سفری به ترکیه؛ دیار عثمانیان (7)
این شماره: فرجام!
رفتم سفر بازآمدم ز آخر به آغاز آمدم
بله! خصلت سفرهای دنیایِ فانی همین است! یعنی هر رفتی بازگشتی دارد و هر آخری، آغازی. تنها سفر آخرت است که بازگشتی درش نیست. خدایا همچنان که در سفرهای این جهانی یار و یاورمان بودی و از خطرات و خطایا و لغزشها حفظمان کردی! در سفر آن جهانی نیز یار و یاورمان باش!
دوستان گرام! همچنان که هر سفری پایانی دارد، هر سفرنامه ای هم فرجامی دارد. لذا این شماره از «گپ و گفت» نیز فرجام سفرنامه ی تابستانه ماست.
اما هدف از این سفرنامه نویسی چیست؟ پر کردن حجم صفحات وبلاگ؟ یا تظاهر و شهرت و یا... باور کنید شکر خدا هیچکدام از اینها نیست. حتی هدف از این نوشته ها و گزارش سفرها تعریف و تمجید، یا به قول بعضی دوستان، بزرگ نمایی کشور مقصد و جوگیر شدن و... هم نیست. بلکه هدف دیدن و شنیدن و گفتن نقاط ضعف و قوّت دیگران و توجه به نقاط ضعف خودمان است. اصلاً خاصیت و نتیجه سفر همین باید باشد. صِرف زیارت و اجر و ثواب یا تفریح و لذت بردن نیست! سفری که دین اسلام به آن توصیه و تأکید دارد، بیشتر به همین دلیل است که عبرت بپذیریم و یاد بگیریم و تجربه به دست آریم. حداقل در چهار آیه از آیات قرآن کریم سفارش شده بر سفر برای عبرت آموزی؛ آیه 11 سوره انعام / آیه 69 سوره نمل / آیه 20 سوره عنکبوت / آیه 42 سوره روم / همه با «قُل سیروا فی الارض...» شروع شده اند.
تا تو ز هستی خود، زیر و زبر نگردی در نیستی مطلق، مرغی به پر نگردی
زین ابر تر، چو باران، بیرون شو و سفر کن زیرا که بی سفر تو، هرگز گُهر نگردی
این پرده ی نهادت، بر در ز هم که هرگز در پرده ره نیابی، تا پرده در نگردی
به قول یک فرد جهان دیده که می گفت: اگر دست من باشه، به رانندگان بین المللی و برون شهری هر پنج سال یک بار و به رانندگان درون شهری هر ده سال یکبار یک پایه ی مدرک تحصیلی ارائه می کنم. چون تجربه ای که آنها با دیدن و شنیدن و در ارتباط و مراودات با مردم به دست می آورند، قطعاً اگر بیشتر از دانشجویانی که فقط یکجا نشسته و چند تا کتاب می خوانند، نباشد، کمتر نیست!
با یک عمر در گوشه ی خانه نشستن و سر در گریبان و کتب کهن فرو بردن و تحریم و تکفیر وسایل ارتباط جمعی و نفی و نخواندن آثار مخالفین که نمی شود برای جهانیان نسخه پیچید! در صورتی می توان جهانی اندیشید و الگوی جهانی از دین اسلام و انقلاب و... داد که ضمن آگاهی و حفظ سنت ها و یادگیری علوم کهن و کتاب ها و منابع خودی، دنیای فعلی و هر آنچه دراوست را درک کرد و مطالعه نمود و خوب شناخت. پس نگاه ما در سفرنامه ها شیفتگی و دلبستگی به فرهنگ و نظام و جامعه بیگانه نیست! بلکه بیان نکات مثبت و خوب آنها و تذکر بر ضعف و نکات منفی خویش است تا با این شناخت و آگاهی، ضعف ها و عیب ها چاره جویی و جبران شوند و...
مطلب دیگر اینکه، شاید برای بعضی دوستان این سؤال پیش بیاید که: تو که بیشتر از چند روز در مقصد نیستی و در این مدت هم همه جا را ندیده ای، چگونه اینگونه گزارش داده و سفرنامه می نویسی و قضاوت می کنی؟ بله! قبول دارم. اشکال وارد است! اما پاسخ:
1ـ ما بحث و قضاوت علمی و گسترده و ریشه ای نکردیم و ادعای آن را هم نداریم. بر اساس توان و دیدگاه خود یک گزارش از آنچه خواندیم و دیدیم و شنیدیم ارائه کردیم و بس!
2ـ در سفرنامه نویسی فقط اتکا بر مدت حضور و دیدن نیست، بلکه مطالعات قبل سفر درباره ی مقصد، استفاده از تجربه و آگاهی دیگران و تبادل اطلاعات با افراد مطلع و پرسش و کسب خبر از ساکنین محلی و مردم آنجا از دیگر راههای شناخت است.
3ـ همچنین اگر سفرها و نگاه ها با هدف و قصد و غرض قبلی باشد و یک دید جامعه شناسانه و مردم شناسانه داشته باشد، نتیجه ای که به دست می دهد قابل مقایسه با یک سفر عادی نیست.
4ـ هر سفری که در قالب تور باشد و با برنامه ریزی جمعی و کانالیزه باشد، نتیجه بخش نخواهد بود. سفر و دید و بازدیدی که آزاد و عامیانه و با حضور در بین توده ی مردم انجام گیرد. از طرفی سختی پیاده روی و تردد با وسایل نقلیه عمومی هر شهر و کشوری را تحمل کردن و به جان خریدن، یافته هایی را خواهد داشت که در هیچ سفرِ برنامه ریزی شده ی مدرن و تور به دست نخواهد آمد.
با تو گفتم مجمل این اسرار را مختصر آوردم این گفتار را
انشاءالله سفرهای بعدی!
شماره های پیشین سفرنامه را، می توانید از وبلاگ کنج درون بخوانید!
.: Weblog Themes By Pichak :.