تاریخ : یکشنبه 93/12/3 | 7:47 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!
دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر * پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟
 تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی * یک قاب چوبی روی دست میخ بودی
 توی کتابم هر چه بابا آب می داد *مادر نشانم عکس توی قاب می داد
 اینجا کنار قاب عکست جان سپردم *  از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم
 من بیست سالم شد هنوزم توی قابی * خوب یک تکانی لا اقل مرد حسابی!
یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو * از سیم های خاردار قاب رد شو
 برگرد تنها یک بغل بابای من باش * ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش
 ای دست هایت آرزوی دستهایم * ناز و ادایم مانده روی دست هایم
 شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی * یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی
 عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است * یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!!
تنها تلاشش انتظار است و سکوت است * پروانه ای که توی تار عنکبوت است
 امشب عروسی می کنم جای تو خالی * پای قباله جای امضای تو خالی
 ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش * یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

 شاعر: عبدالکریم زارع




تاریخ : سه شنبه 93/11/28 | 8:40 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

باید از الفاظ عبور کنیم
باید از همه ی سر و صدا ها گذشت...
به سکوت رسید.
در رنگ ها به نور !!!
از همه ی درخت ها به خاک
با همه ی میوه ها به آب.
به لهجه ی مشترک همه نوزادهای زمین !!
باید از همه ی سر و صدا ها گذشت.
منبر ستاره ها در شب
سخنرانی باران در رودخانه ..
فریاد دریاها در ساحل .
گاهی... بلند ترین فریاد ها در سکوت شنیده می شود .
زبان مشترک
زبان دندان ها، لب ها، موها، دست ها، زبان ژاکت ها، پالتوها، کلاه ها
گیپور دامن ها
زبان اخم ها، لبخند ها، اشک ها، زبان رنگ موها، رژ لب ها، زبان رقص
زبان زن !!!
باچشم ها هم میتوان شنید.
بعضی وقت ها باید ملیت ها را کنار گذاشت !!!
و نه ملت ها را ....
سیگار برگ
تلخی سرنوشت دختران کوبایی !!!
کمدی
مرثیه ی چارلی چاپلین برای کودکان مصنوعی مهد کودک ها ...
من
من
من به خداوند اعتقاد دارم
و به پیامبرانی که هیچ گاه جبرائیل را ندیده اند !!!!
به مورچه ها
پروانه ها
قورباغه ها
به برگ ها ... باد ها .......
به بینوایان ویکتور هوگو .
اگر با چشم های سیاه لقمان حکیم نگاه کنیم
حتی فرعون ها و نمرود ها پیامبرانی هستند
که آسیه پرورند!!!
ما همه از یک جا آمده ایم
در سفینه ی خاکی زمین مهمان درخت ها و رودخانه ها و دریا ها و آسمانهاشده ایم .
از چشمه هایش می نوشیم
سخاوتمندان به گله های آهو و گوزن حمله میکنیم !!!
درخت ها را به استثمار می کشیم
پرندگان را به قفس
اما...
همه این داستان
برای این بود که بیاندیشیم.

s.h.Aghamiri




تاریخ : یکشنبه 93/11/19 | 9:48 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

.... و سرانجام، زمانی فرا رسید که اسرائیل اعلام کند حق واکنش در زمان و مکان مناسب را برای خود محفوظ می داریم!!، و آمریکا دعوت به خویشتنداری کند...
به فرموده الهی... عزت و اقتدار در همراهی و همقدمی با خدا و دوستان اوست...

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ
أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ

اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودى خدا گروهى [دیگر] را مى‏آورد که آنان را دوست مى‏دارد و آنان [نیز] او را دوست دارند. [اینان‏] با مؤمنان، فروتن، [و] بر کافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مى‏کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‏ترسند. این فضل خداست. آن را به هر که بخواهد مى‏دهد، و خدا گشایشگر داناست.

اسرائیل سست تر از خانه عنکبوت




تاریخ : پنج شنبه 93/11/9 | 10:2 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

با سلام و عرض پوزش از تاخیر و تخطی از اساسنامه کمیل مبنی بر اینکه مطالب فاصله شان بیش تر از یه ماه طول کشید...
خب مطلب و درد زیاد است، انسان معطل می ماند که از کدام بگوید... صد سینه حرف موج زند در دهان ما... بماند... می رویم سر اصل مطلب...

متن نامه امیر کبیر به ناصرالدین شاه: الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان مشغولم خبر رسید که شاهزاده موثق الدوله حاکم قم را که به جرم رشاء و ارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه خود ابقاء فرموده و سخن هزل بر زبان رانده اید.فرستادم او را تحت الحفظ به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که "اداره امور مملکت با توصیه عمه و خاله نمی شود". زیاده جسارت است. تقی

پ ن1: خبر آنلاین: با دستور سرلشگر فیروزآبادی، سروش رفیعی و پولادی مسافر استرالیا شدند!! انشاء الله که می روند و غرورآفرین می شوند...
پ ن2:  مجلس گفته دولت 4.1 میلیارد تومان یا دلار یا هرچه... بدون مجوز از حساب ذخیره ارزی برداشت کرده است... این از همان سیاست بازی هایی است که زمان دولت قبل هم داشته اند که البته نیتشان مشخص نیست! انشاء الله عمری بود توضیحات مبسوط تری می دهم... انشاء الله که اشتباه نمی کنم...
پ ن3: این خود انتقادی را نوشتم که دست و بالم باز باشد برای نقد های بعدی از دولت محترم!!

 

 




تاریخ : چهارشنبه 93/10/10 | 7:56 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

وزیر راه و شهرسازی، بی‌خبر از دردِ مردم، می‌گوید زوج‌های جوان برای خانه‌دار شدن، باید 20 میلیون تومان پس‌انداز داشته باشند و 40 تا 50 میلیون تومان دیگر را از پدر، مادر و برادر خود تأمین کنند تا به همراه یک فقره وام 80 میلیون تومانی بتوانند قدرت خرید مسکن را در بازار به دست آورند.

***

یکی نیست به این عزیز کرده بگوید اگر مردم عادی توانایی فراهم کردن 70 میلیون تومان را داشتند که دیگر نیازی نبود شما خودتان را به زحمت بیندازید؛ بقیه‌اش را هم خودشان تأمین می‌کردند. مردم در دولت قبل آن 1 میلیون 2 میلیون 5 میلیون ها را هم کابوس وار تهیه می کردند و با قرض و صورت سرخ شده...

آقای وزیر! تا به حال شده اجاره خانه‌ات عقب افتاده باشد؟ تا به حال شده سرِ سال، صاحب‌خانه جوابت کند و مثل خانه‌به‌دوش‌ها، سال به سال اسباب‌کشی کنی؟ شده سرِ سال، پولی نداشته باشی که روی پولِ پیش یا پولِ رهن بگذاری برای تمدید قرارداد اجاره؟ اصلاً تا به حال مستأجر بودی؟!

راستی یک سؤال! 25 میلیون تومان وام قرض‌الحسنه مسکن مهر تورم‌زا بود اما 80 میلیون وام شما نیست؟! آن هم با خزانه خالی!!

***

نمی‌توانید 70 میلیون تومان جور کنید؟ به جهنم! خدا شما را فقیر و مستضعف (ببخشید! آسیب پذیر) آفریده است؛ چیکار کنیم ما! بروید جایی حاشیه شهر زاغه نشین شوید...




تاریخ : سه شنبه 93/6/4 | 6:44 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

    خشم و عصبانیت چند جنبه دارد. اگر برای دشمن خشمگین شدی و عصبانی جز این نباید کرد که البته به صلاح است. اما برای منتقد و دوست خود خشمگین شدن حتی در پاسخ به انتقادات کار به جایی نخواهد بود.
    حضرت امام جعفر صادق(علیهالسلام) هم درباره خشمگین شدن حدیثی دارند که فرموده‌اند؛ «هر‌کس سه بار بر تو خشم گرفت ولی به تو بد نگفت، او را برای خود به دوستی انتخاب کن.»
    روایاتی که از این بزرگواران گفته شد، با توجه به این روایات، می‌توان نتیجه گرفت که مرز میان خشم و صراحت به بد گفتن است. خشم و عصبانیت اگر به حق باشد، همنشین بدی به حساب نخواهد آمد، بلکه به توصیه امام صادق(علیه السلام) فردی که خشمگین شده اما بد نگفته است باید به عنوان دوست نگه داشت.
    آقای رئیس‌جمهور روز دوشنبه در جریان همایش سفرا و نمایندگی‌های کشورمان در خارج، سخنانی گفتند که به اعتقاد همگان یا اکثریت، دور از شأن و جایگاه ریاست جمهوری بود.
    اگر ایشان در مسند ریاست جمهوری نبود، شاید چنین واکنش‌هایی را هم به همراه نداشت، اما جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور اسلامی ایران است. شخصیت حقوقی و سیاسی ایشان در جایگاه ریاست جمهوری اسلامی باید مانع از بیان چنین سخنانی شود.
    پس تفاوت بسیار است میان صراحت لهجه و رک‌گویی با خشم و عصبانیت.
    «عده‌ای در داخل شعار سیاسی می‌دهند، اما بزدل سیاسی هستند، هر وقت مذاکره می‌شود، می‌گویند می‌لرزیم، به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید، خدا شما را ترسو و لرزان آفریده است.»
    این سخن رئیس‌جمهور در رسانه‌های روز گذشته چه اصلاح‌طلب و به ظاهر حامی دولت و چه اصولگرا و منتقد دولت بازتاب داشت و همراه با انتقاد بود.
    هر کدام از این رسانه‌ها انتقاد خاص خود را داشتند، برخی از آنها ادبیات آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور سابق را مثال زدند و حتی عنوان کردند که «آقای روحانی همان یک احمدی‌نژاد برایمان کافی است!» و برخی هم در روزنامه‌های خود نوشتند که «واقع‌بینانه باید پذیرفت؛ هجمه‌ بی‌محابا و مانع‌تراشی‌های تندروی‌های منتقد دولت، می‌تواند فشار طاقت‌فرسایی به هر فعال سیاسی وارد کند و آرامش و تمرکز را از آنان سلب کند…»
    برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب هم از این ادبیات انتقاد داشتند و آن را درخور شأن رئیس‌جمهور و اینگونه پاسخ دادن به منتقدان نمی‌دانستند اما برخی تلویحاً از چنین ادبیاتی حمایت کردند و چنین رفتاری را بازخورد رفتار منتقدان دانستند.
    ابتدا، باید نوشت که مقایسه آقای روحانی و آقای احمدی‌نژاد، مقایسه منصفانه‌ای نیست، چرا که اگر احمدی‌نژاد ادبیات خاص خود را داشت، روی سخن او در بیشتر مواقع به شخصیت‌ها و کشورهای خارجی بود که علیه جمهوری اسلامی ایران دست به کار بودند(اون ممه رو لولو برد!... آب رو بریزید اونجایی که سوخته!... اینها از بزغاله هم کمتر می فهمند!...).
    اما روی سخن آقای روحانی به منتقدان داخلی بود که البته آنها نه دشمن هستند و نه عوامل خارجی که آنگونه مورد خطاب و بی مهری قرار می‌گیرند.
    ضمن این که همان رسانه‌های اصلاح‌طلب، همواره رئیس‌جمهور و دولت نهم و دهم را با انتقادات تند و تیز خود نوازش می‌کردند!
    حتی سخن آقای احمدی‌نژاد درباره «خس و خاشاک» را هم تحریف کردند و آن را تبدیل به پتکی نمودند که چهار سال بر سر دولت کوبیدند. عین سخنان احمدی‌نژاد را بخوانید؛
    «ملت ایران یک ملت متحد است، امروز خبرنگاری سؤال کرد و گفت؛ بعضی‌ها گوشه و کنار کارهایی را انجام می‌دهند، اغتشاش است، شورش است اعتراض است، واژه‌های تندی را به کار برد. من یک مثالی زدم، نتیجه‌گیری کردم، برای شما عرض می‌کنم، گفتم شما اشتباه می‌کنید، ملت ایران یکپارچه است. در یک مسابقه فوتبال، 50 هزار 70 هزار تماشاچی می‌روند، آن کسی که تیمش باخته وقتی می‌آید بیرون عصبانی است و به هر دری می‌زند. در ایران در انتخابات، 40 میلیون نفر خودشان بازی‌گر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بودند، حالا چهار تا خش و خاشاک یک کارهایی می‌کنند، بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آنها نخواهد گذاشت.»
    این سخن رئیس‌جمهور سابق، شد بهانه‌ای برای اغتشاشات و فتنه‌های بیشتر، خس و خاشاک احمدی‌نژاد در رسانه‌ها و گفتار اصلاح طلبان تحریف شد و اینگونه تعبیر شد که احمدی نژاد کسانی را که به فردی غیر از وی رأی داده‌اند خس و خاشاک خوانده است، در حالی که او در سخنان خود اشاره دقیق می‌کند «بیش از 40 میلیون رأی دهنده» یعنی با حساب آراء دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری.
    هر چند به خاطر شرایط خاص آن زمان این سخن هم نباید از زبان رئیس‌جمهور وقت جاری می‌شد، اما همین سخن سوء‌استفاده آشوب‌طلبان و فتنه‌گران را به همراه داشت و باعث ایجاد مشکلات امنیتی شد.
   می‌دانیم شرایط دشوار است. تحولاتی که در صحنه بین‌الملل و منطقه در حال وقوع است، حساسیتی افزون دارد. آمریکایی‌ها بر سر موضوع هسته‌ای بازی را به هم زده‌اند و آن گونه که پیش‌بینی می‌شد، اتفاق نیفتاده است.
    چنین فریاد و خشمی مستحق آمریکا است نه منتقدان دولت که اگر انتقادی هم داشته و دارند، به خاطر ماهیت پلید آمریکاست که همچنان در راه یک توافق عادلانه و منصفانه کارشکنی می‌کنند.




تاریخ : چهارشنبه 93/5/22 | 3:59 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

«جناب آقای قالیباف»
شهردار محترم تهران

با اهداء سلام، اجرای طرح جلوگیری از اختلاط کارمندان مرد و زن در ادارات مختلف شهرداری تهران، اقدامی پسندیده و ملهم از دین مقدس اسلام است که باید از سال‌ها پیش در سراسر کشور اجرا می‌شد ولی متأسفانه دولت‌ها معمولا نگاهی به انتخابات آینده دارند و کمتر حاضر می‌شوند زیر بار این‌گونه دستورات اسلام بروند. همه می‌دانیم که مسائل مربوط به عفاف در قرآن بسیار با اهمیت تلقی شده است تا آنجا که سوره نور که بیشتر آیات آن درباره عفاف و روابط زن و مرد و مجازات زنا و غیره است با این آیه شروع می‌شود: «سورة انزلناها و فرضناها» یعنی سوره‌ای است که ما نازل کردیم و آن را فرض و حتم و واجب قرار دادیم. درست برخلاف دنیای غرب که می‌خواهد مسائل مربوط به عفاف را کوچک و ناچیز و حل شده جلوه دهد و می‌بینیم که با مشکلات فراوانی مانند تزلزل خانواده‌ها و گاهی بی‌معنی شدن نهاد خانواده‌ و نیز همجنس‌گرایی و پایین‌ آمدن ارزش و احترام زن مواجه هستند.

این یک مسئله اجماعی میان همه فقهاست که جدایی محیط کار آقایان و بانوان بر اختلاط آنها ترجیح دارد و حتی‌المقدور و در مواردی که امکان آن وجود دارد محیط کار آنها باید جدا باشد. فلسفه این حکم این است که اسلام می‌خواهد ارتباط زن و مرد بیگانه در حداقل باشد تا بدین‌وسیله پیوند زن و شوهر هرچه محکمتر و پیوند زن و مرد بیگانه هرچه سست‌تر باشد و در نتیجه نهاد خانواده هرچه استوارتر گردد.زمانی که مسجد مدینه ساخته شد، پس از مدتی جمعیتی که وارد مسجد می‌شد افزایش یافت. پیغمبر اکرم دستور دادند که درب دیگری برای مسجد ساخته شود تا بانوان از آن درب رفت و آمد کنند و اختلاط میان زنان و مردان ایجاد نشود.

عجیب است که در انتقاداتی که به این طرح شده تنها چیزی که مورد توجه واقع نشده است حکم و نظر اسلام است. معلوم نیست مخالفان این طرح از چه چیزی ناراحت‌اند. گاهی از خدشه‌دار شدن کرامت انسانی و توهین به زنان سخن می‌گویند و گاهی از تنافی این طرح با کنوانسیونها و معاهدات بین‌المللی. آیا کرامت انسانی زن و مرد فقط در صورت اختلاط حفظ می‌شود و اگر محیط کار آنها را جدا کردیم به آنها توهین شده است؟ چه منطق و استدلالی پشت این سخن قرار دارد و اساسا چه ارتباطی میان اختلاط از یک طرف و حفظ کرامت انسانی و احترام زنان و مردان از طرف دیگر وجود دارد؟! ممکن است بگویند با جداسازی، ما به شعور و عقل و اراده آنها توهین کرده‌ایم، خود مردان و بانوان ما احکام شرعی و اصول اخلاقی و مصالح خود را رعایت می‌کنند و نیازی به این کار نیست.

سخن،‌ درست در همین جاست. خالق ما انسانها که به سرکشی غریزه جنسی خوب توجه دارد و خواهان نیل انسانها به سعادت خودشان است و ما را از خودمان بهتر می‌شناسد، دستور داده است که حتی‌المقدور از اختلاط بپرهیزید، و اگر به زعم مخالفان، با این حکم کرامت انسانی ما انسانها مخدوش و به ما توهین شده است، ریشه این امر را باید در خلقت خود و حکمت خالق جستجو کرد.

اما مطلب دیگری نیز هست که شهید آیت‌الله مطهری در کتاب «مسئله حجاب» خوب به آن پرداخته‌اند. ایشان می‌گوید (نقل به مضمون) وقتی دقت می‌کنیم می‌بینیم بیشتر، این مردان شکارچی هستند که از آزادی زن به معنی اختلاط و بی‌بند و باری او دفاع می‌کنند، چون می‌بینند اگر اصول عفاف رعایت شود دیگر نمی‌توانند از زنان مختلف با هزینه ناچیز کام برگیرند. روشن است که ما نمی‌خواهیم مخالفان این طرح را به چنین نیتی متهم کنیم بلکه آنها نیت خیر دارند ولی چون دچار تجددگرایی افراطی شده و می‌خواهند اسلام را باب طبع زمان کنند و فکر می‌کنند زمان برخی از احکام اسلام گذشته است چنین سخنانی می‌گویند و این مشکل اساسی اکثر اصلاح‌طلبان است که توجه کافی به این گونه احکام اسلام ندارند، همان طور که اکثر اصول‌گرایان توجه کافی به حقوق ملت و آزادی‌ها ندارند.

اما مسئله کنوانسیونها و معاهدات بین‌المللی، روشن است که ملاک ما اسلام است و باید این معاهدات را به سوی احکام اسلام هدایت کنیم.

امیدوارم جناب عالی تحت تأثیر هجمه سنگینی که به این طرح شده است قرار نگرفته و ثابت قدم بمانید.

فرصت را مغتنم شمرده از ایجاد پارک‌های ویژه بانوان در تهران که در آنجا می‌توانند بدون پوشش اسلامی به ورزش و تفریح و آفتاب گرفتن بپردازند تشکر می‌کنم و امیدوارم تعداد آنها افزایش یابد. از بلندمرتبه‌سازی‌ها و فشردگی شهر تهران نیز همچنان گله‌مندم و معتقدم در بسیاری مناطق ظرفیت بیش از مثلا دو طبقه وجود ندارد و پنج طبقه و شش طبقه می‌سازند. همچنین درخواست دارم از تعبیر «بی‌آرتی» برای اتوبوس‌های تندرو استفاده نشود و تابلوهای مربوط تغییر کنند، گرچه از زحمات فراوان شما و آباد شدن محسوس تهران طی چند سال گذشته صمیمانه سپاسگزارم.

با تقدیم احترام

علی مطهری»




تاریخ : پنج شنبه 93/5/16 | 1:51 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد

یابد نشست و یک غزل تازه کار کرد

در کوچه می گذشتم و پایم به سنگ خورد

سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد

از ذهن من گذشت که با سنگ می‌شود

آیا چه کارها که در این روزگار کرد   !

با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت

طغیان رودهای روان را مهار کرد

یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت

بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد

یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت

با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد

یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت

زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد

با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت

گنجشک‌های مفت زیادی شکار کرد

یا می‌شود که سنگ کسی را به سینه زد

جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد

یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را

در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد

ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ

اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد :

«تنها به یک جوان فلسطینی‌ام بده

با من ببین که می‌شود آنگه چه کار کرد!»


علی فردوسی

 

 




تاریخ : یکشنبه 93/4/22 | 2:29 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

بخشی از سخنان رهبری که در دیدار با دانشگاهیان مطرح شده بود، از روی سایت پایگاه اطلاع رسانی «دفتر مقام معظم رهبری» حذف شده اما همچنان بر روی سایت خامنه ای دات آر موجود است.

گفتنی است رهبری معظم انقلاب در کنایه ای نسبت به برخی از مسوولین، در دیدار با دانشگاهیان فرمودند: ?یک وقتى یکى از مسئولین کشور درباره‌ى مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامى» براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خرده‌اى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیّاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمى هم متأسّفانه گویا همین‌جور است?

اما با مراجعه به بیانات ایشان در پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری شاهد حذف این قســــــــمت از بیانات رهبری عزیز می باشیم.

امیدواریم مسوولان سایت نسبت به تصحیح هرچه زودتر متن بیانات اقدام کنند.

 

 




تاریخ : یکشنبه 93/4/15 | 2:1 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر