سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شفاعت


بحث شفاعت از بهترین و عالی ترین بحث های معاد است. و چه در آیات قرآن و چه در روایات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین سخن از این موضوع بسیار به میان آمده است. در بین باحثین نیز مذاکره و گفتگو زیاد شده است تا حدّی که بعضی تا آنجا زیاده روی کرده اند که شفاعت را به نصّاب و معاندان هم رسانیده اند و همه را مشمول شفاعت محمّدیّه دانسته اند. و برخی آنقدر کوتاه آمده اند که شفاعت را به کلّی انکار و فقط در امور تکوینیّه مجری دانسته اند و در امور تشریعیّه، عفو و اغماض از مجرم و عذاب الهی را امری مُنکَر پنداشته اند.
کتاب­هایی که از طرفین در ردّ و اثبات نگاشته شده است، بسیار زیاد است و بهترین بحث ها، بحث های حضرت علّامه طباطبائی در المیزان است.(جلد1 از صفحه 156تا صفحه 188)

شفاعت در لغت

از واژه شَفع= جفت کردن طاق، زوج، دوبرابر کردن چیزی، اضافه کردن، افزودن، پیوستن، ضمیمه کردن، مُنضمّ کردن چیزی به چیزی،

از واژه شُفع= (شُفعه) حق تقدم در خرید چیزی.

شفاعت در اصطلاح

میانجیگری، واسطه شدن، پادرمیانی کردن، مداخله کردن، وساطت کسی را نزد دیگری کردن.

شفیع= شافع، میانجی، واسطه، حامی، مدافع.

شافع= شفیع

مشفوع= همراه، ملازم، متحد.

برای شفاعت اصطلاحی، دو معنا وجود دارد:

 1ـ تمام علمای شیعه و اکثر علمای اهل تسنن می‌گویند: شفاعت یک نوع وساطت در مغفرت و عفو و بخشیدن گناهان است؛ یعنی شخص قوی از ضعیف دستگیری می‌نماید تا او را به مقامی برساند یا از عذابی برهاند. چنان که رسول خدا(ص)   فرمود: من شفاعتم را برای گناهکاران از امتم که مرتکب گناهان کبیره شده‌اند.( بحار الانوار، ج 8 ، ص 34)

این نوع از شفاعت، مورد نظر ماست و جای بحث و گفتگو و قیل و قال است. این معنی با معانی لغوی نیز سازگار است؛ چون نقصانی که در شفاعت‌شونده وجود دارد با نیروی معنوی شفاعت‌کننده ضمیمه می‌شود و او را به مقامی می‌رساند یا از عذاب اخروی نجات می دهد. آیات و روایات نیز ناظر به همین معنا از شفاعت است.

2 - شفاعت به معنای بالا بردن درجات؛ معتزله قائلند: هدف و غرض از شفاعت فقط بالا بردن مقام و درجات معنوی است که اولیاء خداوند انجام می‌دهند و شخص را از مقامی به مقام بالاتر می‌برند و معنای اول از شفاعت را که همان دستگیری از گناهکاران است را منکرند و می‌گویند: گناهکار هیچ موقع مورد شفاعت واقع نمی‌شود بلکه برای همیشه در دوزخ می‌سوزد.( تفسیرکبیر ، ج 3، ص 56)

شفاعت یک نوع دستگیری است، خواه دستگیری از گناهکاران یا دستگیری در جهت بالا بردن درجات. و شاهد بر این معنا فرمایش امام صادق (ع) است. زراره می‌گوید: از امام صادق(ع) پرسیدند: آیا مؤمن نیازی به شفاعت رسول خدا(ص) دارد؟ آن حضرت فرمودند: آری؛ زیرا مؤمنان هم گناه و خطا دارند و تمام مردم در روز قیامت به شفاعت محمد(ص) نیازمندند.
روشن است که منظور از خطا به قرینه‌ تقابل، غیر از گناه است و تمام مؤمنین اگر گناهی نکرده باشند، خطا که همان لغزشهای غیرمعصیتی باشد، انجام داده‌اند. بنابراین، آن­ها برای همین لغزشها احتیاج به شفاعت دارند؛ اگرچه گناهی مرتکب نشده باشد.

   بحث شفاعت را در توحید عبادیبررسی می کنند.

ماده «شفاعت» در قرآن با تمام مشتقات خود «سی بار» در سوره های مختلف و گوناگون به طور نفی و اثبات وارد شده است.

در قرآن کریم مسأله شفاعت به دو دسته تقسیم می‌گردد:

اول - دسته‌ای که شفاعت را صریحاً برای خدا)بدون قید و شرط) و مأذونین از طرف خدا(با قیود و شرایطی) میداند.

دوم - دسته‌ای که شفاعت را نفی می‌کند.(چهار گروه: کافران، یهود، بت پرستان، مجرمان)


آیاتی که شفاعت با اذن خدا را صریحاً ثابت می‌کنند

این آیات می‌گویند شفاعت باید با اذن خدای منان باشد و بدون اذن پروردگار تحقق پیدا نمی‌کند.

1 - مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ(بقره:255) آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند.

2 -مَا مِن شَفِیعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ(یونس:3) شفاعتگرى جز پس از اذن او نیست.

3 -لَا یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا=توحید کامل(مریم:87) اختیار شفاعت را ندارند جز آن کس که از جانب [خداى] رحمان پیمانى گرفته است.

4 -یَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلًا=انبیا،ائمّه و مؤمنان خاص(طه:109) در آن روز شفاعت [به کسى] سود نبخشد مگر کسى را که [خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.

5 - لَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى (أنبیاء:28) جز براى کسى که [خدا] رضایت دهد، شفاعت نمى‏کنند.

6 - لَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ(سبأ:23) شفاعتگرى در پیشگاه او سود نمى ‏بخشد مگر براى آن کس که به وى اجازه دهد.

7 - لَا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ=گواهی توحید(زخرف:86) کسانى که به جاى او مى‏ خوانند [و مى‏ پرستند] اختیار شفاعت ندارند مگر آن کسانى که آگاهانه به حق-توحید- گواهى داده باشند.(و شفاعت اهل حق کنند.)

8 - لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن یَشَاءُ وَیَرْضَى(نجم:26) شفاعتشان-شفاعت ملائکه- به کارى نیاید مگر پس از آن که خدا به هر که خواهد و خشنود باشد، اذن دهد.(یعنی اصل شفاعت مسلّم فرض گرفته شده و در نوعش مُحاجّه صورت می­گیرد.)




تاریخ : چهارشنبه 94/4/24 | 4:4 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر