• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : اندر حکايت مذاکرات هسته اي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بچه شلوغ 
    بنده به عنوان «بچه شلوغ» از يک چيز خوشحال و از يک چيز ديگر ناراحتم. از اين که کامنت هاي پشت سرهم بچه ها، فضا را شلوغ کرده خوشحالم و دارم کيف مي کنم و از طرفي ناراحتم از اين که نشست ها حول موضوع هسته اي از زمان انقراض سلسله ي منحوسه پهلوي به اين طرف شروع شده و همچنان ادامه دارد و هربار هم با شکست مواجه شده، اما هيچ آبي از آب تکان نخورده است. حالا چه طور شده که يک عده اي از يک مذاکره چندماهه نيمه کاره - که تا به حال ره آوردهاي خوبي هم داشته و يکي از آن ها هم نشست هاي متعدد دو جانبه بين آقاي ظريف و خانم اشتون بوده است- اين همه دلواپسند، واقعاً جاي نگراني دارد. معلوم نيست اين عده مي خواهند موضوع هسته اي را تا انقراض چند سلسله ي ديگر ادامه دهند.
    + علي 

    سلام...
    ممنون از پاسختان... اي کاش يک اپسيدون از اعتمادي که به کفار زمان و دشمنان اين مردم داشتيم به منتقدين و دلسوزان داشتيم...
    بنده خدا اوباما هم مثل مسئولين مظلوم ما تحت فشار افراطيون داخلي خود است!!! وقتي اين علقه قلبي بين شما و مسئولين و مسئولين دولت آمريکا برقرار است ديگر جاي براي نقد نمي ماند..
    البته بنده نقدم را در مطلب جديدتان مبسوط بيان مي کنم و اميدوارم شما و دوستان ديگر هم در آن شرکت کنند و حداقلش اين است که بنده حقير را از منجلاب برداشت بد-نه سوء ظن- خلاص مي کنيد...
    اگر هم که نه!.. در همان جواب اول بفرماييد تا بنده وقت شما و دوستان و وبلاگ را تلف نکنم... فقط خواهشاً به حاشيه نرويم که رهبري چه نگفته يا ديگران دفاع کرده اند يا نه.. بنده متن را مي آورم و نقد مي کنم... هيچ کس در اين مملکت از مسئولين مخالف نقد اين قرارداد نيست... آنهم در سطح يک وبلاگ!... خداوند به شما سلامتي عنايت کند.. مويد باشيد

    پاسخ

    همان گونه که انتظار داريد ديگران آستانه تحمل خود را بالا ببرند خود نيز بايد اين گونه باشيد. به گفته عرب بائک تجر و بائي لاتجر نباشد. در ضمن اگر بناست حرف اين و آن نباشد لطفاً از اتصال به اين و آن خارج و خودتان باشيد نه اين سايت و آن سايت و اين نهاد و آن نهاد.البته با اين مطلبي که راجع به من آورديد به نوعي سمت و سوي فکري خود و نوع نگاهتان به ديگران را نشان داديد. بهتر نيست از خودتان شروع کنيد و بي اعتمادي نسبت به مسئولان را از خود دور کنيد و به جاي آن که همسو با اسرائيل دولتمردان را متهم کنيد به آنها اعتماد کنيد؟ باز هم ميگويم بائک تجر و بائي لاتجر؟؟؟؟؟؟!!!!!نکته ديگر: نگران نباشيد هيچ علقه اي بين من و اوباما وجود ندارد. و اگر نامي برده شده به تشابه عجيب دو جامعه ايران و آمريکا در نحوه انسجام بخشي به مردم و جامعه خودشان است و لاغير. عينک بدبيني را از چشمتان برداريد تا به ورطه هلاکت نيفتيد.
    + سيد حسين حسيني 
    با سلامي سه باره وهمواره برجناب عباسي
    ازبس اين قانونمداري توروي سلولهاي خاکستري من راه رفت با شدت وحدت مطلب و درکمان نهاده وبسويت روانه کردم، شايد ازآن ميانه يکي کارگرشود(مواظب قلبت باش) که يادم رفت بگم!، حاليا که دولت مردان را اين همه فشار به عسرت کشانده ورفتارسوء دولت پيشين کاروامورکشوربه بحران رسانده، فعلا براي اصلاح امورراهي جزاين نمانده .
    اماتوجه به شرافت وغيرت اين ملت بزرگ درهرمذاکره ومصالحه اي لازم وتن دادن به خفت وخواري موجب بيزاريست، و اگرکسي گفت من دلواپسم اورا متهم به اينکه داردمنافعي را ازدست مي دهدنماييم خلاف انصاف است، بااينکه واقفيم عده اي منافعشان درايجاد موج ودشمن تراشي بوده وخواهدبود .
    پاسخ

    اين که نيتها همه يکي نيست و برخي از روي عدم وقوف به اصل ماجرا و صرفاً به خاطر اطلاع رساني نيم بند دلواپس ميشوند ، شکي نيست. اما سخن بر سر اين است که هم به آنها و هم به ديگران بايد اين تلنگر زده شود که موارد فراوان ديگري نيز براي دلواپسي وجود دارد که دانسته يا نادانسته از آن غفلت مي کنيم.ضمن آن که در هيچ کجا ما نگفته و نخواسته ايم که به دست خود تن به ذلت داده و ملت خود را خوار و خفيف بدانيم بلکه داعيه ما آن است که اقداماتي که توسط دولت پيشين انجام ميشد عزت آفرين که نبود هيچ و بلکه نتايج فاجعه آفرينش نشان داد که دقيقاً گرفتار همان چيزي شدند که آن را نميخواستند ؛ يعني ذلت و حقارت ملت ايران و گرفتاري آنان در بند تحريم هاي شکننده و خرد کننده.من نيز مانند شما به شخصه معتقدم در کورس مسابقه هسته اي بايد قوي بود حتي اگر به داشتن سلاح هسته اي باشد و البته از راهش و نه با قلدري که اين گونه سر جايمان بنشانند و ما نتوانيم کاري بکنيم.
    + سيد حسين حسيني 
    باسلامي مجدد جناب آقاي عباسي عزيز
    وقتي که اطلاعات مراکزي هسته اي مابه خاطربي تدبيري وسوء مديريت مديران قبلي روي ميز دبيرکل قرارگرفت، بايدهمه برنامه هاهسته اي راتعطيل ودرفرصتي مناسب بااصول کامل امنيتي درجايي ديگرآغازوادامه مي داديم که به يقين هزينه هاي آن دها وشايد صدهابار کمترازاين بود .
    علارغم فتواي مقام معظم رهبري(که البته منوشما نيز اگرجاي ايشان بوديم شايدوشايد براي حفظ منافع بزرگتري چنين مي کرديم) بنده اعتقاددارم که سلاح هسته اي امروزيک وسيله بازدارنده است ومانيز بايد براي نجات تهديدات بسيار ساخت وانباشت نماييم (چون داشتن آن دراين زمان ازموارد قوت وبازدارنده بوده) داردولي استفاده ازآن بحث ديگري است .
    راستي شيخنا نکنداين معاهدات بينالمللي را باورکرده اي، جان برادراينها را براي کشورهايي مثل مانوشته اندونويسندگان آن به اندازه يک ميکرونيم بال پشه نيزآنرا باورندارند ومقيد به اجراي آن نيستندوبزرگترين وواضعان اين قوانين باهمين چماق اين بشربي چاره بدين روز نشانده اند(البته بشرجهان سومي مثل منوشمانه بشرباتعريف خودشان را) .
    دوست عزيز اين جاکه خودمانيم چون سياستمداران ديپلمات حرف نزن من هم اگرسريا ته پياز بودم واين مقال هم اگردرجامعه بين الملل سري ميان سرهاداشت اين گونه سخن نمي گفتم .
    پاسخ

    ضمن قبول کليات فرمايش شما به هر حال با همين قوانين چه بسا يکجانبه حدود نيم قرن و بلکه بيشتر جلوي فجايعي نظير دو جنگ جهاني گرفته شده است و بسياري از منازعات خاتمه يافته است. چشمها را بستن و دهان را باز کردن و از روي بي اعتمادي مطلق سخن گفتن دردي را دوا نم کند. بايد واقعيات را پذيرفت و دانست که تافته جدا بافته نيستيم و در همين جامعه جهاني داريم زندگي مي کنيم و بخواهيم يا نخواهيم ، خوشمان بيايد يا نيايد ، ظالمانه بدانيم يا ندانيم بايد حال که عضو آن هستيم به لوازمش ملتزم باشيم.
    + علي 

    سلام..
    شيخنا! عزيز دل.. جواب مارو که ندادي!! ولي 2 سوال من از شما دارم که فکر مي کنم باعث تنوير بيشتر فضا ميشه...
    1- در جريان مذاکرات هسته اي خط قرمز شما کجاست و تا کجا بايد امتياز بدهيم و آنها بايد چه کنند؟
    2- در جريان اتفاقي که در برنامه "سمت خدا" افتاد اگر شما جاي تهيه کننده بوديد براي اينکه کاري "حسني" کرده باشيد، چه مي کرديد؟!

    مويد و منصور باشيد

    پاسخ

    ميشود بپرسم ما چه امتيازي به آنها داده ايم؟ جز آن که از برخي پيشروي هاي خلاف قوانين و معاهدات بين المللي به مرز قانون عقب آمده ايم. مثلاً آب سنگين اراک که قرار بود راه اندازي شود، چه خاصيتي جز ساخت سلاح اتمي داشت؟ با چه توجيهي دولت پيشين اقدام به ساخت آن کرده بود؟ و مگر رهبري بارها نگفتند از نظر شرعي ما ساخت بمب اتم را حرام ميدانيم؟ حال اگر از اين کار حرام که خواسته جامعه بين الملل است دست بشوئيم امتياز داده ايم؟ و يا اگر 20 درصد را به 5 درصد تبديل کنيم امتياز داده ايم؟ بايد خوب بدانيد که متخصصين ما ميگويند در صورت عدم پايبندي طرف مذاکره کننده طي 24 ساعت توان ارتقاء به 20 درصد را دارند. در اين صورت آيا فکر نمي کنيد فعلاً بهانه را از دست دشمن گرفتن اصلي ترين وظيفه است و اساساً امتيازي درخور به دشمن داده نشده است؟ به قول حضرت امام مواظب باشيد برخي با اطلاعات غلط شما را به ورطه بي اعتمادي نسبت به دولتمردان که چه بسا گاه موجب تضعيف ايمان هم ميشود ، در نغلتاند. منازعات سياسي را ميشود علاج کرد اما تضعيف ايمان برخاسته از سوءظن و بدبيني و بددلي را چه بايد کرد؟
    + رضا 
    با سلام.
    بنده هم با اين نظر موافق هستم که کارشناساي حقوقي امام يا در مرخصي بودند و يا همانند فرماندهان فرار کرده بودند!!!!
    به هر حال قياس اين زمان با دوره صدر اسلام يک قياس مع الفارق است . اگر قرار باشد مقايسه بعمل آيد پس شعب ابي طالب فراموش نشود همه طعم تحريم ها را مي چشيدند در حال حاضر دود تحريم ها در چشم قشر کثيري مي رود و برخي از طرفداران توقف مذاکرات که جز اقليت هم مي باشند به نظر مي رسد منافعي از اين تحريم ها نصيبشان مي شود که اين چنين بر توقف مذاکرات پافشاري مي کنند.
    پاسخ

    البته قياس کردن شايد کار درستي نيست اما توجه به ظرايف تاريخي براي درست پيمايي و بصيرت يافتن ضروري مينمايد.
    + بچه شلوغ 
    سلام به همه. معاهده ي صلح امام حسن(ع)- که حالا معلوم نيست طي چندتا نشست و مذاکره منعقد شده- يه مشکل بزرگ حقوقي داره. مشکلش هم اينه که هيچ ضمانت اجرايي براش در نظر گرفته نشده. ظاهراً کاشناس هاي اون امام مظلوم هم مثل فرماندهانش فرار کرده بودند. ولي خدا وکيلي معاويه توي اين قرار داد چه لوله اي شده!!
    پاسخ

    اينو به علي آقا بگو بچه شلوغ
    + علي 

    سوم اينکه در تمام اين معاهده امتيازي به نفع خاندان اهل بيت و مسلمين گرفته شده و در تمام بندهاي آن حتي با حالت عتاب با معاويه برخورد شده است...
    نکته مشترکي که بين آن معاهده و اين مذاکره وجود دارد بي اعتمادي مسلمين به دشمنان است و خود گواه اين است که ما نيز بايستي بي اعتماد باشيم ولذا از موضع قدرت بايد برخورد شود
    اينکه عده اي در کشور دست به نقد يک قرارداد يا معاهده يا يک حرکت و رفتار باشند يک رفتار طبيعي است و قرار نيست همه افراد دلواپسي هاشان مانند ما باشد..
    اي کاش توسط دوستان کارشناس مقايسه بين متن اين دو معاهده هم مي شد.. تا ببينيم تفاوت از زمين تا آسمان است... مثلاً‌ديده شود يکجا تيم مذاکره کننده ما با الفاظ محکم و قاطع مانند مولايمان حسن برخورد کرده باشد... تا مجبور نباشند براي دفاع از مذاکرات خود و فرار از نقد شدن.. ملتزم به صحبت هاي خيرخواهانه و وحدت آفرين مسئولين براي خود باشند تا آن را سندي براي خود قرار دهند...
    در پايان بايد عرض کنم که ما با کسي جنگ و دعوا نداريم و نمي خواهيم مانند امام حسن جانشين تعيين کنيم! يا آمريکايي ها به ميل ما حاکم انتخاب کنند.. يا... فقط دست از تحريم هاي حتي خلاق قوانين خودشان بردارند و حق داشتن انرژي صلح آميز هسته اي ما را در چارچوب قوانين بين المللي و نه خارج از قوانين بيم المللي و در چارچوب تعهدنامه هاي مندراوردي بپذيرند که ولن يجعل الله للکافرين علي المومنين سبيلا... مويدباشيد

    پاسخ

    از خود پرسيده ايد که چه کسي يا کساني باعث و باني اين تضييقات در حق ملت ما شده اند که اينک ميگوئيد تحريمها را بردارند و...؟؟
    + علي 

    باسلام و عرض ادب..
    ممنون از مطلبتون واينکه فضاي نقد به اين مذاکرات را در اين وبلاگ باز کرديد ..
    جسارتاً مطالبي به نظرم آمد که به عنوان نقد مطلب شما عرضه مي کنم..
    اول اينکه معاويه از مسلمين بود و با ادعاي مسلمان بودن او، فضاي مبارزه بين دو طرف بسيار غبار آلود شده بود تا جايي که سرداران بزرگ حضرت را به سوي معاويه کشاند يا از دور خارج کرد..
    دوم اينکه با اين وضعيت اسفناک براي حضرت که نيرويي براي ايشان نمانده بود و حتي در خانه خود نيز احساس تنهايي مي کرد شما مي بينيد که ايشان با حالتي طلبکارانه معاهده را امضا مي کند و کلي امتياز از دشمن مي گيرد و تنها امتياز نصفه و نيمه ايشان که در نظر دوستان خيلي عجيب آمده – که اين خود تعجب دارد- اين است که کار خليفه و جانشين بعد از معاويه به مسلمين بازگردانده شود که اين خود دو نکته دارد: 1- اگر ايشان مي فرمود بعد از تو برادرم حسين يا من خليفه باشيم خود را هم عرض و تراز معاويه کرده و به نوعي او را تاييد مي کرد. 2- اين سيره عملي معصومين عليهم السلام بود که کار خلاف را به مردم واگذار مي کردند کما اينکه پدر بزرگوارشان نيز بر همين راه بودند.
    در حالي که معاويه با يکي دو حمله جانانه مي توانست کار بر امام سخت و دشوار کند... پس آن موضع ضعف را با الان که کشور داراي منابع انساني و طبيعي فراوان است و کشورهايي با وضعيت چندين برابر بدتر گليم خود را از آب بيرون کشيده اند، نمي توان مقايسه کرد...

    پاسخ

    يک بار مطلب خودتان را مرور کنيد. به راستي چه نوشته ايد؟فقط يک نکته لطيفه: امام مجتبي در حالي که بر مسند خلافت بود قدرت را واگذاشت و امام حسين در حالي که فدرتي نداشت بر يزيد شوريد. اما برخي از ما برعکسيم ؛ در حالي که در شرايط خفقان هستيم نرمش قهرمانانه مينويسيم و وقتي بر اريکه قدرت تکيه زده ايم براي همگان تهديديم!! جالب و عجيب نيست؟
    + سيدحسين حسيني 
    انصافاجاي افرادي چون شيخ حسن درحکومت امام حسن(ع) خالي بوده،تامزه سياست رابه پسران نابغه بچشاند .
    راستي چرا مطلب آسيدمجيد حذف شده، نکنددراين نيز سياستي مستتراست .

    پاسخ

    به فرموده حذف شده.
    سلام با توجه به تاکيد مقام معظم رهبري (مدظله العالي) بر همت و عزم ملي مردم و مديريت جهادي گروه اينترنتي رهروان ولايت اقدام به راه اندازي صفحه ويژه براي اين موضوع مهم تحت عنوان «جنبش اينترنتي اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» کرده است. لذا از تمامي فعالان فضاي سايبر و فضاي مجازي دعوت مي کنيم با قرار دادن «لوگوهاي جنبش اينترنتي اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» در پايگاه هاي اينترنتي و وبلاگ هاي ما را ياري فرمايند. شايان ذکر است، نام و نشاني پايگاه هاي اينترنتي و وبلاگ هايي که در اين زمينه فعاليت کنند در صفحه ويژه پايگاه گروه اينترنتي رهروان ولايت منتشر خواهد شد.لذا خواهشمنديم پس از درج لوگو در سايت يا وبلاگ خود، در بخش نظرات « لوگوهاي جنبش اينترنتي اقتصاد و فرهنگ با عزم ملي و مديريت جهادي» اطلاع دهيد. http://www.jonbeshnet.ir/news/27860
    + حميد 
    سلام. غير از پاراگراف اول که مي شد ملايم تر نگاشته شود، تحليل تاريخي بسيار عالي بود. براي شخص من آن قسمتي که امام حسن براي بعد از مرگ معاويه خواهان رجوع به شوراي مسلمانان شده است بسيار جالب و حاوي نکات مهمي است. سپاس.
    پاسخ

    تاريخ و عبرتهاي آن چيز عجيبي است که برخي از ما عمداً يا سهواً بر واقعيتهايش چشم فرو مينهيم.