بسم الله الرحمن الرحیم
خاقانی شاعر بلندآوازه قرن ششم هجری، هنگام عبور از مدائن و دیدن طاق کسری، قصیدهای زیبا سروده است که مطلع آن چنین است:
هان ای دل عبرتبین، از دیده نظر کن هان! ایوان مدائن را آئینه عبرت دان؛
وی در این قصیده، بر کارکرد عبرتآموزی تاریخ تکیه کرده است و به زیبایی آن را در قالب یک نمونه شرح داده است. نگاه تاریخی اگر در هزارتوی جزئیات گرفتار نشود، افق دید ما را وسعت میبخشد و باعث میشود تا فراتر از موقعیت اینجا و اکنون، به سیر حوادث جامعه بشری بنگریم و رهاورد مناسبی برای داوری درباره وضعیت موجود داشته باشیم. این جامعنگری و فرارَوی، نیاز اساسی انسان روشناندیش در طول زمان بوده است چنان که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) خطاب به فرزندش فرموده است: «در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام، پس قسمتهاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم، و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم، سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثهاى، زیبا و شیرین آن را براى تو برگزیدم ...»(نهج البلاغة، نامه 31).
یکی از موضوعات مهم تاریخی که همواره ذهن و فکر بشر را به خود مشغول داشته، مسأله موعودگرایی است که جلوه آن در دین اسلام به صورت مهدویت نمود یافته است. مهدویت یکی از باورهای رسمی مسلمانان است که اساس آن را آیت قرآنی «أنّ الأرضَ یَرِثُها عِبادیَ الصّالِحون» (أنبیاء: 105) استوار ساخته است. این انگاره اسلامی در پرتو راهبرد انتظار، نور امید را در دل مؤمنان روشن نگاه میدارد، ارزشهای والا و آسمانی را به ایشان میشناساند و آرمانی قابل تحقق را به آنان وعده میدهد. وجه آرمانی این انگاره در سازگاری شدید آن با خواستههای فطری بشر، جاذبه پرقدرتی دارد که دلها را به آسانی شیفته خود میسازد. و قصه پرغصه مهدویت نیز در طول تاریخ از همین نقطه آغاز میشود. بسیاری از افراد در طول تاریخ اسلام، با ادعای مهدویت برای مدتی گروههایی را به دور خود جمع کرده و مطامع خود را پی گرفتند. اما به تدریج این حنا رنگ باخته، و فرصتطلبان با تعیین زمان ظهور مهدی یا ادعای نزدیک بودن زمان ظهور، اهداف خود را پیگیری میکردند. و البته این شیوه تا زمان ما ادامه دارد و همچنان وسیله مناسبی برای فریب افکار مردم است.
در نوشتار حاضر میکوشم تا راهکار ادعای مهدویت را به شیوه تاریخی، و راهکار تعیین زمان ظهور را به شیوه اسنادی مبتنی بر منابع روایی بررسی کنم. البته مسأله تعیین زمان ظهور را به دلیل ماهیت بنیادینی که دارد ابتدا مطرح میکنم. ادامه مطلب...
قرآن و تمام مفاهیمش از جمله بشارت ظهور منجی، برای مؤمنین شفاست و این مفاهیم برای ظالمین عالم، خود را چون سمی مهلک نشان میدهد.
قرآن کریم میفرماید: وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی اْلأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ، ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم.
این واقعیت که در نهایت وارث زمین، ائمهی خوبیها هستند، از سوی قرآن کریم بشارت داده شده و این کلام خداوند متعال در قرآن بشارت ظهور به مردم است. آیات قرآن کریم به حکم آیهی وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَهٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا هم شفاست و هم سم کشنده! دارویی شفا بخش برای مؤمنین و سمی مهلک برای ظالمان عالم. میتوان نتیجهگرفت همهی آیات قرآن از جمله بشارت ظهور میتواند دارویی شفابخش و امیدساز برای انسانهای مؤمن باشد و هم میتواند سمی مهلک و کشنده برای ظالمان باشد.
آیت الله حسن زادهی آملی عالم برجسته و عارف بینظیر شیعه اعتقاد دارد که در عصر حاضر ظهور محقق شده و نور سحرگاه عالم، نشانهی طلوع خورشید امامت است:
"پرودگار متعال قواعد عالم ملکوت را نظیر و شبیه قواعد عالم ملک قرار داده و عالم تکوین را منطبق با عالم تشریع خلق کرده تا بشر با پی بردن به اسرار و قواعد عالم ملک و تکوین، پی به اسرار ملکوت و تشریع ببرد و از این هماهنگی و شباهت حکمتهایی استفاده کند یکی از این قواعد مسلم و عمومی طبیعت، تدریجی بودن تحولات میباشد فی المثل حرکت وضعی زمین و در پی آن طلوع و غروب خورشید یک فرایند تدریجی است اگر خورشید به یک باره در آسمان زندگی مادی و طبیعی طلوع یا غروب کند در روند حیات اختلال ایجاد میشود و هیچ موجود زنده ای قادر به تطبیق خود با تغییر وضعیت نور در میدان حیات نخواهد بود و نظم زندگی به هم می ریزد. خورشید باید به تدریج غروب و طلوع کند تا موجوداتِ تحت تاثیر خورشید بتوانند خود را با تغییرِ رخ داده تطبیق کرده و حیات به چرخه ی نظم خود ادامه دهد نظیر همین اتفاق نیز در حیات معنوی و ملکوتی بشر، در حال، اتفاق افتاده است.
امام معصوم، خورشید آسمان حیات معنوی بشر است و طلوع و غروب ایشان در صحنه حیات بشر تابع قواعدی شبیه قواعد طبیعی خورشید است اگر مقوله غیبت و ظهور حضرت بطور دفعی و بدون هیچ زمینه ای واقع شود، مسلما جوامع بشری تاب این تحول شدید را نخواهد داشت. بدین علت حکمت الهی مقتضی تدریجی بودن این اتفاق عظیم است با بررسی تاریخ حیات با برکت حضرت در میابیم که این اتفاق درمورد غیبت حضرت واقع شده است غیر از اینکه حیات سه امام همام قبل از امام عصر عج تقریبا به حالت غیبت بوده و نوعی تمرین برای شیعیان برای زندگی مومنانه بدون ارتباط فیزیکی با امام بود. »
اینها فرج امام زمان (عج) نیست، پس چیست؟ زمانی بر این ملت گذشت که حتی در میان خواص کمتر کسی پیدا میشد که بتواند قرآن را از روی مصحف، به درستی قرائت کند تا چه رسد به درک معانی و معارف قرآن. اما اکنون میبینیم که درسراسر کشور دهها هزار حافظ و قاری قرآن تربیت شده اند که بدنبال درک حقائق قرآن و عمل به آنها هستند."
پ ن: مسئولی می گفت: "آن هشتسال کافی است برای اینکه مدت ها مثل هاری در بدن جامعه ما دائما تزریق سم بکند. مثل مرض هاری این حالت را دارد به جامعه ما میدهد و همهاش هم شعار بود. مثلا میگفتند عصر ظهور است. علنی نمیشود این حرف ها را زد ولی هنوز هم میزنند. آنطرفتر که رفتند، باز این حرفها را میزنند. برخی اقشار خاص هم انصافا مقصرند در معرفی او و حمایت از او که هنوز هم خیلیهایشان دست برنداشتهاند!"
.: Weblog Themes By Pichak :.