قانون فعالیت ذهن ناخودآگاه
ذهن ناخودآگاه شما موجب می شود همه گفته ها و اعمالتان مطابق با الگویی انجام پذیرد که با تصویر ذهنی و باورهای زیر بنایی شما هماهنگ است.
ذهن ناخودآگاه شما بسته به اینکه چگونه آن را برنامه ریزی کنید می تواند شما را به پیش ببرد و یا از پیشرفت باز دارد.

قانون انتظارات
اگر با اعتماد به نفس انتظار وقوع چیزی را داشته باشید در جهان پیرامونتان
امکان وقوع پیدا می کند.
شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و انتظارات شما بر رفتار و طرز
برخورد اطرافیانتان تاثیر می گذرد.

قانون تمرکز
هر چیزی که ذهن خود را به آن مشغول  سازید در زندگی واقعیت پیدا می کند .
هرچیزی که روی آن تمرکزکنید و مرتباًبه آن فکر کنیددرزندگی واقعی شکل می گیرد  و گسترش پیدا می کند . بنا براین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که در زندگی واقعاً طالب آن هستید.




تاریخ : یکشنبه 88/6/15 | 12:40 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

نقد
(قسمت سوم و آخر)

   در قسمت اول سلسله مباحث مربوط به نقد، به "تأثیرات روانی نقد در جامعه" پرداخته شد و در قسمت دوم ، مبحث " فرهنگ نقد " مورد بررسی قرار گرفت .در این قسمت آمده بود که "فرهنگ نقد " دارای سه موضوع جزیی است.و آن موضوعات عبارت بودند از : شرایط ، شیو ه ها و آداب نقد.
در بررسی مجدد مقوله ی "فرهنگ نقد" به نظر رسید که جای موضوع دیگری به نام  "انواع نقد" خالی است. لذا در این قسمت ، دو موضوع مورد بررسی قرار می گیرد :
یکم:انواع نقد، دوم: آداب نقد
   یکم:انواع نقد
    در یک بررسی اجمالی، نقد را می توان به دو قسمت تقسیم نمود:
 الف)‌نقد مستقیم     
ب)‌ نقد غیر مستقیم
الف) نقد مستقیم: نقدی است که شخص نقاد، نظراتش را به طور مستقیم و بدون دخالت هیچ واسطه ای، به طرف مقابل انتقال می دهد. نقد مستقیم خود به دو قسمت تقسیم می شود که عبارت است از:
     1- الف) نقد رو در رو و شفاهی: این نقد، بدین جهت که مطالب به صورت بی پرده و بدون هیچ واسطه ای مطرح شده و امکان جواب فوری را برای فرد نقد شونده فراهم می نماید و از سوی دیگر به لحاظ رو در رو بودن طرفین نقد، باعث رفع ابهام ها ی موجود در سخنان دو طرف می شود ، از امتیاز خاصی برخوردار است .
     2- الف) نقد کتبی : نقد کتبی به دلایل زیر ، بهترین نوع نقدمحسوب می شود :
        1-2- الف) نقد کننده فرصت کافی دارد تا بتواند همه ی زوایای موضوع مورد نقد را بررسی نماید.
        2-2- الف) شخص نقاد می تواند در مورد نقدخود اندیشه نموده و کاستی های آن را بر طرف نماید .
        3-2- الف) هیچ واسطه ای بین نقد شونده و نقد کننده وجود ندارد. لذا از آسیب هایی که بر نقد غیر مستقیم مترتب است - و ذیلاً خواهد آمد – به دور خواهد ماند.
        4-2- الف) این امکان را برای نقد شونده فراهم می نماید تا نقد را کاملاً مطالعه نموده و در مورد جواب آن نیز به میزان لازم اندیشه کند .
        5-2- الف) از برخورد های تندی که اقتضاء مواجهه ی رو در رو است،جلوگیری می شود.
ب) نقد غیر مستقیم : نقد غیر مستقیم می تواند به دو شکل انجام شود:
1- ب) فرستادن سفارش به وسیله ی یک شخص مشخص
2- ب) نقد شفاهی پشت سر نقد شونده و رسیدن محتوای نقد به ایشان به وسیله ی فرد یا افراد غیر مشخص.
در نقد غیر مستقیم - بدون در نظر گرفتن شکل آن- به لحاظ وجود واسطه ای در میان نقد کننده و نقد شونده، آسیب های زیر به چشم می خورد:
1- نقد شونده ، تمام سخن نقد کننده را نشنیده و از آن مطلع نمی شود.
2- ممکن است ادبیات پیام رسان (واسطه ) با ادبیات نقد کننده کاملاً متفاوت باشد.
3- ممکن است در رساندن پیام یا نقد ، اغراض شخصی دخالت داده شده و حقیقت موضوع به گونه ای دیگر جلوه نماید.
4- تأثیرات روانی ناشی از احساس " بد گویی " یا " پشت سر گویی" نقد شونده نسبت به نقد کننده درایجاد ذهنیت خاص ، پذیرش نقد و یا نوع موضع گیری او تأثیر به سزایی دارد.
5- ممکن است تغییراتی- هر چند ناخواسته- توسط واسطه در سخن نقد کننده ایجاد شده و همین پدیده رابطه ی ناقد و نقد شونده را به تیر گی بکشاند.
   دوم:آداب نقد
    آن ها که قصد دارند در مقوله ی نقد- چه به صورت موردی و چه حرفه ای- وارد شوند، باید به آداب آن پایبند باشند که این آداب عبارت است از :
     1- فهم سخن طرف مقابل: گاهی دیده شده که سخن چیزی است و نقدآن به چیز دیگری پرداخته و ناقدمحترم، فهم درستی از کلام و نوشتار مورد نقد نداشته است .
     2- داشتن تجربه و مهارت کافی در موضوع مورد نقد: کسی که هیچ اطلاع و دانشی در یک زمینه ی خاص ندارد، چگونه می تواند مطلب یا سخنی در آن مورد را به رشته ی نقد کشیده و آن را تحلیل نماید ؟
     3- دوری از حبّّ و بغض: این دو ، از عوامل جدّی اختلال در فهم درست حقیقت و موضع گیری ناصحیح در برابر آن است.
     4- پرهیز از نقد متقابل : در صورتی که کسی بخواهد نقد شخصی را نسبت به خود نقد کند، بایدبه جای نقد شخص ناقد، محتوای نقد او را به بوته ی نقد بگذارد.چنان که حضرت علی (ع) فرموده است:«انظر الی ما قال ولا تنظر الی من قال» . زیرا نقد کردن شخص ناقد ، هم باعث ضربه خوردن شخصیت او و هم انصراف بحث از موضوع اصلی شده و نتیجه ای از آن، جز کدورت ودشمنی حاصل نمی گردد.
     5- انگیزه خوانی (نقد انگیخته به جای انگیزه): انگیزه خوانی تقریباً شبیه نقد متقابل است ؛ با این تفاوت که در این جا، نقد شونده در پاسخ به نقد ناقد به جای پاسخگویی به نقد، به کالبد شکافی نیت و انگیزه ی ناقد می پردازد.مطمئناً این شیوه نیز در عرصه ی نقد صحیح ، جایگاهی نداشته و راه به جایی نخواهد برد.
     6- تفکیک اندیشه ی نویسنده (نقد شونده )از شخصیت او.
     7- بردباری
     8- نقد پذیری
     9- پرهیز از مچ گیری
    10- پرهیز از برچسب زدن: این شیوه که گاهی با به کار بردن اصطلاحاتی مانند ، بی سواد ، بی دین ، متحجّر ، خود فروختن ، لااُبالی ، وابسته و ... همراه است ، هیچ سنخیتی با مقوله ی نقد نداشته و معمولاً با پیامد های زیر همراه است:
       1-10) خراب کردن ذهنیت دیگران نسبت به نویسنده
       2-10) ایجاد مقاومت در نویسنده نسبت به پذیرش نقد
       3-10) ایجاد دوری عاطفی بین طرفین که ممکن است به دوری بیشترفکر ی نیز منجر شود.
    11 - آغاز کردن از خود: قبل از نوشتن نقد ، باید به این نکته توجه کنیم که اگر به جای نقد شونده بودیم ، چه رفتار و آداب منتقدانه ای را می پسندیدیم.پس هر رفتاری را که برای خود می پسندیم بایدبرای دیگران هم، همان را به کار ببریم .
    12- ادب در کلام
    13- هدف گذاری درجهت روشن کردن جنبه های تاریک و مبهم قضیه:قبل از ایراد هر نقدی، توجه به این موضوع بسیار حائز اهمیت است که از طرح این نقد ، چه هدفی را دنبال کرده و برای روشن شدن کدام نقطه ی ابهام تلاش می کنیم . یا فقط نقدی را می نو یسیم تا چیزی نوشته باشیم و بخواهیم خود را توسط آن مطرح کنیم.
    14- پرهیز از تخریب و خدشه دار کردن حیثیت طرف مقابل
    15- در نظر گرفتن شخصیت طرف مقابل
    16- توجه به تأثیرات زمان و مکان در محتوای نوشته: برای نمونه، تأیید پدیده ی  برده داری از سوی افلاطون را باید با توجه به شرایط زمان و مکان او مورد نقد و تحلیل قرار داد نه نسبت به زمان حاضر. یا بعضی از اشخاص تحصیل کرده در جامعه ی ما، نوع حکومت سلسله های گذشته ی ایران را با دمکراسی امروزه مقایسه نمود و نتیجه می گیرند که چون آن ها به شیوه ی پادشاهی حکومت می کردند لذا خود کامه بوده و شایسته ی احترام وتأیید نیستند. در حالی که در آن زمان، همه ی کشور ها با همان شیوه اداره شده و حکومت و اصطلاحی به نام «دموکراسی» مطرح نبوده است.
   در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که جامعه ی بدون نقد(البته با شرایط و آداب صحیح آن)یعنی جامعه ی بی تحرک و مرده. و عاقبت چنین جوامعی به دیکتاتوری ختم شده و به اضمحلال کشیده خواهند شد.




تاریخ : جمعه 88/5/9 | 10:24 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

قانون انگیزه

هر چه می گویید یاانجام می دهید ازتمایلات درونی،خواسته ها و غرایز شماسرچشمه  می گیرد.این کار ممکن است بصورت خود آگاه یا ناخودآگاه انجام شود.

رمز موفقیت شمادوچیز  است.

یک - تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آن ها.
دو - مشخص کردن انگیزه ها.
     




تاریخ : چهارشنبه 88/3/27 | 12:59 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

شرایط و شیو ه های نقد

همان گونه که درقسمت قبل آمد، درمقوله ی نقد ونقادی دو موضوع از همه مهم تر است : یکی تأثیرات روانی نقد ( که درهمان قسمت به تفصیل مطرح شد.) ودیگری فرهنگ نقد و نقد پذیری است .

« فرهنگ نقد » مجموعه ی عقاید ورفتارهایی درزمینه ی نقد است که در طی آموزش ها وتعاملات اجتماعی به شکل نهادینه شده در زندگی افراد بروز می یابد.

فرهنگ سازی و نهادینه کردن فرهنگ نقد ابتدا از پاره ای آموزش های اجتماعی وخانودگی آغاز می شود. اگر این آموزش ها درست وکارآمد-  والبته  همراه باپشتوانه ی رفتاری- باشد نتایج خوبی به همراه داشته درغیر این صورت باعث ایجاد دو گانگی ارزشی درافراد – به و یژه درنوجوانان وجوانان – خواهد شد. بنابر این برای نهادینه کردن هر فرهنگی ابتدا باید به بسترها وخاستگاه های آن توجه داشت.

مبحث « فرهنگ نقد» دارای سه موضوع جزیی است که عباتند از:ادامه مطلب...


تاریخ : یکشنبه 88/2/13 | 11:49 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

نقد(1)

آثارروانی نقد

   تعریف «نقد» – هر چندبرای مخاطبان فرهیخته ی این مطلب تکراری است، اما- جهت ورود به بحث لازم به نظر می رسد. «نقد» به معنای جداکردن سره از ناسره وبیان نقاط قوت همراه با نقاط ضعف است.

در مقوله ی نقد ونقّادی آنچه از همه مهم تر است ، یکی فرهنگ نقد است ودیگری توجه به تأ ثیرات روانی آن در جامعه. در مورد فرهنگ نقادی سخن فراوان است. اما آنچه که درحد این مقال می توان یا د آور شد، بیان این نکته است که نقد هم مانندبسیاری ا ز رفتار ها و کنش های اجتماعی ، مستلزم آدابی است که اگر رعایت نشود نه تنها مشکلی راحل نمی کند که خود منشأ جدال ،برخورد ودرنهایت لجبازی خواهد شد.(بیان آداب و شیوه های نقد، به جهت عدم تناسب آن باموضوع بحث، به زمان دیگری واگذار می شود).

نکته ی دیگری که درباره ی نقد و نقادی حائز اهمیت است تأثیرات روانی آن درمیان افراد جامعه است.ادامه مطلب...


تاریخ : پنج شنبه 88/2/3 | 9:33 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

قانون ارزش ها
نحوه ی عملکرد شما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است.
آنچه که ارزش های شما را -که  واقعاً به آن اعتقاد دارید - بیان می کند  ادعا های شما نیست.بلکه گفته ها ، اعمال و انتخاب های شما - به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت- است.




تاریخ : چهارشنبه 88/1/26 | 12:53 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

قانون باور
هر چیزی را که عمیقا باور داشته باشید برای تان به واقعیت بدل می شود . شما آنچه را می بینید باور نمی کنید. بلکه آ ن چیزی را می بینید که قبلاً به عنوان  یک باور  انتخاب کرده اید.پس باید :
یک - باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید.
دو – آن ها را از بین ببرید.




تاریخ : چهارشنبه 88/1/12 | 12:42 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

قانون رابطه ی مستقیم

 زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست.بین طرزفکر و احساسات درونی شما از یک طرف و عملکرد و تجارب بیرونی شما از طرف دیگر رابطه ی مستقیم وجود دارد.روابط اجتماعی،وضعیت جسمانی،شرایط مالی و موفقیت اجتماعی  شما بازتاب دنیای درونی شماست.




تاریخ : شنبه 88/1/1 | 11:45 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

وحدت به معنای یکی شدن ویگانگی است . واین یگانگی باید دراندیشه و رفتار بروز نماید تا مفهوم آن _ به شکل حقیقی _ محقق شود.

معمولاً انسان ها از دیر باز در عرصه های سیاسی،اجتماعی ، اقتصادی، فرهنگی ، دینی ومذهبی و... اختلافاتی داشته ودارند که برخاسته از طبیعت زنگی اجتماعی وپدیده ا ی مبارک است.جوامع انسانی  علاوه بر بهره مندی از محاسن وجود اختلاف ، سعی نموده اند از مضار آن دوری نموده و تفاهم رادرزندگی اجتماعی خودحاکم نمایند. اما تنها زمینه ای که تاکنون ببشترین محل تاخت وتاز ، کشمکش واختلاف شدید بوده ،همانا عرصه ی دینی ومذهبی است. حتی اختلاف در این عرصه منشاء وزمینه ساز بروز اختلافات دیگر وعامل عدم توافق بر سر آن ها بوده است . البته به لحاظ اهمیت نقش دین در زندگی اجتماعی ونقش وحدت و انسجام درکنش های گروهی وحرکت های جمعی ، انسان ها تلاش بسیاری رامبذول نموده تا وحدت دینی ومذهبی را درجامعه حاکم نمایند. تاریخ بشر نیز _به ویژه درسده های اخیر_ همواره شاهد این تلاش بوده و افرادزیادی هم در قالب فعالیت ها وجنبش های گوناگون به این امرخطیر دست یازیده اند.اما متأ سفانه به نسبت حجم فعالیت های انجام شده،‌نتیجه ی شایسته ای به دست نیامده است .

در آسیب شناسی این  ناکامی ، علل وعومل متعددی دخالت دارند که این مجال مختصر ، جای طرح آن ها نیست وفقط به یکی از علت ها به صورت کوتاه اشاره     می شود.

رسیدن به وحدت نیاز مند قدری اغماض ومختصری کوتاه آمدن است که در عرصه ی وحدت دینی کمتر به چشم می خورد. زیرا پیروان همه ی ادیان ومذاهب ، مسلک ومرام خود را حقیقت محض وعدول از ارزش ها ودستورهای آن را گناهی نابخشودنی می پندارند . لذا بسیار دیده شده است که افراد وگروه های مختلف ، گاهی با لحاظ مصالحی ،از عقاید، علایق وسلایق خود گذشته وحتی در مواردی بر سر آن ها معامله هم کرده اند. امادر عقاید دینی خود به شدت تعصب ورزیده  وحاضر نیستند _حتی قدمی _ کوتاه بیایند. این نشان می دهد که جوامع دینی علیرغم علاقه مندی به موضوع وحدت،تعریف درستی ار آن درذهن نداشته وباعینک تمامیت خواهای محض به آن می نگرند. بنا براین به نظر می رسد برای رسیدن به وحدت دینی :

1-     باید به جای وحدت ( به معنای یکی شدن) ، مفهوم اُ لفت وهمدلی رامنشأ تعاملات بین دینی قراردهیم .

2-  چون پیروان همه ی ادیان ، مشرب خود را حقیقت والهی می دانند،لذا  درمسأله ی وحدت، به جای اقدام به تغییر عقاید دیگران و همرنگ کردن آن ها باخود ، بهتر است _ به صورت حقیقی و نه به ظاهر _ برای شان احترام قائل بوده و آن هارابه رسمیت بشناسیم .  

3-  رسیدن به وحدت _ به معنای اُ لفت وهمدلی _ از راه طرح مشترکات دینی هم قابل دست یابی بوده ونیازی به یکسان سازی عقیدتی نیست .

  ناگفته نماند که موضوع مباحثات بین دینی وتلاش درنزدیکی فکری وعقیدتی (نه یکسان سازی دینی ) از مقولاتی است که از سویی نباید تحت الشعاع مسأ له ی وحدت قرار گرفته وبه بوته ی فراموشی سپرده شود. واز سوی دیگر نبایدبه محافل عمومی سرایت کند که هیچ دستاوردی جز جدال ودرگیری های فیزیکی ، متشنج شدن فضای همدلی ، افزایش کینه و لجاجت ودوری مؤ منان از یکدیگر به ارمغان نمی آورد.




تاریخ : چهارشنبه 87/12/21 | 5:55 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

قانون عینیت یافتن ذهنیات
 دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست . کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید .
زندگی ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید.




تاریخ : پنج شنبه 87/12/8 | 11:44 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر