نقد دیدگاه قرآنیان شیعه
گرچه آیات قرآن در برخی از موضوعات اعتقادی همچون توحید، نبوت و اصل معاد، محکم، صریح و روشن است اما در برخی از موضوعات نیز همچون رؤیت خداوند، کرسی، جبر و اختیار، قضا و قدر و برخی از صفات خداوند، متشابه است؛ و این موضوع خود سبب ایجاد اختلافات و مذاهب مختلف عقیدتی از قبیل مجسمه، مشبهه، جبریه، قدریه و... در بین مسلمانان گردیده و وجود این اختلافات عقیدتی خود بهترین شاهد بر متشابه بودن آیات و نیاز آن به سنت است.
ممکن است گفته شود که اختلاف روایات در این موضوعات، باعث بروز اختلافات عقیدتی گردیده است. در پاسخ به این اشکال میتوان گفت: این سخن در صورتی قابل بررسی است که بین خود قرآنیان در موضوعات عقیدتی اختلافی وجود نداشته باشد؛ بنابراین، وجود اختلافات عقیدتی در بین قرآنیان- که تنها منبع عقیدتی خود را قرآن میدانند- بهترین دلیل است بر اینکه علت بروز اختلافات عقیدتی تنها به اختلاف روایات باز نمیگردد بلکه اختلاف سلیقهها در برداشت از قرآن نیز میتواند به بروز آن منجر شود.
قرآنیان شیعه نیز که در برخی از مسائل اعتقادی از قبییل: اصل امامت، مهدویت، شفاعت، عزاداری و زیارت با شیعیان اختلاف دارند، در بین خودشان هم در این مسائل وحدت نظری وجود ندارد و خود نیز در این زمینه گرفتار اختلاف شدهاند؛ بهعنوان نمونه، برخی از آنها عزاداری را از مظاهر شرک میدانند درحالی که برخی دیگر، همان مراسم عزاداری را بهترین وسیله برای گسترش جهان اسلام و شیوعممقانی، شیخ اسدالله، مسلک الامام، صص 45-44) بنابراین وجود چنین اختلافاتی در عقاید قرآنیان، که تنها منبع عقیدتی خود را قرآن میدانند، خود بهترین دلیل است بر این که قرآن در بخش اعتقادات هم به سنت نیازمند است.
اشکال دیگری که به قرآنیان شیعه در این زمینه (کفایت قرآن در بخش اعتقادات) وارد است این که: به چه دلیل در بهرهگیری از روایات، قرآن را به دو بخش احکام و اعتقادات تقسیم کرده و در بخش اول آن را نیازمند سنت و در بخش دوم بینیاز از آن دانستهاند؟ آیا خود قرآن چنین تقسیمبندی را به ایشان آموخته است یا اثری از آن در روایات یافتهاند؟ یا این که احساس کردهاند که تمام آیات اعتقادی قرآن ساده و برای همه قابلفهم است و نیازی به توضیح و تفسیر روایی ندارد؟ اگر چنین است پس اینهمه انشعابات و اختلافات مذهبی از کجا پدید آمده است؟ و چرا خود قرآنیان هم در این زمینهها باهم اختلاف دارند؟ چطور قرآنیان شیعه، سنت را در بخش احکام و مجملات میپذیرند و در بخش اعتقادات کنار میگذارند؟ در حالی که منبع صدور همه این روایات یکی است؟ آیا واقعاً مباحث توحیدی مطرح شده در سنت پیامبر(ص) و خطبههای علی(ع) چیزی به ایمان مؤمنان نمیافزاید؟ قطعاً خطبههای پیامبر گرامی اسلام(ص) و امام علی مرتضی(ع) در بالا بردن سطح ایمان افراد، بسیار مؤثر بوده است. بهعنوان نمونه ابن ابیالحدید معتزلی در شرح نهجالبلاغه میگوید: «من به همه آنچه امتها به آن سوگند یاد میکنند، سوگند میخورم که از پنجاه سال پیش تا کنون بیش از هزار بار این خطبه را خواندهام(نهج البلاغه، خطبه 221.) و هرگز نشده آن را بخوانم مگر آن که در درونم لرزش و ترس و موعظهای تازه پیدا شده است. این کلمات به شدت در دل و جانم تأثیر گذاشته و اعضا و جوارحم را به لرزه افکنده است...». او همچنین در رابطه با یکی دیگر از خطبههای نهجالبلاغه گفته است: «این خطبهنهج البلاغه، خطبه 109، ص 338) به گونهای است که اگر بر کافر زندیقی که سخت منکر رستاخیز و قیامت است، خوانده شود، قلب او را به لرزه درمیآو
البته آنچه مسلم است این که آیات هدایتی قرآن برای ایجاد حداقل ایمان در دل افراد، بدون نیاز به سنت، کافی و اثرگذار است؛ اما نقش مکمل سنت در تفسیر همین دسته از آیات و توانایی آن در بالا بردن درجات ایمان افراد را به هیچ وجه نباید نادیده گرفت.
نقد عملکرد قرآنیان شیعه
لازمه دیدگاه کفایت قرآن (در بخش اعتقادات) این است که:
اولاً: مباحث اعتقادی را به سادگی بتوان بدون نیاز به سنت و هیچگونه شرح و تفسیری از قرآن آموخت. ثانیاً: برداشت همه مخاطبان، خوانندگان و شنوندگان قرآن از آیات اعتقادی باید یکسان و مشابه باشد؛ چون اختلاف برداشتها نشانگر قابلیت حمل آیات بر معانی مختلف است که لازمه آن نیاز به شرح معتبری همچون سنت است. ثالثاً: خود قرآنیان با توجه به این دیدگاهشان نباید در موضوعات اعتقادی کتابی نوشته یا در شرح و تفسیر مباحث اعتقادی به سنت متوسل شده باشند. اما در مقام عمل میبینیم که هیچیک از این لوازم تحققنیافته است؛ چون اولاً: در قرآن آیاتی با موضوع مباحث اعتقادی وجود داردهمچون: رؤیت خداوند، کرسی، جبر و اختیار، قضا و قدر و برخی از صفات خداوند که به شکلگیری فرقههایی همچون: مجسمه جبریه مفوضه و ... منجر شده است ) که بدون شرح و تفسیر سنت، مقصود واقعی از آن روشن و مشخص نمیشود.
ثانیاً: برداشت همه مخاطبان و خوانندگان قرآن از آیات اعتقادی یکسان و مشابه نبوده است. پس اگر اختلافی در برداشتهای آنان از آیات اعتقادی وجود داشته باشد، نشانگر قابلیت حمل این آیات بر معانی مختلف و نیاز این آیات به شرح معتبری همچون سنت است. بهعنوان نمونه یکی از مباحث اعتقادی که در بین قرآنیان مورد اختلاف است، بحث شفاعت است. به گونهای که برخی از قرآنیان به طورکلی شفاعت را در آخرت انکار کرده و در دنیا به معنی استغفار گرفتهاند.(بحث شفاعت ، ص54-56 ؛ ارمغان آسمان در بیان عوامل و علل ارتقاء و انحطاط مسلمانان، ص 264)و برخی تحقق آن را برای انسان منتفی دانستهقلمداران در کتاب بحث شفاعت خود میگوید: «در کتاب مجید آسمانی ما هیچ آیه و اشارهای به شفاعت انسانی برای انسانی اعم از پیامبر و غیر پیامبر نیامده و آن را ثابت نکرده است. و تمام آیاتی که در آن کلمه شفاعت آمده است اعم از نفی و اثبات درباره بتان که خدایان مشرکین بودند یا فرشتگان که مدبر و متصرف دربارهای از شئون خلقت و امور مأذونة آسمان و زمین هستند، میباشد و این دو طائفه بتان و فرشتگان هیچکدام انسان نیستند که درباره انسان شفاعت کنند. پس با دقت و تأمل و تعمق در آیات شریفه معلوم میشود که هیچ انسانی برای انسانی شفیع نخواهد بود» نک: قلمداران، بحث شفاعت، ص 47.) و برخی دیگر وجود شفاعت را به اذن خداوند پذیرفتهاند.تفسیر آیات مشکله، ص 42؛ سنگلجی، توحید عبادت، صص 133 و 140؛ خرقانی، سید اسدالله، محو الموهوم و صحو المعلوم، صص 229 و 230) نمونه دیگری که قرآنیان شیعه در آن گرفتار اختلاف شدهاند، مبحث امامت است. به گونهای که برخی از آنها همچون برقعی در رد امامت و به ویژه مهدویت کتاب نوشتهاند و برخی دیگر همچون مامقانی ضمن اشاره به نصب امام از طرف خداوند و عصر ظهور، امام زمان(عج) را حجت منتظر خوانده است.مسلک الامام فی سلامة الاسلام صص 5 و 13 و 14.) بنابراین، نمیتوان پذیرفت که قرآن در تمام مباحث اعتقادی بینیاز از سنت است. بله آیات هدایتی قرآن در ایجاد حداقل ایمان در دل افراد، بدون نیاز به سنت، مؤثر است اما نیاز برخی از آیات اعتقادی به سنت را نمیتوان نادیده گرفت. علاوه بر این که سنت در رابطه با تمام آیات قرآن میتواند نقش مبیِّن و مکمّل را ایفا کند.
ثالثاً: قرآنیان به دیدگاه خود در موضوع کفایت قرآن در بخش اعتقادات پایبند نبودهاند و در مورد آیات اعتقادی و مباحثی همچون توحید، 22) راجع به توحید است. نک: خرقانی، محو الموهوم و صحو المعلوم، ص 301)، نبوت، معاد، شفاعتبهعنوانمثال، قلمداران کتابی با عنوان بحث شفاعت تألیف و در آن به تفسیر آیات قرآن پرداخته است) و ... توسط خرقانی، سنگلجی، برقعی، حسینی طباطبایی، قلمداران و دیگر قرآنیان، کتابهایی نوشته شده یا در برخی کتابها فصلهایی اختصاص یافته است. ایشان علاوه بر این، در کتابهایی که به طور ویژه پیرامون مباحث اعتقادی نگاشتهاند، از سنت برای شرح مباحث اعتقادی کمک گرفتهاند. از جمله: سنگلجی کتابی با عنوان «توحید عبادت» تألیف کرده و در آن ضمن بیان انواع توحید و اقسام شرک با کمک سنت به شرح و تفسیر آیات مربوطه پرداخته است! او در این کتاب بحث جداگانهای هم با عنوان تفسیر توحید و یکتاپرستی دارد.( توحید عبادت، ص 19) از دیگر قرآنیان هم فرید تنکابنی کتابی با عنوان «اسلام و رجعت» و قلمداران کتابهای جداگانهای در باب خلافت و امامت و شفاعت نگاشتهاند که موضوع همه آنها مباحث عقیدتی است. حسینی طباطبایی هم در کتاب «راهی بهسوی وحدت» بحثی با عنوان حل اختلاف در شئون توحید و بحثی با عنوان حل اختلاف در شئون وحی قرار داده و در آن پیرامون این دو اصل از اصول دین و حل اختلاف مسلمانان در باب توحید و وحی با کمک روایات به شرح و تفسیر آیات قرآن پرداخته است! راهی به سوی وحدت اسلامی، صص 94-31 و 155-95) برقعی هم کتابی با عنوان «اصول دین از نظر قرآن» دارد که در آن ضمن تفسیر آیات اعتقادی قرآن، اصول دینی متفاوت با نوع رایج آن در بین مسلمانان ارائه کرده است. اینها نمونههایی از تألیفات قرآنیان پیرامون مباحث اعتقادی است و باید از ایشان پرسید اگر آیات قرآن در بخش اعتقادات کافی و بینیاز از سنت است، چرا شما پیرامون این موضوعات، کتاب نوشته و در شرح مباحث آن از سنت بهره گرفتهاید؟! آیا این کار شما نشانه نیاز این آیات یا نیاز مخاطبان شما به شرح و توضیح نبوده است؟!
نمونههای عدم پایبندی قرآنیان به دیدگاه خود
اکنون به ذکر دو نمونه از عدم پایبندی قرآنیان شیعه به دیدگاه خود پیرامون کفایت قرآن در بخش اعتقادات، میپردازیم:
نمونه اول: سنگلجی در کتاب «توحید عبادت» پس از ذکر آیات مربوط به شفاعت و توضیح آن، روایتی از امام باقر(ع) در رد شمول شفاعت برای همه گنهکارانتوحید عبادت، ص 139) و روایتی نیز از پیامبر اکرم(ص) در مورد کسانی که مشمول شفاعت میگردند آورده است. قلمداران نیز در بحث شفاعت ضمن تأویل معنای شفاعت به استغفار، روایتی از امام باقر(ع) و در ادامه روایات دیگری از شیعه و سنی در تأیید این مطلب آورده است. این کار قرآنیان شیعه، برخلاف دیدگاه آنان است.
نمونه دوم: حسینی طباطبایی در بحث رؤیت خداوند، در تفسیر آیه شریفه «قَالَ یا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَک أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیدَی أَسْتَکبَرْتَ أَمْ کنْتَ مِنَ الْعَالِینَ»( ص:75) ضمن مجازی دانستن معنای «ید» به سخنان برخی از صحابه که در تأیید این معنا در تفسیر طبری گزارش شده، اشاره میکند.( بازنگری در معانی قرآن، ص 229) او همچنین در تأیید معنای مجازی «وجه» برای خداوند به روایتی از حضرت علی(ع) استشهاد میکند که آن حضرت در پاسخ به مردی مسیحی که از وجه خداوند سؤال کرد، آتشی تهیه و از او سؤال میکنند: وجه این آتش کجاست( راهی به سوی وحدت اسلامی، ص43) و این گونه آن مرد مسیحی پاسخ قاطعی دریافت میکند. این روایت و پرسش مرد مسیحی، خود تأییدی است بر این که برخی از آیات قرآن متشابه و نیازمند سنت است
همچنین یوسف شعار، در تفسیر آیه «إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ»( قیامت:23) ضمن مَجاز دانستن معنای آیه، برای تأیید این دیدگاه خود از ادبیات و شعر عرب و فرهنگ لغت بهره برده است.( تفسیر آیات مشکله، صص 47 و 48)
بنابراین، نتیجه میگیریم که برخی از آیات قرآن به گونهای است که قابلیت برداشتهای مختلف را دارد و این قابلیت باعث به وجود آمدن اختلافات عقیدتی در بین مسلمین گردیده است. اگر گفته شود: اشکال قابلیت حمل آیات بر معانی مختلف بدوی است و در صورت مراجعه به دیگر آیات محکم و بررسی آنها در کنار هم اختلاف برطرف میشود؛ در پاسخ میگوییم: این کاری است که ممکن است دانشمندان آگاه از علم تفسیر در بخشی از آیات بتوانند انجام دهند اما عامه مردم چه در عصر پیامبر(ص) و چه در زمان حاضر، از انجام چنین کارهایی عاجز و ناتوانند و مسلماً در برخورد با چنین آیاتی ناگزیر از پرسش معنا و مقصود آیه از خود پیامبر(ص) و علما بوده و هستند و این همان نیاز قرآن به سنت و عدم کفایت قرآن است. علاوه بر این که در بین خود علما و دانشمندان هم رویه یکسانی در برخورد با این آیات وجود ندارد و همین امر باعث بروز اختلافات عقیدتی در بین آنان شده و اختلاف علما و مفسرین شیعه و سنی در موضوع رؤیت خداوند از این قبیل است.
همین موضوع (متشابه بودن برخی آیات عقیدتی) باعث شده که قرآنیان برخلاف دیدگاه خود (کفایت قرآن در بخش اعتقادات) ناگزیر به توضیح و تفسیر این آیات شده و در توضیح آن از روایات و اقوال صحابه و کتابهای شعر و لغت عرب استفاده کنند.
دیدگاه قرآنیان شیعه پیرامون کفایت قرآن در بخش اعتقادات و بینیازی آن از سنت، دیدگاه درستی به نظر نمیرسد؛ چون اولاً: مقصود بخشی از آیات اعتقادی همچون آیات رؤیت خداوند، کرسی، جبر و اختیار، قضا و قدر و برخی از صفات الهی، بدون نیاز به سنت، به خوبی روشن نمیشود. ثانیاً: وجود اختلافات مذهبی، خود نشانه اختلاف برداشت افراد مختلف از آیات اعتقادی قرآن و نیاز قرآن به سنت است. ثالثاً: وجود اختلاف در بین خود قرآنیان نیز نشانه نیاز قرآن به سنت است و همین امر باعث شده است تا ایشان هم نتوانند به دیدگاه خود پایبند بمانند.
.: Weblog Themes By Pichak :.