سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نتیجه مبالغه
اغراق، غلو، تملق، چاپلوسی، ثناگویی، مبالغه‌گری درباره هر کسی می‌تواند سبب ایجاد غرور، تکبّر و خود بزرگ ‌بینی و توهّم در آن فرد شود و موجبات سقوط او را فراهم کند؛ چرا که انسان ذاتاً دارای حُبّ نفس است و تنها تهذیب نفس، خودسازی و مراقبت دائم می‌تواند وی را در مقابل این همه آفت‌ها بیمه کند. در این وادی حتی مُخلِصین و مُخلَصین نیز در امان نیستند و نیاز به مراقبت مستمر دارند.
از امام معصوم (علیه‌السلام) نقل است که «المخلَصون فی خطر عظیم» از این رو می‌بینیم امام خمینی «ره» با این که به مراتب عالی از عرفان واخلاق گام نهاده بود، مدام مواظبت و مراقبت داشت مبادا اظهارات برخی مداحان و مبالغه‌گویان ایشان را از مسیر مستقیم خارج کند و به چاه توهمات بیندازد.
چنان‌که وقتی مرحوم آیت‌الله مشکینی و مرحوم فخرالدین حجازی در جماران از ایشان تعریف و تمجید کردند، در هر دو جلسه بلافاصله موضع گرفتند و هر دو را از این اظهارات مبالغه‌آمیز برحذر داشتند.
مشهور است دهه چهل که در بیت امام به مناسبت‌های اعیاد و وفیات مراسم برگزار می‌شد ایشان اِنعام و صله خوبی به منبری‌ها و مداحان می‌داد، اما در یک مورد وقتی یکی از آنان تعریف و تمجید از ایشان کرد، پول  اندکی داخل پاکت گذاشت و فرمود: «منبری که در تعریف و تمجید از خمینی باشد به همین مقدار هم نمی‌ارزد»
همین‌طور رهبر معظم انقلاب در مورد اشعار و سروده‌های مبالغه‌آمیز در مورد خویش، همیشه اعلان انزجار و گلایه کرده و به خدای سبحان پناه برده و در موردی نیز فرمودند: «من وقتی این کلمات را می‌شنوم، حقیقتاً متأذّی می‌شوم». از سوی دیگر موارد متعدد در تاریخ داریم که معصومین (علیهم السلام) غالیان را تکذیب کرده و به شدت آنها را از خود راندند.
در حدیثی از امامان معصوم (علیهم السلام) نقل است که: «بر چهره چاپلوسان و متملقّان خاک بپاشید» به یقین از این بابت است که غلوو چاپلوسی در هر صورت وسوسه‌انگیز می‌باشد و انسان را ناخودآگاه به بیراهه می‌کشاند.
در هشت سال گذشته اظهارات مبالغه‌آمیز و بیان معجزات و کراماتی که از سوی برخی شخصیت ها در مورد رئیس‌جمهور دوره نهم و دهم انجام گرفته، انصافاً پیامدهای ناگواری را در ابعاد گوناگون به دنبال آورده که هم اکنون شاهد آن هستیم؛ بنابراین جا دارد در آستانه انتخابات دوره یازدهم ریاست‌جمهوری، این موضوع مورد دقت و تأمل قرار گرفته و آسیب‌شناسی شود تا دوباره این اشتباه بزرگ، تکرار نشود و انقلاب، نظام و مردم به دور از افراط و تفریط در مسیر اعتدال قدم بردارند.
در این فرصت، نخست بخشی از این اظهارات و مبالغه‌گویی‌ها را مرور می‌کنیم تا ذهن خوانندگان کاملاً در فضای این ماجرا قرار گیرد:
1. آیت‌الله مصباح یزدی: «دیشب‌ یکی‌ از دوستان‌ حاضر در جلسه‌ نقل‌ کرد؛ قبل‌ از برگزاری‌ مرحله‌ اول‌ انتخابات‌ به‌ محضر یکی‌ از علمای‌ اهواز رسیدم‌. ایشان‌ گفت‌: نگران‌ نباشید، احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور می‌شود. ایشان‌ گفته‌ بود که‌  شخصی‌ شب‌ بیست‌ و سوم‌ ماه‌ رمضان‌ در حال‌ احیاء پیش‌ از نیمه شب‌ به‌ خواب‌ می‌رود. در خواب‌ به‌ او ندا می‌شود که‌ بلند شو برای‌ احمدی‌نژاد دعا کن‌، وجود مقدس‌ ولی‌عصر (عج‌) دارند برای‌ احمدی‌نژاد دعا می‌کنند. می‌گوید من‌ حتی‌ اسم‌ احمدی‌نژاد را نشنیده‌ بودم‌ و اصلاً او را نمی‌شناختم‌! خود ایشان‌ نیز در تاریخ‌ دهم دی‌ماه‌ قاطعانه‌ گفته‌ بود که‌ من‌ رئیس‌‌جمهور خواهم‌ شد. کسانی‌ با او شوخی‌ می‌کردند که‌ این‌ چه‌ حرفی‌ است‌ می‌زنی‌؟ چه‌ کسی‌ به‌ تو رأی‌ می‌دهد؟ چه‌ کسی‌ تو را می‌شناسد؟ گفته‌ است‌ این‌ قول‌ یادتان‌ باشد، امروز 10/10/83است‌، من‌ رئیس‌‌جمهور خواهم‌ شد! حالا خواب‌ دیده‌ یا کسی‌ به‌ او گفته‌ است‌ من‌ نمی‌دانم‌!» (گفتمان مصباح، رضا صنعتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 883)
و در اولین‌ دیدار خود با احمدی‌نژاد پس‌ از انتخابات‌ ریاست‌‌جمهوری‌ خطاب به وی:
«خدای‌ متعال‌ را شاکریم‌ که‌ زمینه انتخاب‌ چنین‌ شخصیتی‌ برای‌ این‌ دوره خاص‌ از انقلاب‌ را فراهم‌ کرد و آیندگان‌ به‌ این‌ نتیجه‌ خواهند رسید که‌ انتخاب‌، مشحون‌ به‌ کرامات‌ و معجزات‌ بود و از این‌ رو توفیق‌ شکر این‌ نعمت‌ را از خداوند خواستاریم‌. عنایات‌ حضرت‌ ولی‌عصر(عج‌) یار ملت‌ ایران‌ بود که‌ به‌ چنین‌ موفقیتی‌ دست‌ یافت‌ و تلقی‌ ما این‌ است‌ که‌ این‌ نفخه الهی‌ که‌ در این‌ زمان‌ در جامعه ما دمیده‌ شده‌ و آثارش‌ در علاقه بیشتر مردم‌ به‌ دین‌ و اندیشه‌های‌ اسلامی‌ ظهور یافته‌، مرتبه‌ای‌ از مراتب‌ چیزی‌ است‌ که‌ در زمان‌ پیامبر اسلام(ص)  تحقق‌ پیدا کرد و ان‌شاءالله مرتبه‌ کاملش‌ در زمان‌ ظهور حضرت‌ ولی‌عصر(عج‌) تحقق‌ خواهد یافت‌».  (همان، ص881)
و نیز در جلسه ای دیگر:
«رئیس‌جمهور وقتی از طرف ولی‌فقیه نصب شد می‌شود عامل او، و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم می‌تابد، وقتی شد رئیس‌جمهوری اسلامی،‌ حکمش را از رهبر یعنی از جانشین امام دریافت کرد، آن قداست بر این هم می‌تابد، آن‌وقت اطاعت رئیس‌جمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم می‌شود اطاعتِ خدا.»(21/5/88) 
این نامه (نامه احمدی‌نژاد به رئیس‌جمهور 2. آیت‌الله جنتی عضو محترم شورای نگهبان در خطبه‌های نماز جمعه تهران:  آمریکا) فوق‌العاده است و عقیده من این است که از الهامات خدا بود. توصیه می‌کنم این نامه را بچه‌ها همه بخوانند و در مدارس و دانشگاه‌ها خوانده شود و صدا وسیما نیز مکرر آن را بخواند. این‌گونه حرف زدن، الهام خداوند است.»    (23/4/88)
و در خطبه ای دیگر: «مردم با اشک و نذر و نیاز و توسل به خدا در سوم تیر یکی از هم‌قدهای خود را انتخاب کردند. کمک خدا در حادثه، مشهود است. یکی از دوستان نقل می‌کرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من می‌خواهم به آقای احمدی‌نژاد رأی بدهم؛ زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدی‌نژاد رأی بده.»  (9/4/1386)
3. حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی: «این دولت، از زمان مشروطیت تاکنون محبوب‌ترین و بهترین دولت بوده است.»  (8/6/1388)
4. حجت‌الاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر موسسه امام‌خمینی (ره): «در این دوره از انتخابات، مانند ائتلاف 6 نفره‌ای که در جنگ جمل علیه امام علی (علیه‌السلام) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدی‌نژاد شکل گرفت. آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند؛ اما در نهایت شکست خوردند.»
 5. حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، از هفته نامه «پرتو سخن» ، نامه احمدی نژاد را به نامه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تشبیه کرده و می‌گوید: «پاسخ ندادن به نامه یا حتی بی‌ادبی آن‌ها به آن، از شخصیت نویسنده نمی‌کاهد؛ بلکه اعتبار مخاطبِ ‌نامه را کاهش می‌دهد؛ چنان که پاره شدن نامه پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) توسط خسرو پرویز، چیزی از اعتبار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)  نکاست و خسرو پرویز را برای همیشه تاریخ، سرافکنده ساخت.»   (21/2/1389)
6. حجت‌الإسلام سقای بی‌ریا، مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیون: «درسفر شانگهای، خانم‌های هندو آمدند و با دست‌مالیدن بر شیشه اتومبیل رئیس‌جمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.»
7. آقای محمدرضا رحیمی، معاون رئیس جمهور، در حضور احمدی‌نژاد: «در سوریه در شهر تاریخی بُصرا که اسم آن را بعضاً ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید آن، احمدی نژاد بود.»  (17/3/1385)
8. مهندس اسفندیار رحیم‌مشایی، رییس‌دفتر رییس‌جمهوری: «خودم فکر می‌کنم در تاریخ ایران قبل و بعد از انقلاب یک چنین دولتی، یک چنین رییس‌دولتی با این محبوبیت وجود ندارد که هم در کشور این همه انسجام را سازمان داده باشد، هم امید آفریده باشد و این همه احساس عزت ایجاد کرده باشد. من شاهدم ایرانیان خارج از کشور تا پیش از این دولت می‌گفتند ما ایرانی بودن خود را انکار می‌کردیم، ما هیچ‌جا نمی‌گفتیم ایرانی هستیم تا می‌گفتیم، می‌گفتند اینها تروریست هستند، عقب‌مانده هستند، مرتجع هستند. الآن ما هر جا می‌رویم قبل از این که کسی از ما بپرسد، خودمان یک جوری می‌گوییم ایرانی هستیم، چون به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنیم» (2/6/1388)
او در جای دیگر می‌گوید: «آقای احمدی‌نژاد فردی باهوش و انسانی استراتژیست و طراح است، دوست دارم فرصتی داشته باشم تا شخصیت آقای احمدی‌نژاد را در تلویزیون تبیین و تشریح کنم و بگویم این شخصیت کیست.» (9/10/1388)
9. آقای جوانفکر مشاور رسانه‌ای رئیس جمهور: «رئیس‌جمهور در همه حوزه‌ها کارشناس هستند.» (18/8/1389)
 10. آقای محمدعلی رامین، رئیس وقت کمیته رایحه خوش خدمت: «احمدی‌نژاد مانند همه پیامبران با مشکلاتی روبرو شد و سیل جوک‌های اراذل و اوباش به سمت او روانه شد. هدف تمام پیامبران این است که برای عدالت و قسط قیام کنند.» (5/10/1387)
 11. آقای حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه: «سادگی زندگی احمدی نژاد شبیه پیامبرانی مثل یوزارسیف است.» (7/12/1387)
12. استاد حاج‌حیدر رحیم‌پور ازغدی: « این دولت انقلابی، پرطرفدارترین و مردمی‌ترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است.» (11/6/1388)

13. یکی از مجریان تلویزیون در برنامه ای می‌گوید:« بخشی از اظهارات رئیس‌جمهور کشورمان در سفر به نیویورک که در خبرگزاری فرانس24 منتشر شده، حدود 2 میلیارد و 200 میلیون کامنت درج شده است.» (11/7/1389)
14. آقای ف‍رج‌‌الل‍ه‌ س‍ل‍ح‍ش‍ور، ک‍‍ارگ‍رد‌ان‌ س‍ی‍ن‍م‍‍ا و ت‍ل‍وی‍زی‍ون: «اح‍م‍د‌ی‌ن‍ژ‌اد ر‌ا م‍ال‍ک‌‌‌اش‍ت‍ر ‌ع‍ل‍‍ی‌ (‌ع‌ ) در ‌ای‍ن‌ زم‍‍ان‌ م‍‍ی‌د‌ان‍م‌ و ل‍ذ‌ا ن‍ب‍‍ای‍د ک‍‍ار‌ی‌ ک‍ن‍ی‍م‌ ک‍ه‌ ‌اگ‍ر ‌ع‍ل‍‍یِ‌ زم‍‍ان،‌ م‍‍ال‍ک‌‌‌اش‍ت‍ر‌ی‌ ر‌ا پ‍ی‍د‌ا ک‍رده‌ ‌از دس‍ت‌ ب‍د‌ه‍د.»  (16/3/1388)
 او اضافه می‌کند: «به مالک‌اشتر علیِ زمان، احمدی‌نژاد رأی می‌دهم... ما به مالک‌اشتر علیِ زمان، محمود احمدی‌نژاد رأی می‌دهیم و بدانید که بسیاری از هنرمندان سریال یوسف و بسیاری از هنرمندان مؤمن جمهوری اسلامی ایران به فرزند ایران رأی می‌دهند.»   (18/3/1388)
15. آقای حمید بقایی، ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری: « اگر به کارهایی که آقای احمدی‌نژاد انجام داده دقت کنیم، می‌توانیم بگوییم آقای احمدی‌نژاد، کوروش زمان است. آقای احمدی‌نژاد با مواضعی که در مقابل  آمریکا در سازمان ملل گرفته، به نوعی کوروش زمان است.» (27/6/1389)
 16. سایت روزنامه ایران: «از نکات قابل توجه سفر رئیس‌جمهور این بود که احمدی‌نژاد در پایان سخنان خود در جمع مردم ارومیه در ورزشگاه تختی از آنها خواست برای بارش باران دعا کنند و خود نیز از خداوند متعال خواست که باران رحمت را بباراند که به محض اتمام سخنان رئیس‌جمهور، باران در ارومیه کم کم شروع به باریدن کرد و رفته‌رفته بر شدت آن نیز افزوده شد.» (19/1/1389)
 17. آقای اسماعیل نجار در جلسه ستاد بحران استانداری کرمان: «در بازرسی‌های ما، یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدی‌نژاد بر آن نصب شده بود، سالم مانده بود. اعتقاد مردم بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.»(5/10/89)  
18. حسن قهرمانی‌مطلق، فرماندار همدان: «روز ورود رئیس جمهور و هیئت همراه وی به همدان، به مثابه شب قدر این استان است؛ چرا که اگر در شب قدر برنامه سرنوشت یک ساله آدمی رقم می‌خورد در این سفر، سرنوشت چند سال و یا  حتی آینده این استان رقم می‌خورد.»(8/7/1390)
19. آقای محمد کریم عابدی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی: «از شش میلیارد جمعیت جهان، 5/5 میلیارد نفر اعم از مسلمان و غیرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند.» (24/7/1389)
20. سخنرانی استاندار گیلان در حضور احمدی نژاد:  «قبلاً دنیا ایران را به کوروش کبیر می‌شناختند ولی الان به محمود کبیر می‌شناسند.» (8/5/1390)

موارد فوق، تنها بخش اندکی از انبوه اظهارات مبالغه‌آمیز و... است که تقدیم خوانندگان شد. حال همه اینها را در کنار گفته‌های دیگری بگذارید که آقای احمدی نژاد را «معجزه هزاره سوم» یا «سقراطِ زمانه» و حتی «آیت‌الله» نامیدند. بعضی دیگر «جومونگ ایران»اش خواندند و در اولین سفر استانی به شهر قم، برخی طلبه‌های جوان، پرشور و در عین‌حال بی‌تجربه و ناآگاه در مراسم استقبال، دستش را بوسیدند و در پلاکاردهایشان نوشتند که «به بهشت نمی‌رویم، اگر احمدی‌نژاد در آنجا نباشد» و موارد متعدد از این قبیل که می‌توان طی چند ثانیه در اینترنت پیدا کرد.
 بعضی از این اظهارات به‌ خصوص از سوی شخصیت‌های مورد احترام اگر چه از روی حسن نیت بیان شد، اما طبیعی است که ناخواسته می‌تواند مخاطب آن را به وسوسه‌های نفسانی و توهمات و خیال‌پردازی‌های پنهانی گرفتار کند. اگر در مراحل اول هم مقاومت نماید، کم‌کم این وسوسه‌ها بر وی چیره گشته و او را به این باور خواهد رساند که واقعاً «اطاعت از وی، اطاعت از خداست و حرف‌هایش الهام از اوست» ، «نامه‌هایش پیامبرگونه است» ، «در همه حوزه‌ها کارشناس» ،    «مستجاب‌الدعوه» و حتی عکسش هم ضدّزلزله می‌باشد.
چنان‌که موارد زیر که شامل بخشی از رفتارها وگفتارهای آقای احمدی‌نژاد می‌باشد، این حقیقت را تأیید می‌کند:
اولین مورد، ماجرای «هاله نور» بود که وی هنگام سفر به نیویورک و شرکت در اجلاس سازمان ملل به تلقین برخی اطرافیان، آن را باور کرد. پس از بازگشت، چون به قم آمد طی دیداری با آیت‌الله جوادی آملی آن را مطرح ساخت، آن فقیهِ فیلسوف ومرجعِ دردآشنا وقتی از خیال‌پردازی‌های او آگاه شد و فهمید که او در گرداب توهمات گرفتار شده است با استناد به حدیثی از پیامبر(ص) به طور جِد ایشان را به دوری از این مسائل دعوت فرمود.
در آن ایام این موضوع، مورد اعتراض برخی محافل و شخصیت‌های دینی، علمی و فرهنگی نیز قرار گرفت. در این هنگام آقای احمدی‌نژاد عقب‌نشینی کرد و نزدیکانش هم آن را از اصل منکر شدند و تکذیب کردند که جای بسی خوشحالی و امیدواری داشت و انتظار می‌رفت ماجرا در همین جا ختم شود. اما بعد از اندکی معلوم شد که عقب‌نشینی و تکذیب، ظاهرِ ماجراست وبعدها این خیال‌پردازی‌ها به شکل‌های گوناگون خودش را نشان داد و امیدها را به یأس تبدیل کرد.
در اظهارات زیر اندکی دقت وتأمل کنید:
 1. بنده وقتی در آنجا (دانشگاه کلمبیای آمریکا) حضور داشتم، یقین داشتم که با فضای مسمومی که آنان در دانشگاه ایجاد کرده‌اند مولایم خواهد آمد و صحنه را اداره خواهد کرد. (21/8/1386)
 2. سال گذشته که به عراق رفته بودم، گفتند یکی از فرماندهان اشغالگران، علاقه دارد شما را ببیند. گویا مرخصی او هم رسیده بود، مثل خودمان که پس از45 روز در جبهه مرخصی می‌رفتیم، اما او یک ماه مرخصی را عقب انداخته بود تا ما را ببیند و من هم گفتم، بیاید. وقتی آمد پیش ما گفت: افتخار می‌کنم با شما هستم. شما در دل ما جا دارید. وی سپس از من   درخواست کرد با من عکس یادگاری بگیرد و گرفت و سپس معاونش هم همین‌طور. من زدم پشتش و تشویقش کردم و گفتم هوای مردم عراق را داشته باشید. (20/4/1387)
3. کسانی که در مورد آقای مشائی حرف می‌زنند، کوچک‌مغزند و نمی‌فهمند. خداوند به من تفضّل کرده که می‌توانم نیّات را مشایی3/5/1388) بخوانم. این قدرت را خدا به من داده است.  (در جلسه معارفه
 فکر می‌کردم این کار باید انجام شود (حضور زنان در هیأت دولت) چون زنانِ شایسته فراوانی داریم که فرصت حضور در عرصه مدیریت کلان را پیدا نکرده اند. به نظرم رسید آن کسی که می‌تواند این راه را باز کند احمدی‌نژاد است. (18/6/1388)
5. یک بنده خدایی در لبنان برای من تعریف کرد که همان شب که ما در بنت‌جبیل بودیم یک عده‌ای مردم از آن طرف به سمت مرز حرکت کرده بودند و وقتی از آن‌ها پرسیده بودند که کجا می‌روید و چرا به سمت مرز حرکت می‌کنید گفته بودند که می‌خواهیم احمدی‌نژاد را ببینیم. (26/7/1389)
 6. روزی یکی از دوستان ما (این دوست ما جزء بعثه بود و هر سال به جهت کاری حج می‌رفت) آمده بود و خبر خوشی آورده بود، می‌گفت من به اسم تو! امسال 50 نفر را شیعه کردم، خودش می‌گفت که همین استدلال ساده را می‌کردم که یک خط وجود داشته که رسیده به آمریکا و اسرائیل و جنایتکاران و مستکبران دنیا، و یک خط هم خط اهل بیت(ع) است که رسیده به امام خمینی(ره)، رهبری و احمدی‌نژاد، حالا کدام را قبول داری؟(27/12/89)
7. رئیس‌جمهور را در ایران، خدا تعیین می‌کند. در جلسه نمایندگان آذربایجان شرقی(24/10/91)

همان‌طور که می‌بینید، ادبیات آقای احمدی‌نژاد از یک نوع تخیّل وتوهّم به ضمیمه ساده‌لوحی حکایت دارد. تصور کنید کسی که خود را در همه حوزه‌ها کارشناس می‌داند، سخنانش مُلهَم و اطاعتش اطاعت خداست، هیچ فردی غیر از او حتی ولی‌فقیه با رأی مستقیم مردم انتخاب نمی‌شود، وقتی نامش به میان می‌آید مردم فوج فوج به تشیع روی می‌آورند و چون اشاره می‌کند  باران از آسمان فرود می‌آید. از همه مهم‌تر از باطن افراد هم خبر دارد، نفخه الهی است و امام زمان (عج) هم برایش دعا می‌کند، آن وقت  چه توقع بی‌جایی است که بیاید از مصوبات مجلس و احکام قوه قضائیه و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت پیروی کند؟ به قانون تن دهد؟ یا از متخصصان و کارشناسان دیگر مشورت بگیرد؟ اصلاً وزرا چه حقی دارند در مقابل یک همچون  موجود مقدس و آسمانی، رأی مخالف داشته باشند؟
این وضعیتی است که امروز، کشور و مردم ایران گرفتارش هستند و در واقع هشت سال است کشور با همین توهمات اداره می شود. چند وقت پیش هم که به مجلس آمد، به جای گزارش کار و پاسخگو بودن، نمایندگان مردم را مورد سؤال قرار داد و تازه برای رفع مشکلات کشور راهکارچهار گانه ارائه کرد و بعد از هشت سال به سر خانه اول  برگشت. گویا ایام انتخاباتی است و او قصد دارد باز هم نامزد انتخاباتی بشود
البته در این ماجرا آنهایی باید پاسخگو باشند که این وضعیت را به وجود آوردند. به قول خودشان او را از استانداری اردبیل  به شهرداری تهران کشاندند، بعد این مسئولیت خطیر را به دوش وی گذاشتند.  آن‌گاه بدون این که ظرفیت و صلاحیت او را در نظر بگیرند یک سری معجزات و کرامات و اوصاف مست‌کننده برایش گفتند و گفتند و در نهایت او را به چاه توهم وخیال پردازی انداختند.
حال چه باید کرد؟
1. این انقلابِ بزرگ الهی و نظام مقدس اسلامی، تحت رهبری امام خمینی (ره) بر اساس عقل، منطق، درایت و اعتدال که از سیره و سنت نبوی و علوی سرچشمه می‌گیرد، تأسیس شد. امروز نیز به رهبری آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) همان  راه را در پیش گرفته است. بنابراین لازم است مدیران و مسئولان در رده‌های مختلف، خود را از هر گونه اوهام و خیال‌پردازی ها مبرّا سازند و خودشان را با ارکان نظام هماهنگ کنند.
 2. بنیانگذاران و تئوریسین‌های این نهضت شخصیت‌های بزرگی مانند: شهید بهشتی، شهید مطهری، امام موسی صدر، شهید باهنر و شهیدان زنده: خامنه‌ای و هاشمی‌رفسنجانی بودند و هستند. اما در این هشت سال کسانی بر سر کار آمدند و برای انقلاب و مردم نسخه پیچیدند که اولاً از نظر شخصیتی ناشناخته وسطح پایین بودند. ثانیاً از حیث عقل نظری و عملی  هم، چندان سنخیتی با مبانی این بزرگان نداشتند. به همین خاطر آسیب‌های جدی به کارآمدی نظام اسلامی وارد شد. باید ریشه‌ها و اصالت‌ها را حفظ کرد و نگذاشت سرنوشت نظام، انقلاب و مردم به دست دیگران بیفتد. کسانی که خود در  گودال توهمات گرفتارند، چگونه می‌توانند دیگران را از چاله خیال‌پردازی برهانند؟
3. انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراهای اسلامی، بهترین فرصت برای جبران هشت سال گذشته می باشد. امید است مردم مسلمان و متعهد ایران با حضور چشمگیر، این بار از آدم‌های خیال‌پرداز و فرقه‌های متوهّم وغالی فاصله بگیرند و به توصیه رهبر معظم انقلاب به کسانی رأی دهند که صلاحیت لازم در قانون اساسی را داشته باشند. واقعاً وابسته و دلبسته نظام و قانون اساسی باشند و مهم‌تر از همه توان انجام کارهای سنگین مدیریتی را هم داشته باشند.
4. فرمایش‌ها و تأکیدهای رهبری در صورتی محقق خواهد شد که جناح‌ها، گروه‌ها و شخصیت‌ها، به جای منافع زودگذر گروهی اولا به اصل نظام، انقلاب و مردم فکر کنند و ثانیا افراطیون و فرصت طلبان را از اطراف خود پاکسازی نمایند. عقلای قوم نیز مردم را دریابند تا یک فرد عاقل، صالح، صادق، کاردان، دلسوز، قوی و واقعاً خادم و خدمتگزار برای ریاست قوه مجریه انتخاب شود. آنگاه وی با درایت و مدیریت لازم، همه گروه‌ها را زیر بال گرفته، مشکلات مردم و کشور را برطرف ساخته و به این نابسامانی‌ها و سردرگمی‌ها پایان دهد.
به امید آن روز




تاریخ : پنج شنبه 92/2/26 | 2:30 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

* از میان نامزدهایی که شورای نگهبان براساس معیارهای قانون معرفی می کند، انسانی شایسته، وارسته، مؤمن، انقلابی، «اهل استقامت و عزم و ایستادگی» و برخوردار از همت جهادی را انتخاب کنند که بتواند بهتر از دیگر نامزدها، بار سنگین عزت و پیشرفت کشور را به دوش بکشد و به جلو ببرد.

* مردم ایران به دنبال فرد اصلحی هستند که کشور را با سرعت بیشتری در عرصه های مادی و معنوی به پیش ببرد و ضمن حل مشکلات موجود و ایجاد زندگی بهتر و مرفه تر، عزت و استقلال ایران را در پرتو «شور و شوق و امید مردم» ارتقا بخشد.

* اما دشمن به موازات تلاش برای سرد کردن انتخابات، دنبال فردی است که این مختصات را نداشته باشد و ایران را به وابستگی، ضعف، عقب ماندگی در عرصه های مختلف و قرار گرفتن در مسیر سیاست های بیگانگان بکشاند.

* بحرانی جلوه دادن اوضاع کشور، بزرگنمایی مشکلات، القای یأس و ناامیدی درباره حل مشکلات و تاریک جلوه دادن آینده ملت از جمله روشهایی است که شبکه بزرگ دروغ پردازی و تحریف، برای بی رونق کردن انتخابات ایران در دستور کار خود قرار داده است   .

* رهبر انقلاب در همین زمینه افزودند: البته مشکلاتی مانند گرانی و اشتغال در کشور وجود دارد اما کدام کشور است که بدون مشکلات باشد؟ و آیا فریاد کشیدن هر روزه مردم اروپا در خیابانها، نشانه این نیست که کشورهای اروپایی تا خرخره در مشکلات فرو رفته اند؟

* ممکن است از مجری قانون در یک بخش، خطایی هم سر بزند اما اگر نتوانیم از راه قانونی آن خطا را اصلاح کنیم تحمل آن، از بی قانونی و عمل خلاف قانون بهتر است.

* ایشان داشتن حجت شرعی برای انتخاب یک فرد را مایه آرامش دنیوی و اخروی خواندند و افزودند: اگر تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است.




تاریخ : چهارشنبه 92/2/25 | 6:4 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

همه سلیقه ها

در خبرها آمده است که جمع زیادی از نمایندگان مجلس، نامه ای به شورای نگهبان نوشته و خواستار رد صلاحیت برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری شده اند.

در این زمینه دو نکته قابل توجه است، که اولی را به صورت سوال مطرح می کنم مبنی بر این که آیا شورای نگهبان راهکار و چارچوب قانونی و مشخصی برای رد یا تأیید نامزدهای انتخابات ندارد که این افراد تصور می کنند توصیه یا دیدگاه جناحی شان در نظر نهایی شورای نگهبان اثرگذار است. و مگر شورای نگهبان منتظر اعلام نظر این افراد و گروه هاست که چنین اقدامی را انجام می دهند. به نظرم چنین رفتاری موجب وهن جایگاه شورای نگهبان است، و اگر عنوان مجرمانه هم نداشته باشد، لااقل توبیخ و شماتت اجتماعی را باید در پی داشته باشد، و شورای نگهبان نیز برای اعتلای جایگاه خود و اثبات بی طرفی در بررسی صلاحیت ها و نشان دادن عدم اثرپذیری از سلایق و تفکرات جناحی، باید موضع خود را در برابر چنین اقداماتی بیان کند (همان طور که شریعتمداری در روزنامه کیهان، قبل از ثبت نام نامزدهای ریاست جمهوری، رد صلاحیت سید محمد خاتمی را اعلام کرد و با واکنش اعضای شورای نگهبان روبرو شد.)

تحلیل محتوایی این گونه از اعلام نظرات معمولا به این جا ختم می شود که چون برخی از افراد یا جناح های موجود در جامعه، درباره مسائل مختلف کشور، مانند ما نمی اندیشند و دقیقا مانند ما حرف نمی زنند، پس شایسته حضور در نظام و حکومت نبوده و باید کنار بروند. این رویکرد به هیچ وحه با آرمان های انقلاب سازگار نیست و رهبری نیز در اولین روز سال جدید، و هنگام بحث درباره انتخابات پیش رو صراحتا اعلام نمود که: «انتخابات مظهر اراده‌ی ملی است، نماد مردم‌سالاری اسلامی است. انتخابات مال یک سلیقه‌ی خاص، مال یک جریان فکری و سیاسیِ خاص نیست. همه‌ی کسانی که به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال کشور معتقدند، به آینده‌ی کشور اهمیت میدهند، دلشان برای منافع ملی میسوزد، باید در انتخابات شرکت کنند. ...در نهایت، رأی مردم تعیین کننده است. آنچه که اهمیت دارد، تشخیص شما و رأی شما است. باید خودتان تحقیق کنید. ...همه باید تسلیم رأی قانون  باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. ...ممکن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد که منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمکین کنم. آنچه که اکثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب کردند، باید همه تمکین کنند؛ همه باید زیر بار بروند.» حال باید از این افراد پرسید که اگر واقعا قانون ملاک عمل شورای نگهبان است، شما نگران چه هستید که دست به توصیه و فشار زده اید و تلاش می کنید تا دیدگاه شورای نگهبان را مصادره به مطلوب کنید.




تاریخ : چهارشنبه 92/2/25 | 11:49 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

یک سوزن به خودمان...

در این روزها، که تلاش می شود تا تب انتخابات ریاست جمهوری در جامعه فراگیر شود، و به ویژه رسانه ملی با تمام توان میدان داری می کند، از باب این که مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، شاهد آن بودیم که در ایام ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، خبرنگاران رسانه ملی با تک تک کاندیداهای مطرح و مهم مصاحبه کرده، و از آنان پیمان می گرفتند که اگر شورای نگهبان  صلاحیت شما را احراز نکرد، آیا شما به رأی آن شورا گردن می نهید؟ طبیعی است که تمام آن افراد در شرایط مذکور، قاطعانه می پذیرفتند که نظر شورای نگهبان، مورد قبول ایشان است. این رویکرد از سوی تمام رسانه ها و تریبون های عمومی که  در اختیار یک جناح و تفکر سیاسی خاص است با شیوه های مختلف دنبال می شود. دلیل آن هم روشن است؛ زیرا این تفکر از نزدیکی دیدگاه شورای نگهبان به آرا و اندیشه های خود اطمینان دارد و به همین دلیل خواستار انقیاد و اطاعت تمام دیدگاه های موجود در جامعه است.

تا این جای قضیه اشکالی ندارد؛ و در بازی دموکراسی، این پدیده کاملا پذیرفتنی است. اما اگر بنا است که در خرداد ماه یک حماسه سیاسی واقعی خلق شود، باید همگان و حتی جناح و تفکر حاکم بر جامعه، به تمام لوازم آن پای بند باشند. و اگر در این بازی، گاهی مسائلی بر خلاف ذائقه جناح حاکم رخ داد، آنان نیز از دایره انقیاد و اطاعت بی چون و چرا خارج نشوند. برای مثال اشاره به این مورد خوب است که اگر به هر دلیلی، شخصی مانند اسفندیار رحیم مشایی، که این روزها به تابوی اصولگرایان تبدیل شده، از فیلتر شورای نگهبان رد شد، و صلاحیت او (باز هم می گویم: به هر دلیلی) برای ریاست جمهوری تأیید شد، همین آقایان دلسوز قانون که از دیگران پیمان الست می گیرند، نشود که خود به گونه دیگری عمل کنند، و هزار اما و اگر بسازند.

به هر حال، تمرین دموکراسی است دیگر؛ حتی اگر در صحنه میدانی آن موردی که گفتم تحقق نیابد، لااقل از باب تنبه و تذکر و تقریب به ذهن و تمرین و بیداری وجدان، بد نیست.




تاریخ : سه شنبه 92/2/24 | 6:29 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

بی توجهی به اسناد بالادستی و قوانین مادر، نرخ بالای بیکاری در دولت های نهم و دهم، جهش مطالبات معوق بانکی، رشد بالای نقدینگی، کاهش شدید قدرت خرید پول ملی، افزایش شدید واردات و شدت منفی شدن تراز تجاری بدون نفت، استفاده بی رویه از حساب ذخیره ارزی، اتخاذ سیاست های ضد تولیدی و منافع ملی از سیاست های اشتباه این دولت بود.

تاکید بر اشتغال زایی از طریق ارائه تسهیلات، ضعف نظارت پولی، ناسازگاری سیاست های اقتصادی، جهت گیری های سیاست خارجی، نداشتن الگوی روشن در اقتصاد، بی ثباتی در مدیریت ها و وخامت محیط کسب و کار، عدم استفاده از ظرفیت نخبگان، رویه شدن مکرر قانون گریزی، کاهش شفافیت و عدم ارائه آمار و اطلاعات، نداشتن تعامل با قوا، عدم استفاده از ظرفیت های توسعه ای و نهاد های عمومی غیر دولتی، شروع بی رویه طرح های عمرانی و بی توجهی به بخش های تولیدی از دیگر ایرادات اقتصادی دولت های نهم و دهم است




تاریخ : سه شنبه 92/2/24 | 5:13 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

سروش دباغ در صفحه شخصی خود با اشاره به سرمقاله های اخیر حسین شریعتمداری نوشته است:

اخیراً دیدم حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در یکی از سرمقاله های خود، سید محمد خاتمیِ را  «مفسد فی الارض»، « وطن فروش» و « جنایتکار» خطاب کرده است.  

با خواندن سرمقاله ایشان، به یاد خاطره ای افتادم که چند سال پیش سید عطاء الله مهاجرانی در لندن برایم تعریف کردند. دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، در حاشیه جلسه مدیران مسئول مطبوعات با رئیس جمهور، جناب مهاجرانی مجالی برای گفتگو با شریعتمداری می یابد. روزنامه کیهان در آن ایام نوشته بود عبدالکریم سروش در سفر به آلمان جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را با بیگانگان در میان گذاشته است. مهاجرانی به شریعتمداری می گوید شما هر اختلافی که با سروش و ایده ها و اطرافیانش داری داشته باش و آنها را بنویس و در روزنامه ات منتشر کن؛ اما شما می دانی، من هم می می دانم که وصله جاسوسی به سروش نمی چسبد و این تهمتی ناروا و غیر موجه است. سروش چه منصب دولتی و اطلاعات محرمانه ای دارد که با خارجی ها در میان بگذارد؟! شریعتمداری در پاسخ می گوید: می دانم سروش جاسوسی نکرده، اما می شود به ایشان « بهتان» زد و «افترا» بست؛ چراکه در فقه بابی داریم تحت عنوان« مباهته». مطابق با این بابِ فقهی، اگر مردم به دور کسی جمع شوند که محبوبیت و نفوذ زیادی دارد و در عین حال خلاف اسلام سخن می گوید و نمی توان مردم را از اطراف او پراکنده کرد، می توان به او « بهتان» و «تهمت » زد و شخصیت او را تخریب کرد و از این طریق با او در پیچید و از نفوذ و تأثیرش کاست!!!

جد و جهدی که از سوی این افراد برای تئوریزه کردن بی اخلاقی در وادی سیاست ورزیده می شود، الحق اسباب تأسف است و حیرت انگیز و عبرت آموز. اگر «الیناسیون» و «از خود بیگانگی اخلاقی» ، معنایی و مصداقی داشته باشد، که دارد؛ می توان مصادیق روشن آنرا در این سنخ سخنان و آموزه ها سراغ گرفت. ذبح اصولِ بنیادینِ اخلاقی به نام دیانت و  فقاهت در پای مصلحتی برتر و در عین حال منت بر سر خدا و خلق او گذاشتن که این گونه دیانت و سیاست و سیاست ورزی دینی در این روزگار محفوظ می ماند. دیانت و دین ورزیِ بریده از اخلاق، کرامت انسانی و اصول و ارزش های اخلاقی را به هیچ می گیرد و هر خبط و خطای اخلاقی را موجه جلوه می دهد. همین منطق باطل و خطرناک و فهم معوجِ از دین است که دست امثال شریعتمداری را در دروغ پراکنی و تهمت زدن به انسانهای شریف و آزاد? این دیار در دو دهه گذشته باز گذاشته است.

وقتی در احوال و رفتار غریب و اخلاق ستیز و آزادی کشِ شریعتمداری که آبرو و رونق مسلمانی را در این روزگار برده است، تأمل می کنم؛ به خدا پناه می برم و با خود زمزمه می کنم: « کافرم من گر از این شیوه تو ایمان داری »




تاریخ : سه شنبه 92/2/24 | 5:8 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

  "نیمی از درآمدهای نفتی ایران در 103 سال گذشته ، از ابتدای دولت نهم تا به امروز کسب شده است."
اکبر ترکان(15 شهریور 1391)
گزاره فوق یکی از هزاران نمونه گزاره هایی است که طی هفت سال اخیر مداوما در فضای رسانه ای کشور بازنشر می شود و مدعای آن القای این مفهوم است که :"دولت دکتر احمدی نژاد از چنان ثروت و مکنتی برخوردار بوده است که اگر ثروت و سرمایه تمام دولتهای تاریخ معاصر ایران از صدر مشروطه تا 57 سال حاکمیت سلطنت پهلوی و 3 دولت موسوی و هاشمی و خاتمی را در یک کفه ترازو قرار دهید، همچنان کفه ثروت و سرمایه دولت نهم و دهم سنگین تر می نماید." تکرار و تلقین مداوم این گزاره ، باورپذیری آن را در سطح جامعه تسهیل کرده است . در این یادداشت بنا دارم با واکاوی ماهیت و ارزش واقعی "دلار" کسب شده توسط دولتهای پس از انقلاب ، صحت این گزاره و مدعای وابسته به آن را ارزیابی نمایم.
1- بر اساس گزارشهای رسمی ، دولت ایران از ابتدای سال 1359 تا پایان شهریور 1391 ، 1024 میلیارد دلار درآمد نفتی بر اساس قیمت های پایه سال 2010 به دست آورده است . در این دوره زمانی دولت های میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدی نژاد فعالیت کرده اند و میانگین سالانه درآمدهای نفتی برای دولت های موسوی ، هاشمی رفسنجانی ، خاتمی و احمدی نژاد به ترتیب 27 میلیارد دلار ، 22 میلیارد دلار ، 24 میلیارد دلار و 56 میلیارد دلار می باشد.
2- بر اساس پیمان برتون وودز در سال 1944 ، که "دلار" را به عنوان ارز مرجع مبادلات جهانی تعیین کرد، مقرر شد که ارزش "دلار" بر اساس "ذخایر طلا" تعیین گردد . از سال 1971 که ریچارد نیکسون، رییس جمهور وقت امریکا ارتباط دلار با طلا را قطع نمود ، تا به امروز دلار به پول بی پشتوانه ای مبدل شده که مانند کشتی بدون لنگر در تلاطمات اقتصاد جهانی گاهی اوج می گیرد و گاه به حضیض می افتد . اقدام رییس جمهور امریکا در چهار دهه قبل برای قطع ارتباط دلار-طلا باعث شد تا قدرت ثروت آفرینی "دلار" دستخوش ظرفیتهای اقتصادی امریکا باشد و با انقباض یا انبساط اقتصاد آن کشور قدرت خرید و ثروت زایی "دلار" نیز دستخوش نوسانات انقباضی و انبساطی شود. برای درک بهتر این مفهوم به نمودار زیر که قدرت خرید هر اونس طلا را توسط دلار به نمایش گذارده توجه فرمایید . در این نمودار به وضوح تاثیر رکود و رونق اقتصاد امریکا در ادوار مختلف بر اساس کاهش و افزایش قدرت خرید دلار-طلا مشاهده می شود:

 

 3- همانگونه که از نمودار فوق ملاحظه کردید ، دلار امریکا طی 4 دهه اخیر توان ثروت آفرینی متفاوتی داشته است.دلار امریکا در ابتدای دهه 1980 و همزمان با دولت میرحسین موسوی قدرت خریدی متوسط یافت. در نیمه اول دهه 1990 و همزمان با دولت اکبر هاشمی رفسنجانی - که با فروپاشی اردوگاه شوروی مقارن گردید- قدرت ثروت زایی دلار روند تزایدی پیدا کرد و از ابتدای دولت سیدمحمد خاتمی قدرت ثروت زایی دلار روبه افول نهاد که این روند از سال 2005 و همزمان با آغاز به کار دولت نهم-که با آغاز بحران اقتصاد جهانی مقارن بود- شتاب زیادی گرفت به طوریکه قدرت ثروت زایی دلار در سال 2012 نسبت به سال 2005 یعنی طی یک دوره 7 ساله حدود 240 درصد کاهش یافت چون در این دوره ارزش طلا نسبت به دلار از 500 دلار در هر اونس در سال 2005 به بیش از 1700 دلار در هر اونس در سال 2012 افزایش یافته است.
اکنون برای آنکه تفاوت ثروت زایی و سرمایه واقعی در اختیار دولتها را طی 32 سال اخیر محاسبه نماییم، باید میانگین درآمد ارزی سالیانه هر دولت را بر میانگین قیمت هر اونس طلا در همان دوره تقسیم کنیم که نتایج زیر حاصل می شود:

 

*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 60 تا 68 ، 340 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 27 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت موسوی سالیانه ثروتی بیش از 2250 تن طلا کسب نموده است.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 68 تا 76 ، 210 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 22 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت هاشمی رفسنجانی سالیانه ثروتی معادل 2970 تن طلا کسب نمود.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 76 تا 84 ، 375 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 24 میلیارد دلاری در این دوره ، دولت خاتمی سالیانه ثروتی معادل 1814 تن طلا کسب نمود.
*متوسط قیمت جهانی هر اونس طلا طی سالهای 84 تا 91 ، 1175 دلار است و با توجه به متوسط درآمد سالیانه 56 میلیارد دلاری در این دوره ، مشخص است که دولت احمدی نژاد سالیانه ثروتی معادل 1351 تن طلا کسب نمود.

 
همانگونه که ملاحظه می کنید برخلاف فضاسازی هایی که طی سالهای اخیر برای "ثروتمندنمایی" دولت احمدی نژاد صورت گرفته است نشان داده می شود که قدرت خرید واقعی درآمدهای ارزی دولت احمدی نژاد طی سالهای 84 تا 91 ، نه تنها بیشتر از دولتهای گذشته نیست بلکه قدرت خرید واقعی درآمدهای ارزی دولت احمدی نژاد نسبت به دولت های خاتمی، هاشمی رفسنجانی و موسوی به ترتیب 34.27 ، 119.84 و 66.54 درصد کاهش یافته است که این موضوع نشان می دهد بزرگنمایی در خصوص درآمدهای ارزی در دولت احمدی نژاد افسانه ای دروغین بیش نیست ، ضمن آنکه اگر موضوع کاهش قدرت خرید دولت احمدی نژاد نسبت به دولتهای قبل را در کنار پدیده افزایش جمعیت سالیانه به همراه انتقال مطالبات شغلی جمعیت کثیر متولدین دهه 60 به دولت نهم و دهم را لحاظ نمایید (متولدین دهه 60 با میانگین سنی 19.5 سال به دولت احمدی نژاد رسیدند) روشن می شود که چرا کارکردهای دولتهای قبلی به هیچ عنوان در طراز کارکردها و خروجیهای دولت احمدی نژاد قرار نمی گیرند.

 تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

 




تاریخ : سه شنبه 92/2/24 | 2:13 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

سه میلیون بیکار میراث دولت احمدی نژاد برای دولت آینده

روزنامه جهان صنعت گزارشی از کارنامه «سیاست های اشتغال زایی» دولت محمود احمدی نژاد منتشر کرده و نوشته «ادعای ریشه‌کنی بیکاری شکست خورد» تا «سه میلیون بیکار» میراث دولت احمدی نژاد برای دولت آینده خواهد بود.

به گزارش این روزنامه «ریشه‌کن کردن بیکاری یکی از بزرگ‌ترین و در عین حال مهم‌ترین وعده‌هایی» بود که از ابتدای دولت محمود احمدی نژاد داده شد و «این موضوع در سفرهای استانی هیات دولت نیز به دفعات مطرح شده است‌» اما «سیاست‌های اشتغالزایی دولت‌های نهم و دهم چنگی به دل نزد و با صرف میلیاردها تومان هزینه و پرداخت تسهیلات بانکی برای ایجاد اشتغال، پرونده حل نشده سه میلیون بیکار به دولت یازدهم سپرده می‌شود‌.»

روزنامه جهان صعت از جمله به «طرح بنگاه های زودبازده» به عنوان «اولین گام و بزرگ‌ترین طرح دولت نهم برای مقابله با پدیده بیکاری» نامبرده و نوشته «از این طریق حدود 28 هزار میلیاردتومان منابع بانکی به صدها هزار طرح اشتغالزایی کوچک در کشور تسهیلات پرداخت شد»اما «گزارش منتشر شده از سوی دولت در سال گذشته نشان داد که بیش از 60 درصد هدف زودبازده‌ها در کشور محقق نشده و بخش قابل توجهی از منابع بانکی با وجود ادعای کنترل شدید دولت به انحراف رفته است‌.»

این روزنامه با اشاره به «آمار سازی» و دستکاری آمارهای اشتغال زایی و بیکاری از سوی دستگاه های دولتی نوشته که حتی آمارهای منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران به عنوان مرکزی تحت نظر دولت نیز «گواه نوعی شکست در برنامه‌های اشتغالزایی دولت در هشت سال گذشته» است چرا که «تعداد بیکاران کشور در سال 84 و در آغاز فعالیت دولت نهم، 2 میلیون و 674 هزار و 866 نفر بود» که «این تعداد در پایان سال 91» به « 2 میلیون و 944 هزار و 158 نفر افزایش یافته است‌.»

روزنامه جهان صنعت همچنین نوشته «تعداد شاغلان» کشور هم «در اولین سال فعالیت دولت نهم 20 میلیون و 618 هزار و 579 نفر بوده که در پایان سال 91 به 21 میلیون و 160 هزار و 887 نفر رسیده است» و نشان می دهد که «در این فاصله هشت ساله، آمار شاغلان تنها 542 هزار و 308 نفر افزایش نشان می‌دهد‌.»

به گزارش این روزنامه اکنون و درحالی که تا سه ماه دیگر عمر دولت منحمود احمدی نژاد به پایان می رسد مسوولان وزارت تعاون، کار و رفاه می گویند «به دلیل بزرگ بودن حجم بیکاری و بالا بودن تعداد بیکاران کشور ایجاد فرصت‌های جدید شغلی به وضوح قابل لمس نیست.»




تاریخ : دوشنبه 92/2/23 | 8:4 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

احساس تکلیف برای ریاست جمهوری




تاریخ : دوشنبه 92/2/23 | 6:59 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

·        اشاره به بیانات رهبری معظم انقلاب در کمتر از یک ماه پس از این هجمه رسانه ای به دولت و در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام خمینی ره در 14 خرداد 1390 ، بدون هیچ گونه قضاوت و یا پیش فرض می تواند فضای مبهم و تاریک آن روزها را روشن و نمایان سازد:
« اگر به نام عدالت‌خواهى و به نام انقلابی گرى، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم. اگر به نام انقلابیگرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به کسانى که از لحاظ فکرى با ما مخالفند، اما میدانیم که به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت کردیم، آنها را مورد ایذاء و آزار قرار دادیم، از خط امام منحرف شده‌ایم.
اگر بخواهیم به نام انقلابی گرى و رفتار انقلابى، امنیت را از بخشى از مردم جامعه و کشورمان سلب کنیم، از خط امام منحرف شده‌ایم. در کشور آراء و عقاید مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانه‌اى بر یک حرکتى، بر یک حرفى منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاه‌هاى موظف باید تعقیب کنند و میکنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌اى نباشد، کسى است که نمیخواهد براندازى کند، نمیخواهد خیانت کند، نمیخواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقه‌ى سیاسى ما، با مذاق سیاسى ما مخالف است، ما نمیتوانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور میدهد و میگوید: مخالفت شما با یک قومى، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوى»؛ این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد.»

 

·        کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، دیروز با اعلام بررسی اقدام محمود احمدی‌نژاد در همراهی اسفندیار رحیم‌مشایی در هیات مرکزی نظارت بر انتخابات این شورا گفت: اکثریت اعضای هیات نظارت به ‌اتفاق آرا معتقد بودند که اقدام اخیر رییس‌جمهور در معرفی یکی از افراد به‌عنوان نامزد انتخابات براساس ماده 68 قانون انتخابات ریاست‌جمهوری تخلف بوده و عنوان مجرمانه دارد و مقرر کرده‌اند که مراتب آن به‌ قوه‌قضاییه اعلام شود.
این در حالی است که بهمن کشاورز، حقوقدان، معتقد است «صرف‌نظر از این موضوع که حضور احمدی‌نژاد در کنار مشایی برای او سود یا زیان دارد، همراهی رییس‌جمهور منع قانونی ندارد.» او در توضیح نظر خود گفته است: ماده 68 تصریح دارد که این اقدامات پس از اعلام اسامی نامزد‌ها ممنوع است. این در حالی است که هنوز اسامی نامزد‌های تایید صلاحیت شده اعلام نشده است.»
غلامحسین الهام نیز با بیان این‌که حضور رییس‌جمهور در ستاد انتخابات اشکال قانونی نداشت، گفت: اول این‌که طبق قانون انتخابات، تبلیغات از زمانی آغاز می‌شود که اسامی داوطلبان از سوی شورای نگهبان به صورت رسمی اعلام شده باشد و اکنون این اتفاق نیفتاده است و هنوز اسامی داوطلبان از سوی شورای نگهبان اعلام نشده است.
الهام ادامه داد: رئیس جمهور روز شنبه در ستاد انتخابات با ادبیات روشنی اعلام کردند که من اکنون در مرخصی هستم و به عنوان رییس‌جمهور حضور پیدا نکرده‌ام و به عنوان یک شخص حقیقی در این‌جا حضور دارد و به عنوان محمود احمدی‌نژاد به عنوان یک شخص حقیقی اظهارنظر می‌کنم و همان‌طور که می‌دانید شخصیت حقیقی جدا از شخصیت حقوقی است.
در همین رابطه ابراهیم اعتمادیان حقوقدان در گفتگو با شبکه ایران گفت: حضور احمدی نژاد در کنار مشایی منع قانونی ندارد.
وی تصریح کرد: اقدام احمدی نژاد از لحاظ قانونی فاقد اشکال است. و نمی توان به لحاظ حقوقی انتقادی به این مسئله وارد کرد و آن را غیر قانونی دانست.

* در مهرماه 1386، غلامحسین الهام، سخنگوی دولت محمود احمدی‌نژاد، با اعلام خبر استعفای علی لاریجانی، سعید جلیلی را به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی معرفی کرد. پس از آن آیت الله خامنه‌ای در تاریخ هشتم تیرماه 1387 طی حکمی وی را نماینده خود در شورای عالی امنیت ملی معرفی کرد...




تاریخ : دوشنبه 92/2/23 | 2:48 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر