سفارش تبلیغ
صبا ویژن

     تعبیر  «ذوب  در  ولایت» را غالباً مخالفان شماها - کسانى که مى‌خواهند  نکته‌گیرى کنند و مضمونى بگویند - به کار مى‌برند؛ والّا بنده این حرف را از آدم هاى  حسابى کمتر شنیده‌ام. بنده نمى‌فهمم معناى ذوب درولایت را. ذوب درولایت یعنى چه؟ بایدذوب دراسلام شد. خودولایت هم ذوب دراسلام است. روزى که شهید صدرگفت «درامام خمینى ذوب شوید؛ همچنان‌که اودراسلام ذوب شده است»، تنهاشاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسى بود، نه جمهورى اسلامى بود، نه نظامى بود، نه دستگاهى بود. درصحنه‌ى آشفته‌ى هوى‌ها و جریانها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدرمى‌گفت در او ذوب شوید. راست هم مى‌گفت؛ذوب درامام،ذوب دراسلام بود. امروزاین‌طورى نیست.ذوب دررهبرى،ذوب درشخص است؛ این اصلاًمعنا ندارد. رهبرى مگر کیست؟ رهبرى هم بایدذوب دراسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبرى درسایه‌ى این است که او ذوب دراسلام و ذوب درهمین هدف ها بشود...
خامنه ای دات آی آر. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس  1383/03/27

     دشمن محاسبات خیلی دقیقی کرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ایران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همه ی چیزها را مشاهده کرده بود. این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچه ی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود.
بیانات ایشان در دیدار مردم قم در 19 دی 89

    ممکناست ما با یکى مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره‌ى او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما درباره‌ى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که درواقع وجود دارد، این تعدى از جاده‌ى تقواست. آیه‌ى شریفه‌اى که اول عرض کردم، تکرارمیکنم: «یاایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا»(2). قول سدید، یعنىاستوار و درست؛ اینجورى حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاىانقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایتکنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس ازجاده‌ى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نبایدظلم کرد.
خطبه‌هاىنماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) - 1389/03/14

    درباره‌ى زیدى که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانى که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانى که در آن آمیزه‌اى از ظلم وجود دارد. این دومى بداست، باید از آن پرهیز کرد. درست همانى که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدلالهى میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر.
بیانات خطبه‌هاى نمازجمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) - 1389/03/14

   من بارها گفته‌ام: ظلم نکنیم. این هم یکى از آن اساسى‌ترین کارهاست. ظلم چیز بدى و چیز خطرناکى است. ظلم فقط این نیست که آدم توى خیابان به یکى کشیده بزند. گاهى یک کلمه‌ى نابجا علیه یک کسى که مستحقش نیست، یک نوشته‌ى نابجا، یک حرکت نابجا، ظلم محسوب میشود. این طهارت دل را و طهارت عمل را خیلى بایستى ملاحظه کرد.
 من این را به نظرم یک جائى گفتم. پیغمبر اکرم ایستاده بودند یک کسى را که حد رجمِ زنا رابر او جارى می کردند، می دیدند؛ بعضى‌ها هم ایستاده بودند؛ دو نفر با همدیگر حرف میزدند؛  یکى به یکى دیگر گفت که مثل سگ تمام کرد و جان داد - یک همچین تعبیرى - بعد پیغمبر به سمت منزل یا مسجد راه افتادند و این دو نفر هم همراه پیغمبر بودند. توى راه که میرفتند، رسیدند به یک جیفه‌ى مردارى - به یک مردارى، حالا جسد سگى بود،درازگوشى بود، هر چى بود - که مرده بود و آنجا افتاده بود. پیغمبر به این دو نفر روکردند و گفتند: گاز بگیرید و یک مقدارى از این میل کنید. گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما را تعارف به مردار میکنید؟! فرمود: آن کارى که با آن برادرتان کردید، از این گاززدن به این مردار بدتر بود. حالا آن برادر کى بوده؟ برادرى که زناى محصنه کرده بوده و رجم شده و اینها درباره‌اش آن دو جمله را گفته‌اند و پیغمبر اینجور ملامتشان میکند!
    زیادتر نگوئید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتراست، حق داریم که درباره‌اش هر چى که میتوانیم بگوئیم؛ نه، اینجورى نیست. بله،ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضى بالاتر از بعضى دیگر هستند. خدا هم این را میداند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقامزندگى جمعى، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود.
بیانات در دیدار اعضاىبسیجى‌ هیئت علمى دانشگاه‌ها - 1389/04/02

     این حرفى که من امروز زدم و از بعضى از مسئولان و سران کشور گله‌گزارى کردم، موجب نشودکه حالا یک عده‌اى راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با اینکار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌اى راه بیفتند علیه او  شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده بااین کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهائى که در قم اتفاق افتاد،بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائى که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده بااینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانى که میتوانند جلوى این چیزها رابگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانى که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهى ومؤمنند، خب نکنند. مى‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، اینکارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند،علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کارى از پیش نمیبرد. این خشمها را، ایناحساسات را براى جاى لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجى‌ها می خواستندهمین طور بروند یک جائى، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در مى‌آمد. نظمىلازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به این حرف ها اعتنائىندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانى که به این حرفها اعتناء دارند ومقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارهانکنند.
بیانات دردیدار مردم آذربایجان‌ - 1391/11/28




تاریخ : شنبه 91/12/12 | 1:21 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر