سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

سیزده آبان؛ روز حادثه ها

در تاریخ انقلاب و روزهای سال، روزی نمی توان یافت که این همه حوادث مهم و تأثیر گذار در آن اتفاق افتاده باشد. واقعاً سیزدهم آبان ماه روز حادثه هاست.

1. تبعید امام خمینی به ترکیه، سیزده آبان 1343ش

2. دستگیری فرزند ارشد امام، حاج آقا مصطفی خمینی توسط مأموران رژیم شاه، سیزده آبان 1343ش

3. کشتار دانش آموزان معترض توسط مأموران رژیم شاه سیزده آبان 1357ش، «روز دانش آموز»

4. تسخیر لانه جاسوسی(سفارت خانه) آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، سیزده آبان 1358ش

5. افشای ماجرای رسوایی ایران گیت(سفر مک فارلین به ایران)، سیزده آبان 1365ش

6. روز ملی مبارزه با استکبار جهانی

فرصت و امکان توضیح و تبیین هر کدام از وقایع و رخدادهای مذکور نیست، فقط به یکی اشاره می کنیم و بس، تازه، متأسفانه بعضی از این حوادث، امروزه بی اهمیت یا به نوعی رنگ باخته و دگرگون شده اند، الا جریان تبعید امام خمینی، پس اشاره به این حادثه ما را کفایت می کند، چراکه هم کم هزینه است و هم بی حاشیه!

با اینکه بیش از هفت ماه از آزادی امام خمینی از زندان رژیم شاه نمی گذشت، اما به دنبال اعتراض شدید و گسترده ایشان نسبت به تصویب کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی اتباع آمریکایی)، مأموران مسلح شاه، نیمه شب سیزدهم آبان 1343، خانه امام را در قم محاصره کردند و از بالای دیوار، وارد منزل شدند و امام را دستگیر و شبانه با اتومبیل به تهران منتقل نمودند. و از آنجا مستقیم به ترکیه تبعید کردند.

در نامه رئیس ستاد فرماندهی نیروی هوائی (سرلشگر تدین)، دربارة هواپیمای حامل امام به ترکیه چنین آمده است: «به فرمان مطاع شاهانه مقرر است یک فروند هواپیمای 130- ث به شمارة 103- 5 با پرسنل پروازی پیوست در ساعت 130 گرینویچ روز 13/8/43 از تهران حرکت و ... در ساعت 554 گرینویچ در آنکارا فرود خواهد آمد ... صورت خدمه هواپیما؛ 1- سرگرد محمد علی اروندی، 2- سروان جواد حسینی، 3- ستوان یار سوم امین الله طلوع بدیعی، 4- ستوان یکم احمد خزری، 5- استوار یکم نصیر بکلی، 6- استوار عبدالله محمد تقی، 7- گروهبان دوم عباس خالدی.»

بدیعی، رئیس ساواک وقت قم نیز انجام عملیات دستگیری و اعزام امام به تهران را اینگونه به ساواک تهران مخابره می کند: «کار تمام شد. ساعت 5:15 به تهران اعزام گردید. صحن، مساجد، خیابان ها پاس گماده شده، فعالیت اساسی در مورد انجام کار با مأمورین ساواک بوده. وضع آرام.»

اگر مطبوعات کثیرالانتشار آن دوره را تورق کنیم، تبعید امام خمینی را اینگونه انعکاس داده اند:

«در اطلاعیه سازمان امنیت آمده است که چون رویه آقای [امام] خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا ساعت 8 صبح چهارشنبه 13/8/48 از ایران تبعید گردید. آیت الله العظمی خمینی [جالب است و عبرت آموز! نحوه برخورد با مخالفین و معاندین و رعایت اخلاق اسلامی و سیاسی را ببین! با اینکه دشمن درجه یک خود بازداشت و تبعید می کنند ولی ادب و احترام را فراموش نمی کنند و القاب را حذف نکرده اند] در صبحگاهان، به وسیله هواپیمای هرکولس نیروی هوایی ایران و به اتفاق سرهنگ افضلی، مأمور ساواک به ترکیه تبعید شدند. با نشستن هواپیمای حامل آیت الله خمینی، پس از سه ساعت و سی دقیقه پرواز، در ساعت یازده و سی دقیقه در فرودگاه آنکارا، ایشان مورد استقبال مأموران امنیتی ترکیه در سالن فرودگاه قرار گرفتند. مأمورین ترکیه پس از گفتگو با سرهنگ افضلی-رئیس بخش امور اجتماعی ساواک- ایشان را به اتفاق نامبرده سوار اتومبیل و پس از طی سی و پنج کیلومتر مسافت، مستقیماً به هتل سیلوار پالاس» (طبقه چهارم، اطلاق شماره 514) که قبلاً آماده شده بود، بردند.»

سرهنگ افضلی پس همراهی امام و بازگشت به ایران در گزارشهای خود اظهارات امام را هنگام تبعید و در داخل هواپیما چنین نقل کرده است: ایشان گفتند: «من برای وطنم تبعید شدم».

خبر دستگیری و تبعید حضرت امام در اخبار سراسری رادیو ایران نیز به طور خلاصه بدین شرح منتشر گردید: «طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملی و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردید.»

پس از تبعید حضرت امام، بدیعی رئیس ساواک قم، هر ساعت گزارشی از وضعیت و عکس العمل طلاب و مردم به ساواک تهران مخابره می کردند که در اسناد متعدد ساواک مشهود است و می توان دید. این وضعیت از سایر شهرها نیز گزارش شده است.

حضرت امام پس از ورود به ترکیه چندین نامه و تلگراف به خانواده و دیگر دوستان ارسال می کنند، نخستین تلگراف ایشان، خبری است که از سلامتی خود به خانواده شان ارسال نمودند. در آن، خطاب به فرزندشان حاج آقا مصطفی می نویسند: «نور چشمی ... باسلامت وارد آنکارای ترکیه شدم. به هیچ وجه نگران نباشید. حالم خوب و راحت هستم.» در نامه های بعدی، ضمن اعلام خبر سلامتی، تذکراتی هم می دهند از جمله در نامه مورخ 9 رجب 1384 ق (23 آبان1343) با ابلاغ سلامتی اظهار داشتند: «راضی نیستم کسی برای آزادی من نزد دستگاه جبار وساطت کند...ارزش رو زدن ندارد.»




تاریخ : سه شنبه 89/8/11 | 12:56 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر