سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درست هنگامی که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام بر مبنای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند. ناگهان یک مرد بسیار ثروتمند وارد تنها هتل شهر می شود. اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل می گذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.

صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را بر می دارد و با خوشحالی می رود و بدهی خودش را به قصاب محل می پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش گاو و گوسفند رفته، بدهی خود را به او می پردازد. مزرعه دار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام و سوخت می دهد. تامین کننده سوخت و خوراک دام برای پرداخت بدهی خود اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود می برد. داروغه هم اسکناس را با شتاب به هتل می آورد، زیرا او به صاحب هتل بدهکار بود. چون هنگامی که دوست خودش را یک شب به هتل آورد بود، اتاق را به اعتبار، کرایه کرده بود تا بعداً پولش را بپردازد. حالا هتل دار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است.

در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی گردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمیدارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.

در این پروسه هیچ کس صاحب پول نشده است. ولی بهر حال همه شهروندان هم بدهی به هم ندارند. همه بدهی هایشان را پرداخته و صاف کرده اند و با یک انتظار خوشبینانه ای به آینده نگاه می کنند! کی ضرر کرده؟! سر این کلاف سردرگم کجاست؟ و...

خوب است بدانید، که دولت انگلستان ازآغاز تا کنون در طول دوره موجودیتش، به این نحو معامله می کند!!!!




تاریخ : شنبه 91/8/6 | 12:16 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر