بیپاسخ گزاردن آن نامه به دور از نزاکت است. چرا که مساله احمدینژاد نیست بلکه مساله شخصیتی است که به هر حال 8 سال رییسجمهور کشور یا مرد شماره دوم نظام بوده. بیپاسخ گذاشتن آن در حقیقت و بهتعبیری بیش از آنکه بیمحلی و بیاعتنایی به آقای احمدینژاد باشد، بیاعتنای بهجایگاه دوم نظام است. اما سوال دشوار آن است که پاسخ چه میبایستیباشد؟
صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت: آقای دکتر احمدینژادیقینا در تحریر نامه به آقای روحانی و تقاضای مناظره با ایشان به دنبال اهداف وانگیزههای مشخصی بودهاند. از یک سو ایشان میخواهند این پیام را القا کنند کهآنچه آقای روحانی به دولت ایشان و عملکرد 8سالهشان نسبت میدهد حقیقت نداشته وبرای اثبات نادرست بودن آن حاضرند با ایشان مناظره کنند.
استاد دانشگاهتهران می افزاید: اگر چنانچه آقای روحانی نپذیرند (که علی القاعده اینگونه خواهدبود)، در آن صورت آقای احمدینژاد پیروزمندانه ادعا خواهند کرد که «دیدید من درستمیگفتم و حرفهای روحانی پایه و اساسی نداشت و ایشان حاضر نشدند رو در رو با بندهآن مسائل را مطرح کنند». اگر هم آقای روحانی بپذیرند که باز آقای احمدینژاد پیروزیدیگری به دست آوردهاند. در مقابل آقای روحانی در تلویزیون ظاهر خواهند شد و یکمانور تحقیقاتی به نفع خودشان به راه میاندازند.
این فعال سیاسی اصلاح طلبادامه می دهد: صرفنظر از آنکه آقای احمدینژاد در مناظره چه بگویند و آقای روحانیچه پاسخ دهند، و مردم حق را به کدامیک بدهند، اساسا صرف ظاهر شدن آقای احمدینژاددر تلویزیون و به چالش کشیدن دکتر روحانی فیالنفسه برای ایشان یک پیروزی تبلیغاتیبسیار مهم خواهد بود. بنابراین اگر دکتر روحانی پاسخ ندهند، آقای احمدینژادمیتوانند دست کم مدعی یک پیروزی اخلاقی شوند؛ و اگر هم پاسخ بدهند که آن وقت نورعلی نور میشود و ایشان به یک پیروزی و موفقیت جالب تبلیغاتی دست یافته است. بنابراین انگیزههای آقای احمدینژاد در نگارش نامه تقاضای مناظره روشن است. میماند اینکه پاسخ آقای روحانی چه میبایستی باشد؟
زیباکلام تاکید می کند: قبل از هر چیز باید گفت که آقای روحانی یادفترشان حتما باید به این نامه پاسخ بدهند. بیپاسخ گزاردن آن نامه به دور ازنزاکت است. چرا که مساله احمدینژاد نیست بلکه مساله شخصیتی است که به هر حال 8 سالرییسجمهور کشور یا مرد شماره دوم نظام بوده. بیپاسخ گذاشتن آن در حقیقت و بهتعبیری بیش از آنکه بیمحلی و بیاعتنایی به آقای احمدینژاد باشد، بیاعتنای بهجایگاه دوم نظام است. اما سوال دشوار آن است که پاسخ چه میبایستی باشد؟
فیالواقع مردم اگر خواهان تداوم دوران آقای احمدینژاد میبودند، یقینا به دکتر جلیلی رای میدادند. اما نفس اینکه آقای روحانی بیش از 4 برابر جلیلی رای آوردند به بهترین شکل نشاندهنده اعتقادات مردم است.
پ ن : زیباکلام: هر نوع فکر محاکمه آقای احمدی نژاد و بازخواست کردن از آقای احمدی نژاد، صدور کیفر خواست علیه آقای احمدی نژاد عملی غیر قانونی، غیر دمکراتیک و در حقیقت باعث بی آبرو شدن و بی اعتباری نظام خواهد شد و باعث خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران مانند قرون وسطی شود. در قرون وسطی در ایران وقتی که پادشاه یا امیر یا سلطان وزیری را خلع میکرد یا وزیر خلع میشد معمولا گردن وزیر هم زده میشد و این رویه همچنان بود تا زمان قاجارها در قرن نوزدهم. در زمان قاجارها هم در ابتدا اینگونه بود و هر صدر اعظمی که عزل میشد گردنش هم زده میشد مانند امیر کبیر، حاج ابراهیم کلانتر، قائم مقام ها و...، نکته جالب این است که وقتی ناصرالدین شاه.
پ ن 2: اگر چه زیباکلام مبانی فکریش با امثال بنده ناسازگار است ولی صداقت کلام دکتر زیباکلام به راحتی تشویش مبانی عملی گروه همفکر ایشان را بروز می دهد. و دم خروس این جماعت و هم فکرانشان در باصطلاح گروه های مختلف سیاسی را بر ملا می کند. به راحتی می توان فهمید که این مرد از صادق ترین افراد سیاسی و جامعه شناسی بی نظیر است.
پ ن3: تا اینجا به توصیه جناب فاضل عزیز عمل کردیم و فقظ نقل مطلب از خودی ها کردیم اما یک سوال سخت: این جمله گهربار از کیست؟ :
"آمریکا می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ایرانرا از کار بیاندازد"!!
الف) نتانیاهو ب) باراک اوباما ج) جواد ظریف
پ ن4 : اگر چه از بیانات ایشان استفاده می کنیم ولی یک نقد هم داریم که نمادهای انقلاب را فراموش نکنند...تا باعث سوإ استفاده افراطی ها نشود... آقای ظریف شما نیاندازی کی بیاندازد؟
.: Weblog Themes By Pichak :.