چند نکته:
1- چنان که در یکی از جلسات گفته شد ، ما پس از سلب خصوصیت از چنین آیاتی استفاده عموم میکنیم و حتی اگر چنن آیاتی در مورد واقعه بخصوصی نازل شده باشد ، در حکم کد بوده و ما میتوانیم با نصب العین قرار دادن آنها در سایر امور از آنها استفاده کنیم. ضمن این که ما آتاکم الرسول یعنی هر آن چه که رسول گرامی آورد و فقط عنایت به آن واقعه بخصوص ندارد و البته آن را هم پوشش میدهد.
2- از باب تفسیر آیات به آیات و نیز ناظر بودن بیانات به تمامیت قرآن ، آیا میتوانید ادعا کنید که برداشتی که شما از آیات مطروحه دارید چنین ادعایی را پوشش میدهد؟
3- قرآن در سوره نجم تصریح دارد که ما ینطق عن الهوی. إن هو وحی یوحی. پیامبر مانند برخی از ما از روی شکم و هوی حرف نمیزند بلکه آنچه میگوید عین وحی است. لذا باید به سخنان پیامبر و برای فرمایشات ایشان حساب ویژه ای باز کرد نه این که راههای فرار را پیدا نمود! به ویژه اگر بدانیم که خدا برای محکم کاری میگوید حتی اگر پیامبر هم بخواهد از جانب خودش چیزی را به ما ببندد لقطعنا منه الوتین = رگ گردنش را میزنیم. پس لازم است نسبت به ایشان که سخنش نه از روی هوی و بلکه عین وحی است ، تأمّل ویژه ای داشته باشیم.
4- نظرتان راجع به آیاتی که امر به اطاعت رسول میکند(حال اطاعت اولی الأمر پیشکش!) چیست؟ أطیعوا الله و أطیعوا الرسول یعنی چه؟ آیا اینها را نیز مربوط و منوط به شأن نزولش میکنید؟
5- شأن نزولها از همان مواردی است که از قضا شما از آنها فراری هستید. حال چگونه تا بدین حد در توجیه مطالب به آنها دلخوشید؟ جای تعجب دارد. ضمن این که خود در شرح برخی آیات شأن نزولهای متعددی را بر میشمرید ولی هیچ نقدی بر تفاوت و بلکه تضاد و تقابل آنها با هم نمیکنید.
6- قواعد اصولی و استنباطی به ما حکم میکند که اگر اصلی یا مسأله ای با منطق عقلی سازگار باشد که قاعدتاً با منطق قرآن نیز سازگار خواهد بود ، ولو این که در لسان هیچیک از قرآن و اهلبیت هم نیامده باشد ، ما آن را اتّخاذ کنیم. حال سخن اینجا است که با توجه به اذعان همعصران پیامبر و مهر تأیید خداوند که محمد ماینطق عن الهوی و او حکیمانه(و نه از روی بی منطقی) و عاقلانه(و نه سفیهانه) و عالمانه(و نه از روی جهل) حرف میزند ، آیا نباید روی چنین کسی حساب ویژه ای باز کرد و سخنش را در هر زمینه ای نصب العین قرار داد؟ نمیخواهید بگوئید که شاید سخنش با قرآن در تقابل و تضاد باشد!!! و ما باید آن را بررسی کنیم!!!!!
6- برخی اصولیان (چه بسا برای فرار از التزام به احکام عملی دین) قائل به این مطلب هستند که خطابات قرآنی مختص مشافهین است. یعنی فقط متوجه کسانی است که در عصر نزول آیات و در زمان حیات پیامبر زنده بوده اند و متوجه سایرین نمیشود. نظر شما در این مورد چیست؟ میتوان به نظر آنها اعتنا کرد یا نه باید به دستورات دین(شامل آیات و روایات=سنت) به عنوان برنامه عملی زندگی تمسک نمود؟
.: Weblog Themes By Pichak :.