سفارش تبلیغ
صبا ویژن

معیارهای انتخاب همسر

ازدواج یکی از مهم‌ترین مراحل زندگی هر فرد می‌باشد که با انتخاب شریک زندگی ، بهترین دوران زندگی را شروع می‌کند. به همین علت پدر و مادرها ، در انتخاب همسر برای دختر یا پسر خود سخت وسواس داشتند و تا حد ممکن تلاش می کردند بهترین و شایسته ترین همسر را برای فرزندانشان انتخاب کنند. مهم‌ترین معیارهای انتخاب همسر در قم عبارت بود از : حجاب ، عفاف ، نجابت ، اصل و نسب خانوادگی ، زرنگی ، چابکی دختر در انجام امور مربوط به کدبانوگری و زیبایی و جوانی ، سید یا عامی بودن ، اهل شوخ و شنگ و پر رو نبودن . مردم در گذشته، بیشتر سلیقه دختر را مورد توجه قرار می‌دادند. معمولاً رسم بود که یکی از نزدیکان داماد به آشپزخانه می‌رفت و نحوه آشپزی دختر را می‌دید و می‌گفت: برم تو آشپزخانه ، ببینم چوبی که دختر زیر اجاق می‌گذارد چگونه است. اگر دو طرفش سوخته بود می‌گفت: زینت نداره (سلیقه ندارد). برخی خواستگارها آن قدر سخت‌گیر بودند که، برای آزمودن و مشاهدة‌ سلیقه ی دختر می‌گفتند: ما قلیونی هستیم ، می‌شه یک قلیون برام چاق کنی. یا می‌گفتند: تو این محل سبزی خوبی است کمی سبزی بخرید ، بیایید تا پاک کنیم، و دختر را در موقع پاک کردن سبزی زیر نظر داشتند تا زرنگی و تمیزی او را آزمایش کنند. و یا موقع چای آوردن با دختر صحبت می‌کردند تا بفهمند لکنت زبان ندارد، و یا آن قدر می‌نشستند و صحبت می‌کردند تا از اسرار او آگاه شوند. 

چگونگی انتخاب

انتخاب عروس بر عهده مادر و یا خواهران داماد بود و داماد کمترین نقش را در این زمینه داشت، مگر در ازدواج‌های فامیلی که عروس و داماد نسبت به هم شناخت داشتند. انتخاب عروس آینده به صورت‌های گوناگون و در محل‌های مختلف صورت می‌گرفت. یکی از مهم‌ترین محل‌های انتخاب دختر توسط خانواده داماد، در حمام بود ، زیرا در حمام تمام بدن دختر را می شد وارسی کرد و از کچل نبودن و دیگر عیوب دختر مطمئن شوند. اگر زیبائی او را می‌پسندیدند سراغ خانه و محله او را می‌گرفتند و بعد به بهانه‌ای به خواستگاریش می‌رفتند.  همچنین در مجالس عروسی ، جشن‌ها ، عزا داری‌ها، و... و یا از طریق واسطه‌ هایی و یا در صف‌های نماز جماعت و مساجد ، دختر مورد نظر انتخاب می شد و پس از پیدا کردن خانه‌اش به بهانه‌هائی به خواستگاری او می‌رفتند. گاهی مادرها از زنان معروف محله ، یا دلاک‌ها و بزازان دوره‌گرد در پیدا کردن دختر برای فرزندانشان یاری می‌جستند ، و یا برخی اوقات در کوچه‌ها راه می‌افتادند ، و از دیگران می پرسیدند که دختر خوب سراغ ندارند ، آدرس دختری را به او می‌دادند و او به بهانه‌ای به خانه دختر می‌رفت. ازدواج‌های فامیلی بدون تحقیق و بررسی بود و معتقد بودند عقد دختر عمو و پسرعمو یا دخترعمه و پسردایی را در آسمان‌ها بسته‌اند. و یا حتی وقتی ناف دختربچه‌ای را می‌بریدند ، می‌گفتند این مال فلانی است. 

راه‌های انتخاب همسر

غالباً پدر و مادرها تصمیم می‌گرفتند که برای پسرشان همسری انتخاب کنند ، و ازدواج‌ها نیز بیشتر درون فامیلی بود . در مورد انتخاب همسر راه‌های متفاوتی وجود داشت:

الف ـ ازدواج‌هایی که به هنگام تولد نوزاد ناف بری می‌کردند . به این صورت که به هنگام تولد دختر، ناف او را به نام پسربچه فامیل و یا یکی از بستگان می بریدند. همچنین رسم داد و ستد و یا گاو به گاو که همان دختر به دختر است که در وشنوه و ونارچ مرسوم است.

ب ـ ازدواج فامیلی و طایفه‌ای که اغلب ازدواج پسرعمو و دخترعمو،دخترخاله و پسرخاله بوده .

ج ـ رؤیت دختر در کوچه و بازار ، حمام و یا مجلس جشن و عزاداری و توجه به رفتارهای دختر.

د ـ واسطه‌گری و معرفی توسط واسطه . افرادی از قبیل دلاک حمام و آشپزخانه و نظایر آن که در خانه‌ها حضور داشتند و دختران محله را زیر نظر داشتند. همچنین خانواده به افرادی که مورد اعتماد بودند و روابط اجتماعی بالایی داشتند مراجعه می کردند که دختر خوب و نجیب به آنان معرفی کنند و اگر معرفی این افراد به ازداوج می انجامید ، از طرف خانواده به آن شخص شیرینی کدخدامنشی داده می‌شد.

به طور کلی دختر در انتخاب همسر نقش تعیین کننده ای نداشت ، حتی پسرها هم کمتر قدرت انتخاب داشتند . آنچه خانواده‌ها صلاح فرزند خود می دیدند انجام می شد و بیشتر اوقات تا بعد از جاری شدن صیغه عقد ، دختر و پسر همدیگر را نمی‌‌دیدند.

بخت گشایی

سن ازدواج دختران در قم معمولاً 10 تا 15 سالگی بوده ، اگر سن دختر از 15 سال تجاوز می‌کرد، خانواده دست پاچه به دنبال گشودن بخت او بودند تا شوهر سربه‌زیر و سربه‌راهی را برای او بجویند و براین باور بودند که بخت دخترشان بسته شده است ، پس باید بختش را گشود. مهم‌ترین کارهایی که برای گشودن بخت دختر می‌کردند عبارت بود از :

1ـ چله بری : چله‌ بری به صورت‌های گوناگون بود ؛ یکی پس از ازدواج برای بچه‌دار شدن و دیگری چله بری پس از زایمان بود . ولی برای بخت گشایی نیز چله‌بری می‌کردند. اگر آب چله نوزاد را روی سر دختر دم بخت می‌ریختند و یا آب چله عقد دختری را روی سر او می‌ریختند باعث چله بری و باز شدن بخت دختر می‌شد.

2ـ توسل به جادو و دعا و رمال و سرکتاب باز کردن . مادر یا عمه دختر بدون این که دختر بفهمد نزد دعانویس یا طالع نویس می‌رفت و برای بخت گشایی دخترش دعا می‌گرفت و به نحوی به دختر می‌داد.

3ـ تکان دادن سفره عقد بر سر دختر بخت بسته . پس از بلند شدن عروس از کنار سفره عقد دختر بخت بسته را به جای او می‌نشاندند و سفره عقد را سر او تکان می‌دادند و یا وقتی که یک جا عقدی برقرار بود دستمالی که روی آن قند می‌ساییدند ، سر و روی دخترهایی که دیر ازدواج می‌کردند، می‌تکاندند. و یا وقتی سفره حضرت ابوالفضل (ع) و یا حضرت رقیه (س) را می‌انداختند ، پس از خواندن روضه و خوردن غذا و جمع کردن سفره ، سفره را روی دخترها می‌تکاندند و اکثراً مرادشان برآورده می‌شد.

4ـآش بی‌بی سه‌شنبه . بدین صورت که مواد آش را از 7 نفر که نامشان فاطمه بود تهیه و سپس آش را بین همسایه‌ها تقسیم می‌کردند ، اعتقاد داشتند که این آش را باید پشت درهای بسته خورد و زیر آسمان نگرفت تا بخت دختر باز شود.

5ـ سبزه گره زدن . در روز سیزده نوروز ، هنگامی که مردم به دشت و صحرا می‌رفتند ، دختران برای این که بختشان باز شود سبزه گره می‌زدند و می‌گفتند خرمی تو از من غم و گرفتاری من از تو.

6ـ قمی‌ها اعتقاد داشتند اگر بخت دختری توسط جادو بسته شده باشد ، برای گشایش بختش ، دختررا به حمام می‌بردند و ادرار خود را بر سرش می‌ریختند و بدین وسیله جادو را باطل می‌کردند و یا دختر ، در چهارگوش خانه ادرار می‌کرد تا جادو باطل شود.

7ـ رسم دیگر این بود که دختری که بختش بسته شده یا شوهرش ناباب از آب در آمده بود نباید در مراسم عقد دختر دیگر شرکت می‌کرد زیرا این امر را در بخت دختران جوان مؤثر و موجب کور شدن بخت آنها می‌دانستند. و یا برای این که بخت پسرها بسته نشود، می‌گفتند پسر نباید بین مادر و دختری که حیض هستند عبور کند . به همین علت زن‌ها که در دو طرف کوچه‌ها می‌نشستند ، وقتی کسی می‌آمد می‌گفتند زنان به یک طرف بروند و یک طرف کوچه را خالی کنند.

دخترها توسط خانواده پسر (مادر یا خواهر) مورد پسند قرار می‌گرفتند و پسر در محل کار و یا محل عبور و مرور به دختر نشان داده می‌شد . مثلاً اگر خواستگار دکان داشت از دم دکان او رد می‌شدند ، و حتی مادر زن آینده به بهانه خرید با او چک و چانه می‌زد و دختر نیز او را ورانداز می‌کرد.  خانواده پسر نیز ابتدا به بهانه‌های خاصی برای دیدن دختر به خانه او می‌رفتند.

انگشتری کردن (نشان اندوزان)

قبل از انگشتری کردن ، خانواده عروس و داماد آینده و چند تن از نزدیکان در خانه دختر می‌نشستند و بر سر خرج و مهریه صحبت می‌کردند که به این رسم « خرج بری » می‌گفتند ، پس از خرج بُری ، دختر را شال و انگشتری می‌کردند و بدین صورت خانواده و فامیل‌های داماد به منزل عروس می‌رفتند و انگشتری که همراه با یک لباس و شیرینی آورده بودند به انگشت دختر می‌کردند و حتی اگر انگشتری نبود، نخی به انگشت دختر می‌بستند و شال را هم به دوش او می‌افکندند و همه کف می‌زدند و مبارک باد می‌گفتند. در روستای حاجی‌آباد لک‌ها به این مراسم ، « شیرینی خوران » می‌گویند و در روستای نیزار بعد از خواستگاری ، باصطلاح « برگ سبز » می‌بردند که شامل حلقه و روسری بود. در برخی خانواده‌ها به ویژه در ازدواج فامیلی از 9 سالگی به دست دختر انگشتر و او را برای فرد خاصی نامزد می‌کردند تا زمانی که آمادگی عقد کردن را پیدا کنند . در این فاصله دختر و پسر حق دیدن همدیگر را نداشتند. 

خواستگاری

خواستگاری معمولاً توسط بزرگترها و بیشتر در محل‌هایی صورت می‌گرفت که همدیگر را می‌شناختند . اگر جوان سالم بود در اولین خواستگاری موافقت می‌کردند . بعد از انتخاب دختر مورد نظر ، خانوادة پسر بدون اطلاع قبلی درب منزل دختر را می‌زدند و به بهانه یک لیوان آب خوردن از صاحبخانه می‌خواستند تا وارد خانه شوند. اهالی خانه متوجه می‌شدند که خواستگار آمده . به همین منظور دختران دم بخت آمادة پذیرایی از خواستگاران بودند. در قدیم رسم بر این بود که بعضی از خواستگاران از عروس می‌خواستند چای بیاورد و یا مقداری سبزی به او می‌دادند تا پاک کند و یا به دختر می‌گفتند که قلیان چاق کند و از این طریق دقت و سلیقة دختر را آزمایش می‌کردند و یا لب دختر را بوس می‌کردند تا ببینند دهان دختر بو می‌دهد یا نه. و به طور کلی هنگام خواستگاری تمام حرکات و رفتار و سخنان دختر را زیر نظر داشتند تا مبادا عیبی از نظر پنهان بماند ، خواستگار همراه خودش شیرینی و یا گز می‌آورد که اگر خانوادة پسر ، دختر را پسندیده بود شیرینی و گز تعارف شده را می‌خوردند. خواستگاران اگر انتخاب می‌کردند وعدة دیدار بعد را با خانوادة دختر می‌گذاشتند. اعتقاد بر این بود که یک نگاه حلال است و پسر از کنار و گوشه منزل با کارگردانی خواهرش دخترمورد نظر را می‌دید وهمان نگاه موجب می‌شد او را قبول کند.

بعد از انتخاب دختر مورد نظر اگر هر دو طرف فامیل بودند خواستگاری به راحتی صورت می‌گرفت، در غیر این صورت فردی را به نام « قاصد » ، که محرم بود ، نزد خانوادة دختر می‌فرستادند بعد از کسب موافقت ، خانوادة داماد به همراه چند تن از بستگان خود ، مانند زن عمو ، خاله ، و افراد بزرگ خانواده ، به منزل دختر می‌رفتند و او را خواستگاری می کردند. معمولاً با یک کله قند ، دو کیلو کشمش یا خرما به خانه عروس می‌رفتند . بزرگترها پس از صحبت و گفت و گو مهریه را تعیین می‌کردند که به این مراسم « مِهربُرون » می‌گفتند . بعد از موافقت پدر عروس ، اقدام به نوشتن « پاکیزه » می کردند که طی آن مواردی چون مهریه ، شیربها و خرج و مخارج عروسی تعیین می‌شد. خرج و مخارج عروسی یا خرج مطبخ هم که شامل روغن ، برنج ، بزغاله ، سبزی ، گوشت و... بود ، تعیین می‌شد . دو سه روز پس از مراسم عقد ، به بازار می‌رفتند ، آینه و شمعدان ، چارق و زیرشلوار و چادر عروس می‌خریدند.

مقدار مهریه در مناطق مختلف قم تفاوت داشت. در روستای قاهان و کهک در گذشته مقدار مهریه دو دانگ از حیاط خانه ، باغ و یا زمین بوده است ولی در حال حاضر مبلغی پول و یا تعدادی سکه است. 

در روستای دستگرد مراسم « مهربرون » بدین صورت بود که بزرگترهای هر دو خانواده برای « مهربرون » در منزل عروس جمع می‌شدند و مقدار مهریه را با توافق پدران زوجین به صورت یک نوشته (مهرنامه) به امضاء آنها و شاهدان می‌رساندند و چون مهریه عروس چیزهایی از قبیل ملک ، فرش ، گوسفند ، طلا ، آب زراعی و نظایر آن بود ، در واقع متعهد اصلی پدر داماد بود که مالکیت این قبیل چیزها را داشت و لذا امضای او از همه مهم تر بود.

قبل از عقد از طرف خانواده پسر آینه و شمعدان و لباس ، کفش ، حنا ، صابون ، کله قند ، فندق ، بادام ، عسل و نان کنجدی ، میوه ، و شیرینی را بر روی طبق یا مجمعه ای می‌گذاشتند و این طبق‌ها را بر روی سر و با ساز و آواز به طرف خانة دختر می‌بردند. هرچه خانوادة به قول خودشان جاسنگین‌تر و از لحاظ مالی وضع بهتری داشتند این طبق‌ها بزرگتر و پرتر فرستاده می‌شد.

سفرة عقد با اعتقاد هرچه محکم تر چیده می‌شد فقط بزرگترها (خانم‌های مسن) به عقد دعوت می‌شدند و آنها هم می‌بایستی دست‌ها را هنگام عقد بالا بگیرند و بهم گره نکنند ، چون گره کردن دست‌ها شگون نداشت.  زمان عقد ، عاقد را به خانه می‌آوردند و در روستاها وکلاء دختر و پسر همراه آن‌ها به قم می‌آمدند و صیغه عقد جاری می‌کردند. عروس بعد از اینکه سه بار صیغة عقد را عاقد می‌خواند با صدای ظریفی اعلام می‌کرد « با اجازه بزرگترها ، پدر و مادرم ، بله ».

معمولاً دخترها قبل از گفتن بله ، زیر زبانی می‌گرفتند که قرآن ، یک تومان و یا بیشتر بود. این مراسم معمولاً در خانة دختر انجام می‌شد ، مراسم عقد که در خانه پدر و یا پدر بزرگ دختر که خانة بزرگی بوده است برگزار می‌شد ، در و دیوار را چراغانی می‌کردند و به دیوارها فرش کوبیده حوض خانه‌ها را نیز تمیز می‌کردند . شام عقد از طرف خانوادة عروس تهیه می‌شد که معمولاً چلو ، خورشت قیمه، و یا فسنجان بود. یا حتی در خیلی از موارد آبگوشت می‌دادند و یا بدون تشریفات عمومی برگزار می‌گردید و فقط شیرینی و شربت می‌دادند. 

در روستای وشنوه مراسم عقد را « بله برون » می‌گفتند که در این شب شیرینی و میوه ، کفش و لباس ، کله قند ، بادام و پسته و فندق و نان شیرینی را در داخل مجمعه ای بزرگ می‌گذاشتند و به خانه عروس می‌بردند و بعد عاقد عروس و داماد را عقد می‌کرد.

عقد

مراسم عقد ، پس از خواستگاری انجام می‌شد . به اولین جلسه‌ای که خانواده داماد ، عروس را می‌دید و او را می‌پسندید « گلاب گیران » می‌گفتند. پس از توافق خانواده ها ، شبی را برای تعیین مهریه که به نام مراسم « مهر برون » معروف است تعیین می‌کردند که اقوام درجه اول طرفین در خانه پدر دختر جمع می‌شدند و مراسم تعیین مهریه توسط ریش سفیدان یکی از دو طرف شروع می‌شد. این مراسم غالباً جنبه تشریفاتی داشت زیرا مقدار مهریه در یک جلسه خصوصی با پدر و مادر و فامیل دو طرف مشخص می‌شد و این جلسه فقط برای بیان مقدار مهریه بود. خانواده داماد در شب این مراسم یک یا دو کیلو کشمش ، دو کیلو خرما و مقداری شیرینی به خانه پدر دختر می‌برد و با آن از مهمانان پذیرایی می‌کردند . مقدار مهریه معمولاً از 50 تومان به بالا و بصورت نقدی یا جنسی بود. در آن مجلس علاوه بر تعیین مهریه ، خرج مورد نیاز دختر ، مانند لباس ، زیورآلات ، و وسایلی که پدر داماد باید می‌داد مشخص می‌کردند. در روستای کهک و قاهان و مناطق اطراف آن مقدار مهریه چند دانگ از حیاط خانه ، باغ ، درخت و یا زمین بود. پس از خرید ، مراسم خنچه بری برگزار می‌شد . وسایل خریداری شده را در خنچه‌های 5 ، 7 یا 9 تائی ( تعداد خنچه باید فرد می‌بود ) می‌چیدند و بر روی سر دخترها یا زنان به خانه عروس می‌بردند و مادر عروس نیز به آورندگان خنچه هدیه‌ای می‌داد. 

نامزدی

در گذشته نامزدبازی به ندرت صورت می‌‌گرفت. دختر و پسر در پنجاه سال قبل ، پیش از عقد همدیگر را نمی‌دیدند و این مادر یا خواهرها بودند که دختر مورد نظر را انتخاب می‌کردند و پس از عقد نیز ارتباط محدود بود. در سی سال قبل ، تا حدودی پس از عقد رابطه بین دختر و پسر (نامزدبازی) هفته‌ای دو سه بار مرسوم شد ولی قبلاً از آن ممانعت بیشتری انجام می‌دادند و به ویژه پدرها و برادرهای بزرگ سخت می‌گرفتند. معمولاً پدر دختر قبل از عقد شرط می‌کرد :« که از این‌ور که زن گرفتی از آن ور ببری ، حق نداری یک سال و دو سال زنت را نگه‌داری ». داماد و عروس برای دیدن همدیگر قرار می‌گذاشتند که در پشت بام و یا در محل دیگر همدیگر را ببینند و مدتی با هم صحبت کنند.  و گاهی مادر ـ زن‌ها تمهیداتی می‌کردند و به مادر داماد می‌گفتند که امشب در خانه را باز می‌کنم ، داماد پس از نیمه شب موقعی که پدر عروس در خواب است بیاید و به فلان اتاق برود و صبح زود نیز از خانه برود. بیشتر اوقات داماد با مادرش به خانه عروس می‌رفت و هدیه‌ای را با خود می‌برد و پدر عروس ننگ می‌دانست که داماد شب در منزلش بخوابد و مردم نیز این کار را از بی‌غیرتی مرد و یک عار می‌شمردند. عروس و داماد در کنار پدر و مادر حق داشتند با هم صحبت کنند و هرچند بار نیز عروس همراه پدر و مادرش به خانه داماد می‌رفت و پس از پذیرایی و صرف غذا دوباره به منزل پدری بر‌می‌گشت و شب در خانه داماد نمی‌خوابید. در روستای دستگرد در زمان عقد بستگی ، داماد نمی‌توانست به خانة عروس رفت و آمد کند . داماد زمانی را برای رفت و آمد انتخاب می‌کرد که پدر عروس در خانه نبود و یا اگر بود متوجة حضور داماد نمی‌شد زیرا پدرها تعصب خاصّی به آمدن داماد به خانة خود نشان می‌دادند. 

حنابندان

مراسم حنابندان یک روز پیش از شب عروسی انجام می‌گرفت در بعضی از روستاهای قم این مراسم دو شب مانده به عروسی انجام می‌شد. در شب اول مخفیانه حنا می‌گرفتند و در شب قبل از عروسی نیز آشکارا مهمان دعوت می‌کردند و پس از رقص ، و چوب بازی و شادی ، مجمعه ای از طرف خانواده داماد که در آن مقداری شیرینی و حنا و شمع روشن ، سیب و کله قند و ... که با پارچه قرمزی پوشانده شده بود به خانه عروس می‌بردند و ساقدوش‌ها دست و پای داماد را حنا می‌گرفتند و زنان فامیل نیز دست و پای عروس را در خانه عروس حنا می‌بستند. در حاجی‌آباد قم ، موقع حنابندان برای عروس و داماد اسب و الاغ می‌بردند و حتی پیشانی اسب و الاغ را حنا می‌کردند و بعد داماد و عروس سوار آن می‌شدند و مردم در مقابل آنها رقص چوب می‌کردند. در برخی روستاها ، صبح زود از طرف خانواده داماد تعداد 7 تا 8 کیسه حنا و صابون به همراه داماد به حمام می‌بردند و حنا را در لگن خیس می‌کردند و به تمام فامیل و آشنایان ومحله خبر می‌دادند که روز حنابندان فلانی است . هرکس حمام می‌رفت از وسایل داماد استفاده می‌کرد و به سر و دست و پای خود و داماد حنا می‌گذاشتند. پس از اتمام مراسم حنابندان ، داماد را سوار اسب یا الاغی که با پارچه‌های رنگین تزئین شده بود ، می‌کردند و در جلوی اسب یا الاغ ساز و دهل می‌نواختند و شادی می‌کردند. حتی مقداری از حنا و پول را که به آن « حنای شادی » می‌گفتند به فامیل‌ها می‌‌دادند. برخی از مصاحبه شوندگان اظهار می‌داشتند مراسم حنابندان در قم خیلی رسم نبود ، بیشتر در روستاها و طوایف مهاجر صورت می‌گرفت. 

آرایش عروس

معمولاً در گذشته برای آرایش عروس « مشاطة » خانوادگی داشتند و زن‌ها مثل امروز به آرایشگاه نمی‌رفتند بلکه « مشاطه »ایبه منزل آنها می‌آمد . مشاطه گران همیشه منتظر چنین فرصتی بودند تا از طرف خانواده داماد انعام بگیرند. مشاطه ، لنگ قرمزی روی سینة عروس می‌انداخت و با سلام و صلوات شروع به اصلاح عروس می‌کردن و برای هر عمل مشاطه‌ای بنا به وسع خانواده سکه داده می‌شد و این آرایش به همراه گفتن « گیلی لی » و شادی توسط همراهان عروس بود.

جهیزیه عروس

خانوادة عروس با توجه به وسع مالی خود ، اسباب و لوازم مورد نیاز دختر را تهیه می‌کردند . قبل از عروسی معمولاُ خانوادة عروس هدایایی تحت عنوان « خلعتی » جهت خانوادة داماد می‌فرستاد. برای مثال لباس و لوازم شخصی داماد ، کت و شلوار ، پیراهن پدر و برادرها و شوهرخواهرها و چادر مشکی و لباس و روسری برای مادر داماد ، خواهرها و جاری‌ها. بعد از آن خانوادة داماد پس از دریافت خلعتی، به عنوان جبران ، هدایایی که معمولاً بخشی از زندگی خود عروس بود تهیه و به خانة عروس می‌فرستادند. مانند فرش ، پشتی ، ظروف ، قابلمه و دیگ ، متکا، صندوق ، چراغ ، ظروف مسی، یک دست استکان و نعلبکی ، بشقاب رویی و قوری خارجی ، یک جفت صندوق مخمل ، دو دست رختخواب،‌ دو تا گلیم کهنه یا نو ، قزقون مسی ، یک دست پیش دستی.

دو یا سه شب قبل از عروسی مراسم جهیزیه برون انجام می‌شد یعنی خانوادة داماد در خانوادة عروس حضور می‌یافتند ، بعد سیاهه جهاز تهیه می شد ، عده ای از زنان ، دونه دونه وسایل جهاز را می‌آوردند و چند نفر آن را قیمت می‌کردند و سپس قیمت‌ها را جمع می‌کردند و بعد لیست اقلام تهیه شده را داماد و پدر داماد امضاء و انگشت می‌زدند. بعد جهیزیه را به همراه چند نفر از خانواده عروس به خانة داماد برده آنها را در خانه داماد و عروس می‌چیدند. موقع عقد (در مجلس عقد) یک قاعده ای بود که فلان مقدار از جهیزیه را باید تهیه کنند و از داماد مبلغی به عنوان شیربها می‌گرفتند . جهاز را بیشتر با دست می‌بردند و روی سر می‌گذاشتند تا به منزل داماد ببرند. هنگام بردن جهیزیه شادی می‌کردند و حتی ساز می‌زدند.

جشن عروسی

جشن عروسی یکی از باشکوه‌ترین جشن‌ها و از سنت‌های ماندگار ملی ایرانی است که در میان مردم قم و طوایف مختلف با تشریفات خاصی برگزار می‌گردد. پس از این که جهیزیه عروس آماده شد ، خانواده داماد نیز وسایل جشن عروسی را تدارک می‌دیدند. بزرگان خانواده داماد شبی را در کنار هم می‌نشستند و برای عروسی برنامه‌ریزی می‌کردند و شام دعوت شدگان را می‌نوشتند و فردی را مأمور اطلاع دادن به آنها می‌کردند. روز جشن عروسی در خانواده داماد جنب و جوش قابل توجهی وجود داشت . عده‌ای از مردها با سه چهار تا الاغ برای آوردن هیمه به دشت می‌رفتند و موقع آوردن هیمه‌ها ، مردم به استقبال می‌رفتند و روی هیمه‌ها چهار قد رنگین می‌انداختند و روی گردن الاغ دستمال قرمز می‌بستند و یکی از بارها را به خانه عروس و دو سه تا را به خانه داماد می‌بردند تا برای پخت و پز استفاده کنند. صبح روز عروسی داماد را به حمام می‌بردند و پس از مراسم حنابندان ،‌طی مراسم چوب‌بازی و دستمال بازی او را از حمام بیرون می‌آوردند و جلوی پای او تخم مرغ می‌شکستند و اسپند دود می‌کردند. در حاجی‌آباد لک‌ها ، سحر که می‌شد داماد به حمام می‌رفت و از طرف خانواده داماد به تمام اهالی تعارف می‌کردند به حمام بروند . صابون و حنا نیز آماده بود . وقتی می‌خواستند داماد را از حمام بیاورند، اسبی می‌آوردند و با پارچه‌های رنگین تزئین می‌کردند و جلوی اسب سرمه می‌زدند و عده‌ای از جوانان در جلوی داماد ، شادی کنان به رقص چوب می‌پرداختند و نیز از روی پشت بام‌های اطراف ، میوه‌هائی چون سیب و انار به طرف داماد می‌انداختند و داماد باید با زرنگی آن میوه‌ها را می‌گرفت . سپس ناهار و شب هم شام می‌دادند و فردا نیز ناهار و شام برقرار بود . شرکت کنندگان بعد از شام پول می‌داد و این پول تحویل داماد می‌شد.

روز عروسی در برخی روستاهای قم یک گوسفند را می‌کشتند و از آن آبگوشت درست می‌کردند. عروس را صبح و داماد را بعد از ظهر به حمام می‌بردند و شام نیز آبگوشت می‌دادند.

منزل عروس و داماد به وسیله قالی و قالیچه و پارچه‌های رنگین تزئین می‌شد و طاق و نصرت درست می‌کردند و عروس و داماد را روی میز و صندلی یا طاقچه می‌نشاندند . همان طور که گفته شد عروس را در خانه خود اصلاح می‌کردند و موقع اصلاح پارچه‌ای جلوی عروس می‌انداختند و هرکس می‌آمد پول می‌انداخت و سپس لباس عروس را به تن عروس می‌کردند که این لباس بوسیله داماد تهیه شده بود. 

یکی از رسم‌های روز یا شب عروسی « رسم پاکتی » بود که بیشتر در مجلس زنانه برگزار می‌شد. مقداری شیرینی ، پشمک ، سوهان و کشمش در داخل پاکت‌های رنگی می‌ریختند و سپس داخل سینی می‌گذاشتند و به مردم می‌دادند. گاهی بچه‌ها و نوجوانان موقع دادن پاکت ، خارج از نوبت به طرف سینی حمله می‌بردند و چند پاکت را برمی‌داشتند به همین علت سینی حاوی پاکتی را دست پیر زن‌های مقتدر یا افراد تنومند می‌دادند که با نظم و اقتدار آن را بین مردم تقسیم کند.

در قم رقص و شادی در عروسی معمول بود . گاهی مطرب هم می‌آوردند و مطرب‌ها می‌خواندند و ساز و آواز سرمی‌دادند و با پوشیدن لباس‌های سرخ، انواع و اقسام شکلک‌ها را در می‌آوردند و مردم را سرگرم می‌کردند و بعضی‌ها در هنر رقاصی خوب هنرنمایی می‌کردند و ساز و دهل نیز در روستاها رسم بود.

مجلس زنانه بسیار شیرین تر وجذاب‌تر از مجلس مردانه بود و زنان با لباس‌های خاص خود به رقص می‌پرداختند و دایره می‌زدند و شور و شعفی خاص ایجاد می‌کردند. در بیشتر جاها پس از مجلس جشن ، شام عروسی می‌دادند که عبارت بود از برنج و قیمه یا برنج و فسنجان و یا آبگوشت ، ولی گاهی اوقات شام نمی‌دادند و می‌گفتند شما شام را خانه خودتان بخورید و ما هم شام را در خانه خودمان ، بعد عروس را می‌بریم.

یکی از مراسم عروسی ، لباس پوشیدن داماد و پول اندازون می‌باشد. در برخی روستاهای قم رسم بر این بود که لباس و کفش داماد و مقداری شیرینی را در داخل مجمعی گذاشته و داماد را روی صندلی یا کرسی می‌نشاندند و ساقدوش‌ها یا همراهان داماد لباس او را می‌پوشاندند و مطرب‌ها ساز و دهل می‌زدند. بعد از پوشیدن لباس ، مراسم « پول اندازی »برگزار می‌شد و طی آن داماد در یک محل بلندی قرار می‌گرفت و اقوام و فامیل‌ها با توجه به توان مالی خود پولی به عنوان هدیه به داماد می‌دادند.

عروس‌کِشی یا عروس بَران

پس از شام دادن ، مراسم عروس بران صورت می‌گرفت ، که در این مراسم چند نفر از دوستان عروس او را همراهی می‌کردند . در گذشته رسم بر این بود که موقع بردن عروس مقداری نان و پنیر و سبزی و قند داخل پارچه‌ای گذاشته و دور کمر عروس می‌بستند که این کار هم نشانه خیر و برکت بود و هم عروس و داماد بدون شام نمی‌ماندند. عروس موقع خروج از منزل پدر ، دست مادرش را می‌بوسید و با پدر و خواهر و برادران خداحافظی می‌کرد و در هنگام خداحافظی گریه‌ای نیز سر می‌داد ! هنگامی که عروس و همراهان به دم در خانه می‌رسیدند مادر عروس دخترش را از زیر قرآن رد می‌کرد. هنگامی که عروس را با چراغی زنبوری در پیشاپیش او می‌بردند ، عده‌ای پیاده یا سوار بر درشکه جلوی عروس و داماد آئینه می‌گرفتند و خنچه می‌گردانند و در داخل خنچه شیرینی و کله قند نیز بود.

وقتی عروس به نزدیکی خانه داماد می‌رسید، خانواده داماد حدود 70 ـ 80 متر به استقبال عروس می‌آمدند. در این هنگام پدر و برادر عروس باید «پا انداز» می‌دادند که معمولاً قباله خانه یا مٌلک یا طلا و پول بود. مثلاً می‌گفتند برادر داماد 500 تومان ، برادر کوچکتر یک گوسفند ، پدر داماد یک قطعه زمین. داماد پس از استقبال از عروس ، او را آهسته آهسته تا دم در خانه می‌آورد. در این هنگام آفتابه و لگنی را آورده به داماد می‌دادند و او پای عروس را می‌شست، سپس داماد پا روی پای عروس می‌گذاشت تا زبان عروس کوتاه شود و در آینده بر داماد مسلط نشود و زن مطیع او گردد. سپس عروس را به طرف اتاق حجله روانه می‌کردند. اتاق حجله را خوشبو می‌کردند و رختخواب حجله را در گوشه‌ای قرار می‌دادند و عروس را روی تشکی که برایش پهن کرده بودند می‌نشاندند . پس از بزن و بکوب ، زن‌ها از اتاق حجله بیرون می‌آمدند و داماد پیش از رفتن به بستر زفاف ، نماز شب عروسی می‌خواند و پس از آن به بستر زفاف می‌رفت . عده‌ای از طرف مادر عروس ، از پشت حجله عروس و داماد رامی‌پاییدند و پس از مدتی نشان عروس را با خود می‌بردند و در بخچه‌ای می‌پیچیدند و به مادر عروس نشان می‌دادند و مژدگانی می‌گرفتند.

پاتختی معمولاً یک روز بعد از عروسی ، و گاهی نیز پنج روز پس از آن صورت می‌گرفت. در این روز فامیل‌های عروس و داماد دور هم جمع می‌شدند ، بعد از صرف چای و شیرینی ، به هرکسی یک پیش‌دستی که در آن مقداری شیرینی ، آجیل یا سوهان بود می‌دادند و سپس هرکس آن را در دستمال خود می‌ریخت و با خود می‌برد. در قم بیشتر روز پاتختی «پول اندازون » بود و بیشتر فامیل‌های درجه یک پول می‌دادند ولی در روستاها بعد از شام خوردن سینی می‌آوردند و پول می‌گرفتند. 

پاگشایی تقریباً آخرین مراسم عروسی بود که چند روز پس از عروسی ، مادر عروس غذا درست می‌کرد و عروس و داماد را برای شام دعوت می‌کرد و پس از خوردن شام و میوه مادر زن هدیه‌ای به عروس و داماد می‌داد که معمولاً لباس ، ظروف و یا پارچه ، طلا ، گوسفند و... بود.

در روستای دستگرد مراسم « سرسختی » بدین صورت انجام می‌شد که داماد را بر روی یک تخت نشانده و با زدن ساز و دهل و شادی مراسم را برپا می‌کردند. در این مراسم خانواده‌ها و افراد دعوت شده، هدایای خود را که اغلب پول بود به داماد می‌دادند تا صرف مخارج زندگی عروس و داماد شود.




تاریخ : شنبه 92/10/21 | 2:20 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسن قریشی | نظر