سفارش تبلیغ
صبا ویژن

   این روزها سلفی چندتن ازنمایندگان مجلس با اعتراضاتی درجامعه وفضاهای مجازی همراه بود. بنده می خواهم اصالتاً ازطرف خودم و نیابتاً ازطرف نمایندگان سلفی بگیر به اعتراضات اخیر اعتراض کنم. من به این موضوع کاری ندارم که سلفی گرفتن نمایندگان بایک خانم، ممکن است چه مشکلاتی برای شان درخانواده ایجاد کند؛ اماچیزی که بنده تابه حال فهمیده ام این است که موضوع آن طوری نیست که در رسانه ها منعکس شده. حقیقت این است که نماینده ها درسلفی گرفتن باخانم موگرینی، مثل همیشه- که باسیاست و کیاست عمل می کنند- سیاست به خرج داده اند و با برنامه وحساب شده پیش رفته اند. قضیه از این قرار است که نمایندگان ما چون می دانند:

   اولاً نقش خانم موگرینی درتصویب برجام و ادامه ی آن خیلی مهم است.

   ثانیاً این برجامِ بدفرجام به این سادگی ها به جایی نمی رسد.

   ثالثاً خانم ها کمی احساساتی تشریف دارند.

   بنابراین خواستند خانم موگرینی را درمجلس حسابی تحویل بگیرند و بیش ازحد به او احترام بگذارند تا- علاوه برکارهای دیپلماتیک آشکاری که توسط وزارت امورخارجه انجام می شود- از دیپلماسی پنهان و زیر پوستی نیزکمک بگیرند وخانم موگرینی را توی رودربایستی قرار بدهند و احساساتش را نسبت به مردم بامحبت ومهمان نواز ایران تحریک کنند؛ بلکه ایشان ازما خوشش بیاید و دراجرای برجام به نفع مان کار کند.

   البته شنیده شده که نماینده ی مردم شیراز درمجلس ازکارخودش عذرخواهی کرده. به نظر می رسد اشتباه فرموده که عذرخواهی کرده. ایشان هنوز به عمق رفتار سیاسی خودش پی نبرده و نمی داند که چه کارمهمی انجام داده وچه قدم مؤثری در اجرای برجام و ارتباط ما با اتحادیه ی اروپا برداشته است.

(15/5/96)




تاریخ : پنج شنبه 96/5/19 | 10:44 صبح | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

   چندی پیش همه شنیدیدکه درمشهد گردهمایی مفصلی باشرکت ائمه ی جمعه ی استان های خراسان رضوی وسمنان با موضوع «جایگاه همسرامام جمعه درقرارگاه فرهنگی» برگزار شد.

    حقیر چون امام جمعه که هیچ؛ امام شنبه هم نیستم، لذا دراین همایش دعوت نشدم وکسی نظرم را درموضوع گردهمایی نپرسید؛ اما اگر احیاناً شما نظرم را دراین باره بخواهید بایدخدمت تان عرض کنم:

    اولاً باعنایت به این  که عرصه ی فرهنگ عرصه ی جنگ وشبیخون وخونریزی وکشتن ومردن است و برای خودش افسر وسرباز و ژنرال دارد، پس حتماً باید یک قرارگاه هم داشته باشد.

    ثانیاً قرارگاه باید یک ساختمان چندین طبقه باشدکه چند طبقه ی آن به لحاظ رعایت نکات امنیتی، به صورت منفی و درزیر زمین قرار بگیرد.

    ثالثاً جایگاه بسیارحساس و رفیع همسران محترمه ی ائمه ی جمعه دراین جنگ وقرارگاه باید بیش ازپیش مدنظر قرارگیرد. توجه به موارد زیر درمورد همسران محترمه ی ائمه ی جمعه می تواند به اعتلای جایگاه شان درقرارگاه مؤثر واقع گردد:

    - این علیا مخدرات باید برای کار درقرارگاه، درآخرین طبقه ی منفی این ساختمان مستقر شوند.

    - درفرم ثبت نام استخدامی شان درقرارگاه، به جای نام ونام خانوادگی باید بنویسند «متعلقه ی آقای فلان».

    - هرچه نور وهوا وصدای کمتری به آن ها برسد مصون ترند.

    - نباید بدون اجازه ی آقاشان ازقرارگاه خارج شوند.

    - اگریک مرد اجنبی از دست اندرکاران قرارگاه، احیاناً باطبقه ی نسوان کاری صرفاً اداری داشته باشد، علیامخدرات می توانند به پشتِ در بروند وبدون بازکردن آن با مرد مذکور به اندازه ی لازم صحبت کنند. هنگام صحبت کردن نیز باید انگشت سبابه را روی زبان خود بگذارند تا صداشان کلفت شود ومفسده ای به همراه نداشته باشد.

    - اگرمتعلقه ی دوم یاسوم یاچهارم هستند، بهتر است همراه بامتعلقه ی اول، یک گروه پارتیزانی فرهنگی برای جنگ نرم تشکیل بدهند؛ به شرط این که علیه متعلَق خود نشورند.

    - خداوند همه ی همسران امامان جمعه راعمر طولانی عنایت فرماید، اما درصورت فوت یکی ازآن ها، لازم است در اعلامیه ی ترحیم و روی سنگ قبر او نوشته شود «منزل آقای زید» یا «متعلقه ی آقای عمرو».

    درنهایت اعلام می کنم که هرچه تعداد این گردهمایی ها بیشتر باشد وهرچه از اعتبارات بیت المال دراین راه مقدس مصرف شود، باورکنید جا دارد.

(25/4/96)




تاریخ : چهارشنبه 96/4/28 | 5:47 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

   آورده اند استادی شاگردانش را سرمشقی بداد و امر بفرمود شب از روی آن مشق کنند و فردا به مکتبخانه آورند.

فردا جملگی شاگردان، مشق خویش به حضور استاد ببردند و به هدایتش گرد نادانی از چهره ی جهالت بستردند، جز یکی از آن ها که لوحش از هر حرف و نقشی خالی بود.

   استاد او را بفرمود: «ای شاگرد! چرا چون گذشته بر نِبشتن مشق تعلل همی ورزی؟ چون بر این سیاق مداومت کنی، به هیچ نیرزی».

شاگرد به تندی جواب بداد: «ای استاد! من خود نخبه، وچه بسا سر آمد نخبگانم. مرا به این مشق ها نیاز نباشد».

**ه**

   سال ها از این موضوع بگذشت و آن شاگرد بر همان شهر حاکم بشد. روزی که با خَدم وحَشم فراوان ازمیدان شهر همی گذشتی، چشمش به استاد پیرخویش بیفتاد و به تمسخر بگفت: «ای استاد! حال که مرا خلعت حاکمیت به بر باشد و تاج سروری به سر، باز هم باید آن مشق های بی فایده ی گذشته را بنگارم»؟

   استاد پس ازمکث ونیشخندی بگفت: «هم آن مشق ها و هم این مشق جدید را هزار بار بر لوح وجودت بنگار که: ادب مرد به ز دولت اوست».

(25/3/1388)




تاریخ : شنبه 96/4/24 | 11:42 صبح | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

    نزدیک چهار دهه است که مسؤولین ما زحمت کشیده اند و انقلاب کرده اند؛ آن را هم دو دستی تحویل ملت داده اند. مسؤولان ما از زمان پیروزی انقلاب تا به حال برای آگاهی مردم مرتباًدرسخنرانی ها ومصاحبه ها ونوشته هاشان فریاد می زنند که کشور درحال بحران و در «موقعیت حساس کنونی» است، اما گویا گوش مردم بدهکار نیست.

    درحقیقت مردم نباید فکر کنند وظیفه شان درقبال کشور، فقط شرکت کردن در راهپیمایی و نمازجمعه و انتخابات وجنگ وتحمّل سختی های مبارزه با استکبار جهانی وتحریم های اقتصادی و اینجور چیزها است. کشوری با این همه وسعت و امکانات منحصر به فرد، کار وسازندگی می خواهد. تا ما یادمان است، هفته ای نیامده و نرفته که مسؤولان وصدا وسیمای ملی مامشکلات کشور را به مردم تذکر نداده باشند، اما هر روز شاهد بدتر شدن اوضاع کشوریم. حالا خدا پدر ومادر مسؤولین ما را بیامرزد که همین تذکر را هم می دهند وسخنرانی می کنند. کشورهای دیگر دنیا همین کار را هم نمی کنند. به جرأت می توان گفت مسؤولان کشور ایران بهترین مسؤولان دنیا هستند؛ چون قشنگ تر از همه ی مسؤولان دنیا سخنرانی می کنند؛ آن هم از بَر واز مشکلات موجود کشور صحبت می کنند.

    خلاصه این که مملکت صرفاً با تذکر وسخنرانی درست نمی شود. مسؤولان که به وظایف شان آگاهند. این مردمند که باید به تذکر مسؤولان دلسوز گوش بدهند و یک کاری برای مملکت بکنند. اینجوری که نمی شود! وقتی شما رأی می دهید که بهترین مسؤولان بیایند وبهترین وبیشترین تذکر ها را بدهند، خوب، حداقل به این تذکر ها عمل کنید.

(9/4/96)




تاریخ : شنبه 96/4/17 | 10:3 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

   انتخابات دوره ی دوازدهم ریاست جمهوری به پایان رسید؛ اما همراه باتخلفاتی ازسوی بعضی برگزار کنندگان. باورکنید من خودم شخصاً از دوجهت خیلی خوشحالم. یکی ازجهت این که قوه ی قضائیه اعلام کرده به تمام تخلفات صورت گرفته دراین دوره رسیدگی می کند واین نشان می دهد کوچک ترین جرم وتخلف در این کشور ازچشم تیزبین قوه ی قضائیه پنهان نمی ماند. جهت دیگرخوشحالی من این است که رسیدگی به تخلفات انتخاباتی برای اولین بار درکشور انجام می شود و این نشان می دهد تمام یازده دوره ی قبلی- مخصوصاً دوره های نهم و دهم- باسلامت کامل و بدون هیچگونه تخلفی وتقلبی برگزار شده است. دلیلش هم این است که تاکنون هیچ موردی از تشکیل پرونده و رسیدگی به تخلف و تقلب در دوره های گذشته ازطرف قوه ی محترم قضائیه گزارش نشده است.

   البته از یک جهت هم ناراحتم. علت ناراحتی من هم این است که خیلی جالب نیست یک دولتی باجلب نظرمردم و آن وعده های صدروزه ی گذایی بیاید رأی بگیرد، اما از آن طرف برود با امضای برجام وسند ننگین2030 وخیلی چیزهای دیگر به مملکت خیانت کند وتازه درانتخابات دور بعد دست به تخلف هم بزند و چهره ی تمام انتخابات های سالم گذشته را لکّه دار کند. من به رئیس این دولت پیشنهاد می کنم عکس بنی صدر را در اتاقش نصب و هر روز چند بار به آن نگاه کند تا بلکه حواسش کمی جمع بشود وبداند این جا کجا است و ما کی هستیم.

   ضمناً امیدواریم قوه ی محترم قضائیه باقاطعیت و بی طرفی مثال زدنی اش هرچه زودتر به پرونده های تخلف رسیدگی کند تا دیگر شاهد چنین تخلف هایی نباشیم.

 

(1/2/96)




تاریخ : دوشنبه 96/4/12 | 8:55 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

                                   بسمه تعالی

ملت همیشه درصحنه و همیشه پشت صحنه ی دلواپس

سلام علیکم

باتوجه به شعارهای وحدت آفرین و دشمن شکنی که امسال در روز جهانی قدس داده شد، ما ضمن گرامیداشت این روز خجسته، اعلام می داریم از این پس آماده ایم راهپیمایی این روز بزرگ را درتمام شهرهای اسرائیل برگزار نماییم وجهت برگزاری آن در ایالت های آمریکا نیز، هماهنگی های لازم را با آقای ترامپ به عمل خواهیم آورد.

به امید محکم تر شدن این پیوند مبارک

(به تاریخ روز بعد از آخرین جمعه ی ماه رمضان سال1438 هجری قمری)




تاریخ : شنبه 96/4/3 | 3:14 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

همه ی شما شنیده اید که چندی پیش آقای وزیر محترم ارشاد نامه ای به صداوسیما نوشت و درخواست کرد نوای " ربّنا " ی استاد شجریان درایام ماه مبارک رمضان پخش شود. لازم شدبنده به عنوان یک شهروند، نکاتی را من باب تذکر ونصیحت خدمت آقای وزیر عرض کنم:

اولاً) هم آیات ربّنا درقرآن زیاد است و هم آدم های خوش صدایی ازمداحان محترم سوگلی که بتوانند «آیات باهرات» را «نسبت به مقارنات» طوری تلاوت کنند که هیچ چیزی «تحت الشعاع» چیز دیگر قرار نگیرد. چه اصراری است که فقط ربّنا باصدای یک خواننده ی خاص پخش شود؟ این همه ایشان خوانده، بگذارید چندسال هم دیگران بخوانند. البته نمی دانم چرا علمای اعلام طی ده ها سال پخش ربنای استاد شجریان متوجه نشده بودندکه «توجه به الحان» و «حرکات متناظر بدنی» می تواند «رموز وظرافت‌های نهفته درتناسب‌های ایقاعی را تحت‌الشعاع» قرار دهد، اما در هرحال بایدبه وزیر محترم خاطر نشان کرد که اگر به برکت وجود ممنوع کنندگان نبود و اگرجوادآقای لاریجانی –در راستای وظیفه ی شغلی اش ازمیان چندین شغل ناچیزشان- به نکات و رموزات ظریف نهفته درموضوع توجه نمی فرمودند، معلوم نبود این "آهنگ" تاکنون چه بلایی برسر دین مردم و موسیقی ملی ما آورده بود. واقعاً خدا به خیرگذراند!

ثانیاً) جناب آقای وزیر فرهنگ! چرا می خواهید با ارسال چنین نامه هایی، روی نواقص کارخود سرپوش بگذارد. آیامجوز دادن به کنسرت ها یکی از نواقص کارشما نیست. خداوکیلی اگر قوه ی محترم قضائیه و ائمه ی محترم جمعه وجماعات به داد نرسیده بودند، الآن ایران پرشده بود ازکنسرت ها وخواننده هایی مثل شجریان که می روند درشبکه های خارجی با دخترها عکس یادگاری می گیرند. حالا کاش "جیگیلی جیگیلی" و "بق بقو" بخوانند و تتو کنند؛ کروات می زنند وچنان صدای شان را درگلو می چرخانند که هم خودشان، هم خواندن شان و هم موسیقی را حرام می کنند.

ثالثاً) جناب آقای وزیر! خودتان بهتر می دانیدکه مردم کتاب نمی خوانند و به سینما نمی روند، فیلمسازهای ما سیاهنمایی می کنند،جوان ها بیکارند، کارخانجات تعطیل شده، اقتصاد خوابیده، آمریکا راه به راه برجام را نقض می کند، تحریم ها همچنان باقی است و روز به روز بیشتر می شود، اختلاس بیداد می کند، مسؤولان به خوردن چیزهای مختلف مانند بیت المال، زمین، جنگل، دشت، دریا، ساحل وچیزهای خوشمزه ی دیگر تمایل وصف ناپذیر پیدا کرده اند، سوریه دارد از دست می رود، اسرائیل هنوز روی صفحه ی روزگار، پهن است، عربستان شاخ وشانه می کشد، کشور دوست وهمسایه ی ما قطر درمحاصره ی خناسان قرار گرفته و هزارها مشکل کوچک و بزرگ دیگر. آن وقت شما خودتان را به یک موضوع بی اهیمیت مشغول می کنید و به صداوسیما نامه می نویسد؛ آن هم صداوسیمایی که مدام درحال انجام کارهای اولویت دارد است، سریال های فاخر ومستندهای تاریخیِ کاملاً مستند می سازد که مو لای درزشان نمی رود. آیا شما شاهدنبودید شبکه ها وبخش های مختلف – به ویژه- شبکه ی محترم افق برای روشنگری مردم در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری چه برنامه های خوبی تهیه کردند و الحمدلله نتایجش را هم همه دیدند. پس کمتر به این و آن نامه بنویسید. به جای این کارها بروید مشکلات سیاسی و اقتصادی وپولی ومالی ومحیط زیستی مملکت را حل کنید.

در هرصورت وزیر باید آدم خیلی خوب و سربه زیر وسربه راهی باشد وکارهای خوب بکند.

------------------------------------

تذکر: مطالب داخل گیومه « » ازآقای محمدجوادلاریجانی است که درجواب نامه ی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد به صداوسیما نوشته شده بود.

 

(20/3/96)




تاریخ : یکشنبه 96/3/28 | 6:16 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

ظریفی را دیدند هماره درمقابل دورنمای1 نماز همی خواند و به صدای آن نیز گوش همی سپرد. از وی بپرسیدند آیا این کار، مرتو را حضور قلب به اختلال همی نکشاند و فکرت را از هوای نماز همی نپراند؟

ظریف پاسخ بگفت: چون درمقابل دورنمای نماز همی خوانم، لااقل فقط به صدای آن اندیشه همی کنم و ذهنم درهمان هوا به پرواز درهمی آید، اما چون درسکوت به نماز ایستم، مرا مرغِ ذهن به پروازی مدام درآید و راه به صدها مسیر و موضوع بگشاید.

------------------------------------------------------------------

دورنما= تلویزیون

(29/1/96)




تاریخ : دوشنبه 96/3/15 | 2:56 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

کاندیدایی برشهری وارد بشد و ادعا بنمود که درسواد، از رقیبِ خود برتر باشد و به لیاقت سرتر.

او را پرسیدند چگونه تواند ادعای خویش به اثبات برساند و رقیب را به خاک مذلّت بنشاند.

کاندیدا بگفت: «خلایق را ندا دهید که فردا درمیدان شهر مجتمع آیند. آن جا مناظره ای ترتیب همی دهم و ادعای خویش به اثبات همی رسانم».

فردا کاندیدا باتخته سیاهی درمیدان شهر وارد بشد و اندر پس تکرار ادعای خویش، از رقیب بخواست تا نام "صندوق رأی" را برتخته سیاه بنگارد. رقیب نام صندوق رأی بر تخته نگاشت. پس از او، کاندیدا نقش صندوق رأی را درکنار نوشته ی رقیب بکشید و از مردم بخواست تاخود قضاوت کنند کدام درست است. رعیت انگشت اشارت به سوی "نقش" صندوق رأی ببردند و آرای خویش به کاندیدای مدعی بسپردند.

(25/8/95)




تاریخ : شنبه 96/2/16 | 12:12 صبح | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

سال ها پیش که ما نوجوان بودیم، گاهی مردم به مناسبت های مختلف شعار می دادند "بوی رجایی آمد" یا "بوی بهشتی آمد" و...

در آن زمان حس بویایی ماهنوز رشد لازم و کافی را نداشت تا آن بوها را به خوبی احساس کنیم، اما به نظر می رسید طبق اظهار نظرهای مردم، آن دوبزرگوار انسان های خوش بویی بوده اند.

گذشت تاسال 84 که باز عده ای گفتند "بوی رجایی" آمد. راستش همان موقع هم بوی مذکور شامه نواز نبود که هیچ، مقداری آزار دهنده هم بود و هرچه از سال 84 فاصله می گرفتیم آن بو تندتر ومشمئز کننده تر می شد تا این که بوی تعفن همه جا را پر کرد. دیگر داشتیم به شهیدرجایی و بویش بدبین می شدیم که درسال 88 دعوای آدم های بابصیرت و بی بصیرت بر سرهمین بو بالا گرفت. آن جا بود که فهمیدیم ای داد و بی داد، آن موقع بصیرت مان می لنگیده و همین بی بصیرتی باعث شده که حسّ بویایی ما مختل شود و بوی شهید رجایی را به شکل خیلی بدی احساس کنیم.

 

اخیراً هم می شنویم عده ای شعار می دهند "بوی بهشتی" آمد. از شما که پنهان نیست، ازخدا هم پنهان نباشد، امسال هم احساس می کنیم یک بوی بدی دارد به مشام می رسد. شاید به خاطر مشکل بصیرت و بویایی گذشته ی ما باشد که هنوز باقی مانده. پیش خودمان فکر کردیم اگر بتوانیم - قبل از بدبین شدن به بوی شهید بهشتی – درکلاس های فشرده ی بصیرت درمانی شرکت وشامه ی خودمان را معالجه کنیم بد نباشد. از بخت بد ما، حالا که دربه در به دنبال آدم های بابصیرت برای گذراندن دوره می گردیم، یاصدای آن بزرگواران درنمی آید یا تابلوشان را جمع و کرکره شان را هم کشیده اند پایین. نکند طفلکی ها به خاطر شدت همان بوی خوشی که می گفتند مال شهید رجایی و شهیدبهشتی است، به حال غشوه درآمده و از هوش رفته باشند.




تاریخ : دوشنبه 96/2/11 | 6:55 عصر | نویسنده : بچه شلوغ | نظر