• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : اندر حکايت مذاکرات هسته اي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    باسلام و عرض ادب..
    ممنون از مطلبتون واينکه فضاي نقد به اين مذاکرات را در اين وبلاگ باز کرديد ..
    جسارتاً مطالبي به نظرم آمد که به عنوان نقد مطلب شما عرضه مي کنم..
    اول اينکه معاويه از مسلمين بود و با ادعاي مسلمان بودن او، فضاي مبارزه بين دو طرف بسيار غبار آلود شده بود تا جايي که سرداران بزرگ حضرت را به سوي معاويه کشاند يا از دور خارج کرد..
    دوم اينکه با اين وضعيت اسفناک براي حضرت که نيرويي براي ايشان نمانده بود و حتي در خانه خود نيز احساس تنهايي مي کرد شما مي بينيد که ايشان با حالتي طلبکارانه معاهده را امضا مي کند و کلي امتياز از دشمن مي گيرد و تنها امتياز نصفه و نيمه ايشان که در نظر دوستان خيلي عجيب آمده – که اين خود تعجب دارد- اين است که کار خليفه و جانشين بعد از معاويه به مسلمين بازگردانده شود که اين خود دو نکته دارد: 1- اگر ايشان مي فرمود بعد از تو برادرم حسين يا من خليفه باشيم خود را هم عرض و تراز معاويه کرده و به نوعي او را تاييد مي کرد. 2- اين سيره عملي معصومين عليهم السلام بود که کار خلاف را به مردم واگذار مي کردند کما اينکه پدر بزرگوارشان نيز بر همين راه بودند.
    در حالي که معاويه با يکي دو حمله جانانه مي توانست کار بر امام سخت و دشوار کند... پس آن موضع ضعف را با الان که کشور داراي منابع انساني و طبيعي فراوان است و کشورهايي با وضعيت چندين برابر بدتر گليم خود را از آب بيرون کشيده اند، نمي توان مقايسه کرد...

    پاسخ

    يک بار مطلب خودتان را مرور کنيد. به راستي چه نوشته ايد؟فقط يک نکته لطيفه: امام مجتبي در حالي که بر مسند خلافت بود قدرت را واگذاشت و امام حسين در حالي که فدرتي نداشت بر يزيد شوريد. اما برخي از ما برعکسيم ؛ در حالي که در شرايط خفقان هستيم نرمش قهرمانانه مينويسيم و وقتي بر اريکه قدرت تکيه زده ايم براي همگان تهديديم!! جالب و عجيب نيست؟