سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خادمان اجتماع




تاریخ : دوشنبه 90/9/7 | 11:58 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

توجه به معیارهای درست و تراز کردن زندگی و فکر و اندیشه با آن معیارها، همواره می­ تواند باعث مصونیت جامعه از بسیاری آسیب های اجتماعی باشد. یکی از این معیارهای اجتماعی آن است که اشخاص و جریان ها را باید با میزان حق مورد سنجش قرار داد؛ زیرا اشخاص تنها می­توانند مصادیق حق باشند، و مصداق ها همواره در معرض دگرگونی  هستند. در حکمت 262 نهج البلاغه آمده است که شخصی نزد امیرمومنان (علیه السلام) آمد و با توجه به فضای حاکم بر جامعه گفت: آیا انتظار دارید که من اصحاب جمل را گمراه و بر ضد اسلام بدانم و شما را بر حق بشناسم؟! شاید منظور او این بوده که نمی تواند برپاکنندگان جنگ جمل را با آن سوابق و موقعیت هایی که در تاریخ اسلام داشته اند، اهل باطل به حساب آورد. امام  در پاسخ فرمود: «یا حارث انک نظرت تحتک و لم تنظر فوقک فحِرتَ» یعنی تو کوتاه بین هستی و زیرکانه و عمیق نگاه نمی کنی. در نتیجه به خاطر این کوتاه بینی و فقدان تحلیل دچار حیرت شده ای. امام در ادامه می گوید: تو یک معیار غلطی را در دفاع از حق برگزیده ای. «انک لن تعرف الحق فتعرف اهله.» تو حق را نشناخته ای که اهل حق را با معیار حق بشناسی و باطل را هم نشناختی تا اهل آن را بشناسی. منطق این استدلال آن است که باید حق را بشناسی تا در پرتو  آن اهل حق را بشناسی و از آنان تبعیت کنی. پس اگر معیار را درست انتخاب نکنیم در موقعیتهای پیچیده اجتماعی دچار سرگردانی و حیرت خواهیم شد.




تاریخ : جمعه 90/8/27 | 8:59 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

 

در کتاب وسائل الشیعه، که مهمترین جامع روایی پیروان اهل­ بیت محسوب می­شود، مجموعه ای از روایات با عنوان «باب وجوب حسن الظن بالله» گردآوری شده، که همین عنوان خودش کلی حرف دارد و شاید بتوان آن را استنباط فقهی مرحوم شیخ حر عاملی و بسیاری از فقها دانست. در این مجموعه، روایتی از پیامبر گرامی اسلام ذکر شده که بر اساس آن: خدای متعال چون کریم است حیا می کند که بنده ای را که به او حسن ظن داشته و امید به رحمت او داشته، ناامید و دست خالی برگرداند.

در طول عمر انسان، شبها و روزهایی می آید که شاید بهتر باشد تفلسف و استدلال و بافتن را کنار بگذارد و با خدای خودش خودمانی تر باشد. و چرا این گونه نباشد حال آن که پیامبر رحمت، بیشتر اهل بهشت را خوش باوران و امیدواران دانسته است (کنزالعمال، ج 14، ح 38283). البته امیدواری به لطف خدا و حسن ظن به او هم معنای خودش را دارد و نمی توان آن را در چارچوب بعضی از قرائت­های غالیانه معنا کرد. هر چند خود اهل بیت حسن ظن به خدا را معنا کرده اند و از منظر ایشان، معنایش آن است که جز به خدا امید نداشته باشی و جز از گناه خود نهراسی (وسائل، ج15، ص230).

امشب هم که شب عرفه است، از همان شبهایی است که اگر حواسمان را جمع کنیم می­تواند لطف و رحمت زیادی را از جانب خدا برای ما به ارمغان آورد. از غروب شب عرفه تا غروب روز عرفه، زمان بسیار مغتنمی است که در آموزه­ های روایی اهل بیت توجه عجیبی را به خود معطوف داشته است. از آن لحظاتی است که خدا شش دانگ حواس و فکر بنده خود را طلبیده و برای بخشش او و برآوردن حاجات او دنبال بهانه می گردد. در روایات، روز عرفه روز دعا و درخواست معرفی شده و این حکایت از امام سجاد معروف است که روز عرفه وقتی سائلی را دید که دست به سوی مردم دراز کرده فرمود: وای بر تو ! در چنین روزی از غیر خدا حاجت می طلبی ... .

خلاصه این که در این شب و روز چشم ها را باید شست و جور دیگر باید به رابطه خود و خدا بنگریم. اگر هم در روایات بر زیارت امام حسین (علیه السلام) در لحظات حساس مانند شب قدر، عید فطر، عید قربان و عید غدیر تأکید شده، به خاطر الگوسازی است تا جامعه اسلامی بکوشد خود را همانند حسین، فانی فی الله سازد و همچون او عبودیت را معنا کند. و از همین قبیل است روایتی که می گوید در روز عرفه، خدا پیش از آن که به حاجیان در عرفات نظر کند به زایران حرم حسینی نظر می کند.

و اما از آداب دعا آن است که بخل نورزیم و غیر خود را در محضر الهی فراموش نکنیم. از امام باقر روایت شده است که سریعترین دعا برای اجابت، دعایی است که مؤمنی در حق برادر مومن خود می کند و از خدا برای او طلب خیر می کند. و البته خدای مهربان چنان کریم است که هرگاه چنین دعا کردی علاوه بر استجابت آن دعا، دو برابر آن در حق خودت اجابت خواهد شد.

پس بیایید در این شب رحمت به سوی آن کریم برویم و دیگران را هم فراموش نکنیم.




تاریخ : شنبه 90/8/14 | 7:23 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

سرانجام معمر قذافی  پس از 42 سال حکومت، از اریکه قدرت به زیر کشیده شد. اما به نظر می رسد که او با مرگ خود، معمای سرنوشت امام موسی صدر را هم با خود به گور برده است. قذافی در سالهای اخیر، و بر اساس اهداف خاص خود، به دنبال مختومه کردن پرونده‌هایش بود؛ از لاکربی گرفته تا هسته‌ای و... . اما یکی از پرونده‌هایی که همواره او را آزار می‌داد، عدم چشم‌پوشی ایران و لبنان از پیگیری سرنوشت امام موسی صدر است که سایه سنگینی بر روابط این کشورها داشته است. سال 84 بود که الاهرام العربی در گزارشی با اشاره به تلاش قذافی برای بستن پرونده‌های مشابه نوشت «دولت لیبی ضمن اعتراف پنهانی به مسئولیت خود در حادثه  ربوده شدن امام صدر و یارانش، بار دیگر دولت ایران را واسطه قرار داد تا با استفاده از نفوذ خود در میان شیعیان لبنان، در ازای پرداخت خسارت سنگین و بازگرداندن جنازه ربوده شدگان، پرونده را مختومه اعلام کند، اما خانواده صدر با این پیشنهاد به شدت مخالفت کرده‌اند». قذافی سپس پیشنهاد دیگری را با محسن رفیق دوست مطرح می کند ادامه مطلب...


تاریخ : جمعه 90/8/6 | 11:0 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

 

رهبر انقلاب اسلامی در سفر اخیر خود به استان کرمانشاه و در جمع دانشگاهیان این استان، با صراحت کامل برخی از شبهات مطرح شده از سوی مسئولین کشور پیرامون دخالتهای رهبری را پاسخ داد؛ ایشان، رهبری را یک مدیریت کلان ارزشی خواند که با مدیریت اجرایی و مسئولیت مستقیم سه قوه متفاوت است و ضمن نظارت بر فعالیت های مسئولان، از حرکت کلی نظام مراقبت می کند و اجازه نمی دهد که آنها به هر دلیل، نظام اسلامی را به انعطافی غیر لازم و غیر جایز وادار کنند. ایشان با اشاره به سخنان برخی در مورد اینکه فلان مسئله بدون نظر رهبری تصمیم گیری نمی شود افزود: مسئولان قوه مجریه، نمایندگان مجلس، مسئولان قوه قضاییه، با اختیارات کامل و قانونی، وظایف خود را انجام می دهند و ممکن است تصمیماتی بگیرندکه رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می تواند و نه قادر است که در این مسائل دخالت کند مگر در جاییکه اتخاذ سیاستی، به کج شدن راه انقلاب منجر می شود که طبعا در این هنگام به مسئولیت های خود عمل خواهد کرد.

برگرفته از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری




تاریخ : سه شنبه 90/7/26 | 10:45 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

قبله

 

در آستان جانان

لابی هتل امروز منظره زیبایی پیدا کرده است؛ تمام همسفران با لباس سفید احرام، در آن­ جا جمع شده اند تا با همین لباس ساده و زیبا سوار اتوبوس شده و به مسجد شجره برویم. لحظات وداع با مدینه و پیامبر رحمت فرا رسیده است.

مسجد شجره مملو از کاروان های مختلف است. صدها نفر در حال غسل احرام هستند. پس از نماز مغرب و عشاء در کنار محراب، نیت احرام می کنیم و برای مدتی آوای خوش لبیک سراسر مسجد را فرا می گیرد. آوای لبیک با نوای مناجات و زمزمه آرام عمره گزاران در هم آمیخته و صحنه هایی را پدید می آورد که در هیچ کجای این کره خاکی یافت نمی شود.

لحظات عجیبی است؛ در حالی که ساده ترین لباس جهان را به تن داری، و خود را از بسیاری از مباحات محروم کرده ای، خویشتن را در آستانه رسیدن به معبود می بینی، اما نمی دانی که آیا تو را می پذیرد یا نه؟ این دلهره سراپای وجودت را فرا می گیرد؛ مدام ذکر لبیک را زمزمه می کنی و منتظری تا جواب قبول او را از دل خود بشنوی.

اتوبوس به شهر مکه نزدیک می شود. ساعت حدود یک نیمه شب را نشان می دهد اما شهر مکه کاملا بیدار است، و رفت و آمد در خیابان ها جریان دارد. روحانی کاروان از همسفران می خواهد تا برای ساعتی استراحت کنند. با لباس احرام به خواب می رویم. پس از اقامه نماز صبح، بلافاصله عازم مسجدالحرام می شویم. از دور مناره های مسجد پیدا نیست، اما برج بلند و ساعتی که آل سعود در کنار کعبه برافراشته اند، کاملا پیداست. به تدریج مسجدالحرام نمایان می شود. پیاده می شویم و با آرامشی خاص قدم به قدم پیش می رویم. همزمان با لحظه طلوع خورشید، و با اولین نگاه به کعبه، ناخودآگاه بر سنگفرش مسجد و در آستان جانان به سجده می افتیم. ما اکنون به سوی خدا آمده ایم. امید که دیگر هیچگاه از او روی نگردانیم.




تاریخ : سه شنبه 90/7/19 | 10:49 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

قبله

 

باغ شیخ عمری

در این چند روزی که توفیق حضور در مدینةالنبی را داشته ام، همواره در پی فرصتی بودم تا از مجموعه باغ و مزرعه شیخ عمری در قسمت شیعه نشین شهر، بازدید کنم. سرانجام این توفیق در شب نیمه شعبان به دست آمد. شیعیان مدینه برای ساخت مسجد یا حسینیه به شدت تحت فشار هستند و چندان اجازه نمی یابند که مسجد مستقلی داشته باشند. جالب بود که وقتی در قالب یک گروه پنج نفری کنار خیابان ایستاده بودیم تا وسیله ای برای رفتن پیدا کنیم، تا سه مرتبه خودروهایی که برای ما توقف می کردند، وقتی از مقصد ما آگاه می شدند از این امر امتناع می کردند. حتی یکی از آنها با چهره ای حق به جانب، و خیلی محترمانه به ما گفت: "دوست ندارم به شما نه بگویم اما چه کنم که این کار از نظر من حرام است". و شیخ عمری (و در واقع شیعیان) را کافر می دانستند. بالاخره در آن هوای گرم با یک وانت به سمت مزرعه شیخ عمری حرکت کردیم.

مرحوم شیخ عمری، که رهبر شیعیان عربستان و پدر معنوی ایشان به حساب می آمد و سال گذشته در سن بالای یکصد سال درگذشت، از شاگردان علامه نائینی و آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی در نجف اشرف بود. او پس از بازگشت به مدینه، سرپرستی شیعیان عربستان را به عهده گرفت، و مزرعه بزرگی که اکنون جزء معدود نخلستان های باقیمانده در شهر مدینه می باشد را خریداری نموده و آن را وقف امام حسن مجتبی (علیه  السلام) نمود. او با احداث ساختمانی در میانه این باغ خرما، محلی غیررسمی برای تجمع شیعیان مدینه ایجاد کرد.

گفته می شود که او 45 سال از عمر خود را در زندان های آل سعود به سر برده، و یک بار به اعدام محکوم شد، که با توسل به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، پس از چند ثانیه و در حضور جمعیتی فراوان، طناب دار پاره می شود و او از مرگ نجات پیدا می کند.

آن باغ بزرگ و باصفا، در شب نیمه شعبان و به مناسبت جشن میلاد امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) مملو از دوست داران اهل بیت (علیهم السلام) بود. در بخش هایی از باغ، محل هایی برای فروش خرما تسبیح و ... در نظر گرفته شده است، و البته زایران شیعه نیز ترجیح می دادند سوغاتی های خود را از آن جا بخرند تا نفع آن به شیعیان برسد. ساختمان مرکزی در دو طبقه پر از شیعیانی بود که به  اقامه نماز مغرب ایستاده بودند. بعد از چند روز، ما توانستیم آزادانه بر مهر سجده کنیم و البته در این زمینه شوخی های بامزه ای هم بین دوستان طلبه رد و بدل می شد. بسیاری از حاضران را اعضای کاروان های ایرانی تشکیل می دهد. شیخ کاظم فرزند مرحوم شیخ عمری را نیز که دانش آموخته حوزه علمیه قم است در آنجا ملاقات کردیم. بعضی از دوستان با ایشان عکس یادگاری هم گرفتند. من هم که عهد کرده بودم در این سفر هیچ عکسی نگیرم.




تاریخ : پنج شنبه 90/7/14 | 6:53 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

 

قبله

اطعام در مسجد نبوی

شب جمعه، قبل از اذان مغرب، وقتی وارد مسجد نبوی شدم، با دیدن یک صحنه بسیار جالب، برای مدتی کاملاً متعجب شده بودم. در تمام قمست های آن مسجد بزرگ و برای ده ها هزار نمازگزار، سفره ای ساده اما بسیار دیدنی همراه با نظمی خاص و زیبا پهن شده بود. نمازگزاران بر خلاف همیشه که رو به قبله آماده اقامه نماز بودند، این بار در دو سوی سفره با ترتیب بسیار عالی نشسته و در حالی که بسیاری از آنها به تلاوت قرآن مشغول بودند، منتظر نوای اذان بودند. همگان، حتی کودکان با ادب و وقار نشسته و دست به سوی سفره دراز نمی کردند. برخی نیز به خادمان حرم کمک می کردند. یک لیوان از آب زمزم، یک فنجان کوچک قهوه عربی، چند عدد خرمای فصل، مقداری حلوای مخصوص و تکه ای نان سنتی برای هر نفر در کمال نظافت بر روی سفره چیده شده بود.

همزمان با اذان مغرب، جمعیت با آرامش و متانت از آن غذای ساده اما خوشمزه تناول کردند. پس از دقایقی مردم به صورت خودجوش همراه با خادمان حرم، غذاهای مانده را در ظرف های بزرگ تر جمع کردند. جالب بود که بر خلاف مجالس ما در ایران، اضافه غذاها دور ریخته نمی شد، بلکه با احترام و در کمال نظافت جمع آوری می شد تا پس از نماز در اختیار کسانی قرار گیرد که دیرتر رسیده بودند. این کار با چنان دقتی انجام می شد که ذره ای آب یا غذا بر روی فرش های مسجد نریخت.

تکرار این رسم در برخی از شب های بعدی در مدینه، و البته به صورت محدودتر در مسجدالحرام، نشان می داد که اهل سنت به روزه گرفتن در ماه شعبان اهتمام ویژه ای دارند؛ یا لااقل این سنت میان آن ها به شایستگی ترویج می شد. ما هم هرچند روزه نبودیم، اما لذت اطعام در مسجدالنبی را نمی شد از دست داد. بگذریم که دوستان طلبه ما خوردن چنین غذایی را که در نظام وهابی حاکم بر حرمین شریفین تدارک دیده شده، بر اساس اجتهادات شخصیه خود حرام می دانستند. البته جدای از اصل حلیت یا حرمت اکل چنین طعامی، به صورت طبیعی باید به طلاب حق داد که بیش از سایر طبقات اجتماعی جانب احتیاط را رعایت کنند.




تاریخ : سه شنبه 90/7/12 | 11:27 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

سومالی

سومالی




تاریخ : شنبه 90/7/9 | 4:17 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

 

بالاخره در این وانفسای حاشیه های چندش آور ورزشی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، امشب شاهد یک خبر خوب در عرصه ورزش کشور بودیم. تیم والیبال ایران توانست با اقتدار و با گذشتن از سد مدعیان والیبال قاره کهن، در دیدار پایانی خود، تیم چین را شکست بده و برای اولین بار عنوان قهرمانی آسیا را به دست آورد. آمادگی و همت بالای بازکنان، آگاهی و دانش گسترده مربی کارکشته، و دور بودن از حاشیه های فرسایشی توانست نتیجه ای شیرین برای ورزش ایران به بار آورد. از حاشیه های جالب دیدار پایانی این دوره از بازی ها، استقبال کم نظیر و باشکوه مردمی از بازی بود؛ به گونه ای که برخی از گزارش ها تعداد تماشاگران حاضر در سالن دوازده هزار نفری را تا بیست هزار نفر ذکر کرده اند.

به راستی اگر سکان داران ورزش کشور به جای سرمایه گذاری سرسام اور و بی حاصل در ورزش پر حاشیه ای مثل فوتبال، در سایر رشته ها مثل والیبال و بسکتبال سرمایه گذاری می کردند، بهتر نبود؟ اگر یک دهم آن پولی که از بیت المال صرف شکست های پیاپی تیم های باشگاهی و ملی فوتبال و ستاره های بی فروغ این بازی در ایران می شود، در ورزش های سالم تری مثل والیبال، بسکتبال، هندبال، شنا و ... هزینه می شد، مطمئناً چندین برابر بهتر و بیشتر از فوتبال نتیجه می گرفتیم.

نمی دونم این فوتبال چی داره یا تا حالا واقعا از نظر ورزشی و تأثیرات فرهنگی چه گلی به سر ما زده که با وجود این همه بدبختی که بابت اون می کشیم، نمی خوایم عطای اون رو به لقای اون ببخشیم. اقتصاد کثیف فوتبال، لابی ها و دلالی های پشت پرده، چه در سطح جهانی و چه در سطح کشوری، این ورزش رو از کنترل فرهنگی به گونه ای خارج کرده که عملا مهار نشدنی به نظر میاد. حاشیه های پر دردسر اون، از جمله بازیکنان اکثراً بی جنبه و بی خاصیت و پرمدعا، که متأسفانه اسمشون ورد زبون بچه ها و جوونای ما شده، از همه نظر برای ما فقط ضرر و هزینه داشته، و مزیت های اون آن قدر اندک و ناچیزه که ارزش این همه توجه رو نداره. به نظر من هیچ لزومی نداره که به دلیل پیروی کورکورانه از فرهنگ انحرافی رایج در جهان کنونی، ما هم تمام نیروی اثرگذار فرهنگی خودمون، از جمله رسانه های دیداری و شنیداری را بسیج کنیم تا جوونامون رو به دنبال نخود سیاه بفرستیم. هیچ توجه کردین که مجریان رسانه ملی، حتی در جدی ترین برنامه ها و مصاحبه های خودشون که هیچ ربطی به ورزش هم نداره، از طرف می پرسن که «خوب، شما قرمزی یا آبی». خداییش به عمق فاجعه توحه کردین؟ آخه من نمیدونم ... به کجا چنین شتابان؟

فأین تذهبون




تاریخ : پنج شنبه 90/7/7 | 10:36 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر