پ ن: این یکی از سه سندی که جناب دکتر روحانی در مصاحبه تلویزیونی رو کرد...
در سالهای پایانی دهه شصت، گفتن با این رشد جمعیت، جامعه ایرانی به زودی مشکلات بسیاری را تجربه خواهد کرد. بنا شد رشد جمعیت را در مرز 3/2 کنترل کنن. خوب تبلیغات و آمادگی فرهنگی جامعه و مشکلات اقتصادی دست به دست هم دادن و رشد جمعیت، زیادی کنترل شد و حالا رسیده به 1/2. بر اساس محاسبات علمی، این روند برای یک جامعه خطرناک بوده و کم کم رشد منفی خواهد شد. حالا سیاست گذاران تلاش می کنن تا این روند را معکوس کنن و خانواده ها رو به فرزندآوری بیشتر تشویق می کنن. اما دو راهکار اشتباه فعلا در جامعه ایرانی مورد توجه قرار گرفته: اول دستور، و دوم شعار. در مقولات فرهنگی، دستوری عمل کردن جواب نمی دهد؛ همان گونه که شعاری عمل کردن نیز بدون فراهم آمدن شرایط لازم، بی ثمر خواهد بود. برای تشویق مردم و خانواده ها برای فرزندآوری بیشتر، باید بسترهای فرهنگی و اقتصادی رو فراهم کنیم، و الا هر خانواده ای اگر شرایط لازم برای فرزندآوری بیشتر را نداشته باشد، دستور و شعار با محاسبات ساده خانواده ها سر سازگاری نخواهد داشت. بنابراین نصب بیلبوردهای تبلیغاتی با شعار «با یک گل بهار نمی شه» با واکنش منفی خانواده ها مواجه خواهد شد؛ زیرا هر خانواده ای به راحتی خواهد گفت درست است که با یک گل بهار نمی شه، اما گلهای رنگارنگ و متعدد در شرایط نامناسب، پژمرده خواهند شد.
بیپاسخ گزاردن آن نامه به دور از نزاکت است. چرا که مساله احمدینژاد نیست بلکه مساله شخصیتی است که به هر حال 8 سال رییسجمهور کشور یا مرد شماره دوم نظام بوده. بیپاسخ گذاشتن آن در حقیقت و بهتعبیری بیش از آنکه بیمحلی و بیاعتنایی به آقای احمدینژاد باشد، بیاعتنای بهجایگاه دوم نظام است. اما سوال دشوار آن است که پاسخ چه میبایستیباشد؟
صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت: آقای دکتر احمدینژادیقینا در تحریر نامه به آقای روحانی و تقاضای مناظره با ایشان به دنبال اهداف وانگیزههای مشخصی بودهاند. از یک سو ایشان میخواهند این پیام را القا کنند کهآنچه آقای روحانی به دولت ایشان و عملکرد 8سالهشان نسبت میدهد حقیقت نداشته وبرای اثبات نادرست بودن آن حاضرند با ایشان مناظره کنند.
استاد دانشگاهتهران می افزاید: اگر چنانچه آقای روحانی نپذیرند (که علی القاعده اینگونه خواهدبود)، در آن صورت آقای احمدینژاد پیروزمندانه ادعا خواهند کرد که «دیدید من درستمیگفتم و حرفهای روحانی پایه و اساسی نداشت و ایشان حاضر نشدند رو در رو با بندهآن مسائل را مطرح کنند». اگر هم آقای روحانی بپذیرند که باز آقای احمدینژاد پیروزیدیگری به دست آوردهاند. در مقابل آقای روحانی در تلویزیون ظاهر خواهند شد و یکمانور تحقیقاتی به نفع خودشان به راه میاندازند.
این فعال سیاسی اصلاح طلبادامه می دهد: صرفنظر از آنکه آقای احمدینژاد در مناظره چه بگویند و آقای روحانیچه پاسخ دهند، و مردم حق را به کدامیک بدهند، اساسا صرف ظاهر شدن آقای احمدینژاددر تلویزیون و به چالش کشیدن دکتر روحانی فیالنفسه برای ایشان یک پیروزی تبلیغاتیبسیار مهم خواهد بود. بنابراین اگر دکتر روحانی پاسخ ندهند، آقای احمدینژادمیتوانند دست کم مدعی یک پیروزی اخلاقی شوند؛ و اگر هم پاسخ بدهند که آن وقت نورعلی نور میشود و ایشان به یک پیروزی و موفقیت جالب تبلیغاتی دست یافته است. بنابراین انگیزههای آقای احمدینژاد در نگارش نامه تقاضای مناظره روشن است. میماند اینکه پاسخ آقای روحانی چه میبایستی باشد؟
زیباکلام تاکید می کند: قبل از هر چیز باید گفت که آقای روحانی یادفترشان حتما باید به این نامه پاسخ بدهند. بیپاسخ گزاردن آن نامه به دور ازنزاکت است. چرا که مساله احمدینژاد نیست بلکه مساله شخصیتی است که به هر حال 8 سالرییسجمهور کشور یا مرد شماره دوم نظام بوده. بیپاسخ گذاشتن آن در حقیقت و بهتعبیری بیش از آنکه بیمحلی و بیاعتنایی به آقای احمدینژاد باشد، بیاعتنای بهجایگاه دوم نظام است. اما سوال دشوار آن است که پاسخ چه میبایستی باشد؟
فیالواقع مردم اگر خواهان تداوم دوران آقای احمدینژاد میبودند، یقینا به دکتر جلیلی رای میدادند. اما نفس اینکه آقای روحانی بیش از 4 برابر جلیلی رای آوردند به بهترین شکل نشاندهنده اعتقادات مردم است.
پ ن : زیباکلام: هر نوع فکر محاکمه آقای احمدی نژاد و بازخواست کردن از آقای احمدی نژاد، صدور کیفر خواست علیه آقای احمدی نژاد عملی غیر قانونی، غیر دمکراتیک و در حقیقت باعث بی آبرو شدن و بی اعتباری نظام خواهد شد و باعث خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران مانند قرون وسطی شود. در قرون وسطی در ایران وقتی که پادشاه یا امیر یا سلطان وزیری را خلع میکرد یا وزیر خلع میشد معمولا گردن وزیر هم زده میشد و این رویه همچنان بود تا زمان قاجارها در قرن نوزدهم. در زمان قاجارها هم در ابتدا اینگونه بود و هر صدر اعظمی که عزل میشد گردنش هم زده میشد مانند امیر کبیر، حاج ابراهیم کلانتر، قائم مقام ها و...، نکته جالب این است که وقتی ناصرالدین شاه.
پ ن 2: اگر چه زیباکلام مبانی فکریش با امثال بنده ناسازگار است ولی صداقت کلام دکتر زیباکلام به راحتی تشویش مبانی عملی گروه همفکر ایشان را بروز می دهد. و دم خروس این جماعت و هم فکرانشان در باصطلاح گروه های مختلف سیاسی را بر ملا می کند. به راحتی می توان فهمید که این مرد از صادق ترین افراد سیاسی و جامعه شناسی بی نظیر است.
پ ن3: تا اینجا به توصیه جناب فاضل عزیز عمل کردیم و فقظ نقل مطلب از خودی ها کردیم اما یک سوال سخت: این جمله گهربار از کیست؟ :
"آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایرانرا از کار بیاندازد"!!
الف) نتانیاهو ب) باراک اوباما ج) جواد ظریف
پ ن4 : اگر چه از بیانات ایشان استفاده می کنیم ولی یک نقد هم داریم که نمادهای انقلاب را فراموش نکنند...تا باعث سوإ استفاده افراطی ها نشود... آقای ظریف شما نیاندازی کی بیاندازد؟
رئیس قوه قضاییه با انتقاد از قطعنامههای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی، گفت:
ادعای دستگیری بیدلیل یا در بازداشت نگهداشتن بدون محاکمه افراد در ایران، دروغ بسیار بزرگی است.
به نقل از پرتال جامع اطلاع رسانی قوه قضائیه
پس از انتشار اخباری پیرامون بد رفتاری محافظان رئیس جمهور با مردم زلزله زده که به استقبال حسن روحانی آمده بودند و همچنین درگیری فیزیکی تیم حفاظت با نماینده دشتستان در مجلس شورای اسلامی، یک سایت استانی تصاویری از کاروان امنیتی عریض و طویل رئیس جمهور منتشر کرد. |
سایت ناصرون نوشت: «دکتر حسن روحانی که در تبلیغات انتخاباتی خود و حتی اخیرا، بارها شعاری را تحت عنوان "می خواهیم فضای امنیتی کشور را بهبود بخشیم" تکرار کرده است و دولت گذشته و منتقدان فعلی خود را سرهنگ خطاب کرده است؛ خود با ...های پرشمارش به استان بوشهر سفر کرد.» |
خلاصه مطلب قبل :
طرح یک سوال : آیا علاقه های و دلبستگی های یک مفسر در تفسیر اثر گذار است؟؟
پاسخ از نظر آقای دکتر شبستری :
اکثریت قریب به اتفاق مخاطبان پیام و مفهوم متون قرآنی را از مفسران جامعه دریافت می کنند و نقش و تاثیر علایق و دلبستگی های مفسر در روند تفسیر انکار ناپذیر است.
آیةاللَّه صادقى:
قرآن بهگونهاى شایسته خود را تفسیر، تأکید و تصدیق یا حتى نسخ مینماید؛ یعنى تنها مقامى که میتواند حکمى قرآنى را تأکید یا تقیید یا نسخ نماید، خود قرآن است و بس. متأسفانه مفسران به جاى اینکه فقط یابندهى معانى و احکام و مرادات الهى باشند اکثراً مفسر افکار خویشاند، سپس مستفسر از قرآن و نه مُفَسرِّ قرآن.
اگر مفسر بتواند منهاى مفروضات و علاقههاى تحمیل کنندهى خارجى و با توجه به مقدمات قرآنى- که از خود قرآن به دست مىآید- مطلب یا سؤال خود را از قرآن استفسار کند راه تفسیرى او صحیح خواهد بود؛ یعنى علاقه و انتظار و در حقیقت پاسخ سؤال مفسر با علاقه و انتظار و مراد پدید آوردندهى متن یکسان خواهد بود، زیرا مفسر براى استفسار از قرآن و نه تفسیر آن، استفادهى از قرآن و نه افاده به آن، به سراغ قرآن رفته و علاقههاى غیر مطلق خارجى را کنار گذاشته اما اگر همین مفسّر با مفروضات و مقدمات و ذهنیاتِ غیر مطلق و یا باطل خارجى به سراغ قرآن برود، ناگزیر تحمیلاتى به قرآن خواهد نمود. بنابراین تفسیر قرآن با یافتههاى درونى و برون دینى درست و مطلق، تنها راه اطمینانبخش است و کار صعب و مشکلى هم نیست، منتهى بایستى از قیود و زنجیرهاى فکرى آزاد شد و قدم در راه شایستهى «تفسیر بدون پیشداورى» گذاشت تا به نتیجه رسید.
«فَبَشِّرْ عِبادِ. الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ احْسَنَهُ اولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ اولئِکَ هُمْ اولُو الالْباب». (زمر/ 18) بشارت ده بندگان مرا، کسانى که سخن «و اقوال دیگران» را مىشنوند و در نتیجه نیکوترینش را پیروى مىکنند، اینها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و هم اینانند صاحبان اندیشهى ناب.
واکنش علی مطهری به سخنان دیروز آیت?الله جنتی درباره موسوی و کروبی
آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل میدانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند و البته هیچ امیدی هم به قضاوت و داوری عادلانه مرجعی که اکثر اعضای آن از جمله آقای جنتی از چند ماه قبل از انتخابات حمایت خود را از آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند نداشتند.
علی مطهری نماینده تهران در یادداشتی که با عنوان «سخنی با آیت الله جنتی» که در سایت شخصی خود منتشر کرده، نوشته است:
جناب آقای جنتی، امام جمعه موقت تهران بار دیگر افاضاتی درباره فتنه سال 88 کردند و مانند همیشه بر طبل تفرقه و خشونت و افراط کوبیدند. خلاصه حرف ایشان این است که آقایان موسوی و کروبی محارب و مفسد فیالارض هستند و مجازات آنها اعدام است و نظام خیلی منت بر سر اینها گذاشته که به جای اعدام، آنها را حصر خانگی کرده است.
اساس این استدلال باطل است چون محاربه مطابق ماده 277 قانون مجازات اسلامی عبارت است از «کشیدن سلاح به قصد جان، مال یا ناموس مردم یا به قصد ارعاب آنها به نحوی که موجب ناامنی در محیط گردد.»
آیا اعتراض به نتیجه یک انتخابات، محاربه است؟ اصل بیست و هفتم قانون اساسی ما اعتراض و حتی راهپیمایی برای بیان اعتراض را به رسمیت شناخته است. آقایان موسوی و کروبی به نتیجه انتخابات سال 88 معترض بوده و آن انتخابات را از اساس باطل میدانستند و دلایل متعدد خود را نیز به مرجع قانونی ارائه کردند و البته هیچ امیدی هم به قضاوت و داوری عادلانه مرجعی که اکثر اعضای آن از جمله آقای جنتی از چند ماه قبل از انتخابات حمایت خود را از آقای احمدینژاد اعلام کرده بودند نداشتند. با این اعتراض ساده که اتفاقاً توسط مردم آغاز شد، طرف مقابل به جای ایجاد امکان اظهارنظر معترضان چنان با خشونت برخورد کرد که تا چند ماه عوارض نامطلوبی برای کشور داشت .قطعا بخشی از این عوارض ناشی از ناتوانی آقایان موسوی و کروبی در کنترل هواداران خود بود ولی بخش اعظم آن از بیتجربگی و کینهورزی وانتقام جویی مدیران بحران از حوادث سال78 نشات می گرفت. نگاه غلط دستگاه وقت اطلاعات و امنیت کشور به مقوله «اعتراض» که هر اعتراضی را مقابله با نظام و ولایت فقیه میدانستند- و متأسفانه هنوز برخی از آنها چنین میاندیشند - باعث شد که یک مسأله ساده اجتماعی که معمولاً در بسیاری از انتخابات ها در کشورهای مختلف رخ میدهد و به سادگی قابل حل است، به عنوان شورش علیه نظام قلمداد شود و معترضانی را که اکثر قریب به اتفاق آنها اصل نظام و رهبری را قبول داشتند به عنوان معاند و مخالف انقلاب و جمهوری اسلامی معرفی کنند و دشمن هم از این وضعیت کمال استفاده را ببرد.
آقای جنتی گفتهاند این افراد (موسوی و کروبی) 8 ماه کشور را ناامن کردند و چقدر افراد و جوانها را کشتند، چه آتشسوزیهایی راه انداختند و چه تخریبهایی را موجب شدند!
باید به آقای جنتی گفت به وجدانتان رجوع کنید و از او بپرسید آیا مقصر و عامل اصلی این اتفاقات اعتراض آنها بود یا نوع برخورد ما؟ قطعاً آقایان موسوی و کروبی اشتباهاتی داشتند و اتهاماتی متوجه آنها است، ولی اگر همان ابتدا اجازه اظهار نظر به معترضان داده می شد و از سوی دیگر یک هیأت حل اختلاف عادل و بیطرف تشکیل میشد - نه هیأتی که تشکیل شد و هر شش نفر طرفدار آقای احمدینژاد بودند - آیا قضیه به اینجا کشیده میشد؟ کسانی که آقای جنتی میگوید افراد و جوانها را کشتند چه کسانی بودند؟ عکسهای آن موجود است و روشن است که چه افراد شناختهشدهای سوار بر موتور در حال تیراندازی هستند. ایشان از حرمتشکنی عاشورای 88 و از پاره شدن عکس امام گفتهاند. واقعیت این قضایا چه بود؟ آیا آقایان موسوی و کروبی در اینباره حرف ندارند؟ چرا به آنها اجازه صحبت کردن نمیدهید؟ آیا جز این است که میترسید حقیقت ماجرا برای مردم آشکار شود؟ اساساً چرا از محاکمه علنی آنها هراس دارید؟ آنها را محاکمه علنی کنید و اجازه دفاع به آنها بدهید و در آخر هم فرضا حکم اعدام برای آنها صادر کنید، اما حکم اعدامی که توسط دادگاه صالح صادر شده باشد نه حکم اعدامی که توسط امثال آقای جنتی -که خود به جای داور بیطرف بودن یک طرف دعوا بوده است- از تریبون نماز جمعه اعلام شود. آقای جنتی برای توجیه خشونت طلبی خود به حکم امام خمینی درباره منافقین استناد کرده وگفته اند"امام بزرگوار در موضوع منافقینی که دستگیر شده و در زندان بودند فرمودند هر کدام از این منافقین را اگر سر موضعشان هستند اعدام کنید."
این حکم امام (ره) مربوط به زمان جنگ وعملیات مرصاد توسط منافقین است که عده ای از منافقین در داخل زندانها آماده همکاری با آنها شده بودند و البته این که نحوه اجرای این حکم چگونه بود ، مطلب دیگری است. این حکم درباره کسانی بوده است که قیام مسلحانه کرده بوند و آقایانموسوی و کروبی قابل قیاس با آنها نیستند.
بنابراین جناب عالی نمی توانید با توسل به این حکم امام نتیجه بگیرید که این دو نفر هم اگر سر موضعشان هستند باید اعدام شوند. این یک قیاس مع الفارق و یک نتیجه گیری خطای بیّن و آشکار است.
جناب آقای جنتی! به راستی چرا از محاکمه علنی این دو نفر میترسید و همواره میخواهید از کماطلاعی و عواطف مذهبی مردم برای به کرسی نشاندن این حرف باطل خود استفاده کنید؟ این یک اصل کلی است که حصر خانگی بدون محاکمه، ظلم است و ظلم بد و مذموم است و باید از مظلوم دفاع کرد.
حصر خانگی بدون محاکمه و کوتاه مدت مثلا به مدت ده روز بنا بر مصالحی مثل این که فرد محصور تحت تاثیر القائات افراد شیطان صفت قرار نگیرد در شرایط خاص می تواند قابل توجیه باشد، اما حصر خانگی طولانی مدت و به زعم برخی تندروها تا زمان مرگ شخص محصور ، توجیه شرعی و قانونی ندارد. یک زندانی در زندان از حقوقی برخوردار است که درحصر خانگی وجود ندارد.
ضمناً حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی برخلاف سخن آقای جنتی همراه با رفاهیات نیست. محصورین، در چند اتاق، شبانهروز، تنها و تحت سیطره دوربینها و شنودها به سر میبرند که هر دو محصور نیز دچار بیماری شدهاند. امتحانش مجانی است، خود آقای جنتی یک هفته به همین صورت زندگی کنند، ببینند دوام میآورند یا نه.
به هر حال به جای این تفرقهافکنیها باید این معضل را هرچه سریعتر حل کرد و راهحل آن آزادی آنها است و در صورت نیاز، محاکمه علنی همزمان آقایان موسوی، کروبی و احمدینژاد.
تعبیر رهبر معظم انقلاب درباره ظریف از زبان ناطق نوری
رئیس دفتر بازرسی دفتر مقام معظم رهبری معتقد است که عصبانیت اسراییل از توافق هسته?ای ایران نشان از موفقیت ایران دارد.
آفتاب: حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری در جمع طلاب حوزه علمیه امام حسن مجتبی(ع) در لواسان و در پایان درس ماهانه اخلاق درباره مذاکرات ژنو و توافقنامه ایران با گروه 1+5 گفت: مذاکرات ما با این گروه چیز جدیدی نبود در آلمآتی هم پیگیری شد ولی به جهت برخی شیطنت?ها به نتیجه نرسید. تمام مذاکراتی که در سطوح عالی انجام می شود از ابتدا تا انتها و در همه سطح?ها باید به عرض مقام معظم رهبری برسد و تایید بکنند و اذن بدهند. آنگاه می روند و مذاکره می کنند.
ناطق نوری تاکید کرد: هیچ مذاکره ای بدون اذن ایشان رخ نمی دهد. هرجا بدون اذن بوده ایشان تذکر داده?اند. مثل برخی از کارهای سفر به نیویورک که ضمن تقدیر و تشکر از دولت محترم برخی کارها را به جا ندانسته?اند و تذکر داده?اند. در مذاکرات ژنو هم همینطور تایید فرمودند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: این توافقنامه یک موفقیت بود. دلیل آن هم اینکه چند گروه عصبانی شدند. امام قریب به این مضمون می فرمود که ببینید که اگر دشمن از شما خوشحال شد بدانید مشکلی در کار شماست و اگر هم ناراحت و عصبانی شد بدانید موفق بوده?اید. حالا اسراییل عصبانی است. نخست وزیر این رژیم غاصب با آن حالت نا متعادل آمد و ضد این توافقنامه و آمریکا موضع گرفت. برخی دیگر هم عصبانی شدند. اگر در این توافقنامه سرما کلاه رفته باشد اسراییل باید خوشحال باشد. اگر ما باخته باشیم اسراییل می بایست جشن می گرفت.
ناطق نوری همچنین گفت: ایران کشور قدرتمندی است. اینکه بعضی می گویند در این توافقنامه خیانت شده است یعنی آن?ها متوجه خیانت شده?اند و رهبری متوجه نمی شوند. ما چیزی را در این داستان نمی بازیم. هرجا هم توافقنامه به هر دلیلی به هم خورد ما چیزی را از دست نمی?دهیم. ما به فتوای رهبری سلاح هسته?ای را حرام دانسته و به سوی آن نرفته و نمی?رویم. ما نباید جلوتر از رهبری تصمیم بگیریم. بعضی می گویند رهبری وظیفه خود را انجام می دهد و ماهم وظیفه خود را و ما بایستی بستر برای افکار رهبری را آماده کنیم. جلوتر می?روند و تصمیم می?گیرند و سخن می?گویند. رهبری معظم انقلاب هوشمند و مسلط به قضایا در راس هستند و اگر بنا باشد هرکس کارخودش را انجام دهد سنگ روی سنگ بند نمی?شود.
وی با اشاره به خاطره?ای درباره سفر رهبری به سازمان ملل گفت: در سفر رهبری معظم انقلاب در زمان ریاست جمهوری ایشان به نیویورک که بنده هم همراه ایشان بودم وقتی با آقای ظریف روبرو شدیم فرمودند این آقای ظریف را می?بینید، او عمیقا متدین است. حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری افزود: این آقای ظریف از زمان قطعنامه 598 یل مذاکره و مباحث حقوقی است.
به گزارش خبرآنلاین، وی در خاتمه گفت: هم رهبری، هم مراجع و هم مردم از این آرامش به وجود آمده خوشحال هستند.
.: Weblog Themes By Pichak :.