- سالها پیش در یکی از ملاقاتهای رهبر انقلاب، فردی از ایشان تقاضا نمود چفیهای که به گردن آویخته از باب تبرک به او هدیه نماید؛ خوب طبیعی است که ایشان هم با بزرگواری، و تبسم تقاضای او را پذیرفت. اما پخش چنین وقایعی از تلویزیون موجب گردید که رفتهرفته اینگونه از تقاضاها به رفتاری متداول میان مردم تبدیل شود و بسیاری از آنان در دیدار با رهبری یا چنین تقاضایی را به زبان آورند و یا آنکه در دل آرزو نمایند. گویا در دیدار با رهبری، هیچ منظور دیگری غیر از دریافت چفیه وجود ندارد ...
- از زمانی که خود را شناختهایم!!! در مجالس و محافل ما شیعیان!! هرگاه ذکری از اهلبیت و معصومین که پیشوایان مذهبی ما هستند به میان میآید، به صورت تلقینی، به یاد حوایج و آرزوهای خود میافتیم، حتی در ایام مصیبت آن بزرگواران، ذاکران و مداحان، نشانه قبولی عزاداری ما را برآورده شدن حاجات میدانند. گویی امامان ما فقط برای برآوردن احتیاجات آفریده شدهاند؛ به ویژهبرنامههای مذهبی تلویزیون نگاه کنید، تلهفیلمهایی که تنها دستمایه آنها برای تدوین فیلمنامه، ارائه معجزه از سوی امامزادگان گمنام روستاهای دوردست میباشد اکنون به رویهای معمول و متداول تبدیل شدهاند و ...
- خداوند، قرآن را "تبیاناً لکلّ شیء" دانسته است؛ خوب طبیعی است که این تبیان بودن در راستای هدف از نزول کتاب آسمانی است که همانا سعادت انسان است. اما در برداشتی سطحی و نادرست، حتی بسیاری از عالمان (و به قول استاد ما جناب آقای وحید خراسانی) این "عوام از خواص"، مدعی شدند که تمام علوم در قرآن وجود دارد، و در این راه کوشیدند تا به استخراج علوم از قرآن بپردازند و ...
میبینید که چه آسان راه گم میشود و چراغهای افروختهای که راهنمای بشر هستند به جای آنکه برای ادامه دادن راه استفاده شوند، توسط انسانها، و در اثر جهل و خرافهگرایی، تبدیل به متاعی برای درجا زدن و توقف میگردند و ...
تاریخ : دوشنبه 88/11/26 | 9:54 صبح | نویسنده : حمید فاضل |
نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.