوش شناخت وپایبندی به دین، وسعت فکر، مدیریت صحیح، گشادگی سینه، اندیشه ی پویا، مردمداری، قانونمداری، مردمسالاری و ... ازآن استشمام نمی شود.

(26/7/90)




تاریخ : پنج شنبه 90/9/10 | 11:6 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر