موضوع: تربیت دینی
* سوره ی بقره- آیات2تا5
ذَ?لِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِهُدًى لِّلْمُتَّقِینَ (2) الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ (3) وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4) أُولَـ?ئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْوَأُولَـ?ئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(5)
این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست؛[و] مایه هدایت تقواپیشگان است(2) آنان که به غیب ایمان مىآورند، و نماز را بر پا مىدارند، و از آنچه به ایشان روزى دادهایم انفاق مىکنند(3) و آنان که بدانچه به سوى تو فرود آمده، و به آنچه پیش از تو نازل شده است، ایمان مى آورند؛ و آنانند که به آخرت یقین دارند(4) آنان برخوردار از هدایتى از سوى پروردگار خویشند؛ و آنان همان رستگارانند(5)
** سوره ی آل عمران/ 133 تا 135
وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ(133) الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(134) وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَافَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ (135)
و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید (133) همانان که در فراخى و تنگى انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى برند و از مردم در مى گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد (134) و آنان که چون کار زشتى کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد مى آورند و براى گناهانشان آمرزش مى خواهند و چه کسى جز خدا گناهان را مى آمرزد و بر آنچه مرتکب شده اند با آنکه مى دانند [که گناه است] پافشارى نمى کنند (135)
*** سوره ی نمل – آیات 1 تا 3
تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُّبِینٍ (1) هُدًى وَبُشْرَى? لِلْمُؤْمِنِینَ (2) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (3)
این است آیات قرآن و [آیات] کتابى روشنگر،(1)که [مایه] هدایت و بشارت براى مؤمنان است(2) همانان که نماز برپا مىدارند و زکات مىدهند و خود به آخرت یقین دارند(3)
توضیح ها:
1- به نظر می رسد سوره ی حمد و آیات 2 تا 5 سوره ی بقره چهارچوب اعتقادات دینی وعصاره ی قرآن است. سرفصل های اکثر موضوع های مطرح شده درقرآن دراین آیات آمده و در آیات دیگر درقالب های مختلف(داستان، اخبار، تمثیل و...) توضیح داده شده است.
2- خداوند در ابتدای سوره ی بقره، قرآن را کتاب متّقین خوانده و این بدین معنا است که خواندنش ممکن است برای کسانی که به آن ایمان ندارند سودی نداشته و چه بسا به خسران شان بیفزاید؛ چنان که در سوره ی اسراء آیه ی 82 آمده «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَاهُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَایَزِیدُالظَّالِمِینَ إِلَّاخَسَارًا / و ما آن چه را براى مؤمنان مایه ی درمان و رحمت است از قرآن نازل مىکنیم، و[لى] ستمگران را جز زیان نمىافزاید».
3- فراز " هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ" می تواند به دو معنا باشد؛ یکی این که قرآن هدایت کننده ی کسانی است که آمادگی هدایت و تقوی دارند و به او روی می آورند. دوم این که تقواپیشگان می توانند مدام از منبع فیض قرآن برای هدایت بیشتر و ارتقا به درجات بالاتر بهره جویند.
4- در آیات 2 و3 و5 سوره ی بقره برای نشانه های متقین از فعل "یؤمنون" استفاده شده ولی در آیه ی 4 که مربوط به ایمان به قیامت است، فعل "یوقنون" آمده است. شاید دلیلش این باشد که ایمان از راه استدلال و برهان به دل راه مى یابد و یقین از راه شهود و عرفان. این فراز خلاصه ی سخن امام حسن-ع-(بحارالانوار،ج70) و امام حسین-ع- (فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص 807) است.
5- نشانه های افراد باتقوا و مؤمن در آیات مورد بحث:
الف) ایمان به غیب: ایمان به عالم ماورای حسّ که انسان نمی تواند با قوای حسی خود آن را درک کند.
ب) به پاداشتن نماز: اگر کسی بتواند:
یک- ازنماز در زندگی خود کمک بگیرد( استعینوا بالصبر و الصلواة- بقره/153).
دو- به وسیله ی نماز ازکارهای ناپسند دوری کند(ان الصلواة تنهی عن الفحشاء والمنکر- عنکبوت/54).
سه- خواندن نماز را درخود به صورت عادت مثبت درآورده ونهادینه کند.
چهار- نماز را درخانواده ی خود وجامعه رواج دهد.
درحقیقت نماز رابه پا داشته وبه برپایی فرهنگ آن کمک کرده است.
پ) انفاق کردن از آن چه که خداوند روزی داده است: منظور از فراز "آنچه روزی داده" می تواند انواع و میزان چیزهایی باشد که خداوند روزی بندگانش کرده است. (آیه 17 سوره ی بقره در مورد انفاق بیشتر توضیح داده است).
ت) ایمان داشتن به پیامبر اسلام(ص) و پیامبران قبل از او: ایمان به پیامبران قبل از پیامبر اسلام(ص) در این جا به معنای ایمان تاریخی نیست، بلکه ایمان و احترام به آموزه های پیامبران قبل است و این که همه ی آن ها آمده اند تا انسان را – پله به پله – به رستگاری برسانند.
ث)یقین داشتن به آخرت
ج) شتاب برای طلب آمرزش: چون انسان فرصت فراخی برای ماندن در این دنیا ندارد و از سوی دیگر هنگام مرگ خود را نمی داند، لذا بایدبرای توبه و آمرزش خود شتاب کند و هیچ فرصتی را از دست ندهد.
چ) انفاق درحال توانگری یا تنگدستی: این فراز و آیه 3سوره بقره (که موردبحث ما است) مکمل یکدیگرند.
ح) فروبردن خشم.
خ) درگذشتن ازخطای مردم.
د) یاد خدا و طلب آمرزش از او، وقتی که عمل زشتی را انجام می دهند و یابه خود ظلم می کنند.
ذ) پرداختن زکات مال خود
نکته ها:
یک- در آیات بالا اکثر نکات و سرفصل های تربیت دینی مطرح شده است.
دو- برفرض اگر یک مربی دارای شرایط لازم برای تربیت باشد (الرحمن الرحیم) و متربی هم زمینه های لازم برای تربیت را داشته باشد(هدیً للمتقین)، حال باید دید غایت وهدف تربیت چیست؟ در آیات بالا دورنمایی از تربیت دینی ترسیم شده است.
سه- نسبت تربیت دینی و تربیت انسانی، نسبت عموم و خصوص مطلق است؛ به این معنی که تربیت انسانی هم بر تربیت دینی و هم برتربیت معنوی اطلاق دارد.
چهار- تربیت دینی به خاطر داشتن منبع ومرجع آسمانی، از امتیازاتی نسبت به تربیت های دیگر برخوردار است؛ از جمله این که ازنسبی گرایی مصون است (البته اگر به دام تحجّر و واپسگرایی نیفتد) و هم نشانه ها ومناسک دینی درآن وجود داردکه درتربیت انسانی و معنوی وجود ندارد. ناگفته نماند که هدف غایی تمام مشرب های تربیتی، تربیت اخلاقی وانسانی است.
چهار- تربیت دینی برای همه ی جنبه های تربیتی؛ ازجمله تربیت بهداشتی، عاطفی، اجتماعی، جنسی و... چهارچوب تعیین می کند و برهمه ی آن ها محاط است. بنابر این یک انسان دینی، انسانی کاملاً اخلاقی باویژگی هایی است که دین برایش تعیین کرده است.
5- از فراز "ذلک الکتاب..." می توام نتیجه گرفت که قرآن کتاب "مسلمان کردن" نیست، بلکه منشوری برای "مسلمان ساختن" است. در آیات متعدد قرآن نیز آمده که اگر خدا می خواست، همه را به راه راست هدایت می کرد. بنابراین یک مربی باید بر اساس ظرفیت ها و آمادگی های متربی او را به سوی تربیت صحیح سوق دهد و از اعمال فشار و اجبارهای بی مورد – به ویژه درعقاید دینی- پرهیز نماید.
چندی پیش درخبرها شنیدید که آقای حدادعادل درباره ی آقای دکتر احمدی نژاد فرمودند: «من میگویم آقای احمدینژاد یک رایانهای است که ما نرمافزارش را نداریم و نمیتوان پیشبینی کرد چه اتفاقی رخ میدهد.»(سایت شبکه العالم به نقل از برنامه دستخط).
بدنیست ایشان و همه ی کسانی که این - به اصطلاح - رایانه را برمردم تحمیل کردند، به پرسش های زیرهم پاسخ بدهند:
1- اصلاً این رایانه نرم افزار دارد یاندارد؟ اگر دارد، پس نرم افزار این رایانه در دست کیست؟ نکند نرم افزارش در دست نااهلان باشد!
2- آیا نرم افزارش ایرانی است یا خارجی؟
3- آیا اصلاً شما می دانستید که استفاده از یک سخت افزار، نیاز به نرم افزار دارد؟
4- شما به چه جرأت از رایانه ای استفاده کردید که از نرم افزارش سردر نمی آوردید؟
5- آیا از اول می دانستید این سخت افزازِ بسیار سخت، نرم افزار پیچیده ای دارد یا بعداً متوجه شدید؟ اگر قبلاً می دانستید که بدا به حال تان و اگر بعداً متوجه شدید، چرا به ادامه ی کار آن رایانه، راضی شدید وحمایتش کردید؟
6- آیا شما می دانستید این «رایانه» قرار است «یارانه» هم بدهد؟
7- باتوجه به این که رایانه ی مذکور با داشتن پرونده های مالی سنگین ومتعدد، هنوز آزادانه می گردد، سخنرانی می کند و عضو بعضی مجمع ها است؛ این شبهه در ذهن ها متبادر می شود که آیا اصلاً شما می دانید «رایانه» و «نرم افراز» و «سخت افزار» یعنی چه؟! آیا نمی ترسید که باز رفتاری غیرقابل پیش بینی از این رایانه ی غیرقابل کنترل سربزند؟ شایدبرای تان مهم نیست که از این رهگذر چه برسر مردم و کشور می آید!! مهم قدرت است که بحمدالله رام و به کام است!
اصلاً ما ایرانی ها در طول تاریخ عادت کرده ایم قدرت را بدهیم دست کسانی که نرم افزارش را نداریم و نمی توانیم کنترل شان کنیم.
(29/7/96)
ایران امروز خود را امّ القرای جهان اسلام وازکشورهای قدرتمند و تأثیر گذار درمنطقه می داند و از این که می تواند درسوریه، لبنان، عراق، افغانستان، یمن ومناطق دیگرحضور نظامی و مستشاری داشته باشد و در روند تصمیم گیری های منطقه ای اثرگذار باشد، خشنود است؛ اما به نظر می رسد دست ایران- مانند بقیه ی کشوها اسلامی- در روابط بین الملل کاملاً خالی است.
بدنیست ایران برای سنجش عیارقدرت بین المللی خود به دو اقدام دست بزند:
الف) قدرت نظامی خود را در این سنجش و ارزیابی لحاظ نکند.
ب) نفوذ خود را درموارد زیر به ارزیابی مجدد بنشیند:
1- اقدام بین المللی درمورد فاجعه ی میانمار
2- ایجاد وفاق بین کشورهای 1+5 علیه کارشکنی های آمریکا
3- توان انجام اقدامات متقابل دربرابر عهدشکنی های برجامی آمریکا
4- ایجاد همگرایی درکشورهای اسلامی
ایران باید متوجه شده باشد که نه تنها نفوذی درمجامع بین المللی برای صدور بیانیه وقطعنامه علیه جنایت بوداییان میانمار ندارد، بلکه حتی دستش درایجاد همگرایی بین کشورهای اسلامی نیز خالی است. ایران با رفتارهایی؛ مانند تخطئه و زیرسؤال بردن فلسفه ی وجودی مجامع بین المللی، عدم اجرای بعضی بیانیه های جهانی، ناتوانی درایجاد ارتباط متناسب باکشورهای همسایه وموارد دیگر نتوانسته است به اندازه ی ادعایش اثرگذار باشد.
فاجعه ای که امروز درمیانمار اتفاق افتاده و درجریان است، از یک سو وجدان وانسانیت مدعیان آزادی وحقوق بشر را به امتحان نشسته؛ آن ها که تمام اهرم های فشار بین المللی را در اختیار دارند وهرجا مصالح ومنافع شان حکم کند از آن استفاده می نمایند. ازسوی دیگر این فاجعه ی هولناک، دنیای اسلام را به صورت جدی به چالشی سخت فراخوانده است.
کشورهای اسلامی همواره از امکانات وشرایط جغرافیایی، جمعیتی و ژئوپلیتیکی خوبی برخوردار بوده وهستند، اما نه تنها هیچگاه نتوانسته اند استراتژی واحدی برای حرکت های جمعی و بین المللی خود برگزینند، بلکه همواره باخود درستیز و دشمنی بوده اند. برخوردکشورهای اسلامی با موضوع اسرائیل یکی ازموارد تشتت و ناهماهنگی دربین شان است که ابتدا به شکست کشورهای عربی و اسلامی و سپس به سازشی ننگین منجر شد و اینک موضوع میانمار پیش آمد نموده؛ که می تواند سنگ محکی برای سنجش عیار قدرت و نفوذ وهمگرایی مسلمانان باشد. امروز کشورهای اسلامی، نه نفوذ بین المللی برای فراخوان جمعی علیه این فاجعه دارند و نه قدرت سیاسی و اقتصادی، که بتوانند با فشارها وتحریم ها، برضد این جنایت و نسل کشی اقدام کنند. تنها کاری که از دست شان برمی آید برپایی راهپیمایی ومحکوم کردن خشک وخالی است وبس!
بنابر این می توان گفت فاجعه ی فلسطین ومیانمار درجای خود تأسف بار است، اما تأسفبارتر، فاجعه ی اختلاف مسلمانان باهم و نداشتن جایگاه بین المللی برای هرگونه اقدام مثبت وسازنده است.
موضوع: جایگاه مربی
سوره ی حمد (فاتحة الکتاب) - آیات2و3
الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ?2? الرَّحْمَـ?نِ الرَّحِیمِ ?3?
ستایش خدایى را که پروردگار جهانیان ?2? و رحمتگر مهربان است ?3?
نکته های تربیتی:
1- یکی ازنام های والای خداوند "ربّ" است. به نظر می رسد هیچ نامی صمیمی تر و نوازشگرانه تر از "ربّ" نیست که هم بتواند صاحبش را تعریف و هم برای مخاطبانش تا این جاذب و دارای کشش عاطفی باشد.
2- والدین و مربیان باید دقت داشته باشند که در نقش مربی گری خود جایگاه خدایی دارند.
3- والایی و خدایی بودن نقش مربی به خاطر دقایق، ظرافت ها و رموزاتی است که در این نقش نهفته است. (ظرافت های نقش مربی درقسمت های آینده ی این بحث روشن تر خواهد شد).
4- خداوند خود را در آیه ی دوم سوره ی حمد با نام "ربّ" معرفی نموده و در آیه ی بعدی دو صفت "رحمان" و "رحیم" را برای این نام، برگزیده است. درتفسیرالمیزان، معنای "رحمان" و "رحیم" این گونه آمده:
«خداى رحمان معنایش خداى کثیرالرحمة، و معناى رحیم خداى دائم الرحمة است و بهمین جهت مناسب باکلمه ی رحمت این است که دلالت کند بر رحمت کثیرى که شامل حال عموم موجودات و انسان ها از مؤمنین و کافر مى شود». و نیز آمده: «رحمان عام است و شامل مؤمن و کافر مى شود و رحیم خاص مؤمنین است»(طباطبایی، سیدمحمدحسین،تفسیرالمیزان).
بنابر مطلبی که از تفسیرالمیزان در باره ی صفت های "رحمان" و "رحیم" آمده، می توان گفت هر مربی باید از این دو صفت برخوردار باشد؛ یعنی:
یک)مهر و رحمتش عام باشد و شامل همه ی انسان ها(صرفنظر از نژاد و زبان و دین) و نیز همه ی موجودات بشود. این شمول از یک سو نشانه ی وجود یک خصیصه ی اخلاقی نیکو در انسان است که باید در همه ی انسان ها وجود داشته باشد. ازسوی دیگر بودن این صفت درمربّی باعث رشد وشکوفایی صفت مذکور درمتربی نیز می شود. متربی با تأسی به مربی خود یاد می گیرد که به همه ی انسان ها وهمه ی مخلوقات خداوند مهر بورزد و با آن ها مهربان باشد. طبیعت را دوست بدارد، به کوه و دست و جنگل و بیابان عشق بورزد، حرمت انسان ها را پاس بدارد و حقوق همه ی موجودات را رعایت نماید.
دو) مربی به متربی خود محبت و علاقه ی خاص داشته باشد، برای تربیتش از هیچ کوششی فرو نگذارد، برای انجام کار تربیت به اندازه ی لازم مطالعه کند، وقت بگذارد، حوصله به خرج بدهد و خود را به اصول علمی تربیت مجهّز و مقید کند.
5- خداوند هر فرد را با دیگران متفاوت آفریده؛ ازهمین رو است که هر بنده، جدا ومتفاوت از دیگران باخدای خود ارتباط برقرار می کند. والدین ومربیان نیز در روند تربیتی خود باید این تفاوت های فردی را درنظر بگیرند. یک مربی (چه پدر و مادر وچه معلم) نباید باهمه ی متربیان خود با یک شکل برخورد کند. هر متربی شخصیت خاص خود را دارد وشیوه ی تربیتی خاصی را طلب می کند. مربی درضمن بر قراری ارتباط جمعی وگروهی بامتربیان، باید به تک تک شان نظر خاص داشته باشد و در ارتباط فردی، جنبه های شخصیتی متربی را مد نظر قرار دهد.
(به بهانه ی اعلام نتایج کنکور سال جاری)
یک پرسش قدیمی وتکراری که ازبس شنیده اید، حوصله تان ازشنیدن دوباره ی آن سر می رود: «علم بهتر است یا ثروت»؟
درسنت ما ایرانی ها اگرکسی علم را برثروت ترجیح دهد انسانی فرهیخته و بافرهنگ است و اگر ثروت را برعلم ترجیح دهد، کسی است که ارزش علم را نمی داند واز فرهنگ پایینی برخوردار است. با این وجود، ماکه همواره علم را برثروت ترجیج داده ایم و این موضوع را از دیرباز برای انشای دانش آموزان درکلاس های ابتدایی مطرح می کردیم، بی شک باید امروز قله های رفیع علم وفرهنگ و پژوهش رافتح کرده و به درجات بالایی ازتولید دانش رسیده باشیم؛ اما باکمال تأسف همه می دانیم که چنین اتفاقی درکشور ما رخ ننموده است.
شاید هیچ ملتی به اندازه ی ماجالب نباشد؛ از این بابت که دم به دم به فرزندان خود توصیه می کنیم علم بیاموزند، خودمان برای رسیدن به این منظور دانشگاه های رنگارنگ تأسیس می کنیم، احادیث مربوط به ارزش والای علم را به در و دیوار می نویسیم و می آویزیم و هرسال بین800هزار تا یک میلیون نفر از دانش آموزان ما درکنکور شرکت می کنند؛ اما درعمل ثابت کرده ایم یا معنای علم را نمی دانیم و یاخجالت می کشیم اعلام کنیم ثروت بهتر از علم است؛ زیرا:
- بیشتر به دنبال خواندن رشته هایی هستیم که درآمد بیشتری از آن حاصل شود.
- بعد ازگرفتن مدرک، عنوانی مانند دکتر یامهندس به ابتدای نام ما اضافه شود.
- باگرفتن مدرک بتوانیم ازدواج بهتری داشته باشیم.
- به وسیله ی مدرک دانشگاهی – با هررشته و رتبه ای – بتوانیم در اداره ای استخدام شویم و پشت میز بنشینیم.
- هرکسی را که درجامعه پول دارتر و پول درآورتر باشد زرنگ تر می دانیم.
- آموزش وپرورش ومعلم–که مبدأ وعامل خردورزی ومنشأ دانش آموزی برای ما وفرزندان ما بوده اند - ازلحاظ امکانات درفجیع ترین وباورنکردنی ترین وضع ممکن قرار دارند.
- فرزندان خود را ازمقطع ابتدایی برای شرکت درکنکور آماده می کنیم و برای این منظور از خرید انواع کتاب های تست وکمک آموزشی و برگزاری کلاس های تقویتی و تست زنی مضایقه نمی کنیم.
- میزان مطالعه وتیراژ کتاب درکشور ما درحد بحران و فاجعه است.
هرشخص ناآشنا، بی شک با دیدن چنین تناقض وحشتناکی دراندیشه و رفتار، دچار تعجب عمیق می شود، اماچون خودمان رفته رفته در دل این تناقض بزرگ شده ایم، درک واحساس آن برای ما به سادگی میسر نیست. وجود این وضعیت درجامعه نشان می دهد:
1- علم را باچیز دیگر اشتباه گرفته ایم.
2- هنوز باخودمان تعارف داریم. راهنما را به سوی علم می زنیم، اما به طرف ثروت می پیچیم.
3- مرز بین علم و ثروت را درنیافته ایم.
4- علم برای ما کارکردی ثروت آفرین دارد.
5- از کارکرد علم در زندگی بی اطلاعیم.
6- علم را برای خود درحد دکوراسیون برای منزل پذیرفته ایم.
این فرهنگ دوگانه طی یک فرایندناقص فرهنگسازی به وسیله ی متولیان فرهنگ ناشناس و ناآشنا به حوزه های علم وفرهنگ وهنر واقتصاد ایجاد شده وجز باتغییر مدیریت کلان ومرمت ساختار فرهنگی کشور– به ویژه تغییر بنیادین درآموزش وپرورش- اصلاح نمی شود.
(15/5/96)
موضوع: «بزرگی» و «کوچکی»
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
نکته های تربیتی:
1- علاوه بر اثرات مثبت وضعی گفتن و نوشتن "بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" در آغاز هرگفتار، کردار و نوشتار و نیز استفاده از برکات این نام بلند، به نظر می رسد خداوند خواسته با به رخ کشیدن مداوم نام خود در تکرار جمله ی "بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ" بندگانش بزرگی او و ضعف و ناتوانی خود در برابر خدا را از یاد نبرند.
2- شاید بتوان از این آیه و این جمله چنین برداشت نمود که مسأله ی "بزرگی" و "کوچکی" دارای اهمیت خاصی است. شایسته است این موضوع در جامعه شایع شود و فرهنگ آن - همچون گذشته - رایج گردد.
3- موضوع "بزرگی" و "کوچکی" در جاهای مختلف ملاک ها و مصادیق متفاوتی دارد، اما اکثراً این دو جایگاه در مورد "سنّ و سال" و "جایگاه های اداری و مدیریتی" مصداق پیدا می کند.
4- رعایت موضوع "بزرگی" و "کوچکی" در جامعه و خانواده در زمینه ی مباحثی مانند مدیریت، انتقال تجارب، رعایت سلسله مراتب و... اثرات مثبت فراوانی دارد و چنان واضح است که نیاز به برشمردن آن ها نیست.
5- بزرگِ هر مجموعه؛ مانند والدین در خانواده، مدیر در یک مجموعه، مربیان در مدرسه و... نباید بزرگی خود را فراموش کنند و آن را قربانی روابط به ظاهر صمیمی نمایند.
6- صمیمیت و قاطعیت قابل جمعند و با هم مغایرتی ندارند؛ البته به شرطی که مدیران، والدین و مربیان جوانب و شرایط مدیریت را حفظ نمایند.
7- والدین و مربیان باید به فرزندان و متربیان خود بیاموزند که در هرحال سنّت های دینی و ملی خود در پاسداشت قدر و منزلت بزرگان خود را حفظ و به آن پایبند باشند.
8- والدین و مربیان و مدیران ضمن حفظ ابهت و جایگاه شان به عنوان بزرگِ مجموعه، نباید دچار غرور و خود خواهی شوند؛ زیرا داشتن جلوه هایی از رحمانیت و رحیمیت در رفتار، از شرایط و شگردهای یک مدیر و مربی موفق است؛ چنان که خداوند نیز علیرغم اصرار بر توجه بندگان به بزرگی اش، خود را بزرگی با ویژگی های "رحمان" و "رحیم" می خواند و از قهاریت و جباریت خود در این مقوله سخن نمی گوید.
به اطلاع دوستان عزیز و یاران شفیق "وبلاگ کمیل" می رساند به یاری خداوند عزیز و بزرگ، از این پس مطلبی دنباله دار با عنوان "خانواده وتربیت درقرآن" به حضور شما فرهیختگان تقدیم می گردد؛ با این توضیح که:
1- موضوع ها بر اساس ترتیب آیات قرآنی ارائه می شود.
2- از دو دسته آیات درموضوع مذکور استفاده می شود. اول آیاتی که به طور مستقیم به بحث تربیت وخانواده مربوط است و دسته ی دیگر، آیاتی که ظاهراً به این موضوع نمی پردازد، اما ظرفیت برداشت های تربیتی را دارد.
3- سعی شده ازآیات الاحکام وآیات حقوقی دراین بحث به دلیل گستردگی، چالشی بودن و تأثیر مرور زمان برآن ها خودداری شود.
4- مطالب ارائه شده، تفسیر نیست وفقط برداشت های ساده وشخصی ازآیات قرآن است.
امید که وبلاگ کمیل را لایق نظرات واثق خود بدانید وهمواره همراه ما باشید.
معمولاً درهمه ی کشورها صاحب هرپست ومسؤولیتی درحیطه ی وظایف خود، به انجام کارها دست می زند و درحد مسؤولیت واطلاعات خود درباره ی بعضی امور اظهار نظر می کند؛ اما در ایران همه، همه کاره اند وطبیعتاً هیچ کاری هم صورت نمی گیرد. مثلا:
- مردم همه صاحبنظرند. درباره ی انواع امور پیچیده ی سیاسی، حقوقی، اجتماعی، روانشناسی، نجومی، پزشکی به راحتی نظر می دهند و اصرار دارند نظرشان ازسوی طرف مقابل پذیرفته شود.
- رئیس قوه ی قضائیه درباره ی امورمختلف غیرحقوقی داخلی وبین المللی اظهار نظر می کند و برای جهان شاخ و شانه می کشد.
- مجلس خبرگان به جای دادن گزارش کار به مردم، دربیانیه های داخلی خود درمورد مسائل مختلف مربوط به ایران و جهان اظهارنظر می کند و برای رفع مشکلات داخلی و بین المللی نسخه می پیچد و البته برخود فرض می داند درمورد هر رخداد داخلی وخارجی بیانیه ی مستقل صادر نماید.
- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به امورامنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی، سیاسی، انتخاباتی، پیمانکاری و... می پردازد و فرماندهانش راه به راه برای جهان وکشورهای همسایه اولتیماتوم صادر می کنند.
- حوزه ی علمیه آستین بلا زده که علوم را اسلامی کند و "تمدن اسلامی" را درجهان بنیانگذاری نماید.
- بانک ها بانک داری را واگذاشته اند و بنگاهداری می کنند.
- شهرداری وام می دهد و به هیأت های مذهبی کمک مالی و فرهنگی می کند.
شورای نگهبان به جای نظارت، به تأیید و ردّ صلاحیت کاندیداها و برگزاری انتخابات مشغول است.
- دانشجویان به جای درس و پژوهش به فعالیت های سیاسی روی آورده اند.
- حوزه ی علمیه وسپاه پاسداران به کمک هم برای رواج طبّ اسلامی قیام کرده اند.
- نظامیان لباس شخصی می پوشند ونماینده ی مجلس خودشان را به باد کتک و آجر می گیرند.
- آقای آهنگر محله چند کیسه برج جلو درمغازه ی آهنگری اش برای فروش گذاشته وآقای خیاط هم چندجعبه میوه ی فصل عرضه نموده است.
- و...
چرا؟
شما سردر می آورید دراین مملکت چه خبر است؟؟؟
(2/3/96)
مقدمه
سند2030 باعنوان کامل "دستورکارتوسعه ی پایدار2030" درسال 2015 ازسوی اعضای جامعه ی بین الملل؛ ازجمله کشور ایران پذیرفته و درتاریخ 25/6/95 با نامه ی معاون اول رئیس جمهور برای اجرا به ارگان های مربوطه ابلاغ گردید. عمومی شدن خبر پذیرش سند2030 باعث بروزمشکلاتی درایران شد. افراد زیادی درمخالفت وموافقت آن سخن ها گفتند ومطلب ها نوشتند؛ درحالی که بسیاری ازآن ها سند را نخوانده وحتی اسم آن را اشتباه تلفظ می کردند. متأسفانه نوشته ها وگفته هایی از بعضی چهره های علمی، فرهنگی، دانشگاهی، حوزوی و... منتشر شدکه ازفرط سطحی وسیاسی بودن، قابلیت تحلیل وپاسخگویی ندارد. تمام سخنان و نوشته های موافق یامخالف را می توان به دو دسته تقسیم کرد: اول نوشته های بی اساس، سخیف، غیرعلمی و ژورنالیستی و دیگر نوشته های عالمانه وتحلیلی. ضمن توصیه ی همه ی عزیزان به مطالعه ی اصل سند توسعه ی پایدار2030 یونسکو، سند آموزش2030 اینچئون، سندملی آموزش2030 وهمه ی تحلیل های علمی موافق ومخالف و نیز عطف توجه به "بیانیه ی دولت درباره ی سند2030" وسخنرانی آقای دکتر فیض، معاونت محترم امور تربیتی وفرهنگی وزارت آموزش و پرورش" موارد ومطالبی را در یک تذکر وسه بخش به نظر شما خوبان می رساند: بخش اول، مطلب کوتاهی درباره ی اسناد بین المللی، بخش دوم درباره ی سند2030 و بخش سوم مطالبی درخصوص مسائل حاشیه ای.
.: Weblog Themes By Pichak :.