مىگویند ولایت فقیه با حاکمیت، دموکراسى، آزادى مردم، انتخابات و با تشکیل مجلس خبرگان و مانند آن متناقض و ناهماهنگ است. از این رو رژیمى که بر پایه ولایت فقیه استوار است، باطل است، در این صورت، هرگونه قراردادى (چه داخلى و چه خارجى) هم که با او بسته شود شرعا باطل است و طرف قرار داد هر وقت بخواهد مىتواند حقوق حقه خود را استیفا کند.
یکى این که: چون ولایت به معناى قیمومیت بر محجورین است، با آراى مردم، انتخاب مجلس خبرگان و مانند آن تناقض دارد؛ یعنى مردم چه خودشان فقیه را انتخاب بکنند یا افرادى راانتخاب کنند که برایشان ولى انتخاب بکنند، معنایش آن است که عاقل و خردمندند، و حق راءى دارند، در این صورت، ولى نمىخواهند، از آن طرف، اگر فقیه، ولى مردم است، پس مردم حق رأى ندارند این تناقض صدر و ذیل، ادامه مطلب...
رفتار انسانی – اسلامی
به تمام اعضای کمیتهها و زندانبانها حکم میکنم که با زندانیان - هر که باشد - بهطور انسانیت و اسلامیت رفتار کنند و از آزار و مضیقه و رفتار خشن و گفتار ناهنجار خودداری کنند که در اسلام و حکومت عدل اسلامی این امور ممنوع و محکوم است و به بستگان زندانیان در روز معیّنی با مقررات ، اجازه ملاقات دهند. ( بیانات امام در آستانه ترک تهران به قم ، صحیفه نور ج ? ، ص??? ) 9/12/57
ماهیت واقعی زندانیان
این خانه خرابها میگویند که حالا بدتر [از] زمان محمدرضا شد . برای اینکه الآن زندانیهای سیاسی بیشتر از آن وقت است ! سر تا ته ایران بگردید ، اگر یک زندانی سیاسی آدم پیدا کردید که توی حبس باشد . بله ، زندانی سیاسی به آن معنا که میخواهد این مملکت را به عقب براند ، هست در حبسهاشان از همان رژیم سابق ، از همان رژیم باز هم هست . اما آنی که آن وقت بود ، با اینی که حالاست مقایسه بکنید . آنی که آن وقت بود ، بهترین فرزندهای اسلام و بهترین فرزندهای ایران زیر شکنجه بودند و زیر ظلم بودند و در حبس بودند ، و حالا بدترین خیانتکارها آنجا هستند . اینها فکر نمیکنند ، میدانند ، اما برای اینکه مردم را بازی بدهند ، جوانهای ما را بازی بدهند ، این را مینویسند که حالا هم با آن وقت فرقی نکرده . آن وقت زندانی سیاسی داشتیم ، حالا هم زندانیهای سیاسی . اولاً دروغ میگویند که سرتاسر مملکت ، پُر زندانی [است] . خوب ، حالا ما میگوییم که صحیح ، امّا کیها آن وقت زندان بودند ، کیها حالا زندان هستند . آن وقت امثال طالقانی
و امثال اینها زندان بودند ، حالا امثال نصیری زندان است. ( بیانات امام در جمع مسئولین امور تربیتی تهران ، صحیفه نور ج ?? ، ص ? - ??? ) ??/?/??
روح حاکم بر زندانها
شما حالا یک دانه حبسی پیدا میکنید که یک آدم صحیح باشد و حبس باشد؟ یک آدمی پیدا میکنید؛ یک آدم متدیّن ، یک آدم ملی ، یک آدم باشد؟ آن وقت که حبس بودند ، همه ملّیون حبس بودند . و همه عرض بکنم که - امثال ذلک. و حالا کی حبس هست ؟ اینهایی که جنایات زیاد کردند و آنهمه جنایات را کردند ، اینها حبس هستند . آن وقت وضع حبس حالا را با این جنایتکاران ببینید، با وضع حبس آن وقت را با آن جنایتکارها ، با آن مردم صحیح . وضع آن وقت آنطور بود که باید از آنهایی که حبس بودند بشنوید چه شده است. اینها را تا آن حدودی که ما اطلاع داریم ، که مُهمش تهران است ، اشخاصی که در آنجا هستند و مکرراً ما هم سفارش کردهایم، ابداً تعدی به کسی نمیکنند. حبسها از حبسهایی نیست که نارضایتی داشته باشند . حبس هستند ، اما این بیانصافها مینویسند که در حبس بدتر میگذرد از آن وقتی که در آنجا در آن حبسها . [در] آن حبسها پای یکی از علمای ما را اره کردند - آنطوری که نقل کردهاند. این حبسهای حالا بدتر از آن حبسها؟
( بیانات امام در جمع کارکنان بیمه مرکزی ، صحیفه نور ج ?? ، ص ??? )??/?/?
پاسخ به معترضان زندان اسلامی
در یکی از نوشتههایشان نوشتهاند که حبس های سیاسی در زمان محمدرضا بوده است ، لکن حالا همان طور است یا بیشتر ، حبسی سیاسی . اینها فکر این را نکردند که آخر حبسی سیاسی که الآن شما اسمش را میگذارید ، حبسیهای سیاسی بوده است که در زمان محمدرضا خان آن کارها را میکرده است ؟ دزدها را شما ؛ حبسی سیاسی حساب میکنید ؟ آنهایی که بر ضد این مملکت و بر ضد این ملت قیام کرده بودند و آن همه خیانت کرده بودند ، آنها را جزء رجال سیاسی شما حساب میکنید؟ نصیری جزء رجال سیاسی است؟ هویدا جزء رجال سیاسی است ، یا جزء دزدها هستند اینها؟ شما چرا رجال سیاسی را بدنام میکنید به اینکه اینها را اسمشان را رجال سیاسی میگذارید؟ ساواکیها جزء رجال سیاسی هستند ؟ آنی که الآن در حبس فعلی دادگاههای ما هست، همین ساواکیها هستند و همین خیانتکارها و همین اشخاصی که یا کشتهاند یا امر به کشتن کردهاند و یا زجر کردهاند جوانهای ما را ، آنطور کارها را با همه طبقات کردند . زمان رضا ، محمدرضا کی حبس بود؟ چه طبقهای حبس بودند؟ علما ، دانشگاهیها ، رجال ملی ، اینها حبس بودند . حالا کی حبس است؟ ... اگر شماها پیوندی با رژیم سابق ندارید ، اگر شما جزء اجزای ساواک نیستید، اگر شما فعالیت برای ساواکیها نمیکنید ، چطور ساواکیها که الآن در حبساند ، در مقالهتان مینویسید که رجال سیاسی ؟ حالا بیشتر از آنجا از زمان [سابق] حبساند ؟ شما دزدها را جزء رجال سیاسی میآورید ؟ معلوم شد سیاست شما غیر آن سیاستی است که در نظر ملت ماست و مردم اصیل ماست . اگر شما با آنها پیوند ندارید ، چطور میگویید که آن وقت و حالا هر دو دسته رجال سیاسی بودند که اینها محبوس بودند . آن وقت وقتی که ما حبس داشتیم ، حبسی داشتیم مثل مرحوم طالقانی ، مثل آقای منتظری ، مثل آقای لاهوتی ( آیت الله حسن لاهوتی ، اولین نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران ) از اهل علم ، کثیری از اینها در حبس بودند و زجر کشیدند . یکی از ملّاهای محترم ما را پایش را در آنجا اره کرده بودند - از قراری که برای ما گفتند - از رجال سیاسی طبقه غیرملّاها هم خوب ، اشخاص محترمی بودند که سالهای طولانی در حبس بودند و سالهای طولانی در زیر شکنجه و زجر بودند ، برای اینکه مخالف بودند با این رژیم . آن وقت اینها حبس بودند ، حالا ساواکیها حبس هستند . این آقایانی که اسم خودشان را [فدایی] خلق گذاشتند ، میگویند فرقی نکرده . خیال میکنند حبس - خیال نمیکنند ، میخواهند اغفال کنند ، خیال نمیکنند - که نخیر ، حبس میزان است ، چه دزد را حبس بکنند و چه یک شخص امین را ، فرقی ندارد . فرقی ندارد که دزدها را حبس بکنند یا اشخاص امین را حبس بکنند . فرقی ندارد که چپاولگرها و آدمکشها را حبس بکنند یا اشخاصی که میخواهند جلوگیری از چپاولگری بکنند حبس بکنند . اینها منطقشان این است . باید در مقابلشان جوانهای ما گول نخورند از این تبلیغات فاسد .
( بیانات امام در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد ، صحیفه نور ج ?? ، ص ? - ??? ) ??/?/??
ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آن کسی است که در تحقق حکومت نیرومندتر و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه انگیزی برخیزد به حق بازگردانده و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.
به جانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رأی و اهل حل و عقد رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است، آنگاه نه حاضران بیعت کننده حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشته اند حق انتخابی دیگر را خواهند داشت.
آگاه باشید! من با دوکس پیکار می کنم، کسی که چیز را ادعا کند که از آن او نباشد و آن کسی که از ادای حق سرباز زند...
مردم! هم اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله شعله ور شده است و این پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق، بدوش نمی کشند. بنابراین آنچه فرمان دادند انجام دهید و از آنچه نمی کردند توقف کنید و در هیچ کاری تا روشن نشود شتاب نکنید... «نهج البلاغه – خطبه173»
.: Weblog Themes By Pichak :.