خاتمیت پیامبر گرامی اسلام(ص)
با رحلت جانگداز اشرف کائنات و خاتم أنبیاء(ص) ، پرونده بَعث رسولان و پیامبران از جانب خداوند برای همیشه مختومه شد و پس از آن طی طریق و ادامه مسیر بر دوش مردمان نهاده شد. لذا بی مناسبت نیست اشاره ای اجمالی به این مبحث نموده و نظرات برخی کسان را در این زمینه بازگوئیم.
سوره أحزاب – آیه 40:
ما کان محمدٌ أبا أحدٍ مِن رجالِکم و لکن رسولَ الله و خاتَمَ النبیین ...
ترجمه: محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ولیکن (او) رسول خدا و خاتم پیامبران است...
خاتَم به فتح تاء گر چه از نظر لغوی به معنای مُهر انگشتری و نگین انگشتری است اما از آنجا که سابقاً پایین نامه ها را به عنوان ختام کلام با مُهر انگشتری مهر می نمودند ، لذا در اینجا به مفهوم پایان دهنده به جریان نبوت بوده و مرادف با خاتِم(ختم کننده و پایان دهنده) به کسر تاء مفروض شده است.
گفته شده است دو عامل موجب بعث أنبیا و به طریق أولی رسولان بوده است:
اول – عدم تکامل بشر در روند رشد تاریخی خود؛ که موجب میشد هر از چندی خداوند برای یادآوری و گوشزد به بشریت و نمایاندن مسیر صحیح هدایت و سعادت ، رسولان و صاحبان شریعت را مبعوث کند.
دوم – قصور و ضعف انسانها در حفظ و نگهداری از میراث گرانبهای رسولان؛ که موجب از بین رفتن یا بروز تحریف در شرایع پیشین میشد و این عامل موجب می گردید خداوند تا هنگام رسیدن بشر به مرز عقلانیت ، پیامبرانی را مبعوث نماید تا انسانها را جهت گذار از مرحله طفولیت و رساندن آنان به سرمنزل تعقل ، یاری رسانَد. و در واقع چونان طفلی که باید از او مراقبت نمود تا راه رفتن و تکلم بیاموزد ، از بشر نیز با بَعث أنبیا این گونه مراقبت می نمود. اما با بعثت پیامبر گرامی اسلام(ص) و نزول این آیه به واقع خداوند می - خواهد دو چیز را به بشریت اعلام کند:
الف – این که بشر بدان پایه از عقلانیت رسیده است که دیگر نیازی به تکرار بَعث رسولان نیست.
ب – این که بشر با نصب العین آموزه های دینی و با بهره مندی از عقل خدادادی باید ادامه مسیر را خود بیابد و متناسب با شرایط زمانه و مقتضیات آن به راه خود تداوم ببخشد.
در واقع بشر دو مرحله را در روند تکاملی خود طی کرده است:
1 – مرحله پیش از بلوغ عقلی و اجتماعی ؛ که در این مرحله بشر نمی توانسته است دریافت کلی از تعلیمات دینی داشته باشد و همچنین نمی توانسته است این میراث گرانبها را به نحو أحسن حفظ نماید و خداوند با ارسال رسولان و برانگیختن پیامبران ، از طریق وحی به آنها یاری می رسانده است.
2 – مرحله پس از بلوغ عقلی ؛ در این مرحله ، بشر توانائی درک و فهم دین را به شکل جامع به دست آورده است و نیز توان حراست از داشته ها و دانسته های خود را یافته است. لذا مستغنی از استمرار رسولان و پیامبران گشته و خود با اتّکاء به عقل خود و با بهره مندی از علوم بشری می تواند راه خود را در سایه دین باز یافته و به کمال و سعادت نائل آید.
نکته:
ختم نبوت به مفهوم پایان دیانت و دین ورزی نیست بلکه به معنای راه یابی بشر به مدد عقل خود در سایه هدایت عامه شریعت نبوی است. {و الا چنان که مبرهن است گرایش به دیانت در هر زمان ، بیش از زمان گذشته است. و این به دلیل گرایش فطری بشر به تدیُّن است.} زیرا عقل و علم و تجربه صِرف بشری نمی تواند به صورت جامع الأطراف به تمام رموز و اسرار جهان طبیعی و ماوراء طبیعی از جمله حیات اخروی ، نائل آمده و إشراف پیدا کند و بالنتیجه آن گونه که مقتضای مصالح خویش است ، تدبیر امور نماید.
حفظ اسلام، حفظ نظام، حفظ حقوق مردم، کدام از اوجب واجبات است؟
«بازخوانی پیام 8 ماده ای امام خمینی»
مقدمه
امام خمینی به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی اهداف انقلاب را در سخنرانی ها و مصاحبه های خود چه پیش از پیروزی و چه پس از پیروزی انقلاب به روشنی تشریح کرده اند. از جمله اهداف اصلی و محوری را حفظ و احیای اسلام و قرآن و ارزشهای دینی؛ تحصیل و برقراری آزادى و استقلال؛ مبارزه با ظلم و جلوگیری از تعدی به حق و حقوق مردم اعلام کرده اند. تا جایی که اعلان داشتند انقلاب سه مقصد اساسی دارد: «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى»؛ و در کل ملت مسلمان ایران هم با در نظر داشتن این سه هدف قیام و رهبر خویش را یاری کردند. آنچه از بیانات و نظرات امام هم استنباط می شود، تأکید بر حفظ اسلام حقوق احاد ملت است که برگرفته از همان سه مقصد اساسی است؛ به ویژه حفظ حقوق شهروندی و حریم خصوصی افراد که نمونه بارز این تأکید در پیام 8 ماده ای ایشان (24 آذر 1361؛ صحیفه امام، 17/143 تا 139)، به وضوح دیده می شود.
در توصیه های حضرت امام به ملت و مسئولان هست که «اهتمام به امور مسلمین از اوْجَبِ واجبات است.» (صحیفه امام، 3/414) یا این که «مسئله حفظ نظام جمهورى اسلامى در این عصر و با وضعى که در دنیا مشاهده مى شود و با این نشانه گیریهایى که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف مى شود، از اهمّ واجبات عقلى و شرعى است.» (صحیفه امام، 19/153) از طرفی بارها و بارها بر حقوق ملت نیز تأکید داشتند.
حال این پرسش پیش می آید که کدام از اوجب واجبات است؟ حفظ اسلام، حفظ نظام و یا حفظ حقوق ملت؟ کدام ارجحیت دارد؟ در صورت تعارض کدامیک در اولویت است؟ آیا هر کدام بدون دیگری امکان دارد؟ و...
هدف ما پاسخگویی به این پرسشها، با توجه با سخنان و مکتوبات برجای مانده از امام، به خصوص پیام 8 ماده ای است، البته با اختصار.
زمینه های تاریخی فرمان
توجه به زمینه های تاریخی ـ اجتماعی صدور فرمان امام، ما را در ارائه پاسخ بهتر یاری می دهد. این پیام امام که نگاهی همه جانبه داشته و خطاب به همه سران و مسئولان نظام، به ویژه متصدیان قوه قضائیه و دیگر ارگان های اجرایی صادر شده و تأکیدی قاطع بر قانونگرائی و حفظ اصول قانون اساسی و حقوق شهروندی است، در زمانی صادر شد که برخی عملکردهای افراطی و دخالت حکومت و نهادهای تازه تأسیس حکومتی در حریم خصوصی شهروندان از عمده عوامل آن بود. حضرت امام در واکنش به گزارشهایی که در این موضوع به ایشان می رسید، با این که کشور در وضعیت ویژه جنگی، تحریم های دشمنان قرار داشت و گروههای مخالف و معاند و جاسوسی که گاه مسلح و در خانه های تیمی هم بودند، فعال بوده و حمایت و کمک خارجی دریافت می کردند، این فرمان را صادر کردند.
جایگاه و حقوق ملت از نگاه امام
اگر مجموعه دیدگاه های حضرت امام را مورد مطالعه و دقت قرار دهیم، خواهیم دید، مردم و حق و حقوق ملت در دستگاه فکری ایشان وزن سنگینی دارند. به طور کل حضرت امام نظراً و عملاً بر حق الناس، به ویژه حق و حقوق طبقات فرودست جامعه تأکید بسیار داشتند. مردم، به تعبیر مکرر و پیوسته ایشان، ولی نعمت های مسئولین، زمامداران و پیشوایان انقلاب بودند (صحیفه امام، 14/73؛ 16/24؛ 16/25؛ 17/305؛ 17/427؛ 18/38؛ 18/280 و...). ایشان همیشه بر نقش محوری مردم تأکید داشته و نگران به حاشیه رفتن و کم رنگ شده نقش آنان بودند و بر حضور عملی تأثیرگذار مردم در همه زمینه ها اصرار داشتند، آن هم نه حضوری نمایشی یا تزیینی، بلکه حضوری مؤثر و واقعی. نقش محوری و اساسی مردم از دیدگاه امام را می توان با مراجعه به به کتابهای «تبیان» که شامل مجموعه سخنان و بیانات و مکتوبات موضوعی ایشان است، دریافت کرد. از جمله: «تبیان جایگاه مردم در نظام اسلامی از دیدگاه امام، در 250 ص»، «تبیان حقوق در اندیشه امام، در 450 ص»، «تبیان اقشار اجتماعی در اندیشه امام، در 450 ص»، «تبیان آزادی در اندیشه امام، در 300 ص» و «تبیان قومیت و ملیت در اندیشه امام، در 130 ص»
با مطالعه و تحلیل نظرات امام، به دست می آید که ایشان حکومت را در ظل و ذیل مردم، در خدمت و خدمتگذار مردم و با آنها می دانست. در نگاه امام بحث از سلطه، هیمنه و اقتدار نمی باشد. حکومت به عنوان نهادی نیست که باید ایجاد هیبت و هیمنه کند و بر مردم سیطره داشته باشد. از نگاه امام رابطه حکومت و مردم باید یک رابطه دوطرفه، همراه با تعامل، به دور از قهر و سلطه گرایی و مخصوصاً بدون شکاف دولت و ملت باشد. امام اصلاً شکاف دولت ـ ملت را قبول نداشت و در سخنرانی ها، صحبتها و بیاناتشان بسیار روی پیشگیری از این شکاف تأکید داشتند.
نکات مهم پیام 8 ماده ای امام
حضرت امام در ابتدای این فرمان در تعقیب تذکر به لزوم اسلامی نمودن تمام ارگان های دولتی به ویژه دستگاه های قضایی و لزوم جانشین نمودن احکام الله تذکراتی به جمیع متصدیان امور می دهد که به طور خلاصه عبارت از:
1 ـ تهیه قوانین شرعی و تصویب و ابلاغ آنها با دقت و سرعت لازم و در اولویت قرار دادن قوانین مربوط به مسائل قضایی که مورد ابتلای عموم است.
2 ـ دوری از اشکال تراشی های جاهلانه و معیار قرار دادن حال فعلی اشخاص در رسیدگی به صلاحیت افراد.
3 ـ صدور احکام اسلامی با استقلال و قدرت و بدون ملاحظه از هیچ مقامی.
4 ـ ممنوعیت ارگانهای حکومتی در رفتار غیراسلامی با مردم.
5 ـ ممنوعیت توقیف و احضار افراد بدون حکم قاضی هرچند به مدت کوتاه. چنین عملی جرم و موجب تعزیر شرعی خواهد بود.
6 ـ ممنوعیت دخل و تصرف و توقیف و مصادره اموال منقول و غیرمنقول افراد بدون حکم حاکم شرع آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.
7 ـ ممنوعیت ورود به خانه یا مغازه یا محل کار اشخاص بدون اذن صاحب آنها.
8 ـ ممنوعیت جلب، تعقیب، مراقبت، اهانت و اعمال غیرانسانی- اسلامی نسبت به دیگری به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه.
9 ـ گوش کردن به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه.
10 ـ شنود گذاشتن و تجسس از گناهان و دنبال اسرار دیگران بودن برای کشف گناه و جرم، هرچند گناه بزرگ باشد.
11 ـ فاش کردن اسرار دیگران حتی برای یک نفر.
در بندی دیگر، حضرت امام، آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس دیوانعالی کشور وقت) و آقای مهندس میرحسین موسوی (نخست وزیر وقت) را موظف نمودند تا از امور مذکور با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند. بعد از برشمردن موارد فوق در انتهای پیام خود بار دیگر تأکید می کنند: «قابل قبول نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن به کسی ظلم شود.»
ایشان در این فرمان نزدیک به بیست مورد از حقوق شهروندی را در رابطه با شهروندان مورد توجه و اشاره قرار داده و بر لازم الاجرا بودن آن تأکید ورزیده اند. البته در همان زمان، متعاقب فرمان، ستادی از جانب حضرت امام، متشکل از آیت الله موسوی اردبیلی، مهندس میرحسین موسوی، آیت الله امامی کاشانی (رئیس دیوان عدالت اداری وقت)، حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری (وزیر کشور وقت)، حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی محقق داماد (رئیس بازرسی کل وقت کشور) و مهندس غلامرضا آقازاده (وزیر مشاور وقت) برای پیگیری فرامین فوق تشکیل شد.
نکته مهمتر در این پیام این که ایشان تأکید می کنند در مواردی که مداخلات حکومت، حتی به منظور نیل به امنیت نظام و کشور، اگر با حقوق مردم و شهروندان تزاحم و برخورد پیدا کند، باید احتیاط تام رعایت شود. معنای احتیاط تام و دشواری آن را صاحب نظران بهتر می دانند. پس امام در این مواقع هم حکومت را به رعایت احتیاط تام ملزم می کند: «آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردى است که در رابطه با توطئه ها و گروهکهاى مخالف اسلام و نظام جمهورى اسلامى است که در خانه هاى امن و تیمى براى براندازى نظام جمهورى اسلامى و ترور شخصیتهاى مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و براى نقشه هاى خرابکارى و افساد فى الأرض اجتماع مى کنند و محارب خدا و رسول مى باشند، که با آنان در هر نقطه که باشند، و همچنین در جمیع ارگانهاى دولتى و دستگاههاى قضایى و دانشگاهها و دانشکده ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل، ولى با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها، چرا که تعدى از حدود شرعیه حتى نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنانچه مسامحه و سهل انگارى نیز نباید شود. و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبى آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملى انجام ندهند.» (صحیفه امام، 17/141)
پاسخ پرسش ها
آنچه از مجموع آثار امام و فحوای فرمان 8 ماده ای امام فهمیده می شود، این است که دغدغه محوری و اساسی امام حفظ اسلام اصیل است و ارزش های دینی و انسانی، سپس حق و حقوق مردم. اما وقتی از حفظ نظام صحبت می کنند، مقصودشان صرفاً به معنای حفظ نظام به معنی یک حکومت سیاسی نیست، بلکه منظور حفظ نظام صالح و نظم اجتماعی است؛ حفظ نظام از دیدگاه امام یعنی حفظ نظم، انتظام و نزاکت اجتماعی. پس نمی توان مفهوم حفظ نظام را صرفاً به نظام حکومتی فروکاست و نظام اجتماعی را نادیده انگاشت؛ و یا با استناد به تزاحم اهم و مهم هر کاری را برای حفظ نظام حکومتی انجام داد. چنین برداشتی دقیقاً مغایر با مبانی و دیدگاه های امام خمینی است.
نقش و تأثیرگذاری مردم و بازگرداندن آرامش به مردم و حفظ حق و حقوق آنان یکی از دغدغه های اصلی امام بوده است، لذا اگر قرار باشد به نام حفظ نظام، حق و حقوق مردم، نظم و انضباط جامعه، قوانین مدون کشور نادیده گرفته شده و آرامش روحی و روانی و اجتماعی مردم مورد تعرض قرار گیرد، این نوع صیانت از نظام مورد تأیید امام نیست.
خلاصه اینکه از نگاه امام خمینی، حفظ نظامی از اهم واجبات است که در درجه اول حفظ اسلام اصیل و ارزش های دینی و حفظ حق و حقوق و آزادی مردم را دغدغه همیشگی خود قرار دهد، آن هم در همه حالات و زمانها.
با این نگاه بدست می آید که وظیفه اصلی حکومت و تمام ارکان نظام، دفاع از حقوق مردم است. از نظر امام دفاع از حقوق مردم با دفاع از نظام و حفظ نظام مغایرت ندارد. حفظ نظام از مسیر حفظ حقوق مردم می گذرد و این دو تضادی با هم ندارند. نباید حقوق مردم را برای حفظ نظام نادیده گرفت.
مطلب آخر این که شاید بعضاً بر اساس شنیده ها بگویند حضرت امام فرموده اند: «حفظ نظام اوجب واجبات است!» در پاسخ به این عزیزان نیز باید گفت اگر تمام 21 جلد صحیفه امام و سایر مکتوبات امام جستجو شوند، تنها در یک مورد به واژه «اوجب» بر می خوریم، آن هم در این جمله است که فرموده اند: «اهتمام به امور مسلمین از اوْجَبِ واجبات است.» (صحیفه امام، 3/414) البته در مورد حفظ نظام، مطالب مهم و بلندی دارند، از جمله حفظ آن را «از اهمّ واجبات عقلى و شرعى» می دانند که اینجا هم باید دقت کنیم که ایشان می فرمایند «از اهمّ» یعنی در کنار آن، «اهمّ» های دیگری نیز هستند و این یکی از اهمّ هاست.
اعلان خطر-2
4- تغییرات اجابت مزاج :اجابت مزاج یاهمان دفع مدفوع به شکل طبیعی یکی ازفعالیت های مهم درادامه حیات ونشانه مهم سلامتی موجودات زنده می باشد که هرگونه تغییرآن می تواندعلامت شروع یک بیماری تلقی شود .
دفع خون همزمان بادفع مدفوع، دفع خون بعدازمدفوع به شکل قطره قطره یاخون وسیع وروشن، تغییرات رنگ وشکل وقوام مدفوع، تغییر درتعداد ودفعات اجابت مزاج، دفع ترشحات چرکی به شکل غیرارادی، وجود علائم همراه مانند درد وخارش مقعد، دل درد(به شکل ثابت وکولیکی) یا تنسموس(زورپیچ) ازتغییرات عمده اجابت مزاج می باشد .
شایعترین علل مراجعه افراد برای درمان بیماریهای اجابت مزاج اسهال ویبوست میباشند که اسهال بیشترموجب نگرانی ومراجعه سریع تر شده ومعمولا درمان نسبت به یبوست به موقع صورت می گیرد .
یبوست :عمل دفعی که به طوردائم با مشکل انجام (باالتماس)ودردفعات کم ویا به شکل ناقص صورت گیرد وبیشتر مبتلایان ازفشاربیش ازاندازه، سفتی مدفوع، احساس پری درقسمت تحتانی شکم وعدم تخلیه کامل شکایت دارند .
علل عمده یبوست :
1- عوامل اجتماعی – روانی مثل توجه بیش ازحدوالدین به دفع فرزندان، اهمیت وسواس گونه به نجاست وپاکی وگاهی تنبیح فرزندان، نیاز به جلب توجه درکودکان، مشغله کاری زیاد دربزرگسالان وبی توجهی به زمان دفع وبه تعویق انداختن آن ویا وسواس اجباری درافراد نسبت به دستشویی های اماکن ومعابرازعوامل عمده یبوست درافراد جامعه ماست . .
2- عوامل فیزیو لوژیکی مانند مصرف کم وناکافی فبیر دررژیم غذایی ومصرف بعضی داروها .
3- علل پاتولوژیکی(بیماریزا): الف- انسداد دردستگاه گوارش به خصوص کولون به علت تنگی های ناشی ازایسکمی، توده های خوش خیم وبد خیم، دیورتیکول والتهاب .
ب- اسپاسم(انقباض بیش ازحد) وآسیب اسفتگتر(دریچه) های ارادی وغیر ارادی مقعدوایجادفیشر(شقاق) وبواسیر(هموروئید) وفیسچول(مجرای عفونی)که دفع را با مشکل مواجه می نماید .
اختلال درکارکرد اعصاب دستگاه گوارش وبیماریهای غددوتحریکات عصبی ... نیز می تواند فرایند دفع را با مشکل مواجه نماید .
اسهال :دفع مدفوع به طورآبکی یا شکل نیافته به دفعات زیاد(معمولابیش ازسه نوبت درروز) وبیش از200گرم دردسی لیتر را اسهال می گویند که البته درمواردی ازاسهال کاذب وبی اختیاری مدفوع دفع کمتراز200 گرم داریم .
انواع اسهال :
1- اسهال حاد به مواردی که اسهال کمترازدوهفته ادامه یابدحاد می گویندکه 90درصد موارد آن علل عفونی داشته و10درصد بقیه به علل ایسکمی(اختلال خونرسانی دردستگاه گوارش) وموادسمی ... می باشد .
2- اسهال پایدار به مواردی که اسهال بین 2تا4 هفته طول کشیده اطلاق می شود، که به علت آلودگی به انگل ژیاردیا ویا مصرف خودسر وطولانی مدت آنتی بیوتیکها ویا انسداد نسبی روده والتهابات گذرای روده ایجاد می شود .
3- اسهال مزمن به مواردی گفته می شوداسهال بیش از4هفته ادامه یابد ویکی ازمواردجدی بررسی علت اسهال واعلان خطر برای شناخت ودرمان بیماری اسهال است .
اسهال مزمن دربیشترموارد برخلاف اسهال حادغیر عفونی بوده وعلل زیادی می توانند عامل ایجادکننده یا تشدیدکننده این اسهال باشندکه به اختصارعبارتنداز :
- مصرف مسهل هادرطولانی مدت وتغییرات اسموتیک، مصرف الکل وسموم وبعضی داروها ، بعضی عفونت های باکتریایی، انسداد نسبی یابرداشت قسمتی ازروده، تومورهای خوش خیم وپولیپ ها وانواع تومورهای بد خیم روده، نقایص مادرزادی جذب الکترولیتها، علل التهابی، پرکاری تیروئید، آسیب ناشی ازپرتوتابی مکرر، اختلالات حرکتی دردستگاه گوارش، سندرم روده تحریک پذیر وعلل ساختگی مثل مونچازن وبولمیا(علل روانی ورفتاری) .
تعییررنگ مدفوع به رنگ قیر، دفع خون روشن(رکتوراژی)، تهوغ واستفراغ شدید، دل درد های ناگهانی وپیشرونده، تب بالا، افت فشار وایجاد منگی وسرگیجه وعدم تعادل وبروز شوک درکنارتغییر اجابت مزاج می تواند یک هشدارجدی وگاهی ازموارد اقدامات اورژانسی وفوری برای درمان باشد . ادامه دارد...
د بااستفاده ازاصول طب داخلی هاریسون وهفته نامه پزشکی امروز
اخیراً همه ی شما در جریان قرار گرفته اید که یک مؤسسه ی فرهنگی معروف، عطش تکلیف الهی اش در زمینه ی امر به معروف و نهی از منکر گل کرده و تمام نیروهایش در سراسر کشور را هم آموزش داده و قرار است به میدان بیاورد تا ارزش های اسلامی را از چنگال استکبار جهانی و عمال خود فروخته ی داخلی نجات بدهد. باز هم اخیراً طرحی به نام «حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» در مجلس مطرح و در آستانه ی تصویب است. در این میان ذهن بچه شلوغ در گیر و دار این شلوغی ها در گیر شد و بدون این که فکر کند بین این دو جریان ممکن است کوچک ترین ارتباطی وجود داشته باشد، چند پیشنهاد به خاطرش خطور نمود که ذیلاً مطرح می نماید؛ باشد که نمایندگان متخصص و دلسوز مجلس هم توجهی به آن داشته باشند:
پیشنهاد اول: با عنایت به این که اقامه ی امر به معروف و نهی از منکر یکی از فروعات دینی است. و با توجه به این که لازم و واجب است همه ی فروعات دینی پاس داشته شود؛ لذا پیشنهاد می شود گروه های دیگری به صورت تخصصی برای بقیه ی فروعات هم آموزش دیده و وارد عمل شوند. مثلاً گروه هایی برای نظارت بر اقامه ی نماز، گرفتن روزه، انجام اعمال حج و... در جامعه آموزش ببینند. به عنوان نمونه وظیفه ی گروه های ویژه ی اقامه ی نماز این باشد که در مساجد، کوچه ها و پشت بام منازل حاضر شوند تا اگر مردم برای اقامه ی نماز اقدام نکردند، به خانه های شان رفته و آن ها را به مساجد بکشانند و یا - مانند گروه جمع آوری دیش های ماهواره – هلی برد کنند و با آویزان شدن به طناب ها، از پنجره به خانه های مردم مشرف شوند و اگر کسی در خانه اش به همراه خانواده به مسجد نرفته و یا به خواندن نماز اقدام نکرده باشد، بی سر و صدا از پنجره داخل شوند و خاطیان را با یک مشت و مال برادرانه و خواهرانه به راه راست هدایت فرمایند. بالاخره هرچه باشد نماز خواندن که از نگاه نکردن به تصاویر قبیح ماهواره مهم تر است. گروه های نظارت بر روزه هم می توانند به همین شکل بر سفره های افطاری و سحری رعیت نظارت نموده و روزه خواران را به هدایت الهی مُشرَّف سازند. یا مثلاً گروه های نظارت بر اعمال حج لیستی از افراد مستطیع جامعه و نیز میزان دارایی شان تهیه نموده و هرسال آن ها را به سفر حج فرا بخوانند. از سوی دیگر عده ای از مأموران خود را در موسم حج به مکه و مدینه بفرستند تا ببینند آن هایی که قول داده بودند به حج بروند، به وعده ی خود عمل کرده اند یا نه! تا اگر نرفته باشند، اقدامات مقتضی را بر روی آن ها اعمال فرمایند. البته ممکن است در این میان بعضی از افراد مستطیع به تقلب متوسل شوند؛ به این صورت که هزینه ی سفر خود را – به تأسی از داستان های قدیمی- در راه خیر مصرف نمایند. آن وقت بدون این که به سفر حج رفته باشند، توسط مأموران ویژه در مکه یا مدینه رؤیت می شوند. حالا چگونه می شود جلو این گونه تقلب ها را گرفت، بچه شلوغ هم نمی داند. اگر خوانندگان محترم پیشنهادی در این خصوص دارند ارائه فرمایند تا در مواقع مقتضی مورد استفاده ی مسؤولان مربوطه قرار گیرد.
پیشنهاد دوم:جهت اجرای هرچه بهتر اصل 44 قانون اساسی و هرچه بهتر تر فریضه ی امر به معروف، اجرا و اقامه ی فروعات دینی به بخش خصوصی از جمله شرکت ها و مؤسسات فرهنگی سپرده شود. مزایای زیادی بر این طرح مترتب است که در زیر به بعضی از آن ها اشاره می شود:
1- شائبه ی دولتی بودن طرح امر به معروف و نهی از منکر از بین می رود.
2- دولت بدون متولی گری، می تواند با فراغت بال سیاست گذاری های لازم را انجام داده و بر حسن اجرای کار نظارت نماید.
3- از آن جا که انجام کار فرهنگی هیچ درآمدی ندارد و فقط متضمن هزینه است؛ لذا دولت با اجرای این پیشنهاد، خود را – مثل سایر کارهای فرهنگی- از زیر بار یک هزینه ی بسیار هنگفت خلاص می کند.
4- ایجاد اشتغال: بعضی ها ممکن است به ما اعتراض کنند که: اگر طبق بند بالا این کار درآمدی در پی ندارد، پس اشتغال زایی آن به چه معنا است. لازم است به این عزیزان عرض شود ما نوشتیم «اشتغال زایی»، ننوشتیم که «درآمد زایی». درست است که اشتغال بدون درآمد منطقی به نظر نمی رسد، اما همیشه هم این گونه نیست؛ زیرا عده ای در جامعه هستند که همیشه ی خدا بیکارند و ضمناً کارشان را برای درآمد این دنیایی انجام نمی دهند. مثلاً برای رضای خدا یک روز درِخانه ی آقایی را آتش می زنند، روزی به خدمت آقازاده ای می رسند، روز دیگر نویسنده ای را ناکار می کنند و خلاصه با این که خودشان بیکارند، هر روز کاری دست این و آن می دهند. متأسفانه یک خلأ قانونی بزرک در مورد این عزیزان وجود دارد که کارشان در قوانین ما پیش بینی نشده است و این باعث شده که بعضی از معاندان و مخالفان، این عزیزان را گروه های خودسربخوانند.(البته بچه شلوغ به هیچ وجه اعتقاد به خودسر بودن آن ها ندارد). اگر قوانینی در این خصوص تصویب گردد، هم همه ی کارها قانونی می شود و هم شاید خدا خواست و با قانونی شدن کار، ستادهایی تشکیل شود، پست های سازمانی ایجاد گردد و از این رهگذر علاوه بر اجر اخروی، مختصری هم اجور دنیوی برای این عزیزان در نظر گرفته شود. ان شاءالله!
ناگفته نماند که طرح واگذاری امر به معروف به بخش خصوصی یک نقص بزرگ هم دارد و آن مزاحمت این بخش برای مسؤولان بلند پایه و کوتاه پایه ی نظام است. آن ها ممکن است- گوش شیطان کر و چشم شیطان کور- مسؤولان دلسوز و کاردان نظام را در بعضی از اختلاس ها، رانت خواری ها، سوء مدیریت ها و چیزهایی از این قبیل دخیل یا مقصر بدانند و بخواهند آن ها را هم – جسارتاً - امر به معروف و نهی ازمنکر نمایند. هرچند نصیحت مسؤولان در متون دینی ما بسیار سفارش شده، اما مطمئناً منظور آن متون مذکوره مسؤولان گل و ناز ما نبوده و نیست. به نظر می رسد مصداق این سفارش، مسؤولان آمریکا، اسرائیل و شخص خانم اشتون باشند که راه به راه در امور کشورهای دیگر دخالت می کنند، در کار مذاکرات هسته ای موش دوانی می نمایند و اسلام هراسی را بی خود و بی جهت در دنیا رواج می دهند. امیدوارم اگر این ها قابل هدایت اند خدا ذلیل شان کند و اگر قابل هدایت نیستند، ریشه شان را بکند و بیندازد دور.
اعلان خطر
دروضعیت عادی زندگی گاهی علائمی ازعدم تعادل در سلامت افراد دیده می شودکه می تواند یک وضعیت قرمز یا خطرمحسوب شده، وشناخت و توجه به موقع این علائم ومراجعه به هنگام برای درمان سبب پیشگیری ازخطرات بعدی شده وتشخیص وودرمان را با وقت وهزینه ناچیز وکمترین عارضه به ثمرخواهدساند .
دراین مقال به تعدادی ازاین علائم که نیاز به توجه بیشتردارد اشاره خواهدشد،البته این بدان معنا نیست که افراددائم به دنبال نشانه های بیماری درخودبوده ووفکروذهن خودراهمواره معطوف یافتن بیماری درخود واطرافیانشان نمایند، چه این خودیک بیمارانگاری بوده وهمان افتادن دردیگ ازحول حلیم است ویک وسواس فکری خطرناک که درمان آن گاهی سخت ترازخطرناک ترین بیماریهای جسمی وروانی است .
1-تغییر وزن :یکی ازبهترین نشانه های سلامتی، ثبات وزن افراد ازشروع سن جوانی تابعداز میانسالی است .
وزن تابعی ازفاکتورهای ژنتیک، شکل تغذیه، فرم ونوع موادغذایی مصرف شده وتعادل درمیزان کالری مصرف شده وانرژی مصرفی درفعالیت روزانه می باشد .
تغییروزن ناگهانی درجهت افزایش وکاهش وزن(به خصوص کاهش وزن) خارج ازبحث ژنتیک وفرم تغذیه می تواندیک اعلام واخطاربرای شروع یک بیماری باشد که انواع بیماریهای جسمی وروانی راشامل می شود.
اگرفردی درطی سالهای متمادی وزن ثابت داشته وتغییر وزن نداده است، حتی اگر کم بود وزن داردمهمترین فاکتورهای سلامت را داراست .
تغییر وزن نابه هنگام وبدون توجیه ومستمر درهرفردی که سن رشدونموراپشت سرگذاشته(درسن رشدنیزافزایش باید تابع یک نمودارمنطقی وتعریف شده باشد)می تواند یک اعلان خطرباشد که نیازبه برسی وتوجه دارد .
2- تب :تب یک نشانه افزایش فعالیت سیستم دفاعی بدن علیه عوامل معمولامهاجم(پاتوژن) می باشد، که البته درمواقعی سیستم شناسایی ودفاعی بدن اجزاء وبافتهای خودبدن را بیگانه ومهاجم تشخیص داده وعلیه آن واردواکنش دفاعی می گردد(دربیماریهای اتوایمیون) ویاگاهی افزایش دمای مختصردربدن را بدون بیماری داریم مثل هنگام مصرف بعضی داروهاویازمان تخمک گذاری(اوولاسیون) درنیمه دوره پریود خانم ها .
مواقعی فرد احساس افزایش دمادربدن رادارد، ولی باکنترل افزایشی مشاهده نمی شود که دراین مواقع حالت گرگرفتگی(فلاشینگ) به دلایل مختلف وجودداردوتب محسوب نمی شود .
دراکثرمواردبه علل مختلف: عفونتهای ویروسی، میکروبی وانگلی سیستم دفاعی بدن فعال وعلیه عامل مهاجم واردنبرد می شود وبدن باسیستم اعلان خطر فرد رامتوجه بیماری می نماید که یکی ازمهمترین نشانه های آن تب می باشد .
گاهی فرد بدون داشتن بیماری مشخص وواضح، بیش ازسه روز دچارتب بالا ومدام می گردد، که دراین موارد فردمبتلا برای برسی بیماریهای مخفی که نیازبه درمان جدی دارند اقدام نماید .
میزان دمای بدن بااندازه گیری زیرزبانی 37درجه وزیربغل(آگزیلاری) 36/5درجه سانتیگراد طبیعی محسوب وافزایش آن به بالاتراز 39/4نیازبه اقدام سریع ومراجعه به پزشک دارد، البته درافرادی که سابقه تشنج دارندباشروع تب باید اقدام عاجل صورت گیرد .
3- تغییرالگوی تنفسی :تعداد تنفس طبیعی دربزرگسالان 12تا20باردردقیقه که این تعداددرنوزادان نارس تا60ودرترم(رسیده) تا40نیز طبیعی می باشد .
درتنفس عادی یک دم عمیق وآرام وبازدم کامل راداریم که طی آن ریه فرصت تبادل اکسیژن به سمت خون وبافتهای بدن وتخلیه گازدی اکسید کربن ازبافتهاوخون را به سمت برونشها ودفع آن دارد، که درتنفس غیر عادی این فرایند مختل خواهدشد .
وجودفرمهای غیر طبیعی تنفس مثل :تنفس محدودکننده(رستریکتیو) که طی آن تعدادتنفس افزایش وحجم هوای ریه کاهش خواهدیافت، تنفس انسدادی که ازعضلات فرعی تنفسی استفاده، تنفس بریده بریده(گاسپینگ) که سرعت کم وحجم جاری متغیر است، تنفس بیوت که کوشش شدید یا زجردرتنفس داریم، تنفس شین- استوک که ابتداحجم هوای جاری افزایش وسپس کاهش خواهد یافت وتنفس کوسمول که طی آن تعداد وحجم هوای جاری افزایش وتنفس عمیق خواهدشد .
درتمام فرمهای غیر طبیعی ذکرشده ویااستفاده ازعضلات فرعی یا خستگی تنفسی وفرورفتن عضلات بین دنده ای درهنگام نفس کشیدن(دم)، مراحل تشخیص ودرمان باید به سرعت آغازگردد ... ادامه دارد
وجه تمایزانسان با دیگر جانداران، وجودقوه ناطقه وقدرت استنباط وتفکر است که درمجموع به عقل تعبیر شده وبزرگترین نعمت خداوند به بشرعقل اوست .
عقل پیامبر باطنی هرانسانیست وهدف بعثت پیامبران مرسل ازابتدا (پیامبران ظاهری) تاکنون شخم زدن فکرو اندیشه ونمایان کردن دفینه های عقلی انسانهاست .
هرچیز که درمسیر زندگی وتکامل انسان موجب فراموشی وحذف این نعمت بزرگ اللهی گردد، خلاف جهت وسیر تکاملی انسان بوده وجایگاه عقلی وشرعی نداشته ومذموم است .
مستی یکی ازبزرگترین آفات عقل بوده ومی تواندبرای مدت کوتاه وگاه زمان مددیدی عقل را زایل وفکرواندیشه رادچارنقص وفردرا مستعد افکاروگفتاروکرداری نماید که جبران عواقب وخسارت آن سخت یا غیر ممکن باشد .
امیر مومنان علی(ع) :برعاقل است که خودرا ازمستی ثروت، مستی قدرت، مستی علم، مستی مدح ومستی جوانی نگه دارد، زیرا برای هریک ازاین ها بوی پلیدی است که عقل را می زداید ووقارراکاهش می دهد . غررالحکم، ص66
همانگونه که شراب موجب مستی وزوال عقل (افزون برآثارمخرب شدید جسمی) می گردد وفرد را مستعدرفتاروکردار وگفتار ناهنجار می نماید، مستی های متعددی درمسیر انسان چون سیاهچاله ای انسان راازنورهدایت بسوی سیاهی وجهل خودفرومی برند، حتی اگراین مستی، سرمستی ازعلم توحیدوعبادتی چون صوم وصلاه باشد .
یکی ازنشانه های انسان کم عقل افراط وتفریط وخارج شدن ازمدارمیانه روی واعتدال دراموری زنگی می باشد مانند: درغم وشادی، درکلام وسخن گفتن، درکمک کردن یاطلب مساعدت ازدیگران، درتفریح وکار، درمعاشرت ورفت وآمد ...
همانگونه که افراط وتفریط یکی ازعلائم مهم کم عقلی است، خروج افرادعاقل ازمداراعتدال نیز موجب تباهی وزوال عقل خواهد شد وفرد را وارد سیکل وچرخه معیوبی خواه کرد که پایان وچشم اندازروشنی درآن قابل تصورنیست .
گاهی سنت حسنه وبسیارپسندیده ازدواج وسیله ای برای بدمستی وعیاشی وشکستن هنجارهای عقلی واجتمایی میشود ویادرمراسم عزاداری که سنت پسندیده ای است وسیله ای برای فخرفروشی وقدرت طلبی وبدمستی شده وسبب آزارواذیت عده زیادی ازبندگان خدامی گردد که هیچ مبنای عقلی وعرفی وشرعی ندارد .
استفاده ازاصوات وحرکات وگفتاری که گاهی ازافراد مست ولایعقل متوقعیم نه ازصاحبان عقل واندیشه، آنهم درمراسم سالارشهیدان که یک عصاره وچکیده ناب ازرسالت تمام انبیاء می باشدوتمام عقول بشریت دربرابر آن زانوی ادب وسرتعظیم برخاک می سایند، آیا می تواندیک مراسم بزرگداشت واحیا کننده عاشورا ومروج مکتب ومرام حسین ابن علی(ع) باشد؟
مراسم وبزرگداشتی که پیام آوربلندترین فریادآزادی بشربوده واگرباعقل واندیشه وبه دورازافراط وتفریط باشد، قلب وجان همه آزادی خواهان وتشنگان عدالت رابه سوی خودجلب خواهدکرد، گاهی به شکلی برگزار می شود که گزارش وانعکاس صوتی تصویری آن سبب وهن وهتک حرمت وسرافکندگی دوستان ومحبین اهلبیت عصمت وطهارت خواهدشد .
امام کاظم(ع) :هرکس سه چیز را بربرسه چیزمسلط کند، گویابه نابودی عقل خودکمک کرده : اول کسی که نوراندیشه خودرا با آرزوهای درازتاریک کند، دوم کسی که رهاورد حکمتش رابا گفتاربیهوده محووزایل نماید، سوم آنکه نورپندآموزی را با خواهش نفسانی خویش خاموش سازد. الکافی، ج1، ص17
کمی که بسیاراست
رسول خدا (ص) فرمودند خداوند سه چیز را دوست دارد: کم حرفی، کم خوری وکم خوابی .
لقمان به پسرش فرمود: فرزندم !هرگاه معده پرشد اندیشه می خوابد، حکمت گنگ واندامها ازعبادت باز می مانند .
امیر مومنان(ع) فرمودند ابو جحیفه نزد پیامبر (ص) آروغ زد وحضرت فرمودند: آروغت را باز دارزیرا سیرترین افراد دنیا گرسنه ترین های روز قیامتند . مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی
آنکس که اغلب زبانش خاموش است، عقل واندیشه اش همواره به هوش ودل وجانش به گوش است .
آدمی بایدبیشتر ببیند وبشنود وتامل نماید، که هنگام تکلم حواس وادراک درحاشیه بوده وزبان میداندارمعرکه است، ومشکل زمانی مضاعف می شود که زبان پشتوانه ای ازاندوخته تفکر وادراک نداشته باشد که آنموقع بلای جان است .
پرحرفی گاهی نشان ازپردردی است وگاهی نشان ازضمیر ناخودآگاه نادان، ومواقعی نیزعلامت بیماری روان که افراد دوقطبی درفاز مانیک(سرخوشی) خوداینگونه اند .
بهترین دستورتغذیه که سفارش علم الادیان است ومورد حمایت وستایش علم الابدان اینکه: تاگرسنه نشده اید بر سفره ننشینید وقبل ازسیر شدن دست ازطعام بردارید .
درافرادی که بیش ازنیاز وظرفیت معده غذا می خورند، معده آرام آرام بزرگتر شده وگرسنگی زودرس تر واین سیکل معیوب ادامه تاجایی که فردچندین برابر نیاز خودمصرف وبه دنبال آن چاقی ومشکلات متعددآن مثل دیابت زودرس، فشار خون، بیماریهای مفاصل واستخوان، افزایش شانس افسردگی واختلالات اعصاب وروان به سراغ فرد خواهد آمد ودرموقع هضم فشار مضاعف به معده وگوارش وارد شده ومیزان خون وانرژی بیشتری که نیاز فعالیتهای مهمتربدن بوده متوجه گوارش شده وکم کم تنبلی وسستی ورخوت فرد راازفعالیتهای لازم دیگر باز می دارد .
اگرفاصله وعده های غذایی رعایت نشود و قبل ازتخلیه غذای قبلی (کیموس معده) به خوردن بپردازیم وضعیت اسیدیته معده تغییر وتخلیه معده به دوازدهه و روده به تاخیر افتاده واحساس گرسنگی به موقع ایجاد نمی شود وبه اجبار ازسر سیری وبدون اشتهاء خوردن ادامه یافته ومعده دچارسنگینی وحالتی شبیه گندیدگی غذا درآن شده که با آروغ های مکرر وترش کردن وسنگینی ودرد ودرنهایت سوء هاضمه( Dyspepsia) مبتلا وآمار انواع بیماریهای گوارشی وغیر گوارشی مرتبط با گوارش بشدت افزایش یافته، ولذت خوردن به زحمت ورنج ورفع تکلیف بدل خواهدشد .
بطور معمول افراد در سن بزرگسالی نیاز به 5 تا8 ساعت خواب راحت دارند که درطی آن بدن انرژی لازم را برای فعالیتهای روزانه کسب خواهد نمود، به شرط آنکه خواب درمحیط مناسب وبه شکل عمیق وراحت باشد .
دربعضی بیماریها مثل بیماریهای اعصاب وروان، کم کاری تیروئید، ضعف جسمی بدنبال بیماریهای سخت وطاقت فرسا ... نیاز به خواب افزایش چشمگیر داشته وباید به این نیازتوجه شود .
درموارد زیادی خواب ازسر کسالت وبی کاری وبی برنامگی افزایش یافته که این افزایش وارد یک سیکل معیوب شده واحساس نیاز به خواب سیر صعودی خواهدداشت .
چنانچه فرد درصدد اصلاح این روند برنیاید، بایدمنتظرابتلابه بیماریهای متعدد جسمی وروانی باشد، همانگونه که تنظیم برنامه زندگی ونظم وانظباط روزمره باانجام ورزش های مناسب ومداوم برای موارد زیادی ازاین بیماریها بهترین درمان یا کمک کننده به درمان است .
خاطرم هست که مدتی قبل از فوت آقای عسگراولادی و در اواخر دولت آقای احمدی نژاد ، ایشان مهمان برنامه ای در شبکه پنج بودند ، زمان تشدید تحریمها بود و قدری اوضاع کالاهای اساسی در کشور نابسامان ، مجری از ایشان در خصوص تجارب تصدی وزارت بازرگانی توسط ایشان در زمان جنگ پرسید و از ایشان خواست که نسخه ای هم برای امروز ارائه دهند . همانطور که میدانید مرحوم عسگراولادی دستی در تفسیر قرآن نیز داشتند ، ایشان با استناد به این آیه قرآن کریم که " ضرب الله مثلا قریه امنه مطمئنه یاتیها رزقها رغدا من کل مکان ( نحل /112 ) " بیان داشتند که سنت الهی بر این قرار دارد که اگر در مملکتی امنیت و آرامش و ثبات برقرار شد طبق سنت الهی روزی اهل این مملکت به فراوانی از هرجایی خواهد رسید و با این مقدمه حرفشان این بود که ایجاد امنیت و آرامش و ثبات در جامعه نیاز امروز ما برای برون رفت از تحریمهاست ( قریب به این مضامین )
این روزها نوشته ای از حضرت آیت الله حائری شیرازی در سایتها منتشر شده که ایشان مطلب دیگری ( کم آبی و بحران آب ) را طبق یک سنت الهی به موضوعاتی نسبت داده اند که محل تامل است و استنادات ایشان نیز همانند مرحوم عسگراولادی صبغه قرآنی دارد . تقاضا دارم دوستان خواننده ، بدون اینکه بحث را به موضوعات نازل سیاسی تنزل دهند ، بفرمایند که آیا اساسا چنین رویکردهایی را به مسائل اجتماعی و ریشه یابی و راه برون رفت آنها را با این رویکردها می پسندند یا خیر ؟؟؟ زیرا آقای حائری در مقدمه این مطلب ابراز کرده اند که جمعی از خبرگان رهبری حرفهای ایشان را احمقانه دانسته اند !!!
راستی چه تفکری این نگرشها را احمقانه و کدام تفکر این نگرشها را دینی و حقیقی میداند ؟
http://haerishirazi.ir/shownews.asp?id=752
آیت الله محی الدین حائری شیرازی نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان رهبری در نوشتاری با عنوان اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إلَیه: با عنوان اول استغفار بعد نماز باران! نوشت:آیا اگر من طلبه بگویم قانون چک و قانون بانکداری بدون ربا و رفتار اصولگرا و اصلاح طلب موجب خشکسالی است، در گمراهی کهنه ام دست و پا می زنم؟
قرآن می گوید (اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا) ؛ نخست اشتباهات خود را اصلاح کنید و خطاهای خود را جبران کنید و سپس به سمت ما بیایید تا آسمان را برایتان با باران های پی درپی پر ریزش کنم.
این در حالی است که می گوید: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا … لَأَکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم)؛ نه تنها مسلمانان، اگر اهل کتاب هم درستکاری می کردند از زیر پا و بالای سرشان روزی می خوردند و از همه طرف راه های گشایش بر آن ها گشوده می شد و قفل های اقتصادی و امنیتی آن ها گشوده می گشت.
هدفم از ذکر آن آیه این بود که در قانون بانکداری بدون ربا ، در مسائل اقتصادی ، و در رفتار و گفتار دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب ، در مسائل اخلاقی ، تجدید نظری کنیم.
جرئت نکردم در نطق قبل از دستور از ارتباط کم بارانی با دو موضوع فوق سخن به میان آورم، چون تحمل شنیدن آن را در مستمعان نمی دیدم.
حضرت یعقوب هر بار که نام یوسف [را] می برد فرزندان می گفتند: (تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ) و هر بار که من از بازگشت پول به پشتوانه ی طلا صحبت کردم همین جواب را شنیدم.
هرگاه از دست برداشتن طرفین اصولگرا و اصلاح طلب از لجن مال کردن یکدیگر چیزی گفتم، جواب غیر از آن[1] نبود.
گفتم ما علما مسئول این دو واقعه عظیم هستیم. منظور از رهبانیون و احبار ماییم.
آیا اینکه قانون چک بلد محل دستاویزی است برای رباخوار تا بتواند به وسیله ی قانون و قضا و اجرا ربای خود را از مقروض دریافت کند این موجب خشکسالی نمی شود؟ اگر این اکل سحت نیست پس اکل سحت چیست؟ اگر طعنه هایی که در روزنامه های اصولگرا و اصلاح طلب به هم می زنند قول اثم نیست پس قول اثم چیست؟ اگر من طلبه بگویم چرا علما به قول اثم و اکل سحت مردم نهی نمی کنند باز من مصداق (تَاللَّـهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ) هستم؟
امام صادق علیه السلام درباره قضاوت عالمی در مورد کرایه الاغی فتوایی داده بود حضرت فرمود همین فتواها باران را حبس می کند.
آیا اگر من طلبه بگویم خشکسالی و قانون چک و قانون بانکداری بدون ربا و رفتار اصولگرا و اصلاح طلب موجب این است، در گمراهی کهنه ام دست و پا می زنم؟
.: Weblog Themes By Pichak :.