سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

امام خمینی و لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی رژیم شاه(پهلوی)

این روزها مصادف است با جریان لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی رژیم پهلوی و مخالفت و موضع گیری روحانیت با محوریت امام خمینی با آن. اعلام رسمی تصویب لایحه انجمن­های ایالتی و ولایتی رژیم شاه (در زمان دولت اسدالله علم)، به تاریخ 16/مهر ماه/1341ش انجام گرفت که عکس العمل امام خمینی و دیگر علما و روحانیت را برانگیخت.

اصل قانون انجمن های ایالتی و ولایتی، مصوب صدر مشروطه بود که در اصول 90، 91، 92، 93 متمم قانون اساسی رژیم پهلوی هم گنجانده شد. البته از روز تصویب مجلس مشروطه تا پایان دوره پهلوی به اجرا در نیامده بود. در سال 1341 وزارت کشور مأموریت یافت با یکسری تغییرات، لایحه جدیدی درباره تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی در ایران تهیه و به هیأت دولت تقدیم کند. هیأت وزیران نیز در تاریخ 14/7/1341ش آن را به تصویب رسانید. در تصویب نامه دولت، سه مطلب مهم وجود داشت:

- حذف قید اسلام از انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان؛

- جایگزینی «کتاب آسمانی» به جای قرآن در مراسم سوگند به امانت و صداقت؛

- حذف قید ذکوریت از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان و اجازه شرکت در انتخابات برای زنان.

با تغییر و اعلام تصویب نامه این لایحه در تاریخ 16مهر1341ش و آگاه شدن علماء از این مصوبه، به درخواست حضرت امام، نشست ویژه ای از علماء و مراجع، به منظور تبادل نظر، درمنزل آیت الله شیخ مرتضی حائری، فرزند مؤسس حوزه علمیه قم تشکیل و اعتراض و مخالفت سریع با تصویب لایحه انجمن ایالتی و ولایتی اعلام گردید. با اینحال علاوه بر اعتراض جمعی، حضرت امام شخصاً به اعتراضات ادامه داد. از جمله روز بعد تصویب، طی تلگرافی به شاه که اولین تلگراف امام به شاه است، بطور محترمانه خطاب به محمد رضا پهلوی؛ ضمن اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی و درخواست حذف آن، فرمود:

«حضور مبارک اعلیحضرت همایونى. پس از اهداى تحیت و دعا،...دولت در انجمنهاى ایالتى و ولایتى، «اسلام» را در رأى دهندگان و منتخبین شرط نکرده ... این امر موجب نگرانى علماى اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونى مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرمایید مطالبى را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمى مملکت است از برنامه‏هاى دولتى و حزبى حذف نمایند تا موجب دعاگویى ملت مسلمان شود.»

ایشان در ادامه اقدامات و مبارزات، چندین تلگراف به شاه و نخست وزیر نوشت، از جمله؛ در تلگرافی به عَلَم(نخست وزیر) هشدار می‌دهند: «...اکنون که اعلیحضرت درخواست علمای اعلام را به دولت ارجاع فرموده اند و مسئولیت به دولت شما متوجه است، انتظار می رود به تبعیت از قوانین محکم اسلام و قوانین مملکتی اصلاح این امر را به اسرع وقت نمایید و ... در خاتمه یادآور می شود که علمای اعلام ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالفه با شرع مطاع، ساکت نخواهند ماند و ... »

رژیم شاه در ابتداء قصد مقاومت در برابر مخالفین را داشت امّا با ایستادگی روحانیت و مردم و تهدید به اعلام قیام عمومی، موجب شد در دهم آذر ماه همان سال اعلام شود که مصوبه لایحه 16/7/41 قابل اجراء نیست.

هدف از اشاره به این جریان تاریخی؛ علاوه بر یادآوری و زنده نگه داشتن وقایع تاریخی و بیان اهداف و ریشه های انقلاب اسلامی و نقش روحانیت تشیع با محوریت امام خمینی؛ توجه و کنکاش در محتوا و نوع ادبیات به کار رفته امام در تلگراف به شاه است. با اینکه مخالفت و مبارزات ایشان با رژیم پهلوی و وضعیت حاکم بر کشور به سالها پیش باز می گشت، (البته به صورت غیر رسمی و نه به آن صورت علنی، مبارزات علنی و رسمی امام پس از رحلت آیت الله بروجردی شروع شد) اما در آغاز مبارزات، در مکاتبات و سخنرانی های رسمی و در مواجهه با شاه و سران رژیم رعایت ادب و احترام را مد نظر داشته و سعی می کنند از راه نزاکت و اخلاق خارج نشوند. در این دوره که هدف ایشان بیشتر اصلاح جامعه است و تلاش دارند همه امور مملکت بر اساس قانون اساسی وقت کشور باشد و بارها رعایت قانون را بر سران رژیم توصیه می نمایند، در روش مبارزاتی و مخالفت نیز کاملاً قانونمند و در بستر اخلاق و ادب و احترام حرکت می کنند. آیا این نباید الگویی باشد برای مسؤولان و بزرگان کشور؟




تاریخ : شنبه 89/7/17 | 8:38 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر