سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

دوستان عزیز! خوانندگان محترم! نیاز به توضیح و تفسیر نیست. خود بخوانید و قضاوت کنید. آنچه ذیل آمده است، قطره ای است از سخنان و نظرات بنیانگذار جمهوری اسلامی در راستای حفظ اسلام و نظام و انقلاب و رعایت حق و حقوق افراد و اشخاص. آنهم در اوایل انقلاب که هنوز انقلاب و نظام نوپای اسلامی تثبیت نشده و همه گروه ها و احزاب و معاندین و معارضین و مخالفین آزادانه و گاه مسلّحانه در کشور حضور همه جانبه دارند. ایا اینگونه عمل می کنیم؟ آیا اینگونه عمل می کنند؟ آیا اینگونه عمل می شود؟ این ظلم در حق امام نیست که ظاهراً، به نام پیروی از او و حفظ انقلاب و نظام اسلامی زبان به حرفی باز و دست به هر کاری زده می شود؟! بگذریم، سخن دوست از هر چیز خوشتر است:

«همچو نباشد که خداى نخواسته هر که هرکارى کرد، یا هر که هر چه شنید، فوراً پاسبان برود دم در خانه‏اش! پاسبانها نباید بروند خانه مردم، مگر با دستورى که از طرف دادستان، از طرف دادگاه صادر مى‏شود. روى موازین شرعیه، رفتن در حِرْز (حریم و خانه مردم) مردم خلاف شرع است ..

اهانت کردن به یک آدمى، ولو این آدم هم خودش یک آدم مخالفِ مثلًا چه باشد، باز حق اهانت نیست. این حق است که جزایش را به او بدهند، دیگر اهانت چرا به او بکنند؟ رفتن منزل، به خانواده‏اش تعرض کردن، به بچه هایش تعرض کردن، اینها امورى است که نباید بشود. ما مى‏خواهیم اسلام باشد، ما نباید یک کارى بکنیم که بگویند که دادگاهها در زمان طاغوت هم این کارها را نمى‏کردند! خوب، به ما مى‏گویند این حرفها را، ما چه مى‏دانیم. باید شما آقایان علاج بکنید مسئله را. اگر مى‏توانید علاج بکنید، علاج بکنید... قدرت ندارید بروید جلو بگیرید، خوب، ممکن است کنار بروید. در هر صورت، مسئله مسئله مهم است... باید همه- چه قضات، چه دادستانها، چه پاسبانها، چه پاسدارها، و چه کمیته‏ها- همه اینها باید روى موازین شرع عمل بکنند. البته پاسدار، حق ندارد بدون اینکه قاضى یا فرض کنید دادستان اجازه به او بدهد کارى بکند. وقتى هم به او امر کرد، باید انجام بدهد؛ حق ندارد تخلف بکند... حالا که ما انقلاب کردیم باید هرج و مرجى باشیم؟! خوب، انقلاب کردیم؛ انقلاب که نباید هرج و مرج باشد. انقلاب روى موازین اسلام باید باشد. نباید ما یک کلمه «انقلاب» بگذاریم و هر کارى دلمان مى‏خواهد بکنیم بگوییم که انقلابى است! انقلابى یعنى چه؟ مگر اسلام عوض مى‏شود در انقلاب؟! اسلام همان اسلام است. شما یک قدرت طاغوتى را کنار گذاشتید؛ حالا اسلام را مى‏خواهید پیاده بکنید، احکام اسلام را مى خواهید پیاده بکنید؛ باید با تمام احتیاطات لازم، با تمام دقتهاى لازم، در این امور بررسى بشود یکوقت یک بیگناهى خداى نخواسته، روى یک مقاصدى که یک کسى ممکن است داشته باشد بیاید تهمت به او بزند، خداى نخواسته یک آدم بیگناهى چى بشود. و امروز هم همین طور که ملاحظه مى‏کنید روز تهمت است! من نمى‏دانم چه جور شده است که هر که به هرکس دلش مى‏خواهد هر چى مى‏گوید! نمى‏داند که تهمت زدن به مؤمن جزایش چه هست پیش خدا. نمى‏داند غیبت کردن از مؤمن چى هست. نمى‏داند که هتک حرمت مؤمن، هتک حرمت اللَّه است، اینها را نمى‏دانند. هر که هر چه دلش مى خواهد، حالا به هرکس، نه به یک نفر، نه به دو نفر، به اشخاص متقى تهمت مى‏زنند!... آخر چرا باید انسان اینطور باشد. حالا افتادند به جان یک قشر دیگر. یک نفر آدمى راکه من بیست و چند سال است از نزدیک مى‏شناسم، او پیش من درس خوانده، با من معاشر بوده، من همه چیزش را مى‏دانم، حالا افتادند به جان مثل آقاى دکتر بهشتى (4). آقاى دکتر بهشتى را از او مى‏ترسند اینها، براى اینکه یک فرد لایقى است؛ و اینها نمى‏خواهند اینطور افراد باشند؛ مى‏خواهند یکى یکى [هتک کنند] نوبت همه‏تان شاید برسد! یکى یکى، هرکس را یک جایى ببینند، یک کارى انجام مى‏دهد مى‏خواهند هتک حرمتش بکنند، یا ساقطش بکنند... خوب، این مردمى که براى اسلام کار از آنها مى‏آید یکى یکى را کنار بگذارم، کنار بگذارند، و همه را خلع سلاح بکنند، آن وقت کى دیگر باقى مى‏ماند؟...

بیجا براى اشخاص یک چیزهایى مى‏گویند، باید احتراز بکنند. مع الأسف در بین جوانهاى ما هم اشخاصى هستند زودباور. به مجرد اینکه مى‏گویند فلانى بله، امریکایى است، مى‏بینیم که یک عده از جوانها هم باورشان مى‏آید که امریکایى است! فلانى انگلیسى است. برنامه خود امریکاییها و انگلیسیها این است... الآن هم اشخاص صحیح را خود آنها تزریق مى‏کنند یا عمال آنها تزریق مى کنند که بگویید این امریکایى است. مع الأسف بعض از اشخاص هم که حسن نیت دارند، سوء نیت ندارند، باورشان مى‏آید و آنها هم مى‏گویند این مطلب را، بدون اینکه بررسى بکنند. ... چرا باید مسلمان اینطور باشد؟ چرا باید یک مسلمى را [هتک حرمت کنند]  مى‏خواهند هتکش کنند، یک کسى را که مى‏خواهند ضایعش کنند، براى اینکه نتواند خدمت بکند به اسلام...

که به درد ما مى‏خورد، به درد اسلام مى‏خورد؛ و خدمت کرده است... فردا به شما هم مى‏گویند به آنها هم مى‏گویند، تا کى نوبت ما هم برسد! مسئله اینطورى است. مى‏خواهند اینها اصلًا خلع سلاح کنند ما را. یکى یکى کنار بروند، کنار بروند، کنار بروند، چه بماند؟ آنها بمانند که مفسدند و فاسد هستند ..

جوانهاى دانشگاهى بدانند این معنا راکه اینهایى که در دانشگاه مى‏آیند تبلیغات سوء مى کنند واز اشخاص مثلًا محترم آبروریزى مى‏کنند نظر سوء دارند. اینها مى‏خواهند که این نهضت به آخر نرسد. اینها مى‏خواهند که همان مسائل برگردد. باید دانشگاهیها توجه به آن بکنند و سایر قشرهاى ملت باید توجه به این معانى بکنند ..

من امیدوارم که نتوانند این قشرهاى فاسد یک صدمه اساسى به نهضت ما بزنند»

صحیفه امام، ج 10، ص 274




تاریخ : چهارشنبه 88/11/7 | 10:29 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر