سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنچه در زیر می خوانید گزیده ای از سخنان «سیدمهدی شجاعی» در آئین بزرگداشت و مرور کارنامه ادبی خود او است. او نویسنده کتاب هایی چون «سقای آب و ادب»، «پدر، عشق، پسر»، «کشتی پهلو گرفته» و... می باشد.

منبع: سایت تابناک( باکمی تغییرشکلی و بدون تغییر در محتوی)

 

-  راه پیش روی ما بسیار بیشتر از راه طی شده است و بالاتر از آن منزلت و رسالتی است که باید به واسطه این راه طی ‌شود؛ چرا که من وقتی به افق پیش رویم نگاه می‌کنم، تازه متوجه می‌شوم که چقدر راه را باخته‌ایم وچقدر سرمایه از دست داده‌ایم.
- ما در حال حرکت در سراشیبی اضمحلال فرهنگی هستیم. اگر از منظر 50 سال آینده به این جریان فرهنگ در کشورمان نگاه کنیم، آنگاه متوجه خواهید شد که آنچه رخ داده و به ویژه آنچه در چند سال اخیر رخ داده است تا چه اندازه مایه تنزل فرهنگی ما بوده است و کاش این فرهنگ که می‌گویم، فرهنگ به معنی خاص آن بود! متاسفانه این اتفاق در فرهنگ عمومی یعنی در جهان‌بینی، اندیشه، آداب و رسوم و ... رخ داده و این همه، آن چیزی است که شاکله یک ملت را تشکیل می‌دهد و من نگرانم که این جریان در نهایت به یک دوره انحطاط و ابتذال فرهنگی منجر شود.
- باب شده است که دشمن موهومی را متصور شویم و همه چیز را گردن او بیندازیم و بگوییم همه ابتذال فرهنگی ما برگردن اوست، اماخود ما بیشتر از آن دشمن به خودمان ضربه زده‌ایم. دشمن ما را وادار کرد که دروغ بگوییم و آن را سکه رایج میان خودمان کنیم و وقتی این اتفاق رخ داد، طبعابه همراه آن انزوا و فقر هم حاصل می‌شود.
- وقتی یک مقام ارشد اجرایی به راحتی دروغ بگوید و تهمت بزند، نتیجه این می‌شود که برسیم به این وضعی که امروز شاهد آنیم. وقتی شاهد هستیم که امروز ارزش و ضدارزش جای خود را عوض می‌کند، شک نکنیند که سراشیبی سقوط در کشور آغاز می‌شود ـ که شده است.
- اینکه ما دشمن را با فرمول‌های ساده و ابتدایی تعریف کنیم، ساده‌لوحانه است.درست است که حضرت امام(ره) زمانی موضوع دشمن‌شناسی را مطرح کرد، اما نباید از یاد ببریم که چارچوب‌های حضور دشمن همواره ثابت نمی‌ماند. دشمن امروز در کنار مدیران ماست و با آنها تصمیم‌سازی می‌کند و این باعث می‌شود بلاهایی که ما خودمان بر سر خودمان می‌آوریم، بسیار بیشتر از آنچیزی باشد که گفته می‌شود دشمن در حال آوردن بر سر ماست.
- توسل به عوامفریبی در سال‌های گذشته زیاد شده است. به اصطلاح هوای عوام‌الناس داشته شده است. همه گفتار و ثقل حرف‌هایمان شده عوام الناس؛ غافل از اینکه همیشه کسی که عوامفریبی می‌کند در نهایت خودش توسط عوام فریفته می‌شود و این موضوع در همه سطوح ما در حال اتفاق است. شما نگاه کنید روزگاری نه چندان دور، هنر و ادبیات فاخر درچه جایگاهی بود و امروز در چه جایگاهی.
- دشمن ما را به دروغ و عوامفریبی هدایت و وادارمان کرده تا ارزش‌هایمان را تغییر دهیم. این در نهایت منجر به این شد که افراد بسیار ناکارآمد را در پست‌هایی بگذاریم که دستاودهایمان به راحتی فراموش شود.
- این تعریف ما از دین و عمل نکردن به جنس حقیقی آن، این تلقی را در ذهن جوان پدید می‌آورد که اگر دین این است، باید برای کشف حقیقت به دنبال چیز دیگری باشم و راه دیگری برای ارتباط با آسمان بجویم.
- در حوزه امور فرهنگی شاید تصور شود که این اتفاقات بر اساس نادانی و بی‌تجربگی در حال رخ دادن است، اما وقتی این اتفاقات در گذر سال‌ها در کنار هم قرار می‌گیرد،

- متوجه می‌شویم که یک طراحی هوشمندانه پشت این ماجراست و ما در معرض جدی‌ترین آسیب‌ها قرار دارم و مثلاً وقتی ما به این روند در قالب امری مثل ممیزی کتاب انتقاد می‌کنیم، فکر می‌کنند که گیر ما در خود امر ممیزی است و یا شخص خاصی.
- این افراد مقصر نیستند؛ چون که جایگاهی ندارند. در حوزه ممیزی در سیستم جدید از من خواسته‌اند تمام واژه‌های شراب را از کتاب‌هایمان حذف کنیم و به جای آن نوشیدنی قرار دهیم! حال تصور کنید اگر بخواهیم حافظ را با این وصف منتشر کنیم، چه اتفاقی می‌افتد. من حتی فکر می‌کنم قرآن هم با این وزن در شرایط موجود قابل چاپ نباشد. از طرف دیگر به من می‌گویند از زبان رئیس جمهور آمریکا هم حتی نباید در ایران کلمه اسرائیل بیرون بیاید و در کتاب چاپ شود. به من می‌گویند که چرا در کتاب شما فرعون، دیالوگ‌های ضدتوحیدی دارد. این مثال‌ها به نظر من اتفاق نیست.یک مدیریت و سیاست ‌گذاری ویژه پشت آن است که باعث می‌شود آثار افرادی مثل امیرخانی، کمال تبریزی، رسول صدرعاملی و محمدرضا بایرامی و احمد دهقان در ارشاد خاک بخورد و البته کسی نیست پاسخ بدهد که به راستی ممیزهای ارشاد چقدر بیشتر از این افراد درد دین و انقلاب دارند؟
با شخص وزیردراین رابطه صحبت کردم، اما متوجه شدم گویا ایشان خیلی اهل این حرف‌ها و در جریان موضوع نیستند. یعنی اگر ایشان را جای وزیر نفت و یا کشاروزی هم می‌گذاشتیم، فرقی نمی‌کرد، اما آنچه رخ داده و موجب این انتصابات می‌شود، سیاستگذاری اشتباه است.
- اصلی‌ترین وظیفه هنرمندان و اهالی قلم، معرفی ماهیت دین است. ما چیزهایی را از دل اسلام درآوردیم که در اسلام نبوده است و این تعریف از دین طبیعی است که ما را به انحطاط می‌رساند.
- این مایه افتخار نیست که کسی در حوزه موسیقی مسئول باشد و بگوید که من از بچگی از صدای شجریان خوشم نمی‌آمد. اینها اتفاقی نیستند. این یعنی حرکت هوشمندانه ما در راه حرکت به سمت اضمحلال و هر کدام از ما باید به سهم خود نقشی در جلوگیری از آن داشته باشیم.تعریف ما از دین این روزها شده بالا رفتن از دیوار خانه مردم به بهانه جمع‌آوری ماهواره‌. کجای فرهنگ اهل بیت(ع) چنین کاری ارائه شده است؟ در هیچ کجای تاریخ و سیره اهل بیت(ع) اجازه این کار داده نشده است.
- هنر به واسطه الهام هنرمند است که دینی و غیردینی می‌شود و لذا هر اتفاق هنری که در هنرمند رخ دهد؛ چه بفمد و چه نفهمد از آن خداست. ما به هر پدیده شگفتی که در تاریخ بپردازیم، آن پدیده در جای خود است و ما هم در جای خودمان و این یعنی هر لحظه ماییم که برای رسیدن به اصل آن پدیده باید رشد کنیم.




تاریخ : چهارشنبه 90/8/18 | 1:1 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر