مقالة حاضر به بررسی آیاتی از قرآن کریم پرداخته است که دو فرقة شیعه و سنی در ذیل آنها روایاتی تفسیری دربارة امام مهدی(ع) نقل کردهاند. این آیات که تعدادشان بالغ بر هشت آیه است به ترتیب از ابتدا تا انتهای قرآن به صورت ذیل بررسی شدهاند:
ابتدا روایات تفسیری فریقین در ذیل هشت آیه که مجموعاً 44 روایت از شیعه و 65 روایت از اهل سنت میباشد به صورت دستهبندی نقل شده و سپس به بررسی مقارنهای و تطبیقی این روایات از نظر محتوا و سند پرداخته شده است.
لازم به ذکر است که به دلیل اختصار از ذکر متن عربی روایات و سند آنها خودداری شده است.
در قسمت اول این مقاله پس از بیان مقدمهای در زمینة تبیین موضوع و آشنایی با اصطلاحاتی چون تفسیر و تأویل، به بررسی روایات تفسیری ذیل آیة 69 سورة نساء پرداخته شد و روایاتی که در مصادر شیعی در این زمینه نقل شده است، بررسی شد. در این قسمت ابتدا روایات تفسیری سنی در ذیل آیة یاد شده، و در ادامه سایر آیات مرتبط با موعود قرآن بررسی خواهد شد.
روایات تفسیری اهل سنت
روایاتی که در منابع روایی اهل سنت در ذیل آیه 159 سوره نساء آمده، چهار دسته هستند:
دسته یکم، ایمان همة اهل کتاب به عیسی(ع) پس از نزول وی از آسمان: در این دسته از روایات، ضمیر «به» و «قبل موته» هر دو، به حضرت عیسی(ع) برمیگردد. طبق این تفسیر، حضرت عیسی(ع) هنوز زنده است و پس از فرود آمدن از آسمان در آخرالزمان، همة اهل کتاب اعم از یهودی و مسیحی به او ایمان میآورند. طبری در تفسیرش شانزده روایت از صحابه و تابعین نقل کرده که آیة شریفة مورد بحث را به این صورت تفسیر کردهاند. روایت ذیل نمونهای از آنهاست: از ابن عباس روایت شده که منظور از عبارت «قبل موته» در آیه شریفه «و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته»، قبل از مرگ عیسی بن مریم(ع) است.1
دستة دوم، ایمان همة اهل کتاب به عیسی(ع) در لحظة مرگ: در این روایات، ضمیر «به» به حضرت عیسی(ع) و ضمیر «قبل موته» به اهل کتاب برمیگردد. بر طبق این تفسیر، همة یهودیان و مسیحیان در هنگام مرگ، با کنار رفتن پردهها، حقایق را درک کرده و به حقانیت حضرت عیسی(ع) پی میبرند، ولی ایمان در آن لحظه برای آنان هیچ ثمرهای ندارد. هجده روایت در تفسیر طبری از صحابه و تابعین نقل شده که آیه مذکور را چنین تفسیر کردهاند. یکی از این روایات چنین است: از ابن عباس روایت شده که منظور از آیة شریفه «و إن من أهل الکتاب...» این است که: هیچ یهودی نمیمیرد تا اینکه به عیسی(ع) ایمان بیاورد.2
دستة سوم، ایمان همة اهل کتاب به رسول خدا(ص) در لحظه مرگ: در این روایات، ضمیر «به» به رسول مکرم اسلام(ص) و ضمیر «قبل موته» به اهل کتاب برمیگردد. طبق این تفسیر، همة یهود و نصارا در لحظة مردن، به حقیقت نبوت رسول اکرم(ص) پی برده و ایمان میآورند، ولی این ایمان برای آنها سودی ندارد؛ زیرا در آن لحظه، زمان تکلیف سپری شده است. دو روایت در تفسیر طبری آمده که آیة مورد بحث را چنین تفسیر کردهاند.3
دستة چهارم، جمع بین روایات دستة یکم و دوم: سیوطی در الدر المنثور روایتی از شهر بن حوشب نقل کرده که مضمون آن شامل روایات دستة اول و دوم میباشد. طبق این روایت، یهودیان و مسیحیانی که بین دو مقطع زمانی به آسمان رفتن حضرت مسیح(ع) و فرود آمدنش از آسمان زندگی میکنند، در هنگام مرگشان به آن حضرت ایمان میآورند که این ایمان برای آنها فایدهای در بر ندارد، ولی آنهایی که پس از فرود آمدن عیسی(ع) از آسمان زندگی میکنند، در زمان حیاتشان به او ایمان میآورند. ترجمة این روایت به شرح ذیل است:
ابن منذر از شهر بن حوشب روایت کرده که گفت: حجاج به من گفت: ای شهر آیهای است از کتاب خدا که هیچ بار آن را نخواندم مگر آن که در دلم اعتراضی وارد شد و آن آیه: «و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته» است؛ زیرا اسیران جنگی یهودی و مسیحی را میآورند من گردنشان را میزنم ولی نمیشنوم که در دم مرگ چیزی بگویند. من به حجاج گفتم: آیه را آن طور که باید برای تو توجیه نکردهاند. یک فرد نصرانی وقتی روحش از تنش بیرون آید، ملائکه با سیلی از پشت و از رویش میزنند و میگویند: ای خبیث! تو تا در دنیا بودی میپنداشتی که مسیح یا خدا و یا پسر خدا و یا خدای سوم است، در حالی که او بندة خدا و روح او و کلمة او بود؛ شخص مسیحی چون این را میشنود ایمان میآورد؛ اما در زمانی که ایمان آوردن سودی ندارد. یک فرد یهودی نیز وقتی روحش از کالبدش بیرون میآید، ملائکه او را از پشت و رو با لگد وسیلی میزنند و به او میگویند: ای خبیث! تو بودی که میپنداشتی مسیح را کشتهای؟ او بندة خدا و روح او بود. مرد یهودی به مسیح ایمان میآورد، اما در لحظهای که ایمان سودی ندارد. این جریان همچنان در مورد فرد فرد یهود و نصارا جاری است تا زمان نازل شدن عیسی(ع) برسد؛ در آن زمان از اهل کتاب هر که زنده باشد و هر که مرده باشد به وی ایمان میآورد. حجاج پرسید: این مطلب را از کجا به دست آوردهای؟ گفتم: از محمد بن علی، گفت: آری، از معدنش گرفتهای. شهر سپس اضافه میکند به خدا سوگند من این جریان را جز از ام سلمه نشنیده بودم ولی برای این که جگر حجاج را بسوزانم به دروغ گفتم: من آن را از محمدبن علی شنیدم.4 ادامه مطلب...
.: Weblog Themes By Pichak :.