تلخکام شیرین فام
دریک بطری نوشابه شیرین گازدارباحجم 330سی سی(بطری کوچک) به اندازه 10قاشق چایخوری شکروجوددارد وطبق نظرسازمان بهداشت جهانی (W.H.o) حداکثرمصرف شکرموردنیازدرفعالیت معمول روزانه 6 قاشق چایخوری می باشد(هرچندمصرف قندموردنیازروزانه بهتراست به شکل قندطبیعی مثل قندمیوه باشد، نه قندهای سینتتیک مثل شکر) .
افرادی که روزانه 1تا 2بطری ازاین نوشابه را مصرف می نمایند، احتمال ابتلای آنها به دیابت نوع دوم 26درصد افزایش می یابدوطی آمارسالانه 184000مرگ درجهان بعلت مصرف نوشیدنی شیرین روی می دهد .
شیرینی زیاداین نوشیدنی معمولا ایجادتهوع می نماید، ولی وجوداسید فسفریک دراین نوشیدنی میزان پاسخ به شیرینی راکمترنموده وفردقادراست میزان زیادی را بدون تهوع مصرف نماید .
اسید فسفریک نیزسبب آسب پرزهای گوارش شده ومشکلات جذب موادغذایی واحتمال زخمهای گوارشی را افزایش خواهدداد، که البته وجودگازدراین نوشیدنی این فرایند را تشدید می نماید .
20دقیقه پس ازنوشیدن میزان قندخون بالا رفته وبه تبع آن انفجارترشح انسولین ازپانکراس روی می دهدوقندخون سلولهارا سیروفربه نموده وکبد نیز بقیه قنداضافه راتبدیل به چربی می نماید . این چربی به خصوص چربی ذخیره شده درکبدعوارضی را بدنبال خواهدداشت وچاقی وکبدچرب درصورت مصرف مداوم وافزایش احتمال دیابت را به همراه خواهدداشت .
40دقیقه پس ازمصرف کافئین کولا جذب شده وسبب بازشدن مردمک چشم (درروزحساسیت به نوردرچشم پیدامی شود)، وفشارخون افزایش می یابد، وکافئین گیرنده های آدنوزین مغزرا بلوکه ومانع احساس خستگی می شود(کمی سرخوشی) .
45 دقیقه پس ازمصرف کافئین نوشابه، دوپامین مغزافزایش ویک احساس لذت ازمصرف وعلاقه زیادبرای مصرف لیوانی دیگردرفردپدید می آید(فرایندی شبیه اعتیاد) .
اسید فسفریک پس از60دقیقه موجب کاهش جذب کلسیم، سدیم، ومنیزیم وروی ازروده واختلال درمتابولیسم بدن شده وحجم بالای قنددرخون دفع کلسیم درادرار رادرپی داردکه سبب تشدید پوکی استخوان خواهدشد .
کافئین موجودنیزروی، سدیم وکلسیم بدن راازطریق ادرا دفع نموده ومیزان آب بدن نیزدفع بیشترازنرمال خواهدداشت .
پس ازافت قندبدنبال ترشح زیادانسولین وفروکش کردن هیجانات ایجادشده دربدن ودفع آب بیشترودفع کلسیم، سدیم وروی،حالابدن مانده باخستگی وبی آبی واستخوانی که بهترین املاح استحکامی خودرا ازدست داده است .
بااستفاده ازمقاله پزشکی امروز
باز این چه شورش است که در خلق عالم است *** باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین *** بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو *** کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب *** کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست *** این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست *** سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند *** گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده? کنار رسول خدا حسین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند *** یک باره بر جریده? رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر *** دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین *** چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک *** آل علی چو شعله? آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت *** گلگون کفن به عرصه? محشر قدم زنند
جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا *** در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز *** آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد *** شور و نشور و واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند *** هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید *** هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت ز یاد رفت *** چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد *** بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان *** بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعره? هذا حسین او *** سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این کشته فتاده به هامون حسین توست *** وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی *** دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست *** زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت *** از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات *** کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که با خیل اشگ و آه *** خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین *** شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
* پ ن1: یکی از ابیاتی که در این شعر می توان به آن توجه کرد، مصرع "ترسم جزای قاتل او..." الی آخر است که دو نکته یا سوال را در ذهن متباتر می کند 1- آیا اگر در روز حشر، خداوند مستقیم یا با واسطه و شفاعت بزرگان دین و اهل بیت، قصد بخشش بندگانش را داشته باشد، بندگانی که ما از حال آنها و اینکه چه بر آنها گذشته مطلع نیستیم... ما باید ناراحت بشویم؟!.. و اصولاً چرا ما باید ناراحت بشویم؟!.. جواب شاید این باشد که پس عدل خداوند چه می شود؟! خب سوالا اینجاست که ایا عدالت خداوند را برای خودمان نیز طلب می کنیم؟
2- نکته خیلی جالبی که در بیت بعد مطرح می شود این است که شاید در آن روز فضا و فرمان رحمتی عالمگیر ایجاد شود... که ای بندگان من، من از حق خود گذشتم... مانند روایتی که برای ایام ظهور تعریف می کنند که فضای رحمت و رأفتی عالمگیر ایجاد می گردد و برادران و مومنین از روی اعتماد دستشان در جیب یکدیگر است. خداوند فرمان عفو صادر می کند و قول می دهد اگر بندگان همه از هم درگذرند خداوند همه را به بهشت و یا در معنای بهتر به قرب خود وعده می دهد... خب معصومین و بزرگان که تکلیفشان مشخص است.. آیا ما نیز از گناهان و ظلمی که بر ما رفته است خواهیم گذشت؟!
بی شک انذار بندگان به رعایت حق الناس از این باب است...
پ ن2: فضایی که در بالا ترسیم شد که بسیار دلنشین هم هست را می توان در ادعیه ای که سال ها آنها را خوانده ایم و توجهی نکرده ایم رویت کرد...
پ ن3: حضور اباعبدالله (به معنای پدر بندگی) در کربلا سفره ایست برای دستگیری نه فقط از دوستان اهل بیت که از دشمنان ایشان... شاهدش.. توبه حر است و همراهی زهیر... گریه بر قاتل خود در گودی قتلگاه است.. نصیحت مداوم کوفیان.. به میدان فرستادن فرزندان خود به میدان حتی بدون لباس رزم که ای دنیا اف بر تو... به میدان فرستادن اشبه الناس خلقاً و خلقاً به رسول الله... و قرآنی که سر بریده بر نیزه خواند.. وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ... شاید باز هم بر شما رحمتی شود... حالا سوال دیگر: آیا اباعبدالله زن و بچه و کودک و زن و اهل بیت خود را به همراه گرفت تا رحمتی و مغفرتی باشد برای چه کسی... شیعیان فقط یا تمام عالم را دستگیری با حسین است؟.. که الحق او پسر کسی است که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا..
در ادامه ی طرح گاه و بیگاه مطالب حقوقی، این بار دامنه ی بحث به سوی عناوین «توقیف» و «حبس» کشیده شد. در این باب کتاب ها و مقالات بسیاری نگاشته شده که علاقه مندان می توانند برای افزایش آگاهی خود به آن ها مراجعه نمایند. اما نگارنده در این مختصر برآن است تا برگی موجز از آن کتاب بسیط را فقط جهت اطلاع عزیزان تقدیم نماید.
.: Weblog Themes By Pichak :.